ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

• دیدگاه

سرداران و سودای تسلط بر دهانه شط‌‌العرب تا باب‌المندب

علی افشاری- در وضعیت کنونی و با توجه به فرمان رهبری برای افزایش قدرت دفاعی ایران، مناسبات جنگ سردی کنونی با عربستان‌، می‌تواند در سایه اقدامات غیرمنتظره و خطای محاسبات به رویارویی مستقیم کشیده شود.

در هفته گذشته تحرکات و موضع‌گیری‌های تهاجمی فرماندهان ارشد سپاه افزایش چشمگیری داشته است. نخست عزیز جعفری فرمانده سپاه در موضع‌گیری تحریک‌آمیزی اعلام کرد موج‌های بعدی انقلاب اسلامی آل‌سعود را ساقط خواهد کرد. این اظهارات که از سوی نفر اول ساختار حقیقی نیروهای نظامی ایران و همسو با مواضع خامنه‌ای بیان شد، چیزی فراتر از یک تمایل و اراده‌ای برای حمایت از براندازی حکومت آل‌سعود را نشان می‌دهد.

این سخنان در عرف بین‌الملل می‌تواند به معنای دخالت تفسیر شده و وسیله سوءاستفاده برای گرایش‌های افراطی قرار گیرد، بخصوص که اکنون جریان افراطی و ضد ایرانی آل‌سعود در بالای هرم قدرت حکومت پادشاهی سنتی عربستان سعودی قرار گرفته‌ است.

فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیرو های مسلح نیز اظهارت مشابهی را ایراد کرد. مسعود جزایری معاون امور بسیج و فرهنگی دفاعی ستاد کل نیرو های مسلح نیز با اشاره به اینکه صبر و حوصله جمهوری اسلامی حدی دارد، تلویحا به حکومت عربستان سعودی و دولت‌های همسو هشدار داد که از حد و اندازه خود فرا تر نروند. او ضمن بیان مخالفت جمهوری اسلامی با جنگ‌طلبی و خشونت، بر دکترین دفاعی حکومت در توانایی دفاع از تامین منافع نظام و امنیت منطقه تاکید ورزید.

اما صریح‌ترین موضع‌گیری را علی شادمانی، معاون عمليات ستاد کل نيروهای مسلح ايران اتخاذ کرد. او مدعی شد که رهبری جمهوری اسلامی مديريت «جبهه مقاومت» را به سپاه پاسداران سپرده است. شادمانی در سخنانی اغراق‌آمیز بیان داشت که ايران در برابر همه تهديدات، به تنهايی امنيت خود را برقرار کرده و علاوه بر آن، امنيت عراق و سوريه را نيز برقرار و به امنيت افغانستان، فلسطين و لبنان هم کمک می‌کند.

عربستان سعودی می‌کوشد با تشکیل ائتلافی منطقه‌ای جلوی تغییر موازنه قوا به نفع جمهوری اسلامی را بگیرد. این برخورد که جنبه سخت‌افزاری و بازدارندگی پیش‌گیرانه پیدا کرده‌، هم موجب عصبانیت مسئولان سپاه شده و هم آنها را ناگزیر به سمت تقابل بیشتر با مانع پیشروی خود کشانده است.

علی شادمانی در فرازی دیگر از سخنانش در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفته است: «در حوزه جبهه مقاومت، ما در جنگ ۸ ساله تنها قادر بوديم بخشی از کردهای عراق را در شمال اين کشور سازماندهی کنيم چون با ما همفکر بودند و عليه صدام کار می‌کردند اما الان در لبنان، فلسطين، سوريه، عراق، يمن، افغانستان همه مردمی که علاقمند به مبارزه با استکبار هستند زير بيرق ولی فقيه ما ايستاده‌اند.»

او افزوده که جمهوری اسلامی رسما به شکل معنوی و سیاسی از حرکت‌های ضد آمریکا و عربستان سعودی و موتلفانش حمایت می‌کند. چنین ادعایی آمیخته با تعارض است.

علی شادمانی از سویی می‌گوید رهبری اختیار مدیریت جبهه مقاومت را به سپاه و در واقع سپاه قدس سپرده است و از سویی دیگر می‌گوید حمایت ایران از جنبش‌های هدف معنوی و سیاسی است! نظامی بودن سپاه و عملکرد تاریخی این نهاد در منطقه، درستی اعتبار این ادعا را زیر سئوال می‌برد. در واقع سپاه به موازات تقویت نیروهای همسو در پی گسترش شاخه‌های وابسته در کشورهای منطقه است که به عنوان بازوی عملیاتی سپاه قدس عمل کنند.

حمایت خامنه‌ای باعث شده تا عملا سپاه سیاست‌گذاری و هدایت سیاست خارجی ایران در منطقه خاو میانه را در دست بگیرد. دولت روحانی با توجه به پذیرش بالادستی ولی فقیه در سیاست و دخالت‌های قانونی و فراقانونی او، عملا توان ایستادگی در برابر سپاه را ندارد. حسین امیر عبداللهیان معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه نیز مواضع همسویی با فرماندهان سپاه دارد و متعلق به نیروهای نزدیک به رهبری است. مواضع روحانی و ظریف نیز در مسائل منطقه‌ای فرق زیادی با دیدگاه‌های اصول‌گرایان و بنیادگرایان ولایی ندارد.

چرا سپاه بر ضر‌ب‌‌آهنگ برخوردهای تهاجمی افزوده است؟

نیروهای سپاه برای گسترش سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود در منطقه به مانع عربستان سعودی برخورد کرده‌اند. از سال ۱۳۸۹ که بهار عربی شروع شد، جمهوری اسلامی ابتدا در موضع دفاعی قرار گرفت. اما تحولات به سمتی رفت که فرماندهان سپاه با نجات بشار اسد از سقوط، موقعیت خود را در منطقه تثبیت کرده و به پیشروی پرداختند. قدرت گرفتن حوثی‌ها در یمن، قدرت استراتژیک حکومت و بخصوص سپاه را افزایش داد. از این رو آنها به دنبال شکل دادن جبهه و میدان نفوذی از شط‌العرب تا باب‌المندب هستند.

علی شادمانی

معادلات راهبردی و موازنه قوا در حال دگرگونی است. عربستان سعودی می‌کوشد تا با تشکیل ائتلافی منطقه‌ای اجازه ندهد موازنه قوا بیش از این به نفع جمهوری اسلامی تغییر پیدا کند. این برخورد که جنبه سخت‌افزاری و بازدارندگی پیش‌گیرانه پیدا کرده است هم موجب عصبانیت مسئولان سپاه شده است و هم آنها را ناگزیر به سمت تقابل بیشتر با مانع پیشروی خود کشانده است. حفظ و تداوم نقش سپاه و جلو بردن طرح‌های مورد نظر از طریق هسته‌ها و مراکز قدرتمند سپاه قدس نیاز به تشدید رقابت با عربستان دارد.

وضعیت کنونی مناسبات ایران و عربستان نه تنها آثار مثبت تنش‌زدایی هسته‌ای را از بین می‌برد، بلکه هزینه‌های بیشتری را بر کشور ایران تحمیل می‌کند.

جغرافیای رقابت ایران با عربستان سعودی اینک به مرزهای شرقی این کشور رسیده است و دیگر عراق و لبنان و سوریه نیست. تغییرات در منطقه بعد از بهار عربی، مشوق حکومت در برتری‌طلبی منطقه‌ای با محوریت نگاه شیعه‌گرایی ایدئولوژیک است. همچنین به نظر می‌رسد نظام در حال برنامه‌ریزی برای پر کردن جای آمریکا در صورت کاهش حضور نظامی در خلیج فارس باشد.

البته اظهارنظر شادمانی در تداوم حرف‌های جنجالی علی یونسی، تاثیرات منفی در کشورهای مورد هدف نیز دارد. طبیعی است اکثر نیروهای سیاسی در عراق، افغانستان، سوریه، بحرین و یمن تمایل ندارند که به عنوان نیروی وابسته و زیر هژمونی جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت خارجی باشند. این اظهار نظرها، دلخوری‌هایی را پدید می‌آورد و گرایش‌های معتقد به فاصله‌گیری از ایران را در کشورهای فوق تقویت می‌سازد.

ارزیابی بزرگ‌نمایی شده فرماندهان سپاه از موقعیت منطقه‌ای حکومت، دیگر خطای بزرگ آنها است. نیروهای همسو با جمهوری اسلامی بر اشتراکات منافع و استفاده از کمک‌های سیاسی، نظامی و مالی تاکید دارند و تبعیت صرف از خامنه‌ای برای آنها ارزشی ندارد. سرمایه‌گذاری بر تقویت رهبری خامنه‌ای در جهان اسلام نه تنها فاقد ظرفیت‌های جلو برنده است، بلکه کشورهای متحد حکومت را نیز مسئله‌دار می‌سازد.

ایران و نفوذ منطقه‌ای

ایران به عنوان کشوری که بیشترین استمرار تاریخی را در خاورمیانه داشته است به صورت طبیعی به سمت بسط گسترش ونفوذ خود حرکت می کند. ازاینرو صرفنظر از جنبه ایدئولوژیک، سپاه اکنون ظاهرا ابزار پیش‌برنده این تمایل موجود در جامعه ایران شده است. اما آنچه مشکل‌ساز است شیوه و سمت وسوی سیاست‌های سپاه است که در نهایت به دنبال گسترش قرائت شیعی افراطی‌گری است.در وضعیت کنونی و با توجه به فرمان رهبری برای افزایش قدرت دفاعی ایران، مناسبات جنگ سردی کنونی با عربستان‌، می‌تواند در سایه اقدامات غیرمنتظره و خطای محاسبات به رویارویی مستقیم کشیده شود.

تلاش برای گسترش نفوذ ایران در منطقه با تقویت ساختارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی، عمرانی و فرهنگی شدنی است و همچنین نیاز دارد تا بستری برای رقابت‌های سازنده در منطقه شکل بگیرد.

رشد و امنیت پایدار در ایران با مداخلات ناموجه در کشورهای منطقه و تلاش برای بر هم زدن غیر طبیعی موازنه قوا در آن کشورها تعارض دارد. البته حکومت‌های عربستان سعودی و ترکیه نیز رویه مشابهی را در پیش گرفته‌اند که محصول آن گسترش بی‌ثباتی و رویارویی‌های زیانبار در خاورمیانه است.

چشم‌انداز پیش رو

موضع گیری‌های ناسنجیده فرماندهان سپاه این ظرفیت را دارد که درگیری‌های ایران و عربستان را از جنگ نیابتی به رویارویی تمام عیار ارتقاء دهد. در حال حاضر با توجه به قدرت گرفتن محمد بن نایف و محمد بن سلمان در هیات حاکمه عربستان سعودی و دیدگاه‌های تند آنها، روابط تیره ایران و عربستان سعودی رو به تیرگی بیشتر دارد. مقامات وزارت خارجه هشدار داده‌اند که صبر مردم یمن در حال تمام شدن است و احتمال واکنش نظامی توسط انصارالله نسبت به عربستان وجود دارد. البته مقامات نظامی و سیاسی ایران در خصوص واکنش احتمالی خود سکوت کرده و با ابهام حرف می‌زنند، اما تهدید موجود در حرف‌های آنها قابل انکار نیست.

در وضعیت کنونی و با توجه به فرمان رهبری برای افزایش قدرت دفاعی ایران، مناسبات جنگ سردی کنونی با عربستان‌، می‌تواند در سایه اقدامات غیرمنتظره و خطای محاسبات به رویارویی مستقیم کشیده شود.

بعید است حکومت ایران وارد درگیری مستقیم با عربستان شود. حداکثر حالت ممکن حمایت از واکنش و اقدامات تلافی‌جویانه حوثی‌ها و نیروهای همسو در یمن علیه عربستان سعودی است. همچنین این سناریو که احتمال آن در کوتاه مدت پایین است، نیز قابل تصور است که منطقه شرق عربستان ناآرام شود. در این وضعیت و بخصوص با توجه به فرمان رهبری برای افزایش قدرت دفاعی ایران، مناسبات جنگ سردی کنونی می‌تواند در سایه اقدامات غیرمنتظره و خطای محاسبات به رویارویی مستقیم کشیده شود.

چنین وضعیتی نه تنها آثار مثبت تنش‌زدایی هسته‌ای را از بین می‌برد، بلکه هزینه‌های بیشتری را بر کشور ایران تحمیل می‌کند. شرایط تا حدی مشابه سالیان نخست بعد از انقلاب و قبل از جنگ با عراق است که برخوردهای تحریک‌کننده و ابراز امیدواری مقامات ارشد نظام برای سقوط حکومت صدام، منجر به تنش سیاسی و سپس درگیریهای نظامی محدود و در نهایت جنگ تمام عیار و بهانه‌جوئی برای تجاوز نظامی دولت وقت عراق به ایران شد. تحولات اخیر در هیات حاکمه عربستان و قدرت گرفتن نیروهایی که به دنبال ماجراجویی هستند، ریسک عبور منازعه  از محدوده‌های کنترل‌پذیر را افزایش می‌دهد.

اگر موضع‌گیری‌های هماهنگ فرماندهان نظامی که به نظر می‌رسد در چارچوب ارکستر ولایی ایراد می‌شود، از سطح برخورد های شعاری و جنگ روانی فراتر رود، آنگاه کشور و مردم ایران گرفتار موج دیگری از درگیری‌های امنیتی منطقه‌ای خواهند شد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • سعید

    اینده منطقه از ان ایرانه...تاریخ این رو میگه

  • هم وطن

    برواین دام پی مرغ دگر نه آقای نویسنده.... ایران و ایرانی جماعت صدها وشاید هزاران سال است که از دست متحجرین جاهل*** به ستوه آمده اند وحالا که فرصت مناسبی پیش آمده وایران در اوج قدرت خود به سر میبرد آرزوی ما از بین بردن این ملعون های ظالم و شیعه کشه به خدا قسم.

  • داوری

    رژیم آل سعود در 8سال تجاوز صدام معدوم به ایران در کنار این رژیم با جمهوری اسلامی دشمنی کرد تا شاید جمهوری اسلامی را ساقط نمایند.اما هم سران رژیم بعث عراق و هم پادشاهان ال سقوط یکی پس از دیگری ساقط شدند و جمهوری اسلامی ایران مقتدرانه به توسعه تفکر و اندیشه های خود بصورت نرم افزاری ادامه می دهد.رژیم دیکتاتور آل سقوط در نبرد با مردم یمن از پیش بازنده است و هیچ نیازی به دخالت نیروهای نظامی ایران نیست.آنچه برای آمریکا و غرب هزینه ساز شده است حمایت بی قیدوشرط آنها از رزیمهای دیکتاتور عربی منطقه است.

  • سیاوش

    نظرات را مرور کنی، تنها. مشتی است از خروار. ایدئولوژیهای تولید و ترویج شده طی صد سال اخیر در ایران اعم از نژادپرستانه یا شیعه پرستانه به بار نشسته است. نتیجه آنها مردمانی اند با ذهنیتی بیمار که تمام دنیا را با خود دشمن کرده اند و برای نفرت از هر یک دلیلی دارند: یکی را برای اینکه هزار سال پیش به ایران حمله کرده، دیگری را برای اینکه سنی است، ....و در این میان ایران تنها موجودیتی است که مظلوم واقع شده و مجاز به هر نوع انتقام از دیگران است!!! وای بر روشنفکرانی(!) که طی صد سال اخیر در ایجاد این اذهان بیمار نقش اصلی را داشته اند. این دهنیت انباشته از نفرت و بدبینی محدود به خارج از مرزها نبوده و در همه مقاطع تاریخی کینه خود را به سایر اقوام و مذاهب ایرانی تخلیه کرده است. اما درچه زمان و در چه شرایطی این مردم ناگزیربه تغییر میشوند؟