«کاش ما ده درصد آزادی اینجا را داشتیم» - گفتوگو با رضا کشاورزی
از مجموعه «ایرانیان هلند»
رضا کشاورزی، هفده سال است در هلند زندگی میکند. در ایران آموزگار بوده و نویسنده. در هلند هم در کنار کارهای مختلف، همچنان به نوشتن ادامه داده است.
رضا کشاورزی، هفده سال است در هلند زندگی میکند. او در ایران آموزگار بوده و علاقهمند به فرهنگ و ادبیات.
کشاورزی به واسطه نوشتهها و قصههایش با نشریههای مختلف همکاری میکرده اما کتابش امکان و اجازه انتشار نیافته است.
او در هلند، در کنار پرداختن به کارهای مختلف برای گذران زندگی، همچنان به نویسندگی ادامه داده و قصههای زیادی به دو زبان هلندی و فارسی نوشته است و توانسته کتابهایش را منتشر کند.
قادرعبدالله، نویسنده نامدار ایرانی در هلند، درباره نوشتههای کشاورزی میگوید: «کشاورزی بیان ظریفی دارد. در داستانهای کوتاهش نکاتی را از قلم میاندازد. خواننده میداند که او گفتنیهای بیشتری دارد و بقیه داستان هنوز در ذهن اوست. دقیقاً به همین خاطر که همه چیز را نگفته است یا نمیتواند یکجا بگوید، به داستانهایش یک پیرنگ جادویی میبخشد. به عنوان یک خواننده، ذهن تو به همه جا سر میکشد. او به جزییات شخصیتهای داستانها نمیپردازد و جا و مکان داستانهایش مشخص نیست. به همین خاطر خواننده میباید خود با داستان همراه شود.»
رضا کشاورزی نقاشی هم میکند و در یک مدرسه به کودکان آموزش نقاشی میدهد. تابلوهای او در چندین نمایشگاه به معرض فروش گذاشته شدهاند.
این مهاجر ایرانی گرچه توانسته است در هلند علائقش را دنبال کند و خود را مدیون جامعه هلند میداند، با وجود این مهاجرت را خیلی سخت توصیف میکند و غربت را مثل مرگ.
او در پاسخ به این سوال که مهاجرت را چطور میبینی، میگوید: «خیلی سخت! کاش جامعه ما ده درصد آزادی اینجا را داشت و ما در جامعه خودمان میماندیم و به مردم خودمان، به کشور خودمان و فرهنگ خودمان خدمت میکردیم. این همه رنج و سختی را هم متحمل نمیشدیم. به هر حال ما اینجا غریبیم.»
نظرها
هادی نویدی
با درود ،بشخصه رضا را میشناسم ،او مرد ی مودب و با شخصیت و با احساس و فوق العاده عزم آهنین است ،او در هلند علیرغم بیماری دست از فعالیت برنداشته و و بطور داوطلبانه به آموزش کودکان در زمینه نقاشی پرداخته و این از روحیه بشاش و امیدوار او نشات میگیرد .....علیرغم اینکه او در ایران از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود ،اما بعلت خفقان و رنجی که از نبود آزادی متحمل میشد ،بمانند بسیار ی دیگر ،رنج مهاجرت را به تن خرید و راهی غربت شد .....من هم معتقدم ای کاش حداقل کمی از آزادی و فراغ بال و آسایش فکری و جسمی آنجا را در داخل کشورمان میداشتیم و با امید و شاد در میهن خودمان زندگی میکرد یم ،چیزی که اکثریت مردم ما در داخل از آن بی بهره اند و در غم نان و هزاران مشکلات روحی و روانی و جسمی که برایشان بوجود آورده اند ،غرقند .................منجمله خودمن ...پیروز باشید
منصور لشگری
با درود بر دست اندر کاران رادیو زمانه، برای این گزارش. من نیز از دوستداران سرور کشاورزی و کارهای هنری و ادبی ایشان و فراتر از آن شخصیت همیشه مثبت، استوار و بزرگوار میباشم.
a.haghighi
با سلام جناب کشاورزی، از نظرات خوب شما مسرور شدم و برای شما آرزوی موفقیت دارم حقیقی