آشوراده در تنگنای بیم و هراس
ناصر کرمی - استفاده اکوتوریستی از زیستگاههای طبیعی در دنیا بی سابقه نیست اما فعالان زیست محیطی باید از مشخصات فنی و ابعاد این طرحها آگاه شوند.
اشاره: امضای تفاهمنامه سازمان حفاظت محیط زیست با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در مورد پناهگاه حیات وحش آشوراده در شبه جزیره میانکاله، بحث برانگیز شده است. در حالی که به گفته سازمان حفاظت محیط زیست در این تفاهم نامه هیچ زمینی در آشوراده واگذار نخواهد شد، فعالان محیط زیست طرح گردشگری در این منطقه حفاظت شده را باعث واگذاری زمین به مجری طرح و در نهایت از بین رفتن ارزشهای طبیعی این منطقه ارزیابی میکنند. زمانه
ابتدا: البته تیتر مطلب منصفانه تر و منطقی تر این بود که «آشوراده در تنگنای بیم و امید» باشد. اصلا جان این یادداشت همین است که چرا کسی به جنبه های قانونی و احتمالا مثبت صدور مجوز بهره برداری گردشگری در آشوراده توجه نمی کند. اما در این ماجرا بیم و امید در یک کفه برابر نیستند. امید کمتر است و هراس بیشتر. به همین خاطر امید تنزل داده شد از تیتر به متن یادداشت.
بعد: اینکه در یک زیستگاه طبیعی بهره برداری اکوتوریستی انجام شود نه غیر مجاز است و نه غیر معمول و نه اختراعی که اولین بار بر سر جزیره آشوراده نازل شده باشد. بسیاری زیستگاههای حساستر در کشورهایی با استاندارد زیست محیطی خیلی بالاتر هم اکنون تحت این گونه بهره برداری ها قرار دارند.
این بهره برداری ها هم هرگز لطمه یی به غالب این زیستگاه ها نزده و بر عکس با ایجاد منابع مالی برای سیستم مدیریت زیستگاه، امکان حفاظت و مراقبت آن را افزایش داده است. پس اگر مجوز صادر شده برای بهره برداری اکوتوریستی در آشوراده مطابق با استانداردهای زیست محیطی لازم و منطبق با توان اکولوژیک این منطقه باشد نه تنها زیانمند نیست بلکه می تواند زمینه ساز حفاظت مناسب تر آن هم باشد. پس چرا طرفداران و کارشناسان محیط زیست هوار برداشتهاند و یکپارچه معترض شده اند؟
سه دلیل دارد:
اول به خاطر سابقه اینگونه طرحها در ایران، اینکه برای قدری ارزانتر شدن پروژه و به قول خودشان توجیه اقتصادی آن چون مجوز آمد و راه باز شد می تازند بر اسب جفا که می توانند، دوم به خاطر بی اعتمادی به دولت و سازمان حفاظت محیط زیست و سوم ... بله سوم هم به این خاطر که در طول زمان کارشناسان محیط زیست هم در ایران شبیه سازمان محیط زیست شده اند و گمان می کنند مدیریت زیستگاه فقط یعنی درش راببند و نگذار کسی برود آن تو.
این ذهنیت "نگهبانی" از میراث طبیعی و فرهنگی به جای مدیریت عرصه آنها آنچنان ریشه دوانده و تکرار شده که به امری کاملا مقبول و مسلم تبدیل شده است. سازمان محیط زیست در ایران (و ماهیتا همچنین سازمان میراث فرهنگی) در بهترین حالت شبیه نگهبان های سختگیری هستند که مقابل در ورودی یک ساختمان به کار گمارده شده باشند.
آنها مصمم و جدی مقابل در ایستاده اند و نمی گذارند کسی در را باز کند و داخل برود. اصلا شاید این در از اول هم قفل بوده و خودشان هم هنوز داخل ساختمان را ندیده اند. فقط می دانند که کسی نباید آن داخل برود. پس محکم ایستاده اند و خوشحالند تا حالا نگذاشته اند کسی درون ساختمان برود. آن داخل، ساختمان در حال پوسیدن و ویرانی است. لوله ها ترکیده و آب تا نیمه دیوارها بالا آمده، سقف چند جایی فروریخته و برف و باران راحت فرو می ریزد توی حتی اتاق نشیمن. همه جا گچکاری ها طبله کرده و دارد فرو می ریزد. موریانه افتاده است به جان منبت کاری های آبنوس و گرانبهای ساختمان، آن پشت چند دله دزد ولگرد راهی پیدا کرده اند برای ورود به ساختمان و برپایی بساط وافورکشی داخل آن و گهگاهی دزدیدن بخشی از وسایل خانه. نگهبان متوجه هیچ کدام از این مسائل نیست. او فقط خوشحال است که در اصلی ورودی همچنان قفل است و از آنجا کسی نتوانسته وارد ساختمان شود.
دیگر: هیچ مشخصاتی از طرح بهره برداری اکوتوریستی در آشوراده تاکنون منتشر نشده است.
کسی نمی داند این طرح دقیقا شامل کدام دست کاری ها و ساخت و سازها می شود، چه حجمی دارد، کدام تغییرات در چشم انداز را به دنبال خواهد داشت، برای چه تعداد توریست ورودی و برای چه نوع فعالیت های توریستی برنامه ریزی شده است و بر مبنای کدام ارزیابی زیست محیطی و با امضای کدام کارشناسان محیط زیست مجوز آن صادر شده است.
هیچکس اینها را نمی داند. مطالبی که قاعدتا راز مگو نیستند و سازمان محیط زیست برای جلب اعتماد عمومی می توانست هم زمان با اعلام خبر صدور مجوز آنها را نیز منتشر کند.
چند جایی مدیران سازمان گفته اند طرح ضمیمه ارزیابی فنی دارد و شایعات در زمینه احداث هتل پنج ستاره و ساختمان بلندمرتبه کذب است و القصه که آسوده بخوابید که ما بیداریم.
اما باید به کارشناسان محیط زیست حق داد که نگران باشند چون اگر آنگونه است که مدیران محیط زیست می گویند پس چرا مشحصات فنی طرح منتشر نمی شود؟
با این وجود، منطقی تر این است که به جای نفی کلی هرگونه بهره برداری اکوتوریستی در زیستگاه ها، طرفداران محیط زیست مشخصات فنی و ارزیابی زیست محیطی پروژه ها را مطالبه کنند.
البته این مشکل هم وجود دارد که غالبا اول مجوز صادر می شود بعد متقاضی باید برود دنبال پیدا کردن کارشناسانی که بتوانند یک طرح ارزیابی بنویسند که مجوز صادر شده را توجیه کند. عطف به ماسبق معمولا تا کار به بررسی این طرح ارزیابی برسد خود پروژه به بهره برداری رسیده و مقامات سخت کوش محلی چند باری آن را افتتاح کرده اند!
سرانجام: آن داخل در حال ویرانی است و اینها هم که مجوز ورود در دست دارند و می خواهند داخل بروند سیمایی ویرانگرانه دارند. نگهبان چکار باید بکند؟
سوال سختی است واقعا. می شود تصور کرد مجوزداران دست کم یک آب شسته تر از آن دله دزدان ولگرد هستند و شاید دست کم منافع شخصی شان ایجاب کند که افزونتر از ساختمان مراقبت کنند. شاید.
حالا که به آخر این مطلب رسیده ایم هر کس می تواند تیتر دلخواه خود را بر پیشانی آن بگذارد. آشوراده در تنگنای بیم و هراس، یا بیم و امید، یا بیم و اندکی امید ... و یا بیم و خیلی بیشتر هراس. انتخاب با خودتان.
نظرها
اسماعیل احمدی / زرتشت
درود . سپاس از ناصر کرمی گرامی و دغدغه های زیست محیطی ایشان ..........