آغاز یک سایت و پایان دوران سایهنشینی احمدینژاد
مهدی تاجیک- احمدینژاد با عضویت در شبکههای اجتماعی گوگل پلاس و اینستاگرام به دنبال طیف تازهای از مخاطبان است: کسانی که به دلیل دسترسی به این ابزارهای ارتباطی عمدتا به قشر متوسط تعلق دارند.
تصویری بزرگ با لبخندی بر لب را برای آغاز به کار پایگاه اینترنتی برگزیده و عبارت « به زودی میآییم» را روی این تصویر نقش کردهاند. بار دیگر نگاهها به محمود احمدینژاد است که پس از نزدیک به یک سال و نیم سکوت دوباره دارد به عرصه برمیگردد.
آیا او میخواهد یک بار دیگر بخت خود را برای رسیدن به جایگاههای مهم سیاسی در جمهوری اسلامی بیازماید؟ آیا فکر میکند عملکرد دولت روحانی شرایط را برای بازگشتاش مهیا کرده است؟ احمدینژاد در میان بازیگران سیاسی پیش روی، چه جایگاهی برای خود قائل است؟ او هنوز قصد خود را روشن نکرده و ظاهرا نمیخواهد بیگدار به آب بزند.
تلاش برای جلب نظر طبقه متوسط
چندان غیرمنتظره و عجیب نیست که سیاستمداری مانند احمدینژاد، به رغم تمایل به شیوههای پوپولیستی٬ به راههای ارتباطی مجازی و شبکههای اجتماعی اینترنتی روی آورده است. او دستاش از آتش قدرت دور است و نمیتواند مانند گذشته وعدههای رنگین به مردم بدهد و آنها را سر شوق بیاورد. حالا دو روز در هفته، زمانی برای مراجعههای مردمی در نظر گرفته است: نامههای آنها را میگیرد و به حرفهایشان گوش میکند بی آن که قدرتی اجرایی برای برآورده کردن نیازهای مراجعان داشته باشد.
حضوری چنین حداقلی و در سایه بودن برای احمدینژاد راضی کننده نیست. او نشان داده که همیشه نیاز به دیده شدن و در متن بودن دارد و حتی میتوان سکوت یکسال و نیم گذشتهاش را نیز، نوعی از ایجاد حس توجه تلقی کرد.
تشکیل شورایی با ۴۷ عضو در اداره یک سایت نشان میدهد که هدف احمدینژاد از طرح دیدگاههایش در فضای مجازی فراتر است.
احمدینژاد قرار است از یک شورای مشاوران ۴۷ نفره برای اداره سایتی استفاده کند که مدیریت آن به عهده فرزندش « مهدی احمدینژاد» است. تشکیل شورایی با این تعداد، نشان میدهد که هدف برای رییس جمهور سابق ایران فراتر از طرح دیدگاههایش در فضای مجازی است. او با عضویت در شبکههای اجتماعی گوگل پلاس و اینستاگرام دنبال طیف تازهای از مخاطبان است. مخاطبانی که به دلیل دسترسی به این ابزارهای ارتباطی عمدتا از اعضای طبقه متوسط جامعه ایران محسوب میشوند. بر همین اساس شیوه در پیش گرفته شده توسط او برای بازگشت سیاسی شاید همراه با تلاش برای تغییر پایگاه اجتماعی هوادارانش نیز باشد.
در پایگاه اینترنتی او، بخشی به عنوان « احمدینژاد بدون رتوش» وجود دارد که در آن به مباحث جنجالبرانگیز دولتهای نهم و دهم اشاره میشود. یکی از این بخشها مربوط به حجاب است و در آن تلاش شده که احمدینژاد به عنوان فردی مدافع آسانگیری درباره حجاب در مقابل روحانیون سنتی معرفی شود. تلاشی که میتوان آن را نشانهای از جلب نظر طبقه متوسط جامعه ایران تلقی کرد.
متحدان دیروز و منتقدان امروز
کمتر کسی از جناح محافظهکار ایران حاضر است یک بار دیگر بر سر احمدینژاد قمار کند. حالا حتی رسانههایی که از او تا آخرین روز ریاستجمهوریاش دفاع میکردند، بیمی از سرزش کردن او ندارند. ورق برگشته و پشت احمدینژاد خالی شده است. برخی از چهرههای ارشد و مدیران دولت او طی یکسال و نیم گذشته در معرض اتهامهای سنگین فساد مالی و اختلاس قرار گرفتهاند و ادعاهایش درباره این که او رییس «پاکدستترین دولت تاریخ ایران» بوده دیگر خریداری ندارد.
او البته بعد از محکوم شدن «محمدرضا رحیمی» معاون اولاش در دولت دهم توسط قوه قضاییه باز ادعای پاکدستی دولتاش را پیش کشید و گفت که اتهامهای مربوطه متعلق به زمان پیش از حضور در دولت دهم بوده است.
احمدینژاد اما حساب این را نکرده بود که رحیمی دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و در نتیجه آماده است که رییس سابقاش را هم قربانی کند. جوابیه او به احمدینژاد که در آن آمده بود « «شاید فراموش کردهاید که رحیمی محکوم امروز، چوب لجبازیها و آبروبریهایگاه و بیگاه شما را میخورد» به خوبی نشان میداد که دور شدن از قدرت چگونه متحدان سابق را در افشاگری بیپروا میکند.
وجه نمادین یک پیام
چشم امید احمدینژاد به اصولگرایان نیست و او برای بازگشت به صحنه روی آنها حساب باز نکرده است. اتفاقا ایجاد حس تقابل یا دستکم استقلال از اصولگرایان میتواند برای احمدینژاد یک برگ برنده هم به حساب بیاید. او در انتخابات سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ هم خود را نماینده جناح اصولگرا معرفی نکرد بلکه آنها را به دنبال خود کشاند.
حالا هم به نظر میرسد که قصد دارد تاکتیک گذشته خود را دنبال کند. او در پیامی به مناسبت رونمایی از پایگاه اینترنتیاش گفته است: «متاسفانه برخی از اشخاص، گروهها، رسانهها و بعضی از کارگزاران و اجزای جمهوری اسلامی به دلایل گوناگون از جمله فراموش کردن آرمانهای انقلاب» در دام « یاسآفرینی، فریب، دروغ، سیاهنمایی، تفرقهافکنی، اتهامزنی به عناصر پاک و خدوم...» گرفتار شدهاند.
پیام او در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی وجهی نمادین نیز دارد. او میخواهد خود را یک انقلابی متعهد به آرمانها و ناراضی از انحرافهای پیشآمده معرفی کند و انتخاب عبارت «به زودی میآییم» برای راهاندازی پایگاه اینترنتیاش هم در ایام «دهه فجر» از یک آمادگی برای تغییر وضعیت خبر میدهد. تغییری که با توجه به سابقه احمدینژاد در سردادن شعارهایی از این جنس خیلی جدی گرفته نشده است.
سرمایهگذاری روی منبع اصلی قدرت
نگاه احمدینژاد به مهمترین منبع قدرت در جمهوری اسلامی یعنی آیتالله خامنهای است. درست است که رابطه او با رهبر ایران در دوره دوم ریاستجمهوریاش تا حدی شکرآب شد ولی آیتالله خامنهای تا آخرین روز نیز حمایت تام و تمامی از احمدینژاد کرد، چنانکه در دیدار خداحافظی با هیات دولت دهم گفت : «این دولت بحمدالله توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند.»
احمدینژاد برای بازگشت به صحنه روی اصولگرایان حساب باز نکرده و اتفاقا ایجاد حس تقابل یا ستقلال از اصولگرایان میتواند برای او یک برگ برنده هم حساب شود.
احمدینژاد روی همین موضع حساب کرده است. او ۵ دی ماه امسال در یکی از معدود موضعگیریهای علنیاش پس از پایان دوره ریاستجمهوری در جمع اعضای جبهه پایداری گفت: «اگر ابعاد این توطئهای که علیه رهبری در جریان است شدت پیدا کند بر پایهشناختی که از بنده دارید عافیتطلبی نمیکنم و با تمام ظرفیتهای فردی و اجتماعی خود به صحنه میآیم» او مشخص نکرد که منظورش از توطئه چیست اما رمزگشایی از این سخنان چندان کار دشواری نیست.
احمدینژاد قطب رقیب خود در فضای سیاسی ایران را علیاکبر هاشمی رفسنجانی و متحدان او میداند. قطبی که حالا توانسته بعد از سالها انزوا دوباره به صحنه برگردد و قدرت اجرایی را در دست بگیرد. دلخوشی احمدینژاد به این است که دولت روحانی در پیشبرد برنامههایش ناموفق باشد تا او در قامت رهبر مخالفان دولت ظاهر شود.
بخت با او تا اندازهای هم همراهی کرده است. تحریمهای جهانی همچنان به قوت خود باقی است و قیمت نفت که در زمان ریاستجمهوری او به ۱۴۰ دلار در هر بشکه نیز رسید اکنون به حدود ۴۵ دلار سقوط کرده است. مذاکرات هستهای با قدرتهای جهانی نیز که مهمترین نقطه اتکای دولت روحانی بوده است هنوز در حالتی از بیم و امید ادامه دارد.
تردیدی نیست که آیتالله خامنهای سیاستخارجی تهاجمی احمدینژاد و دیدگاههای غربستیزانه او را بیش از سیاست تعامل و آشتیجویی کنونی میپسندید. رهبر ایران در آخرین دیدار با هیات دولت احمدینژاد گفته بود که این دولت « در مجامع جهانی، احساس شرم از انگیزههای انقلابی و از اهداف انقلابی و از شیوههای انقلابی نکرد؛ این خیلی کار بزرگی بود.» او اینک گرچه نسبت به اصل مذاکرات مخالفت نمیکند اما هربار میگوید که به طرفین مذاکرات و نتیجه آن بدبین است. چنین موضعی برای احمدینژاد انگیزهبخش است و این معنا را میدهد که هنوز نظر رهبری به نظر او نزدیکتر است.
شرایط برای احمدینژاد در ماههای آینده مشخصتر خواهد شد. بعید است که او بخواهد در میدان انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۹۴ به صورت مستقیم وارد شود، اما ممکن است از یک لیست انتخاباتی حمایت کند تا هم ناماش در فضای سیاسی ایران بیشتر به چشم بیاید و هم عزماش را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ نشان دهد.
نظرها
rozbeh
از ایران مگر چیزی باقی موندنه که ایشون قصد داره بیاد و نابودش کنه. حالا میگما ....
منوچهر
باید متذکر شد که اقای احمدی نژاد دو پرونده در دادسرای انقلاب دارد اول پرونده سواپ گازوئیل در زمان استانداری اردبیل گه گروهی ازجمله اقای محصولی در ان درگیر هستند دوم پرونده 300 ملیارد تومان هزینه بدون سند در شهرداری تهران که گفته میشود در انتخابات 1384 بکار گرفته شده است. هر دو پرونده راکد و مختومه نشده است سابقه نشان داده است که در دقایق حساس حامیان کاری نکرده اند چنانکه در مورد رحیمی اتفاق افتاد . اقای احمدی نژاد روسای سه قوه کشور و بسیاری از بدنه نظام را علیه خود دارد و اگر وضع حساس شود با این دوپرونده و همچنین تخلفات متعدد بودجه ای مخصوصا در فروش نفت در تنگنا قرار خواهد گرفت .