نوروز در کردستان خود مدیریتی سوریه
نوروز امسال در کردستان سوریه با خون و خشونت آغاز شد و دو انفجار، حال و هوای عید را تغییر داد. انفجارها در دو میدان اصلی محل برگزاری جشنهای نوروزی، روی دادند.
زانیار عمرانی، برای انجام یک پروژه فیلمسازی به سوریه و کردستان سوریە سفر کرده است. مشاهدههای او از وقایعی که در منطقه رخ میدهند، در قالب گزارشهایی در رادیو زمانه منتشر میشود.
نوروز امسال در کردستان سوریه با خون و خشونت آغاز شد و دو انفجار، حال و هوای عید را تغییر داد. انفجارها در دو میدان اصلی محل برگزاری جشنهای نوروزی روی داد و دست کم ٣۵ کشته و ١۵٠ زخمی بر جای گذاشتند.
زمان وقوع انفجارها من در شهر قامیشلو بودم. آماده شده بودیم تا به مراسم نوروز برویم که ناگهان با خبر شدیم عده زیادی به دلیل این انفجارها کشته و زخمی شدهاند. با گروهی از روزنامهنگاران محلی برای تهیه گزارش از وضعیت زخمیهای منتقل شده به بیمارستان عامودا، راهی این شهر شدم.
سفر در دشتهای سرسبز و باران خوردە کردستان اگر با شنیدن حادثەای چنین ناگوار همراه نباشد، آدمی را با خود تا ناکجاآباد میبرد.
کردستان سوریه، خلاف تصور عمومی از کوهستانی بودن کردستان، سراسر دشت است. دشتهایی سرسبز که در مسیرمان، فقط سیمخاردارها و دیدەبانیهای ترکیه، مشاهده رنگی جز سبز را ممکن میکنند.
در بیمارستان شهر کوچک عامودا کە در تقسیمبندیهای سیستم خودمدیریتی کردها، پایتخت کانتون جزیره محسوب میشود، زنی مستأصل را میبینم. نزدیکش میروم و متوجه میشوم دختر ۱۳ سالهاش از زخمی شدگان انفجارهای نوروز در حسکه است. او برایم میگوید که «نژبیر و خواهرش برای شادی نوروز به محل برگزاری مراسم رفته بودند که ناگهان این اتفاق افتاد.»
محمد خدر، یکی از زخمیهای این انفجارها هم که اکنون در بیمارستان قامیشلو بستری است، در شرح اتفاقهای روز جمعه میگوید: «بعد از ظهر برای گرامیداشت نوروز راهی خیابانها شدیم. ساعت حدود شش بود که در نزدیکی ما انفجار مهیبی رخ داد. همگی ترسیدیم و سریع پا به فرار گذاشتیم. پشت سرمان انفجار دوم هم رخ داد. من از ناحیه پا دچار مصدومیت و خونریزی شدید شدم. با همان پای زخمی ٢٠٠ متر را دویدم. چند دقیقه بعد، ماشینهای یگانهای مدافع خلق (YPG) رسیدند و ما را به بیمارستان بردند.»
پس از شکست اخیر نیروهای دولت اسلامی (داعش) در شهر کوبانی، حملههای آنها به کانتون جزیره افزایش یافته است. کانتون جزیره در شمال شرق سوریه واقع است و از شمال با ترکیه و از شرق با اقلیم کردستان عراق هم مرز است. مرکز آن شهر عامودا است و دو شهر قامیشلو و حسکه از شهرهای بزرگ این کانتون هستند.
عگید چولی، یکی از روزنامهنگاران اهل عامودا درباره انفجارهای حسکه میگوید: «اداره آسایش خودمدیریتی کردهای سوریه، بر اساس اطلاعاتی که به دست آورده بود، در اطلاعیهای خواستار لغو مراسم نوروز در کانتون جزیره شده بود. اما در حسکه این موضوع جدی گرفته نشد.»
محمد چهار سال دارد. او همراه پدرش در مراسم نوروز شرکت کرده بود که در جریان انفجارها، هم خودش و هم پدرش زخمی شدند و اکنون در بیمارستان عامودا بستری هستند. در شلوغی و غوغای بیمارستان، میتوانم چند لحظهای با پدر محمد صبحت کنم و روایت او را از انفجارها بشنوم: «با وجود دلشوره و اصرارهای همسرم برای شرکت نکردن ما در مراسم نوروز، من و پسرم محمد به محل برگزاری مراسم رفته بودیم. نوروز برای ما روز مهمی بوده و هست و نمیخواستیم آن را از دست بدهیم.»
یکی دیگر از مصدومان، مردی میانسال به نام احمد است. او دچار سوختگی شدید شده است. احمد هم در بیمارستان عامودا تحت درمان است. حال و روز خوبی ندارد و به سختی میتواند صحبت کند. او با صدایی آرام میگوید: «وقتی انفجار رخ داد، موج آن من را گرفت. سرگیجه شدیدی داشتم و احساس کردم تمام بدنم میسوزد.»
احمد هنوز هم وقتی خودش را در آینه میبیند، حس غریبی دارد. او میگوید: «باور نمیکنم این که در آینه میبینم، خودم باشم.»
مدیریت بیمارستانهای حسکه، عامودا و قامیشلو از شهروندان خواستهاند برای اهدای خون به این بیمارستانها مراجعه کنند.
دکتر فارس حمو، رییس مجلس بهداشت و سلامت شهر حسکه میگوید: «بیشتر مجروحان از زنان و کودکان بودند.»
او همچنین میگوید که استقبال مردم از فراخوان اهدای خون به زخمیها قابل ستایش بوده است.»
مناطق کردنشین سوریه به دلیل جنگ و محاصره توسط نیروهای داعش در تحریم هستند. این تحریمها شامل دارو و درمان نیز میشوند و به همین دلیل وضعیت بیمارستانها در این مناطق مناسب نیست و امکانات کافی برای مداوای مجروحان وجود ندارد. پزشکان و کارکنان بیمارستان از این وضعیت ابراز نارضایتی میکنند.
پس از وقوع انفجارها در مراسم نوروز حسکه، روسای مشترک کانتون جزیره، در بیانیهای با محکوم کردن این اتفاق، ضایعه پیش آمده را به خانوادههای بازماندگان تسلیت گفتهاند و قول دادهاند که کانتون جزیره را «به مکانی امن برای همه ملتهای ساکن» تبدیل کنند.
برای گرامیداشت یاد کشتهشدگان در کانتون جزیره، سه روز عزای عمومی اعلام شده بود.
حال و هوای دیگر کانتونها
نوروز هر سال در روژاوا (کردستان سوریه)، به سادهترین شیوه ممکن برگزار میشود. نه از هفتسین خبری هست و نه از سیزدهبدر، اما این روزها، همواره پیامهای سیاسی ویژهای در خود داشتهاند.
مردم لباسهای رنگارنگ کردی میپوشند، سورنا و دهل مینوازند، دست جمعی کردی میرقصند و از روی آتش میپرند. مراسم چهارشنبهسوری را ایزدیهای روژئاوا که در چند روستا مستقر هستند، برگزار میکنند. به گفته آنها با تحویل سال جدید، شش هزار و ٧٦٣ نوروز پشت سر گذاشته شد.
همه حالا از افسانه کاوه و ضحاک میگویند. در شهرهای مختلف روژئاوا و در میدانها، مجسمههایی از کاوه دیده میشوند. بعد سیاسی نوروز اما همچنان پررنگتر است.
فرهاد یوسف، روزنامهنگار کرد در اینباره میگوید: «دولت سوریه برای کمرنگ کردن نوروز، در مقاطع مختلف زمانی به ترفندهای متفاوتی متوسل شد. تا سال ١٩٨٥ هرگونه تجمع برای برگزاری نوروز ممنوع بود. نیروهای رژیم بعث سال ١٩٨٥ در شهر عفرین به تجمع کنندگان یورش بردند که جمعیت قابل توجهی از آنان کشته شدند. مردم به دفاع از خود برخاستند و توانستند پاسگاه محلی راتصرف کنند. این اتفاق رژیم حافظ اسد را بهت زده کرد و باعث شد از میزان ملاحظات سخت امنیتی در برگزاری نوروز، کمی کاسته شود.»
به گفته فرهاد یوسف، حکومت اسد از آن به بعد سعی میکرده خود را زیاد درگیر این مسأله نکند. تلاشهای دولت سوریه برای به فراموشی سپردن نوروز اما نتیجه معکوس داده است.
رژیم اسد تلاش کرده بود تا اسم نوروز را هم به عید الشجره و عید الربیع تغییر دهد.
این روزنامهنگار کرد میگوید: «در اقدام بعدی، حکومت اسد با نامگذاری این روز به عنوان "روز مادر"، آن را تعطیل رسمی اعلام کرد.»
به گفته فرهاد یوسف، «در آن زمان بیش از ٥٠٠ هزار نفر از اهالی شهر حلب در مراسم مخصوص نوروز حضور به هم میرساندند. بسیاری از فرماندهان استخبارات سوریه نیز در مراسم شرکت میکردند، اما به صورت رسمی سخنی از آن به میان آورده نمیشد. با به تیرگی کشیده شدن روابط حزب کارگران کردستان (PKK) با دولت حافظ اسد و متعاقب آن دستگیری عبدالله اوجالان رهبر دربند پکک در سال ١٩٩٩، در برگزاری مراسم نوروز سختگیریهای بیشتری اعمال شد. پیمان آدانا اوج اعمال این سختگیریها بود.»
سال ٢٠٠٨ هم استخبارات سوریه به تجمع کنندگان در شهر قامیشلو یورش برد که در نتیجه آن سه نوجوان هم نام کشته شدند. هر سه آنها، محمد نام داشتند.
یوسف همچنین با اشاره به رویدادهای سال ٢٠١١ در سوریه و متعاقب آن تشکیل کانتونهای سهگانه در مناطق کردنشین میگوید: «از آن زمان به بعد هر سال مراسم نوروز باشکوهتر از سال قبل برگزار میشد. امسال هم بنا بود این مراسم در هر سه کانتون خیلی باشکوه برگزار شود اما به دلایل امنیتی و نیز به احترام شهدا، در دو کانتون جزیره و عفرین برگزاری این مراسم لغو شد.»
برگزاری مراسم نوروز در کانتون کوبانی اما با بارش شدید باران همراه بود. گرچه این موضوع مانع استقبال و حضور پر شور مردم در مراسم نشد.
مردمی کە زمستانی خوفانگیز اما خوش فرجام را پشت سر گذاشتەاند، تلاش کردند تا سال نکویی را آغاز کنند. آنها لباسهای خوش رنگ و نقش کردی پوشیده و با حمل پرچمهای یپگ (YPG) و یپژ (YPJ) در برنامه حضور پیدا کردند.
انور مسلم، رییس مشترک کانتون کوبانی هم ضمن تبریک نوروز، در مورد مقاومت مردم کوبانی سخنرانی کرد.
گروههای موسیقی و تئاتر هم به اجرای برنامه پرداختند.
«نعیمو، مجنون شهر» هم در این مراسم شرکت کرده بود. نعیمو جوان اهل کوبانی است که مردم او را مجنون مینامند. او تا آخرین روزهای محاصره در شهر ماند. زخمی شد، اما از شهر نگریخت. میگویند هنگامی که مردم شهر را ترک میکردند، نعیمو خود را به دروازه مرزی رسانده بود و چشم در چشم آنها دوخته و گفته بود: «تو هم رفتی؟! برو!»
هم اکنون اما جنگ سختی در جبهههای تل حمر و سریکانی در جریان است.
نیروهای نظامی حاضر در جبهههای جنگ هم با افروختن آتش، نوروز را گرامی داشتند. رشو قامیشلو که در جبهه تلبراک حضور دارد، میگوید: «به خاطر جنگ با داعش، نوروز خود را تعلیق نخواهیم کرد، چرا که زبانههای آتش نوروز روحیه ما را چند برابر میکند. با این حملهها ما دست از آرمانهایمان نخواهیم کشید.»
در شهر عامودا، پایتخت کانتون جزیره اما نوروز متفاوتتر بود. بعد از انفجارهای حسکه، اهالی عامودا همگی نگران و بهت زده بودند. بازارها بسته و شهر آرام بود و عدهای از مردم شهر، زبالهها را جمع میکردند. روی دیوارهای شهر، پوسترهای تبلیغاتی و فراخوانهای تجمع برای نوروز از سوی سازمانها، احزاب و نهادهای مختلف به چشم میخورند.
خیابانها آرام و خلوت بودند و تجمع مردم بیشتر به قهوهخانههای سنتی محل محدود میشد. انفجارهای حسکه سایر شهرها را سوت و کور کرده بود.
صاحب شیرینی فروشی «آورین» بسیار نگران است. در صحبت کوتاهی که با هم دارم میگوید: «شیرینیهای زیادی را برای مراسم نوروز آماده کرده بود اما لغو مراسم باعث شد تمام شیرینیها روی دستم بماند.»
پرسه در خیابانهای خلوت شهر، من را به یک میوه فروشی میرساند. صاحب میوهفروشی پیرمردی است به نام «احمد عبدالله». احمد حسابی از وضعیت گلهمند است و میگوید: «وضعمان خوب نیست، مرزها بسته و شهر در محاصره است و استقبال خوبی هم از نوروز نشده است.»
بیشتر مردم در خانه یا مغازهها چشم به تلوزیون دوخته و مراسم نوروز در شهر دیاربکر را تماشا میکردند. در این مراسم طبق رسم هر سال پیام نوروزی عبدالله اوجالان خوانده میشود. اوجالان در پیام امسال درودی ویژه برای مقاومت کوبانی فرستاده است.
عدهای دیگر هم در شهر قامیشلو، به مناسبت نوروز، مراسمی کوچک و مختصر در یک مهد کودک برگزار کردند و در آن، کودکان سوریه جنگ زدە، آرزوی روزهای بهتر کردند.
نظرها
عماد
بهتر است متن توسط ویراستار بازدید شود: در فارسی بجای " منطقه خود مدیریتی " از "منطقه خود گردان" استفاده می شود. نکته دیگر این که واژه "کانتون" به چه معنی است؟ اگر از نظر نویسنده ناحیه های اداری خرد و دور از مرکزاصلی اداری -سیاسی است در ان صورت بهتر است "بخش" ، "فرمانداری" یا"ناحیه" استفاده شود.
hamid
عید سعید نوروز مبارک باد نوروز یک شکل نیست یک محتوا دارد آن بله به زندگی در آزادی و استقلال است و نه به آنچه بیان زور بوده و است! باید با نوروز تصمیم به تغییر بگیریم. فرهنگ زشتی که استبداد با ترویج و اعمال زورپرستی ما را در آن فرو برده از خود بزداییم و در عینیت و ذهنیت خانه تکانی کنیم! نشانههای این فرهنگ زشت عبارتند از دروغ، تهمت زدن، اختلاف را یک جرم دانستن و نه یک حق و سعی در تخریب مخالف به جای احترام به حق او و قبول بحث آزاد! توهین تا خشونت عملی، دزدی، جنایت، بیتفاوت بودن نسبت به حقوق خود به عنوان انسان و شهروند، بیتفاوت بودن نسبت به حقوق طبیعت! بیتفاوت بودن به حقوق ملی،..،. نوروز به یادمان میاورد که باید انسان آزاد و مستقل گردیم! حقوق خود به عنوان بشر و شهروند را بشناسیم و در احیائ آنها تلاش کنیم، میگوید: حقوق طبیعت را حقوق خود بشناسیم و پاس بداریم، و اینچنین انسان آزاد و مستقل گردیم. این است نوروز و شادی حاصل از آن یعنی بیرون آمدن از زشتی که استبداد برایمان ساخته و دوباره روئیدن در آزادی و استقلال. عید سعید نوروز را به شما هموطنان عزیزم از صمیم قلب تبریک میگویم. شاد باشید. حمید