کنفرانس مونیخ؛ همایش امنیتی در جهانی بیثبات
حبیب حسینیفرد- کنفرانس امنیتی مونیخ جزء همایشهای نادری است که مصوبهای ندارد، اما مذاکرات رسمی و غیررسمی آن مبنای سمتگیریهای امنیتی و ژئوپلتیک در جهان است.
کنفرانس امنیتی مونیخ جزء همایشهای نادری است که گرچه مصوبهای ندارد، اما بحثها و مذاکرات رسمی و غیررسمی در آن مبنای سمتگیریهای امنیتی و ژئوپلتیک در جهان است. با تشدید بیثباتیها در جهان، اهمیت کنفرانس مونیخ هم افزایش یافته است.
همه ساله در ماه فوريه، همايشی در مونيخ برگزار میشود که شماری از کارشناسان، نظريهپردازان و دستاندرکاران امور امنيتی و دفاعی در آن به سخنرانی و تبادلنظر میپردازند. در اين همايش که به "کنفرانس امنيتی مونيخ" معروف شده مديران و صاحبان صنايع تسليحاتی معروف جهان، وزریران دفاع و امور خارجه، و همچنين نمايندگانی از کميسيونهای امنيتی و دفاعی مجالس شماری از کشورها نيز حضور دارند.
کنفرانس مونيخ را به لحاظ نقش و کارکرد میتوان کم و بيش شبيه به اجلاس "داووس" دانست. در حالی که اجلاس سالانه "داووس" در سوییس، کانون بحث و طرح نظر کارشناسان، مسئولان و دستاندرکاران اقتصاد جهان درباره روندها و گرايشهای اين رشته است، کنفرانس مونيخ محلی است برای مباحثه درباره چالشها و تهديدات امنيتی و دفاعی، و ارائه آخرين ديدگاهها و طرحهای راهبردی مختلف درباره نحوه رويارويی با اين چالشها و تهديدات.
شرکتکنندگان در این کنفرانس، هم مقامهای ارشد دولتها هستند، هم کارشناسان امنیتی و نظامی و هم مدیران شرکتهای تسلیحاتی.
پيشينه کنفرانس مونيخ به سال ۱۹۶۲ برمیگردد. در اين سال، يکی از افسران آلمانی به نام "اوالد فون کلايست" که در اواخر زمامداری هيتلر در کودتای نافرجام عليه او شرکت داشت، مبتکر گردهمايی مونيخ شد تا محملی باشد برای بحث و ديالوگ درباره مناسبات امنيتی و نظامی دو سوی اقيانوس.
تا فروپاشی اتحاد شوروی، موضوعات گردهمايیهای مونيخ عمدتا به مسائل امنيتی و دفاعی دوران جنگ سرد مربوط میشد و تنها نمايندگان، مسئولان و صاحبنظران کشورهای غربی (عضو ناتو و اتحاديه اروپا) اجازه شرکت در آن را داشتند. در همين کنفرانس بود که برای اولين بار بحث بمب نوترونی به ميان آمد و استراتژی ضربت اول در رويارويی اتمی دو بلوک مورد تبادل نظر قرار گرفت.
بررسی چند و چون راهبردهای امنيتی و دفاعی ناتو در قبال شوروی نيز يکی از مباحث دائمی کنفرانس در سی سال اوليه حيات آن بود. سال ۱۹۹۱، رايزنی درباره جوانب جنگ عليه عراق به خاطر اشغال کويت، بخش عمدهای از وقت نشست مونيخ را به خود اختصاص داد.
تا سال ۱۹۹۹، گردهمايی مونيخ ، "اجلاس امور دفاعی" ناميده میشد. از اين سال نام آن به "کنفرانس بينالمللی برای سياستهای امنيتی" تغيير کرد که در رسانهها معمولا به اسم مختصر "کنفرانس امنيتی مونيخ" شناخته میشود. مديريت برگزاری کنفرانس نيز از سال ۱۹۹۸ به عهده "هورست تلچيک" گذاشته شد که چندين سال از مشاوران نزديک به هلموت کهل، صدراعظم وقت آلمان به شمار میآمد و سالها نيز در مديريت کنسرنهايی مانند "BMW" و "بوئينگ" فعال بوده است.
سال ۱۹۹۹ بحث رسمی و غير رسمی کنفرانس مونيخ را تدارک، روند و پيامدهای جنگ ناتو عليه يوگسلاوی بر سر بحران کوزوو تشکيل میداد. در همين سال به ابتکار تلچيک، دايره شرکتکنندگان در کنفرانس، از نمايندگان کشورهای عضو ناتو و اتحاديه اروپا فراتر رفت و کارشناسان و دستاندرکاران کشورهای شرق و مرکز اروپا نيز امکان شرکت در جلسات رسمی آن را يافتند.
در سالهای اخیر حضور کشورهایی که برخی از آنها خود را در رقابت با غرب میدانند در کنفرانس مونیخ بیشتر شده و از جمله میتوان به اعزام مداوم نماینده از سوی چین و روسیه و هند و برزیل اشاره کرد. سال ۲۰۰۷ یکی از سخنرانان اصلی کنفرانس، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه بود که انتقادهای سختی را متوجه سیاستهای آن زمان دولت جرج دبلیو بوش در "نقض مقررات و پیمانهای بینالمللی" کرد.
کنفرانس مصوبهای ندارد، بلکه اهمیت آن در گفتوگوهای رسمی و بعضا غیررسمی و پشتپردهای است که در حاشیه آن جریان مییابد. کمتر نشست بینالمللی چون کنفرانس مونیخ را میتوان سراغ گرفت که شمار زیادی از رهبران سیاسی و نظامی جهان در محیطی نسبتا کوچک گرد بیایند و مذاکرات گاه فشردهای را دنبال کنند؛ مذاکراتی که معمولا مقدمه تصمیمهای مهم بینالملی در عرصه نظامی و ژئوپلتیک است.
حضور کمسابقه مخالفان
کنفرانس مونیخ غیردولتی است، ولی دولت آلمان به لحاظ تامین امنیت و کمک مالی برای تدارک آن، نقشی مهم در برگزاریاش دارد. سالانه یک میلیون یورو به طور مستقیم و غیرمستقیم از سوی دولت هزینه برگزاری کنفرانس مونیخ میشود که تقریبا نیمی از مخارج کنفرانس را پوشش میدهد. بقیه هزینهها را کنسرنهای فناوری و شرکتهای تسلیحاتی تامین میکنند.
در حال حاضر مدیریت کنفرانس به عهده ولفگانگ ایشینگر است که مدتها سفیر آلمان در ایالات متحده بود. او در سالهای اخیر تلاش کرده است که منتقدان سرسخت کنفرانس را که عمدتا از گروهها و محافل هوادار صلح و مخالف جنگ هستند، به کنفرانس دعوت کند. این گروهها، کنفرانس را همواره همایشی در خدمت نظامیکردن هر چه بیشتر جهان، افزایش مسابقه تسلیحاتی و حل غیرمسالمتآمیز بحرانها تلقی کرده و معمولا به تظاهرات اعتراضی علیه آن دست زدهاند.
رویکرد جدید ایشینگر سبب شده که امسال نمایندگان ارشدی از سازمان عفو بینالملل، دیدبان حقوق بشر و «گرین پیس» نیز در میان ۴۰۰ چهره عمده سیاسی و مدنی حاضر در کنفرانس باشند. نمایندگانی از حزب چپ آلمان که به طور سنتی از منتقدان سرسخت کنفرانس مونیخ بودهاند، اینک به اجلاس دعوت میشوند تا بحثهای انتقادی خود را کم و بیش در پنلها و نشستهای کنفرانس مطرح کنند. این دسته از نمایندگان جامعه مدنی و احزاب مخالف گفتهاند که به حضور خود در تظاهرات معترضان نیز ادامه خواهند داد.
در میان ۴۰۰ نفر مدعوین کنفرانس سال ۲۰۱۵ که از ۶ فوریه تا ۹ فوریه ادامه مییابد، کارشناسان و مقامهای سیاسی و نظامی و نیز مدیرانی از شرکتهای مختلف از ۸۰ کشور حضور دارند. ۲۰ رئیس جمهور و نخستوزیر و ۷۰ وزیر خارجه و دفاع درمیان این ۴۰۰ نفر هستند.
کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۱۵ در حالی تشکیل میشود که جهان به شکلی کمسابقه با بحرانهای متعددی روبروست. بحران و جنگ در شرق اوکراین از جمله آنهاست و یکی از موضوعهای اصلی کنفرانس را تشکیل میدهد. وزیر خارجه روسیه و رئیس جمهور اوکراین در این کنفرانس حضور دارند و بخش بزرگی از مباحث، پیرامون کشمکش شرق اوکراین خواهد بود. مذاکره جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و رئیس جمهور اوکراین در حاشیه کنفرانس نیز حول چگونگی حل بحران در اوکراین دور خواهد زد.
مقامهای ۶۰ کشوری نیز که در ائتلاف علیه داعش شرکت دارند، در کنفرانس حی و حاضرند تا راههای مقابله بهتر با گروه «دولت اسلامی» را بررسی کنند.
کنفرانس امنیتی مونیخ امسال همچنین کانون گفتوگوها و مباحث بیشتر در ارتباط با مذاکرات هستهای است. محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران و تیم مذاکرهکننده اتمی این کشور نیز، به مونیخ رفتهاند تا در حاشیه اجلاس، سلسله گفتوگوهایی با وزیران خارجه گروه ۵+۱ داشته باشند. ظریف همچنین از سخنرانان اصلی کنفرانس است.
ترکیه که قبلا اعلام کرده بود در کنفرانس ۲۰۱۵ مونیخ شرکت میکند در اعتراض به حضور نمایندهای از اسرائیل در کنفرانس، قول خود را پس گرفته است. مناسبات دو کشور از سال ۲۰۰۹ و پس از حمله اسرائیل به کشتی امدادی ترکیه سرد و تنشآلود است. در حمله کماندوهای اسرائیلی به کشتی «ناوی مرمره» که در راه کمکرسانی به غزه بود، ۹ شهروند ترک کشته شدند. به رغم تلاشهای میانجیگرانه آمریکا، روابط ترکیه و اسرائیل همچنان یخزده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.