• دیدگاه
رهبران جنبش سبز در حصر، اعتراض به حبس اپوزیسیون بحرین
حسین علیزاده- رسانههای جمهوری اسلامی در "چهره سازی" از علی سلمان، وی را یکی از فعالان "انتفاضه بحرین" معرفی میکنند بی آنکه اشاره به جایگاه رهبری او در این انتفاضه داشته باشند.
رسانههای جمهوری اسلامی در "چهره سازی" از علی سلمان، وی را یکی از فعالان "انتفاضه بحرین" طی سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۰ معرفی میکنند بدون اینکه اشاره به جایگاه رهبری او در این انتفاضه داشته باشند. واکنش تهران به دستگیری شیخ سلمان نشان میدهد که او برای مقامات ایرانی شخصیتی سیاسی است تا مذهبی.
جواد ظریف وزیر خارجه ایران گفته است: «برخوردهای قهری با رهبران مورد احترام مردم که بهرغم شرایط سخت سیاسی و امنیتی سالهای اخیر از مشی مسالمتجویانه برای پیگیری مطالبات مردم عدول نکردهاند، بر پیچیدگی اوضاع خواهد افزود و مخاطرات و تهدیدات را افزایش خواهد داد.»
اگر گمان کردهاید که وزیر خارجه دولت حسن روحانی این اظهارات را در مخالفت با "حصر ۴ ساله" رهبران جنبش سبز بر زبان آورده، اشتباه کردهاید. این اظهارات ظریف در حمایت از شیخ علی سلمان، روحانی شیعه بحرینی و رهبر حزب همبستگی (الوفاق) بیان شده که کمتر از "یک هفته" از حبس او می گذرد.
پیش از او نیز مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه ایران با اشاره به «افزایش فشار و سخت گیریها بر جمعیتهای قانونی و شخصیتهای سیاسی و مذهبی بحرین» گفته بود که «این گونه اعمال شرایط را پیچیدهتر خواهد کرد.»
در واکنش به اعتراض تهران، وزارت خارجه بحرین طی بیانیهای سخنان ظریف را محکوم کرده و اقدام خود را " تحقیقات پیرامون یک شهروند بحرینی در ارتباط با چندین فقره اقدامات غیرقانونی و خشونتآمیز" دانسته است.
جایگاه شیخ علی سلمان نزد جمهوری اسلامی
واکنش تهران به دستگیری شیخ سلمان نشان از جایگاه مهم او برای ایران دارد. این موضوع از اظهارات حسین امیرعبداللهیان معاون وزیر خارجه به خوبی قابل درک است. او دستگیری شیخ سلمان را به امنیت بحرین و از آن مهمتر به "امنیت منطقه" گره زده و گفته است: «بحرین قادر به تحمل تبعات این اقدام نخواهد بود و بازداشت دبیرکل جمعیت دموکراتیک الوفاق بحرین در شرایط حساس کنونی منطقه، در تعارض با امنیت و آرامش منطقه حساس ما بشمار میرود.»
در ارزیابی امیرعبداللهیان هرگونه تعرضی به شیخ سلمان به معنی برهم خوردن امنیت منطقه است. این نکته آن گاه روشن میشود که بدانیم حزبالله لبنان، مقتدا صدر، شیخ ناصر عباس (رهبران شیعه پاکستان) و بسیاری دیگر نیز از جریانات شیعه منطقه به دستگیری شیخ سلمان شدیداً اعتراض کردهاند.
دور از واقع نیست که جایگاه شیخ سلمان را نزد جمهوری اسلامی چیزی مشابه جایگاه شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعه عربستان بدانیم که او هم چند ماه پیش از این توسط مقامات عربستان دستگیر و حکم اعدام برایش صادر شده است.
امیرعبداللهیان در واکنش مشابه به حکم صادره برای شیخ نمر گفته بود: «این حکم بدون تردید احساسات مسلمانان را خدشهدار میکند و واکنش جهانی در پی خواهد داشت.»
حکم اعدام شیخ نمر، توسط حزب همبستگی بحرین که رهبری آن را شیخ سلمان عهده دار است نیز محکوم شده بود. بدین ترتیب، عربستان و بحرین هر یک، مهمترین و کلیدیترین رهبران سیاسی شیعه کشورشان را دستگیر کردهاند؛ با این فرق که تاکنون بحرین هیچگونه محکومیتی برای شیخ سلمان صادر نکرده است.
شیخ علی سلمان کیست؟
شیخ علی سلمان (۵۰ ساله) روحانی شیعه و دبیرکل حزب همبستگی بحرین است که از سال ۱۹۸۷ دروس حوزوی را در قم آغاز کرد. رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی هیچ گونه اشارهای به جایگاه علمی حوزوی او (مثل اجتهاد، مرجعیت، یا مقام آیت اللهی) نکرده و نامی از اساتید حوزوی او نبردهاند. این خود میتواند نشان آن باشد که وی بیشتر یک شخصیت سیاسی است تا یک شخصیت مذهبی. از اینرو، قابل تشخیص است که واکنش تهران به دستگیری او نه به دلیل جایگاه مذهبی او بلکه به دلیل نقش سیاسی اوست.
نخستین فعالیت سیاسی او به سال ۱۹۹۲ باز میگردد که به همراه ۲۸۰ تن از شخصیتهای بحرینی طوماری را به عیسی بن سلمان آل خلیفه، پدر پادشاه کنونی بحرین ارائه کردند و در آن از وی خواستند تا دستور برگزاری انتخابات پارلمانی را صادر کند. این پیشنهاد با مخالفت پادشاه بحرین مواجه شد.
رسانههای جمهوری اسلامی در "چهره سازی" از علی سلمان، وی را یکی از فعالان "انتفاضه بحرین" طی سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۰ معرفی میکنند بدون اینکه اشاره به جایگاه رهبری او در این انتفاضه داشته باشند. وی طی این اعتراضات در سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴ بارها بازداشت شد و سرانجام در پایان سال ۱۹۹۴ میلادی به امارات تبعید شد.
مهمترین جایگاه سیاسی او، ارتقا به دبیرکلی حزب همبستگی (عمدهترین جریان سیاسی اپوزیسیون بحرین) است. وی به نمایندگی از حزبش در سال ۲۰۰۶ به عنوان نماینده مردم منامه وارد پارلمان بحرین شد. اما، با وزیدن بهار عربی در بحرین و سرکوب معترضان به دست دولت بحرین، او و هم حزبیهایش اعلام کردند که از پارلمان خارج میشوند.
با شدت گرفتن سرکوبها، لحن شیخ سلمان نیز تندتر و تندتر از گذشته شد. به ادعای بحرین، او نقش موثری در تنظیم راهپیماییهای اعتراضآمیز با کمک خارجی (اشاره به جمهوری اسلامی) علیه دولت بحرین داشته که اینک به عنوان موارد اتهامی در پرونده اش درج است.
فعالیتهای شیخ سلمان معمولا در ایران مورد پوشش خبری قرار کرفته است. برای مثال پایگاه اطلاع رسانی حوزه به نقل از شیخ سلمان نوشته بود که:«انقلاب بحرین به مرحله بازگشتناپذیری رسیده است... مردم میخواهند که آنها منبع واقعی قدرت باشند و به همین دلیل است که میگوییم راه بازگشتی وجود ندارد.»
سیاست یک بام و دو هوا
در مطالبات به حق اکثریت معترض مردم بحرین جای تردید نیست همچنان که در سرکوب خونین این اعتراضات که با کمک عربستان صورت گرفت نیز جای تردید نیست. این واقعیتی است که اگر نبود ابزار سرکوب با مداخله عربستان، آل خلیفه در بحرین سرنوشتی کمتر از قذافی و مبارک و بن علی نداشت.
از سوی دیگر میدانیم که در میان انقلابهایی که در نتیجه بهار عربی در تعدادی از کشورهای عربی رخ داد، جمهوری اسلامی بیشترین سرمایهگذاری سیاسی را به نفع اپوزیسیون در بحرین اعمال کرد. با سرکوب اعتراضات که به ویژه با مداخله نظامی عربستان میسر شد، علما و مراجع دینی دولتی به محکومیت این سرکوب پرداختند، درسهای خود را تعطیل کردند، رسانههای جمهوری اسلامی به بازتاب گسترده تحولات بحرین مبادرت کردند و در نتیجه روابط تهران- منامه از جمله با فراخوان سفیران دو کشور و اخراج دیپلماتها و نامیدن خیابانی در بحرین به نام الاحواز العربیه (به نشانه حمایت از جدایی طلبان اهوازی) به تیرگی نهاد.
در پی اخراج دیپلمات ایرانی از سوی منامه، مهمانپرست سخنگوی پیشین وزارت خاجه ایران گفته بود: «پاسخ به مطالبات مشروع مردم تضمینکننده ثبات و پایداری دولتها بوده و سرکوب تظاهرات مسالمتآمیز مردم و فرافکنی و اقدامات غیرقابل توجیه تنها اوضاع را بحرانیتر کرده و موجب ایجاد زخمهای عمیقتر خواهد شد.»
از همین جا مدعای این نوشتار این است که سیاست به شدت متناقض جمهوری اسلامی را میتوان با مد نظر قرار دادن مثال بحرین از دو بُعد خارجی و داخلی به خوبی مشاهده کرد.
الف) سیاست خارجی متناقض جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی هنگام فراخوان سفیر خود از منامه دلیل این اقدام را "کشتار گسترده" معترضان اعلام کرد. این در حالی است که بنا به آمار منتشره تعداد کشته شدگان در طول اعتراضات بحرین در حدود ۴۰ نفر بود. حتی اگر این رقم نادرست باشد نهایتا تعداد واقعی مقتولان بیش از سه یا چهار برابر این تعداد نخواهد شد.
همه به یاد دارند که رسانههای جمهوری اسلامی، اندک تظاهراتهای اعتراضی بحرین را پوشش خبری کامل میدادند و مراجع دولتی نیز به محکوم کردن این اعتراضات پرداختند. این همه در حالی است که به موازات سرکوب در بحرین، بشار اسد نیز سرکوب شدیدی را در سوریه به راه انداخته بود. اینک تعداد کشته شدگان سوریه رقمی بالغ بر ۲۰۰ هزار نفر می شود که تقریبا نیمی از آن به دست بشار اسد به قتل رسیدهاند. این در حالی است که در طول 4 سال گذشته حتی برای یک بار دیده نشده که جمهوری اسلامی به خشونت و رفتار سرکوبگرانه بشار اسد اعتراض کرده باشد.
ب) سیاست داخلی متناقض
تاکنون هیچ گزارش مستندی در دست نیست که شیخ سلمان به روشی غیرمسالمتآمیز برای مخالفت با آل خلیفه متوسل شده باشد. از قضا، ایالات متحده یکی از کشورهایی است که به دستگیری شیخ سلمان اعتراض کرده است. این به رغم آن است که ناوگان پنجم نیرو دریایی امریکا در بحرین مستقر است و امنیت این کشور برای حضور نظامی امریکا در خلیج فارس ضروری است.
اما، جمهوری اسلامی از جمله وزیر خارجهاش محمد جواد ظریف در حالی دستگیری یک فعال سیاسی مسالمتجو را (که هنوز یک هفته از دستگیری او بیشتر نگذشته) "مخاطرهآمیز و تهدیدزا" توصیف کرده که خود برای ۴ سال رهبران جنبش سبز را در حصر قرار داده است. این در حالی است که شیخ سلمان خواستار سرنگونی آل خلیفه است ولی موسوی و کروبی هرگز خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی نیستند؛ که بر عکس خواستار اصلاح آن هستند.
اعتراض وزارت خارجه به دستگیری شیخ سلمان در حالی است که تقریبا همزمان با دستگیری او، پورمحمدی وزیر دادگستری گفته است: «محاکمه سران فتنه عیناً بازی در زمین دشمن است. عیناً ادامه خط تفرقه است.ضربه زدن به همبستگی ملی است... ما نباید وارد این میدان دردسر ساز بشویم.».
و جالبتر آن که شیخ صادق لاریجانی رییس قوه قضائیه گفته است سران فتنه را محاکمه نمیکنیم چون میخواهند حرف خود را بزنند.
نظرها
nima
با گذشت هشت ماه از طرح سوال علی مطهری از وزیر دادگستری، خبرها حاکی از مانع تراشی و ممانعت هیات رئیسه مجلس از طرح این سوال در صحن علنی است؛ موضوعی که این نماینده آن را به حضور و اعمال نفوذ دو برادری که در رأس دو قوه هستند، نسبت می دهد. بدین ترتیب به نظر می رسد برادران لاریجانی برای جلوگیری از اجرای قانون برای محصوران تقسیم کار کرده اند: سهم جواد تحریف واقعیت است، سهم صادق تهدید به محکومیت، و سهم علی توقیف حقیقت.... کلمه
بهنام
با تشکر از جناب آقای علیزاده به خاطر درج این مقاله روشنگرانه . اینها هیچ حیا و آبروئی ندارند و با کمال پر روئی خود و حکومت ننگینشان را مشروع و دیگران را غیر مشروع جلوه میدهند . واقعآ باید برای این وزیرک امور خارجه تاسف خورد که با کمال بی شرمی این سخنان را بر زبان رانده و آلت دست خامنه ای ملعون و رژیم فاسدش گشته است . نه تنها سیاست متناقض حکومت ننگین در سوریه ، بلکه در باره مسلمانان چچن و اقلیت مسلمان در چین که توسط متحدین پوشالی حکومت و به شدت سرکوب میشوند ، سیاست معکوسی در پیش گرفته و سکوت اختیار نموده و همه روزه عده ای از آنها کشته یا زخمی شده و هیچکس در ایران از آن حکومتها مواخذه نمی نماید و این سیاست کثیف و متناقض همچنان ادامه دارد . حتی اگر دخالتهای بی جای حکومت ننگین در عراق و سوریه نبود ، اصلآ داعشی هم اکنون نیز وجود نداشت و یکی از دلایل اصلی بوجود آمدن گروه هایی مانند داعش و غیره ، متاسفانه همین سیاست سرکوب و تهدید و ارعاب مسلمانان اهل سنت در این کشورها بوده و بس .