رضا دقتی، راوی داستانهای انسان معاصر از درون
گفتوگو با رضا دقتی، عکاس خبرنگار ایرانی- فرانسوی
شهزاده سمرقندی - آذربایجانی که رضا دقتی به جهانیان معرفی میکند به مردم بسیار نزدیکتر است. او تلاش کرده ریشههای فرهنگ و تاریخ خودش را نیز پیدا کند.
رضا دقتی برای عکاسان حرفهای و علاقه مندان به عکاسی اسم آشناییست. اما خود را عکاس نمیداند.
در گفتوگویی که با او داشتم میگوید عکاسی برای او ابزار است. از اینجاست که او دوست ندارد درباره دوربین و انتخاب دوربین زیاد صحبت کند و یا به عکاسان تازهکار راهنمایی کند که چه دوربینی را برای کار انتخاب کنند. او میگوید مثل این است که از نویسنده بپرسید که با چه خودکاری رمان خود را نوشتید. شاید با توجه به افزایش امکانات مختلف دوربینهای دیجیتال و لنزهای متعدد با این حرف او افراد زیادی موافق نباشند اما این نظر اوست. او که تنها عکاس نیست و به عنوان فعال حقوق بشری و بشردوست نیز نام کسب کرده است برنامههای زیادی را در کنار عکاسی و سفرهای خود انجام می دهد: سفر به کشورهای به قول برخی "جهان سوم" اما به قول او کشورهایی که جایگزین وطن او ایران اند. کشورهای مثل آذربایجان، افغانستان، و دیگر کشورها در خاورمیانه و آسیای میانه که در طی بیش از ۳۰ سال فعالیت خود مرتب به آنها سفر کرده و ۳۰ کتاب عکس از این سرزمین ها و مردمان آن منتشر کرده است. او در بسیاری از این سفرها به برگزاری برنامههای بینالمللی آموزشی اقدام می کند که در کارنامه او جای مهمی دارد.
رضا دقتی میگوید: "من عکاس نیستم. بلکه از طریق عکاسی داستان انسان معاصر را بازگو میکنم. از اینجاست که احساس میکنم صرف عکس گرفتن و چاپ کردن و به مردم جهان نمایش دادن کافی نیست. من راوی هستم و باید ببینم که دیگر چه راههایی دارم که داستان انسان معاصر را بهتر و دقیقتر بیان کنم." این نوع درک و اندیشه بود که او را وادار کرد در کشورهایی که به عنوان عکاس، خبرنگار و یا به قول خود او راوی حضور داشت تلاش کند کار بشردوستانهای نیز انجام دهد. از افتتاح مرکز آموزش عکاسی تا کمکهای بشردوستانه، مراکز مطبوعاتی و فرهنگی. او میگوید همه این کارها را تنها به این قصد انجام میدهد که بتواند راوی حقیقی و بازگوکننده حقیقت حال انسان معاصر باشد.
اندرونی و بیرونی ایرانی
رضا دقتی اخیراً نمایشگاه عکسهای خود از آذربایجان را در «پتی پاله» پاریس برگزار کرد که مثل دیگر نمایشگاههای او با سبک و سلیقه خاص او تزیین شده بود. رضا دقتی معمار نیز هست و وقتی نمایشگاههای خود را طراحی میکند در انتخاب محل و معماری بنای آن وقت و زمان بسیاری اختصاص میدهد تا از روح آن به درستی استفاده کند. نمایشگاه اخیر او نیز گذشته از این که عکسهای زیبایش از سرزمین و مردم آذربایجان را در بر داشت با استخوان بندی ساختمان «پتی پاله» به نرمی و زیبایی آمیخته بود. انحناهای این قصر با شیوه آویخته شدن عکسهای بزرگ، برجستهتر و فاخرتر شده بود. رضا دقتی در باره طراحی این نمایشگاه به رادیو زمانه گفت: "نمایشگاه اخیر من در پتی پاله تلفیقی از کار عکاس و معمار است. قسمتی را که من برای نمایشگاه انتخاب کردم در حقیقت نیمدایره مانندی بود و در اطراف باغی بسیار زیبا و با ستونهای بلند و بزرگ. تصمیم من این بود که در این نیمدایره، بین ستون و دیوار فضایی ایجاد کنم که مردم احساس کنند در اندرونی اند. مثل معماری ایران که اندرونی و بیرونی داشت. من با چاپ عکسهایم که پرتره بودند بر روی پارچه ابریشمی جدید و آویختن آنها بین باغچه و این نیمدایره این فضا را ایجاد کردم."
عکاسان «خودی» و «غیر خودی»
در بسیاری از کارهای رضا دقتی چه در آنهایی که روی جلد مجلههای بینالمللی چاپ میشوند و چه آنها که در نمایشگاههای او روی پارچه ابریشم و همقد دیوار چاپ میشوند و چه آنها که در کتابهای عکاسی او چاپ شده روح خودی بودن او پیداست. در صمیمیت نگاههای پرترهها تا نشانههای خاطرهبرانگیز و زیباییهای مصدوم شده بر اثر جنگ و جدالهای محلی و تاریخی. رضا دقتی با سوژههایش بیگانه نیست. او میگوید در تمام مدت عکاسی و خبرنگاری خود احساس میکرده که فرقی وجود دارد بین او و عکاسانی که تنها برای انجام سفارش آمدهاند. او هیچ وقت عکس مورد نظر خود را نمی گیرد تا به محل امن و زندگی خود برگردد. زندگی او درواقع بودن با مردمیست که هم فرهنگ و همزبان او هستند. او دنبال پیدا کردن و ضبط کردن غم و شادی انسانهاست.
او در این گفت وگو از شروع فعالیت خود به عنوان عکاس میگوید که به دوران پیش از انقلاب در ایران میرسد، زمانی که با خبرنگاران خارجی آشنایی پیدا کرد و از زمانی که دوربین به دست شد: "متوجه دو مسأله شدم، یکی اینکه کار آن عکاسی که از خود مردم است و از محل است و داستان خود و مردم خود را دنبال میکند به مراتب بهتر و عمیقتر است تا کار آن عکاسی که میآید و کاری را انجام میدهد و برمیگردد. دوم اینکه بعد از تبعید با اینکه نمیتوانستم دیگر به ایران سفر کنم دو کشور آذربایجان و افغانستان برای من به معنای بازگشت به ریشهها و به فرهنگ خودم بود. از اینجاست که کارهای من از این دو کشور در رسانههای خارجی سر و صدا به پا کردهاند. چون دید از درون دارند. دید خودی و عمیق"
رضا دقتی را در افغانستان بیش از همه با مرکز آموزشی " بنیاد فرهنگی آینه" میشناسند که در آن هزاران جوان افغانستانی عکاسی، روزنامهنگاری، فیلمبرداری و طراحی آموخته اند. این بنیاد در سال ۲۰۰۱ در کابل تأسیس شد و در ادامه پروژه بین المللی کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد انجام گرفت که رضا دقتی مسئولیت آن را از زمان عقب نشینی نیروهای شوروی بر عهده داشت.
رضا دقتی معتقد است که بهترین راوی کسانی اند که چیزی را که عکاسی می کنند تجربه کرده باشند. از اینجاست که او در طول فعالیت خود تلاش کرده است مردم عادی و به ویژه نسل جوانی را تربیت دهد که از زندگی روزمره خود عکس یا فیلم بگیرند و یا گزارش تهیه کنند. این عقیده است که او را در کردستان عراق نیز به تأسیس مرکز آموزشی برای پناهندگان کرد برانگیخت. او میگوید: "حتی در حومههای بسیار فقیرنشین اروپا نیز برنامههای آموزشی انجام میدهم. با این راه میتوانم بیشتر مؤثر باشم و به مردم و به جامعه کمک کنم که راوی داستانهای خود باشند. داستان از درون تأثیرگذارترین داستانهاست."
برنامههای بشردوستانه رضا دقتی تنها به آذربایجان و افغانستان و کردستان عراق محدود نمی شود. او در کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، کاشغر بخش اویغورنشین چین، تمام کشورهای خلیج فارس و خاورمیانه فعالیتهای زیادی انجام داده و در طول ۳۵ سال فعالیت خود دائم در حال رفت و آمد به این مناطق بوده است. او معتقد است که در این کشورها نشانههای فرهنگی ایران را پیدا میکند و هم فرهنگ بشریت را از زاویههای مختلف مشاهده میکند.
کتابهای رضا دقتی
تا به حال ۳۰ کتاب از عکسهای رضا دقتی به چاپ رسیده است. تصاویر او از مردم سرزمینهای جنگدیده و یا تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی است که مردم آنها کمتر جرئت بیان درد و داستان خود را دارند. رضا دقتی در این ۳۰ کتاب تلاش کرده عکس های تکراری چاپ نشوند. تلاش کرده کارهای نو و داستانهای نو از انسانهای معاصر سرزمینهای مختلف ارائه دهد. در تنوع تصاویر این کتابهاست که میشود دید انسان معاصر تا چه حد شبیه هم و تا چه حد از هم متفاوت است. رضا دقتی میگوید اگر اصرار ناشران نباشد او هیچ عکسی را در دو کتاب به چاپ نمیرساند. او درباره چند عکسی از او که شهرت جهانی پیدا کرده اند و در کتابهای او با خواست و اصرار ناشران مکرر بازنشر میشوند میگوید: "این عکسها مثل آن ترانههایی شده اند که هر خواننده معمولاً یک یا دو تا از آنها را دارد که مخاطب در پایان هر کنسرت با دست زدن هنرمند را تشویق میکنند که همان ترانه معروف یا محبوب را بخواند." این عکسهای محبوب رضا دقتی کم نیستند. با توجه به همکاری او با مجله جهانی نشنال جیوگرافیک بسیاری از عکسهای او روی جلد این مجله چاپ شده اند و به شهرت جهانی رسیده اند. دلیل شهرت یا چاپ عکسهای او در روی جلد مجله جنبه داستانگونه عکسهای اوست که تلاش میکند دیدی از درون به دست آورد؛ دیدی بدون فاصله.
رضا دقتی معتق است که زبان نسل جدید تصویر است. او تلاش میکند این "زبان" را به نسل جوان بهتر آموزش دهد و هم با کمک این زبان تاریخ گذشته را نیز بازگویی کند تامردم با نیاکان خود آشنایی پیشتری پیدا کنند. او میگوید بارها تلاش کرده که حتی کتابهای کهنه را از طریق عکاسی به نسل جوان بازگو کند. او از پروژهای یاد میکند که با ژان کلود کریر، فیلمنامهنویس و بازیگر فرانسوی انجام داده است. آنها در سال ۲۰۱۲ کتاب مصوری با عنوان "پرواز" منتشر کردند که اقتباسی از"منطق الطیر" عطار است و همراه با اشعاری از ژان کلود کریر به زبان فرانسوی منتشر شده. کریر مترجم غزلیات شمس و فلسفه صوفیسم به زبان فرانسویست و در این کار از همکاری نهال تجدد، پژوهشگر ایرانی برخوردار بوده است.
از جالبترین کتابهایی که رضا دقتی منتشر کرده "سندباد" است. این کتاب که در سال ۲۰۰۹ انتشار یافته، بر اساس سفرهای سندباد دریاگرد است اما نویسنده داستان را به زمان معاصر آورده است. یعنی اگر سندباد سفر خود را در قرن ما انجام میداد جغرافیای دید او چگونه بود؟ این کتاب با قلم پیر ژانتل، نویسنده فرانسوی در هفت قسمت نوشته شده و با عکسهای رضا دقتی به چاپ رسیده و نقدهای مثبتی هم دریافت کرده است.
آذربایجان، جلوهگری آتش
رضا دقتی متولد ۲۶ ماه جولای سال ۱۹۵۲ در تبریز است. فرهنگ و ریشه آذری که او از این شهر با خود آورده در کارهای او برجسته است. دو کتاب از ۳۰ کتابی که از رضا دقتی به چاپ رسیده است به آذربایجان، سرزمین و مردم آن اختصاص دارد. یکی "جلوه گری آتش" و دیگری "قتل عام بیگناهان" که مجموعه آنها به صورت نمایشگاه در بسیار از مراکز و شهرهای دنیا به نمایش درآمده است. آذربایجانی که رضا دقتی به جهانیان معرفی میکند بسیار نزدیکتر به مردم و داستانهای ناگفته آنهاست. او تلاش کرده همزمان با بازگویی داستانهای مردم آذربایجان ریشههای فرهنگ و تاریخ خود را نیز پیدا کند.
چاپ این دو کتاب پایه نمایشگاه اخیر او در«پتی پاله» پاریس بود که از۲۷ نوامبر تا ۷ دسامبر به روی بینندگان باز بود. در کتاب "قتل عام بیگناهان" رضا دقتی عکسهایی را گرد آورده که از حوادث تاریخی به استقلال رسیدن آذربایجان، تظاهرات مردم علیه شوروی و جنگهای قرهباغ کوهی شهادت میدهند.
رضا دقتی هیچ وقت بدون ایده و یا برنامه تازهای نیست. بحث و گفتوگوها از نمایشگاه اخیر او "آذربایجان، جلوه گر آتش" هنوز فرو ننشسته که او برنامه جدیدی در دست دارد. او میگوید: "اگر عمری باقی باشد، در پنج سال آینده مشغول پروژه پناهندگی، پناهندگان و شرایط آن خواهم بود."
نتیجه این پروژه تحقیقاتی قرار است به برنامه عملیتری ختم شود. او در نظر دارد بعد از تحقیق شرایطی که مردم را مجبور به ترک کشور و پذیرفتن پناهندگی میکند، در هر اردوگاه موجود جهان یک مرکز آموزش عکاسی و فیلمبرداری تأسیس کند. میگوید این برنامه بسیار باارزش است چون اگر ما بتوانیم در هر اردوگاهی حتی یک نفر پناهنده جوان را تربیت کنیم که بتواند از شرایط آن اردوگاه با دیدی از داخل به جهانیان گزارش تصویری تهیه کند در شناخت حقیقت و وضع شرایط زندگی اردوگاهها گامی جلوتر خواهیم رفت.
بشنوید: گفتو گو با رضا دقتی
نظرها
مهرداد
تشکر از رادیو زمانه برای تهیه این برنامه بسیار جالب. رضا دقتی نه تنها عکاس خبرنگار بسیار ماهری هست بلکه انسانی بسیار والا ست که فعالیت های بشر دوستانه وی کمتر از عکاسی نیست. آفرین رضا بی. تشکر