تعیین محل نزاع در موضوع تروریسم و کشیدن کاریکاتور پیامبر اسلام
اکبر گنجی − اختلاف بر سر چیست؟ پرسشها دقیقاً چیستند؟ آیا ایضاح مفهومی صورت گرفته و همه درباره مسائل واحدی گفت و گو میکنند و به پرسشهای واحدی پاسخ میگویند؟
در مورد کنش تروریستی پاریس و اهانت به پیامبر اسلام بسیار گفته و نوشته شده است. آرای متعارض افراد و گروهها و دولتها در مورد این رویداد حساس طبیعی و قابل درک است. احساسات هم نقشی اساسی در این زمینه بازی کرده و میکنند.
قبل از آغاز هرگونه بحث و گفت و گویی، همه اخلاقاً موظفند تا تروریسم را در تمامی اشکالش به عنوان جنایتی با پیامدهای ناخواسته فراوان و غیر قابل کنترل محکوم کنند. بنابراین، عملیات تروریستی پاریس نیز جنایتی غیر انسانی بود. احتمالاً گفت و گو در مورد این موضوع و ابعاد گوناگون آن با افرادی که آن را محکوم نمیسازند، اخلاقاً قابل دفاع نباشد.
اختلاف بر سر چیست؟
در بحث بر سر خشونت با انگیزه ایدئولوژیک دینی، همچون بحث بر سر هر مسسئله دیگری، پیش از هر چیز باید محل نزاع معرفتی را روشن کرد: اختلاف بر سر چیست؟ پرسشها دقیقاً چیستند؟ آیا ایضاح مفهومی صورت گرفته و همه درباره مسائل واحدی گفت و گو میکنند و به پرسشهای واحدی پاسخ میگویند؟ آیا پاسخها نتیجه معیارهای یگانهاند یا محصول یک بام و دو هوایی اند؟ آیا اصول اخلاقی و حقوقی واحدی برای تحلیل، نقد و محکومیت به کار گرفته میشود، یا تمام فرایند گرفتار تبعیض است؟ آیا مدعیات معرفتی تأیید شده به وسیله شواهد و قرائن قوی، عاماند یا تبعیض آمیز و یک بام و دو هوایی؟
هدف نوشتار کنونی تحریر محل نزاع، طرح پرسشها و نشان دادن یک بام و دو هوایی است.
■ مدعای اول- همه مسلمانان مسئول جنایات و خشونتهایی هستند که در طول تاریخ به نام اسلام یا توسط مسلمانان صورت گرفته است.
آیا این مدعا از نظر اخلاقی و حقوقی موجه است؟ بطلان حقوقی مدعا نیازمند بحث نیست. هیچ کس را نمیتوان به دلیل جرم دیگری مسئول به شمار آورد. هیچ دادگاه مستقل و عادلانهای چنین نمیکند.
از منظر اخلاقی پاسخ چگونه است؟ کافی است این مدعا را به همه ادیان و ایدئولوژیها سرایت دهیم تا مدافعان از مدعای اخلاقی خود نیز دست بشویند:
− همه یهودیان مسئول جنایات و خشونتهایی هستند که در طول تاریخ به نام یهودیت یا توسط یهودیان (مثلاً شارون و نیانیاهو) صورت گرفته است.
− همه مسیحیان مسئول جنایات و خشونتهایی هستند که در طول تاریخ به نام مسیحیت یا توسط مسیحیان (مثلاً جرج بوش) صورت گرفته است.
− همه چپها مسئول جنایات و خشونتهایی هستند که در طول تاریخ به نام مارکسیسم یا توسط مارکسیستها (مثلاً استالین و پل پوت) صورت گرفته است.
− همه لیبرالها مسئول جنایات و خشونتهایی هستند که در طول تاریخ به نام لیبرالیسم یا توسط لیبرالها صورت گرفته است.
− همه سکولارها مسئول جنایات و خشونتهایی هستند که در طول تاریخ به نام سکولاریسم یا توسط سکولارها (مثلا هیتلر) صورت گرفته است.
پیروان هیچ دین و ایدئولوژی ای اخلاقاً مسئول هیچ یک از جنایاتی نیستند که به نام آن ایدئولوژی یا توسط دیگر پیروانش صورت گرفته است، مگر آن که آن جنایات را تأیید کنند و یا بدان رضایت داشته باشند.
■ مدعای دوم- اسلام عامل و مسئول کلیه جنایات و خشونتهایی است که در طول تاریخ به نام آن یا توسط مسلمانان صورت گرفته است.
فرض کنیم این مدعا از نظر معرفتی صادق و موجه باشد. در این صورت این حکم به دیگر ادیان و ایدئولوژیها نیز سرایت خواهد کرد. اگر تبعیض و یک بام و دو هوایی معرفتی نادرست باشد، این بار با این گونه مدعیات مواجه خواهیم شد:
− یهودیت عامل و مسئول کلیه جنایات و خشونتهایی است که در طول تاریخ به نام آن یا توسط یهودیان صورت گرفته است.
− مسیحیت عامل و مسئول کلیه جنایات و خشونتهایی است که در طول تاریخ به نام آن یا توسط مسیحیان صورت گرفته است.
− مارکسیسم عامل و مسئول کلیه جنایات و خشونتهایی است که در طول تاریخ به نام آن یا توسط مارکسیستها صورت گرفته است.
− لیبرالیسم عامل و مسئول کلیه جنایات و خشونتهایی است که در طول تاریخ به نام آن یا توسط لیبرالها صورت گرفته است.
− سکولاریسم عامل و مسئول کلیه جنایات و خشونتهایی است که در طول تاریخ به نام آن یا توسط سکولارها صورت گرفته است.
بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم را در نظر بگیرید. جان راولز میگوید که آن بمباران هیچ توجیهی نداشت جز آن که: "ترومن زمانی ژاپنیها را وحشی خواند و گفت که باید با آنها به منزله موجوداتی وحشی برخورد کرد؛ با وجود این، اکنون چقدر احمقانه به نظر میرسد که آلمانیها و ژاپنیها را کلاً بربر و وحشی بدانیم. نازیها و میلیتاریستهای توجو بله، ولی مردم آلمان و ژاپن این طور نیستند" (جان راولز، قانون مردمان، ترجمه جعفر محسنی، ققنوس، ص ۱۴۸).
مایکل والزر هم همین نظر را در این مورد دارد.
پرسش: آیا سکولاریسم و لیبرالیسم عامل و مسئول این جنایت عظیم هستند؟ مطابق مدعا - اگر مدعی یک بام و دو هوایی نباشد- پاسخ مثبت است. اما مدعیان این ادعا را فقط درباره اسلام مطرح میسازند. چرا؟
اگر ملاک این تمایز وجود و تجویز خشونت در کتاب اصلی ادیان و ایدئولوژیها باشد، به طور قطع کتاب مقدس دارای خشونتهای بیشتری نسبت به قرآن است.
. فقط به نمونه سنگسار بنگرید که در موارد بسیاری باید به کار رود. از جمله سنگسار گاو سابقه دار و صاحب اش :
"اگر گاوی به مرد یا زنی شاخ بزند و او را بکشد، آن گاو باید سنگسار شود و گوشتش هم خورده نشود، آن وقت صاحب آن گاو بی گناه شمرده میشود. ولی اگر آن گاو قبلاً سابقه شاخ زنی داشته و صاحبش هم از این موضوع با خبر بوده، اما گاو را نبسته باشد، در این صورت باید هم گاو سنگسار گردد و هم صاحبش کشته شود...اگر گاوی به دختر یا پسری شاخ بزند و او را بکشد، همین حکم اجرا شود" (کتاب مقدس، خروج: ۲۱ : ۲۸ و ۲۹ و ۳۱).
اگر آن مدعا صادق باشد، بدین ترتیب باید دین یهود را عامل و مسئول تمامی جنایات دولت اسرائیل قلمداد کرد. مگر دولت اسرائیل خود را دولت یهودی نمیخواند و مهمترین پیش شرط اش برای صلح با فلسطینیان و عقب نشینی از بخش کوچکی از سرزمینهای اشغالی، پذیرش اسرائیل توسط فلسطینیان به عنوان یک "دولت یهودی" نیست؟ مگر نظامیان اسرائیل قبل از ارتکاب جنایات جنگی در غزه در حال قرائت متن مقدس خود نیستند؟ فقط در آخرین حمله به غزه آنان حدود ۲۲۰۰ تن را کشتند که حدود ۵۵۰ تن از آنان کودکان بودند.
جرج بوش در رقابتهای مقدماتی انتخاباتی گفت که عیسی مسیح فیلسوف سیاسی مورد علاقه اوست، "چون عیسی زندگی مرا دگرگون کرد". زمان تجاوز نظامی به عراق دو ادعا مطرح کرد. اول- به فرمان خداوند به عراق حمله کرده ام. دوم- جنگهای صلیبی آغاز شده است. پنتاگون گزارشهای روزانه خود به بوش را با آیهای از کتاب مقدس آغاز میکرد. عفو بین الملل خواستار بازداشت جرج بوش به دلیل جنایات جنگی در عراق شد. آیا مسیحیت عامل و مسئول جنایات جنگی گسترده جرج بوش در افغانستان و عراق است؟
جان راولز و دیگران اندیشمندان لیبرال تأکید کردهاند که هولوکاست محصول تاریخ یهودستیزی مسیحیان غربی بود. یهودیان آن را جنایتی کاملاً "استثنایی" در تاریخ به شمار میآورند. پس مسیحیت عامل و مسئول این جنایت بزرگ "استثنایی" باید به شمار رود.
اگر بتوان جنایات نتانیاهو و جرج بوش را به نام یهودیت و مسیحیت نوشت، میتوان جنایات گروههای تروریستی مسلمان و جمهوری اسلامی را هم به نام اسلام نوشت. در آن صورت باید بودیسم را عامل و مسئول نسل کشی مسلمانان در میانمار توسط بودایی ها- که به تأیید شورای حقوق بشر سازمان ملل، دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل رسیده - به شمار آورد.
جان لاک به عنوان پدر لیبرالیسم، در نامهای پیرامون مدارا، خداناباوران و دین ستیزان را مشمول مدارا نمیدانست و میگفت:
"کسانی که وجود یک آفریدگار را نفی می- کنند، نباید مورد مدارا قرارگیرند، زیرا وعده ها، پیمانها و سوگندهایی که رشتۀ پیوند جامعۀ بشری هستند، هیچ اعتباری برای یک خداناباور نداشته، کنارگذاشتن خدا حتی در ذهن، همۀ آنها را باطل میکند. افزون بر این، کسانی که با خداناباوری خود با هر گونه دینی مبارزه کرده، قصد نابودی آن را دارند، نمیتوانند مدعی حق مدارا باشند".
جان استیورات میل ۳۵ سال در کمپانی هند شرقی کار کرده و توجیه گر نظری استعمار بود. میگفت آزادی فقط برای افرادی است که قادر به بحث آزاد و پیشرفت باشند، نه مردم بربرگونه مسعتمراتی چون هند که "تمدنی همانند کشور" استعمار گر ندارند و بای آنها تنها "گزینه استبداد" وجود خواهد داشت. حکومت استعماری موجه است اگر راه مردم بربر به "سطوح بالاتر تعالی" را تسهیل کند.
لیبرالها بزرگترین برده داران تاریخ بودند. لیبرالها به شدت مخالف دموکراسی بوده و تا جایی که امکان داشت در برابر فرایند دموکراتیزه شدن جوامع غربی ایستادگی کردند. در واقع، فشار اجتماعی دموکراسی را به آنها تحمیل کرد.
مهاجران مسیحی غربی به رهبری کریستف کلمب در آمریکا نسل کشیهای بزرگی به راه انداختند. الیوت موریسون، استاد تاریخ در دانشگاه هاروارد، و برجستهترین کریستف کلمب شناس، در کتاب کریستف کلمب دریانورد، درباره نسل کشی آنان نوشته است:"خط مشی بی رحمانهای که کلمب آغازگر آن بود و جانشینانش هم آن را ادامه دادند، به قتل عام و نسل کشی کامل بومیان منجر شد" (هاوارد زین، تاریخ آمریکا از ۱۴۹۲ تا ۲۰۰۱، ترجمه مانی صالحی علامه، کتاب آمه، ص ۱۶).
مهاجران مسیحی اروپایی فقط در شمال مکزیک ۹ میلیون نفر از بومیان را کشتند:"جمعیت سرخ پوستان شمال مکزیک در زمان ورود کلمب در حدود ده میلیون نفر بود که نهایتاً به یک میلیون نفر کاهش یافت" (پیشین، ص ۲۷).
آیا مسیحیت باید مسئول این نسل کشیها به شمار رود یا اروپائیان؟
مدعای سوم- جنایات یهودیان، مسیحیان، بودائیان، لیبرال ها، سکولارها، و...متعلق به گذشتههای بسیار دور است. اما جنایات مسلمانها متعلق به دوران اخیر است.
این مدعا حداقل به دلایل زیر کاذب است:
الف- تمامی جنایات دولت اسرائیل در قرن بیستم و بیست و یکم صورت گرفته است.
ب- فاجعه هولوکاست که به نابودی ۶ میلیون یهودی منتهی شد، در میانه قرن بیستم صورت گرفت.
پ- صدها هزار نفر از مردم افغانستان، عراق، لیبی و...در اثر حملات دولتهای غربی در قرن بیست و یکم کشته شدند. آنان به همراه متحدان منطقهای خود، جنگ داخلی علیه رژیم سکولار سرکوبگر بشار اسد به راه انداختند تا او را سرنگون سازند. تاکنون بیش از ۲۰۰ هزار تن از نیروهای طرفدار اسد، مخالفان اسلام گرا و مردم سوریه در این جنگ کشته شدهاند.
ت- تحریمهای فلج کننده آمریکا علیه عراق به مرگ نیم میلیون کودک زیر پنج سال عراقی منتهی شد. وقتی به خانم مادلین آلبرایت- وزیر امورخارجه وقت آمریکا- گوشزد کردند که این بیشتر از تلفات بمباران اتمی ژاپن است، آیا ارزشش را داشت؟ پاسخ داد"بله ارزشش را داشت".
ث- مطابق محاسبهی استفان والت در فارن پالیسی، آمریکا طی سه دهه، ۳۰ برابر آن چه مسلمانها از آمریکاییان کشته اند، مسلمان کشته است.
قدرت عظیم نظامی آمریکا و اسرائیل این امکان را به آنها بخشیده که در سطحی وسیع دست به جنایت بزنند و از حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل هم برای گریز از مجازات استفاده کنند.
■ مدعای چهارم - خداوند مسئول عمل تروریستی فرانسه و مشابه آن است و مومنان باید مسئولیت این خدای جنایتکار را بپذیرند یا انکارش کنند.
فرض کنیم که خداوند حرف بزند و تمامی قرآن سخنان خداوند باشد. آیا خدا گفته است که هر کس به پیامبر اهانت کرد، مجازاتش مرگ است؟ پاسخ منفی است. در قرآن نه تنها هیچ گونه مجازات دنیوی برای اهانت کردن به پیامبر وجود ندارد، بلکه به پیامبر دستور داده شده تا نسبت به اهانتها و آزارها "بی اعتنایی" کند. حدیثهای واحد جعلی هم فاقد اعتبارند، چون به گفته پیامبر هر روایتی که با قرآن تعارض داشت باید دور انداخته شود.
■ مدعای پنجم - اهانت کردن به مقدسات و باورهای "دیگران" و متفاوتها "حق" افراد بوده و یکی از موارد آزادی بیان است.
پاپ فرانسیس، پس از حملات اخیر در فرانسه از حق آزادی بیان دفاع کرد، ولی همزمان گفت که تحریک دیگران با توهین به دین آنها خطاست. او در جمع خبرنگاران با اشاره به یکی از دستیارانش گفت که اگر این فرد به مادر او توهین کند، "باید منتظر یک مشت" باشد. دیوید کامرون- نخست وزیر بریتانیا- در پاسخ پاپ گفته است:"فکر میکنم در یک جامعه آزاد، حق توهین به دین دیگران وجود دارد".
در حق و آزادی اهانت کردن مناقشه نمیکنیم. اما باید دو مفهوم "حق داشتن" و "استفاده از حق" را از یکدیگر تفکیک کرد. انسانها همیشه و در همه شرایط از کلیه حقوق خود "استفاده" نمیکنند. به عنوان مثال، فرض کنید که فرد در کشوری غربی-، حق داشته باشد که لخت مادر زاد در خیابانها قدم بزند. اما اکثریت افراد از این حق استفاده نمیکنند.
استفاده از کلیه حقوق تحت هر شرایطی، اخلاقاً موجه نیست. به تعبیر دیگر، در برخی از شرایط ممکن است استفاده از حق اخلاقاً موجه نباشد. به عنوان مثال، شما به فرد بسیار محترم و آسیب دیدهای پولی قرض میدهید تا یک سال بعد او بدهی خود را ادا کند. در پایان سال، شما حق دارید پول خود را مطالبه کنید، اما وضع معیشت این فرد و خانواده اش بدتر شده و قادر به پرداخت پول شما نیست. شما هم اکنون به آن پول نیازی ندارید. "استفاده از حق" در اینجا به معنای به زندان انداختن آن فرد بسیار محترم و نابود کردن خانواده اوست. آیا "استفاده از حق" در این سیاق (context) اخلاقاً موجه است؟
برخی ادعا کردهاند که استفاده از حق آزادی بیان بخشی از زندگی کرامت مند است. اما تا حدی که من میفهمم، نمیتوان دلایل موجهی ارائه کرد که دشنام دادن و اهانت کردن به باورهای دیگران و متفاوتها هم رکنی از ارکان "زندگی کرامت مند" باشد.
توهین کردن به باورهای دیگران و متفاوتها در مواردی با فرایند دموکراسی در تعارض قرار خواهد گرفت. دموکراسی از یک منظر، تحمل متفاوتها و دیگری به خاطر زندگی صلح آمیز است. اهانت کردن به باورهای دیگران احتمالاً با دموکراسی هم در تعارض باشد.
■ مدعای ششم- اهانت اکثریت به باورها و رفتارهای اقلیت تحت تبعیض/ستم اخلاقاً موجه نیست. این مدعا درباره همه گروههای قومی (مثلاً سیاه پوستان در آمریکا) و مذهبی (مثلاً بهائیان در ایران) و جنسی (مثلاً همجنس گرایان در عربستان سعودی) است که در کشورشان در اقلیت و تبعیض ساختاری قرار دارند، صدق میکند.
در کشورهای غربی مسلمانها در اقلیت قرار دارند. اما صرف اقلیت بودن موید مدعا نیست، ترکیب تبعیض ساختاری و اقلیت بودن مورد ادعاست. اوباما در مصاحبه مطبوعاتی مشترک با دیدوید کامرون در کاخ سفید گفت :
"بزرگترین امتیاز ما این است که جمعیت مسلمان آمریکا خود را آمریکایی میدانند. با این حال در نقاطی از اروپا شرایط این گونه نیست. به نظر میرسد این بزرگترین خطری است که اروپا در حال حاضر با آن روبرو است. مهم است که اروپا در بر خورد با این مشکل از روشهای خشونت بار و نظامی استفاده نکند".
واشنگتن پست ۲۹ اپریل ۲۰۰۸ به تبعیضهای ساختاری علیه مسلمان فرانسه اشاره کرده و نوشته بود که با این که حدود ۱۲ درصد جمعیت این کشور مسلمان هستند، اما حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد زندانیان این کشور را مسلمان تشکیل دادهاند.
۷ سال از آن زمان گذشته و وضع بدتر شده است. فارن پالیسی در مقاله "فرانسه یک متخلف در یک فرصتی نابرابر است" نه تنها یک بام و دو هوایی بودن آزادی بیان در فرانسه را نشان میدهد، بلکه تبعیضهای علیه مسلمانان را هم برجسته میسازد. نیویورک تایمز ۱۴ ژانویه طی گزارشی نوشته که بحران فرانسه نتیجه بیماریهای جامعه و تبعیض علیه مسلمانان و مهاجران افریقای شمالی است.
مانوئل والس، نخستوزیر فرانسه، در ۲۰ ژانویه به "آپارتاید اجتماعی و قومی" کشورش اشاره کرد و گفت : "طی روزهای اخیر رنجهایی که کشورمان از آنها در عذاب است و چالشهایی که باید با آنها مقابله کنیم، ظهور یافتند که باید اختلافات و تنشهای نهفتهای که از مدتها قبل وجود دارند و چندان به آنها پرداخته نمیشود، از جمله آپارتاید اجتماعی و قومی را کشورمان با آن مواجه است نیز به این چالشها و رنجها اضافه کنیم".
جیسون استنلی، فیلسوف سیاسی یهودی و لیبرال آمریکا، پس از عملیات تروریستی به فرانسه رفته است. او در نیویورک تایمز ۸ ژانویه میان مسخره کردن پیامبر اکثریت (عیسی) و پیامبر اقلیت تحت ستم (محمد) توسط فرانسویان تمایز گذاشته و دومی را رد میکند.
کوین اندرسون، مارکسیست فرانسوی، در ۱۲ ژانویه ضمن توضیح تبعیضهای باور نکردنی علیه مسلمانان فرانسه و "اسلام هراسی نژادپرستانه" آنان، تأکید میکند که کاریکاتوریستهای شارلی هبدو نفهمیدند که "تمسخر و بی حرمتی به اسلام به تحقیر یک اقلیت عمدتاً خاموش و تحت سرکوب درون کشور خودشان میانجامد". نقد درونی اسلام توسط مسلمانان یک چیز است، "اما زمانی که غریبههایی نسبتاً ممتاز چون شارلی هبدو، بنا بر درک خود و بهدرستی، بهعنوان نهادهای فرهنگی غالب در جامعهی نژادپرستی چون فرانسه (یا آمریکا، بریتانیا یا آلمان) به نقد یا تمسخر اسلام میپردازند، یعنی در جوامعی که مسلمانان اقلیتهای تحت سرکوباند، چیز دیگری است".
■ مدعای هفتم- ما باید پاسدار دین و پیامبر باشیم تا صدمه نبینند.
اولاً: وقتی سپاه ابرهه برای نابودی کعبه آمد، عبدالمطلب به نزد او رفت تا ۲۰۰ شتر خود را باز پس بگیرد. ابرهه به او گفت: "از چشم من افتادی، من آمده ام خانهای را که اساس دین تو و پدرانت است و مایه حفظ و شرف شما از دیر زمان بوده است ویران کنم و حمایت از شترانی کم ارزش تو را غافل کرد. عبدالمطلب گفت: من صاحب این شترانم، آن خانه نیز خدایی دارد که از آن حمایت خواهد کرد".
ثانیا: خدا گفته است: "إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ: همانا ما قرآن را نازل کرده ایم و ما خود نگهبان آنیم" (حجر، ۹).
ثالثاً: اگر وظیفه عبدالمطلب دفاع از شترانش بود، وظیفه ما دفاع از جان آدمیان است. مگر خداوند نگفته است که کشتن یک انسان غیر قاتل، "مانند این است که همه مردم را کشته باشد، و هر کس کسی را زنده بدارد مانند این است که همه مردم را زنده داشته باشد" (مائده، ۳۲).
رابعاً: قرآن گفته که با مردم با "قول بلیغ"، "قول میسور"، "قول لین" و "قول معروف" مواجه شوید. و "بندگان خدای رحمان کسانیاند که روی زمین فروتنانه راه میروند، و چون نادانان ایشان را مخاطب سازند، سلیمانه پاسخ دهند" (فرقان، ۶۳).
■ مدعای هشتم - اسلام اصلاح ناپذیر است.
این مدعا با دلایل پیشینی و پسینی تأیید نمیشود. هیچ دلیل پیشینی ای وجود ندارد که اثبات کند اسلام اصلاح ناپذیر است. دلایل پسینی هم نشانگر اصلاح و تحول اسلاماند.
همه ادیان و ایدئولوژیها برساختههای تاریخی و اجتماعیاند که در طول تاریخ تحول و تکامل پیدا کردهاند. خشونتهای باورنکردنی گروههای تروریستی مسلمان موجب شده است تا بسیاری از فقیهان شیعه و سنی ضمن رد اعمال این گروهها بگویند که اسلام با خشونت مخالف است. آنان در گام بعد باید این مدعا را با فهم خود از دین سازگار کنند و بدین ترتیب اصلاح دیگری در اسلام صورت خواهد گرفت.
■ مدعای نهم - همه تفسیرها و روایت ها از دین، گزینشی (selective) هستند. با توجه به این اصل، تنها "دین در محدوده صلح" اخلاقاً موجه است.
کلیه روایت ها و قرائت های از ادیان گزینشی بوده و هستند. کانت از دین در محدوده عقل دفاع می کرد. پروژه کانتی، امروز که جهان درگیر خشونت و تروریسم و جنگ به نام دین شده، باید با پروژه "دین فقط در محدوده صلح" تکمیل شود.
در متون مقدس دینی- از جمله قرآن- خشونت وجود دارد. خشونت طلبان ، تروریست ها و جنگ طلبان به این گونه آیات استناد می کنند. اما اگر زندگی صلح آمیز همه انسان ها در کنار یکدیگر، و مدارای با "دیگری" و "متفاوت ها"- از جمله دگراندیشی و دگرباشی- آرمان هایی اخلاقاً موجه باشند، گریز و گزیری از "دین در محدوده صلح" وجود نخواهد داشت. این انتخاب اخلاقاً موجه راهگشای صلح است. همان که حافظ می گفت:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
پیش از اومحی الدین عربی در فصوص الحکم با تأیید همین رویکرد نوشت:
"بدان که رعایت شفقت بر بندگان خدا سزاوارتر است از غیرت در راه خدا . داوود میخواست که بیت المقدس را بسازد. آن را چند بار ساخت و هر بار ویران شد. به خداوند شکایت کرد. خداوند به او وحی نمود که خانه ی من به دست کسی که خونریزی کرده برپا نمیشود. داوود جواب گفت مگر خون ریزی ما در راه تو نبوده؟ فرمود بلی، ولی مگر آنان بندگان من نبودند؟... غرض از این حکایت این است که باید عالم انسانی را پاس داشت و برپا داشتنش بهتر از ویران کردن آن است."
نظرها
رضا کاظم
ادعای شما در مورد اینکه میفرماید : «به طور قطع کتاب مقدس دارای خشونتهای بیشتری نسبت به قرآن است.» ادعایی اشتباه است. در قرآن ۷۰ آیه به کشتن و مرگ دیگری از همسر تا غیر خودی رای میدهد. شما نمی توانید و نباید یک ادعایی( آنهم اشتباهی به این بزرگی ) را بدون دلیل مطرح کنید. کاش سر دبیران محترم سایت زمانه به این نکته توجه می کردند و قبل از چاپ مقاله شما فکت و یا دلیل این ادعا را از شما می پرسیدند. همچنین ذکر این نکته مهم است که در جوامع غربی اگر مسلمانان را به عنوان شهروند می پذیرند قرار نیست عقاید و باور های آنها را نیز بپذیرند. معیار هر چه هست مربوط به اکنون است. اسلام قطعن هیچگونه اشتراکی با دموکراسی مدارا حقوق شهر وندی و ارزشهای مدرن امروز ندارد.
rah
بله احتمال رخ دادن جنايت تو ليبراليسم هم است ولي با اين تفاوت که ليبرالها تلاش ميکنند اشتباهات خودشون رو اصلاح کنند در حالي که جنايات انجام شده به نام دين به صورت قانون در کتابشون نوشته شده و در واقع از کشتن لذت ميبرند.و هر ديني که خشونت رو تبليغ کنه قابل دفاع نيست.
Behrouz
روانشناس دانمارکی Dr. Nicolai Sennels میگوید که انسانها بیگناه به دنیا می آیند ولی این اسلام است که هیولاها را خلق میکند. نویسنده و روزنامه نگار کانادائی Kathy Shaidle بارها گفته که راه دادن مسلمانان به کانادا وغرب مانند باز کردن در خانه خود به روی نازیها در جنگ دوم جهانی است و سیاستمدار انگلیسی Paul Weston اسلام را پلید ترین ایدئولوژی در تاریخ بشر میداند.
علی
آقای گنجی متاسفانه شما خودتان غرق در خرافات و توهمات هستید. لطفا برای دنیا نسخه پیچی نکنید. شما با این افکارتان بسیار شبیه مسئولین نظام هستید. شاید ***در بین مخالفان نظام برای روز مبادای نظام
علی
اگه از موضع یک خدا ناباور نگاه کنیم باید بشود با همگان شوخی کرد مگر اینگه نگاه اسلامی داشته باشیم. نباید اجازه داد که گروهی خشونت گرا جامعه متمدن رو مجبور به عقب نشینی کنه
هوشنگ
آقای رضا کاظم. آیا شما کتاب مقدس را خوانده اید؟ یادم می اید قبلا آقای گنجی یک مقاله طولانی درباره این موضوع نوشته بودند. مثل این که در بی بی سی بود. اگر لینکش را پیدا کنم اینجا می گذارمش.
هوشنگ
آقا یا خانم راه. لیبرال ها در 20 تا 30 سال گذشته صدها هزار مسلمان را کشته اند. هنوز هم به کشتارشان ادامه می دهند. چی رو اصلاح کرده اند؟
شاهین
نظرات بهروز نژادپرستانه است. او همه مسلمانها را یک نازی می داند. آیا مادر بی گناه من یکی نازی است؟ آیا خانم سیمین بهبهانی یک نازی بود؟ آیا خانم شیرین عبادی یک نازی است؟ آیا اسلام یک میلیارد و خورده ای مسلمان کنونی را به هیولا تبدیل کرده؟ یعنی همه مسلمان ها هیولا هستند؟ این دیدگاه نژادپرستانه و نازیستی است.نژادپرستی بود که به نازیسم تبدیل شد.
بهزاد
آیه های از کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان (Bible) که پیروان خود را به قتل و خشونت علیه کفار تشویق می کند: 3Mose. 26, 7-8 4Mose. 33-52 5Mose 22, 10-18 اما چرا مسیحیان و یهودیان این گفته های کتاب مقدس خود را نادیده می گیرند و بی دینان را به قتل نمی رسانند: روشنگری مسیحیان در عصر جدید ( در کشور های غربی ) از خشونت این ادیان علیه کفار جلوگیری می کند. « تا زمانیکه دعوت به جهاد که از سوی محمد، پیامبر اسلام و خلفای دیگر بیان شده، برای همیشه از اعتبار نیافتد، اسلام قادر نخواهد بود که مشکل خشونت را از قامت خود بزداید. » (کریستینه شیرماخر، اسلامشناس آلمانی)
شاهد
جناب گنجی در این مقاله بر بسیاری از نقاط تمایز و همگونی بدرستی تاکید می کنند .اما یک مورد را فراموش می نمایند .ایشان درخواست می کنند که بدلیل اینکه مسلمانان در جامعه فرانسه تحت سرکوب و تحقیر هستند از نقد اسلام انان خود داری شود اما درست در زمانی که قاتلان با شعار"الله اکبر " کاریکاتوریست ها شالی هبدو را به قتل رسانده اند کاریکاتوریست ها را "غیر اخلاق گرا" و "نژاد پرست " می خواند . این امر با در خواست "بکار گرفتن اصول اخلاقی و حقوقی واحد برای تحلیل، نقد و محکومیت تمام فرایند نمی خواند و بنظر می رسد فرایند سخنان ایشان گرفتار تبعیض است" و همین امر باعث تحریک انانی می شود که هوادار اندیشه شارلی هبدو هستند و از عذاب های اسلام گرایان رنجی بر تن و روان دارند !
رضا کاظم
ظاهرن آن کسی که قرآن و کتاب مقدس را نخوانده آقای هوشنگ است.در مورد خشونت در قرآن و کتاب مقدس آنچه را که باید مورد توجه قرار داد این است که مسلمانان اعتقاد دارند که قرآن گفته خداوند است که بر محمد جاری شده در حالیکه کتاب مقدس اثری است از دست وقلم انسان و عامل انسانی دارد. یعنی قرآن بدون هیچ شکی صدای خداوند است و گفته های آن تمامن امر مقدس و قانون لازم الاجرا. در حالیکه مسلمانان کتاب مقدس را تحریف شده می نامند و اشتباهات و اشکالات مختلفی را به نویسندگان آن منسوب می کنند. همین تفاوت بزرگ است که اصلاح طلبانی مانند آقای گنجی به آن توجه ندارند. در حقیقت قرآن بی زمان است و احکام خشونت آمیز آن نیز قطعن از سوی پیروان اسلام در دنیای امروز اعتبار کامل دارد. در حالیکه امروزه احکام خشونت آمیز کتاب مقدس به دیده خطای انسانی دیده می شوند. و همین مسئله راه را برای کنار گذاشتن کتاب مقدس از قوانین باز می گذارد.
علی
در بیشمار آیه فرمان کشتار مشرک در قران صادر شده است. مشرک کسی است که به خدای محمد اعتقاد ندارد. یعنی عقایدش تفاوت دارد. اسلامیون با سفسطه سعی در بازتعریف دارند ولی ما بچه نیستیم. چون از ان 2 میلیارد نفر بلخره افرادی پیدا خواهند شد که تعریف اصلی را پیدا کنند اسلام را باید از ریشه رسفا کرد این تنها راه نجات این دو میلیارد است. و کسانی که به اسم بازتعریف اسلام نوین تلاش میکنند خود در تمام این بدبختی ها و مصیبت های این دو میلیارد ( حدود یک میلیارد و نیم) سهیمند.
علی
از این متون در قران گل و بلبل استخراج نخواهد شد حالا هر چقدر دکانداران اسلام بخواهند با سفسطه بگند اینها شرایط داشته و از این جور حرفهای پوچ سوره توبه آیه 123 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ. ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است! سوره محمد آيه 4 فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ. چون با کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو فکنديد، اسيرشان کنيد و سخت ببنديد. آنگاه يا به منت آزاد کنيد یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پايان آيد. و اين است حکم خدا. و اگر خدا ميخواست از آنان انتقام ميگرفت، ولی خواست تا شمارا به یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل نميکند. سوره انفال آیه 39 صفحه 182 وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ . با آنان نبرد کنيد تا ديگر فتنه ای نباشد و دين همه دين خدا گردد پس اگر باز ايستادند ، خدا کردارشان را می بيند. سوره احزاب آیه 61 صفحه 427 مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا. اینان لعنت شدگانند. هرجا یافته شوند باید دستگیر گردندو به سختی کشته شوند. سوره مائده آیه 33 إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ. سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشندجز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلافجهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و درآخرت عذابى بزرگ خواهند داشت فیلم پیاده شدن این قانون اسلامی را از اینجا ببینید – قطع کردن دست و پا طبق دستور قرآن سوره مائده آیه 38 وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ. و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كردهاند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خداببريد و خداوند توانا و حكيم است. فیلم پیاده شدن این قانون اسلامی را از اینجا ببینید. – شکنجه، دست قطع کردن در عراق سوره التوبه آیه 28 صفحه 192 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَـذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ. ای کسانی که ایمان آورده اید، مشرکان نجسند و از سال بعد نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر از بینوایی میترسید، خدا اگر بخواهد به فضل خوش بی نیازتان خواهد کرد. زیرا خدا دانا و حکیم است. سوره التوبه آیه 29 صفحه 192 قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ. کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند. سوره النساء (زنان) آیه 89 صفحه 93 وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِيَاء حَتَّىَ يُهَاجِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا. دوست دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید تا برابر گردید. پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند. و اگر سر باز زدند در هرجا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید و هیچ یک از آنها را به دوستی و یاری برمگزینید سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه 12 صفحه 179 إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ. و آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنان را به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید سورهُ توبه آیه 5 صفحه 188 فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ. پس چون ماههاي حرام به سر آمد آنگاه مشركان را هر جا يافتيد به قتل رسانيد. و آنها را دستگير و محاصره كنيد . و هر سو در كمين آنها باشيد. چنانچه توبه كردند و نماز به پاي داشتند و زكات دادند پس از آنها دست بداريد. كه خدا آمرزنده و مهربان است. سوره توبه آیه 12 صفحه 189 وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ. اگر پس از بستن پیمان، سوگند خود شکستند و در دین شما طعن زدند، با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست، باشد که از کردار خود باز ایستند سوره ماده گوساله(بقره) آیه 191 صفحه 31 وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ. هرجا که آنها را بیابید بکشید و از آنجا که شما را رانده اند، برانیدشان، که فتنه از قتل بدتر است. و در مسجد الحرام با آنها مجنگید مگر آنکه با شما بجنگند. و چون با شما جنگیدند بکشیدشان که این است پاداش کافران. این آیات برگرفته از زندیقند
حسین
به نکته جالبی اشاره شده ! : " حق داشتن " یک چیز است ، یک چیز دیگر . معنا و مفهوم این واژه ( حق ) در زمان ما دچار تغییر شده و چنین چیزی در آینده به نام ما ثبت خواهد شد! مثلا الان در جوامع غربی میل به همجنس و ازدواج دو تا همجنس آزاده یعنی چنین حقی موجود است . اما این که چنین چیزی است یا نه یک بحث دیگر است! یا مثلا احتمالا با این روندی که پیش میره شاید ازدواج با محارم هم روزی آزاد شود ، یعنی "حق" شود . اما این که آیا چنین چیزی است یا نه کاملا یک بحث دیگر است ! با تشکر . در پناه !
علی طباطبائی
1ــ آقای گنجی در مقالات مختلف از واژه دبل استاندارد بودن برای محکوم نمودن رقیبان بهره می برد اما جای تعجب است که چشم بر دبل استاندارد بودن خویش می بندد که عملی غیر اخلاقی است. مثلا ایشان در همین مقاله از جنایت اسرائیل به درستی نام میبرد، اما همواره چشم بر جنایات حماس می بندد و هیچ اشاره ای به آن نمی کند (حتی کسانی را که این امر را به او یاداوری می کنند سانسور و حذف می کند). 2ـ ایشان مغالطه "علت کاذب" می فرمایند. یعنی با ارائه علت های دیگر مانند تبعیض ساختاری برای اعمال مسلمانان (که در جای خویش درست است) می خواهند علت اصلی که همان قرائت خشونت بار فقه ای از اسلام می باشد کم اثر نشان دهند. در صورتی که به صورت شهودی نیز هر انسانی می تواند نقش پر رنگ اسلام فقاهتی را در این اعمال مشاهده نماید. 3ـ ایشان بین اعمال انسان دیندار با "عمل به نام دین" خلط می کنند. شکی نیست که دینداران بسیاری دست به جنایت می زنند اما به نام دین نمی زنند. اما گروهی به نام دین دست به این اعمال می زنند یعنی علتهای کُنشی خویش را از دین گرفته اند. بنگیرد به آیه ای در قران که مسلمین را دعوت به شمشیر کشیدن در برابر کسانی می کند که دین را مضحکه می کنند. بعید می دانم گنجی این آیه قرآن را نخوانده باشد (توبه آیه 12) 4ـ ایشان باز مغالطه بی ربطی می فرمایند زمانی که بین مکتب لیبرلیسم با اسلام مقایسه می فرمایند. بر خلاف متن قران که در چهار چوب خشونت قرار دارد این حاشیه لیبرالیسم است که خشونت پرور است. و بر خلاف نظر امثال خاتمی که منتقد لیبرالیسم خود را می دانند بیشترین نقدها را خود اندیشمندان لیبرال بر این حواشی وارد نمودند. نه مانند آقای گنجی و روشنفکران دینی که تلاش در کم اثر نشان دادن نقش دین دارند. البته با نظرِ گنجی در باب هفتم و هشتم موافقم.
علی
جناب آقای گنجی شما حرفی زدید لطفا استناد خودتون رو بیان کنید فرمودید که در کتب مقدس دیگه حرف از کشتار بیشتره. اسلام و یهود هر دو پر از خشونتند و خیلی از بدبختی های فعلی دنیا از این دو کتابند. لطفا مستندات خودتون رو درباب خشونت در کتب زرتشتی، مسیحی و آئین و آموزه های بودایی بیان کنید. از شما بعید است ***و بی سند حرف بزنید. در مورد کشتار مسیحیان و بودایی ها حرف زدید ولی به عمد نگفتید که پیروان کشتار کرده اند و نه خود مسیح و بودا ولی خود محمد و مقدسات اسلام کشتار و جنایت کرده اند ولی خود عیسی و بودا هرگز. دریغ از یک اموزش که در کتب تاریخی ذکر شده باشد. پیروان به خود دین ربطی ندارند ولی اسلام در اصلش کشتار وجود دارد در مورد کشتار بوداییان چرا نگفتید که کار تحریک بوداییها و انداختن اتش نزاع کار نظام اسلامی بوده است؟ و با پولهای کثیف نظام انجام شده است جناب گنجی من امثال شما را خوب میشناسم شماها با یه خوابی چیزی دیده اید و انرا معجزه پنداشته اید و با تخیل و توهمات خودتان اینگونه اسلام باور میشوید و هر قدر هم دلیل و مدرک برایتون رو کنند بیفایده است.
ابراهیم
علی آقا نوشته اند : " جناب آقای گنجی شما حرفی زدید لطفا استناد خودتون رو بیان کنید. فرمودید که در کتب مقدس دیگه حرف از کشتار بیشتره. اسلام و یهود هر دو پر از خشونتند و خیلی از بدبختی های فعلی دنیا از این دو کتابند. لطفا مستندات خودتون رو درباب خشونت در کتب زرتشتی، مسیحی و آئین و آموزه های بودایی بیان کنید. از شما بعید است ***و بی سند حرف بزنید.". شما جمله آقای گنجی را تحریف کرده اید. ایشان نوشته اند: " به طور قطع کتاب مقدس دارای خشونتهای بیشتری نسبت به قرآن است.". خوب اگر شما نمی دانید کتاب مقدس چیست به گنجی چه ارتباطی دارد. گنجی از "کتاب مقدس" حرف زده و شما آن را به "کتب مقدس" تبدیل کرده اید. کتاب مقدس، همان بایبل است که مرکب از عهد عتیق و عهد جدید است.
ابراهیم
قبل از این که شما به خشونت های قرآن اشاره کنید، آقای گنجی در سال 87 در همین رادیو زمانه در مقاله های "قرآن محمدی" و دیگر مقاله هایشان به خشونت های قرآن و آیات آن استناد کرده بود. در همین مقاله هم گفته است که در قرآن خشونت وجود دارد، اما خشونت های کتاب مقدس بیشتر است. می گوید دبل استاندار نباید برخورد کرد. نظریه پرداز، هر نظری که بسازد، باید به همه موارد تعمیم دهد. کجای این ادعا اشکال دارد. آیا خشونت های کتاب مقدس کمتر از خشونت های قرآن است؟
ابراهیم
آقای گنجی با نقد اسلام هیچ مخالفتی نکرده اند. فقط گفته اند: مسخره کردن باورهای اقلیت تحت ستم توسط اکثریت اخلاقاً ناموجه است. بهائیان در ایران اقلیت تحت ستم هستند، پس نباید باورهای آنان را مسخره کرد. آیا این ادعا نادرست است؟ استدالال کنید. جنایت و تروریسم را گنجی به هر نامی صورت بگیرد، محکوم کرده است. به نام دین یا سکولاریسم، لیبرالیسم یا مارکسیسم. برای او فرای ندارد. او همیشه از صلح دفاع کرده و علیه خشونت نوشته است. اما گروهی فقط و فقط مسأله شان کوبیدن و نابودی اسلام است و بس.
هوشنگ
آقای رضا کاظم. همه سخنان شما غلط است. یهودیان و مسیحیان و مسلمانها کتاب مقدس خود را گفته ها و حرف های خدا می دانند. فقط مسلمانها چنین اعتقادی ندارند. یهودیان خود را قوم برگزیده خداوند می دانند. شما ولی فقط قرآن را گفته های خداوند می دانید و تورات و انجیل را نه. یهودیان و مسیحیان این ادعای شما را قبول ندارند. از نظر یهودیان و مسیحیان هم قرآن وحی نیست. کمی پژوهش های مستشرقین یهودی و مسیحی را بخوانید که حتی قرآن را ساخته قرآن سوم می دانند. یا کپی شده از تورات و انجیل. آقای گنجی هیچ یک از متون مقدس دینی را سخنان خداوند نمی داند. می گوید خدا اصلا حرف نمی زند که این متون سخنان او باشند. تمامی ادیان را همان طور که در همین مقاله نوشته، برساخته های تاریخی و اجتماعی انسان ها می داند. پس نقدهای شما بر او وارد نیستند. شما حتی از آخوندهای مرتجعی چون مصباح یزدی هم بنیادگراتر هستید. چون حتی مصباح یزدی هم نگفته که همه احکام اسلام برای همه زمان ها است، او هم احکام فقهی را به موقتی و دائمی تقسیم می کند. اصلا این حرف معنا ندارد که 1400 سال پیش فردی احکامی صادر کرده باشد و تا ابد معتبر باشد. این ادعاها خنده آور و گریه دار است.
هوشنگ
کل کشته های مسلمان ها را با کشته های سکولارها و لیبرال ها مقایسه کنید. هیتلر، موسولینی، استالین، حافظ اسد، بشاراسد و همه دیکتاتوری های نظامی آمریکای لاتین سکولار بودند. در دوران استالین به تنهایی گفته می شود که 20 میلیون نفر را کشته اند. لیبرال های آمریکایی در 14 سال اخیر صدها هزار مسلمان را کشته اند. مسئول اینها کیست؟ سکولاریسم و لیبرالیسم.؟ سکولارها و لیبرال ها؟ گنجی می گوید هر جوابی به این پرسش ها بدهید ، همان جواب را هم باید درباره اسلام و مسلمانان بدهید. آیا این حرف غلط است؟ او یک بام و دو هوایی را رد کرده است.
علی
جناب هوشنگ گذشته مال گذشته است. انسان متمدن جدید در دهه های اخیر به خاطر دموکراسی و باور به ارزشهای حقوق انسانی کشتار نمیکند و میل ان به کشتار بسیار کمتر از گذشته هاست. شما و جناب گنجی دو اشتباه مرتکب شدید 1- کشتار صدها هزار نفری مردم در عراق و سوریه و افغانستان و پاکستان را هم افتخارش پای اسلامی ها و نظام است ما کر و کور نبودیم و همه چیز را میدیم و دنبال می کردیم 2- کشتار میانمار هم افتخارش باز پای اسلامی هاست. پولهای کثیف نفتی نظام سعی کرده کل دنیا را در آتش بکشد و تا جایی که توانسته کشتار کرده. بدبختی این است که مسلمین سعی دارند مانند گذشته باشند و شرایط جدید را با قران هضم کنند. همین که شما کشتارهای جدید مسلمین را با کشتارهای گذشته هیتلر و... مقایسه میکنید، نشان ان است که درک درستی از دنیای نوین ندارید.
علی
من نظرم اینه که باید بشه کلیه باورها رو به طنز کشید و غرب هم خوب میدونه که اگه شوخی با باورها رو ممنوع کنه هر بار گروهی خواهند آمد که بگویند به باورهای ما احترام بزارید و نقطه ضعف غرب هم که نمایان میشه. با چنین عملیاتهایی غرب حق آزادی را به امنیت خواهد فروخت به بهانه احترام به باورهای مردم کره شمالی جلوی شوخی با خاندان حاکم گرفته خواخد شد به بهانه احترام به باورهای مردم چین کسی در غرب اجازه شوخی با مائو را نخواهد داشت. پوتین و استالین و... هم همینطور و بسیاری موارد دیگر در ثانی شما باورمندان مگه به خدا و اسلام و محمد اعتقاد راسخ ندارید خوب بگذارید شوخی کنند چی از اون خدا و محمد بزرگ کم میشود آیا غیر از این است که در بگراند ذهنتان شما در راست بودن آنها شک دارید؟ در ضمن صحبتهای اقای گنجی بیشتر به کتاب آسمانی در معنای عام اشاره داشت و نه خاص کلمه.
مسعود
سلام چنتا چیز مسلم هستن 1.باور و عمل گروه های تندرو اشتباه است 2.نالیدن غرب و بهانه هایش بجاست و قابل دفاع 3. وضعیتی از اسلام که الان هست مسئول این تفکر تند و مشکلات امنیتی دنیاست 4.آقای خامنه ای ودیگرانی که میخواهند دفاع کنند یک چیز را میدانند و هزار چیز را نمیدانند این حرفها هیچ به معنای تایید غرب نیست با این اوصاف مشکل ما آیا غرب است؟؟؟ نه مشکل ما اسلام است و مسلمانان باید اینها بفهمند وببینند
نرگس خ ق
آقای گنجی یکی از خطاهای نابخشودنی نوشته شما و هر نوشته و مدعایی که بخواهد درک و دریافت و فهم انسانی را یکدست کند اینست که فکر میکنید که فردی مثل شارب یا نشریه ای مثل شارلی ابدو باید در سطح یک فرد عادی در اجتماع فرانسه بفهمد و بنویسد. نه اینطور نیست! این جفای بزرگی در حد افراد نخبه ای همچون شارب و دوستانش هست که در حد من و شما بیندیشد و بنویسد و تصویرگری کند. برای شما اخلاق و رعایت آن مهم است- اخلاقی که می بایست به روز شود و اما نمیشود ما را بسی به خطا راهبر است- برای شارلی ابدو و کسانی که در خط مقدم مبارزه برای آزادی بیان مبارزه می کنند حفظ و توسعه فضای آزادی بیان و محافظت از این حق اولویتی اساسی است. چشم بستن بر این تفاوت و خواهان یکدست شدن فهم و نشر این فهم نشان از درکی حداقلی از تفاوت انسانی و دموکراسی دارد.
رضا کاظم
به روباه گفتند شاهدت کیه، گفت دمم! آقای گنجی و همفکرانش منبع و فاکتشان را از حرفهای قبلی خود آقای گنجی می گیرند در حالیکه همان مقالات پر از خطا های فاحش و مصادره به مطلوب است. غرض از این نوشته این است که نویسنده ای حق ندارد بدون فاکت و یا منابع موثق دست به چنین ادعایی بزند و مثلن بگوید که «کتاب مقدس و انجیل از قرآن خشونت بیشتری دارند » یا پیامبران این ادیان آدمهای خشنی بوده اند. حداقل مثال بیاورید ببینیم مسیح در کدام جنگ شرکت کرده بود ویا به کشتار دشمنانش افتخار می کرد. وقتی شما از روی فاکت حرف نمی زنید و دلیلی هم برای حرفهایتان ندارید. نتیجه گیری غلط می کنید. و این غلط را ادامه میدهید و اشتباهات بزرگتری مرتکب میشوید. و بعد به جای تامل و تفکر رو به جلو فرار می کنید و دیگران را به مصباح یزدی تشبیه میکنید. در حالیکه حتی از نظرا ت مصباح یزدی و اسلام حکومتی نیز آگاه نیستید. مصباح یزدی می گوید:قوانین کلّی الهی که به صورت وحی از جانب خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل و به انسانها ابلاغ شده است، از نوعی ثبات و استحکام برخوردار است که به تمام اعصار و جوامع ناظر است و با تغییرات زمان و مکان دگرگون نمی شود. لینکه مصاحبه در rasekhoon چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲ http://rasekhoon.net/article/print/845146/قانون-و-قانونگذاری-در-اسلام/
پويا طاهرخاني
من در نوشته جنابعالي مثال و مصداقي از "آپارتايد قومي و اجتماعي" در فرانسه نسبت به أقليت مسلمان نديدم. مي فرماييد مسلمانان در فرانسه به نسبت بيشتر از ديگران زنداني مي شوند. اين دليلي بر نظام تبعيض آميز نيست. اگر يك مورد نشان دهيد كه كسي به صرف مسلمان بودن زنداني شده يا مورد تبعيض قرار گرفته، آن وقت حرف شما مصداق پيدا مي كند. در غير اين صورت صرفا يك ادعاي بي پشتوانه است. اينكه مسلمانان فرانسوي ممكن است در موارد بسياري احساس فرانسوي بودن نكنند، به خاطر تبليغات دروني جوامع كوچك اسلامي در فرانسه و مساجد فرانسه است كه سعي دارد بگويد ما مسلمانها از كفار جداييم. اين مسأله بر بچه مسلمانها تأثير مي گذارد و به آنها حس جدايي از بدنه جامعه فرانسوي را به عنوان مسلمين در برابر كفار تلقين مي كند. ولي مصداق عيني ندارد.
khoorshid
اما در جواب دیوید کامرون- نخست وزیر بریتانیاکه گفته است:”در یک جامعه آزاد، حق توهین به دین دیگران وجود دارد”. ان ایشان میبایستی که بدانند جامعه آزاد جاییست که اگر کسی نخواهد همرنگ جماعت شود ، در امنیت واحترام زندگی کند
babak
لطفا به این نکته توجه داشته باشید که سلاح هایی که با اون به مردم بیگناه وبی دفاع حمله میشه ساخت کدوم کشورهاست کدام کشور مسلمان از لحاظ نظامی از امریکا و اسراییل و فرانسه وانگلستان قویتر است مگر ممکنه رسیدن سلاح های امریکایی بدست داعش عمدی نباشه مگر ممکنه جنگجویانی که امریکا ماهها به تربیت اونها پرداخت و اونها در اولین روز عملیات به جبهه النصره پیوستند بدون برنامه ریزی باشه مگه بریتانیا داعیه حمایت از حقوق بشر رو نداره پس چطور شده از عربستان که صادر کننده تروریسته حمایت میکنه که عضو شورای حقوق بشر دنیا بشه حالا یک انسان با وجدان با سلامت عقل چطور میتونه این فعالیت های تروریستی رو مطابق با اسلام ومخالف ارزشهای سیاست مداران غربی بدونه پیامبر اسلام گفته هر تیری که رها میشه سه عامل داره کسی که ان تیر را تولید میکند کسی که ان را بدست پرتابگر میرساند و کسی که ان را پرتاب میکند از انجا که سلاح ها در غرب تولید میشود و توسط متحدان غرب (عربستان وقطر) بدست تروریست ها میرسد چگونه میتوان ضلع سوم این مثلث را جدا تصور کرد تروریست هایی که به نام اسلام فقط زندگی مسلمانان را به اشوب کشیده اند ایا اینها جزیی از پروژه نظم نوین جهانی که توسط غربی ها مخصوصا امریکاییها طرح شده نیست که هدف دراختیار گرفتن کل منابع دنیا را دارند نیست و یکی از گامهای اساسی اش اسلام ستیزی است نمیباشد که توسط قدرتمندترین سلاح خود یعنی رسانه انرا پیاده میکنند
مهین زندی
آقای گنحی مینویسد اسلام ا صلاح پذیر این ادعای انسانی استکه ظرفیت رشد وکمال دارد که منش و روش طبیعت است و موجودات غیر منسوخ آن.رواست که دراین زمینه کار کنیم واگر میخواهیم مذهبی و مسلمان بمانیم به رشد و تکامل آن ا قدام کنیم: اینبا تچزیه و تحلیل عواملی که در رشد یک انسان مذهبی مسلمان تاثیر تعیین کننده مییگذارد امکان پذیر است مثلن محیط فرهنگی او از جمله خانواد ه مدرسه و دانشکده درمقایسه با انسان غیر مدهبی یا مسیحی و یهودی جه تفاوت یا تشابهانی دارد. شاخص ترین عامل در شکل گیری شخصیت انسان برداشتی است که ادر رابطه با دیگران در دهن اونقش می بندد. اگر ای تصدیر ذهنی چنان باشدکه انچه کرامت انسان نا میده میشود را تایید کند اد انسانی کریم و دلرس و شکوفا خواهد بود که بتواند ختی با آنچه مانند او نیست دمسازی کند. کتاب دل او تورات انجیل وقران او خواهد بودولاغیر. نجه کرامت انس