حاشیههای تحقیر زنان در تلویزیون ایران
زهرا باقری شاد - از سریالهای خانوادگی گرفته تا سریالهای طنز و حتی در برنامههای کودکان، رویکردی وجود دارد که به کلیشههای رایج جامعه درباره زنان دامن میزند و با تحقیر این گروه همراه است.
نویسندگان سریالهای تلویزیونی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش میشوند، به احتمال فراوان در سالهای اخیر نسبت به برخی مسائل حساستر و دقیقتر شدهاند؛ برای مثال چندان بیپروا و بیحواس به بازنمایی و توصیف موقعیت اقوام و اقلیتهای قومی مختلف در ایران نمیپردازند یا مراقب هستند که درباره استادان دانشگاه، معلمان، حقوقدانان یا برخی دیگر از اقشار جامعه اشارات توهینآمیز نداشته باشند؛ حساسیتی که گویا در مورد زنان وجود ندارد.
علاوه بر روحانیون که گویی از مصونیت ازلی و ابدی در این زمینه برخوردارند و بازنمایی آنها هرگز در هیچ یک از سریالهای تلویزیونی صدا و سیما با نشانههایی از تحقیر و نقاط منفی همراه نیست، به تازگی پزشکان نیز به فهرست حساسیتهای مورد اشاره اضافه شدهاند.
اگر هم نویسندگان و سازندگان سریالهای درام و طنز تلویزیونی صدا و سیما، در توصیف و بازنمایی این اقشار بی پروا عمل کنند، جامعه نسبت به این رویکرد عکسالعمل نشان میدهد. حتی پیش آمده که سریالی به دلیل اعتراض گروهی از مردم، توقیف شده و مسئولان صدا و سیما از ادامه پخش آن سر باز زدهاند یا دست کم، بحث و هیاهویی درباره آن در رسانههای داخل کشور و روزنامههای کثیرالانتشار درگرفته و سازندگان آن سریال وادار به اظهار نظر و پاسخگویی درباره عملکرد خود شدهاند.
با اینهمه آنچه که تا به امروز حساسیت برانگیز نبوده و به گونهای سهلانگارانه با آن برخورد شده، رویکرد سریالهای تلویزیونی به بازنمایی زنان و مسائل مرتبط با آنهاست. از سریالهای ملودرام خانوادگی گرفته تا طنزهای متعددی که در دورههای زمانی مختلف و به مناسبتهای گوناگون از صدا و سیمای جمهوری اسلامیپخش میشوند و حتی در برنامههای ویژه کودکان، رویکردی وجود دارد که به کلیشههای رایج در جامعه ایران در ارتباط با زنان دامن میزند و گاه با تحقیر این گروه همراه است.
اما چرا هیچ سریال تلویزیونی در ایران به دلیل بازتولید این کلیشهها و تلاش برای تحقیر و تمسخر زنان مورد اعتراض قرار نمیگیرد؟ چرا آنقدر که پزشکان، معلمان، استادان دانشگاه، اقلیتهای قومی و دیگر گروهها و اقشار جامعه ایرانی نسبت به حقوق خود و زایل شدن آن در سریالهای تلویزیونی آگاه شدهاند و به خود جرات اعتراض مدنی میدهند، زنان و نیز مردان جامعه نسبت به چگونگی بازنمایی زن در این سریالها از خود حساسیت نشان نمیدهند و حتی مجال یک بحث رسانهای ساده در این زمینه را فراهم نمیسازند؟
از کارمندان اداره ثبت احوال تا سازمان نظام پزشکی
سریال طنز «در حاشیه» به کارگردانی مهران مدیری تازهترین نمونه از برنامههای تلویزیونی ایران بود که پخش آن با اعتراض گسترده گروهی از پزشکان ایرانی در داخل کشور همراه شد؛ علاوه براینکه انتقاد وکیلان را نیز در پی داشت. برخی منابع خبری گزارش دادند که سابقه این اعتراضها به پیش از پخش سریال میرسد و جدی ترین شکل آن به ارسال نامهای از سوی وزیر بهداشت به رییس صدا و سیما بازمیگردد که او در آن نامه به تولید چنین برنامهای اعتراض کرده بود. با اینهمه موج اعتراضها وقتی شدیدتر شد که مطبوعات داخل و همچنین رسانههای خارج از کشور از انتقاد فراوان پزشکان جامعه ایرانی و واکنشهای تند سازمان نظام پزشکی در این رابطه سخن گفتند تا جایی که این سازمان در وبسایت خود از «در حاشیه» با عنوان برنامهای «هتاکانه» نام برد و پزشکان را به تجمع اعتراضآمیز علیه آن فراخواند.
اما در حاشیه تنها نمونه از این بازنماییها و آن اعتراضها نبود. کمتر از یک سال پیش نیز مجموعه تلویزیونی «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی نیز در پی موجی از اعتراضهای گوناگون از سوی بختیاریها در اهواز، الیگودرز و برخی دیگر از شهرهای ایران و نیز انتقاد صریح محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و تنی چند از نمایندگان بختیاری مجلس پس از پخش چهار قسمت از آن متوقف شد. منتقدان بر این باور بودند که در این سریال به بختیاریها توهین شده و «اصل و نسب» آنها زیر سوال رفته است.
از نمونههای کمی قدیمیتر میتوان از سریالهای «شهریار«، «او یک فرشته بود»، «بزنگاه»، «مرد هزار چهره»، «اغما» و «پایتخت» نام برد که به ترتیب با اعتراضاتی از سوی دختر شهریار، شکایت کانون وکلا، شورای نظارت بر صدا و سیما، کارمندان اداره ثبت احوال شهرستان فسا، سازمان نظام پرستاری و بالاخره مردم مازندران مواجه شدند.
در تمام این اعتراضات، نوک پیکان انتقاد متوجه توهینها و نیز بازنمایی نادرست واقعیتهایی از زندگی و فعالیت گروهها و اقشاری از جامعه ایرانی است. برای مثال اعتراضها نسبت به سریال پایتخت با این مضمون صورت گرفتند که لهجه مازندرانی در این سریال به گونه ای توهینآمیز و مبالغه آمیز با بار کمدی و تمسخرآلود همراه شده و نیز مردم استان مازندران به صورت مردمانی ساده لوح بازنمایی شدهاند.
تحقیر زنان به بهانه ادبیات طنز آلود
مروری کلی بر سریالهای تلویزیونی ایران گویای این است که زنان در بیشتر این سریالها، بسته به ژانر مورد نظر، اغلب در نقشهایی ظاهرا میشوند که بازتولید الگوهای سنتی، مذهبی و مردسالارانه را به دنبال دارد. آنها یا نماینده تیپ «زن متین و محجوب» مورد پسند فرهنگ اسلامی هستند که اغلب با چادر و مقنعه یا سر و وضع ساده و بیآلایش و لحن صدای آرام و متانت در کلام و سخن گفتن بازنمایی میشوند یا گروهی از زنان را نمایندگی میکنند که به تجمل پرستی، مصرفگرایی، بی بند و باری نرم و ملایم و نه چندان توی ذوق زننده آراستهاند و در بیشتر موارد هم در مقابل تیپ اول شخصیتی قرار میگیرند و عرصه مقایسهای آشکار را رقم میزنند بین «زن متین و محجوب» و «زن سرکش و خواستار آزادیهای بیقید و شرط».
در سریالهای طنز اما با بازنمایی تیپ دیگری از زنان مواجه میشویم که در نگاه اول به واقعیتهای موجود در جامعه نزدیکترند. شاید به این دلیل که چادر و حجاب اسلامی نیز همچون روحانیون از مصونیت در برابر هرگونه نقد – حتی به زبان طنز – برخوردارند، در سریالهای طنز تلویزیون ایران با تیپ نخست مورد اشاره از زن ایرانی مواجه نمیشویم. از سوی دیگر چون امکان شوخی با مذهب نیز وجود ندارد، در این سریالها کوچکترین اشاره ای به باورهای مذهبی افراد نمیشود؛ به این ترتیب، زنان توصیف شده در این برنامهها از نظر تیپ ظاهری، سر و وضع، شغل و موقعیت اجتماعی به گونه ای تصویری واقعی از زنان جامعه ایرانی را نمایندگی میکنند.
اما در سوی دیگر ماجرا، بیشتر این کاراکترها زنانی هستند کمهوش، مصرف گرا و پولدوست، دوستدار تجملات، خواهان عملهای جراحی زیبایی، پرچانه و بیمنطق، بداخلاق و تندخو که گاه حتی از اداره یک مکالمه ساده عاجزند. در مواردی هم بیکارند و فاقد موقعیت شغلی و اقتصادی مستقل که البته در این موارد، مردانی را به عنوان همسر و گاه پدر در کنار خود دارند که یا از حمایت «ساده لوحانه» آنها برخوردارند یا توانسته اند آنها را به عنوان «شوهران پولدار« به «تور» بیندازند. شغلهای مهم و اصلی در این سریالها اغلب از آن مردان است؛ این مردان هستند که با عناوینی همچون مهندس، دکتر، رییس بانک، استاد دانشگاه، وکیل، مشاور و صاحب منصب معرفی میشوند و این زنان هستند که در بیشتر موارد یا کارمند زیردست این روسا هستند یا زنان خانهدار بدون شغلی که به منبع درآمد همسران خود وابستهاند و به آن میبالند. موضوع صحبت این زنان نیز حول خواستگاری، آرایشگاه، عمل جراحی زیبایی، آخرین مد مو و روسری، ازدواج، سفر و پول میچرخد. آنها شخصیتهای غیرجدی هستند که در امور غیرجدی، در موقعیتهای غیرجدی به صحبتهای غیرجدی مشغولند و رتق و فتق
امورشان را مردان برعهده دارند؛ مردانی که حتی اگر «شارلاتان»، «کلاهبردار»، «بی سواد»، «کمهوش»، «غیرجدی» و «بدخلق» باشند همچنان از نوعی برتری برخوردارند که الگوها و ارزشهای فرهنگ مردسالارانه حتی در سریالهای طنز تلویزیونی این برتری را بازتولید میکند. اگرچه در این برنامهها کاراکترهای مرد نیز با ادبیات طنز و البته گاه هجو به نمایش کشیده میشوند اما بازنمایی کاراکترهای زن تنها با این نوع ادبیات همراه نیست بلکه مضامینی زن ستیزانه و سکسیستی را در برمیگیرد که تا به حال از سوی افراد جامعه ایرانی مورد اعتراض و انتقاد قرار نگرفته ؛ دست کم اگر هم این اتفاق افتاده بازتاب بیرونی و رسانهای نداشته است.
در بیشتر مواردی که مجموعههای تلویزیونی با انتقاداتی از سوی اقشار مختلف جامعه روبهرو شدهاند، این مجموعهها میتوانستند همزمان محل انتقادات متعدد درباره رویکردشان نسبت به زنان باشند؛ دست کم درباره سریال «درحاشیه» میتوان چنین ادعایی را مطرح کرد که این برنامه تنها شوخی با کادر بیمارستانی، پزشکان، پرستاران و وکیلان جامعه ایران نیست بلکه زنان را به شیوه ای تحقیرآمیز به تصویر میکشد در نقشهایی از جمله زن ساده لوح کم هوش که همسر آینده یک پزشک قلابی است و تحت هر شرایطی راضی به زندگی مشترک با او. و نیز زن جوانی که در نقش خواهر رییس بیمارستان ظاهر میشود، بسیار پرچانه است و اغلب تحمل او حتی از حوصله مخاطب فراتر میرود. این سریال حتی وقتی نقش «مادری» به زن میدهد، شخصیتی را توصیف میکند از زنی با اندام چاق که به فکر سیر کردن شکم پسر خود است و بی توجه به فرزند دختر. او با دایم «قربان صدقه رفتن»ها و توجههای بی حد و حصر به پسر خود – همان پزشک قلابی – کلیشههای سنتی از مادر بودن را بازتولید میکند و به مضامینی برخاسته از فرهنگی مردسالارانه دامن میزند؛ فرهنگی که در آن فرزند دختر سرکوب میشود و فرزند پسر حتی با تمام کم هوشیها و دروغ گوییها و فریبکاریهایش مورد ستایش قرار میگیرد و مایه افتخار میشود.
اما اعتراض به چنین رویکردهایی شاید فقط به فضای مجازی از جمله فیس بوک و برخی رسانههای خارج از کشور محدود شود. به جز گروهی از فعالان فمینیست که اغلب در خارج از ایران زندگی میکنند، کمتر افرادی از جامعه ایرانی را میتوان یافت که نسبت به چگونگی بازنمایی زنان در سریالهای تلویزیون ایران حساس باشند و آن را به بحث و گفتوگو بگذارند. هرچند که این اعتراضها در همان فضای مجازی نیز گاه توسط گروهی دیگر از مخاطبان این سریالها سرکوب میشود؛ با این توجیه که ادبیات طنز را نمیتوان به بهانه سکسیستی بودن مورد هجوم قرار داد.
در حاشیه
ممنوعیت بحث و گفتوگو درباره مسائل مرتبط با زنان از جمله برابری حقوق زن و مرد و فمینیسم، به خودی خود دشواری نقد فرهنگ مردسالارانه و زن ستیزانه را در داخل کشور فراهم ساخته به گونهای که حتی صحبت از ازدواج سفید در مجله زنان امروز به تازگی باعث توقیف این نشریه شده است.
همچنین فقدان فضای گفتوگو درباره این مسائل در محیطها و گروههای اجتماعی مختلف از سوی دیگر باعث شده افراد جامعه کمتر نسبت به این مضامین آگاهی و حساسیت داشته باشند. به عبارت دیگر به موازات هرچه نهادینهتر شدن فرهنگ مردسالاری در جامعه، حساسیتها نسبت به نابرابری زن و مرد، تحقیر و تمسخر زنان و ادبیات سکسیستی پایین آمده و حتی انتقاد از آنها نیز ه جای اینکه مورد حمایت قرار بگیرد، با موجی از اعتراضات همراه خواهد بود؛ گویی پزشکان، پرستاران، وکیلان، اقوام مختلف و حتی کارمندان اداره ثبت احوال شهرستان فسا بیشتر از زنان جامعه ایرانی به حقوق خود آگاه شدهاند یا بیشتر از زنان از شایستگی اعتراض نسبت به پایمال شدن حقوق مدنی خود برخوردارند که حتی انتقاد گروهی آنها میتواند گاه به توقف پخش یک سریال تلویزیونی منجر شود. اما زنان، همچنان در موقعیت نابرابر در مواردی که مورد تحقیر و تمسخر قرار میگیرند، «درحاشیه» میمانند بی آنکه این مساله حتی به موضوع یک بحث ساده مطبوعاتی در یکی از روزنامههای کشور تبدیل شود.
نظرها
hamid
استبداد زن ستیز است! بدانیم مبارزه با استبداد با احیای حقوق انسان به عنوان بشر و شهروند ممکن است! و این حقوق برای هر انسان از هر جنسیت، قومیت، دین یا مرام برابر است. شاد باشید. حمید
ولقان حسینی
این تفکر روشنفکری و فمینیستی نیست رسما نژاد پرستیه. دیگه همینمون مونده که خانوم ها هم جزو مقدسات بشن. اولا خیلی استدالال و نتیجه گیری ***هست. دوما طنزه و اسمش روشه. سوما شما بفرمایین تو اون سریالی که خانومها کم هوشن مرها چین؟ مخترع؟ مکتشف؟ یا یه عده ادم زن ذلیل خرابکار؟ و ... از این اداهای فمینیستی بدم میاد. دلیل نمیشه هرچیزی رو به اسم فمن بودن و با تفکر فمینیستی ببینی. به نطر من هرچه قدر که ضایع کردن حقوق زن ها نژاد پرستی این حرکت های افراطی هم نژاد پرستیه.
FARIBA
سپاس فراوان از خانم زهرا باقری شاد
جم
اینکه در ایران زن سالاری در حال شکل گیری است در آن شکی نیست .
مومن
بیشترین توهین و اهانت به مقام زن و تحقیر آنها، توسط روحانیون و وعاظ و علمای دین صورت میگیرد. در واقع آنها هستند که به جامعه و مخاطبین (اکثراّ بیسواد و عامی خود ) خط و جهت میدهند. و این علما با غفلت از شرایط زمان و مکان قصد دارند قوانین 1400 سال قبل را با مسائل پیشرفته و مدرن و متغیر قرن 21 پیوند زده و البته معجونی که بدست میاید فقط باعث خنده و تفریح مردم میشود نه راهکاری برای زندگی. اسلام برای " زن قرن 21" حقوق و امتیازاتی برابر با مرد قائل نشده است و نمی توانست قائل شده باشد. این علما با تکیه بر سوره های قرآنی و احادیث و قصص فراوان که در چنته دارند در صورت شنیدن کوچکترین صدای آزادی خواهانه زنان و یا مطرح شدن مطالبات حقوقی و حق طلبانه آنها، چوب تکفیر را بلند کرده و فریاد " وا اسلاما " بلند میکنند . آنها نشان داده اند که برای ارعاب زنان و لوث کردن حقوق انسانی و مدنی آنها حتی از تشویق جهال به اسید پاشی هم ابائی ندارند. آنها بر منابر، مصاحبه ها و در سخنرانیهای خود چنان بی پروا و گستاخانه به نیمی از جمعیت کشور بی احترامی میکنند که انسان از شنیدن بعضی از این اظهار نظرهای بی خردانه و غیر متخصصانه آنها شرم میکند. آنها حتی در این زمینه اصول ساده اخلاقی را زیر پا میگذارند. برای مثال یکی از این علما ی معروف در سخنرانی خود گفتن " دروغ" توسط مردها به همسرانشان ، را توصیه میکند. آخوند دهنوی متخصص روابط جنسی میشود و مسائلی که تنها در حیطه کار پزشکان و متخصصین علم طب است را چون وحی نازل به خورد عوام میدهد. برای مثال در جمع صدها زن در همایشی به نام "اصول همبستری برای زن " یکی از علل Bisexuality را به علت آن میداند که مرد در هنگام رابطه جنسی به زن دیگری فکر کرده است و از این گونه چرندیات. در تمامی این داستانها و قصص و تمثیلها و حکایات توسط ارباب عمائم ، زن همیشه میوه ممنوع و درد سر ساز بوده است. بر کسی پوشیده نیست که ما در ایران، رادیو و تلویزیون و روزنامه آزاد و مستقل نداریم و همگی این رسانه ها در خدمت منافع و سیاستهای رژیم میباشد . پس طبیعی است که این میکر فونها و قلمها باید در خدمت کسانی باشد که این مرد سالاری را می پسندند و آن را به نوعی در غالب فیلم و یا داستان تبلیغ کرده تا منافع آنها را تامین کند. و تا زمانی که عقل سلیم بر اوضاع و احوال نابسامان جامعه ایران غلبه نکرده و رژیم اسلامی بدنبال رادیکال کردن بیشتر جامعه و طالبانی کردن احکام اسلامی باشد و زنها خود به این " بی عدالتی " گردن نهاده و خود مبلغ و راه صاف کن این افکار و قوانین ضد زن بشوند، ما شاهد وخیم تر شدن شرایط زنها در جامعه خواهیم بود.
رضا
پیش فرض شما که میگویید: (چرا آنقدر که پزشکان، معلمان، استادان دانشگاه، اقلیتهای قومی و دیگر گروهها و اقشار جامعه ایرانی نسبت به حقوق خود و زایل شدن آن در سریالهای تلویزیونی آگاه شدهاند و به خود جرات اعتراض مدنی میدهند، زنان و نیز مردان جامعه نسبت به چگونگی بازنمایی زن در این سریالها از خود حساسیت نشان نمیدهند )............... دوست گرامی حمله پزشکان و وکلا به یک سریال طنز آگاهی بر حقوق زایل شده نیست. تفکر دیکتاتور زده و تمامیت خواهی است که حتی شوخی در یک مجموعه طنز را هم بر نمی تابد. قداره بندی برای خفه کردن هنر است و این کارشان نیاز به کف زدن و هورا کشیدن ندارد!! شما دیگر از آن سوی بام افتاده اید. به جای اعتراض به خفه کردن صدای هنر اعتراض دارید که چرا کم خفه کرده اند .
فشین
خانم زهرا باقری شاد یا سریال در حاشیه را ندیده یا داره حاشیه نویسی میکنه نه نقد ! تو سریال حاشیه بد ترین شخصیتها مردها هستند که شامل دکترها و وارث اصلی بیمارستان و عمو وارث و وکیل جناب جراح پلاستیک و .. میشود. ضمنا تو فیلمها یا سریالهای کمدی غربی همه زنان باهوش و مدبر و ... هستند ؟ مثلا تو ویل و گریس یا فریندز یا ... زنها همه باهوش و مردها همه ... خانم عزیز به متن بپرداز که حاشیه نویسی دردی را دوا نمیکند !
سعید
ما تو قم از بس هر روز برای سلام کردن به حضرت معصومه کمر خم کردیم دیسک گرفتیم..بعد شما میاد میگید خانم ها دارن تحقیر میشن..ای بی انصافا
a
سرکار خانم زهرا باقری شاد شما ظاهرا مازندرانیها رو جزء اقلیتهای قومی حساب نکردی! خانم باید به عرض شما برسونم که مازندرانیها هم یکی از اقوام ایرانی هستند! البته دو قوم بزرگ شمال ایران یعنی مازندرانی و گیلانی ظاهرا جزو اقوام فراموش شده هستن و هر بلایی که بر سر این دو قوم بیاد اعم از فرهنگی، اقتصادی، اقلیمی (زیست محیطی)، سیاسی و ... گویا برای هیچ کس اهمیتی نداره و هیچ صدایی از هیچ شخصیتی و نهادی و ارگانی بیرون نمیاد... و یا شاید شما از ساخته شدن برنامه ها و سریالهای توهین آمیز علیه این اقوام بی خبرید که نطق می فرمایید نویسندگان سریالهای تلویزیونی نسبت به موقعیت اقوام حساس شده اند و ...! شما یا مازندرانیها رو یک قومیت مستقل به حساب نیاوردی و به ما کم لطفی کردی سرکار خانم یا اینکه از ساخته شدن سریال توهین آمیز پایتخت بی خبری اونهم چهار سال ... یا اینکه خودت از طرفداران سریالی که اونوقت این مقاله ای که نوشتی میشه مصداق ***و یک بام و دو هوایی. همین دو خط اول مقاله ات رو که خوندم عطای بقیه اش رو به لقاش بخشیدم.***
a
رادیو زمانه کنجکاوی من رو ببخشید میشه بفرمایید به چه دلیل کامنت من رو سانسور کردید و سه ستاره لابلاش گذاشتید؟! «مطلع، بیطرف، صاحب نظر و یا حتی دورو کلماتی هستند که باید مشمول سانسور بشن؟! شما طوری سانسور کردی که کسی که کامنت رو می خونه ممکنه دچار این سوء برداشت بشه که چه ناسزاهای زشتی نثار نویسنده این مقاله شده سانسور نابجا هم یک جور توهین (به نویسنده کامنت) به حساب میاد و ممکنه باعث به وجود اومدن سوء تفاهم بشه امیدوارم حداقل این کامنت من سانسور نشه تا این سوء تفاهم برطرف شه که بنده به نویسنده این مقاله نه ناسزا گفتم و نه توهین کردم و نه قصد توهین داشتم. اما رادیو زمانه با سانسور بی دلیل چنین شبهه ا ی ایجاد کرده
a
دنباله دو کامنت قبل: شما که اینهمه بی دلیل سانسور کردین دیگه چرا از خیر حذف اون یک کلمه آخر گذشتین و فعلش رو حذف نکردین؟! منظورتون از این کار چی بود؟! خب اون یک کلمه بی مفهوم بی فاعل و مفعول (هستی) رو هم حذف می کردین تا برای مخاطب سوء تفاهم ایجاد نشه که توهین و ناسزا نثار نویسنده مقاله شده ... من هنوز هم میگم نویسنده این مقاله مطلع یعنی ( آگاه) نیست تو تلویزیون چه برنامه هایی ساخته میشه چون ادعا می کنه: «نویسندگان سریالهای تلویزیونی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش میشوند، به احتمال فراوان در سالهای اخیر نسبت به برخی مسائل حساستر و دقیقتر شدهاند؛ برای مثال چندان بیپروا و بیحواس به بازنمایی و توصیف موقعیت اقوام و اقلیتهای قومی مختلف در ایران نمیپردازند!!!» اگر هم از ساخته شدن سریال های توهین آمیزی مثل پایتخت مطلع و آگاهه پس بی طرف نیست! چرا که به همه اقوام به یک چشم نگاه نمی کنه. احتمالا مازندرانی و گیلانی برای ایشون قومیت به حساب نمیاد یا شاید ایشون هم مثل خیلی ها که به شکل کلیشه ای فقط یکی دو قوم که همیشه سر زبانها هستن مثل آذری و کرد رو قومیت به حساب میاره و فقط از حقوق اینها دفاع می کنه ... بنابراین وقتی ایشون وارد مقولات حساسی مثل تبعیض و توهین میشن ولی خودشون به شکل تبعیض آمیزی به همه موارد اشاره نمی کنن این یعنی دورویی و یک بام و دو هوایی ... امیدوارم متوجه منظورم شده باشی رادیو زمانه و سانسور نکنی...
یاشار
کامنت ها از خود سریال در حاشیه بدترند. نا امید کننده است تجمع این همه سکسیست بی منطق
محمد
خداوندا مردهارو از دست شیاطین محافظت بفرما
ستاره
شیطان واقعی شما زن ستیزان هستین که جلوی پیشرفت زنان را می گیرید مثل این که داستان نیلوفر اردلان و مهدی توتونچی و داستان زهرا نعمتی و همسرشرو یادتون رفته که جلوی پیشرفت زنانشون رو گرفتن همین طور از آمار ۴۵۰۰۰دختری که سالانه در سن زیر ۱۵ سالگی مجبور به ازدواج می شوند از سوی پدر و مجبور به ترک تحصیل می شوند از سوی پدر و شوهر خبر ندارید شیطان شما مردان هستید که با ما زنان مثل یک انسان برخورد نمی کنید