• دیدگاه
آیا سپاه کشتی نظام را با خود غرق خواهد کرد؟
کورش عرفانی- دور تازهای از اظهارنظر فرماندهان نظامی در باره توافق اتمی آغاز شده است. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ۱۶ شرط برای حصول توافق تعیین کرده که ناممکن به نظر میرسند.
دور تازهای از اظهارنظر فرماندهان نظامی در ایران در باره توافق اتمی آغاز شده است. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، شانزده شرط برای حصول توافق تعیین کرده که ناممکن به نظر میرسند. موضعگیریهای سایر سپاهیان ارشد نیز پرسشبرانگیز است. آیا آنها نگران حذف خود از ساختار قدرت در پی توافق هستهای هستند؟
در حالی که ملاقاتهای تیمهای ایرانی و نمایندگان گروه ۱+۵ یک برای تدوین متن توافقنامه نهایی مذاکرات اتمی در دست انجام است، دور تازهای از اظهارنظر فرماندهان نظامی ایران آغاز شده است. در یک اقدام پرسشبرانگیز، سرلشگر بسیجی حسن فیروز آبادی با نوشتن یک نامه، شانزده شرط را برای دستیابی به چنین توافقنامهای ذکر کرده است. فرمانده سپاه، سرلشگر پاسدار محمد جعفری، صحبت از تدارک شرایط کشور برای حرکت به سوی عرصه «تمدن بزرگ اسلامی» میکند و از نیروهای تحت امر خود میخواهد برای ورود به آن مهیا شوند. سردارحسن رستگار پناه، جانشین مرکز مطالعات و امنیت پایدار ملی ستاد کل نیروهای مسلح، میگوید که «سپاه نیازی به کودتا ندارد.» این رفتار نظامیان چه معنایی دارد و آنها در جستجوی چه هدفی هستند؟ آیا آنها نقشه دیگری در ورای استراتژی دنبال شده توسط دولت حسن روحانی دارند؟ نوشتار حاضر به این پرسشها میپردازد.
نقش پررنگ سپاه در کشور
سپاه پاسداران مدتهاست که دیگر فقط یک نیروی نظامی نیست، هم به گفته سران آن و هم به زعم مشاهده واقعیت، این نهاد در عرصههای اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پا گذاشته و تبدیل به یک شبکه مافیایی شده است که اداره امور کشور و تعیین آینده آن را جزیی از توانایی وحتی وظیفه خود میداند. روند تبدیل این نهاد نظامی به یک نهاد چند بعدی و چند لایه، به سالهای پس از جنگ برمیگردد. جنگی که تبلور شکست رویاهایی بود که سپاه با آنها صدها هزار جوان را در جبهههای جنگ به اهدای جانشان تشویق کرده بود. وارد کردن سپاه به عرصههای بازسازی کشور زمینهای شد برای کسب ثروت و بعد هم کسب قدرت سیاسی.
نباید فراموش کرد که بقای نظامهای استبدادی بر اساس تجمیع قدرت و ثروت در دست فرد یا گروهی است که در راس قرار دارند. امروز اما نظام جمهوری اسلامی از این شکلبندی کلاسیک خارج شده است. اینک قدرت و ثروت در دست نیرویی انباشته است که در راس هرم نظام نیست، اما میخواهد که حرف نخست را در کشور بزند.
این امر کار بیت رهبری را، که باید هژمونی ولی فقیه را بر ساختار قدرت در ایران نمایندگی کند، دشوار ساخته است. مدتهاست که میان بیت رهبری و سپاه رابطه دوگانهای حاکم است: در ظاهر دومی از اولی پیروی میکند اما در عمل، بیت رهبری خط سپاه را دنبال میکند. بازی قدرت میان این دو و نیز میان سایر گروههای قدرت در درون ساختار نظام اما با شفافیت صورت نمیگیرد. این یک بازی پیچیده و چند لایه است که سبب انجماد ساختار حکومتی از یکسو و دشواری تشخیص حرکتهای آن از سوی دیگر شده است.
سپاه همیشه مایل بوده و هست که در میان ساختار پیچیده و "مافیاگونه" حاکمیت، به عنوان عنصر تعیینکننده مطرح باشد. این امر اما به طور مستقیم به بیلان او باز میگردد. پذیرش بیدلیل برتری سپاه بر سایر مراکز قدرت به این سادگی نیست، نه شرایط عینی کشور چنین امکانی را میسر میسازد و نه برداشت و تحمل سایر محافل قدرت. بنابراین وقت تغییر، و به قول برخی تعیین تکلیف است. آن چه که دستمایه لازم برای کاهش وزن سپاه در ساختار قدرت را فراهم کرده است، کارنامه بد و سیاه سپاه در پرونده فعالیتهای اتمی است.
پرونده اتمی و سپاه
سپاه پاسداران مدتهای مدید از فعالیت هستهای به عنوان یک ابزار برای تحمیل دو فاکتوی[1] خویش به عنوان نیروی حیاتی و سرنوشتساز نظام استفاده کرده است. این نهاد به برخی آشکار، و به بعضی به صورت ضمنی وعده داد بود که اگر دستش را از حیث سیاسی و مالی باز بگذارند میتواند بمب اتمی را، که قرار بود ضمانتنامه بقای جمهوری اسلامی باشد، بسازد و تحویل دهد. سپاه نتوانست این کار را به سرانجام برساند. همان طور که نتوانسته بود با قولهای مشابه جنگ را با پیروزی به پایان رساند. شکست سپاه در پروژه اتمی، وجود این نیرو با این همه قدرت و ثروت و اختیار را بیدلیل میسازد. به ویژه وقتی در نظر میگیریم که به دلیل همین پروژه ناکام اتمی است که کشور در تحریم و انزوا و محاصره و در آستانه بمباران مراکز هستهای و شورشهای خیابانی قرار گرفته بود. تلاشهای آخرین سپاه برای قدرتنمایی در منطقه (سوریه، عراق و یمن) نیز به تیغ دو دم تبدیل شده و میرود که ایران را در منطقه، در مقابل یک اتحاد بیسابقه نظامی و سیاسی دو قدرت غرب و عرب قرار دهد.
شش کانون قدرت در ایران به رقابت ضمنی و آشکار مشغولند: بیت رهبری، بازار و سپاه در قالب مثلث سنتی قدرت، جریان رفسنجانی، جریان اصلاحطلبان و فنسالاران دولتی در مثلث نوین قدرت. سپاه به عنوان یک ضلع از مثلث خود و یا یک بخش از شش بخش ساختار کلی حاکم میخواهد که به عنوان تعیینکننده خط اصلی حرکت نظام جلوه کند.
پس، حال که کارنامه عمومی سپاه فاجعهبار ارزیابی میشود، بحث کنار زدن و به حاشیه راندن آن ضروری جلوه میکند. به همین دلیل نیز برای ساختار نظام، به عنوان یک «سیستم» و نه به طور لزوم برای همه افراد و جریانها در درون آن، این ضرورت مطرح است که نیرویی را که منشاء تمام این بحرانها بوده است، به تدریج از صحنه کنار بگذارد.[2]
سپاهزدایی از جمهوری اسلامی به عنوان یک اجبار ساختاری مطرح است. اجباری برای تامین بقای نظام. ایده ضرورت حذف سپاه برای تامین بقای نظام به صورت خودجوش در حال شکل گرفتن است. اما آیا سپاه جراحی خود و قطع عضو از پیکره نظام را میپذیرد؟
نهاد غیر قابل حذف؟
در جهان سرمایهداری عبارتی هست که برای شرکتهای بسیار بزرگ به کار میرود: زیادی بزرگ است که سقوط کند.[3] سپاه باور دارد که بیش از حد بزرگ، پیچیده به نظام و مهم است که نهادی در داخل کشور بخواهد آن را به انزوا کشانده و یا نقشه حذفش را بکشد. بنابراین بقای خویش را گره خورده به کل نظام و حق طبیعی خود میداند.
در این راستا سپاه نسبت به روند مذاکرات اتمی این احساس را دارد که ممکن است پذیرش توافقنامه و اجرای آن بخواهد به شکلی زمینهساز حذفش از صحنه سیاسی و اقتصادی کشور بشود، بنابراین پیش خود محاسبه میکند که نباید چنین توافقنامهای امضا شود. این در حالیست که ولیفقیه نظام با صدور اجازه مذاکرات مخفی با آمریکا در عمان، با قبول بازگشت رقبای سیاسی اصلاحطلب یا شبه اصلاحطلب به قوه مجریه، با اجازه مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی در طول مذاکرات علنی و غیره، موافقت ضمنی خویش با پیشبرد کار مذاکرات و به ثمر رساندن آن را اعلام کرده است.
شاید بتوان جدیترین تلاش خامنهای برای عرض اندام در مقابل سپاه در عرصه مذاکرات هستهای را در فرموله کردن ضرورت عقبنشینی و سازش تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» ارزیابی کرد. خامنهای در آن سخنرانی در مقابل فرماندهان سپاه تلاش کرد که به آنها بفهماند زمان عقبنشینی ناخواسته و واگذاری اجباری فرارسیده است.
این تلاش خامنهای هر چند سپاه را به نوعی همراهی ظاهری با تیم مذاکرهکننده دولت کشاند، اما در نهایت این در دایره محاسبات منافع اقتصادی و حفظ قدرت سیاسی و نظامی است که سپاهیان در مورد آن چه برایشان بهتر است تصمیم میگیرند. با نزدیک شدن زمان تهیه متن نهایی توافقنامه، سپاه باید نه فقط خط قرمزها را به تیم مذاکرهکننده یادآور شود؛ بلکه با نشان دادن چنگ و دندان خود، همه جناحهای حاکمیت را متوجه تمایل و توانایی خویش برای عمل رادیکال بسازد.
اظهارات سرلشگر بسیجی فیروزآبادی و تعیین شرطهای ناممکن برای درج در توافقنامه، فراخوان سپاه برای تدارک دوران «تمدن بزرگ اسلامی»، اظهارات سردار سلامی، جانشین فرمانده سپاه، مبنی بر پاسخگویی توقع بازدید از مراکز نظامی ایران با «سرب داغ» و نیز صحبتهای پاسدار اسماعیل کوثری نماینده مجلس که میگوید: «بحث نظارت فقط باید از سایتهای هستهای باشد و نه مکانهای نظامی» همه و همه حکایت از نارضایتی آشکار سپاه از نتیجه شبه تفاهم لوزان دارد.
اگر فقط به یکی از شانزده شرط مطرح شده توسط فیروزآبادی در نامه اخیر او مراجعه کنیم، در مییابیم که چه چاههای عمیقی بر سر راه یک تواففنامه احتمالی موجود است: «هرگونه اجرای تعهد ایران باید منوط به تصویب مراجع رسمی و قانونی در کشور شود.» این به معنای آن است که حاصل کار دو ساله تیم روحانی و ظریف باید به مجلسی برود که در اختیار اکثریت سپاهیهاست تا مورد تصویب قرار گیرد.
به عنوان جمعبندی میتوان گفت که سپاه که در ابتدا و با اتکاء به روایت خوشایند تیم ایرانی از مذاکرات لوزان، از نتایج تفاهم استقبال کرد، اما با انتشار روایت آمریکا ازاین تفاهم و بعد هم با مشاهده وسواس و جدیت واشنگتن در برنداشتن یکباره تحریمها از یکسو و اعمال نظارتهای گسترده بر تاسیسات هستهای و نظامی ایران دریافت که هیچ چشمانداز مثبتی برایش در این توافقنامه موجود نیست، به همین دلیل سعی دارد که روند مذاکرات را کند یا متوقف سازد. سپاه میبیند و میداند که بازنده اصلی اجرای توافقنامه، به صورتی که آمریکاییها مد نظر دارند، با تبعات سیاسی و اقتصادی و نظامی آن، پاسداران و نهادهای وابسته به آن خواهند بود، بنابراین بر آن است که کارشکنی را به صورت جدی، گسترده و علنی درآورد.
شک نیست که حاصل چنین اقدام خودمحورانه سپاه، در قالب شکست مذاکرات، چیزی جز تشدید بحران عظیم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کشور نیست و میتواند شورشهای اجتماعی محرومان و حتی درگیری نظامی و جنگ را هم همراه داشته باشد. اما به نظر میرسد همه اینها برای سپاه قابل تحملتر از واگذاری قدرت و ثروت به رقیبان و جناحهای دیگر قدیمی یا نوظهور باشد.
به نظر میرسد نظامهای استبدادی در زمانهایی تعیین تکلیف میشوند که پس از از میان بردن همه انتخابهای خوب، حتی توان ترجیح دادن انتخاب بد بر انتخاب بدتر را ندارند.
پانویسها:
[1] De facto به معنای در عمل
[2] در نظریه سیستم ها عنوان می شود که یک سیستم، در شکل کارآی خود، مجهز به مکانیزم هایی است که عناصر مشکل ساز درون خود را شناسایی و برطرف میکند.
[3] Too big to fail
نظرها
Behroouz
اینها همان دلاهای تحریم هستند که روحانی گفت باید بفکرکاری دیگربرای درآمد باشند ،این فرماندهان سپاه وبعضی ازنمایندکان مجلس به ثروت های افسانه ای دراین چندسال تحریم های ایران رسیدند ،ترس ازموقعیت قدرت وثروت دلیل عمده مخالفت وشرت وشورت این حضرات می باشد
فرهاد - فریاد
سال 57 خمینی بر اساس منافع بازار وتولید کننده های سنتی به سرعت اقدام به انحلال نهادهای مدرن و استقرار نهادهای سنتی نمود اولین دست پخت خمینی مجلس خبرگان است دومین آن انحلال دادگستری مدرن و استقرار قوه ی قضائیه ای که بر اساس شرع و قوانین قصاص اداره می شود اما خمینی در دام دو جریان سپاه پاسداران و کمیته های انقلاب که توسط مهدوی کنی اداره می شد تا سال 60 تصمیم قطعی نگرفته بود روحانیون سنتی همچنان از کمیته ها حمایت می کردند و روحانیون جوان جریانی را که دارای هویت طبقاتی نبوده و از تعدادی جوان حزب الهی شکل گرفته بود حمایت می کردند اما خمینی همچنان تلاش داشت تا ارتش را استحاله نماید اما فرار بنی صدر سبب شد تا خمینی سپاه پاسداران را انتخاب نماید نهاد نظامی سنتی سپاه برای محافظت از روحانیت و تولید سنتی و بازاریان بوجود آمد در زمان بنی صدر به شدت تلاش داشت تا ارتش را منحل نماید جریاناتی همچون حزب توده و فدائیان (اکثریت ) تا جائی پیش رفتند که درخواست مسلح کردن سپاه به سلاح سنگین را درخواست می نمودند . لامروز سپاه ارتش مدرن را کاملا تحت الشعاع خود قرار داده و به شدت تضعیف نموده است از اینرو ما با جریانی در حاکمیت روبرو هستیم که دشمن نهادهای مدرن بوده و نهادهای سنتی را تا جائی که توانسته جایگزین آن نموده است . سپاه نیز مانند سایر نهادهای سنتی کارنامه ی جنایت باری دارد زائده ایست که قرنهاست دورانش سپری شده است سپاه اگر تمام قدرت را کسب نماید و تمام ثروت ایران را به چنگ خود درآورد باز هم نهادی حرامزاده برای دوران امروز است تبدیل جمهوری اسلامی به یک نظام عرفی دوران امروز تنها پس از انحلال کامل نهادهای سنتی امکان پذیر است امریکا امروز در مورد ایران دچار تفرقه ی شدید است سیاست اوباما و بخش عمده ی حزب دموکرات حمایت از جمهوری اسلامی برای کاهش وزن منطقه ای اسرائیل و عربستان است اما حزب جمهوریخواه علنا خواهان تغییر رژیم ایران است اما در واقعیت همچنان همان وظائف سال 57 را می طلبد تا فروش نفت گران و یا تجارت اسلحه را تسهیل نماید . اما حبتهای فرماندهان سپاه یا سایر افراد در جمهوری اسلامی تنها ایجاد جو رسانه ای برای تحت فشار قراردادن مذاکرات است به نفع تیم مذاکره کننده ی ایرانی . زیرا صاحب منصبان ایران چه نظامی و چه غیره همگی کارگزار هستند و قدرت آنها تنها از نهادیست که آن قدرت را دراختیار او قرارداده اما این قدرت راس امورش با نهادهای بالاتر است کودتا در چنین نظامهائی حرف بی معنائی ت بخصو که سپاه چند جوزه ی فرماندهی برای مقابله ی احتمالی ایجاد نموده است و تیم 18 هزار نفری خامنه ای نیز کل اطلاعات فوق سری نظام را دراختیارداشته و اجازه ی حرکت به کسی نمی دهند . قدرت خامنه ای در برابر نهادی مانند سپاه زمانی تضعیف می شود که پای کل روحانیت در مجلس خبرگان و تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی به میان بیاید سپاه و فرماندهانش اگر رحزخوانی هائی می نمایند کاملا از قبل توسط همان جریان امنیتی که ائمه ی جماعت را همسان سازی می نماید اداره می شوند . جریان امنیتی حفاظت اطلاعات خامنه ای آنچنان نسبت به اوضاع تسلط دارد که حتی زمانی که خامنه ای فرماندهان را فرامی خواند همه ی فرماندهان از ترس اینکه چه اطلاعاتی وجود دارد که آنها نمی دانند خودشان را خیس می کنند . در نهایت این سپاه و جمهوری اسلامی نیست که برای آینده اش تعیین تکلیف می نمایند بلکه باید منتظر ماند و مشاهده کرد تا جناحهای امریکا به توافق برسند حضور مریم رجوی در کنگره و افشاگری علیه جمهوری اسلامی یا پیام رضا پهلوی به کنگره ی امریکا و اشاره نموده که ما هم هستیم هم اکنون وطن فروشان فارس زبان در اطراف کنگره و کاخ سفید چادر زده اند تا سهمشان را به مسئولان امریکائی اشاره نمایند . و جمهوری اسلامی چندین تیم بسیج نموده است . تا از غافله ی مجاهدین و سلطنت طلبان عقب نیفتند .
Farid
کدام قوه قضاییه و دولت ؟ قوه قضاییه از طرف اقای احمد شهید به ۱۰۰۰ مورد نقض حقوق بشر متهم است . وزرای دولت هم که اکثرا امنیتی و بازجو و پاسدار بوده اند.. سی و هفت سال است یک اقلیت چماقدار با شعار مرگ بر....و ... اعدام باید گردد بزور برمملکت چیره شده و مملکت را به افتضاح و فساد و دروغ و تباهی کشانده اند.... دولت و مجلس و انتخابات هم برای سرکار گذاشتن مردم بوده برای اینکه الکی امید به اصلاحات ؟! داشته باشند.
Farid
پاسدار حسین هدایتی خریدار فعلی سرخپوشان، دولابی تا سال ۱۳۸۶ اقدام به خرید ملک از افراد مختلف با شیوه ای خاص می کرد. وی با پرداخت حداکثر ۲۵ درصد از ارزش ملک اقدام به نوشتن مبایعه نامه می کرد و بقیه ارزش ملک را به صورت قسطی و در قالب چک های بلند مدت پرداخت می کرد. وی با نفوذی که در سیستم بانکی داشت پس از عقد مبایعه نامه بلافاصله آن ملک را در رهن بانک قرار می داد و بر اساس آن وام های ملانی دریافت می کرد. در واقع هدایتی با جعل عنوان تولید و با ترهین املاکی که هنوز پول آنها را کامل دریافت نکرده است وام هایی را با بهره های کم دریافت می کرد. از دیگر اقدامات جالب توجه هدایتی فروش مجدد املاک در رهن بانک به افراد غیر می باشد. وی با استفاده از برخی اقدامات، اقدام به فروش این املاک به افراد دیگر می کند و بدون باز پرداخت اقساط، وام های دریافتی را صرف خرید املاک جدید با همین روش و فعالیت های تجاری می کند. هدایتی با پرداخت نکردن اقساط بانک و پس از سررسید وام با اعمال نفوذ و سایر روش های خود اقدام به عقب انداختن اقدام قانونی بانک ها می کند و از فعالیت بانک در جهت مصادره اموال قبلی خود جلوگیری می کند. عمده بدهی های بانکی هدایتی مربوط به بانک پارسیان، اقتصاد نوین و ملی است که بر طبق اسناد تنها بخشی از بدهی وی به بانک پارسیان بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان( تا تاریخ ۳۱/۳/۹۲) می باشد. در حال حاضر ادارات حقوقی بانک های طلبکار از هدایتی و بعضی از افرادی که با هدایتی معامله کرده اند از وی شکایت کرده اند
jafar
سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران با قدرت با شکوهش خاری شده است بر چشمان دشمنان ایران و ایرانی و شیعه ، ما افتخار می کنیم بر این قدرت زنده باد سپاه قدس تا آزادی قدس.
اایران دوست
نیرو های ارتش اگر هنوز خود را وفا دار به ملت و کشور میدانند،باید بیشتر موا ظب سپاه با شند زیرا این برادران قا چاق چی از هر گو نه خیا نت و جنا یت بخا طر در قدرت ما ندن کو تاهی نخوا هند کرد. اینها اقتصاد کشور را نا بود کردن برای آنها مهم نیست کشور بکجا برسد، اصل قضیه قدرت میبا شد امکان غارت و چپا ول اموال ملت کشور. اینها هیچ ابا ندارند اگر حتی بجنگ داخلی و وضعیت فعلی سوریه کشور برسد. لذا نیرو ها ی ارتش با ید چها ر چشم موا ظب با شند . این قماش با کمک آن دسته از آخوند های جاه طلب ، بعنوان دفاع از اسلام و وا اسلاما از هیچ جنا یتی پر هیز نخوا هند کرد . برای آنها تکه تکه شدن ایران مهم نیست.
Majid
جعفر: "سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران با قدرت با شکوهش خاری شده است بر چشمان دشمنان ایران و ایرانی و شیعه ، ما افتخار می کنیم بر این قدرت زنده باد سپاه قدس تا آزادی قدس." جمهوری اسلامی؟ با قدرت؟ با شکوه؟ خار؟ ایرانی؟ شیعه؟ سپاه قدس؟ آزادی قدس؟ اگر از قرآن بدور شدی و یکدنیا غرور شدی جنود شیطان گردی و از خالقت بدور شدی ×جنود در زبان عربی یعنی سپاه در فارسی
داوری
تا آنجا که ما اطلاع داریم مقامات بی منطق و بزدل آمریکایی ج.ا.ایران را به حمله نظامی تهدید کرده اند و از قرار معلوم باتلاق منطقه خلیج فارس در انتظار آنهاست. فرماندهان سپاه تنها پاسخ در خور و شایسته مقامات آمریکایی را داده اند. خود آمریکائیها این قدری که آقای پروفسور عرفانی خشمگین شده اند تا این اندازه وحشت زده نشده اند.
آیا سپاه کشتی نظام را با خود غرق خواهد کرد؟ — خودرهاگران
[…] آیا سپاه کشتی نظام را با خود غرق خواهد کرد؟ […]