گزينههای حکومت ايران در يمن
حسن هاشمیان − حاکميت ايران از طريق حوثیها بر يمن به معنای حاکميت ايران بر تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز خواهد بود، آنچه منافع کشورهای منطقه از مصر تا عربستان را به خطر انداخته است.
با وجود سيل اتهاماتی که به جمهوری اسلامی ایران برای حمايت از شورشيان حوثی وارد میشد، مقامات این کشور همواره مدعی بودهاند که حکومت ايران هيچگونه کمکی در اختيار شبه نظاميان حوثی قرار نداده است. اما با ورود عربستان سعودی و نُه کشور ديگر منطقه به جنگ يمن، اکنون ايران چه کاری میتواند انجام دهد؟
ورود عربستان و کشورهای ديگر به جنگ يمن میتواند معادله نظامی در اين کشور را به سرعت به ضرر حوثیها تغيیر دهد. از ساعات اوليه حملات هوائی، عربستان سعودی اعلام کرد که توانسته آسمان يمن را در اختيار بگيرد. اين بدان معنا است که حوثیها در جنگ خود ديگر پشتيبانی هوائی ندارند. به همین خاطر برخی از فرماندهان سابق ارتش و تعداد زيادی از قبائل يمن که بر طرف پيروز در اين نبرد سرمايهگذاری کرده و جانب حوثیها را گرفته بودند، ممکن است با تغير معادله جنگ ديگر از حوثیها حمايت نکنند.
در روزهای آينده شاهد سيل زيادی از اين نيروها خواهيم بود که از صف حوثی خارج خواهند شد و به صف مقابل خواهند پيوست. همچنين ورود نيروی نظامی ديگر کشورهای عربی به اين معنا خواهد بود که افسران علی عبدالله صالح، رئيسجمهوری برکنار شده يمن ديگر نمیتوانند با تمام قوای خود در کنار حوثیها بایستند.
از طرف ديگر نيروی دريائی مصر به همراه نيروهایی از سودان و اتيوپی کنترل رفت و آمد دريای سرخ را به عهده خواهند گرفت و هرگونه کمک تسليحاتی از سوی ايران به حوثیها را مانع خواهند شد. با اين تغيیرات عملاً حمايت علی عبدالله صالح از حوثیها به حداقل خود خواهد رسيد و ارسال کمکهای ايران به اين شبهنظاميان با مشکل روبرو خواهد شد. در چنين شرايطی گزينههای جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟
ايران از نظر سياسی تلاش خواهد کرد واکنش عربستان به پيشروی حوثیها به سوی عدن را يک «حمله خارجی» قلمداد کند و ايستادن در برابر آن را «مقاومت همه مردم کشور» در برابر متجاوزان تعريف کند. نخستين واکنش ايران از زبان علاءالدين بروجردی رئيس کميسيون امنيت ملی مجلس نشان میدهد که جمهوری اسلامی بر اينگونه تبليغات اصرار میکند. اما مشکل ايران اين است که کسی نه در منطقه و نه در جهان حرف آن را به خصوص درباره شرايط يمن قبول ندارد.
حوثیهای تحت حمايت ايران که تبليغات جمهوری اسلامی آنها را «نمايندگان انقلاب مردمی» يمن معرفی میکند، هم پيمان علی عبدالله صالح رئيس جمهوری شدند که مردم يمن عليه او انقلاب کردند.
در ابتدای اعتراضات خود، حوثیها بهانه انتقاد از عبدربه منصور هادی را افزايش بهای سوخت در کشور اعلام کردند اما اکنون بعد از گذشت نزديک به شش ماه از سيطره حوثیها بر پايتخت، قيمت سوخت ۱۲ برابر شده است و تمام اوضاع اقتصادی کشور به هم ريخته است. اما هيچ اعتراضی به اين وضع جديد ممکن نيست زيرا احزاب سياسی برآمده از انقلاب تعطيل شدند و رسانههای آنها بسته شد.
چند اعتراض خيابانی صورت گرفت اما با خشونت حوثیها سرکوب شد. تلاشهای سياسی عبدربه منصورهادی برای ايجاد يک راه حل ميانه و رسيدن به آشتی ملی نيز با زير پا گذاشتن پيمان «صلح و مشارکت ملی» از سوی حوثیها به بن بست رسيد و شبه نظاميان همسو با ايران به جز منطق سلاح و به کارگيری قدرت «دستههای» خود، هيچ زبان ديگری را نمیفهميدند.
در اين ميان شورای امنيت سازمان ملل قطعنامهای صادر کرد و از حوثیها درخواست کرد به آن متعهد باشند. سازمان ملل با صدور بيانيههای بعدی درخواست خود از حوثیها را چندین بار تکرار کرد. بان کی مون، دبير کل سازمان ملل چند بار از اوضاع يمن ابراز نگرانی کرد و نماينده خود جمال بن عمر را برای همکاری با عبدربه منصورهادی «رئيس جمهور مشروع» يمن، به اين کشور گسيل داشت اما جواب مثبتی از حوثیها نگرفت.
در حالی که نهادهای بينالمللی و کشورهای منطقه اميد به يک راه حل سياسی در سر میپروراندند، اما روشن شد که حوثیها نه فقط تمايلی به خروج از صنعا، پایتخت یمن ندارند بلکه برای بلعيدن همه کشور برنامهريزی میکردند.
در اين ميان مسئولان جمهوری اسلامی بدون توجه به عواقب بحران يمن، باده مستی «سقوط چهار پايتخت عربی» در دستان آنها، سر میکردند.
حتی در آخرين تلاشها قبل از ورود عربستان سعودی به جنگ يمن، محمد بن سلمان، وزير دفاع اين کشور از احمد پسر علی عبدالله صالح خواسته بود که به عدن نزديک نشوند تا تلاشهای جمال بن عمر برای ايجاد يک راه حل سياسی به نتيجه برسد. در آخرين تلاش ها، جمال بن عمر محل گفتگوهای صلح يمن را از رياض به شهر دوحه تغير داد تا مورد موافقت حوثیها قرار بگيرد. اما بازهم حوثیها بر طبل جنگ کوبيدند و با اين تغير مخالفت کردند.
مهمتر از همه اينکه حوثیها چه آنطور که مخالفان آنها را «مزدوران ولی فقيه» مینامند و يا آنچه دستگاههای جمهوری اسلامی آنها را«نيروهای انقلابی يمن» معرفی میکنند، وارد معادلات منطقهای شدهاند و منافع کشورهای منطقه از مصر گرفته تا عربستان سعودی را به خطر انداختند. حاکميت ايران از طريق حوثیها بر يمن به معنای حاکميت ايران بر تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز خواهد بود که به هيچ وجه مورد قبول قرار نخواهد گرفت.
گزينههای ايران
علی رغم تبليغاتی که سايتهای متعلق به سپاه پاسداران در واکنش به حمله عربستان و متحدان آن به حوثیها به راه انداختند، اما پرسش اساسی اين است که در شرايط فعلی جمهوری اسلامی چه کاری میتواند انجام دهد که قبلا انجام نداده است:
۱- ورود به جنگ مستقيم با کشورهای منطقه.
اين گزينه هم اکنون در برابر فرماندهان سپاه و علی خامنهای، رهبر ايران قرار گرفته است اما به نظر نمیرسد گزينه سهلی باشد، زيرا رهبران جمهوری اسلامی برخلاف تبليغاتی که به راه انداختهاند، خيلی خوب میدانند که عبدربه منصور هادی، رئيس جمهوری مشروع يمن است و سازمان ملل و شورای امنيت از او دفاع میکند و به تبع آن آمريکا، اروپا و کشورهای منطقه نیز از او حمايت میکنند.
در واقع ورود ايران به جنگ با کشورهای منطقه کل محاسبات گذشته ايران را دچار تغیير و تحول خواهد کرد و جنگ پيش رو با تحريک گروههای شبهنظامی در يمن، لبنان يا عراق و يا حمايت از بشار اسد در سوريه هيچ شباهتی ندارد. نه اوضاع اقتصادی ايران چنين اجازهای به فرماندهان سپاه خواهد داد تا وارد جنگ مستقيم شوند و نه شرايط سياسی داخلی کشور همانند سال ۱۳۵۹ از آنها حمايت میکند.
بعد از تجربه ۳۶ سال از حاکميت ولی فقيه در ايران، بيشتر مردم ايران به رهائی از چنگال استبداد فکر میکنند تا جنگيدن با کشورهای منطقه. اگرچه تبليغات نظام سياسی حاکم تلاش خواهد کرد احساسات ملی گرايانه مردم را برانگيزد و در ورای آن پنهان گردد اما خود آنها نيک میدانند که قشرهای آگاه جامعه از رژيم حاکم در ايران حمايت نمیکنند. به همین سبب بعيد به نظر میرسد که خامنهای تصميم به ورود به جنگ مستقيم بگيرد، مگر اينکه روش عقلی هر محاسبهای را به طور کل کنار بگذارد. يک احتمال ديگر اينکه فرماندهان سپاه به درگير شدن در يک جنگ محدود زمانی فکر کنند. به ويژه در پايان سال ۱۳۹۴ انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان در پيش است و با ايجاد يک جنگ میتوانند رقيبان خود را به راحتی کنار بزنند و خود يکه تاز ميدان شوند. اما موضوع به اين بستگی دارد که تا چه حد شروع و پايان جنگ میتواند در کنترل فرماندهان سپاه ايران باشد.
۲- مشارکت ايران در راه حل سياسی.
حسن روحانی و محمد جواد ظريف يک بار در سابق از امکان همکاری با کشورهای منطقه برای ايجاد يک راه حل سياسی برای يمن صحبت کرده بودند. اما به دليل برآورد فرماندهان سپاه پاسداران ازاوضاع نظامی يمن و قبول اين برداشت که حوثیها دست بالا را در کشور جنگزده يمن دارند و میتوانند به راحتی از طريق جنگ به اهداف خود برسند، کسی در داخل ايران اهميتی برای سخنان رئيس دولت و وزير خارجه او قائل نشد. اما اکنون با تغيير معادله نظامی و آنکه قدرت پيشروی حوثیها بطور کامل متوقف شده و امکان ضعف آنها آشکار شده است، ديدگاههای حسن روحانی و محمد جواد ظريف میتواند با قدرتی بيش از گذشته مطرح شود و کشورهای منطقه از آن استقبال خواهند کرد.
اما اين موضوع به اين بستگی دارد که رهبری ايران تا چه حد برای خروج شبهنظاميان حوثی از معادله سياسی و قبول نقش حزبی آنان در يمن و نه نقش نظامی آنها آمادگی دارد. در حال حاضر نه علی خامنهای و نه فرماندهان سپاه با چنين رويکردی آن هم بعد از آغاز حمله عربستان به يمن موافق نيستند. اما در صورت ناديده گرفتن اين گزينه ديگر گزينهای در برابر جمهوری اسلامی وجود ندارد و ايران يا بايد نظاره گر و تماشاچی آنچه اکنون در صحنه نبرد نظامی اتفاق افتاده باشد و يا مستقيما وارد جنگ با کشورهای منطقه و سازمانهای بينالمللی شود.
آنچه که واضح است فرآيند حمله ائتلاف عربستان به يمن اگرچه با شدت عمل آغاز شد اما عجلهای برای کسب فوری نتايج نظامی ندارد و اين میتواند فرصت کافی برای رئيسجمهوری ايران ايجاد کند که بر قبول راه حل سياسی در يمن اصرار کند. اما مهمتر از همه خامنهای هنوز هيچ تصميمی درباره گزينههای خود در يمن نگرفته است و به نظر میرسد به زودی هم در اين باره تصميم نگيرد.
نظرها
َعابد
گزینه حکومت ایران اینه که خفه بشه و دمش رو بی سر و صدا بزذاره رو کولش و بزنه بیرون از یمن. گزینه ملت ایران اینه که برن تو سایت العربیه زیر هر خبری نوشته بود "خلیج" شروع کنن به جد و آباد اعراب و پیغمبرشون فحش نثار کنن.
منوچهر
اگر وقایع یمن را باز خوانی کنیم نتیجه ای را که نویسنده محترم نشان داده اند نخواهیم یافت زیرا ارتش یمن که پسران رئیس جمهور سابق در ان فعال هستند در کنار حوثی ها هستند ودر واقع فرماندهان نظامی ارتش یمن با مسلسل بدست های حوثی عبده ربه را از یمن فراری داده اند . تمام زراد خانه یمن هم اکنون در دست شورشیان و قبایل همدست انان است بنابرین احتیاجی نیست که جمهوری اسلامی به یمن اسلحه ارسال کند مضافا اینکه نیروی در یائی ایران مدتهاست که امنیت منطقه دریائی باب المندب را بدست گرفته است و همین هفته بود که اعلام کردند که یک نفت کش را از دست دزدان دریائی نجات داده اند وخبری از حضورنیروهای دریائی کشورهای دیگر شنیده نمیشود . عربستان حمله هوائی کرده و مسلما نیروی زمینی اعزام نخواهد کرد چون تلفات دارد و دولت عربستان نمیتواند پاسخگوی ان باشد ولی از طریق نیروهای فعال القاعده و جدیدا داعش میتواند موازنه را بطریق دیگری بهم زند که مسلما مورد تائید همپیمانان امریکائی نخواهد بود . اتیوپی و سومالی و اریتره نیرو دارند ولی همان دزدان دریائی هستند که میتوانند مزاحم همه باشند از جمله کشتیهای نفتکش سعودی و یا 20هزار کشتی دیگری که در این ابراهه تردد دارند . در خبرها بود که رئیس جمهور یمن به ریاض رسیده است و نشان دهنده انستکه حاکمیت قانونی خود را زیر سوال برده است . بجز عربستان که جنگنده هوائی فرستاده است بقیه شیخ نشینها تحرکی نداشته اند چون ازمون بمباران داعش و سقوط هواپیمای اردنی زنگ خطر را برای انها بصدا در اورده است . امروز در اخبار گفته شد که سردار سلیمانی به یمن رفته است اگر چنین باشد تمام تفسیری که نویسنده محترم کرده اند منتفی میشود گو اینکه در شرایط حساس مذاکرات اتمی که بنظر میرسد بسیار جامع است ایران ترجیح میدهد توافق کند تا مناقشه .
ناشناس
آخی بیچاره عربستان بابا ما هم که از مریخ نیامده ایم
علی
در مورد سوریه و عراق هم این گونه تحلیل کردید در حالیکه عربستان ، ترکیه ، قطر ، اسرائیل ، اروپا و آمریکا با تمام توان از تروریستهای مخالف اسد حمایت کردند ایران اجازه نداد اسد سقوط کند . ایران از مدتها پیش یمن را برای رویارویی با عربستان آماده کرده بود .
Xerxes Goodarzie
آخوندا ایران، عرب ها و ترک ها رو به مرگ گرفتن تا به تب راضی باشن. شلوغی یمن برای این است که نشون بده پتانسیل جمهوری اسلامی در بهمریختن بساط به ظاهر آرام و مسلط عربی به سهولت در دسترس است. مصالحه بر سر یمن یعنی این که پاتون رو از کفش آخوندا تو سوریه و عراق بیرون بکشید.
حسن
اقای ناشناس 7 فروردین اینقدر خالی نبد. اصلا امریکا با نوک انگشتش هم ز مخالغین حمایت نکرد وگرنه انجا را با بهانه شیمیایی بمباران میکرد.میدانست اسد برود اسراییل تهدید میشود.اسد بهترین کشور برای ثبات اسراییل است.کشوری که 40 ساله یک گلوله به اسراییل نزده با اینکه جولانش اشغاله. اینها میخواستند شهادت طلبان شیعه و سنی به جان هم بیافتند و هردو به بهشت بروند.شما چقدر ساده ای. یمن هم ایران متاسفانه با ذلت از انجا خارج میشود.سردار سلیمانی هم با اینکه در تکریت رشادت کرد اما برای گرفتن تکریت زورش نرسیید و فعلا عقب کشید تا زمانش برسه پس فعلا اوضاع خرابه بهتره شعار ندی.35 ساله شعار دادیم جز بدبختی برای ایران و منطقه نساختیم.راه عزیز شدن ایران همگرایی منطقه ای است وگرنه همه ضعیف میشن.
آشنای ناشناس
آقای حسن هاشمیان دلیل این همه طرفداری شما از کشورهای عربی چیست؟حتی اگر از ایرانی بودن خود شرمسارید یا از جمهوری اسلامی متنفرهستید،در تحلیل های خودتان اعتدال و حرفه ای بودن را رعایت بفرمایید.باور بفرمایید این گونه تحلیل های یکجانبه ،هم آگاهی ها و هم وجهه دانشگاهی تان را در معرض تردید قرار می دهد. با احترام
اشکان
بعضی ها با چه پروگی دروغ میگویند شخصی در کامنتش اعلام کرد که حاج قاسم وارد یمن شد تو گویی انگار اسکندر مقدونی هست این آقا سلیمانی اگر سلیمانی بود با چهل هزار نیرویی که داشت باید تکریت را از دست چند صد تا داعشی پاک میکرد نه اینکه بعد از گذشت یکماه از آغاز عملیات دست به دامان آمریکا شوند خخخخخخخ
شهروند
این سایت مگه زد انقلابه؟؟؟؟؟ اولین باره اومدم
Amir Mirzai
تحلیلی است بسیار ضعیف. به نظر می رسد که نویسنده مقاله هیچ گونه آشنائی با آرایش نیرو ها و افق های گسترده آن در منطقه ندارد. یمن پاتک نیرو های وابسته به جمهوری اسلامی است در مقابل مثلث داعش در عراق و سوریه. بازی شطرنجی است بسیار پیچیده تر از این مقاله سطحی. اشتباه نکنید جمهوری اسلامی با ظراقت نیرو های خود را به پشت جبهه عربستان سعودی رساند ه است. معادله نظامی نیروها در یمن به تساوی کشیده شده است. قدرت موشکی ایران نباید دست کم گرفته شود. جنگ به نفع هیچ کدام نیست و آلترناتیو عدم توافق بسیار سهمگین تر از آن است که حرکت های ایضائی و مانورهای نظامی نیرو های مخالف توافق ایران با غرب بتوانند به نتیجه برسند. هزینه عدم توافق به اندازه ای سنگین است که هر دو طرف قضیه باید جام زهر را به سلامتی هم سر بکشند. هر دو طرف این دعوا توانائی پرداخت این هرینه را ندارند. دعوا در یمن بر سر لحاف ملا است. هراس ترکیه و عربستان و دوستان آن هراس امضای توافق با ایران با کشور های پنج به اضافه یک است نه ار دست رفتن یمن.
کامران
حقد و کینه نویسنده نسبت به جمهوری اسلامی از تحلیل واقع بینانه تحولات جلوگیری کرده
شاهد
مقاله مطالبی را بخوبی بیان کرده است اما توضیحی برای ان ارایه نداده است . دلیل حمایت حکومت ایران از جنبش حوثی در یمن - اختلاف بین دولت ( دستگاه دولتی) و حکومت اسلامی (رهبر جنبش ) - و حمایت بخشهایی از مردم از این سیاست های حکومت در چه چیزی است . به عبارتی پاسخ به سوال های زیر الف : حمایت حکومت ایران در کشورهای گوناگون از " جنبش های انقلابی " بر اساس چه منافعی صورت می گیرد ؟ ب: دلیل تفاوت نظر بین حکومت اسلامی که زعامت جنبش در اختیار دارد و ریس دستگاه دولتی که امور کشور را می چرخاند در چیست ؟ ج:چرا توده های زیادی حتی انان که ایده لوژی حکومت را طرد می کنند از این سیاست های جنبش حمایت می کنند و بالاتر از حکومت انرا تبلیغ می نمایند ؟ الف : حکومت اسلامی حاکمیتی شبه توتالیتر است که می کوشد ارزشهایش را بر زندگی مردم از بدو تولد تا مرگ ( وحتی پس از مرگ) حاکم کند . چنین حکومتی بر پایه جنبشی هویت گرایانه شکل گرفته است که امال خود را در اینده محقق می داند و نه اکنون ( ظهور حضرت قائم ). چنین جنبشی می کوشد سازمانی بین المللی و پهنه ایده لوژیکی فراگیر و ارزوی سیاسی جهانی بیافریند که به گونه "انسانی نوین " و "شیوه زیستی متفاوت " بینجامد . تصمیمات این حکومت نه برپایه منافع ملی بلکه به حکم جنبش است که باید مدام همه چیز را در پیرامونش به حرکت در اورد . دیپلماسی مبتنی بر منافع ملی بر اساس نگرش عقل سلیمی و بر پایه منافع اقتصادی و سیاسی گرفته می شود و می کوشد حکومت های مقتدر و کار امد را با خود متحد کند و بر سیاست انان تاثیر بگذارد . حکومت توتالیتر به شکل دادن به جنبش های هوادار کمک می کند که هدف نهای خود را پیوستن به ارمانی در اینده می دانند . این حکومت در کشور های در گیر از جنبش های " انقلابی " حمایت می کند که در شعار "صدور انقلاب " تحت زعامت رهبری جنبش تجلی می کند . این سیاست منافع اقتصادی و سیاسی را در نظر ندارد و به این جنبش ها بی چشمداشت " اقتصادی " تا زمانی که جنبش به زعامت تام رهبری اقتدا می کنند کمک می کند . ب: هرگاه جنبشی توتالیتر یا شبه توتالیتر در" یک کشور" قدرت را به دست بگیرد خود را در یک موقعیت اشکارا تناقض امیز می اندازد . تحول جنبش به حکومتی مطلقه ممکن است به انگیزه داخلی و ارمان اینده گرا ی جنبش پایان دهد اما از سوی دیگر حکومت بر یک کشور مستلزم رعایت قواعد و قوانین حکومتی است که جنبش را محدود می کند . در حکومت اسلامی تضاد بین دستگاه دولتی که مجبور به رعایت قوانین دولتی و دیپلماتیک است و حکومت اسلامی که مقید به پیش بردن جنبش است مدام باز تولید می شود که نویسنده در مورد یمن به ان اشاره کرده است . ج: هرگاه توده ها جدا از سازمان های سیاسی و حزبی به "سیاست " کشانده شوند همواره بر اساس محتوی روانی خود به وقایع واکنش نشان می دهند که عموما فاقد داوری تمیز دهنده است . اندیشه تک تک این افراد بر پایه همذات پنداری شکل می گیرد . در حالیکه افکار سیاسی مستلزم سبک و سنگین کردن منافع طبقاتی و گروهی است . رابطه این افراد با رهبر یا قهرمانشان روحی به گونه ای است که ارمان های خویش در ذات و جود "او" می جویند . اینان روان خود را با افتخار به انکس که به نظرشان توانسته چیزی به کف اورد که خود نتوانسته یا نمی توانند بدست اورند ارام می کند .
امیر
زمان در آینده نزدیک خواهد گفت که ، چه کسانی درست می اندیشند و چه کسانی نه . آنچکه بیش از هرچیز میبایست مد نظر قرار گیرد ، اوضاع سیاسی ـ اقتصادی حکومت اسلامی در توافق و یا عدم توافق در مذاکرات اخیر است . بطئر حتم چون حکومت در حال حاضر مشکلات عدیده ای در داخل و پروژه های در دست اقدام ( سوریه و عراق ) دارد ، تا " اطلاع ثانوی " هیچ گونه عملی بغیر از شعار های تبلیغاتی در میان نخواهد بود .
آشنای ناشناس
نمونه تحلیل دقیق و حرفه ای و بدون جانبداری درباره یمن/سایت ایران وایر نجشنبه 26 مارس 2015 رولاند الیوت بران حوثی ها در میدان جنگ ایران و عربستان
رادیو زمونه
این مقاله در بر دارنده تحلیلی بسیار ضعیف است که سعی دارد دیدگاه و نظرگاه خود را بر مخاطبانش تحمیل کند چرا که اولا ایران هرگز و به هیچ وجه وارد حیات خلوت سعودی ها(عربستان) نشده است، وجود همدلی عمیق بین مردم یمن و انقلاب اسلامی ایران نشان از نفوذ معنوی و ایدئولوژیک ابر گفتمان اسلامگرای( اسلام ناب محمدی (ص) ) دارد. اینکه مردمان یمن راه سعادت خود را دریافته اند و به تبعیت از ولی فقیه زمان خودشان (حضرت امام خامنه ای) گوش به فرمان شده اند دلالتی بر دخالت حکومت ایران ندارد. شرم آور است کشورهای عربستان و کویت و امارات جنگنده های ساخت ایالات متحده را برای کشتار بی رحمانه مردم به یمن استفاده می کنند و خون های ناحقی را می ریزند و در مقابل یمنی ها را مزدوران حکومت ایران می دانند و حق تبعیت از باور ها و اعتقاداتشان را از اینان سلب می کنند. اگر ملتی به این نتیجه رسیده است که بهترین شیوه حکومت جمهوری اسلامی است و بهترین الگو الگوی طرح ریزی شده در ایران است آیا باید آن ها را به خاک و خون کشید و ایران را که حامی ملت یمن است را حامی تروریست دانست ؟؟؟