ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نقد و بررسی مدل رشد هویت همجنس‌گرا

سهراب فرنام - در اواسط دهه ۱۹۸۰، چند مدل وجود داشت که شکل‌گیری هویت همجنسگرا را توصیف می‌کرد؛ مدل شش مرحله‌ای ویویان کاس نخستین و رایج‌ترین این مدل‌ها بود. 

در اواسط دهه ۱۹۸۰، چند مدل وجود داشت که فرایند تعیین هویت شخص را به عنوان لزبین یا گی توصیف می‌کرد و در تمامی این مدل‌ها چهار مؤلفه اصلی مشترک بودند: ۱) آگاهی از احساسات همجنس‌گرایانه، ۲) کشف همجنس‌گرایی، ۳) آگاهی به هویت خود به عنوان لزبین یا گی، و ۴) ادغام هویت گی/لزبین در احساس گسترده‌تر از خود.

مدل شش مرحله‌ای ویویان کاس از «شکل گیری هویت همجنس‌گرا» (۱۹۷۹) نخستین و رایج‌ترین مدل بود و بسیاری از مدل‌های بعدی بر آن مبتنی شدند [۱]. در این مقاله به نقد و بررسی این مدل معروف می‌پردازیم.

ویوین کاس، روان‌شناس استرالیایی، طی چند سال کار بالینی با مراجعه‌کنندگانی که گی یا لزبین بودند یک مدل نظری از شکل‌گیری هویت مطرح کرد که در مورد زنان و مردان با گرایش همجنس‌گرا به کار می‌برد. کاس (۱۹۷۹) فرض می‌کرد که «هویت از طریق یک فرایند تکاملی کسب می‌شود» (ص. ۲۱۹) و اینکه «ثبات و تغییر در رفتار انسان وابسته به توافق یا عدم توافقی است که در محیط افراد وجود دارد» (ص. ۲۲۰).

ویوین کس

به عبارت دیگر، او بیان می‌کند که سازگاری یا عدم سازگاری میان نحوه تلقی افراد از خودشان و نحوه نگریستن آن‌ها به دیگران، هنگامی که دیگران به آن‌ها نگاه می‌کنند، جریان شکل گیری هویت را می‌سازد. بدین ترتیب او شش مرحله از رشد را مطرح می‌کند که اقلیت‌های جنسی از آن گذر می‌کنند و نهایتاً هویت گی یا لزبین در یک خودانگاره عمومی به طور کامل ادغام می‌شود.

با وجود این، فرایند اجتماعی شدن مقدم بر این مراحل از رشد هویت است. اغلب خانواده‌ها و اجتماعات فرض می‌کنند که کودکان آن‌ها دگرجنس‌گرا به دنیا می‌آیند یا جذابیت‌های جنسی و عاطفی را به جنس مخالف پرورش می‌دهند. در نتیجه، کودکان این فرض‌های دگرجنس‌گرایانه درباره گرایش‌های جنسی خود را درونی می‌کنند. برای گی‌ها، لزبین‌ها و دوجنس‌گرایان جوان، این درون افکنی‌ها ناسازگار هستند و نمی‌توانند تجربه‌های ذهنی آن‌ها را توصیف کنند. بدین ترتیب این مراجعه‌کنندگان معمولاً با هویت‌هایی سازگار می‌شوند که از سوی اکثریت دگرجنس‌گرا به آن‌ها تجویز می‌شود و از این رو آگاهی محدودی از جذابیت‌های خود به همجنس دارند [۲]

مرحله ۱: آشفتگی هویت

برای افرادی که مجذوب همجنس خود می‌شوند، فرایند واقعی شکل‌گیری هویت وقتی آغاز می‌شود که آگاهانه اطلاع داشته باشند که: اطلاعات به دست آمده به طور مستقیم یا غیرمستقیم درباره همجنس‌گرایی به نحوی در مورد آن‌ها به کار می‌رود. از آنجایی که آن‌ها کماکان این اطلاعات را درونی و شخصی می‌کنند، هویت‌های دگرجنس‌گرایانه‌ای که آن‌ها پذیرفته بودند و تلاش می‌کردند خود را با آن‌ها سازگار کنند به تدریج دچار ناسازگاری می‌شوند. این ناسازگاری منجر به تنش عاطفی می‌شود که غالباً به شکل اضطراب، سردرگمی یا هر دو جلوه می‌یابد [۳]. در حالی که این افراد عواطف و احساسات ناخوشایندی را تجربه می‌کنند، بر تفکرات، احساسات و تخیلات خود برچسب احتمالاً گی یا لزبین می‌زنند. با وجود این، آن‌ها عموماً تصاویر دگرجنس‌گرا از خود را حفظ می‌کنند، تصاویری که از نگاه آن‌ها دیگران هم از آن برخوردارند.

مرحله ۲: مقایسه هویت

مرحله دوم این فرایند زمانی رخ می‌دهد که این افراد به لحاظ روانی این امکان را می‌پذیرند که احتمالاً دگرجنس‌گرا نیستند. توانایی آن‌ها برای پذیرش اینکه احتمالاً گی یا لزبین هستند بازتاب دهنده کاهش شدید سردرگمی آن‌ها و همین طور نشان دهنده پایبندی اولیه آن‌ها به خودانگاره لزبین یا گی است.

در حالی که این افراد درباره خودشان و تجربه‌هایشان احساس سردرگمی کمتری دارند، همین پایبندی روزافزون آن‌ها به خودانگاره گی یا لزبین باعث می‌شود که بیش از پیش احساس بیگانگی از دیگران داشته باشند. بنابراین، آن‌ها «نوعی احساس «عدم تعلق» به جامعه گسترده و زیرگروه‌های خاصی نظیر خانواده و همسالان پیدا می‌کنند» [۴]. این احساس بیگانگی ممکن است شدت یابد، آن هم زمانی که این افراد به لحاظ جغرافیایی و اجتماعی منزوی باشند، و تصور می‌کنند که از جهت جذابیت‌های جنسی برای همجنس تنها و یگانه هستند یا به گروه‌های مذهبی تعلق دارند که همجنس‌گرایی را محکوم می‌کنند.

مرحله ۳: تحمل هویت

سومین مرحله از این فرایند زمانی رخ می‌دهد که این افراد قادرند بپذیرند که احتمالاً گی یا لزبین هستند. اگرچه آن‌ها تنها خودانگاره گی یا لزبین را تحمل می‌کنند (و نه اینکه آن را کاملاً بپذیرند)، سطح عمومی تعهد و پایبندی آن‌ها به این خودانگاره، سردرگمی آن‌ها را درباره هویت خود کاهش می‌دهد. برطرف شدن جزئی این عدم اطمینان، آن‌ها را قادر می‌سازد تا نیازهای اجتماعی، عاطفی و جنسی خود را بشناسند. از سوی دیگر این تعهد و پایبندی روزافزون، اختلاف میان شیوه نگرش آن‌ها به خود و شیوه نگرش آن‌ها به دیگران را برجسته می‌سازد. از آنجایی که احساس بیگانگی آن‌ها افزایش می‌یابد، آن‌ها در جستجوی یافتن گی‌ها و لزبین‌ها و اجتماعات آن‌ها بر می‌آیند تا از انزوای خود رها شوند.

مدل ویویان کاس از رشد هویت همجنس‌گرا [۶]

مرحله ۴: پذیرش هویت

مرحله چهارم شکل گیری هویت برحسب تماس‌های مداوم و گذرا با گی‌ها و لزبین‌های دیگر مشخص می‌شود. این نوع مراوده‌ها که به گی‌ها و لزبین‌ها اعتبار می‌بخشند و هویت آن‌ها را به عنوان امری طبیعی مشخص می‌کنند، باعث می‌شوند که این افراد خودانگاره گی یا لزبین را بپذیرند (و نه اینکه صرفاً تحمل کنند). هنگامی که تماس آن‌ها با دیگران به طور مداوم و منظم افزایش پیدا می‌کند، آن‌ها اولویت‌های مربوط به زمینه‌های اجتماعی همجنس‌گرایان را کشف می‌کنند و به تدریج دوستی‌های خود را با آن‌ها شکل می‌بخشند. انواع زیرگروه‌های اجتماعی لزبین‌ها و گی‌ها به شدت بر نحوه پیشروی در مراحل باقیمانده فرایند شکل گیری هویت تأثیر می‌گذارند [۵].

مرحله ۵: احساس غرور به هویت

گی‌ها و لزبین‌ها هنگامی که وارد مرحله پنجم شکل‌گیری هویت می‌شوند، به شدت احساس می‌کنند که میان شیوه نگرش مثبت خودشان به هویتشان و ارزش‌گذاری جامعه درباره هویت آن‌ها ناسازگاری عمیقی وجود دارد. این افراد برای اینکه این احساسات ناسازگار را مدیریت کنند، میان افراد برحسب هویت و گرایش جنسی تبعیض می‌گذارند.

به عبارت دیگر، آن‌ها راهبردهایی را به کار می‌برند که اهمیت دگرجنس‌گراها را ناچیز می‌شمارند و اهمیت لزبین‌ها و گی‌ها را ارج می‌نهند و یا در آن مبالغه می‌کنند. بدین ترتیب آن‌ها نه تنها هویت جدید خود را می‌پذیرند بلکه آن را برتر از خودانگاره دگرجنس‌گرا می‌دانند. تعهد شدید به اجتماعات گی‌ها و لزبین‌ها باعث ایجاد احساس هویت گروهی، تعلق و غرور می‌شود. کاس این غوطه وری در خرده فرهنگ لزبین‌ها و گی‌ها را غالباً برحسب مصرف سیری ناپذیر رسانه‌های گی‌ها و لزبین‌ها و خدمات آن‌ها مشخص می‌کند.

مرحله ۶: ترکیب هویت

افرادی که به مرحله نهایی رشد هویت وارد می‌شوند، از این احساس برخوردارند که جدا کردن دگرجنس‌گراها از همجنس‌گراها صحیح نیست. از آن جهت که دوگانه «دگرجنس‌گرا در برابر همجنس‌گرا» از بین می‌رود، احساس خشم و غرور نیز چندان فراگیر نیست. لزبین‌ها و گی‌ها در این مرحله برحسب حمایت صورت گرفته، دست به تمایز دیگران می‌زنند و نه صرفاً براساس گرایش جنسی دیگران. هرچقدر که اعتماد به دگرجنس‌گرایانی که پشتیبان همجنس‌گراها هستند بیشتر می‌شود، اهمیت «دگرجنس‌گرایانی که این چنین نیستند کاسته می‌شود» (ص. ۲۳۴).

در این مرحله، افراد متعلق به اقلیت جنسی قادرند تا شباهت‌های احتمالی میان خود و دگرجنس‌گرایان و نیز تفاوت‌های احتمالی میان خود و اعضای اجتماع خود را دریابند. بدین ترتیب، جنبه‌های عمومی و خصوصی خود در هویت ادغام شده ترکیب می‌شود که شامل گرایش جنسی و بسیاری از ابعاد دیگر است.

انتقادها

مدل‌های مرحله‌ای از رشد هویت و سکسوالیته، به رغم محبوبیت خود، به شدت مورد نقد قرار گرفتند. یکی از مسائل اصلی در مورد رویکرد نظریه مرحله‌ای این است که فرض می‌کند سکسوالیته ذاتی و فطری است و افراد از طریق درون نگری می‌توانند به کشف هویت «واقعی» خود نائل شوند. به طور خلاصه، شناسایی خود به عنوان یک فرد گی یا لزبین به عنوان سفری برای خودشناسی تلقی می‌شود که افراد به واسطه آن هویت «کاذب» خود را به عنوان دگرجنس‌گرا کنار می‌گذارند و به درستی خود را به عنوان همجنس‌گرا می‌شناسند. علاوه بر این، بافت اجتماعی یا نادیده گرفته می‌شود یا عمدتاً به عنوان نوعی پس‌زمینه در نظر گرفته شده است که خودتاملی در آن رخ می‌دهد. سومین نقد اصلی، انعطاف‌ناپذیری این مدل‌ها است از این جهت که آن‌ها فرض می‌کنند رشد هویت همجنس‌گراها یک فرایند خطی، متوالی و تک‌خطی است. اگرچه مدافعان این مدل‌ها نشان می‌دهند که افراد ممکن است در میزان پیروی از توالی این مراحل متفاوت باشند، اما ساختار این مدل‌ها نشان‌دهنده این است که افراد از این مراحل در یک نظم خاص عبور می‌کنند [برای مطالعات بیشتر در این زمینه نگاه کنید به [۷].

منابع:

[1] Cass, V. C. (1979). Homosexual identity formation: A theoretical model. Journal of Homosexuality, 4, 219–235.
[2] Ritter, Y. Kathleen et al. (2002). Handbook of Affirmative Psychotherapy with Lesbian and Gay Men. The Guilford Press; New York, p. 112.
[3] Cass, V. C. (1990). The implications of homosexual identity formation for the Kinsey model and scale of sexual preference. In D. P. McWhirter, S. A. Sanders, & J. M. Reinisch (Eds.), Homosexuality/heterosexuality:Concepts of sexual orientation (pp. 239–266). New York: Oxford University Press.
[4] Cass, V. C. (1979). Homosexual identity formation: A theoretical model. Journal of Homosexuality, 4, 225.

[5] Ritter, Y. Kathleen et al. (2002). Handbook of Affirmative Psychotherapy with Lesbian and Gay Men. The Guilford Press; New York, p. 90.
[6] Clarke, Victoria et al. (2010). Lesbian, Gay, Bisexual, Trans and Queer Psychology, An Introduction. Cambridge University Press, p. 154.
[7] Clarke, Victoria et al. (2010). Lesbian, Gay, Bisexual, Trans and Queer Psychology, An Introduction. Cambridge University Press.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.