● دیدگاه
خامنهای، اوباما و کشاکش قدرت بر سر برنامه اتمی ایران
اکبر گنجی - اوباما اگر خواهان دست یابی به این هدف مهم و استراتژیک است، باید کمک کند تا آیت الله خامنهای را هم با خود همراه سازد.
آیت الله خامنهای در سخنرانی ۱۹/۱۱/۹۳ نه تنها مذاکره و توافق موقتی را تأیید کرد، بلکه تمامی امتیازهایی را نیز که طرف ایرانی تاکنون داده است (توقف گسترش ماشینهای غنی سازی اورانیوم، توقف غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی، توقف فعالیت کارخانه اراک، توقف فعالیتهای فردو) به صراحت تأیید کرد و مطابق "منطق مذاکره" به شمار آورد. او گفت که مذاکره و امتیازهای داده شده برای "خارج کردن حربه تحریم از دست دشمن است"؛ سپس افزود که توافق بد را نمیپذیرد، اما توافق خوب و "قابل انجام" را میپذیرد. تنها توضیح او در مورد این مدعای کلی این بود که توافق بد، توافقی است که به ضرر منافع ملی و موجب تحقیر ملت بزرگ و با عظمت ایران باشد و توافق نهایی را به دو مرحله توافق بر سر کلیات و در گام بعد توافق بر سر جزئیات تقسیم نماید، که اگر چنین شود دولتهای غربی در مرحله تعیین جزئیات بهانه گیریها و زورگوییها را آغاز خواهند کرد. اما توافق خوب، توافقی است که طرفین به نقطه مشترک برسند، هیچ طرفی زیاده خواهی نکند، عزت و احترام و منافع ملت ایران در آن حفظ شود. کلیات و جزئیات در یک مرحله، و با مفاهیم روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل به تصویب رسد. چنین توافقی مورد تأیید او و ملت ایران است.
این گونه موضعگیری مبهم و فاصلهگیرنده با روند مشخص جاری، این پرسش را پیش میکشد که ولی فقیه در اصل در کجا ایستاده است؛ آیا میخواهد سیاستهای حسن روحانی پیش رود یا دارد زمینهساز امتیازدهی دوباره به محافظهکاران افراطی میشود؟ اگر پنجضلعیای به صورت اوباما – تنشجویان در رابطه با ایران در آمریکا و اسرائیل و عربستان – روحانی و ظریف – خامنهای – راست افراطی تنشجو در ایران تصور کنیم، کشاکش قدرت در درون آن چگونه است، به ویژه با نظر به نقش اوباما و خامنهای؟ مقاله زیر خطوط کلی این کشاکش را تصویر میکند.
باراک اوباما پس از مذاکرات مخفیانه یکساله روابط مجدد میان آمریکا و کوبا را برقرار کرد. بسیاری از کارشناسان آمریکایی مدتها ایراد میگرفتند که قطع روابط با کوبا به زیان "منافع ملی" آمریکا است. دولتمردان آمریکایی تحت فشار "کوبایی- آمریکاییهای ضد کاسترو" و به خاطر آرای انتخاباتی آنها در دو ایالت مهم فلوریدا و نیوجرسی، به قطع روابط و تحریم کوبا روی آورده بودند، در حالی که کوبا هیچ خطری برای آمریکا نداشت.
چند دهه قطع روابط و تحریمهای اقتصادی موجب سرنگونی رژیم کاسترو نشد و هزینههای سنگین تحریمهای اقتصادی را مردم کوبا پرداختند، نه حکومت فیدل کاسترو. ریشهای کاسترو بلند و بلندتر شد و تحت شرایط تحریمهای اقتصادی و انزوای سیاسی، برادرش را جانشین خود کرد. اگر کوبا محاصره نشده بود، اگر آمریکا با کوبا قطع روابط نکرده بود، احتمالاً امروز با کوبای دیگری مواجه بودیم.
اوباما تجربه رابطه با چین و ویتنام را در مورد کوبا تکرار کرد. برخلاف مخالفتهای کنگره و مقاومت آنان در برابر این رویداد، تجدید رابطه با کوبا یک موفقیت برای اوباما و آمریکا به شمار خواهد رفت. اگرچه جمهوری خواهان با هر اقدام اوباما مخالفت خواهند کرد.
به سوی موفقیتهای بیشتر
باراک اوباما به دنبال پیروزیهای بزرگتری در ۲ سال باقی مانده از دوران ریاست جمهوری خود است. نابودی گروههای تروریستی مسلمان در افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، پاکستان، یمن و...یکی از اهداف مهم اوست. این گروههای تروریستی مسلمان کش، با کشتن تعدادی از غربیان نشان دادهاند که میتوانند برای غربیها هم خطرناک باشند.
اوباما اگر خواهان دست یابی به هدف مهم و استراتژیک برقراری رابطه با ایران است، باید تلاش ورزد تا آیت الله خامنهای را هم با خود همراه سازد. راه آن، لغو هرچه سریع تر تحریمهای اقتصادی در برابر توافق نهایی هستهای است.
حداقل ۱۵ هزار تروریست خارجی در عراق و سوریه در حال جنگ هستند. اینک آمریکا، کانادا و اروپا به شدت نگران بازگشت شهروندان تروریست خود به کشورهایشان هستند. به عنوان نمونه، ۶۸ درصد فرانسویها خواستار ممنوعیت بازگشت اتباع این کشور از سوریه و عراق هستند. دولت اوباما برای ایجاد امنیت و صلح در منطقه- حداقل در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان، یمن- نیازمند همکاری مستقیم ایران است. جنگ طلبان آمریکایی به جای تغییر رژیم ایران، با حملات نظامی موجب افزایش نفوذ ایران در منطقه شدند.
ژنرال مارتین دمسی- رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا- نقش ایران در مبارزه با گروههای تروریستی در عراق را مثبت به شمار آورد. ظاهراً وحدت رویه کنونی ایران و آمریکا علیه گروههای تروریستی اسلام گرا در عراق و سوریه، توافقی نانوشته و محصول اتصال منافع مشترک طرفین است.
اوباما قصد دارد تا به سرعت به توافق نهایی هستهای با ایران دست یابد. در این هدف حسن روحانی و آیت الله خامنهای نیز با او در یک مسیر قرار گرفتهاند. آیت الله خامنهای حاضر به پذیریش هر نوع شفافیت و نظارتی است که صلح آمیز بودن و عدم دسترسی ایران به سلاح هستهای را تضمین کند، اما در برابر خواهان لغو کلیه تحریمهای اقتصادی است. به تعبیر دیگر، ایران محدودیتهای کمی و کیفی بیش و فراتر از NPT را برای دوره یک رقمی میپذیرد تا کلیه تحریمها لغو شوند. اما مسئله این است که دولت اوباما در برابر گرفتن تمامی امتیازات کمی و کیفی میگوید که تحریمهای کنگره را نمیتواند ملغی سازد، بلکه آنها را اجرا نخواهد کرد و پرونده هستهای ایران در زمان دو رقمی به حالت عادی باز خواهد گشت. اوباما حتی اگر بخواهد، قانوناً نمیتواند کلیه تحریمهای اقتصادی کنگره را یکدفعه لغو کند. بسیاری از تحریمها باید توسط کنگره لغو شوند، آن هم کنگرهای که هیچ تمایلی به این کار ندارد.
اول از همه پای اسرائیل و لابی قدرتمند آن در میان است.آنان مدعیاند ایرانیان ۴ هزار سال است که به دنبال بمب اتمی هستند. وقتی یکی از مهمترین سناتورهای آمریکا در روابط خارجی به اسرائیل رفته و به صراحت میگوید که در مواجهه با ایران، اسرائیل/نتانیاهو راه را نشان میدهید و کنگره به دنبال شما خواهد آمد، چه انتظاری میتوان داشت؟ آنان برای مقابله با این فرایند از نتانیاهو دعوت کردهاند تا در کنگره علیه توافق هستهای با ایران سخنرانی کند.
دوم نقش لابی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس- از همه مهمتر عربستان سعودی- است که آنان نیز به شدت مخالف بهبود روابط ایران و آمریکا و لغو تحریمهای اقتصادی هستند. سناتور لیندسی گراهام پس از بازگشت از سفر منطقهای خاورمیانه، در ۱۳۹۳/۱۱/۰۵ گفته است که هدف واقعی عربستان سعودی از طراحی سیاست کاهش قیمت نفت، شکستن ایران بوده و از حساسیت شدید مقامات آن کشور از توافق هستهای نیز سخن گفته است.
گویی کنگره به دنبال بستن راه توافق با ایران است و دیوید کامرون هم از آنها خواست که چنین نکنند. با توجه به همین واقعیتها اوباما خطاب به نمایندگان کنگره گفت :
"کنگره باید آگاه باشد که اگر تلاش دیپلماتیک شکست بخورد، ریسک و احتمال این که این موضوع سرانجام به یک برخورد نظامی منتهی شود افزایش خواهد یافت، و در آن صورت کنگره مسئول آن خواهد بود".
به دنبال بزرگترین پیروزی
با این همه، گویی اوباما هدف بزرگتری در ذهن داشته و به دنبال دست یافتن بدان است: برقراری رابطه با ایران. دستیابی به توافق نهایی هستهای یک چیز است و برقراری رابطه با ایران چیزی دیگر. تبدیل رابطه خصمانه میان ایران و آمریکا به رابطهای حداقل محترمانه، غیر خصومت آمیز و مبتنی بر منافع مشترک، بزرگترین پیروزی سیاست خارجی اوباما خواهد بود که به نام او ثبت خواهد شد، همان طور که "اوباماکر" در حوزه سیاست داخلی به نام او ثبت شد.
اسرائیل، کشورهای عربی، ترکیه، روسیه، چین، و...منافع بسیاری از دشمنی ایران و آمریکا به دست آوردهاند. تنها زیان بردگان قطع روابط و تخاصم، دو کشور ایران و آمریکا بوده و هستند. بدون تردید به سود منافع ملی آمریکا خواهد بود که متحد بزرگی چون ایران در منطقه داشته باشد. متحدی که بار مسئولیت مبارزه با تروریستهای اسلام گرا را بر دوش گرفته و از نفوذ خود در عراق، سوریه، یمن، بحرین، پاکستان، افغانستان، لبنان، فلسطین، و...به سود ثبات و صلح استفاده کند.
حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی، اصلاح طلبان و سبزها نیز موافق برقراری روابط میان آمریکا و ایران هستند. اگر در این دوره دوساله بتوان به برقراری رابطه دست یافت، حسن روحانی هم به پیروزی بزرگی دست یافته است. در آن صورت، او نیز مانند اوباما توانسته است که قفل ۳۶ ساله را با کلید خود بگشاید.
مانع آیت الله خامنهای و محافظه کاران افراطی
آیت الله خامنهای قطعاً به دنبال توافق نهایی هستهای است. به دولت حسن روحانی نیز در این زمینه- با رعایت برخی خطوط قرمز- اختیار داده است. اما او به آمریکا بی اعتماد است و تا به امروز مخالف مذاکره جهت برقراری روابط میان ایران و آمریکا و بازگشایی سفارتخانههای طرفین است. حتی سردبیری نیویورک تایمز هم بی اعتمادی خامنهای به آمریکا را بی اساس به شمار نمیآورد. اینک روشن شده که دولت آمریکا به دنبال درست کردن اسناد جعلی بود تا نشان دهد ایران به دنبال سلاح هستهای است.
آیا مخالفت آیت الله خامنهای مانع برقراری رابطه است؟ تا حدی که من میفهمم لزوماً چنین نیست و تغییر دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی در صورت رسیدن به یک توافق آبرومندانه برای وی غیر ممکن نیست. زمانی که انقلاب ایران به پیروزی دست یافت، داشتن گرین کارت آمریکا نیز از نظر همه گروههای سیاسی جرم به شمار میرفت، چه رسد به این که یکی از دولتمردان با دولتمردان آمریکایی دیداری داشته باشد. خیانتی از این بالاتر قابل تصور نبود.
اما اینک جان کری و محمد جواد ظریف دست در دست هم در خیابانهای ژنو قدم میزنند، با اسم کوچک یکدیگر را صدا میزنند، گل میگویند و گل میشنوند. اگر در دهه اول انقلاب کسی چنین رویدادی را تصور میکرد، همگان او را دیوانه به شمار میآوردند.
اوباما اگر خواهان دست یابی به این هدف مهم و استراتژیک است، باید کمک کند تا آیت الله خامنهای را هم با خود همراه سازد. راه آن، لغو هرچه سریع تر تحریمهای اقتصادی در برابر توافق نهایی هستهای است. کنگره آمریکا باید بداند که پارلمان و بسیاری از نهادهای ایران هم در کنترل محافظه کاران افراطی است. اگر کنگره خواهان تصویب پروتکل الحاقی در پارلمان ایران است، باید آنان نیز متقابلاً با لغو کلیه تحریمهای اقتصادی زمینه تصویب همزمان پروتکل الحاقی در پارلمان ایران را آماده سازند تا بازرسان آژانس بین المللی هستهای بتوانند نظارت سخت گیرانه و دائمی بر برنامه هستهای ایران داشته باشند.
این توافق و لغو تحریمها میتواند نشانهای از تغییر واشنگتن و موقعیتی برای آزمون تغییر در تهران باشد. واقعیت این است که فرصت کنونی برای دو طرف تکرار شدنی نیست و واشنگتن پس از ۲۰۱۶ میتواند صحنهای متفاوت باشد.
در ایران نیز زبان نیروهای افراطی مانند محمود احمدی نژاد و سعید جلیلی بلند شده که همه امتیازها را دادیم و هیچ نگرفتیم.احمدی نژاد فعالیت خود را آغاز کرده تا رهبری مخالفان دولت روحانی را در دست بگیرد.او در ۱۳ بهمن خطاب به آنان که میگویند با آمریکا باید کنار آمد، گفته : "وقتی عرضه ایستادن در برابر امریکا را ندارید چرا به مسئولیتهای اجتماعی وارد شده اید بروید سراغ مسائل شخصی تان". اگر آمریکا واقعاً خواهان توافق هستهای و بهبود روابط است، باید خطر نیروهای افراطی ایران را هم در نظر بگیرد که به دنبال تجدید گذشتهاند.
البته انکار نمیتوان کرد که عادی شدن روابط دو کشور سخت و همراه با پیچیدگیهای بسیار است. حتی اگر در دو طرف اراده لازم وجود داشته باشد، عادی شدن روابط سالها به طول خواهد انجامید. اگرچه راه پر سنگلاخی در برابر است، اما از جایی باید آغاز کرد و گام اول توسط طرفین برداشته شده است.
نظرها
hasani
خامنه ای :آقا اجازه ست بمب صلح امیز و یمن و بحرین را هم داشته باشیم ؟!!
hasani
میرحسین موسوی در سال ۱۳۶۰، پس از آن نخست وزیر شد که مجلس ایران، به نخستین گزینه پیشنهادی آقای خامنه ای (علی اکبر ولایتی) رای نداد. تمدید نخست وزیری او در سال ۱۳۶۴ نیز، در شرایطی صورت گرفت که آقای خامنه ای با ادامه مسئولیت آقای موسوی مخالف بود ولی خمینی انتخاب فردی غیر از وی را 'خیانت به اسلام' دانست.
Faryad
خامنه ای : «ایران برای رسیدن به توافق، توسعه ماشینهای غنیسازی، تولید اورانیوم ۲۰ درصد، کارخانه اراک و فردو را فعلاً متوقف کرده، بنابراین طرف ایرانی منطقی عمل کرده؛ اما طرف مقابل باجخواهی میکند.» مذاکرهکنندگان ما تلاش میکنند که حربه تحریم را از دست دشمن بگیرند، اگر توانستند که چه بهتر؛ اگر نتوانستند همه بدانند راههای فراوانی درک شور هست که این حربه را کُند میکند.»... منظور وی ادامه بمب و موشک سازی حکومت اسلامی و لغو کامل تحریمهاست ! چیز دیگری نمیخواهید رهبر؟! یمن و پاکستان و....؟
nader
برادر گنجی، کلید پنفش اعتدالی ! اقای فریدون /روحانی زنگ زده بود و هیچ دری را باز نکرد!
nasim
با ندانم کاری اوباما سراسر منطقه شده جولانگاه سپاه قدس و حزب اله و نصراله و بدر و داعش و القاعده و طالبان و......
neda
فعالان اهوازی روز شنبه ۱۴ فوریه گزارش دادند که هزاران نفر از مردم این شهر از ساعات اولیه صبح امروز، در اعتراض به پدیده گرد و غبار، در برابر ساختمان استانداری خوزستان تجمع کردند. بر اساس تصاویری که بر روی صفحات فیس بوک فعالان اهوازی منتشر شده است، معترضان پس از سر دادن شعارهایی علیه استانداری، خواستار رسیدگی فوری برای مقابله با پدیده گرد و غبار شدهاند. معترضان سپس برای گسترش اعتراضات خود به سمت خیابانهای مرکزی شهر از جمله خیابان نادری رفتند. نیروهای انتظامی که برای منع گسترش این تظاهرات در خیابانهای اطراف استانداری مستقر بودند، پل نادری، اصلی ترین پل ارتباطی میان دو بخش شهر اهواز را بستند.!!
شاهد
هر جنبش توده ای که مدعی باشد اهدافش جهانی و ارزش هایش همه گیر (توتالیتر ) است به محض قرار گرفتن در موقعیت حکومت خود را در موقعیتی متضاد می یابد . از یکسو رهبری جنبش باید به معیار های واقعی حکومتی برای ساماندهی زندگی مردم پاسخ گوید که مستلزم رها سازی شکل جنبش و ایجاد حکومتی است که شکلی استبدادی ارتجاعی بخود خواهد گرفت . از سوی دیگر تداوم جنبش مستلزم رابطه مستقیم رهبری با تک تک هواداران و فراتر رفتن از هرنوع سازمان و قانون وتاکید کلامی و عملی بر اهداف جهانی و ارزش های همه گیر (توتالیتر ) است که ضد استقرار دستگاه دولتی عمل خواهد کرد و دیکتاتوری شبه توتالیتر و سرکوبگر فراتر از قانون دولت را شکل خواهد داد . در حاکمیت ایران وجود دو نیروی سیاسی با دو شیوه نگرش کاملا متضاد در اهداف و اعمال از اغاز قابل مشاهده بوده است که بستگی به شرایط واقعی در اهداف و ارزش ها بر هم منطبق شده اند یا به دلیل ضرورت از یکدگر واگرا گشته اند . الف " نیرویی که وظایف خویش را در قالب دولتی توصیف می کند که هدفش استقرار قدرت در چهار چوب معین سیاسی و دیپلماتیک است که اقتدار خود را از شکل صوری "دولت -ملت " می گیرد ب" نیرویی که می کوشد شکل جنبش را با تاکید بر فرا رفتن از هر گونه قواعد دیپلماتیک و سیاسی حفظ کند چون پذیرش این چهار چوب به معنای نابودی جنبش و اقتدار بی واسطه ای است که رهبری جنبش را به شکلی روانی -اجتماعی با هریک از اعضای جنبش پیوند می دهد . انطباق و واگریی این دو نیرو تابع شرایط واقعی سیاسی- دیپلماتیک است و بر بستری از واقعیاتی پیش می رود که انسان های واقعی با امیال و افکار خویش می افرینند . مساله هسته ای و تغییر روش ها نیز تابع تطابق و واگرایی دو نیروی فوق بوده است و تا زمانی که اهداف حکومت "جهانی و ارزش هایش همه گیر (توتالیتر )" باقی بماند به شیوه مخربی امکان تداوم می دهد که موجب از بین رفتن منابع اقتصادی انسانی کشور ایران است .
neda
اسم رمز جدید چیه! بابا بساط بمب و موشکتان را جمع کنید و فردو و پارچین را تعطیل کنید تا تحریمها لغو شود. مردم به ستوه امده اند.!
دهوند
این که خامنه ای میگوید « توافق بد توافقی است که به ضرر منافع ملی و موجب تحقیر ملت بزرگ و با عظمت ایران باشد » از آن حرفها است. کیست که نداند او برای ملت ایران هیچ ارزشی قائل نیست مگر بصورت توده هایی که بیایند رای بدهند و در خیابانها برایش تظاهرات کنند. یعنی ابزار تبلیغاتی برای حکومتش باشند. اکثریت مردم ایران چنین نیستند. دوم، برای خمینی چنین بود و برای خامنه ای هم چنین است که حفظ حکومت از هر چیزی حتی اسلام مهمتر است. هیچ چیزی ارزش بیشتر از حکومت / ثروت را ندارد. بگفته خمینی حفظ حکومت اوجب واجبات است. یعنی از حفظ اسلام واجب تر. برای همین هم دنبال بمب اتمی بودند تا حکومت بیمه شود. سوم، تحریم باعث شد که حاکم ایران پول کم بیاورد تا آن طور که میخواهد در سوریه و لبنان و عراق و غزه و یمن و جاهای دیگر هزینه کند . خود خامنه ای و رفیقانش از جمله سپاه هم که روشن است که چه بهره های کلان از این محل دارند. احمدی نژاد در این هشت سال دلارهای نجومی نفتی به خامنه ای داد. درست است که برداشته شدن تحریم فشار بر ملت ایران را کاهش خواهد داد ولی دست حکومت را برای چپاول و هزینه در سوریه و لبنان و .... باز خواهد کرد. پول نفت و ثروتی که دست این نامردمان افتاد بلای جان مردم شد
شاهد
جناب اقای گنجی در اینمورد نوشته اند "اگر کوبا محاصره نشده بود، اگر آمریکا با کوبا قطع روابط نکرده بود، احتمالاً امروز با کوبای دیگری مواجه بودیم" و در موارد دیگر نیز به همین نتیجه رسیده اند که نقل به مضمون " وضع طور دیگری می شد" اول : اینگونه سخن گفتن بیشتر به رمالی و جادوگری می ماند تا تحلیل سیاسی . مسلم است که احتمالا چیزی تغییر می کرد اما درستر است گفته شود چه چیزی و به نفع چه کسی " احتمالا" تغییر می کرد . دوم: رفتار حکومت های سرمایه داری لیبرال کشور های غربی تحت تاثیر سنت گذشته نیز هست . مثلا ایا مذاکره و معاهده دولت انگلیس با دولت نازی المان قبل از جنگ جهانی دوم منجر به تغییر سیاست های دولت المان نازی شد ؟ سوم : بطور مثال دولت اسلامی دو بار دو سفارت خانه که بخشی از خاک هرکشوری محسوب می شود اشغال کرده است .ایا کوشش دولت کارتر برای به رسمیت شناختن حکومت انقلابی ایران در سال 57 منجر به شکل گیری رابطه متناسبی بین دو کشور شد و اگر اشغال سفارت امریکا را به پراکنش انقلاب اسلامی نسبت دهیم پس از سی و اندی سال ایا کوشش دولت انگلیس برای تداوم رابطه کجدار و مریز با حکومت اسلامی موجب تغییر این سیاست و جلوگیری از اشغال سفارتخانه انگلیس گردید؟ مقایسه کنیم علی رغم جنگ در سوریه و اعلان عملی حمایت از مخالفان بشار توسط امریکا تاکنون هیچ یک از سفارتخانه های غربی در دمشق اشغال نشده است . چهارم : تحریم اقتصادی در بسیاری موارد بر رفتار حاکمان برامده و نیرو گیرنده ازجنبش توده ای بی تاثیر است اما حکومت های سرمایه داری غربی بر امده از تفکر مرکانتلیسم فرض را بر این می گذارند که حکومتی "یاغی" که با تصرف عدوانی "سرمایه" می اغازد نمی تواند از بازار " ازاد " سرمایه سود جوید و به رفتار بر هم زننده بازار این حکو مت ها با تحریم و بیرون راندن شان از این بازار پاسخ می دهند . پنجم : تاریخ همواره تاریخ معاصر و تفسیر است . اما برای نزدیک شدن به انچه رخ داده است هردو بررسی "تبار شناسی " و "باستانشناسی" ضروری است . که اولی به تداوم واقعه و رسیدن ان تا بدینجا می پردازد و دومی به گسست و اشکار سازی وقایعی می پردازد که به دلیل اعمال "قدرت" ورخدادهای بعدی مدفون شده اند . واضح است که تاکید یکجانبه بر بررسی " تبار شناسانه " و غفلت از "باستانشناسی" فقط موجب به چشم رسیدن وقایعی می شود که پیروز میدان شده اند .
حسن
بنظر من که توافقی انجام نمیشه اگر هم بشه بمحض اینکه حکومت جون بگیره دوباره جفتک اندازیها شروع میشه .البته حکومت ایران میدونه که در برابر امریکا چیزی برای رو کردن نداره. اگه امریکا تحریمها رو تشدید کنه کمر خم شده ی مردم و حکومت خواهد شکست.اگه تحریمها لغو بشه دوباره غارت و کشش ندین شروع میشه . که شک دارم امریکا یک همچین حماقتی بکنه و تحریمهارو لغو کنه برای اولین بار امریکا تو چند سال گذشته تونسته نفت ایران رو از اقتصاد دنیا بدون نواسانات قیمت نفت حذف کنه. با این حکومت امیدی به اینده ایران نمیبینم مگر اینکه همه چیز بصورت رادیکال تغییر کنه.
حسن
امریکا پدر روسیه که ارباب حکومتگران ایرانن(خامنه ای وسپاه)را با تحریم دراورده .امریکا میخواد که اخوندا باشن ولی ضعیف و قابل کنترل تا اسلحه به عربها بفروشه بودجه ی نظامیه عربستان 80 میلیارد دلاره .اگه حکومت ایران نباشه امریکا چطور میخواد اینهمه سلاح بفروشه.کل فروش نفت ایران در اوج قیمت حدودا 80 میلیارد دلار بود در سال.الان که به زیر 30 میلیارد رسیده.البته همینم برای چرخاندن کشور کافیه بشزطی که دزدی نشه که میشه.
دهوند
حسن جان ، دزدی نشه یعنی چه؟! آقا ، دزد پنهانی می آید چیزی برمیدارد و فرار میکند. اگر دستگیر شد التماس میکند. اینها کشور را غارت کردند و میکنند . اگر هم کسی انتقاد ( نه اعتراض ) کند بعنوان مخالفت با نظام مقدس و تبلیغ علیه نظام و .... بدبختش میکنند. این همه خبرنگار و روزنامه نگار زندانی و تبعیدی مگر چه گناهی دارند؟ این همه آدم از صنف های مختلف و ( بقول امام ره ) قشرهای مختلف در زندان هستند، مگر چه کردند؟ آن همه آدم که قطعه قطعه شدند یا اعدام شدند مگر چه کرده بودند؟ انتقاد کرده بودند، همین . به هرکس با اینها نباشد هزار جور تهمت و افترا زدند و میزنند. نه به خدا اعتقاد دارند و نه به اصول انسانی . تنها و تنها حفظ حکومت و ثروت برایشان مهم است. دیگر هیچ. همین آقای رحیمی که پیش ازاین رئیس دیوان محاسبات بود در خرداد سال 87 و 88 به مجلس گزارش رسمی داد که نیمی از درامدهای سالهای 86 و 87 به خزانه واریز نشده! تنها از درامدهای نفتی سال 86 میلغ سی و سه میلیارد دلار به خزانه نیامده ! سی و سه میلیارد دلار ! سال 87 بیشتر از آن ! به آن نشانی که از الهام سخنگوی دولت دراین باره پرسیدند ، او خندید و گفت بروش خودش واریز میشود ! کدام روش ؟! آخرش هم هیچ خبری نشد ! حتااگر وبرگشت هم میدادند آن همه پول در آن مدت کجا بود و اکنون کجا هست؟ فرصتهای ازدست رفته چه میشود؟ و .... ! عجب اینجا است که حتا در بیرون مرز هم کسی در این باره نمی نویسد وحرفی نمیزند ! این سرمایه بزرگ کجا رفت ؟ مگر احمدی نژاد میتوانست این همه پول را خودش بردارد؟ اضافه بر آن ، این همه بنیادها و مخابرات و امامزاده ها و آستان امام رضا و .... پیمانکاری های با رقمهای نجومی و .... بودجه سپاه و ... برای چیست؟ پولش در اختیار کیست ؟ کدام دزد مادر مرده چنین میکند که رهبر مسلمین جهان (!)و آخوندهای همدست او و عاملانشان میکنند؟ مثل آبخوردن آدم میکشند و زندانی میکنند و ..... حفظ حکومت ( و ثروت ) اوجب واجبات است . کدام دزد مادرمرده اینجوری است؟
ایرانی
آقای گنجی شما در زمینه قلب کردن واقعیت و تلطیف انتقاد از دین اسلام و حکومت اسلامی یدی طولانی دارید. برای مثال در این جمله «....متحدی که بار مسئولیت مبارزه با تروریستهای اسلامگرا را بر دوش گرفته و از نفوذ خود در عراق، سوریه، یمن، بحرین، پاکستان، افغانستان، لبنان، فلسطین، و…به سود ثبات و صلح استفاده کند». آیا حکومتی که از بدو آغاز نامیمونش شیوه دخالت در کشورهای همسایه و پرخاشجویی نسبت به آنها را پیشه کرده است در پی ایجاد ثبات در منطقه است؟ این حکومت از ابتدا وجودش خواهان صدور انقلابش به کشورهای منطقه بوده است چگونه میتواند یا میخواهد عامل ثبات در منطقه باشد؟ حکومتی که کشور لبنان را از طریق دست نشاندهاش حزب الله بمرز انشقاق و نابودی رسانده، در بحرین، عربستان سعودی و یمن دخالت آشکار کرده و در صدد سرنگون کردن حکومتهای این کشورها ست. درعراق از طریق کنار زدن سنیها و سایر اقلیتهای دینی باعث جنگ داخلی شده است. در فلسطین از طریق پشتیبانی از حماس حکومت قانونی فلسطین و سازمانهای غیر دینی از قبیل فتح و سایر جریانات سیاسی فلسطینی را در موقعیت بسیار دشواری قرار داده و بهانه به دست جریان راست اسراییلی داده تا از مذاکره با فلسطینیان به بهانه اینکه دولت واحدی در فلسطین وجود ندارد سرباز زنند. در سوریه با پشتیبانی همه جانبه از رژیم بشار میلیونها انسان را بی خانمان کرده و عامل مرگ ده ها هزار انسان شده است. چگونه آقای گنجی یک چنین حکومتی که تروریسم وجه غالب سیاست خارجیاش است میتواند عامل ثبات در منطقه شود. در فراز دیگری از مقاله خود،گنجی در مورد تروریست های اسلامی چنین مینویسد: «....این گروههای تروریستی مسلمان کش، با کشتن تعدادی از غربیان نشان دادهاند که میتوانند برای غربیها هم خطرناک باشند». آقای گنجی در اینجا زیرکانه (؟) می خواهد بگوید که این گروههای تروریستی نه تنها هیچ ربطی به دین اسلام ندارند بلکه مسلمان کش نیز هستند. همو در مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا در رابطه با کشتار پاریس علنا گفت که « این عمل جنایتکارانه ربطی به دین اسلام ندارد، اینها جنایتکارانی هستند که دست به این عمل زده اند و جنایتکار هم در بین مسلمانان وجود دارد هم در بین یهودیان و هم در بین مسیحیان». گنجی جنایتی که توسط مسلمانان معتقد و با انگیزه دینی صرف انجام گرفته را میخواهد در سطح جنایتی عادی فروکاهد. ذکر «....این گروههای تروریستی مسلمان کش» نیز در همین سیاق است. همین دیروز مسلمانان داعشی یازده کارگر قبطی (مسیحی) مصری را در لیبی بر طبق نص آیه شریفه «فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ » و «.. الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ».سربریدند و ساحل دریا را از خونشان رنگین کردند. من در اینجا به جزییات کشتار و به بردگی گرفتن ایزدیهای عراق و سایر مسیحیان عراق و سوریه توسط این جریان اسلامی نمیپردازم(بردگی جنسی موسوم به سبایا طبق احکام اسلام). نیز از کشتار هموطنان مان توسط جمهوری اسلامی بر طبق فتوای دینی خمینی که فقط یک قلمش ۴۰۰۰ نفر در عرض یک یا دو ماه بود نیز اشاره نمیکنم. اما مایلم که به آمار زیر که در اینترنت وجود دارد و من آنرا به فارسی ترجمه کردهام نگاهی بیندازی تا که مگر در آینده با احتیاط بیشتری در مورد «....این گروههای تروریستی مسلمان کش» قلمفرسایی نمایی. آمار جنایتهای مسلمانان ۲۴ دسامبر سال ۲۰۰۰ روز قبل از کریسمس حمله به کلیسائی در اندونزی و کشتار ۱۸ نفر ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ حمله به مرکز تجاری نیویورک و کشتار ۳۰۰۰ نفر ۱۳ دسامبر ۲۰۰۱ حمله به پارلمان هند و کشتن ۷ نفر و زخمی کردن ۱۲ نفر (توسط لشکر طیبه) ۱۲ اکتبر ۲۰۰۲ حمله بمرکز توریستی جزیره بالی در اندونزی و کشتار ۲۰۲ نفر و زخمی کردن ۲۴۰ نفر ۵ اوت ۲۰۰۳ حمله به هتل ماریوت در جاکرتای اندونزی و کشتن ۱۲ نفر و زخمی کردن ۱۵۰ نفر ۱۱ مارس ۲۰۰۴ حمله به ترن مادرید در اسپانیا و کشتن ۱۹۱ نفر و زخمی کردن ۱۸۰۰ نفر ۱ سپتامبر ۲۰۰۴ حمله به مدرسه ابتدائی بسلان در روسیه و کشتن ۳۴۴ نفر که از آن میان ۱۸۶ نفر کودکان مدرسه بودند ۹ سپتامبر ۲۰۰۴ حمله به سفارت استرالیا در جاکارتا اندونزی و کشتن ۹ نفر و زخمی کردن بیش از ۱۵۰ نفر ۲ نوامبر ۲۰۰۴ حمله به تئو فان گوگ، نوهٔ نقاش معروف در هلند و تکت تکه کردن وی با چاقو در ملاء عام ۵ ژوئیه ۲۰۰۵ حمله به معبد هندوهای آیودها در هند و کشتن ۶ نفر از آنها ۷ ژوئیه ۲۰۰۵ حمله به قطار متروی لندن و کشتن ۵۳ نفر و زخمی کردن ۷۰۰ نفر ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۵ حمله به شهر ساحلی و توریستی شرمالشیخ در مصر و کشتن ۶۴ نفر ۱ اوت ۲۰۰۵ حمله شهر بالی در اندونزی و کشتن حداقل ۲۰ نفر و زخمی کردن بیش از صد نفر ۲۹ اوت ۲۰۰۵ حمله به بازارهائی در دلهی (دهلی) هند و کشتن بیش از ۶۰ نفر و زخمی کردن بیش از ۱۸۰ نفر ۲ نوامبر ۲۰۰۵ حمله به اماکن مختلف در عمان پایتخت اردن و کشتن بیش از ۶۰ نفر و زخمی کردن بیش از ۱۱۵ نفر ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶ حمله به قطاری در بمبئی هند و کشتن ۲۰۹ نفر و زخمی کردن بیش از ۷۰۰ نفر ۱ فوریه ۲۰۰۷ طرح ربودن و سربریدن تعدادی سرباز توسط پاکستانیهای بیرمنگام در انگلیس. خوشبختانه این پلیس موفق به خنثی کردن این توطئه قبل از اجرای آن شد ۱۴ اوت ۲۰۰۷ حمله به ایزدیهای عراق در شهر قحطانیه و کشتن ۷۹۶ ایزدی و زخمی کردن ۱۵۶۲ نفر از آنان ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۸ حمله به شهر احمدآباد هند و کشتن ۵۶ نفر و زخمی کردن بیش از ۲۰۰ نفر ۱۳ سپیامبر ۲۰۰۸ حمله به اماکن مختلف در هند بطور همزمان و کشتن ۳۳ نفر و زخمی کردن بیش از ۱۳۰ نفر ۲۶ نوامبر ۲۰۰۸ حمله همزمان به مراکز تجاری شهر بمبئی هند و کشتن ۱۶۶ نفر توسط لشکر طیبه ۱۷ ژوئیه ۲۰۰۹ حمله به تعدادی هتل در جاکارتا اندونزی و کشتن ۹ نفر و زخمی کردن ۵۳ نفر ۵ نوامبر ۲۰۰۹ به مکانی در نزدیکی تگزاس در آمریکا و کشتن ۱۳۳ نفر و زخمی کردن ۳۳ نفر ۲۹ مارس ۲۰۱۰ حمله به متروی مسکو در روسیه و کشتن ۴۰ نفر و زخمی کردن ۱۰۲ نفر ۲۸ مه ۲۰۱۰ حمله به مکان عبادت فرقه احمدیه در لاهور پاکستان و کشتن ۱۰۰ نفر و زخمی کردن تعدادی بیشتر ۷ دسامبر ۲۰۱۰ حمله به شهر وارانسی در هند و کشتن ۲ نفر و زخمی کردن ۱۰۰ نفر ۱۰ دسامبر ۲۰۱۰ منفجر کردن ۲ بمب در مرکز شهر استکهلم در سوئد در شلوغی خرید عید کریسمس که بنحو معجزه آسائی تلافاتی نداشت ۲۱ ژوانویه ۲۰۱۱ حمله به فرودگاه بینالمللی دومدودوف در روسیه و کشتن ۳۷ نفر و زخمی کردن ۱۷۳ نفر ۲ مارس ۲۰۱۱ حمله به فرودگاه بینالمللی فرانکفورت و کشتن ۲ نفر و زخمی کردن ۲ دیگر ۱۸ ژوئیه ۲۰۱۱ گروهی از مسلمان ییغور چین در مخالفت با منع حجاب در شهر هوتان چین و کشتن ۴ نفر و زخمی کردن ۴ نفر دیگر ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۱ حمله به شهر کشگار چین توسط گروهی از مسلمانان ییغور و کشتن ۱۵ نفر و زخمی کردن ۴۲ نفر ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱ حمله به همزمان در تعداد از شهرهای اکثرا مسیحی نشین نیجریه و کشتن ۴۱ نفر ۲۰ مارس ۲۰۱۲ حمله به شهر تولوز در فرانسه و کشتن ۷ نفر و زخمی کردن ۵ نفر ۱۲ فوریه ۲۰۱۳ حمله به شهر حیدرآباد هند و کشتن ۱۶ نفر، زخمی کردن ۱۱۹ نفر ۱۵ آوریل ۲۰۱۳ حمله به مارتن شهر بوستن در آمریکا و کشتن ۳ نفر و زخمی کردن ۱۸۳ نفر ۲۲ مه ۲۰۱۳ حمله به سربازی انگلیسی در شهر وولویچ انگلیس و کشتن وی در خیابان ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳ حمله به مرکز خریدی در شهر نایروبی در کنیا و کشتن ۶۷ نفر و زخمی کردن ۱۷۵ نفر ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۳ حمله به کلیسای شهر پیشاور پاکستان و کشتن ۸۳ نفر و زخمی کردن حدود ۲۵۰ نفر ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۳ حمله به دانشکدهای در نیجریه و کشتن ۴۴ دانشجو توسط گروه اسلامی بوکوحرام ۲۸ اکتبر ۲۰۱۳ حمله به توده مردم در میدان تیاننامن چین و کشتن ۵ نفر و زخمی کردن ۱۴۳ نفر توسط مسلمانا ییغور ۱ مارس تا ۲۲ مه ۲۰۱۴ کشتن ۶۸ نفر در چین و زخمی کردن بیش از ۳۱۲ نفر ۱۴ فوریه تا ۲۰ ماه مه كشتن ۳۱۸ نفر و زخمی کردن بیش از ۵۶ نفر در امکان مختلف در نیجریه توسط مبارزان مسلمان بوکوحرام ۲۴ مه ۲۰۱۴ حمله به موزه یهودیان بلژیک در بروکسل و کشتن ۴ نفر ۲۲ اکتبر ۲۰۱۴ حمله به نگهبانان ساختمان پارلمان کانادا توسط یک مبارز مسلمان ۲۳ اکتبر ۲۰۱۴ حمله به یک پلیس در شهر نیویورک و کشتن وی با کارد در ملاء عام توسط یک مبارز مسلمان ۲۸ نوامبر ۲۰۱۴ حمله به شهر کانو در نیجریه و کشتن ۱۲۰ نفر و زخمی کردن ۲۶۰ نفر توسط مبارزان مسلمان ۴ دسامبر ۲۰۱۴ حمله به شهر گروزنی در روسیه و کشتن ۲۶ نفر توسط جهادگران ۱۸ تا ۲۸ دسامبر ۲۰۱۴ گروگان گیری تعداد زن و بچه توسط جهادگران بوکوحرام در نیجریه و کامرون و کشتن حدود ۸۰ نفر از آنها ۷ ژوانویه ۲۰۱۵ كشتن ۱۲ نفر روزنامه نگار روزنامه فکاهی چارلیابدو در پاریس توسط جهادگران مسلمان ۸ ژانویه ۲۰۱۵ حمله مسلمانان بوکوحرام به شهری در نیجریه و کشتن حداقل ۱۰۰ نفر. ژانویه ۲۰۱۵ کشتار صدها نفر از جمعیت مسیحی شهر باگا در نیجریه و با خاک یکسان کردن این شهر توسط جهادیون بوکو حرام و و
جمهوریخواه
با تحریم نفتی و بانکی جمهوری اسلامی، شرایط برای تغییرات رادیکال در ایران فراهم خواهد شد و اگر در درون سیستم، افراد دلسوز وطن پرستی برای تغییر بدون خشونت رژیم یافت نشود ، آنگاه یک ژنرال سیسی ایرانی که ادای رضا خان را درنیاورد برای سرکوب مافیا سپاه لازم است. عفو عمومی برای همه دست اندرکاران رژیم جمهوری اسلامی که در ترور و شکنجه ایرانیان نقشی نداشته اند لازم الاجراه است. مشکل اصلی ,آقای اوباما است که بخاطر ملاحظات و ناراحتی وجدانی که از سیاستهای قبلی امریکاییها در مقابل ایرانیان دارد، پاسیو و نا بخردانه عمل میکند و عروسک کوکی یهودیان آمریکا و عربهای خلیج فارس و سعودیها است !
سخنگوی هزرتشون
پاسخ آغا به خواهش اوباما: حضرت *** اوباما، *** عزیزم، از اینکه بفکر نظام وولایت ما هستی متشکرم. هنوز وقت آزادی ایندو نرسیده. روباه بنفش هزرت روحانی هنوز قادر به فریب این مردم ابله میباشد لذا برای آزادی این 2 باید صبر کرد. التماس دوعا، هزرت آغا رهبر مسلمانان جهانیان و خالق خدا. ضمنا" به پاس خوشخدمتیها و ارادتت به نظام ولایت وقیه، ما با خدا صحبت میکنیم تا استثناء" شرایط ورود ترا به بهشت ما در سرای باقی فراهم کند، قرار شده رنگی بجز *** برایت انتخاب کنم چون در بهشت ما *** وجود ندارد، بگو از چه رنگی بیشتر خوشت میاد؟ بجز سفید که رنگ خواص و دوستان ماست. منتظر نامه بعدی ***هم هستم. دوباره خداحافظی میکنم. هزرت آغا رهبر مسلمانان جهانیان و خالق خدا.