• دیدگاه
کاریکاتور پیامبر، توهین به مقدسات یا آزادی بیان
فرج سرکوهی - دینها نه شخصیتهای حقیقی، که مجموعهای از باورها هستند و بحث درباره دینها، بحث در حوزه عقیدهها است نه بحث در حوزه داوری در باره این یا آن شخص حقیقی.
چالش بین آنچه از منظر پیروان این یا آن دین «مقدس» و مصون از نقد و انتقاد تلقی میشود، با آزادی بیان و آزادی خلاقیت هنری و ادبی و نظری، رخدادی تازه نیست.
اما این چالش به عصر جهانی شدن و انقلاب ارتباطات و به دوران ظهور موجی که به «بنیادگرائی و تروریسم اسلامی» معروف شده است، چون پدیدهای جهانی، به بمب و مسلسل و جواز قتل مردمان مسلح شده و هر گروه کمشماری از بنیادگرایان اسلامی به خود حق میدهد که برای دفاع از مقدسات دینی خود، خشونت را با حمله به هدفهای آسان، به تیتراول رسانههای جهان برکشیده و آزادی بیان را به آماج حملههای خود بدل کند.
بر بستر این چالش است که متعصبان در کشورهائی استبدادی آزادی بیان را با سازوکارهائی چون سانسور، خودسانسوری تحمیلی و گاه قتل هنرمندان و نویسندگان، در پای حفظ حرمت «مقدسات و مبانی دین» قربانی میکنند و بنیادگرایان اسلامی برای تحمیل جزمهای خود بر جوامعی که از نعمت دموکراسی و آزادی بیان برخوردارند، به ترور و تولید فضای رعب و وحشت متوسل میشوند.
در پرتو این چالش جهانیست که بحث درباره آزادی بیان و نقد دین به موضوع روز لایههای گوناگون جامعه بدل شده است و از جمله این پرسسش در میان است که میتوان با استناد به آزادی بیان «مقدسات دینی» را نقد کرد و باورمندان به این مقدسات را به خشم آورد؟ میتوان آزادی بیان را در پای «مقدسات دینی» این یا آن گروه قربانی کرد؟ و اگر چنین است و نه فقط اسلام، که دیگر دینها و عقیدههای غیردینی نیز از این امتیاز برخوردارند، چه کسی فهرست مقدسات مصون از نقد را نوشته، چه کسی بر اجرای این فهرست نظارت کرده و چه کسی توهین را از انتقاد تفکیک میکند؟
آزادی بیان و از خودبیگانگی مقدس
کاریکاتور اشخاص بازآفرینی هنری و انتقادی آن چهرهها است در قالب طنز اما برخی دینداران کاریکاتور چهرههای مقدس خود را توهین به مقدسات تلقی میانگارند.
از منظر اغلب مسلمانان تصویر کردن چهره پیامبر اسلام در پردههای نقاشی یا نشان دادن چهره او در فیلم و تآتر نیز توهین به مقدسات تلقی میشود.
همین گروهها بازآفرینی هنری نقادانه یا غیرنقادانه چهرههای مقدس و نقد کتاب و تاریخ مقدس دین خود را نیز توهین مقدسات میدانند.
این برداشتها و تلقیها حق آنان است اما آنگاه که تلقی خود را با سانسور، خودسانسوری، ترور، بمب، مسلسل و تولید فضای رعب و وحشت بر دیگران تحمیل میکنند، آزادی بیان را هدف گرفته و نامسلمانان را از حق اندیشه و تخییل و بیان آزاد محروم میکنند.
بازآفرینی هنری چهرههای مقدس اسلام در آثار هنری و ادبی و از جمله تصویر کردن چهره پیامبر اسلام و خلفای راشدین نزد اهل تسنن و تصویر کردن چهره پیامبر، دختر او و ۱۲ امام نزد شیعیان، حرام یا ممنوع است.
جائی که تصویر غیرانتقادی چهرههای مقدس حرام است، کاریکاتور، تصویر یا بازآفرینی «انتقادی» چهره مقدس در قالب طنز، نه فقط ممنوع که توهین به مقدسات پنداشته میشود.
بنیادگرایان اسلامی ممنوعیت نقد مبانی دین و ممنوعیت بازآفرینی هنری و ادبی تاریخ و چهرههای مقدس دین را در هزار اندی سال گذشته بر هنرمندان جوامع اسلامی تحمیل کردهاند و اکنون خواستار آناند که نامسلمانان جهان نیز این حرمتها و ممنوعیتها را بپذیرند، از آزادی بیان خود به سود اعقتادات و جزمهای اسلامی بگذرند و آزادی بیان خود را در پای از خودبیگانگی مقدس آنان قربانی کنند.
اکثریت مسلمانان با خشونت بنیادگرایان مخالفاند اما شماری از بنیادگرایان اسلامی میکوشند تا با توسل به بمب و گلوله و کشتار جمعی مردمان در حمله به هدفهای آسانی چون مراکز تجمع مردم، دفتر رسانهها، کتابفروشیها، ایستگاههای قطار، نمایشگاهها و... با تولید فضای رعب و وحشت، حرمتها و محدویتهای دینی خود را به کشورهای اروپای غربی نیز صادر و بر مردم، هنرمندان، نویسندگان رسانههای نامسلمان این جوامع نیز تحمیل کنند.
توهین و مقدس، واژههای تعریفناپذیر
اما هیچکس تاکنون معیار عینی و مشخص همهپذیری برای تعریف «توهین» و «مقدسات» و سنجههائی عقلانی همهپذیری برای تمیز و تفکیک «توهین» از «نقد» و «اعتقاد» از «مقدس» و «مبانی» ارائه نکرده است چرا که تدوین چنین معیارها و سنجههائی، که نه فقط برای یک گروه که دستکم برای اکثریت مردم قابل قبول باشد، ممکن نیست.
اتهام به یک «فرد حقیقی» و متهم کردن یک آدم مشخص به کرداری معین را میتوان با معیارهائی تعریف کرد و از جمله آنکه صفت و اتهام با دلایل محکمهپسند اثباتپذیر همراه شود اما دینها و عقیدههای غیردینی، شخصیتهای واقعی نیستند و هیچکس یا نهادی نماینده این یا آن دین و عقیده نیست.
«توهین به مقدسات دینی» ترکیبی مبهم، تعمیمپذیر و تعریفناپذیر است.
دینها نه شخصیتهای حقیقی، که مجموعهای از باورها هستند و بحث درباره دینها، بحث در حوزه عقیدهها است نه بحث در حوزه داوری در باره این یا آن شخص حقیقی.
در زمانهای که بخش مهمی از مردم جهان توفانهای سخت برآمده از زمینی کردن آسمان، تقدسزدائی و نقد از خودبیگانگی مقدس را پشت سرگذاشتهاند، بازگرداندن فرهنگ جهانی به عصر ماقبل رنسانس ناممکن است هرچند گروهی از دینباوران جان خود و دیگران را برای بازگرداندن تاریخ به عصر ماقبل گالیله قربانی میکنند.
اگر نقد مقدسات و مبانی اسلام به انگ «توهین» ممنوع شود، هر دیندار یا بیدینی میتواند برخی عقاید و باورهای خود را «مقدس» اعلام و هرچه را که خوش ندارد «توهین» به مقدسات خود تلقی کرده و خواستار ممنوعیت آن شود.
هر کس حق دارد عقاید خود را بیان و عقاید دیگران را نقد کند. عقیده، در هر قالبی که بیان شود، از مقاله و اثر هنری از جمله کاریکاتور تا اثر ادبی از جمله رمان، حاصل تفکر و تخییل آدمی است و میتواند با باورهای دیگران در تضاد افتد و توهین تلقی شود اما تلقی این یا گروه مجوز سانسور عقیدهها نیست.
آنچه نزد کسی مبانی دین یا مقدسات است در نزد دیگری هیچ نیست مگر موضوع نقد و انتقاد و تحقیق. آنچه یکی «توهین» تلقی میکند در نزد دیگری انتقاد است یا بازآفرینی هنری و نقادانه این یا آن باور یا چهره دینی و هر دو حق دارند نظر خود را در قالب دلخواه خود بیان و آزادانه منتشر کنند.
مصونیت مقدسات از نقدی که گروهی آن را توهین تلقی میکنند، اگر پذیرفته شود امتیاز ویژه مسلمانان نیست. اگر پیروان هر دینی و طرفداران هر عقیده غیردینی حق داشته باشند که حوزههائی را مقدس و نقد آنها را ممنوع کنند، هیج نظری، در هیچ بابی و در هیچ قالبی مجوز بیان نیافته، شمار مقدسات مصون از نقد و انتقاد به شمار انسانهای عالم رسیده و فهرست «مقدسهای مصون از نقد و انتقاد» سر به صدها هزار خواهد زد.
اگر نامسلمانان نیز حرمت تصویر کردن چهرههای مقدس را بپذیرند یا اگر این جزم بر آنان تحمیل شود، بخش مهمی از گنجینه نقاشی و مجسمهسازی جهان از جمله نقاشیها و مجسمههای قرون وسطا و رنسانس اروپا، معبدهای هندو، مجسمههای بودا در کامبوج و... باید نابود شوند چرا که در این آثار خدا، پیامبران و چهرههای مقدس دینی از منظر خالقان آثار، در نقاشیها و مجسمهها بازآفرینی شدهاند.
حوزه مقدسات حتا در میان پیروان یک دین نیز مبهم است. برخی مسلمانان شیعه پنج و برخی مسلمانان سنی سه اصل را اصول و مبانی اسلام میدانند، برخی پیامبر و برخی پیامبر و چهار خلیفه راشدین و برخی پیامبر، دختر او و ۱۲ امام شیعه را چهرههای مقدس تلقی میکنند.
به شمار هر دین و مکتب و به شمار هر عقیده غیردینی میتوان حوزه مقدس تولید و انتقاد از آنها و بازآفرینی هنری و ادبی آنها را ممنوع کرد و بدین سان راه بر هر انتقادی در هر موردی بسته شده و بسیاری از آثار هنری و ادبی باارزش جهان ممنوع میشوند.
اسلام در راه کلسیا؟
در هر پنج دین بزرگ جهان ــ هندو، بودائی، یهودی، مسیحی و اسلام ــ، فرقهها و گرایشهای بنیادگرایانه را نیز میتوان دید اما برخورد این دینها با نقد مقدسات، تقدسزدائی و با بازآفرینی انتقادی چهرههای مقدس دینی در آثار هنری و ادبی یکسان نیست.
در حالی که بخش مهمی از گنجینه درخشان و غنی نقاشی و مجسمهسازی و بخش مهمی از آثار هنری و ادبی و ادبیات خلاقه اروپای غربی بازآفرینی نقادانه و انتقادی هنری و ادبی چهرهها و تاریخ مقدس دین مسیحی است، در حالی که معبدهای هندو و بودائی، نمایشگاهی غنی از مجسمههای خلاقانه هستند، هنرمندان و نویسندگان جوامع اسلامی اجازه نداشتند چهرههای مقدس دینی را با نگاه انتقادی در آثار خود بازآفرینی کنند. حتا بازآفرینی هنری «غیرانتقادی» چهرههای مقدس در نقاشی، فیلم و نمایش ممنوع است.
بنیادگرایان چهار دین بزرگ هندو، بودائی، یهودی و مسیحی در دوران معاصر، جز در موارد بسیار نادر، به ترور فیزیکی دگراندیشان درون دینی و برون دینی برنمیخیزند و نقد مقدسات و مبانی دین خود را با گلوله و بمب و قتل مردمان پاسخ نمیدهند هرچند کارنامه گذشته آنان از اینگونه خشونتها پاک نیست.
از میان پنج دین بزرگ جهانی، کلیسا دوران خشونت علیه منتقدان را پشت سر گذاشته، به آزادی بیان تن داده و اکنون در قالب نقد و انتقاد و تحریم، به آثار هنری و ادبی و نظری تقدسزدا پاسخ میدهد و نه چون گذشته با سوزاندن منتقدین.
یهودیت امکان واکنش خشن بروندینی نداشته و دینهای بودائی و هندو به دگمهائی چنین وابسته نیستند. اسلام تنها دین بزرگی است که نه فقط انتقاد از نقد مبانی و مقدسات خود را ممنوع کرده است، که بنیادگرایان این دین از دیگران نیز میخواهند تا این ممنوعیت را رعایت کنند. اما اسلام نیز به ناچار و به تدریج به واقعیتها تن خواهد داد.
محدودههای آزادی بیان
پس از پیروزی بنیادگرایان مذهبی در چند انتخابات این پرسش مطرح شد که از آزادی فعالیتهای سیاسی کسانی دفاع میتوان کرد که انتخابات آزاد و منصفانه را به ابزاری برای تحمیل استبداد بر جامعه بدل میکنند؟
میتوان از آزادی بیان کسانی دفاع کرد که خواستار سانسور و حذف فرهنگی و فیزیکی دیگران هستند و آزادی بیان را به ابزاری برای پایمال کردن آزادی بیان بدل میکنند؟
میتوان از آزادی بیان کسانی دفاع کرد که آزادی بیان را برای «تهمت و افترا» و «توهین» به دیگران به کار میبرند؟
میتوان از آزادی بیان تئوریزه کنندگان اقدامات تروریستی و مبلغان نفرت نژادی و قومی و ملی و دینی و... دفاع کرد؟
میتوان از آزادی بیان کسانی دفاع کرد که با انتشار عکسهای کودکآزارانه پورنوگرافیک، تجارت کرده یا امیال جنسی خود ارضا میکنند؟
مرز اثر هنری و پورنورگرافی کجا است؟
و همان مثال معروف: بمبی در مدرسهای کار گذاشته شده است، فرزند ما نیز دانشآموز آن مدرسه است. بمب تا ۱۰ دقیقه دیگر منفجر میشود. با چند کابل بر کف پای بمبگذار میتوان محل بمب را یافت، آن را خنثا کرد و جان بیش از صد کودک را نجات داد. چند کابل در برابر نجات جان صد کودک بیگناه شکنجه را توجیه میکند یا شکنجه از «نیت خیر» آغاز شده و به تدریج به همه کس تعمیم یافته و نهادینه میشود؟
پاسخ بدین پرسشها آسان است اگر قصد از طرح آنها محدود کردن آزادی بیان یا توجیه شکنجه و سانسور نباشد.
پارهای از این پرسشها با تعریف دقیق واژهها و اصطلاحات و تفکیک آنها از یکدیگر پاسخ داده میشوند. تعریف دقیق و تفکیک اصطلاحات از آن روی لازم است که کسانی با طرح درهم این موارد فضای بحث را آلوده و سانسور و شکنجه را توجیه میکنند.
توهین به عقیده و دین را از توهین به اشخاص حقوقی جدا باید کرد. انتقاد از اشخاص حقیقی نیز، اگر در حوزه اتهام باشد (به مثل متهم کردن کسی به ارتکاب عملی) باید با دلایل همراه شود و اگر در عرصه تحلیل باشد به حوزه عقیده تعلق دارد.
کردارهائی چون کودک آزاری، تحریک دیگران به خشونت دینی، قومی، نژادی، ملی، پراکندن نفرت نژادی، فرهنگی، ملی، دینی و... و اقداماتی از این دست، در قوانین برخی کشورهای برخوردار از دموکراسی به دقت تعریف شده و گاه جرم جزائی محسوب میشوند. دادگاه در داوری عادلانه و منصفانه و قانونی، با حضور متهم و وکیل مدافع، میتواند چنین افرادی را محاکمه کند.
نکته مهم اینکه سخن از کشورهای برخوردار از دموکراسی، قوانین مصوب در مجلسهای برآمده از انتخابات دموکراتیک و قوه قضائیه مستقل است و نه از نهادهای جمهوری اسلامی.
جرم بودن برخی کردارها در حقوق جزائی به معنای جلوگیری از بیان آزاد نیست. نادرست بودن «قصاص قبل از جنایت» و این گزاره که «فرض همواره بر بیگناهی است»، از مبانی دموکراسی است و چون چنین است هیج کس را نمیتوان از آزادی بیان محروم کرد با این استدلال که او در بیان آینده خود مرتکب این و آن جرم خواهد شد. جرم تنها پس از وقوع، و نه قبل از وقوع، قابل بررسی است.
عمق و سطح آزادی بیان را در هر جامعه، ترکیبی از مولفههای سیاسی، فرهنگی، تاریخی، ساختار حکومتی و قضائی، حد تحمل مردمان و... تعیین میکند و این نیز هست که چالش بین گرایشهای طرفدار آزادی بیان با نهادها و گرایشهای مخالف آزادی بیان چون دولتها، نهادهای دینی، تابوهای اخلاقی و فرهنگی در نظام ارزشی غالب بر جامعه و... بر حد و سطح و عمق آزادی بیان در هر جامعه تأثیر مینهد.
نظرها
علی
یهودیت امکان خشونت برون دینی ندارد!!! بوایی ها و هندوها از خشونت دینی استفاده نمی کنند!!! آقای سرکوهی تاریخ معاصر را فقط در هفته جاری خوانده است و بس. بهتر بود قدری چشم ها را بگشاییم تا اوضاع فلسطین و هند و میانمار را هم ببینیم. شاید باید چند قدم عقب بگذاریم و خشونت مدتی پیش را هم در نظر بگیریم اما تعصب، تعصب است و ترور و قتل، آدم کشی.
مرادی
برای نقد نظرات کسی باید مجاز باشیم که چهره اش را با کاریکاتور مسخره کنیم؟ مانند این است که موقع گفتگوی جدی بین خودمان برای هم شکلک در بیاوریم.این بی احترامی است.
محمود
آقای مرادی.. کاریکاتور اغلب طنز چهره را هم شامل می شود... مشکل شما اینست که آن چهره را برای خودتان مقدس تعریف کرده اید و برایش چهارچوب کشیده اید... مقدس من لزومی ندارد برای شما هم مقدس باشد..چه اینکه به نام مقدس خودم در زندگی شما اخلال ایجاد کنم. بخشی در هند گاو را مقدس میدارند و برایش رگ گردنشان باد میکند... اگر شما در ترافیکی که گاو ایجاد کرده ساعتها معطل شوید و بعد نقدش کنید یا کاریکاتورش را بکشید به همان هندی حق می دهید شما را بکشد؟ تقدس و مقدس وجود خارجی ندارد و تعریف شده اند
اردشیر
من این تناقض در اروپا را نمی فهمم. ای کاش یک نفر یک جواب قانع کننده داشت. اگر کسی کاریکاتور پیامبران را بکشد و مسخره کند هیچ اشکالی ندارد و آزادی بیان است. ولی اگر کسی حرفی علیه هالوکاست بزند جرم حساب می شود و او را به دادگاه می کشانند و پدرش را در می آورند. این دیگر چه جور آزادی بیانی است؟
حميد
بحث هميشه خوب وشيرين خواهد بود نه كشتار !!! در همين فرانسه در ده ٩٠ واتيكان طراح لباسي را كه كه إز نقاشي اخرين شام مسيح الهام گرفته بود نه تنها محكوم كرد وجريمه هم نمود ! يا در كشور انگليس كليسا إز پادشا ه خواست بخاطر ازدواج با يك امريكاهي إز سلطنت دست بر دارد ! همين دو مورد اگر ان طراح و شاه إز كليسا تابيت نمي كرد ند چه أينده اي برايشان وجود داشت !!! كريستي كه طرح لباس را در ان تصوير تحمل نكرد وشاهي كه إز پادشاهي خود به خاطر عشق گذشت . در جمع مذهب بهر شكل ان براي جامع مفيد نيست ، ***
Majid
الهی که روزی «فرج» و «مرحمتی» از سوی خدا شامل حال ما گردد که از «سرکوهی» بودن که ویژه اکثریت ما ایرانیان است بیرون آئیم و به زیر پای خود نظری اندازیم! که در آن «زیرکوهی» روزگاری عربی بیسواد که خواندن و نوشتن نمیدانست به قوم چادرنشین خود هشدار میداد که بجای بت پرستی و تقدیس «مقدسات» بیشمار خود به ستایش و تقدیس خدای واحد خود بپردازند. تنها «مقدسی» که او و قومش را آفریده و میمیراند و دگر بر روزی زنده میگرداند! این پیام ساده را که اساس دین خالص (و نه مقدس!) خداست را عرب بیابان فهمید و بدل گرفت ولی سرکوهیان متمدن!؟ امروز و عالمان دینی متعدد و بیشمار یا آنرا به بازی گرفته و یا شاخ و برگ به آن اضافه کرده و یا از فهمش عاجزند! و تنها راه به سر کوه بینش و فضل و حکمت رسیدن از سر کوه جهل و غرور نزول کردن و درخواست آن با سجده در برابر خدای مقدس است که نیست غیر از او هیچ چیز مقدس!
نازنین
شارلی ابدو چند بار کارش به دادگاه کشید، تقریبا از زمان تاسیس دائم یک پایش دادگاه بوده. برای کاریکاتورهای محمد و اسلام هم کارش به خاطر شکایت های محتلف به دادگاه کشیده شده. در واقع کاریکاتوریست های شارلی در دهه هفتاد میلادی برای مجله ای به نام هاراکیری طرح می زدند که دولت فرانسه آن را به خاطر کاریکاتوری که با مرگ شارل دوگل شوخی کرده بود تعطیل کرد!
حسین سودی
این اقایان شارلی ابدو خیلی وقت پیش موج کاشته بودند حالا نوبرانه انرا چیدندهنوز محصول اصلی وقتش نرسیده
رونمایی از روی جلد شمارهی تازه «شارلی ابدو»
[…] کاریکاتور پیامبر، توهین به مقدسات یا آزادی بیان […]
محمد
آقای محمود ،منظور شما از این که به آقای مرادی گفتید : آیا به آنها حق می دهید شما را بکشند چیست؟ یعنی شما آقای مرادی و امثال ایشون رو که از مقدساتشون دفاع می کنند با اون تروریست های کثیف یکی می کنید؟ در ضمن مقدسات وجود داره.بستگی داره گه شما به اون ها اعتقاد دارید یا خیر.
موسی
تقدس و دین زاییده تفکر انسانها هست ! انسانهایکه از درک خیلی از مسایل این جهان عاجز بودند و هستند! کشتن یک انسان به هیچ دلیلی قابل قبول نیست!کشتن یک انسان بعنوان توهین به مقدسات به نظر من نشانی از جاهلیت و بیمار بودن ان تفکر است! کشتن یک انسا ن مثل کشتن همه انسانهاست! همانطوریکه بطور مثال دین مسیحی قرنها بخاطر دین انسانهای منتقد را سوزاند و نابود کرد و در اخر به اجبارتن به ازاد ی انسانها وقوانین بشری داد و دین اسلام هم به اجبار این راه را طی خواهدکرد! غیر از این به نابودی و از بین رفتن خود دین اسلام منجر خواهد شد! به نظر من طی کردن این راه طولانی و تا چهار صد سال طول خواهد کشید!
پردیس
از کی تا حالا مسخره کردن جز بیان شده که بهش آزادی هم تعلق بگیره.وقتی انتشار عکس کیت مدیلتون باعث بسته شدن یه نشریه میشه آدم میتونه مفهوم آزادی بیان غربی رو بفهمه. این همه کینه از ترس گسترش اسلام در جوامع اروپایی واقعا عجیبه! اینا برای اینکه اسلام رو بد نشون بدن و یا تقدس پیامبر رو از بین ببرن به خودشون هم رحم نمیکنن .خودزنی میکنن ومیندازن گردن اسلام.وقتی کارتونیست این نشریه میگه مسلمون خوب وبد وجود نداره و از اینکه میشنوه کسی از مسلمونی تعریف میکنه عصبانی میشه،خوب میشه فهمید که از حسادت داره منفجر میشه و راهی براش نمیمونه جز همون کاریکاتور و یا به قول خودش آزادی بیان!
پیمان
مشکل اصلی که در جامعه غرب وجود دارد این هست که دین جای آنچنانین که ما از کشورهای اسلامی میشناسیم ندارد، به طوری که در این جوامع نه تنها دینهای متفاوت اجازه فعالیت دارند حتئ شیطان پرستی نیز هست و تحمل هم میشود. ولی با آمدن افراد مسلمان در این جوامع و اصرار گروههایی از اینها به اجرای قوانین دینیشان مشکل بوجود آمد. حتا کسانی پا را فراتر گذاشتند و خواستار به اجرا گذاشتن قوانین شرعی و در انتها تبدیل شدن این جوامع به کشورهای جدید اسلامی شدند. به نظر من کاریکاتورهایی که در مورد اسلام کشیده شد چه در فرانسه و دانمارک عکسالعمل جامعه غرب به تن ندادن به این خواستههای مسلمانها هست.
محمود
آقای سودی عزیز... مگر پیامبر اسلام وارد کعبه نشد و بت های مقدس و مورد پرستش انسانها را نشکست؟!... لابد این اسمش بت شکنی است...نه توهین به مقدسات...اگر آنجا مجسمه بودا هم وجود داشت قطعا له شده بود و چه جمیت بزرگی را آزرده خاطر کرده بود! لحن شیعیان در مورد خلفای سنی را نمی خواهم جزء به جزء بیان کنم... این را چه نام می نهید؟ دینداران همه چیز را از زاویه ای که باور هایشان برایشان تعریف کرده می بینند مقدسات وجود ندارند و تعریف و تبدیل به بت می شوند
ری
نویسنده عزیز گاهی روشنفکری که شما دم ازش می زنید منشا بزرگترین جاهلیت هاست.... و بزرگترین دروغها حقیقت هایی هستن که کمی تحریف می شوند... من نمی خوام کسی رو نصیحت کنم ولی توهین و سیاه نمایی کار عاقلانه ای برای نقد کسی یا دینی نیست... اگر هم به هیچ دین و یا راهی وابسته نیستین و خدایی رو قبول ندارین ، احترام گذاشتن به همدیگر از مفروضات انسانی هستش و نیازی به گفتن هیچ دینی نداره... نقد با حال تمسخر جکی بیش نیست... ***
حم کدی
هیچ را منما مسخره فتنه یابد سیطره اگر داری تو نظر ز آن بده پس خبر نی اکراهی اندر دین ربّ بخواسته همچنین نداری اورا گر باور بر مردمی نی داور کافر شدن بر خدا بر او نباشد جفا باور ها را تمسخر جهلست دون تفکّر
داود بهرنگ
با سلام فرج سرکوهی عزیز نوشته ای را به نشر گذارده اند و پرسش هایی کلی را مطرح کرده اند. من این جا در بارۀ نشر کاریکاتورها چند نکته را همراه پرسش هایی در میان می نهم. مرادم این است که به موضوع از زاویۀ دید اروپایی هم نگاه کرده شود. [می دانم و می فهمم که گفتار سرکوهی مجرد و ایرانی است.] 1/ شارلی ابدو پیش از چاپ دوبارۀ این کاریکاتورها با همه رسانه های در خور اعتنای اروپا جریان را در میان گذارد و از آنان خواست تا همه همزمان اقدام به انتشار آن کنند. و می توان گفت که نتوانست نظر موافق هیچ کدام را ـ در اقدام مجدد به این کار ـ جلب کند. 2/ آلمان یا نشریۀ آلمانی [برای مثال] نمی تواند پناهندگی یک میلیون پناهنده از کشوری چون سوریه را نادیده بگیرد. این پناهنده ها به قدر کافی مشکل دارند. آمار همین هفتۀ گذشته بیانگر آن است که نیم میلیون از این پناهنده ها جذب بازار کار شده اند. [این درست است.] 3/ نماز شک دار ـ در ابعاد کلان ـ نبایست خواند. 4/ آمار ورود جوانان نسل 2 پناهندگان از کشورهای مسلمان به دانشگاه ها در کشورهای اروپایی ـ که اکنون کشور آنان نیز است ـ همین امسال نشانگر فزونی است. به آنان بایست خیر مقدم گفت و امید بست. و در حل مشکلات ملی و بین المللی باید آنان را از این پس دست اندر کار دانست. 5/ گفتاری چون: «هر کس حق دارد عقاید خود را بیان و عقاید دیگران را نقد کند. عقیده، در هر قالبی که بیان شود، از مقاله و اثر هنری از جمله کاریکاتور تا اثر ادبی از جمله رمان، حاصل تفکر و تخییل آدمی است و میتواند با باورهای دیگران در تضاد افتد و توهین تلقی شود اما تلقی این یا گروه مجوز سانسور عقیدهها نیست...» دراروپا در تمامی مدارس و دبیرستان ها ساعت ها به بحث گذارده می شود. مدرسه و دبیرستان در اروپا به ویژه از بهر پرداختن به این معانی است. [حقیقت این است که از کودکستان به این معانی پرداخته می شود. این جا اعتنا به حقوق کودک الزامی است.] ادامه در 2
داود بهرنگ
(2) 5/ شارلی ابدو بایست به جای نقد پیامبری که هیچ نمی داند 1400 سال پیش چه گفته وچه کرده به نقد گفتار و رفتار کس یا کسانی بپردازد که می داند کیستند و چه می کنند و چه آسیبی به زیست و زندگانی مردم می رسانند. 6/ شارلی ابدو به جای تیر در تاریکی انداختن ـ و به جای این که آب را گل آلود کند ـ بایست انسان های حقیقی و حقوقی را مخاطب قرار دهد. 7/ مسائل و مشکلات روزمرۀ هزاران هزار پناهنده و خارجی ـ از نوزاد تا زن و مرد سالخورده ـ آن نیست که شارلی ابدو از آن سخن به میان می آورد. 8/ شارلی ابدو اقدام به کاری می کند که در بردارندۀ هیچ نفعی برای جامعه نیست. 9/ در دمکراسی اروپایی اصل بر آزادی با نظر به صیانت از دمکراسی است. [این در امریکا برای نمونه نیست.] 10/ شارلی ابدو اقدامش ویژۀ سیاست های این نشریه و از برای پیشبرد آن است. [آزادتر از جامعه بودن معنا ندارد!] 11/ شارلی ابدو نظر به پولاریزاسیونی که در جامعه بر علیه خارجی ها و پناهنده ها ایجاد می کند کردارش بر خلاف دمکراسی است. 12/ در دمکراسی اصل بر برخورد «Constructiv» است و برخورد شارلی ابدو چنین نیست. 13/ برخورد شارلی ابدو جامعۀ مادر را بر علیه پناهنده و خارجی می شوراند و می شاشد به اهداف میلیاردها خرجی که دولت ها از برای انتگراسیون خارجی و پناهنده هر ساله از مالیات مردم هزینه می کنند. ادامه در 3
داود بهرنگ
(3) 14/ جامعۀ اروپا به خود حق نمی دهد که خارجی و پناهنده را "غیر خودی" به جامعۀ مادر بشناساند. حق هم ندارد که چنین کند. 15/ در صد خارجی نسل دوم و سوم در اروپا درصد کمی نیست. اگر این ها درست انتگره نشده باشند تقصیر عمامۀ پیغمبر دینی که شارلی ابدو هیچ شناختی در باره اش ندارد نیست. 16/ بایست توجه داشت که مردم اروپای کنونی نیاز به این ندارند که شارلی ابدو به آن ها درس آزادی و دمکراسی بدهد. گاو که نیستند! 16/ و بایست توجه داشت که کشیک شبانۀ هر ماشین پلیس با 4 تا پلیس دست کم 5 هزار دلار خرجش است. این را می توان به جای تأمین تمایلات و تمنیات شارلی ابدو خرج انتگراسیون خارجی و پناهنده کرد. [آزادی آن است که عادلانه هم باشد.] 17/ پرسش اساسی اما این است که این تروریست ها که بیشترشان نسل دوم خارجی اند چرا تروریست شدند. چرا بچۀ انگلیسی و فرانسوی کودکستان و دبستان و مدرسه رفت و آدم شد و خارجی در همان کشور با همان امکانات تروریست شد؟ این را هم دوستانه در پایان بگویم که در اروپا هر کس حرف از برای تغییر می زند بایست همزمان شرح دهد که حرفش چه چیز را می خواهد تغییر دهد؟ حرفش آیا موجه قانونی است؟ اجرایش چطور؟ آیا اجرایش در چهارچوب قانون می گنجد؟ و خرجش چقدر است؟ با احترام داود بهرنگ
ر.ر
کاش به جای اینکه از روی بی عقلی و خشم کاری کنند و کسی را سر ببرند کمی مطالعه و علم دینی خود را بالا میبردند پیامبر را میشناختند و از رفتارش الگو میگرفتند اگر این کار را میکردند و میکردیم به عنوان یک مسلمان تصویر قشنگ تری از اسلام و مسلمانان به جهان عرضه میشد و مهربانی و محبتی که پیانبر و خانواده او به مردم زمان خود داشتند به کسی حسادت نمیکردند با دشمن هم مدارا میکردند با دوستان مروت داشتند حتی وقتی ناسزا میشنیدند با مهربانی پاسخ میدادند وقتی مردم بر سر ایشان خاکستر می پاشیدند اما مهربانی می کردند امروز انقدر اسلام ستیزی نبود کاش به جای سربریدن ها یی که اسلام را نشان میدهد اگر با محبت اسلام را نشان میدادیم امروز این گونه نمیشد کاش کمی محمدی زندگی کنیم
مجید
آقای Majid فرق این "خدای مقدس" شما با یک بت چیست؟ فرق پیغمبر شما با یک بت چیست؟ در اسلام نه خدا و نه پیغمبر را میتوان به زیر سوال برد و در باره آنان شک کرد؟ فرق این با بت پرستی چیست؟ هر چند که "الله" نام یکی از بتهای باستانی عرب بوده است الله قبل از اسلام یک بت بدون کتاب و کبکبه و دبدبه بود. بعد از اسلام, "الله" کماکان یک بت است اما با کتاب و پیامبری که هیچگاه در خور شک کردن و پرسش نمی باشند. فرق این با بت پرستی چیست؟ مجید
غارت شده
اینها که به خواطر کاریکاتوری حکم قتل میدهند، ریا کارانی هستند که محمدابن عبدالاه را هم خوب نمشناسند وبه همین دلیل از او یک بت ساخته اند. اینان نه وجدانی دارند و نه اهل تفکر هستند و به همین دلیل ادم کشی و کارهای ضد انسانی را خون سردانه و با افتخار انجام میدهند.