آمادگی دفاعی، بازتولید خشونت میان نوجوانان
فیروزه رمضانزاده - سالهاست حفظ و بازآفرینی «ارزشهای دفاع مقدس» و انتقال «فرهنگ ایثار و شهادت» به نسل جوان با جدیت در برنامههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران مدنظر قرار گرفته است.
دوران هشت ساله جنگ ایران و عراق که به گفته علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، «اوج افتخارات ملت ایران است» همچنان از سوی سازمانها و نهادهای دولتی در بین آحاد مختلف جامعه از جمله نسل دوم و سوم انقلاب که آن دوران را تجربه نکردهاند، تبلیغ میشود.
سالهاست که حفظ و بازآفرینی «ارزشهای دفاع مقدس» و انتقال «فرهنگ ایثار و شهادت» به نسل جوان با جدیت در برنامههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران مدنظر قرار گرفته است.
علی خامنهای در این زمینه گفته است: «اگر بخواهیم انقلاب و کشور بیمه باشد، باید این شور و شوق، این حرکت عمومی و بسیج ملت را روز به روز تقویت کنیم.»
بر این اساس و در این راستا، حرکتهای حساب شدهای صورت گرفته است. برگزاری کاروانهای «راهیان نور» برای سفر به مناطق جنگی از جمله این حرکتهاست که هر از گاهی منجر به وقوع تصادفهای شدید و مرگ دهها دانشآموز و دانشجو میشود.
تخریب بخشی از جنگل ناهارخوران گرگان به منظور ساخت «موزه دفاع مقدس» و چاپ تصاویر شهدا بر روی لوازمالتحریر دانشآموزان نیز از دیگر حرکتهاییست که اخیراً صورت گرفته است.
تلاش برای ترویج فرهنگ شهادت و تبلیغ جنگ اما به همین فعالیتها محدود نمیشود. در حال حاضر آموزش در میدان تیر به عنوان بخش عملی درس آمادگی دفاعی، برای دانشآموزان پسر در مقطع متوسطه اجباریست.
دانشآموزان دختر نیز اسلحهشناسی یاد می گیرند، اما آیا یک نوجوان ۱۵ ساله، صلاحیت روحی، روانی و جسمی لازم را برای این آموزشها دارد؟ آیا آمادگی استفاده از اسلحه را دارد؟ آیا آموزش دروسی نظیر اسلحهشناسی یا میدان تیر، خود ترویج و بازتولید خشونت نیست؟
امیر نیلو، فعال حقوق بشر ساکن سوئد در این زمینه به رادیو زمانه میگوید: «یک سری درسها هستند که نمیتوانند اجباری تدریس شوند، البته بیان یک سری مسائل عمومی در مدرسهها اجباریست. مثلاً در مدارس به یک کودک هفت ساله آموزش میدهند که اگر آتشسوزی شد و این صدا را شنیدید، ببینید مربیتان کجاست و به آرامی سمت او بروید. این آموزش عمومیست.»
او با بیان اینکه آموزش دارای حدود و معیار مشخصیست میگوید: «پیش از انقلاب، آموزش نظامی در مدرسهها فقط به یک روز در سال با عنوان کارگاه آموزشی خلاصه میشد، با این هدف که اگر زلزله یا حادثه غیرمترقبهای رخ داد و نیروی انسانی کم بود، نوجوانان به نیروهای امداد کمک کنند.»
در حالی که به گفته امیر نیلو، نیروهای ارتش در زمان جنگ در مدت سه ماه دوران آموزشی خود، ۱۵ روز آموزش مقابله با بمباران شیمیایی میدیدند، بسیاری از نیروهای بسیج حتی طرز کار با ماسک یا استفاده از بادگیر را هم بلد نبودهاند.
از سوی دیگر تأثیرات روانی دیدن اجساد برای یک نوجوان ۱۵ ساله، بسیار مخربتر از یک فرد مثلاً ۴۰ ساله است. آقای نیلو با اشاره به این موضوع تأکید میکند که به همین دلیل، بسیاری از نیروهای نوجوان بسیجی در زمان جنگ به دلیل مشاهده اجساد یا ترس ناشی از صدای انفجار و تیراندازی، یک لحظه فراموش میکردند کجا هستند و ناغافل هدف گلوله جبهه مقابل قرار میگرفتند.
راهیان نور، راهیان فنا
اردوهای راهیان نور که برای دانشآموزان اجباریست، از سال ۱٣۹۰ در قالب «محتوای آموزشی»، به عنوان دوره عملی درس آمادگی دفاعی در کلاس دوم متوسطه، تدریس میشود.
به گفته مسئولان آموزش و پرورش ایران، امسال بیش از ۶۰۰ هزار دانشآموز در قالب این اردوها به مناطق عملیاتی دوران جنگ هشت ساله اعزام میشوند. این رقم در سال گذشته ۳۵۰ هزار نفر بوده است.
والدین یک دانشآموز از شهرری، پای مطلبی مرتبط با این موضوع در یک سایت داخلی نوشتهاند: «مسئولان دبیرستان دخترانه حضرت مریم در ناحیه دو شهرری، بالاجبار دختران دوم دبیرستانی را به اردوهای پنج روزه راهیان نور میبرند. آنها در جلسهای که به همین منظور تشکیل دادند ما والدین را تهدید کردند که ۱۰ نمره درس دفاعی مربوط به این سفر است و به نوعی به زور از والدین امضا گرفتند. بعضی از ما والدین واقعاً راضی به این سفر اجباری فرزندانمان نیستیم و به سازمان بازرسی کل کشور شکایت میبریم و تا آخر هم پای شکایتمان میمانیم. این سفر اجباری تجاوز به حریم خصوصی و حقوق خانواده است.»
در پاسخ به مشکل مطرح شده، قاسم مستقیم، مدیر کل ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات وزارت آموزش و پرورش، اردوی پنج روزه راهیان نور را جزو درس آمادگی دفاعی دانشآموزان دانسته و گفته است: «اگر دانشآموزی مورد یا مشکلی دارد میتواند با مدیر مدرسه تماس بگیرد تا مشکلش حل شود و در عین حال مدیران مدارس هم باید این موضوع را درک کنند که شاید واقعاً بعضی از دانشآموزان مشکلی برای رفتن به این اردوها داشته باشند.»
امیر نیلو اما میگوید: «یک کودک ۱۵ساله که تفنگ در دست بگیرد، قدرت مطلقهای به دست میآورد تا هر کاری انجام دهد. وقتی چنین قدرت و تفکری به دانشآموزان تزریق میشود، در آینده نیز میتوانند خیلی کارها انجام دهند.»
به گفته او، در سایر کشورها این موضوع با حضور داوطلبانه در دبیرستان نظام و مدرسه نظام پیش برده میشود اما در ایران بر اساس فرهنگ شکل گرفته در دوران انقلاب، در صدد جاسوس پروری هستند.
آقای نیلو میگوید: «آموزش دفاعی تنها آموزش نظامی نیست و در این درس، یک سری مطالب در ارتباط با نظام و شهدا به دانشآموزان تدریس میشود. در نظر بگیرید که اگر از هر صد دانشآموز، ۱۰ نفر به سمت دستگاه امنیتی نظام بروند، چه اتفاقی میافتد؟ اگر دقت کنید تمرکز آنها روی دانشآموزان دوره راهنماییست چون تأثیرپذیریشان بیشتر است.»
اختیاری که نیست
نه تنها آموزش دفاعی بلکه خدمت سربازی نیز در بسیاری از کشورها امری اختیاری است. امیر نیلو در این زمینه میگوید: «در کشور سوئد هفت ماه خدمت سربازی تعیین شده است. اگر کسی بگوید از اسلحه خوشم نمیآید به او میگویند هفت ماه برو آتشنشانی، مهد کودک یا سازمان شهرداری کار کن. اگر فردی در هیچ یک از این مراکز مشغول به کار نشد به او ایرادی نمیگیرند. در ایالات متحده نیز سربازان به نوعی استخدام میشوند یک تفنگدار تا آخر عمر تفنگدار باقی میماند و مثل سربازان ایرانی حقوق بسیار ناچیز دریافت نمیکند.»
تعدادی زیادی از رزمندگان شرکت کننده در جبهههای جنگ ایران و عراق، نوجوانان زیر ۱۵ سال بودند. نظیر حسین فهمیده ۱۳ ساله که به گفته محمد اولیاییفرد، حقوقدان ساکن کانادا، با دریافت اجازه کتبی از پدر و مادر، مشکل رفتن به جبهه را حل میکردند.
امیر نیلو اما معتقد است که شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه بسیاری از کشتهشدگان نوجوان در جبهههای جنگ ایران و عراق، یا امضای پدرشان را جعل کرده بودند یا هنگام خواب پدرشان، پای برگههای اجازه را با انگشت آنان مهر میکردند.»
مسائل مربوط به حقوق کودکان در جبهههای جنگ در کنوانسیون حقوق کودک، قطعنامههای چهارگانه ژنو و پروتکلهای آن مورد اشاره قرار گرفته است.
اولیاییفرد در این زمینه میگوید: «جمهوری اسلامی با وجود عضویت در کنوانسیون حقوق کودک، شرط گذاشته و اعلام کرده که هر جا موضوعی مخالف شریعت اسلام باشد، طبق قانون شرع خود عمل میکند.»
وضعیت نوجوانان در مواجهه با خطرات جنگی در مواد ۳۸ و ۳۹ کنوانسیون حقوق کودک نیز مطرح شده است.
اولیاییفرد در این زمینه میگوید: «در کنوانسیون آمده است که نیروهای مسلح کشورهای عضو باید از پذیرش اشخاصی که به سن ۱۵ سالگی نرسیدهاند، اجتناب کنند. در پذیرش اشخاص بین ۱۵ و ۱۸ سال هم کشورهای عضو باید تلاش کنند اولویت را به کسانی بدهند که سن بیشتری دارند. کنوانسیونهای چهارگانه ژنو هم همین را میگویند و همینطور پروتکلهای الحاقی ۱۹۷۷ و کنوانسیونهای چهارگانه ژنو.»
این حقوقدان میگوید که این بزرگترین ایراد به کنوانسیون حقوق کودک و کنوانسیونهای چهارگانه ژنو و پروتکلهای الحاقی ۱۹۷۷ است.
معاهدههای جهانی در عمل برای حضور افراد زیر ۱۸سال در جنگها منعی ایجاد نمیکنند و بنابراین ضمانت اجرایی وجود ندارد که کشورها کودکان را به جنگ نفرستند.
نظرها
نظری وجود ندارد.