• دیدگاه
نگاهی به تجاوز نظامی به یمن و پیامدهایش
اکبر گنجی − تهران به جای توجه به یمن، باید به سرعت تمام، توافق هستهای با دولتهای غربی را نهایی سازد و ایران را از خطرهای بزرگ برهاند.
به گزارش العربیه، خبرگزاری رسمی عربستان سعودی، تعدادی از کشورهای عربی به رهبری عربستان از روز پنج<شنبه با حدود ۲۰۰ جنگنده بمباران یمن را آغاز کردند. عربستان به تنهایی یکصد جنگده و ۱۵۰ هزار نیروی نظامی برای این عملیات آماده کرده است. عملیات "توفان قاطعیت" با فرمان پادشاه عربستان آغاز شد.
بهانههای تجاوز نظامی به یمن به قرار زیرند:
الف- نفوذ ایران در یمن. عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی یمن در نشست سران اتحادیه عرب در مصر در ۸ فروردین ۹۴ گفت که شیعیان حوثی "بازیچه دست ایران" هستند که با بیتجربگی سیاسی یمن را به نابودی کشاندهاند. هادی تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران "مسئول مستقیم ناآرامیها در یمن" است.
ب- کودتای حوثیها علیه رئیس جمهوری قانونی یمن.
پ- درخواست رئیس جمهور قانونی یمن برای مداخله نظامی در آن کشور.
درباره این جنگ جدید و پیامدهایش چند نکته قابل تأمل است:
یکم- قانون جنگل علیه قوانین بین المللی: مطابق منشور سازمان ملل، فقط با تصویب شورای امنیت سازمان ملل - آن هم در شرایطی که امنیت جهانی به خطر افتاده باشد - میتوان به کشوری حمله نظامی کرد. آمریکا در آغاز قرن بیست و یکم این قوانین را زیر پا نهاد و به دیگران نیز آموخت که قوانین بینالمللی فاقد اعتبارند و مطابق قانون جنگل، استفاده از زور مهمترین ابزار تعیین نظم جدید جهانی و منطقهای است. حمله نظامی به یمن، تجاوز نظامی جدیدی است که شورای امنیت سازمان ملل را بیش از پیش بی اعتبار میسازد. حکومت پوتین هم به بهانه برکناری رئیس جمهور قانونی اوکراین، کریمه را بلعید و چند استان دیگر اوکراین را میخواهد.
دوم- رژیمهای استبدادی ویرانگر: همه کشورهای منطقه دارای رژیمهای فاسد استبدادی هستند. منتها دیکتاتوری یک طیف است که همه در یک جای آن قرار نمیگیرند. کشورهایی چون عربستان سعودی، قطر، و...به دلیل فقدان انتخابات، از همه بیشتر از دموکراسی دورند. پادشاهی خاندان فاسد آل سعود در عربستان که همه مناصب سیاسی را میان دودمان خود توزیع کرده اند، حتی در حکومت محمد رضا شاه پهلوی وجود نداشت.
عربستانی که از همه دیکتاتوریهای منطقه از دموکراسی دورتر است، برای رژیمهای دیکتاتوری دارای انتخابات منطقه که از منظر دموکراسی و حقوق بشر وضع بهتری از آن عربستان دارند، تعیین تکلیف میکند. عربستان سعودی و متحدانش لیبی و سوریه را به چه روزی انداختند؟
در مصر با حمایت مالی ۱۲ میلیارد دلاری عربستان سعودی، امارات متحده و کویت، کودتای نظامی علیه رئیس جمهوری (مرسی) صورت گرفت که از طریق انتخابات دموکراتیک به قدرت رسیده بود و ژنرال کودتاگر- السیسی- جانشین رئیس جمهور منتخب شد. به گزارش نهادهای بین المللی حقوق بشری، بیش از هزار تن را در کودتا کشتند، چندین برابر را زخمی ساخته و هزاران تن را زندانی کردهاند. میزان سرکوب ژنرال کودتاگر از دوران حسنی مبارک هم بیشتر بوده و نیروهای سکولار و لیبرال فعال در انقلاب مصر را هم زندانی کرد. نهادهای حقوق بشری آن سرکوب ها را شدیدترین سرکوب های تاریخ مصر خوانده اند.
سرلشکر عبد ربه منصور الهادی، متولد ۱۹۴۵، از ۱۹۹۴ معاون رئیس جمهور یمن (علی عبدالله صالح) بود. وقتی بهار عربی به یمن رسید و مردم علیه رژیم انقلاب کردند، عربستان سعودی جای رئیس جمهور را با معاونش عوض کرد. سپس در ۲۷ فوریه ۲۰۱۲ انتخاباتی ریاست جمهوری برگزار کردند که فقط یک نامزد داشت: عبد ربه منصور. در نتیجه او با ۹۹ درصد از آرای بیش از ۶۰ درصد یمنیها به عنوان رئیس جمهور "مرحله انتقالی" انتخاب شد. اما "مرحله انتقالی" بودن فراموش شد و هیچ تحولی صورت نگرفت.
سوم- شیعیان دوازده امامی و زیدیه : شیعیان دوازده امامی، شیعیان غیر دوازده امامی را حقیقتاً شیعه به شمار نمیآورند. آیت الله مکارم شیرازی برای انکار امام زمان (فرزند امام یازدهم) حکم ارتداد صادر میکند، در این صورت منکران ۶ یا ۱۱ امامی چه وضعی دارند؟ شیعیان دوازده امامی در طول تاریخ روابط دوستانهای با شیعیان غیر دوازده امامی نداشتهاند. در زمانهایی علویهای تک امامی را تکفیر کردهاند. مذهب زیدیها هم به هیچ وجه مقبول امامیه نبوده و نیست.
زیدیهای یمن در طول تاریخ گرفتار تبعیضهای ساختاری و سرکوبهای دائمی بودهاند. جنبش حوثیها نمیتوانست پیش رود، اگر حاکمان مستبد یمن گرفتار فساد گسترده نبودند و اکثریت مردم کشور را ناراضی نمیساختند. نمیتوان مسائل و مشکلات ساختاری یمن را به گردن جمهوری اسلامی انداخت.
چهارم- نفوذ و حضور ایران در یمن: هیچ قرینه و شاهدی مبنی بر نفوذ جمهوری اسلامی دوازده امامی بر زیدیهای یمن وجود ندارد. مدعیان باید شواهد و مدارک نفوذ جمهوری اسلامی در میان حوثیها را ارائه کنند. ایران در طول سه دهه گذشته هیچ پروازی به یمن نداشته و فقط اخیراً تعدادی پرواز به یمن داشته است.
تأکید بر نفوذ ایران در میان حوثیهای یمن تبلغات سیاسی برای ایرانهراسی گسترده و پیگیری اهداف کشورهای سرکوبگر منطقه است. آنان با این ترفند قصد دارند که ایران را گرفتار دامی کنند که پهن کردهاند. به همین دلیل العربیه در روز جمعه با انتشار تصویری از حضور سردار سلیمانی در یمن سخن گفت. یعنی درست در روزی که سردار سلیمانی در مراسم عزاداری بیت رهبری، در کنار آیت الله خامنهای نشسته بود.
خامنهای و پیروانش با این که بیش از همه از واقعیت اطلاع دارند، میکوشند تا خود را در منطقه بسیار قدرتمند قلمداد کنند. به همین دلیل عدم نفوذ واقعی و حضورشان در یمن را آن چنان که باید تکذیب نمیکنند. خیال باطل میبرند که به شمار آوردن جمهوری اسلامی به عنوان "قدرت بزرگ و برتر منطقهای" به سود ایران است. اما مشارکت در این بلاهت به اتحاد کشورهای منطقه علیه ایران میانجامد. اگر جمهوری اسلامی دارای آن چنان قدرتی است که مسیر تحولات کشورهای منطقه را تعیین میکند، باید بتواند مسائل و مشکلات خود ایران را حل و رفع کند، نه آن که ایران را گرفتار خطرهای عظیم بین المللی و منطقهای سازد.
پنجم- سر مار ایران را قطع کنید: همه کشورهای عربی منطقه، اسرائیل، ترکیه، روسیه و چین از تخاصم ایران و آمریکا سودهای کلان برده و میبرند. آنان نمیخواهند که روابط ایران و آمریکا بهبود یابد. ممانعت از توافق نهایی هستهای، برای آنان دو منفعت بزرگ دارد: الف- عدم بهبود روابط ایران و آمریکا. ب- افزایش تخاصم آمریکا با ایران از طریق افزایش تحریمها و حمله نظامی احتمالی به ایران.
همه به یاد دارند که ویکی لیکس اسناد دیدار رهبران عربستان سعودی با دولت جرج بوش را منتشر کرد که رهبران سعودی از دولت بوش میخواستند که با حمله نظامی به ایران، "سر مار را قطع کنند". عربستان با موجودیت کشور بزرگی چون ایران - فارغ از نظام سیاسی اش - مسئله دارد.
عربستان سعودی بارها مخالفت خود را با توافق هسته ای اعلام کرده است. عربستانی که ۸۰ تا ۱۰۸ میلیارد دلار در بخش انرژی هسته ای سرمایه گذاری کرده، فقط بیش از ۶۷ میلیارد دلار سلاح نظامی در سال ۲۰۱۳ خریداری کرده ، اینک تهدید می کند که در صورت نهایی شدن توافق هسته ای میان ایران و غرب، برای حفاظت از خود دست به هر کاری خواهد زد. تحلیل گران سیاسی و نظامی گفته اند که معنای این تهدید ساختن سلاح اتمی یا خرید سلاح اتمی[از پاکستان] است.
ششم- به دام انداختن ایران: حمله نظامی به یمن برای این صورت گرفته است که ایران را به دام بیندازند. گمان میکنند که شاید رهبران جمهوری اسلامی از سر بلاهت واکنش نظامی نشان دهند و بدین ترتیب، مذاکرات هستهای متوقف شده و کل این فرایند معکوس شود. اما خوشبختانه رهبران جمهوری اسلامی حتی اگر بخواهند، نمیتوانند در یمن مداخله نظامی کنند. ایران هیچ راهی به یمن ندارد و فرماندهی عملیات "توفان قاطعیت" اعلام کرده که کنترل کامل مرزهای زمینی و دریایی و هوایی یمن در اختیار دولتهای متجاوز قرار دارد. ناممکن بودن دخالت جمهوری اسلامی در یمن، به سود ایران بوده و تبلیغات دروغین را باطل میسازد.
جمهوری اسلامی اسلامی به جای توجه به یمن، باید به سرعت تمام، توافق هستهای با دولتهای غربی را نهایی سازد و ایران را از خطرهای بزرگ برهاند. بهبود روابط با دولت آمریکا باید در الویت قرار گیرد. روابط دوستانه ایران و آمریکا قطعاً به سود "منافع ملی ایران" و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران است. فرصت استثنایی ریاست جمهوری اوباما معلوم نیست که دوباره تکرار شود.
هفتم- نابودی یک کشور دیگر: هیچ امری بدتر از جنگ نیست. جنگ میلیونها انسان را کشته و زخمی و آواره میسازد. زیرساختهای کشور مورد تهاجم را نابود میسازد. به گزارشهای فرماندهی عملیات متجاوزانه بنگرید که نابودی زیرساختها را گزارش میکنند. تاکنون دهها غیر نظامی کشته و صدها تن زخمی شدهاند.
گروه تروریستی القاعده سال هاست که در یمن حضوری فعال داشته و آمریکا با هواپیماهای بدون سرنشین دائماً آنها را موشک باران کرده است. در شرایط تهاجم نظامی به یمن، این نوع گروههای ترویستی رشد بیشتری کرده و کشور را به مرداب تروریسم تبدیل خواهند کرد.
به تاریخ قرن بیست و یکم سه کشور بنگرید. پس از ۱۱ سپتامبر، فقط در افغانستان و عراق و پاکستان، دست کم یک میلیون و سیصد هزار انسان کشته شده اند.
هشتم- برنده اصلی و بازندگان: اصل تنظیم کننده این است: اسرائیل باید قدرت برتر نظامی منطقه باقی بماند و هیچ رقیبی نداشته باشد. اسرائیل دارای صدها سلاح اتمی، شیمیایی و میکروبی است. دولت اسرائیل بارها و بارها دولتمردان آمریکایی را به حمله نظامی به عراق، سوریه، ایران، و...تشویق کردهاند. ارتشهای عراق، لیبی و سوریه را به سود اسرائیل نابود کردند. اینک در حال نابودی ارتش یمن هستند. به تحولات منطقه از این زاویه هم باید نگریست.
نهم- القاعده و داعش سازان: همه میدانند که گروههایی چون طالبان، القاعده، داعش، جبهه نصرت، و... توسط کشورهای عربستان سعودی، قطر، امارات متحده، و...ساخته شدهاند. جو بایدن- معاون رئیس جمهور آمریکا- چندی پیش رسما از عربستان سعودی، قطر، امارات متحده و ترکیه نام برد و گفت که این متحدان ما بودند که گروههایی چون داعش را ساختند.
دهم- جنگ شیعه و سنی: کشورهای حوزه خلیج فارس برای فرار از موج بهار عرب، آن را به جنگ شیعه و سنی تبدیل کردند. به تعبیر دیگر، شکاف اصلی دیکتاتوری و دموکراسی خواهی، به شکاف شیعه و سنی تبدیل شد. این نزاع به سود دیکتاتورهای خودکامه منطقه و به زیان مردم کل منطقه و دموکراسی خواهان است.
تشیع و تسنن دو روایت از دعوت پیامبر اسلام هستند. این دو روایت در طول ۱۴ قرن گذشته بسیاری از قوای خود را به فعلیت رساندهاند. هر دو روایت رسمی موجود با دموکراسی، آزادی، برابری، حقوق بشر، کثرت گرایی، رواداری، و...تعارض دارند. این روایتها از نظر اخلاقی و معرفتی قابل دفاع نیستند، اما مستبدان پشت آنها سنگر گرفته و دیکتاتوری خود تداوم میبخشند.
فقیهان جمهوری اسلامی رسماً از "شهادت حضرت زهرا" سخن میگویند. معنای این مدعا این است که خلیفه دوم- عمر- حضرت زهرا را به شهاد ت رسانده است. این مدعای کاذب فقط و فقط به درد دامن زدن به نزاع بیشتر شیعیان و سنیان میخورد. آیا مضحک نست که عمر فرزند پیامبر اسلام را به قتل برساند و فرد شجاعی چون علی بن ابی طالب فرزند خودش و زهرا را به عقد عمر در آورد؟
در بستر تبعیض، سرکوب، فساد، تحقیر، و...تندترین نیروها بسیج میشوند و برای خود "هویت سازی" میکنند. نیروهای بسیج شده، برای هویت سازی، به نزدیکترین منابع در دست، رجوع میکنند. هویت سازی بر اساس تشیع و تسنن، یا کرد و فارس و ترک و بلوچ و عرب و...صورت میگیرد.
اما دموکراسیخواهان باید بدانند که دامن زدن به این نوع نزاعها و هویت سازیها به زیان فرایند دموکراتیزه کردن منطقه است. مسئله اصلی نزاعهای قومی و مذهبی نبوده و نیست. مسئله اصلی تبعیض، نابرابری، سرکوب، فساد، و استبداد است. اگر راهی به سوی رهایی برای منطقه وجود داشته باشد، این راه از طریق هویت سازی پیرامون ارزشهایی چون حقوق بشر، دموکراسی، برابری، کثرت گرایی، رواداری، و...است. دامن زدن به نزاعهای قومی و مذهبی، یعنی افتادن به دام دیکتاتورهای منطقه.
نظرها
مسعود جوادبه
جناب گنجی چه اصراری دارید در هر زمینه ای تحليل کنید؟ شما گاه در بحث های ژرف دینی وارد می شوید. گاه به امر سیاست داخلی ایران. گاه به سیاست بین ملل. مگر چند تخصص دارید؟ جناب گنجی درخواست کمک نظامی برای برقراری نظم مختل شده در کشور، یکی از حقوق بین مللي کشورهاست. اما.اگر جمهوری اسلامی هیچ کاری به یمن.نداشته، یعنی عربستان اینهمه نادان است که دام برای کسی پهن کند که نه از نظر اعتقادی با یمینی ها سازگار است نه از نظر واقعی؟
حسین
]چرا نظرات را سانسور می کنید؟مگر گنجی خط قرمز شماست ؟ --- زمانه: نظر شما منتشر شده است. نظراتی که حاوی توهین، افترا و یا تحقیر گروههای اقلیت.... باشند، منتشر نمیشوند.
Amir Sepasi
Why this article is not published in English in a foreign newspaper?
Farhad
آقای گنجی : جدا از اینکه عدم تسلط شما بر مسائل سیاسیِ بین المللی کاملا مشهود است ، سبک نوشتن شما هم دارای ایراد اساسی است. فن نویسندگی با سخن گفتن متفاوت است. نوشته های شما اینطور به خواننده القا می کند که شما این مطالب را آماده کرده اید که در هنگام مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی به خاطر داشته باشید. از شما تقاضا می کنم که: 1) فن نویسندگی را فرا بگیرید 2) برای حفظ حرمت خودتان تنها در مسائلی که در حوضه تخصصتان است بنویسید . با تشکر
هانیه چعفری
ضمن احترام به همه ، از جمله آقای گنجی ، یکی از عللی که من و امثال من به طرفداران سابق جمهوری اسلامی اعتماد نداریم ، همین است. لازم نیست شخص سیاسی باشد تا بداند که جمهوری اسلامی و علی عبدالله صالح حوثی ها را به حرکت در آوردند. گرچه من منکر نایددیه گرفته شدن این گروه از سوی دولت جدید نیستم ولی آیا روش کار این است که با همدسیتی دیگران به پایحت جمله کرد؟ آثقای گنجی ظاهرا اطلاع ندارند که سیل اسلحه و نیروی نظامی ایران از اریتره روانه یمن شده است. خوب ، عربستان باید چه می کرد؟> ضمن این که من هم حکومت عربستان را قبول ندارم.
Purya
عالی بود جناب گنجی. من عاشق مقالات شما هستم و خوب به نکته ی ایران هراسی اشاره کردین
محمد
سلام. ممنون از این تحلیل همه جانبه. اولا در پاسخ دوست عزیز که گفتند درخواست برقراری نظم مختل شده... باید گفت که این درخواست از طرف یک رئیس جمهور مستعفی وجاهت نداره. این رئیس جمهور با اختیار کامل استعفا کرده و دیگه نماینده یک کشور نیست. جناب آقای گنجی عزیز، یک جایی هم برای نقض این تحلیل بگذارید. در مورد روابط بین شیعیان دوازده امامی و زیدی، تاریخ نشون داده که سیاست باعث میشه که ایران با صهیونیسم هم تعامل داشته باشه، چه برسد به حوثی ها. نکته بعد، ایران اگر بخواهد از طریق عمان به راحتی می تواند به مرزهای یمن دست پیدا کند. عمان بیش از 40 سال است که وام دار ایرانه و به موقع میشه ازش استفاده کرد. در پایان، همه دوستان عزیز باید یک نقد متفاوت را درک کنید، و یاد بگیریم که بجای شخصیت یک فرد، اثر اون و نقد کنید. این یک نقد حرفه ای هست. موفق باشید
Behrouz
بسیارمقاله وتحلیل درست وجامعه ای بود ازآقای کنجی ،وخبرگزاری زمانه بسیارسپاسگذارم
pooian
رادیو زمانه با انتشار تحلیل ضعیف و هدفدار چنین افرادی که هیچ جایگاهی ندارند, مخاطبان خود را مأيوس میکند! وقت بسیار باارزش است.... !؟
سامان مجیدی
بسیار تحلیل خوبی بود مثل همیشه....ممنون آقای گنجی
alex
ایران سرچشمه تمام انواع درگیریهای خاورمیانه القاعده . داعش و هردو فرزندان جمهوری اسلامی هستند وهر دو تنها آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزند بنا به این دلایل 1. آبرویی که داعش و القاعده از تسنن بردند به نفع جمهوری اسلامی تمام شد 2.اگرداعش پیدا نمیشد تاحالا هزار بار اسد رفته بود 3. داعش در عراق بهترین توجیه برای حضور هرچه بیشتر جمهوری اسلامی 4.سرکوب بهار عربی توسط ایران دورتر تز مرزها خود و قبل از اینکه گزندی به ایران برساند وتبدیل آن توسط ایران به پاییزی خونین 5. 6. 7.
Gethmann
یکی از بهترین تحلیل ها در این مورد که من دیده ام. دست مریزاد اقای گنجی ، لطفن به این روشنگری مفید در این موقعیت حساس کشورمان ادامه بدهید! بامید روزی که منطقه ازشر همه قلدر های مرتجع رها شود.
رضا
بسیار عالی بود. سپاسگزارم از تحلیل شما.
مریم نیک نژاد
تحلیل بسیار خوبی بود سوال : آیا امکان کودتا در عربستان و افزایش اختلافات داخلی وجود دارد؟ سوال: به نظر شما در بازه دوساله مساله داعش/سوریه/یمن /مسایل هسته ای چگونه خواهد بود؟
امیر
دوستانی که با این تحلیل مخالف هستند ، لطفأ " گریز به صحرای کربلا " نزنند . اگر تحلیل و نظری دارند آنرا منتشر کنید تا دیگران هم در جریان آن قرار بگیرند . آنچه در تحلیل بالا آمده است ، نظرات و برداشت های آقای گنجی است ، که نشان میدهد نسبت به تحولات منطقه و اوضاع سیاسی ایران بی تفاوت نیستند . فراموش نکنیم که ، برای رسیدن به یک جامعه مدنی پویا ، میبایست نظرات موافق و مخالف درمقابل یکدیگر قرارگیرند تا از فرایند آن آحاد مردم بتوانند سره را از ناسره تمیز دهند و این مهم فقط از طریق بحث و تبادل نظر ممکن میگردد ، و نه از میسر توهین و فحاشی و ایجاد جو خفقان و سانسور .
Manouchehr Parshad
تا هم اکنون-این تحلیل منطقی-مفصل و مستند-بهترین نوشته فارسی در این زمینه است. افتخار بر رادیو زمانه و درود بر زحمات و مطالعات همه جانبه استاد ایران دوست و دانشمند باد: آقای اکبر گنجی.کاش برخی از دوستان خوب زمانه خوان-واقعیات ژیو -سیاسی منطقه و حکومت های دست نشانده و فاسد منطقه و منافع ملی و استراتژیک فعلی و آتی ایران را-به دور از احساسات شخصی-بیشتر مد نظر قرار می دادند.منوچهر
میترا
عربستان و متحدینش (پاکستان، امارات، بحرین و ...) براع دفاع از سلفی ها و وهابی ها ، دست به این اقدام زدند. عربستان و متحدینش (پاکستان، امارات، بحرین و ...)، برای دفاع از سلفی ها و وهابی ها ، در عراق ، سوریه ، لیبی و لبنان هم به شدت فعالیت می کنند ، ولی در آنجا ها با احتیاط و کم سر و صدا.
شاهد
جناب گنجی خود را علی رغم همه انتقاد ها خود را نزدیک به حکومت اسلامی می داند و مقالات خودش را به جناب گنجی علی رغم همه انتقاد ها خود را علاقمند به حکومت اسلامی می داند و مقالات خود را نه به شیوه "تحلیل سیاسی " بلکه به شیوه " اندرزنامه سیاسی " می نویسد تا شاید نظر کسا نی را در حکومت جلب و راهی که ایشان درست می داند را القا نماید . اما اندرزنامه سیاسی همواره امکان انرا دارد که خاک بر چشم خواننده بپاشد و دوشاب را بجای دوغ بفروشد . یک: حمله نظامی به هرکشوری بدترین شکل سرکوب مردم است باید حمله نظامی عربستان محکوم شود و فورا خواسته شود با قطع این حملات در یمن تحت نظر سازمان ملل انتخابات سراسری صورت گیرد . اکبر گنجی در مقاله ای که در مورد تحولات یمن است از ابراز این درخواست باز می ماند . دوم : مقاله گنجی در مورد بحران یمن دوگانگی معیار او را اشکار می کند او می گوید "عبد ربه منصور در نتیجه او با ۹۹ درصد از آرای بیش از ۶۰ درصد یمنیها به عنوان رئیس جمهور “مرحله انتقالی” انتخاب شد. اما “مرحله انتقالی” بودن فراموش شد و هیچ تحولی صورت نگرفت." اکبر گنجی در مورد حکومت جمهوری اسلامی معتقد است حتی اگر با امدن روحانی تحولی صورت نگرفت و "مرحله انتقالی " رخ نداد مردم باید همچنان به خط اصلاح مورد وثوق ایشان وفادار بمانند اما در مورد یمن چون تحولی صورت نگرفته است می توان از طریق انقلاب ریس جمهور را برکنار و به زور اسلحه وادار به استعفا و از کشور فراری داد ! اکبر گنجی از تقبیح این عمل حوثی ها که ریشه بحران است باز می ماند . سوم : اکبر گنجی " انتخابات " را چنان معرفی می کند که انگار تنها معیار داوری دموکراسی است و با طعنه به حکومت شاه و گذاشتن ان در کنار ال سعود لابد حاکمیت مقدس اسلامی را ازاد تر از حکومت شاه می داند . او فراموش می کند که در قرن بیستم حکومت های توتالیتر برامده از انتخابات سرکوب گرترین حاکمیت ها بودند . هواداران رفیق استالین به حکومت پادشاهی انگلیس طعنه می زدند که ملکه بدون انتخاب مردم حکومت می کند اما رفیق استالین با انتخاب کمیته مرکزیی که خود حاصل انتخاب مردم است قدرت را در اختیار دارد . اکبر گنجی سرکوب گری توتالیتری اسلامی را تطهیر می کند که می کوشد شیوه زندگی مردم از تولد تا مرگ (و حتی پس از مرگ) را تعیین کند . او با تاکید بر " انتخابات " از شیو ه های خشن تر سرکوب گری در نظام اسلامی چشم پوشی می کند . چهارم : اکبر گنجی با تاکید بر نسبی بودن دیکتاتوری و فساد می کوشد حکومت اسلامی را تطهیر کند . او فراموش می کند که کارگزاران این حکومت نیز بر نسبی بودن و فرهنگی بودن معیار های دموکراسی و حقوق بشر تاکید می کنند و با انان هم نوا می شود( محمد جواد اردشیر لاریجانی ) . از انجاییکه اکبر گنجی معیار خویش را تعین کرده است لازم است در مورد این امار بسیار کوچک هم نظر خویش را بیان دارد " سال 1392 در ایران یک میلیون و شتصد هزار زن و دختر در خیابان بدلیل "حجاب" مورد بازجویی قرار گرفتند بیش از دویست هزار نفر بازداشت و از انان تعهد گرفته شد و بیش از شصت هزار نفر به دادگاه معرفی شدند " پنجم : ماکیاولی بنیانگذار فلسفه سیاسی کلامی مشهور دارد ." انگاه که خطر جنگ داخلی است سیاستمدار از سیاست دست می شوید و روزگار را به بطالت می گذراند " اما درستی این کلام در مورد ایران و منطقه اشوب زده ما نباید باعث شود که " اصول " درست سیاست ورزی بدل به اندرز نامه نویسی شود که این اصول را زیر پا می گذارد و خاک بر چشم ها می پاشد . با اگبر گنجی در "عمل "می توان هم رایی بود و به فروغ کم سوی " اصلاحات " در ایران باید یاری رساند اما این مجوزی به ایشان نمی دهد که اصول "سیاست ورزی" را به قامت نظام " مقدس اسلامی " ببافد
babak
تحلیل خوبی است با دو کم توجهی عمدی به نقش منفی امریکا در پیدایش گروههای تروریستی مثل داعش و القاعده و نقش خیلی موثر ایران دراوضاع یمن که ظاهرا اقای گنجی نخواستند به این دوموضوع مهم بپردازند
بهنام
و سر انجام این دو سر پر مدعای فتنه اسلام یعنی عربستان و ایران با هم درگیر شده و یک بار برای همیشه مردم جهان از شر این مذهب من در آوردی محمد خلاص خواهند شد . البته خونهای زیادی بر زمین میریزد و بیگناهان زیادی که جو گیر دین و دکان مذهب گشته اند قربانی شده و به خاطر هیچ و پوچ جان خود را از دست میدهند .
شاهد
بررسی دقیق از باورهای فیلسوف دریچه ای به ضمیر واقعی او باز می کند و گرنه استدلال ها و کلمات برج و بارویی هستند که برای ندیدن رژفای منزل تعبیه شده اند " برداشتی ازاد از سخن ایزیا برلین " . اکبر گنجی مدتی پیش در مقالاتی با بردن نام برخی روشنفکران ( روشنفکران فاقد سازمان و حزب و نه سازمان های سیاسی ) که می نوشتند حکومت اسلامی غیر قابل اصلاح است مدعی شده بود که انان برای "حمله امریکا به ایران" زمینه چینی می کنند . اما او در مورد اقدامات جنبش حوثی در تصرف صنعا و برکناری ریس جمهور یمن که زمینه ساز حمله دولت مرتجع عربستان به یمن شد نه تنها سکوت می کند بلکه با تاکید بر اینکه "در یمن پس از برکناری صالح تحولی رخ نداد بودو شرایط پیشین ادامه داشت "کوشیده چنین القا کند که اعمال حوثی ها درست بوده است .کسی بر گنجی خورده نمی گیرد که چرا هوادار انقلاب حوثی است اما می توان از ایشان پرسید شما که از نظر متفاوت کسانی که در مورد حکومت اسلامی ایران متفاوت از جنابعالی می اندیشند چنین برداشت می کنی که انان " پیاده نطام دولت امریکا" در حمله به ایران هستند چرا بر اقدامات حوثی ها نه تنها چشم فرو می بندی بلکه انر تایید هم می کنی و به این نتیجه ناگزیر نمی رسی که اقدامات انان زمینه ساز حمله دولت عربستان به یمن شد ؟ ایا جز این است که در ضمیر گنجی هواداری از جنبش اسلامی ( ایرانی و حوثی ) چنان اصل است که حتی نگرش های متضاد خود در اینمورد را متوجه نمی شود ؟ اکبر گنجی بدرستی بر دولت عربستان خورده می گیرد که با اتکا بر رفتاری ارتجاعی باعث عقب راندن جنبش های دموکراسی خواه در خاورمیانه شده است ( در همین مقاله حمایت از سیسی د ر مصر ) اما انگاه که بحث به سوریه می رسد بر دخاالت حکومت اسلامی ایران که در شش مال اول جنیش دموکراسی خواه سوریه و درخواست مدام حکومت اسلامی از بشار راسد برای سرکوب مردم چشم فرو می بندد ( روزنامه چپ گرای گاردین که معرف حضور گنجی است ایمیل های توصیه مقامات ایران به بشار را منتشر کرد ) سرکوب بشار باعث شد جنگ داخلی اغاز گردد و ادمخواران داعشی از یکسو و حکومت جنایتکار بشار به یاری حاکمیت ایران اسلامی به جای دموکراسی خواهان قدرت گیرند و سوریه را به نابودی کشند . اما گنجی به ناگاه ساز دیگری کوک می کند " هدف غربی ها از اول خراب کردن سوریه " بوده است تا عوامل اصلی نابودی سوریه را تطهیر کند . ایا جز این است که در ضمیر گنجی هواداری از جنبش شیعی ( ایرانی و سوری ) چنان اصل است که حتی نگرش متضاد خود در اینمورد را متوجه نمی شود ؟ در عراق حکومت اسلامی ایران با حمایت از دولت سکتاریستی مالکی و تحریض این دولت به سرکوب به بیرون راندن سنی ها از حکومت زمینه ساز بالا گرفتن جنبش سنی و سپس شورش ادمخواران داعشی شد . اکبر گنجی در مورد عراق نیز حمایت حکومت مرتجع عربستان از جنببش سکتاریستی سنی را بدرستی محکوم می کند اما بر هواداری و تحریض حکومت اسلامی ایران از جنبش سکتاریستی شیعی چشم فرو می بندد( توجه کنید حتی امروز نیز بدلیل خصلت جنبش شبه توتالیتر حکومت اسلامی ایران این حکومت بیشتر از جنبش های شیعی در عراق حمایت می کند تا ازحکومت عراق ) . ایا جز این است که در ضمیر گنجی هواداری از حکومت اسلامی ایران چنان اصل است که حتی نگرش های متضاد خود در اینمورد نیز متوجه نمی شود ؟
Masoud
آقای گنجی؛ جنگ شیعه و سنی را یک عده شروع کردند و یک عده بهره میبرند. لطفا جای آنهارا عوض نکنید. جمهوری اسلامی از روز اول شمشیرش را با اقلیتها به خصوص اهل سنت از رو بست. دل بهحاله اقلیته شیعه از لبنان، عراق، افغانستان، عربستان سوزاند و به تحریک آنها پرداخت. نمونه عراق جلو چشم شماست که به علت سرکوب اهل سنت از سوی حکومت شیعه مورد حمایت ایران، داعش مثل عطسه گسترش یافت. حل به قول شما حکومتهای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل که از این وضع استفاده میکنند، این وضع را به وجود آوردند؟
همنشین بهار
جنگ پلیدی که با یورش همهجانبه عربستان و شرکا؛ به کشور بسیار فقیر یمن، کلید خوردهاست. ... عمق فاجعه برای بسیاری از ما هنوز روشن نیست. باش تا صبح صادقش بدمد و دندان زمان گِره ها را باز کند. فیا عجبا، عجبا که داعشسازان و امثال نتانیاهو و احمد الجبرا و ابوبکر بغدادی نیز از لشکرکشی شیوخ، «شنگول و کیفور»، چالان میکنند! ... آیا آدمی از محیط جانورانه « الحَقُ لِمَن غَلَبَ » (حق با زور و سلطه است)، تاثیر میپذیرد؟ آیا بر افکار عمومی جهان دشنه و کینه سوار است؟ اشتباه نشود، هیچ انسان ستمدیدهای که جهان و میهنش را میشناسد، با استبداد زیر پرده دین و حکومتی که در میهن شیخ گزیده ما فقر و ستم و اندوه به بار آورده، میانه ندارد. اما این ضدیت بر حق، دلیل نمیشود که در دام دود و دَم از مابهتران و های و هوی میدیای جهانی افتاده، پا روی حقیقت بگذاریم. جنبش حوثیون(حوثیها) پیش نمیرفت اگر حاکمان مستبد يمن گرفتار فساد گسترده نبودند. ... شیوخ عربستان، هووی حکومت ایراناند و به دلائل مشخص، حوثیون(حوثیها) را برنمیتابند، اما هیهات اگر تصور کنیم مبشر آزادی بوده و از نمد چرکینشان، کلاهی نصیب کسی میشود! یا تغاری خواهد شکست و ماستی میریزد و آنوقت همه چیز به وفق مراد میچرخد... ... در عربستان شریعتزده، در شهرهای جده و طایف و تبوک و حتی در مدینه و مکه...(به جز شهر شبه واشنگتن ریاض)، در جای جای کشوری که روی اقیانوسی از نفت و گاز است، مردم باید «هِن و هَن کنان» روی دوش خودشان کپسولهای سنگین گاز را حمل کنند و با خود به خانه یا محل کارشان ببرند، یعنی در خیلی از شهرهای آن امپراتوری نفت، که بودجه سالانهاشان سر به فلک میکشد، هنوز لولهکشی گاز نیست و روزی چند بار مامورین امر به معروف و...مردم را به زور بسوی به اصطلاح «صلوة» میکشانند و کلافه میکنند. مامورین دشداشه پوشی که با ریای تمام الله الله سر میدهند... هنوز (همین الآن هم) بر بسیاری از مغازه ها و شرکتها در آن کشور نام «بن لادن» روی تابلوها، به چشم میخورد و بسیاری از غیرخودی ها به جای برگه هویت (document)؛ صاحب اختیار دارند، «صاحب» دارند. یعنی عملاً زیر سایه یک عرب سعودی هستند و با وی هویت میگیرند! آیا چنین سیستمی که چشم دیدن «بهار عرب» را هم نداشت و کارشکنی ای نبود که نکند، سیستمی که با انتخابات و ارزش هايی چون حقوق بشر، دموکراسی، برابری، کثرت گرايی و رواداری بیگانه بیگانه است و همه مناصب سياسی را ميان یک دودمان توزیع کرده، میتواند و میخواهد در یمن فقر زده، آزادی و عدالت به ارمغان بیآورد؟ آیا امثال «بندر بن سلطان» آزادی به ارمغان میآورند؟ درست است که این شیخ و آن مَلک سعودی خر پول اند و «دست بده» دارند و خیلی ناز و «کریم»اند اما...! اما غریبه و نامحرم اند و جنگ نیابتیشان پلید است و در این سگ دعوا، حقیقتی نیست. «حقیقت به همان اندازه متواضع است که نور میتواند متواضع باشد. حقیقت؛ هم سنگ محک خویش است، هم سنگ محک دروغ»