ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از ناسیونالیسم دینی تا تعصب ملی: ایرانی نیستی اگر نخوانی!

نعیمه دوستدار- تعرض به دو نوجوان ایرانی در عربستان، همنشینی غریبی میان گروه‌های مختلف ایجاد کرد: ناسیونالیسم شیعی کنار ناسیونالیسم ایرانی قرار گرفت و وحدتی ایجاد شد که بسیاری آن را نژاد‌پرستانه خواندند.

تعرض به دو نوجوان ایرانی در بازگشت از سفر حج عمره، جرقه‌ای شد تا همنشینی غریبی میان گروه‌های مختلفی از ایرانیان ایجاد شود: ناسیونالیسم شیعی در کنار ناسیونالیسم ایرانی قرار گرفت و یک وحدت درونی ایجاد شد؛ وحدتی که خیلی‌ها آن را نژاد‌پرستانه می‌خوانند.

نوشتن شعار مرگ بر آل سعود بر دیواری در ایران

پذیرش این اتهام اما برای گروهی که این روزها به شدت از این تعرض برآشفته شده‌اند، آسان نیست. بسیاری از آن‌ها گمان می‌کنند که باید در مقابل تحقیری تاریخی بایستند که عرب‌ها عامل آن بوده‌اند و در نتیجه حمله آن‌ها به ایران رخ داده است. و چه فرصتی بهتر از این؟ اینجا همان جایی است که هم دولت از آن راضی است، هم ملت.

نژادپرستی مدرن

نژادپرستی کلاسیک خصوصیات فیزیولوژیکی و بیولوژیکی انسان‌ها را عامل نابرابری آن‌ها می‌دانست و نقشی برای مداخله قدرت در عقب‌ نگه داشتن نژادهای گوناگون بشر قائل نبود. در تعریف کلاسیک نژادپرستی، همه چیز ذاتی و وابسته به ژن بود؛ تصادفی تلخ که سیاه‌ها و سفیدها را از هم جدا می‌کرد. گرچه قرن‌ها با مظاهر نژادپرستی مبارزه شد و آپارتاید و تبعیض نژادی در بسیاری از کشورها منسوخ شد اما تنها تفاوت رنگ پوست عامل بقای نژادپرستی نبود.

قوم‌های گوناگون که تفاوت‌شان تنها زبان و فرهنگ و گاهی حتی اندازه قد و قامت است، در تاریخ معاصر بارها علیه هم برخاسته‌اند و خونریزی‌ها کرده‌اند.

بزرگ‌ترین جلوه نژادپرستی در جهان معاصر، آلمان نازی بود که در آن تفکرات نژادپرستانه، مذهب، نژاد و حتی ناتوانی جسمی و حرکتی را در برمی‌گرفت و سرانجام به کشتار وسیع نسل‌های یهودیان و ناتوانان انجامید.

امروز هم رفتارهای تبعیض‌آمیزی که از کلیشه‌های برآمده از باورهای نژادی برمی‌خیزند، همچنان گروه‌های مختلف دینی و مذهبی و حتی زبانی را هدف قرار می‌دهند.

در جهان امروز، کسانی با توهم برتری فرهنگی، صاحبان فرهنگ‌های دیگر را تحقیر می‌کنند؛ آن هم با تکیه بر تاریخ و عوامل بیولوژیک. بر این اساس، اروپایی‌هایی که مردم شرق را عقب‌افتاده تلقی می‌کنند، فرقی با ایرانیانی ندارند که اعراب را نژاد پست‌تر می‌دانند و البته عرب‌هایی هم که «عجم» را «منفور» و «نجس» می‌دانند، بخشی از جریان نژادپرستی مدرن هستند.

نژادپرستی از نوع ایرانی

وقتی ماجرای تعرض به نوجوانان ایرانی در بازگشت از سفر حج عمره مطرح شد، ناسیونالیسم ملی به سرعت خود را در قالب اکنش‌های احساسی با رنگ و بوی نژادپرستانه در جامعه مجازی و در میان عموم ایرانیان نشان داد. پیش از آنکه فرصتی برای نشان دادن اعتراض مدنی و مسالمت‌آمیز به ماجرای تعرض به این دو نوجوان فراهم شود، به سرعت حجم بالایی از جک‌ها، متن‌های وایبری و استتوس‌های فیس‌بوکی تولید شد که ایرانیان آریایی را قسم می‌دادند که اگر «غیرت» ایرانی دارند، این متن‌ها را دست به دست کنند.

اینجا دیگر موضوع تنها «غیرت دینی» نبود. خیلی‌ها آن را «خشم مقدس» خواندند و در اظهارنظرها و واکنش‌های خود اذعان کردند که مردم از این واقعه خشمگین هستند و باید آن‌ها را درک کرد. به اعتقاد آن‌ها این خشم را باید فهمید چون واکنشی است در مقابل یک واقعه و زمینه‌ تاریخی و فرهنگی آن طولانی‌تر از روزهای اخیر است. آن‌ها این توفان را پاسخی طبیعی به اظهارات ضد ایرانی و ضد شیعی شبکه‌های ماهواره‌ای سلفی و حکومت‌های عربی سنی دانستند که از هیچ فرصتی برای تاختن به ایران و ایرانیان فروگذار نمی‌کنند.

این خشم مقدس اما به خشن‌ترین شیوه‌ها بروز کرد. از فحاشی به اعراب و به کار بردن کلمات رکیک تا تحقیر فرهنگ قومی آن‌ها با نسبت دادن صفت‌هایی مانند «سوسمارخور» و «زبان نفهم». آن‌ها که خشم خود را در قالب گفتار فرهنگی پوشاندند، اظهارنظرهایی از این دست کردند: «مشکل اصلی ایرانیان با اعراب نه نژادی بلکه فرهنگی است. آن فرهنگ توحش که از ۱۴۰۰ سال پیش تاکنون عقب ماندگی را بر ایران تحمیل کرده است. همان فرهنگ تازی شبه جزیره که تمدن‌های بزرگ خاورمیانه و شمال آفریقا را برانداختند و زبان‌های ملی را به فنا بردند.»

آن‌ها عرب‌ستیزی ملی‌گرایان ایرانی را اسلام‌ستیزی تفسیر می‌کنند و اعتراض به آنچه جنایات اعراب و اسلام در ایران دانسته می‌شود. همان‌طور که عرب‌ستیزی شیعیان مذهبی، معنای دیگر سنی‌ستیزی و وهابی‌ستیزی است.

در اظهارنظرهای آن‌ها اشاراتی به آنچه امروز در منطقه و در همسایگی ایران می‌گذرد هم هست: «مسأله نژاد و نژاد پرستی‌ نیست. نیازی نیست برگردید ۱۴۰۰ سال پیش. کافی‌ است چشم باز کنید و منطقه را ببینید. چه کسانی‌ سر می‌برند، چه کسانی‌ کافر می‌‌کشند؟ چه کسانی‌ به جان بناهای تاریخی و موزه‌ها افتاده‌اند و چه کسانی‌ هنوز دختران و زنان ایزدی را چون برده جنسی‌ می‌‌فروشند؟»

برخی از آن‌هایی که همراه این موج خشونت شدند، حتی خود قادر به تحلیل احساس خود نیستند. یک کاربر فیس‌بوک نوشته است: «هرگز با هیچ عربی همکار و دوست نبود‌ه‌ام. حتی با آن‌ها برخوردی نداشته‌ام. از آن‌ها بدم می‌آید. نمی‌دانم چرا؟!»

همزمان با این تحولات که به سرعت در گفت‌وگوهای ایرانیان جا باز کرد، یک قطعه موسیقی هم تولید شد؛ آهنگ «عرب‌کش» که در آن خواننده ترکیب وسیعی از سیاست و فرهنگ ضد عرب را ارائه می‌دهد: تحسین قاسم سلیمانی، فرماندهان سپاه ایران در کنار نام بردن از کوروش و بابک خرمدین. خواننده حتی به تفاهم هسته‌ای هم اعتراض می‌کند و پیشنهاد می‌دهد که عرب‌ها تحریم شوند. گردن زدن عرب‌ها در کنار قبر کوروش پیشنهاد آخر این خواننده است.

مخاطب این موسیقی رپ، میلیون‌ها جوان ایرانی سرخورده از حاکمیت شیعی ایران هستند که شکست سیاست‌های ایدئولوژیک آن، سرنوشت آن‌ها را تحت تأثیر خود قرار داده است. جوانانی که خود را به دلیل این سیاست‌ها تحقیر شده و در جهان منزوی می‌بینند. آن‌ها می‌خواهند به چیزی قوی‌تر و بهتر تعلق داشته باشند: به هویتی که به آن‌ها معنی ببخشد؛ آمیزه‌ای از قاسم سلیمانی و کوروش.

از ناسیونالیسم ملی تا ناسیونالیسم شیعی

همزمان که مقامات ایرانی درباره تعرض به دو نوجوان ایرانی واکنش نشان می‌دادند و خبرهایی از توقف سفرهای عمره و اعزام ایرانیان به عربستان منتشر می‌شد، تجمعاتی هم در برابر سفارت عربستان در تهران شکل گرفت. هر چند خبرگزاری‌های داخلی گزارش دادند که «عزا عزاست امروز، ایرانی باغیرت صاحب عزاست امروز»، «بی‌شرف حیا کن، خاک ما رو‌‌ رها کن» و «تا پرچمو نگیریم، ما از اینجا نمی‌‌ریم»، شعارهای معترضان در مقابل سفارت عربستان بوده، اما معترضان به همین اکتفا نکردند. عکس‌هایی از پلاکاردهایی منتشر شد که عرب‌ها را «سوسمارخور و ملخ‌خور» نامیده بود.

اما این اعتراض‌‌های به شدت ملی، همین‌جا به اعتراض‌های شیعی نزدیک شد. در همان تجمعات کسانی بودند که شعار «حیدر حیدر» و «برادر بسیجی، پس رگ غیرتت کو» سر می‌دادند و پیام‌هایی که عرب‌ها را «وهابی‌های تروریست» می‌خواند و شیعیان را به مقابله با «رافضی‌های نجس و مجوس‌های صفوی» فرا می‌خواند هم رد و بدل می‌شد.

پیش از این حتی ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعه، پیشنهاد تحریم حج را داده بود. در عرض چند روز،‌ کار سیاسی‌تر از قبل شد و پای مداخله عربستان در یمن هم به میان کشیده شد، آن هم در شرایطی که ایران هم به حمایت از حوثی‌های یمن متهم است. این نقطه همان فصل مشترک بود: ملی‌گراهایی که اسلام را عامل مشکلات چند صد ساله ایران می‌دانستند، در کنار شیعیانی ایستادند که آرزوی تشکیل هلال شیعی در منطقه را دارند؛ دو نگاه متناقض به یک موضوع.

در کنار منتقدانی که این رفتارهای هیجانی و واکنشی را نژادپرستانه دانسته‌اند، گروهی معتقدند که تحقیر مداوم ایرانیان و متهم کردن‌شان به نژادپرستی رفتار نادرستی است. منتقدان اما به نمونه‌های دیگری از رفتارهای افراطی در سال‌های اخیر اشاره می‌کنند؛ رفتار ایرانیان با پناهندگان عرب و افغان، نادیده گرفتن حقوق مهاجران و تبعیض در حقوق اقلیت‌های قومی در داخل ایران. آن‌ها به عنوان مثال تبعیض‌های قومی نسبت به کردها، ترک‌ها، عرب‌ها و سنی‌های ساکن ایران را مطرح می‌کنند که نه تنها از دستیابی به بسیاری از منابع اقتصادی و سیاسی در داخل کشور محرومند، بلکه حتی حقوق اولیه آن‌ها مانند حق داشتن مسجد و آموزش زبان مادری نیز نقض می‌شود. در مقابل طرح این نکات اما منتقدان برچسب «جدایی‌طلبی» و «حمایت از تروریسم» می‌خورند.

با وجود میان‌داری و تلاش افراد و گروه‌هایی که سعی کرده‌اند در این هیاهو با کوبیدن بر طبل عرب‌ستیزی و نژادپرستی مخالفت کنند و خطرات رشد تفکرات افراطی را در فضای جامعه گوشزد کنند، موج‌های قدرتمند مجازی و حقیقی در جامعه ایران در حال حرکت است. این بار هم که این موج فرو بنشیند، همچنان این احتمال وجود دارد که از جای دیگری برخیزد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • شاهین امینی

    ما ایرانی ها به خوبی می دانیم که این همه احساس حقارت برای چه است نه ربطی به دین اسلام دارد نه به اعراب. ما ملتی بسیار کینه ای  و بدون گذشت و حسود نسبت به همدیگر هستیم .از شکست یکدیگر مسرور می شویم. در مقابل ظالمین ( سپاه و بسیج ) مثل موش به سوراخ می خزیم و در مقابل  افراد ضعیف مثل گرگ می شویم. این قداره بندی ها در  مقابل اعراب هم فقط در فیس بوک و فضای مجازی است. اگر سری به کشور امارات بزنید  می بینید که نیش ایرانی ها تا بنا گوش برای اعراب باز است و همچنین سری هم به کلوپ های خاص شبانه بزنید می بینید که چه حماسه ها در جریان است

  • هاگن

    با قسمتی از حرف های این نوشته مخالفم! .... بسیاری از مواردی که در انتها به عنوان نمونه هایی از نژادپرستی ایرانیان اشاره شده مانندتبعیض علیه اقلیت های دینی، مواردی هستند که حکومت ایران در حال وضع و اعمال اون هاست و مردم ایران هیچ نقشی در اجرای این موارد ندارند... بنابراین نمیتوان با این نوع مثال ها صفت نژادپرستی رو به مردم نسبت داد. مورد مهم تر: .... به نظر من بسیاری از رفتارهای کنونی ما در ایران نژادپرستانه اند به دو دلیل مهم...اول اینکه تاکنون از هیچ طریقی این آموزش به ما داده نشده که مثلا فلان رفتار یا بهمان کار نمونه ای از نژادپرستی تلقی میشه... از اون جا که بیشتر ماها رفتارهایی انجام میدیم که یاد گرفتیم ...پس بدون آموزش فقط درصد اندکی هستن که به جنبه ی نژادپرستی رفتارشون توجه میکنن. مساله ی دوم هم به عقیده ی بنده اینه که در طول حکومت جمهوری اسلامی و به دلیل انزوای بین المللی و کمبود رابطه با کشورهای دیگر خیلی از ما ایرانی ها نتونستین فرهنگ و اخلاق خودمون رو در دنیا نشون بدیم و از اونجا که وضعیت اقتصادی یکی از مهم ترین نشانه های مورد توجه در دنیای کنونی هست میبینیم که جاهایی مثل کشورهای عربی و یا ترکیه حضور بین المللی گسترده ای دارند بنابراین برای خالی کردن عقده های درونی خودمون سعی میکنیم با تحقیر کشورهای فقیرتر و مهاجران اون خا در ایران بگیم که ما هم خوبیم....به بیان دیگر، فکر میکنم با ارتباط بیشتر با دنیا این نوع تفکر و صحبت در میان ایرانی ها کمتر بشه.

  • Behrouz

    هر ملتی که شب و روزش با شعار «مرگ بر.....» و «......نابود باید گردد» و بخواهد قومی را نابود کند در عین عقب ماندگی خاطره آلمان نازی را بیدار میکند. «مرگ بر.....» و «......نابود باید گردد» برای ما مرگ و نابودی آورده و هنوز پند نگرفته ایم..

  • کلو

    ضمن محکومیت و مذمت امر شنیع نژادپرستی و همچنین سیاستهای شکست خورده ی جمهوری اسلامی و ایدئولوژی اسلام سیاسی باید این نکته را به مطالب نویسنده ی محترم افزود که تقابل یا تخاصم قومی بین ایرانیان و اعراب(منظور اعراب ساکن در کشورهای همجوار ایران و خاورمیانه) مسئله ی تازه ای نیست و بر اساس متون دوره ی اسلامی و آثار بجای مانده همچون کتاب "عرب و عجم" و "فتوح البلدان" اثر بلادزی و.... میشود ریشه های تاریخی این اختلافات را بازیافت، چنین واکنشی از جانب مردم ایران شاید آمیخته به نوعی رمانتیسیسم شیعی و تعصب ایرانی باشد و حتی ممکنست گونه ای تخلیه ی عقده های سرکوب اجتماعی فرهنگی از جانب جوانان ایرانی به نظر آید اما لازم به یادآوریست که به هیچ عنوان نمیتوان تنها مسئله ی ناسیونالیسم مدرن ایرانی و یا جاه طلبی شیعی را در شکل گیری چنین جریانی موثر دانست چنانکه اشاره رفت به نظر میرسد این الگو از ناسیونالیسم ایرانی برخوردار از ریشه های بسیار کهن تاریخی ست... نویسنده مقاله لازم است گذری به آثار "برنارد لوئیس" به عنوان یکی از بزرگترین خاورمیانه شناسان معاصر بیاندازد تا نظر وی را نسبت به هویت ایرانیان و تعصب قومی انان جویا شود: لوئیس معتقد است جنس ملی گرایی ایرانی کاملا با الگوی دولت ملت مدرن قرن نوزدهمی متفاوت است دقیقا به این خاطر که او هویت و ملی گرایی ایرانیان را کاملا تاریخی میداند و بر این مسئله نیز صحه میگذارد که عناصر تشکیل دهنده هویت و ملیت ایرانی برخلاف هویت های تصنعی و پسا قرن نوزدهمی بسیاری از کشورهای خاورمیانه ازجمله همین کشورهای عربی کاملا تاریخی و برخوردار از سیری متفاوت میباشد...

  • ققنوس

    با شاهین موافقم. هر چند که ایشان کمی تیزتر گفته است، اما هر چه هست افراط و تفریط است. گر چه عمل اعراب زشت و شنیع است، اما هر حرکتی ولو زشت خواستار واکنش عقلانی است. من نمی دانم این کشور کی روی رفتار عاقلانه و سنجیده را به خود خواهد دید. حسم این است که استبداد از همان گذشته تا کنون چنان به ریشه ما زده که توان فعل عقلانی را از دست داده ایم.

  • جالب انگیزناک

    انگار همیشه قربانی جای متهم است.

  • بهنام

    با تشکر از سرکار خانم نعیمه دوستدار به خاطر زحمت نوشتن و نشر مقاله . به نظر میرسد که حقیقت ماجرا قدری اغراق آمیز مطرح گردیده و هنوز به درستی روشن نیست که واقعآ چه اتفاقی افتاده است ولی ما ایرانیان مثل همیشه بدون کوچکترین تحقیق و صبر برای روشن شدن واقعیت ماجرا ، خود را در مقام قضاوت نشانده و بلافاصله حکم صادر می کنیم . ظاهرآ به خاطر مشکوک بودن به احتمال وجود مواد مخدر ، پلیس فرودگاه به این دو جوان شک کرده و آنها را به اطاق بازرسی هدایت میکنند و در آنجا طبق رویه معمول که از سالها قبل وجود داشته و مسئله تازه ای نیست ، افراد باید لخت مادر زاد شده و مقابل دستگاه اشعه ایکس قرار گیرند و بازرسی گردند و بنده از افراد دیگری در سالهای گذشته شنیده ام که روال و روش بازرسی اینگونه است ، چون متاسفانه تعداد قلیلی از هموطنان بیشتر به خاطر مصارف شخصی مقداری مواد مخدر جا سازی کرده و با خود به آنجا میبرند و بعضآ در اینگونه بازرسیها کشف میگردد . البته یک نکته کلیدی اینکه این بازرسیها قاعدتآ باید در بدو ورود کاروان نجام گردد نه این طور که میگویند هنگام بازگشت کاروان و همین مسئله هم بیشتر بر دامنه شک و تردیدها می افزاید . آقای نوریزاده هم به این مسئله اشاره کرده اند و میگویند حقیقت ماجرا همین بوده است و با توجه به ارتباطات قوی که در کشورهای عربی دارند شاید کانال مورد اعتمادی برای کشف حقیقت باشند ، البته حملات تندی هم به ایشان شده که چرا شما از آنها ( سعودیها ) حمایت میکنید . بنده هم به هیچ عنوان قصد حمایت از سعودیها را ندارم و به طور کلی با خرافات اسلامی و دینی و مذهبی مشکل دارم و رفتن به مراسم حج را کاری عبث و بیهوده میدانم و امیدوارم مردم آگاه شده و خود را از قید خرافات و جهل رها نمایند . مسئله دیگر اینکه زنجیره ای از اتفاقات باعث شد که خود رژیم هم به این موارد دامن زده و بزرگنمائی کند و به احتمال زیاد به خاطر عصبانیت از حمله عربستان به یمن ، فرصت را مغتنم شمرده و تا آنجا که میتوانست بهره برداری سیاسی کرد . برگرداندن یک هواپیمای بوئینگ 747 دو روز بعد از این حادثه از فرودگاه جده به فرودگاه اصفهان یکی از همین موارد میباشد که اصلآ و ابدآ هیچ ربطی به آن اتفاق نداشت و اصل ماجرا این بود ( برای اولین بار در سایت رادیو زمانه افشا میکنم ) که در رجیستری ( لیست کلیه خدمه پرواز و مسافرین حاضر در هواپیما ) که هواپیمایی باید برای هر پرواز به طرف مقابل ارائه دهد و این یک عرف بین المللیست ، تا دقایق آخر تعلل کرده و بعد از ارائه رجیستر به مسئولین فرودگاه جده و تطابق لیست مسافران و خدمه با لیست سیاه ( بلک لیست ) عربستان مشخص میگردد که یکی از افراد حاضر در هواپیما جزو لیست سیاه عربستان میباشد و مسئولین امنیتی هم شاید با حساسیت ایجاد شده چند روز اخیر و درگیریها در منطقه بحرانی یمن ، تصمیم میگیرند که هواپیما را به مقصد بازگردانند و اجازه فرود صادر ننمایند ، که همگان شاهد بودیم چگونه مسئولین وزارت خارجه علت را کارشکنی مقامات سعودی و بهانه به خاطر نوع هواپیما عنوان کردند و گفتند عربستان از نوع هواپیما و استاندارد نیودن آن ایراد گرفته در صورتیکه واقعیت مسئله چیز دیگری بود . ضمنآ فرد یاد شده در لیست سیاه عربستان یکی از مسئولین استانداری اصفهان بود که شاید نه به خاطر ماموریت ویژه ای ، بلکه به خاطر مراسم حج به آنجا سفر میکرد و علت اینکه چگونه در لیست سیاه عربستان جای داشت بر کسی معلوم نیست و بسی مایه تعجب است که چرا یک مسئول شهرستانی در لیست سیاه یک کشور قرار داده میشود ، شاید در جایی بر علیه دولت آل سعود موضع گیری سیاسی کرده ، مثلآ در یک همایش کشوری . نکته دیگر اینکه در بخشی از حرفهایتان گفته اید ( جوانانی که خود را به دلیل این سیاست‌ها تحقیر شده و در جهان منزوی می‌بینند. آن‌ها می‌خواهند به چیزی قوی‌تر و بهتر تعلق داشته باشند: به هویتی که به آن‌ها معنی ببخشد؛ آمیزه‌ای از قاسم سلیمانی و کوروش. ) که باید بگویم شخصیتی مانند کوروش کبیر به جای خود ، ولی بالشخصه قبول ندارم که جوان ایرانی خود را با تروریستی مانند قاسم سلیمانی مقایسه کند و اصلآ و ابدآ قاسم سلیمانی در بین جوانان امروزی که دل خوشی از حکومت ندارند هیچگونه محبوبیتی ندارد . با آرزوی موفقیت .

  • ایرانی

    نویسنده محترم تناقض وحشتناک در نوشته *** شما موج می زند. جان من قاسم سلیمانی که محصول ایدئولوژی شیعه است. چطور کلیپی در تمجید از او بر علیه سرخوردگان از حکومت شیعی ساخته شده! جان من اتفاقا تحولات خاورمیانه جایگاه حکومت شیعی ادعایی جنابعالی را در منطقه و ایران به شدت افزایش داده است.

  • بابک

    دوستان عزیزی که سعی دارند مساله برتری طلبی.و نژاد پرستی نهفته در ایران را تاریخی توجیه کنند مشکلشون اینه که یادشان می.ره ما مردمی دچار حافظه تاریخی بسیار بدی هستیم، ما که مظالم سی واندی سال جمهوری اسلامی را فراموش کردیم ماکه دوره انحطاط پهلوی را فراموش.کردیم و انقلابی که برای احقاق حق مون ب ود را وارونه تصور می کنیم، مردمی هستیم با روان پریشی تاریخی.... هزارارن سال کرد ها، ترکها، عربها و فارس ها کنار،هم،بدون ادعای برتری جویی فرهنگی زیستند و بجز نخبه های که منافع شان در درگیری ها تاریخی به خطر می افتاد مانند شعوبیه و مشهورترین شان فردوسی در آثار هیچ هنرمندی ما ردپای نژاد پرستی و خون پاک ندیدیم.... تا صد واندی سال پیش با وجود حاکمیت ترکان زبان دربار فارسی بود، لر ها، عرب ها، کردها و اقوام دیگر استقلال نسبی داشتند و همزیستی مسالمت آميز شان این کشور را پا برجا نگه داشت . آن جوانی که شور حسینی یا رگ غیرت آریایی اش بیزون زده،دشمن واقعی این سرزمین هفتاد رنگ است اگر روشنفکران و جامعه مدنی زودتر اقدامی.نکند فردا دیر خواهد بود

  • jamal

    متاسفانه شما به سیل نظرات منفی علیه ایرانی ها از جانب اعراب توجه ای نکردید. به نظرم بهتره بزرگ نمایی نکنیم تا نژادپرست های واقعی هم از این وسط برای عقده گشایی و کوبیدن ایران دست بکار نشوند.  آنهم در ۱۰۰ امین سالگرد فاجعه نسل کشی ۲ میلیون ارمنی و کرد و اشوری به دست ترک ها .

  • Farid

    ناسیونالیسم دینی ! این را چه جوری ساختی ؟ ناسیونالیسم چه ربطی به  مذاهب و ادیان مختلف مردم یک کشور دارد؟ اینها از سرکوب عواملشان در یمن عصبانی شدند. اخم مسول فرودگاه را آزار جنس اعلام کردند! اینها خودشان مرتکب هزاران جنایات جنسی در زندانها شده اند. 

  • عيسي موسوي

    نيرو هاي نظامي متشكل از چند كشور عرب ثني در حال حمله شبانه روز به كشور عرب ديگري از نوع شيعه هستند و همزمان دستگاه تبليغاتي و ثروتمند ايشان شب و روز توليد " ايراني ستيزي" ميكنند. امكان درگيري بين ايران و اعراب ثني نيز ، هر چند كم است ولي در ميان است . حال به جاي گل به خودي ( كه متاسفانه كار بخشي از اپوزيسيون خارج نشين است) سعي به جهت دادن مخالفان نظام فعلي باشيم و نه اينكه چوب تكفير احساسات به جاي ملي مذهبي باشيم. به ياد بياوريم حمله داعش را كه اگر نبودند همين " برادران" جان بر كف ، اينك در خاك ايران نيز پايگاه داشتند و يا حمله صدام را كه اگر نبودند " برادران" و " سيد" ها و " حاجي" هاي ايراني - اكنون بخشي ابزرگي از ايران تبديل شه بود به "الايران". دست از روشنفكر بازي درآوريم و با اتحاد به مبارزه با جهل داخلي و خارجي دست بزنيم.

  • کلو

    دوستان محترم بهتر است بجای لفاضی های بیجا و تحقیر یکدیگر کمی از تاریخ درس بگیریم... چند نفر از شما منابع دست اول تاریخ ایران را ولو یک بار تورق کرده است، درست است که ما ایرانیان مردمی هستیم که از حافظه تاریخی ضعیف و گاه مخدوشی برخورداریم اما باید کمی متون تاریخ ایران را خواند تا بتوان برخوردی منطقی نسبت به تحلیل رویدادها داشت... از سوی دیگر اینقدر مفاخر فرهنگی خود را به اسم احقاق حق قومی و یا مبارزه با شووینیسم قوم فارس نکوبیم که اگر آنها نبودند امروز واحدی جغرافیایی و فرهنگی به نام ایران وجود نداشت... باز لازم به تاکید است: بجای پریدن به یکدیگر انهم با ابزار تعصبات قومی و یا استفاده از کلیشه های رایج نخ نما شده در برخورد با مسئله ی هویت قومی و ملی بهتر است میزان مطالعات تاریخی و اجتماعی خود را افزایش دهیم تا بتوانیم با نگاهی منطقی تر و معقول تر با رویدادهای جاری برخود نماییم.... به امید آینده ای روشن برای ایران و ایرانی.

  • محمود

    اصلا مهم نيست تو چه ميگويي . مهم آنست كه شيعه گري راهي را براي گشودن چشماهايمان به روي گذشته ي دروغين ديني و ملي باز كرده و به ما يادآوري ميكند كه هستي ما در تناقض با هستي ديگريست و اينگونه به بازتوليد انديشه اي سكولار خواهيم پرداخت . چرا كه تقدس زدايي از اعتقادات ديني ما نياز به ايجاد حس تنفر و كين خواهي به گذشته اي سرار حماقت آميز ما دارد كه با ارجاع آن به هستي ديگر عينيت مي يابد و خود انتقادي و نقد انديشه هاي ارتجاعي آغاز خواهد شد . ديدگاه شما خانم دوستدار بيشتر شبيه ديدگاه كودكي مي باشد كه از كشته شدن سگ زيبايي كه هار ميباشد غمگين شده است . شما نمي توانيد با فرايندهاي واقعي جامعه شناسانه برخوردي رئاليستس داشته باشيد چرا كه ذهن شما در كودكي خويش فروبسته مانده است . براي بدست آوردن انديشه اي اومانيستس و سكولار گاهي به ريخته شدن خون ميليونها انسان نيازست و اين تجربه اي است كه جوامع اروپايي از سر گذرانده اند و ما نيز بايد از سر بگذرانيم .

  • شهرام

    نویسنده محترم واقعیتهای تاریخی را نادیده گرفته در حال حاضر در بین مردم ایران حس ملی گرائی وجود ندارد چه برسد به حس نژاد پرستی که اگر حداقل حس ملی گرایی وجود داشت ایرانیان با پولشان اقتصاد دبی و امارات را رونق نمی دادند و یا زمینه پیدایش حکومت ضد ملی اخوندی فراهم نمی شد از انجائیکه مردم ایران احساساتی هستند این اعتراضات به تجاوز دو مامور سعودی جنبه انی و زودگذر دارد ایرانیان ملتی هستند که با کینه بیگانه اند و مثل اعراب نیستند که با وجود اینکه در 1400سال پیش با تصرف ایران زنان و دختران ایرانی را به کنیزی و کودکان و نوجوانان ایرانی را به غلامی بردند باز برای ارضا حس نژاد پرستی در بین خود شان و تحقیر ایرانیان اسم بسیاری از محلات شهرهایشان و ورزشگاههایشان (القادسیه)می باشد و خلیج فارس را خلیج ...می نامند و یا در امارات عربی متحده عربی به منظور تحقیر ایرانیان روابط جنسی و برداشتن بکارت دختران ایرانی را به صورت فیلم در می اورد و در سایتش قرار می داد و مطمئنا از این دسته اعراب در کشورهای عربی زیادند و شاید این نویسنده محترم نداند که ایرانیان مانند صربها نیستند که بعد از گذشت 500 سال از جنایات عثمانیها در شبه جزیره بالکان در مورد صربها انها برای ارضا خود چه جنایتهایی در مورد مسلمانان بوسنی مرتکب شدند که به زعم خود با این کارشان از ترکهای عثمانی انتقام گرفته باشند و این اعتراض ایرانیان اعتراض حداقلی بود که اگر ایرانیان این اعتراض را هم نداشتند با سیب زمینی فرقی نداشتند و مطلب دیگر اینکه بعضی ها به سخنان علی رضا نوری زاده در مورد این عمل سعودیها استناد می کنند این عزیزان باید بدانند که نوریزاده حقوق بگیر عربها ست و در روز نامه شرق الاوسط عربها مقاله می نویسد

  • بهداد

    حالا چون به ادعای دوستان ،اعراب فحش میدن و نژادپرستند ایرانیها هم باید همونطور باشند ؟! ادعای فرهنگمون هم میشه!

  • Farid

    خبرگزاری هرانا – در سه روز گذشته دستکم ۴۳ نفر در ايران اعدام شده اند. ۴۲ نفر از اين افراد در زندان های رجايی شهر و قزلحصار اعدام شده اند. گزارش ها حاکی از احتمال اعدام های دسته جمعی بيشتری در هفته های اول ارديبهشت است.

  • پیمان

    یک چیزی همیشه برای من جالبه.کامنتهایی که در زیر مطالب از هر نوع و موضوعی _چه خبری،چه تحلیلی یا سیاسی،فرهنگی... نوشته میشود اکثرا هیچ ربطی به مطلب ندارد.فکر نمیکنم بیشتر آنهایی که کامنت میگذراند اصلا متن را خوانده باشند.واقعا نمیفهمم آقایانی که نظر شخصیشان که ربطی به متن هم ندارد را چرا اینجا میگذارند؟ فکر میکنم کسی که وارد اینجا میشود در درجه اول می خواهد متن را بخواند. کامنت گذاران _که گاهی اندازه اش با خود متن برابری میکند_ بهتر است در صفحات شخصی خود نظرات ژرف خود را مطرح کنند تا احترامی باشد به دوستانی که شاید _زبانم لال_ نخواهند از این توفیق اجباری بهره ای ببرند!

  • بابک

    ( با اجازه آقای پیمان ) برخی پیامگذاران محترم ابراز عاطفه و احساسات (منطقی) میهنی را هم ناسیونالیسم و نژادپرستی می خوانند و به آن میتازند. غافل از این که پس از حمله خونبار عربهای « مسلمان مهاجم» چندین قرن حکومت تحقیر آمیز آنها و عواملشان بر فلات ایران ادامه یافت. سپس مغولان و ترکان حمله و کشتار کردند و حکومت آنها نیز بدرازا کشید. در سده های اخیر روسیه و بریتانیا (و مدتی هم حکومت عثمانی) تا توانستند در فلات ایران به توهین و تحقیر و ایرانی زدایی پرداختند. در چنان وضعی اگر عده ای به دشمنان رو کردند و سرسپرده شدند، طبیعی است که بسیاری هم با عواطف و احساسات میهنی واکنش دفاعی نظامی یا فرهنگی نشان دادند. اثرهای 14 قرن بیداد و تحقیر هنوز باقی و زخمها بر دل و روان ایرانی مانده است. طبیعی است که گاهی واکنش هایی هم باشد (گرچه برخی را نمی پسندم). ( ببخشید) کدام آدم آگاه و باانصافی چشم بر قرنها جنایت و سرکوب و تحقیر می بندد و ایرانی را برای ابراز احساسات میهنی اش سرزنش می کند؟ مسئله میان ایرانی و عرب نیست. عرب «مسلمان مهاجم» در یک سو بود و در سوی دیگر نامسلمانان ( نخست عرب نامسلمان و آنگاه ایرانی غیرمسلمان) بوده اند. عربهای مسلمان مهاجم اول در همان حجاز و پیرامون آن در میان خود عربها سپس در فلات ایران دست به کشتار و غارت و ویرانی زدند و مردم را برده و کنیز گرفتند، تجاوز کردند و در بازارهای برده فروشی فروختند. نامش را گذاشتند بیت المال. ما هم افتخار می کنیم که بیت المال را عادلانه(!) تقسیم میکردند! برای مثال عربهای مسیحی حیره از ایرانیان کمک خواستند و با ایرانیان در یک جبهه در برابر عربهای مسلمان مهاجم از خود دفاع کردند و بسیار ی کشته شدند. بیشتر این ادبیات عرب و فرهنگ اسلامی هم از کارهای ایرانیان است، ولی عربهای مسلمان مهاجم به تحقیر ایرانیان پرداختند. آتش پرست و عجم و موالی بهترین عنوان هایی بود که به ایرانیان دادند و در طول قرنها، تحقیرها را تکرار کردند. عده ای از ایرانیان موالیگری و بندگی عربهای مسلمان حاکم را پذیرفتند و مردم خویش را تحقیر کردند. ولی بیشتر مردم گرچه گفتند مسلمانیم ولی ایرانی هستیم و صدای شماری از ایرانیان هم بلند شد که ادعای های شما (عربهای مسلمان مهاجم و اشغالگر) در باره نیاکانتان درست نیست، نیاکان ما هم نه آن بودند که شما میگویید و تحقیر می کنید. فاجعه های پیاپی بزرگتر از آنی بوده و هست که ما خیال می کنیم. عربهای مسلمان مهاجم ( نه هر عرب ) پس از کشتارها و ویرانگریها، زنان و فرزندان مردم بازمانده را میان خود تقسیم میکردندو .... . از مثنا ابن حارثه تبهکار تا قتیبه ابن مسلم و پس از وی جنایتی نبود که عربهای مسلمان در فلات ایران نکرده باشند. جنبش شعوبی و پیدایش شاهنامه ها واکنشی فرهنگی در برابر تحقیر عربها و ترکان زردپوست حاکم نسبت به ایرانیان بود. باید به زمینه های تاریخی و اجتماعی و فرهنگی توجه داشت. حمله و کشتار و ویرانگری مغولها و ترکان را کیست که نداند؟ فغان و شکایت قطران تبریزی از بیداد ترکان زردپوست مهاجم نمونه ای است کوچک از واقعیت های تلخ. ناگفته نگذارم که بعدها بعضی از نوادگان مغولان و ترکان مهاجم ( بعنوان حاکم) به ایران خدمت کردند که جای شرحش نیست. 1400 سال است که بنام اسلام ایرانیان تحقیر می شوند. تجاوز محدود به این دوجوان نبوده و نیست. آیا فردوسی بد کرد که در برابر تحقیر ایرانیان از نیاکان شما به بزرگی و نیکی یاد کرد؟ اکنون هم در حکومت «مطلق» یک سید آذربایجانی، عده ای در ایرانی ستیزی و تحقیر ایرانی مسابقه گذاشتند ! یک نمونه این که در این سی و پنج سال، در فیلم های سازمان صداو سیما بدترین شخصیت ها و نقش ها (جنایتکاران و دزدان و خیانتکاران و مسخره ها) نام ایرانی دارند و هرچه شخصیت خوب و نقش سنگین است نام عربی! معنای این رفتار روشن است. تحقیر ایرانیان ازاین روشن تر ؟ اگر مردمی از روی عاطفه و احساسات میهنی واکنشی (منطقی) نشان بدهند، آیا باید بعنوان ناسیونالیست و نژادپرست آنها را کوبید؟ برادران ! همکاری کنید تا رفتارهایمان اصلاح شود، یکپارچه باشیم تا حقوقمان تامین شود. روی زخم های کهنه نباید نمک پاشید، دنباله سیاست ها و تبلیغات ناجوانمردانه و ضد ایرانی روس ها و عوامل آنها را نگیریم و به آن دامن نزنیم. ما را فراوان زدند و میزنند، خودمان دیگر خودمان را نزنیم. بدبینی مردم نسبت به هم، بسود دشمنان است، پایه های استبداد ضدانسانی و ضدایرانی را استوار می کندو باعث دوام آن می شود. اگر جسارتی تلقی میفرمایید، ببخشید

  • علیرضا

    متاسفانه این روزها هرکس می خواهد اثبات کند «روشنفکر» است، اول یک مقاله می نویسد و در آن، هرچه آرمان و هویت و ملیت ایرانی است را به زیر سوال می برد. بنده خودم از کسانی بوده ام که در هفته های اخیر، هر جا پیام وایبری علیه اعراب دیدم، بسرعت واکنش نشان دادم و تاکید کردم لطفا اگر انتقادی به رفتار حکومت سعودی دارید، حداقل به احترام عرب های ایران، انتقادتان را به کل اعراب بسط ندهید. این را گفتم که بدانید موضع شخصی ام چیست. اما خانم نعیمه دوستدار! شما روی چه حسابی می گویی در ایران علیه ترک ها و کردها تبعیض می شود؟ مگر به اینترنت دسترسی ندارید؟ حداقل نیم ساعت وقت بگذارید، گوگل کنید ببینید چند درصد از اعضای کابینه دولت و مقام های نظامی ایران ترک هستند. من منکر تبعیض دینی و مذهبی در ایران نیستم و واقعا متاسفم که در بعضی جاها هموطن اهل سنت من، هموطن کلیمی و مسیحی و زرتشتی من، حقوقی ندارند که منِ مسلمان شیعه دارم. خودم از این موضوع، خجالت می کشم. چرا مسیحی نباید وزیر شود؟ چرا ایرانیِ غیرمسلمان نباید در ارتش یا پلیس استخدام شود؟ این ها دردهای جامعه ی ماست. ولی حرف ناحق هم نزنیم. همسر بنده متولد آذربایجان است، در آذربایجان بزرگ شده و فارسی را با لهجه ترکی حرف می زند. هرگز ندیده ام بگوید دغدغه ی ما این است که بتوانیم درس ریاضی را در مدرسه به زبان ترکی یاد بگیریم!! این حرف های مزخرف، چیزهایی است که از خارج از ایران القا می شود و البته روی برخی در داخل ایران هم اثر می گذارد. حفظ زبان ها، گویش ها و خرده فرهنگ های ایرانی، ضروری است، چون اینها مثل قطعات پازلی هستند که ملیت ایرانی را ترسیم می کنند. ولی دغدغه ی اصلیِ آذری ها، کردها، گیلک ها، بلوچ ها و همه ایرانیان، امروز اول اقتصاد است و بعد توسعه فرهنگی و اجتماعی کل ایران. خواهش می کنم به همدیگر، آدرس غلط ندهیم.

  • فاتح

    آهنگی رپی که در این مقاله معرفی شده خوندم. فقط و فقط کلالم لمپنیستیه. توهینه. واقعا ما ایسرانی ها اینقدر فاشیستیم؟ اگر اینطوره که وامصیبتا.