نرگس محمدی: به رشد آگاهی و مقاومت در برابر نقض حقوق بشر خوشبینم
بهداد بردبار- نرگس محمدی با تأکید بر اینکه توافق انجام شده بر فضای داخل هم تأثیر خواهد گذاشت، میگوید که امیدوار است این توافق در دراز مدت به تغییر در سیاستهای ایران منجر شود.
کمتر از دو سال بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در مذاکرات هستهای در لوزان سوئیس، به تفاهم سیاسی رسیدند و این توافق را با صدور بیانیه مشترکی در روز پنجشنبه، ۱۳ فروردین ماه اعلام کردند.
در پی تفاهمهای مطرح شده در بیانیه مشترک لوزان، این پرسش مطرح میشود که آیا به دنبال این توافق، وضعیت آزادیهای مدنی و حقوق بشر در ایران هم بهبود خواهد یافت؟
رادیو زمانه به منظور بررسی تأثیر احتمالی تفاهمنامه لوزان بر وضعیت حقوق بشر ایران، با نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و عضو کانون شهروندی زنان گفتوگویی انجام داده است.
خانم محمدی در این گفتوگو، با تأکید بر اینکه توافق انجام شده بر فضای داخل هم تأثیر خواهد گذاشت، میگوید: «میتوانیم امیدوار باشیم که توافق ایجاد شده بین ایران و غرب در دراز مدت به تغییراتی در سیاست خارجی ایران منجر شود و ایران هم مناسبات خود با جهان را بر اساس تفاهم و مصالحه، تنظیم کند.»
رادیو زمانه- خانم محمدی! وضعیت حقوق بشر در برخی کشورها که با غرب رابطه خوبی دارند بسیار وخیم است. مثلاً متحدان آمریکا در منطقه چندان نیازی نمیبینند که برای بهبود وضع حقوق شهروندان گام بردارند. آیا نگران نیستید که پس از دستیابی به توافق هستهای، فشار بر روی فعالان مدنی بیشتر شود؟
نرگس محمدی- در سال های گذشته فعالان مدنی یا به همکاری با دولتهای متخاصم متهم میشدند یا به تلاش برای پیاده کردن برنامههای دشمنان و از این رو همواره تحت فشار بودند. اما پس از این توافق میتوانیم امیدوار باشیم که حاکمیت بهانهای برای ارائه این اتهامها به منظور محکوم کردن فعالان مدنی و روزنامهنگاران نداشته باشد. مقامهای دولتی در طول چند سال اخیر بسیاری از کمبودها را ناشی از تحت فشار بودن ایران در پی تحریمها و شرایط ویژه کشور میدانستند. رسانههای محافظهکار نیز همین اتهامها را به فعالان مدنی وارد میکردند. بنابراین تصور نمیکنم وضعیت حقوق بشر در داخل کشور به سرعت دچار تغییر محسوسی شود، اما میتوانیم امیدوار باشیم که توافق ایجاد شده بین ایران و غرب در درازمدت به تغییراتی در سیاست خارجی ایران منجر شود و ایران هم مناسبات خود با جهان را بر اساس تفاهم و مصالحه، تنظیم کند. به طور حتم این فضا بر فضای داخل هم تأثیر خواهد گذاشت. البته حقوق بشر تنها به حوزه فعالیت روزنامهنگاران، فعالان مدنی و آزدی بیان محدود نمیشود و وضعیت اقتصادی مردم هم بخشی از حوزه حقوق بشر است. بنابراین برداشته شدن تحریمها میتواند به ایجاد ثبات بیانجامد و چشمانداز امیدوارکنندهای برای زنان و جوانان ترسیم کند.
- از زمان روی کار آمدن دولت روحانی نزدیک به دو سال میگذرد ولی تاکنون تغییر محسوسی در وضعیت حقوق بشر حاصل نشده است. به طور مثال تعداد اعدامها در ایران نسبت به ده سال گذشته افزایش یافته و .... به نظر شما دلیل این وخامت اوضاع چیست؟
- ببینید حوزههای سلب و سخت بخش افراطی حاکمیت، بخش دیگری از مشکلات موجود در این حوزه هستند. ساختار قدرت در ایران و تحلیل آن امر پیچیدهای است. در طول ۳۶ سال گذشته شاهد بودهایم که همواره حقوق بخشی از مردم در کشمکشهای جریانهای سیاسی حاکم بر قدرت، به گروگان گرفته شده است. در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، جناح افراطی برای مدت کوتاهی نتوانست عکسالعمل خاصی نشان دهد، سپس شاهد ادامه وقوع قتلهای زنجیرهای از سوی بخشی از بدنه حاکمیت بودیم و پس از افشای این موضوع ازسوی دولت، حمله به کوی دانشگاه رخ داد و خاتمی در موقعیتی قرار گرفت که ناچار بود هر روز در داخل با بحرانهای بسیاری دست و پنجه نرم کند و در نهایت انرژی خود را برای مقابله با این کانونهای بحرانساز هزینه کرد. فراموش نکنیم سرانجام افراطیون توانستند با این فشارها دولت را زمینگیر کنند، هر چند دالانهای تو در توی قدرت و دخالت بخشی از بدنه حاکمیت در ماجرای قتلهای زنجیرهای برای مردم فاش شد.
- یعنی شما معتقد هستید که برخی گروهها در داخل کشور که ممکن است از توافق هستهای ناخشنود باشند، میخواهند با وخیم کردن وضعیت حقوق بشر به دولت فشار وارد کنند؟
- همان فشارهای زمان خاتمی در برابر دولت روحانی هم وجود دارد. دولت روحانی در برخی از عرصهها آنطور که گروههای افراطی میخواستند عمل نکرد. برای مثال در زمینه هستهای، گروههای افراطی خواهان مقاومت و ادامه تحریمها بودند. در سالهای گذشته این گروهها با دولت دچار تضاد منافع میشدند و در این بزنگاهها به دنبال نمایش قدرت خود در عرصههای داخلی و خارجی بودند. اجرای بسیاری از اعدامها در برخی بزنگاهها حاوی پیامهای خاصی بودند. برای مثال در ماه گذشته درست پیش از جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل، شش زندانی کرد اهل سنت و چند زندانی سیاسی کرد در زندان ارومیه اعدام شدند. با این پیام که حاکمیت هنوز در ایران دارای قدرت است و بیانیههای سازمان ملل اهمیت چندانی ندارند. در این کشمکشها گروههای افراطی نیز برای ایجاد رعب و سرکوب در داخل، خواستار نمایش قدرت به جامعه جهانی بودند و این رفتارها در راستای به چالش کشیدن قدرت دولت به نمایش گذاشته شدند.
- یعنی پروندهسازی علیه فعالان مدنی و سیاسی با هدف خراب کردن وجهه دولت صورت میگیرد؟
- بله! این رفتارها مسبوق به سابقه هستند. برای مثال بازداشت دسته جمعی فعالان ملی مذهبی و نهضت آزادی در دوران اصلاحات و وارد کردن اتهامهای سنگین از جمله براندازی به ۷۰ تن از فعالان سیاسی در دوران خاتمی نمونهای از این فشارها بود. تصور میکنم همین اتفاق در دولت روحانی هم در حال رخ دادن است و بخش افراطی قصد دارد سنگاندازی کند. روحانی از ابتدا گفت که به دنبال آشتی و مصالحه با جهان است، هر چند این موضوع به مذاق تندروها خوش نیامد. شما میتوانید صدای اعتراض آنها را از تریبون مجلس و روزنامهها بشنوید. سر همین موضوع مصالحه، مخالفت سرسختانهای صورت گرفت. تندروها دیدند که تصمیم مصالحه با غرب تصمیمی است که از سوی رأس حاکمیت اتخاذ شده و آنها نمیتوانند این نظر را تغییر دهند یا در این تصمیم خللی ایجاد کنند و کار را به بنبست بکشانند، پس به فکر سنگاندازی در حوزه حقوق بشر افتادهاند تا نشان دهند ایران در نقض حقوق بشر، اوضاع بسیار وخیمی دارد. برخی موارد نقض حقوق بشر اما در حیطه اختیارات دولت نیستند. این موارد در جهت تضعیف و مخدوش کردن چهره دولت در مذاکرات خارجی و تأثیر بر افکار عمومی رخ میدهند.
- به نظر شما دستاورد دولت روحانی در دو سال گذشته چه بوده است؟
- ببینید، دولت روحانی از ابتدا به دنبال بهبود روابط ایران و غرب بود و در این حوزه بیشترین انرژی را صرف کرد. بیشترین درگیری با مخالفان را هم در همین حوزه داشت. کانونهای بحرانساز و گروههای افراطی نیز در همین حوزه با دولت درگیر شدهاند. روحانی چند بار در مورد تحقق خواستههای جامعه مدنی صحبت کرد اما به نظر میرسد این مسائل به طور جدی از سوی دولت دنبال نمیشوند. از طرفی از جانب دولت هم نسبت به فعالان مدنی بیمهری میبینیم. با وجود سرکوب هشت ساله دوران احمدینژاد علیه فعالان مدنی و به رغم فشارهای هر روزه طیف تندرو، شاهد بیمهری دولت روحانی هم هستیم. به نظر میرسد که دولت در مقابل تمامی این مشکلات از جمله اعدامها، حبسها و پرورندهسازیها، هیچ برنامه جدی و عینی برای بهبود فعالیت فعالان جامعه مدنی ندارد و نسبت به خواستههای آنها هم بیتوجه بوده است. البته این را هم در نظر بگیریم که روحانی ویرانهای را پس از دوران احمدینژاد تحویل گرفت که در شرایط انزوا قرار داشت اما او این معادله را معکوس کرد و حالا اسرائیل را به انزوا برده است. هرچند، بیتوجهی دولت نسبت به جامعه مدنی قابل توجیه نیست. امیدواریم که دولت آرام آرام و بعد از توافق نهایی، رویکردی جدی نسبت به خواستههای جامعه مدنی داشته باشد.
- جمهوری اسلامی برای گرفتن تصمیمهای مهم مثل پایان دادن به جنگ هیچ گاه به آرای عمومی رجوع نکرده است. آیا پذیرش توافق هستهای محصول فشارهای داخلی بوده یا فشارهای قدرتهای خارجی؟ آیا تحریمها نظام را وادار به پذیرش تفاهمنامه کرده است؟
- نظام اسلامی در زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به نظر مردم رجوع نکرد اما جامعه ایران در سال ۹۴ بسیار متحول شده است. بر اساس معیارهای مختلف، جامعه ایران بسیار تغییر کرده است. حتی ساختارهای همین نظام موجود هم تغییر کرده است. افکار عمومی مؤلفهای بسیار مهم در شکل دادن به مشروعیت و قدرت نظام سیاسی است. فشار افکار عمومی برای پایان دادن به تحریمها بسیار تأثیرگذار بود. به یاد بیاوریم سخنان احمد جنتی، امام جمعه موقت تهران را که گفته بود چه عیبی دارد اگر وضع بدتر شود و روزی یک وعده غذا بخوریم. این سخنان در جامعه بازخورد بسیار بدی داشت. افکار عمومی عکسالعمل بسیار منفی نشان داد و این سخنان به جوک تبدیل شدند در حالی که در دوران جنگ هشت ساله، بسیاری از زنان ایرانی طلای دستشان را برای کمک به جبههها میدادند و به اصطلاح فرهنگ ایثار و مقاومت وجود داشت ولی حالا افکار عمومی از ادامه تحریمها حمایت نمیکند. اختلاسهای دوران احمدینژاد هم یک نوع غارت اموال عمومی بود و وقتی مردم میشنوند اموال عمومی نابود شده، دیگر حاضر نیستند بابت تحریمها هزینه بدهند، در حالی که سران مملکت از فساد مالی و غارت اموال عمومی جلوگیری نمیکنند. در شرایطی که جیبهایی برای برنامه هستهای و تحریمها دوخته شده بود، ما با فقر نهادینه شده در کشور روبهرو بوده و هستیم آن هم درست در زمانی که شاهد بیشترین میزان فروش نفت در طول تاریخ کشور بودیم. معتقدم قدرت حتی در حوزههایی که حاضر به پذیرش خواستههای جامعه نیست، در برابر این خواستهها انعطاف نشان میدهد.
- تصور میکنید همانطور که قدرتهای جهانی در موضوع هستهای به ایران فشار وارد کردند، در مورد حقوق بشر هم به ایران فشار وارد کنند؟
- من فکر نمیکنم که قدرتهای جهانی حاضر باشند برای بهبود وضعیت حقوق بشر، سایر کشورها را به چالش جدی بکشند چرا که مناسبات سیاسی و اقتصادی برای آنها در اولویت است. به هر حال منافعی وجود دارد که حقوق بشر به حاشیه میرود. موضوع انرژی هستهای آنقدر برای قدرتهای جهانی مهم بود که برای آن وقت بگذارند، قطعنامه صادر کنند، معیارهایی تعیین کنند، تنبیه کنند و ایران را پای میز مذاکره بکشانند اما در حوزه حقوق بشر هیچ اتفاقی رخ نداده است و جهان با آرمانهای حقوق بشری و حساسیت نسبت به نقض حقوق بشر فاصله بسیاری دارد. حتی در مقاطعی که حقوق بشر به شکل گسترده نقض شد، قدرتهای جهانی تا این اندازه از خود حساسیت نشان ندادند و ما هم چنین توقعی نداریم. من به رشد آگاهی در جامعه و مقاومت در برابر نقض حقوق بشر خوشبین هستم. ما باید بر روی افکار عمومی سرمایهگذاری بیشتری بکنیم. دولتی پاسخگو در این عرصه انتخاب کنیم و از دولت بخواهیم که جدیتر وارد این عرصه شود. امیدوارم دولت روحانی هم با تکیه بر رأی مردم، برای بهبود وضعیت حقوق بشر وارد چانهزنی شود. روحانی برای رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی وعدههایی داده بود و ما انتظار داریم که به وعدههای خود عمل کند. امیدوارم این تفاهم در میان مدت به بهبود وضعیت عمومی حقوق بشر منجر شود.
نظرها
نظری وجود ندارد.