آمارسازیهای شگفتانگیز؛ علم و دموکراسیسازی
اکبر گنجی- زمامداران جمهوری اسلامی برای حفظ نظام و در جنگ قدرت علیه یکدیگر، عدد سازی میکنند. مخالفان جمهوری اسلامی هم به جای نقد و نفی این روشها به همین سنت متوسل میشوند.
خوانش خبرها، مقاله و بیانیهها ما را با اعداد و آمارهای شگفتآوری روبرو میسازد. عجیبتر از آن اعداد و آمارهای شگفتانگیز، پذیرش و اقبال به این گونه آمارهاست. گویی هر اندازه عدد بزرگتری مطرح شود، اقبال بیشتری بدان مبذول خواهد شد.
زمامداران جمهوری اسلامی نه تنها برای حفظ نظام به این گونه روشها توسل میجویند، بلکه در جنگ قدرت نیز علیه یکدیگر عدد سازی میکنند. مخالفان جمهوری اسلامی نیز به جای آن که این گونه روشهای غیر علمی و غیر دموکراتیک را نقد و نفی کنند، به همین سنت توسل جسته و در عدد سازی گوی سبقت را از یکدیگر میربایند ولی:
اولاً: بدون منبع سخن گفتن و عدد و آمارسازی کردن، غیر علمی بوده و به جای سیطره ارائه شواهد و قرائن، ما را بیش از پیش از روح علمی دور میکند.
ثانیاً: عدد و آمارسازی برای زدن رقیب، مخالف و حتی دشمن، روشی غیر دموکراتیک است. این روشها به جای نیاز مبرم "اعتماد سازی"، "اعتماد زدایی" کرده، امکان نزدیکی را دشوارتر ساخته و دموکراسیساز نیستند.
ثالثاً: برخی عددسازیها و آمارها نشاندهنده آن است که گویی ما اساسا هیچ اطلاعی از عدد و رقم و آمار نداریم. شاید از زمامداران یک نظام غیر دموکراتیک دور از انتظار نباشد که عدد شناس و آماردان نباشند، اما از افرادی که در دانشگاههای غربی - خصوصاً در رشتههای علوم اجتماعی- تدریس میکنند، حداقل انتظار این است که با عدد و رقم و آمار آشنا بوده و میان امکانپذیر و امکانناپذیر تمایز قائل شوند.
برای تأیید مدعا، به ارائه چند نمونه زیر اکتفأ خواهیم کرد:
واردات ۷۰۰ میلیارد دلاری احمدینژاد از چین
اسحاق جهانگیری- معاون اول رئیس جمهور- در ۵/۲/۹۴ ادعا کرد که دولت احمدی نژاد ۷۰۰میلیارد دلار پول کشور را خرج واردات کرد. سپس افزود : «در دو دوره قبل پیش و پس از مصرف ۷۰۰میلیارد دلار تعداد شاغلین در کشور ۲۰ میلیون نفر بوده است و این به آن معناست که این میزان پول رفته و موجب اشتغال جوانان چینی و کشورهای دیگر شده است.»
جهانگیری که سالها وزیر بوده و از ابتدای دوران ریاست جمهوری حسن روحانی معاون اول رئیسجمهور است، به راحتی به همه اطلاعات و آمارهای اقتصادی دسترسی دارد. بدین ترتیب فرض ما این است که بی حساب و کتاب حرف نمیزند. اما این ادعا از هر جهت کاذب است.
اگر با نادیده گرفتن چند ماه ، سالهای ۹۱- ۸۴ را دوران ریاست جمهوری احمدینژاد به شمار آوریم، کل درآمد صادرات نفتی در این دوران ۸ ساله، ۶۳۸۹۳۴ میلیارد دلار بوده است. کل واردات کشور در این دوران- بدون در نظر گرفتن واردات قاچاق- ۴۱۹ میلیارد دلار بوده است. کل واردات ایران از چین طی همین دوره ۴۰میلیارد دلار بوده است (میانگین ۵ میلیارد دلار در سال). بدین ترتیب:
یکم: کل درآمد نفتی حدود ۶۳۹میلیارد دلار بوده، نه ۷۰۰ میلیارد دلار.
دوم: ۴۱۹میلیارد دلار آن صرف واردات شده، نه ۷۰۰میلیارد دلار.
سوم: ۴۰میلیارد دلار آن صرف واردات از چین شده، نه ۷۰۰میلیارد دلار (۵ درصد ۷۰۰ میلیارد دلار).
چهارم: مطابق نماگرهای اقتصادی بانک مرکزی صادرات غیر نفتی طی هشت سال ۹۱- ۸۴ ، به ترتیب ۱۰۵۴۶، ۱۴۱۷۹ ، ۱۶۱۰۱، ۱۸۸۸۶، ۱۸۳۶۹، ۲۲۵۹۶، ۲۶۶۵۸، ۲۹۳۱۳ بوده که جمع کل صادرات غیر نفتی دوران احمدینژاد ۱۵۶میلیارد دلار است.
پنجم: در ۴ سال اخیر- به دلیل تحریمها- میزان صادرات چین به ایران افزایش یافته است. چین بزرگترین شریک تجاری ایران در سال ۹۳، صادرات به جمهوری اسلامی را بیش از ۲۸ درصد افزایش داده و به رقم ۱۲میلیارد و ۵۶۱میلیون دلار رساند. این کشور واردات غیرنفتی از ایران را نیز بیش از ۲۳ درصد افزایش داده و به ۹میلیارد و ۱۵۹میلیون دلار رساند. البته چین بزرگترین واردکننده میعانات گازی از ایران نیز هست.
ششم: ایرانیان به گونهای با چین برخورد میکنند که گویی عقب ماندهترین کشور جهان است، در حالی که چین طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد. نگاهی به تراز تجاری چین و آمریکا در ۵ سال گذشته بسیار روشنگر است :
سال صادرات آمریکا به چین صادرات چین به آمریکا تراز منفی
۲۰۱۰ ۹۱.۹۱۱.۱ ۳۶۴.۹۵۲.۶ ۲۷۳.۰۴۱.۶
۲۰۱۱ ۱۰۴.۱۲۱.۵ ۳۹۹.۳۷۱.۲ ۲۹۵.۲۴۹.۷
۲۰۱۲ ۱۱۰.۵۱۵.۶ ۴۲۵.۶۲۶.۲ ۳۱۵.۱۱۰.۶
۲۰۱۳ ۱۲۱.۷۳۶.۴ ۴۴۰.۴۴۷.۷ ۳۱۸.۷۱۱.۳
۲۰۱۴ ۱۲۴.۰۲۴.۰ ۴۶۶.۶۵۶.۵ ۳۴۲.۶۳۲.۵
آری چین در سال گذشته ۴۶۶میلیارد دلار به آمریکا صادر کرده و تراز آمریکا با چین منفی ۳۴۲میلیارد دلار بوده است. همه مراکز آمریکا پر از کالاهای ساخت چین است. کاش زمامداران جمهوری اسلامی به جای درس سرکوب سیاسی، درس توسعه اقتصادی از چین میگرفتند.
بقیه درآمدهای ایران کجا رفتهاند؟
اگر میزان واردات دوران احمدینژاد را از درآمدهای نفتی کسر کنیم، حدود ۲۲۰میلیارد دلار باقی میماند. این مبلغ بزرگ کجا رفته است؟
یکم- ذخایر ارزی ایران در خارج: براساس تحریمهای اقتصادی، ایران قادر به استفاده از درآمدهای خود در خارج از کشور نیست. وال استریت ژورنال در ۱۷ آوریل میزان آن را ۱۴۰- ۱۰۰ میلیارد دلار اعلام کرد. اما واحد اقتصادی سازمان CIA کل ذخایر ارز و طلای ایران در پایان سال ۲۰۱۴ را ۱۱۰ میلیارد دلار- با رتبه ۲۲ جهانی- اعلام کرده است.
دوم- خزانه عمومی و صندوق توسعه ملی: محمود بهمنی- رئیس کل بانک مرکزی در دوران احمدینژاد- اخیراً طی مصاحبهای گفته است که ما:
«قبل از تحریم توانستیم صدها تن طلا و متجاوز از صد میلیارد دلار و با حفظ ذخایر صندوق توسعه ملی ایجاد نمائیم... [خرید صدها تن طلا] کاملاً سری انجام شد... قیمت میانگین طلای وارداتی در آن دوران حدود ۶۵۴دلار هر اونس بود که به بالای ۱۷۰۰دلار در اونس افزایش یافت که ذخایر ما ارزش حدود ۳ برابری پیدا کرد و هماکنون که قیمت اونس طلا که حدود ۱۲۰۰دلار رسیده باز ما ۲۰۰ درصد سود بردیم و نیاز حدود ۱۵ سال طلای کشور را پوشش دادیم... ما خزانه را با بالای صد میلیارد دلار تحویل دادیم که خوشبختانه اکنون شرایطمان بهتر است و آن زمان صندوق توسعه حدود ۳۴میلیارد دلار موجودی داشت.»
ذخائر بانک مرکزی پشتوانه ارزش پول ملی است و ربطی به بودجه دولت ندارد. بانک مرکزی مجاز است که ذخائر خود را دائماً بهینه سازد تا کشور از پشتوانه خوبی بهرهمند باشد. دولت درآمدهای ارزی را باید به حساب بانک مرکزی واریز کرده و به جای آن ریال دریافت کند. بانک مرکزی براساس قانون بودجه مجاز است دلارها را به ریال تبدیل کرده و به دولت تحویل دهد. اگر بازار کشش نداشته باشد، بانک مرکزی دلارها را خریداری کرده و آنها را به ذخائر خود تبدیل میسازد. بدین ترتیب ذخائر بانک مرکزی افزایش یافته و بر ارزش پول ملی افزوده میگردد. بانک مرکزی برای افزایش ذخائر خود مجاز است در داخل و خارج کشور عمل کند. با توجه به تفاوت "ذخائر بانک مرکزی" و "درآمدهای دولت" ، سخنان بهمنی دارای سه بخش است:
الف- ذخائر بانک مرکزی: مدعای بهمنی این است که صدها تن طلا خریداری کردهاند که نیازهای ۱۵ سال کشور را تأمین میکند. بدین ترتیب بخشی از آن دلارهای باقی مانده به خوبی (در شرایط شدیدترین تحریمهای طول تاریخ) نگاهداری شده است. با توجه به خرید مخفیانه پیش از شدت گرفتن تحریمها، احتمالاً دولتهای غربی اطلاع دقیقی از میزان آن ندارند.
ب- صندوق توسعه ملی: دولت موظف بود حداقل ۲۰درصد از درآمدهای نفتی و گازی را به صندوق توسعه ملی واریز کند. مطابق قانون، "صندوق توسعه ملی... با هدف تبدیل بخشی از عواید ناشی از فروش نفت و گاز و میعانات گازی و فرآوردههای نفتی به ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصادی و نیز حفظ سهم نسلهای آینده از منابع نفت و گاز و فرآوردههای نفتی تشکیل می شود". در پایان کار دولت احمدینژاد، موجود صندوق توسعه ملی حدود ۳۴میلیارد دلار بوده است.
مدیر عامل صندوق توسعه ملی در خرداد ۹۳ اعلام کرد: «میزان درآمدهای ارزی ما در سال ۹۲ حدود ۴۶میلیارد دلار بوده که ۱۲ هزار میلیارد آن به حساب صندوق توسعه ملی واریز شدهاست. همچنین سرجمع اعتبارات صندوق توسعه ملی ۱۰۰میلیارد دلار است که ۶۰میلیارد دلار آن مصرف نشده باقی مانده است، یعنی برای این میزان هنوز تعهدی ایجاد نشده است.»
پ- خزانه دولت: بهمنی مدعی است که در پایان کار دولت احمدی نژاد، خزانه دولت بالای ۱۰۰میلیارد دلار موجود داشته است.
اگر مدعای بهمنی درست باشد، تکلیف حدود ۱۳۵میلیارد دلار از درآمدهای ارزی دوران احمدی نژاد نیز بدین ترتیب روشن می شود.
حسن روحانی در ۲۲ مهر ۹۲ مدعی شد که "خزانه را خالی و با انبوهی از بدهکاری تحویل گرفتیم". مصاحبه بهمنی در فروردین ۹۴ صورت گرفته و در واقع او به حسن روحانی پاسخ میدهد. دولت باید به روشنی تکلیف این موضوع را روشن سازد، برای این که اختلاف بر سر یکصد میلیاد دلار است.
سوم- هزینههای دیگر: هزینههای ارزی دیگری هم وجود دارد باید مستقلاً بدانها پرداخته شود.
هزینه مستقیم ۷۰۰میلیارد دلاری پروژه هستهای ایران
مخالفان جمهوری اسلامی در خصوص این پرسش که آیا پروژه استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای به سود "منافع ملی ایران" بوده یا به زیان آن، اختلاف نظر دارند (به عنوان نمونه به نظرات رئیس سازمان انرژی اتمی شاه و اردشیر زاهدی- داماد شاه- بنگرید). با همه اینها، پرسش مهمی نیازمند پاسخ است: جمهوری اسلامی به طور مستقیم تاکنون چه میزان در این پروژه هزینه کرده است؟ به برخی از پاسخهای مخالفان جمهوری اسلامی بنگرید که به عنوان "کارشناس" در این زمینه سخن گفته و میگویند:
الف- هزینه برنامه اتمی بیش از خسارات جنگ تحمیلی بوده است. برآوردهای کارشناسی هزینه تحمیل شده به ایران برای جنگ را بیش از ۷۰۰میلیارد دلار نشان میدهد، بنابراین هزینه مستقیم برنامه هستهای بیش از ۷۰۰میلیارد دلار است.
ب- حداقل هزینهای که کارشناسان برآورد میکنند ۶۰۰ تا ۷۰۰میلیارد دلار به صورت مستقیم است. در کنار این باید هزینههای غیر مستقیمی مثل فرار مغزها و عدم امکان استخراج در میادین نفتی و گازی مشترک و عدم فروش نفت و گاز را هم در نظر بگیریم. با این شرایط هزینه این برنامه بیش از ۲۰۰۰میلیارد تومان برآورد میشود.
پ- حالا ۱۱ سال گذشته و به یمن سرمایهگذاری دویست میلیاردی و تحمیل خسارات نامعلوم ناشی از تحریمها میخواهیم برگردیم به همان دوران.
این گروه از مخالفان هزینه مستقیم پروژه هستهای ایران را ۲۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار قلمداد میکنند. فرد اقتصاددان که محتاط تر سخن میگوید، ۲۰۰ میلیارد دلار را مطرح میسازد. اما افراد غیراقتصاددان بی پرواتر بوده و از بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار سخن میگویند.
اینها هزینه تحمیلی ناشی از تحریمهای اقتصادی را هم حداقل سالیانه ۱۰۰میلیارد دلار برآورد میکنند.
این اعداد بر چه مبنایی طرح میشوند؟ جمهوری اسلامی این بودجه را از کجا آورده است؟ کل درآمد نفتی ایران در بهترین دوران- دوران احمدینژاد- حدود ۶۳۹میلیارد دلار بوده که در بالا توضیح دادیم چگونه هزینه شده است.
آیا کمترین آشنایی با عدد و رقم و آمارهای اقتصادی اجازه میدهد که آدمی این گونه سخن بگوید؟ یعنی هزینه مستقیم پروژه هستهای حتی از میزان کل صادرات نفتی دوران احمدینژاد هم بالاتر بوده است؟ پس در آن دوران ایران یک سنت هم برای واردات مواد غذایی و دارویی و... هزینه نکرده است؟
به عنوان نمونه، در شهریور۱۳۸۶، واردات خودرو توسط دولت احمدینژاد آزاد شد. بیش از ۶۳درصد خودروهایی که وارد کشور شدند، خودروهای لوکس بودند. در شرایط سختترین تحریمهای طول تاریخ، اغلب خودروها با ارز دولتی وارد کشور شدند. فقط واردات ۲۷هزار خودرو توسط بیش از ۱۰۰ نفر براساس مجوز خاص برای مددجویان کمیته امداد حدود ۲۰میلیارد گردید (وزیر کشور روشن نکرده که منظورش ۲۰میلیارد تومان است یا دلار).
مدعیان هزینه صدها میلیارد دلاری ایران در پروژه هستهای، این ادعا را هم مطرح میسازند که ایران صدها میلیارد دلار به سوریه، حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین کمک مالی کرده است. با توضیحاتی که پیش از این گذشت، معلوم نیست جمهوری اسلامی کارخانه چاپ دلار است یا معجزهگر؟
یکی از مخالفان نوشته است که دولت سوریه هیچ پولی ندارد و کل هزینه جنگ داخلی سوریه توسط جمهوری اسلامی پرداخت شده و میشود. به نمونه خارجی این مدعا بنگرید: کریستین ساینس مانیتور به نقل از نماینده سازمان ملل در سوریه نوشته است : «ایران سالانه ۳۵میلیارد دلار به سورریه کمک مالی ارسال میکند.» صدای آمریکا هم در ۱۳۹۴/۰۲/۰۷ ترجمه این مقاله را منتشر کرده است.
فرض کنیم این مدعا فقط و فقط ناظر به سال ۲۰۱۱ به بعد باشد که با دخالت خارجی جنگ داخلی به سوریه تحمیل شد. اگر جمهوری اسلامی در فاصله سالهای ۲۰۱۴- ۲۰۱۲ سالیانه ۳۵میلیارد دلار به سوریه داده باشد، جمع آن ۱۰۵ میلیارد دلار خواهد شد. اما ایران درست در همین سالها گرفتار شدیدترین تحریمهای طول تاریخ شد و مطابق تحریم ها کل درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران نزد همان چند کشور باقی مانده و تنها ایران مجاز است برخی کالاهای تعین شده از سوی تحریمگران را از همان کشورها دریافت کند.
اگر کمکهای به حزبالله و حماس و جهاد اسلامی و... را هم به این ارقام اضافه کنیم، چه خواهد شد؟ گفته میشود که ایران سالانه ۳میلیون دلار به حماس و ۱۰۰ تا ۲۰۰میلیون دلار به حزبالله کمک میکند.
عددسازان و آمارسازان باید هزینههای جمهوری اسلامی را چنان جعل کنند که با درآمدهایش بخواند. به میزانی که این گونه هزینهها را میسازند، باید هزینههای مستقیم پروژه هستهای را کاهش دهند.
دهها میلیارد دلار دزدی
مطابق گزارش سازمان شفافیت بینالمللی، ایران از نظر شاخص فساد در وضعیت بدی قرار دارد (جایگاه ۱۴۵ در سال ۲۰۱۳ و جایگاه ۱۳۶ در سال۲۰۱۴). اقتصاد ایران دولتی، فاسد و رانتیر است. مطابق گزارش ۲۰۱۵ بنیاد هریتیج درباره شاخص آزادی اقتصادی، ایران در میان ۱۷۸ کشور جهان در رده ۱۷۱ قرار دارد. ایران دارای بستهترین اقتصاد ۱۵ کشور منطقه است.
اما در این مورد هم اعداد و آمارهای مخالفان با واقعیت سازگار نیست. استاد محترمی فقط در مورد دو فساد گفته اند: ۱۸میلیارد دلار بابک زنجانی دزدی کرده. سه تا صراف به قول خود رژیم در دوران احمدی نژاد ۲۰میلیارد دلار پول خوردند.
استاد محترم منبعی برای این مدعیات ارائه نکردهاند و من هم هیچ منبعی نیافتم. جمع دو مورد دزدی دوران احمدی نژاد ۳۸میلیارد دلار است. بقیه دزدی ها را نادیده گرفته و این ۳۸میلیارد دلار را هم باید از درآمد نفتی ۶۳۹میلیارد دلاری کسر کنیم.
اما واقعیت دو نمونه مورد استناد استاد محترم- به روایت دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی (روزنامه ایران، ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴)- به قرار زیر است :
بابک زنجانی ۲/۷میلیارد دلار گرفته و می گویند کل اموالش در ایران حدود ۱۷۰۰ تا ۱۸۰۰میلیارد تومان است. دولت به دنبال اموال او در خارج از کشور است.
در دوره احمدینژاد گفتند که به دلیل تحریم بانکی انتقال پول امکانپذیر نیست. از مهر ماه ۸۹ به بهانه تنظیم بازار ارز، حدود ۲۲ میلیارد دلار را ظرف دو سال در بازار از طریق صرافان به فروش میرسانند. این عمل نتوانست قیمت دلار را تثبیت کند، اما با توجه به تفاوت قیمتی که بانک ملی و صادرات از صرافان میگرفتند و قیمتی که صرافان به مشتریان می فروختند، (اختلاف قیمت ۱۰۰ تا ۲۰۰تومان بوده است)، سود کلانی به جیب زدند. در واقع دولت ۲۲میلیارد دلار را به ریال تبدیل کرده است، اما رانت عظیمی پدید آورده که سودش به عده خاصی (بانکها و صرفان) رسیده است. یکی از دلالها و صرافها دو سال است که در بازداشت به سر میبرد.
بدین ترتیب، برخلاف نظر استاد محترم، در این دو مورد، ۳۸میلیارد دلار دزدی نشده است، بلکه دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار نزد بابک زنجانی است که هنوز پس نداده است. البته در دوران احمدینژاد، برای دور زدن تحریم ها و ورود درآمدهای ارزی به کشور، برخلاف قانون اساسی، درآمدهای ارزی دولت به حساب شخصی بیش از ۱۰ نفر واریز شد تا به کشور برگردانند. دولت روحانی باید دقیقاً روشن سازد که میزان آن چقدر بوده و چه مقدار آن به کشور باز گشته است.
فاجعه طلاق بالای ۵۰درصدی
استاد محترم علوم سیاسی در یک سخنرانی که با کف زدن های ممتد حاضران روبرو می شود، آمارهای مختلفی ارائه میکند. از جمله میفرمایند یک جنبه از سرنوشت زنان ایران به فاجعه انجامیده است، برای این که ۵۰ درصد ازدواجهای ایران به طلاق متهی میشود.
اما معلوم نیست مبنای این ادعای این استاد ارجمند دانشگاه معتبر چیست؟ این مدعا کاذب است. در مقاله "فاجعه طلاق، یا تجدد و فروپاشی خانواده پدرسالار در ایران" آمارهای ازدواج، طلاق و درصد طلاق در دوره ۹۲- ۱۳۴۴ را ارائه کردهام. در سال ۹۳ ، ۷۱۲ هزار و ۸۷۵ ازدواج و ۱۶۳ هزار و ۲۲۸مورد طلاق در کشور به ثبت رسید. تعداد ازدواج طی سال ۹۳ در مقایسه با سال ۹۲، ۶درصد کاهش و طلاق نیز ۹/ ۲درصد افزایش یافت. یعنی نسبت طلاق به ازدواج در سال ۹۳ به ۸/۲۲ افزایش یافته است.
اولاً: بالاترین میزان طلاق در جمهوری اسلامی در زمان سخنرانی استاد محترم ۳۰ درصد کمتر از ادعای ایشان بود.
ثانیاً: یکی از دلایل افزایش طلاق، کاهش ممتد ازدواج بوده است. از سال ۱۳۸۸ تا پایان سال ۹۳ این روند ادامه داشته و ۸۹۰۲۰۸ ازدواج سال ۸۸ به ۷۲۴۳۴۵ ازدواج سال ۹۳ تقلیل یافته است.
ثالثاً: استاد محترم افزایش طلاق را منفی ارزیابی میکنند. در صورتی که در جوامع توسعهیافته دموکراتیک، میزان طلاق بالای ۵۰ درصد بوده و در برخی از کشورها حدود ۷۵ درصد است. بدین ترتیب، نوعی همبستگی بالا میان توسعهیافتگی و افزایش طلاق دیده میشود.
رابعاً: استاد محترم می فرمایند که ۸۰درصد دختران دبیرستانی قبل از خروج از دبیرستان حداقل سه دوست پسر را تجربه کردهاند. این مدعا فاقد هرگونه منبع معتبری است و گوینده هیچ منبعی برای آن ارائه نمیکند. به فرض آن که این مدعا صادق باشد، استاد گرامی آن را مثبت یا منفی ارزیابی میکنند؟
ایران پس از انقلاب پس رفته است
دو ادعای بزرگ در خصوص وضعیت اقتصادی و توسعه اجتماعی پس از انقلاب مطرح شده است:
اول- ایران از کشورهای هم ردیف خود عقب افتاده است.
دوم- ایران نسبت به زمان شاه نیز عقبگرد داشته و حتی به پیش از زمان شاه بازگشته است.
به عنوان نمونه، استاد محترمی فرمودهاند فرصت تاریخی عظیمی از دست ایران رفته است. اینک ایران باید خیلی جلوتر از ترکیه میبود. ایران در سال ۱۹۷۵ تقریباً در همه شاخص های اقتصادی از ترکیه جلوتر، و با کره و تایوان در حال رقابت بود. اینک آنها کجا قرار دارند و ایران کجا قرار دارد. این فرصت عظیم تاریخی از دست رفت.
آیا این دو مدعا صادق هستند؟ پاسخ منفی است.
گزارش سازمان ملل نشان میدهد که ایران در سال ۱۹۸۰ از نظر شاخص توسعه انسانی (بر اساس معیارهایی چون امید به زندگی، کیفیت نظام آموزشی، درآمد واقعی و درآمد سرانه ملی)، "زیر متوسط جهانی" قرار داشته و طی سه دهه گذشته با رشدی بهتر از بسیاری از کشورها به رده "کشورهای با توسعه انسانی بالا" صعود کرده است.
مطابق گزارش سازمان ملل در ارزیابی شاخص توسعه انسانی، "ارزش شاخص توسعه انسانی جمهوری اسلامی ایران از ۴۹۰/۰ به ۷۴۹/۰ افزایش یافته است، که رشدی ۸/۵۲ درصدی را نشان میدهد". ایران همچنان از نظر رتبه فاصله خود را با ترکیه و کره حفظ کرده، قبل از انقلاب هم از ترکیه نه تنها "خیلی جلوتر" نبود، بلکه عقبتر هم بود.
کشور ۱۹۸۰ ۲۰۱۳ درصد رشد رتبه جهانی
کره ۶۲۸/۰ ۸۹۱/۰ ۴۱ ۱۵
ترکیه ۴۹۶/۰ ۷۵۹/۰ ۵۳ ۶۹
ایران ۴۹۰/۰ ۷۴۹/۰ ۸/۵۲ ۷۵
به گزارش بانک جهانی میانگین رشد اقتصادی ایران و ترکیه طی دوره ۳۴ ساله ۲۰۱۳- ۱۹۸۰به ترتیب ۸/۲ و ۷/۳ درصد بوده است. البته ترکیه نه تنها با جنگ تجاوزکارانه ۸ ساله صدام حسین علیه ایران و شدیدترین تحریمهای طول تاریخ مواجه نبود، بلکه به عنوان کشور عضو سازمان ناتو، از سرمایهگذاری عظیم خارجی استفاده کرد.
به گزارش سازمان CIA میزان بدهی خارجی ایران و ترکیه در پایان سال ۲۰۱۴ به قرار زیر است:
ایران : ۱۰ میلیارد و ۱۷۰ میلیون دلار
ترکیه : ۴۰۷ میلیارد و ۱۰۰میلیون دلار
ممکن است فردی ادعا کند که میانگین رشد اقتصادی ایران در این دوره میبایست حداقل ۶درصد میبود. به نظر من هم ایران شایسته بیش از این بوده است. ما نمیبایستی چنین فساد گسترده و اقتصادی رانتی داشته باشیم. اگر به گونه دیگری عمل میکردیم، احتمالاً اینک در وضعیت بسیار بهتر و توسعه یافتهتری قرار میداشتیم. اما ادعای عقبگرد ایران در همه زمینهها به کلی نادرست بوده و ایران از نظر شاخص توسعه انسانی از "زیر متوسط جهانی" به "کشورهای با توسعه انسانی بالا" ارتقاء یافته است.
ایران در طی هفتاد سال گذشته دائماً در حال رشد بوده است. تحقیق مشترک آقایان پسران و اصفهانی نشان می دهد طی سال های ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۳ میانگین نرخ رشد اقتصادی بالایی داشته است. در آن دوره ایران با سیاست تکنوکراتهایی چون عالیخانی و پیدایش صنعتگران و سرمایهگذارانی بسیار خلاق و پرکار، یکی از پیشتازترین کشور های در حال توسعه بود.
تحقیق آقای حمید زمانزاده تحت عنوان "پنج دهه فراز و فرود تولید، بررسی علل رشد پائین و بی ثبات اقتصاد ایران" نیز نشان میدهد که تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۳۵۶ و ۳۴ سال بعد یکسان بوده و سپس کمی افزایش یافته است(به منحی صفحه او بنگرید).
وضعیت ایران و ترکیه هم یکسان نیست. ایران از ترکیه کالای صنعتی وارد می کند و به آن کشور مواد خام یا دست پایین صادر می کند. از نظر تولید ناخالص داخلی - براساس قدرت خرید - نیز در سالهای اخیر رتبه جهانی ایران بین ۱۷ و ۱۸ در نوسان بوده و رتبه ترکیه ۱۶ بوده است.
قدرت خرید برپایه تبدیل میزان تولید ناخالص داخلی به دلار برپایه قیمت بازار آزاد نیست، بلکه امکان خرید یک سبد کالای تعریف شده با پول ملی در هرکشور و تبدیل به برابری دلاری است و کلا شیوه محاسبه اش متفاوت است. تعریف و محاسبه برپایه قدرت برابری خرید به این دلیل انجام گرفت که میزان تولید ناخالص داخلی برپایه پول ملی هرکشور و تبدیل دلاری آن قدرت واقعی اقتصادی کشورها را نشان نمی داد و از این رو این شاخص را برای نشان دادن قدرت واقعی اقتصادی کشورها تعریف و محاسبه کردند و این شاخص قدرت واقعی را نشان می دهد.
مطابق گزارش سازمان CIA ، تولید ناخالص ملی سه کشور براساس قدرت خرید در سال ۲۰۱۴، به شرح زیر بوده است :
کشور دلار رتبه جهانی
کره ۱,۷۸۶,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ۱۴
ترکیه ۱,۵۱۲,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ۱۸
ایران ۱,۲۸۴,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ۱۹
بانک جهانی هم بر مبنای قدرت برابری خرید ترکیه و ایران را در رتبه هفده و هجدهم قرار داده است. اما بر اساس تبدیل ریال به دلار- با توجه به کاهش شدید ارزش ریال در برابر دلار- تولید ناخالص داخلی سه کشور به قرار زیر است:
کشور میلیارد دلار رتبه جهانی
کره ۱۴۳۵ ۱۱
ترکیه ۷۵۳ ۱۷
ایران ۳۹۳ ۲۸
مشکلات ترکیه هم بسیار است. از جمله بدهی خارجی ۴۰۷ میلیارد دلاری. البته میتوان پرسید: ثروتمند بدهکار بودن بهتر است یا فقیر فاقد بدهی؟ آمریکا هم بزرگترین بدهکار جهان است. شمار زیادی از کشور های دنیا (از جمله آمریکا در گذار از قرن نوزدهم به قرن بیستم، سوئد و کره جنوبی) با تکیه بر بدهیهای خارجی توسعه یافتند. ایران حداقل نیازمند ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی است.
حقیقتگویی و دموکراسیسازی
ما نباید اشتباهات زمان شاه را با عددسازی تکرار کنیم. همه میدانیم که کدام گروهها این دروغ بزرگ را ساختند که شاه یکصد هزار زندانی سیاسی دارد. آیا این دروغ دموکراسیساز بود؟ توسعه بدون تفکر علمی دست نایافتنی است. در ابتدای ورود دانشجو به دانشگاه در روش تحقیق به او میآموزانند که باید براساس مدارک و مستندات دقیق سخن بگوید. ارائه "منبع" حداقل وظیفه علمی است. ارزیابی منابع گام بعدی است که دانشجو باید طی کند.
میان فردی که مسألهاش تقرب به حقیقت است با کسی که یک پروژه سیاسی را تعقیب میکند، تفاوتهای مهمی وجود دارد. برای اولی روش اهمیت مییابد، اما دومی ممکن است هیچ عنایتی به روشهای رسیدن به هدف نداشته باشد. وقتی پروژه سیاسی "سرنگونی شاه تحت هر شرایطی" بود، احساس میشد که جعل و دروغ هم آدمی را به این هدف میرساند. بدین ترتیب، از این روش ها استفاده شد.
مسأله اصلی این است که کمتر کسی از ما در سخن گفتن دقت علمی را رعایت میکند. ممکن است انگیزه های فرد خیرخواهانه هم باشد، اما نتیجه عمل به سود حقیقت و دموکراسی نخواهد بود. دروغگویی نه تنها اخلاقاً ناموجه است، بلکه سرمایه اجتماعی را که گوهرش اعتماد است، نابود میسازد.
یک واقعیت تلخ این است که رژیمهای دیکتاتوری بسیاری از مخالفانشان را مثل خود میسازند. همیشه با این دغدغه کلنجار میروم که نکند به موجودی بدتر از همین رژیم ویرانگر سرمایه اجتماعی و اخلاق تبدیل شده باشم؟ آیا من از همان روشهایی استفاده نمیکنم که توسل رژیم بدانها را محکوم میکنم؟
نظرها
naseem
انتخابات ! ۹۲ مهندسی تر از ۸۸ بود: امام جمعه موقت تهران بعداز انتخاب ۹۲ فرمودند: "دشمن" قصد داشته "موفقیت نسبی سال ۸۸" خود را دوباره تکرار کند، اما "برگزاری یک انتخابات محکم و برنامهریزی شده ! و عالی توسط دست اندرکاران انتخابات" !! جلوی این کار را گرفته و "یک تودهنی به دشمنان نظام و القای تقلب در انتخابات ۸۸ بود." او خطاب به معترضان به نتایج انتخابات ۸۸ و رهبرانشان گفته "هنوز فرصت باقی است، به دامن رهبری رئوف ملت و نظام برگردید! آمار انتخابات اعتدال - اين آمار غير طبيعي بنظر نميايد ؟ استانی : گلستان - از 1,056,000 واجد شرايط فقط 118,000 نفر رای نداده اند!. مازندران- از 2,068,843 واجد شرايط فقط 199,134 نفر رای نداده اند. ! اين آمار فقط 10-11 % رای ندادن غير متعارف نيست ؟! تعداد راي روحاني -شهرهای مرزی سنی نشین : شهرستان سرباز: ۸۶.۲۵% ! معادل ۵۳۷۰۲ رای خاش: ۸۴.۰۴% ! معادل ۵۶۱۳۸ رای ماکو:۷۵.۵۰% معادل ۳۵۲۶۹ رای پیرانشهر: ۷۸.۹۶% ! معادل ۳۷۶۰۴ رای پاوه: ۷۵.۴۸% ! معادل ۲۰۶۶۹ رای مریوان: ۷۳.۱۷% ! معادل ۴۲۸۴۷ رای تایباد: ۶۶.۳۷% ! معادل ۳۰۶۲۵ رای کلید بنفش و اعتدال را اعلم کردند تا تحریمها را لغو کنند و بعد دوباره فردی تیر خلاص کن و یا باز جو و یا جزو تیم قتلهای زنجیری و یا سرکوب ۸۸ را در یک انتخابات متین ! ریس جمهور کنند!
naseem
درامد دولت فقط فروش نفت نیست . صدها میلیارد دلار از صادرات و مالیات و عوارض و..... قرارداد فروش گازو....بدست میاورند....
علی
مقاله بسیار خوبی بود و ضرورت دقت در بیان آمار را به خوبی نشان داده است. بسیار جالب است که شخصی در یکی از نظرات بالا دقیقا همین خطا را دوباره مرتکب شده است. "صدها میلیارد دلار از صادرات و مالیات و عوارض و….. قرارداد فروش گازو….بدست میاورند" از کجا، چطور، بر اساس چه اماری می توان چنین ادعایی کرد؟
علی کبیری
1- فیلسوف ما میفرماید، کل درآمد صادرات نفتی در دورۀ احمدی نژاد 639 میلیارد دلاربوده است. (قبول) 2- عصر ایران مورخ 25 شهریور 1392 براساس اظهارات احمد توکلی نمایندۀ اصول گرای مجلس، گزارش میدهد که احمدی نژاد 161 میلیارد دلار ازذخیرۀ ارزی را بطورغیرقانونی استفاده کرده است. بدون جرّ وبحث با فیلسوف محترم، ملاحظه میشود که فقط جمع دو قلم فوق رقمی برابر800 میلیارد دلار است. مضافاً به اینکه درآمدهای حاصله از صادرات گاز، اسلحه (به 35 کشور)، محصولات پتروشیمی، حق باراندازی وترانزیت کالاها به افغانستان و کشورهای اسیای میانه وبالعکس وغیره در800 میلیارد دلاردر دورۀ حکومت احمدی نژاد به حساب نیآمده اند. پس ارقام ارائه شده ازجانب فیلسوف ما غلط وغیر قابل توجیه میباشند. شک نیست که فیلسوف محترم همواره کوشش دارد تا به طریقی این جمهوری من درآوردی را تبرئه کند. خواه از نظر دینی یا سیاسی ویا اقتصادی. اما فیلسوف ما ازابراز این واقعیت که جمهوری اسلامی ساختگی مورد علاقه اش تا 10 سال پیش حداقل 300 میلیارد دلار پول ملت و سرمایه های مملکت را صرف ماجراجوئیهای اتمی کرده است، طفره رفته، ودیگر اینکه براساس برآوردهای کارشناسانِ جمهوری اسلامیِ مورد علاقۀ فیلسوف ما، عراق 1000 میلیارد دلار درحمله به ایران به کشور ما خسارت واردآورده است که با وجود محکوم شناختن عراق در حمله به ایران، تاکنون به علت علاقۀ مفرط دستاربندان به عتبات عالیات، مصون داشتن مقبره های متبرکۀ امامان شیعه و حفظ روابط برادرانه با برادران شیعۀ عراقی، از ادعای این خسارت به اضافۀ بهره های متعلقه که اکنون بالغ بر 3500 میلیارد (3/5 تریلیون) دلارشده است، طفره رفته و قصد دارند تا با ادامۀ همین شگرد، این موضوع را زیر خاک تاریخ مدفون نمایند!! احسنت به عاشقان سینه چاک و قد ونیم قد جمهوری اسلامی که با نوشتن چنین مقاله های *** میخواهند توجه مردم را ازخیانتهای رهبران دستاربند جمهوری خون ووحشت به این همه اعمال نابکارشان منحرف نمایند. واقعاً که!!!!!
Sam
اکبر گنجی این بار استثنائا درست میگوید.تمام یا تقریباْ تمام مردم ایران در یک چیز بسیار به هم نزدیکند. مدرن یا سنتی,مذهبی یا سکولار,اسلامگرا یا ملی گرا,واپسگرا یا نوگرا,سلطنت طلب یا دموکرات همگی در یک عامل مشترکند: "دروغگویی" با تک تک سلولهایشان عجین شده است. ایرانی اصلا روده راست ندارد.دروغ میگوید حتی اگر منافعی در آن نداشته باشد.از راستی بیزار است. از چیزی که در آن اغراق و تحریف نباشد حوصله اش سر میرود.اصلاح آن پیش شرط هر حرکتی است. خوشبختانه چنین کاری آغاز شده و حمایت ما را میطلبد: http://www.gomaneh.com وبسایتی برای زدودن دروغ ,خرافات و توهم از جامعه .از همین رو نامزد جایزه Bobs دویچهوله شد. پیشنهاد میکنم رادیو زمانه در معرفی آن بکوشد.
علی
امیدوارم این پیغام به آقای گنجی برسد. جناب آقای گنجی محترم. ممنون بابت مقاله پر محتوا و تحقیقاتی که انجام دادید و برای جمع آوری اطلاعات. متاسفانه من نفهمیدم "استاد"کیست در این متن. آیا قصد داشتید کسی را از خود رنجور نکنید؟ شما که مقاله ای نوشتید در مورد جورنالیزم حرفه ای و نفی عدد سازی بهتر بود کار را کامل انجام میدادید و در قسمت خبر رسانی هم کار را حرفه ای انجام میدادید. من در میانه متن (کمی بعد از آمار طلاق) نتونستم خواندن رو ادامه بدم چون احساس کردم این متن برای مخاطب خاص نوشته شده که از قبل نیمی از داستان را میداند نه برای من که کلا مخالف عدد سازی هستم. امیدوارم این نامه به شما برسد. موفق باشید.
علی کبیری
جناب Sam شما میفرمائید "ایرانی اصلا روده راست ندارد.دروغ میگوید..." نتیجه اینکه چون شماهم ایرانی هستید، پس دروغ میگوئید. بنابراین ادعای شما مبنی براینکه ایرانی دروغ میگوید، دروغ است. نتیجۀ منطقی آنکه ایرانی راست میگوید ولی فقط شما یک نفر دروغگو تشریف دارید. شاد باشید!
محسن
آقای گنجی ،برای مقایسه وضعیت اقتصادی زمان شاه و سی وشش سال بعد از انقلاب نمی توان با ذکر یک مورد نتیجه گیری کرد و نیاز به بحث مفصلتر وذکر آمار ارقام کاملتری مانند درآمد سرانه ،جایگاه ایران در بین کشورها از نظر تولید ناخالص ملی ،میزان تورم و...میباشد .مطرح کردن تعدادی آمار غلط ارایه شده ازطرف برخی و نتیجه گیری دلخواه از آنها مانند گل آلود کردن آب برای ماهیگیری است
حمید
بیاد آوریم حادثه آتش سوزی سینما رکس آبادان را که در آن بیش از ۴۰۰ نفر زنده زنده سوختند. و عکس العمل خمینی رهبر چه بود؟ "«کش» ندهید این جریان را." و بیاد آوریم دزدی بانکی ۳ میلیارد دلاری اخیر را. و واکنش خامنه ای رهبر چه بود؟ "«کش» ندهید این جریان را." بنابراین در کشوری که خسارات جانی و مالی عامه برای شخص به اصطلاح رهبر اهمیت نداشته و ندارد آیا اعتباری میتوان قائل شد به هیچ چیز دیگرش؟ چه از رشد و توسعه و آمار و غیره و غیره. و وقتی چنین بی اعتباری گریبانگیر حکومتی گشت سقوط و متلاشی شدنش حتمی است. که این وعده خالق حق است و او هرگز و هرگز بر خلاف وعده اش عمل نمیکند. پس منتظر باشیم که ثمره این انتظار دیر یا زود در راه است. بدون هیچ شک و تردید.
Majid
Sam "ایرانی اصلا روده راست ندارد.دروغ میگوید حتی اگر منافعی در آن نداشته باشد.از راستی بیزار است. از چیزی که در آن اغراق و تحریف نباشد حوصله اش سر میرود." با اینکه در نکته بالا شک و تردیدی نیست اما بر اساس آن نقل چنین نکته ای از یک سوی یک ایرانی یعنی باز هم دروغی دیگر. که روده راست میرود تا ثریا کج چه حوصله سر رود و یا نرود.
شاهد
جناب اکبر گنجی در بد گویی از ارانه امارهای غلط و منع ان درست می گوید . هدف تبلیغات اماری اینچنینی به شیوه حکومت های توتالیتر قبو لاندن انها به شنوندگان نیست بلکه ایجاد رعب تا بدانجا است که قربانی جرات شک کردن در امارها را از کف بنهد . جناب گنجی خود با اتکا به تجربیاتشان در دهه شصت در ایران می توانند گزارش کاملی از این شیوه تبلیغات به دست دهند ! اما جناب گنجی در مقایسه حکومت اسلامی با ترکیه و کره جنوبی درست نمی گوید . حکومت اسلامی در سی و اندی سال بیش از هزار میلیارد دلار درامد نفتی داشته است در حالیکه هر دو کشور فوق فاقد چنین منبع در امدی بوده اند . اقتصاد دانان به خوبی از نقش چنین در امدی هنگفت -که ارزش اضافه مطلق ناشی از انحصار است - در شتاب بخشیدن سرسام اور رشد اقتصادی یک کشور سخن گفته اند . انان که از ایلغار اقتصاد ایران در این سی سال سخن می گویند با عنایت به این منبع درامد سخن خویش را مستند می کنند که جناب گنجی انرا از چشم می اندازد . از اقتصاد دانانی که بیش از جناب گنجی و ما خوانندگان مقاله ایشان دانش اقتصادی دارند درخواست دارم به در درک نقش این در امد در شتاب بخشیدن به رشد اقتصادی کمک کنند .
Majid
آقای گنجی: بر خلاف ادعای شما قرآن وحی خداست و حق که بر محمد نازل شده و ادعای دروغ هم وحی شیطان است که و باطل که بر دروغگو نازل شده و میشود و خواهد شد تا روز جزا. "آيا به شما خبر بدهم، شياطين بر چه كسي نازل ميشوند؟ بر هر دروغگوی گنهکاری فرود می آیند." (آیه های ۲۲۱ و ۲۲۲ از سوره ۲۶ در قرآن) و چرا که پس ولایت فقیه همان ولایت شیطان و یا ولایت طاغوت بر طبق همان کلام حق در قرآن، که ولایت حقیقی را ولایت خداوند تعریف و مشخص میکند (آیه ۴۴ از سوره ۱۸)، نباشد؟ !؟
Sam
از دوستانی که به کامنتم توجه کردند سپاسگذارم و پوزش میخواهم اگر تندروی کردم. قصدم آزردن کسی نبود و اینکه در آغاز اضافه کردم:"یا تقریبا تمام..."از همین رو بود. هدفم توجه به بحث است که صرفا موضوعی نیست در کنار موضوعات دیگر. منظورم توجه به اصلاح فرهنگ است.فرهنگی که راستی و درستی را پاس نمیدارد. فرهنگی که در آن شگرد "دروغ بزرگ"﴿که از ابداعات هیتلر بود و ما تا کنون میباید در برابرش واکسینه میشدیم﴾همچنان سکه رایج است.فرهنگی که راستگویان دلسوز را میراند وفریبکاران جاعل را ارج میگذارد.کسانی که "جامعه شناسی نخبه کشی " را مطرح کردند,آنانی که "امتناع تفکر" دیدند, به درستی موضوع را فهمیده بودند. امیدوارم جناب گنجی رفرنس بیشتری بدهند و نام آمارسازان را به مقاله اضافه کنند و آنگاه ما بیاندیشیم که چرا این فریبکاران گریزان از علم,همچنان مینویسند و سخن میرانند ونه اعتبارشان کاسته میشود نه کسی به ایشان معترض میشود.
علی کبیری
وقتی که نویسنده ادعا میکند " دروغگویی نه تنها اخلاقاً ناموجه است، بلکه سرمایه اجتماعی را که گوهرش اعتماد است، نابود میسازد." باید پیش ازهمه به نوشتۀ خود نظری بیافکند که با پایه قراردادن رقم 639 میلیارد دلاری درآمد نفت دردوران احمدی نژاد، بدون مطرح کردن برداشت غیرقانونی 161 میلیارد دلاری احمدی نژاد از صندوق ارزی کشور، مقالۀ خود را برمبنای ارائۀ ارقام نادرست قرار داده است. بنابراین بدون احتساب درآمدهای دیگر در دوران احمدی نژاد، حاصل جمع دو رقم فوق برابر 800 میلیارد دلار شده و ادعای جهانگیری از بابت 700 میلیارد دلار واردات از سوی دولت احمدی نژاد نمیتواند مورد چالش قراربگیرد چون عدد ورقم ادعای وی را دراین مورد تأئید میکنند. دیگر اینکه در مورد یک کلاغ چهل کلاغ کردن درمیان مردمان، نمی توان آنان را مقصر شمرد. مقصر اصلی حکومت حاضراست که با ارائۀ ارقام نادرست به مردم آنان را به گمانه زنی وامیدارد. به عنوان مثال وقتی رئیس حکومت ادعا میکند که پاک دست ترین حکومت بوده است و مردم مشاهده میکنند که وزر اء و طفیلی قفیلی هایشان دارند دزدیهای میلیاردی میکنند و قانونی ومجازاتی هم درکارنیست، به حدس وگمان متوسل شده وشایعه پدید میآید. وقتی رئیس دولت ادعا میکند که تورم مهار شده ولی مردم در زندگی روزمره شاهدند که قیمتها بطور تصاعدی بالارفته اند، به حدس وگمان متوسل میشوند تا برآن اساس خود را متقاعد کنند. وقتی کارگر و کارمند با گوشت وپوست خود دارند فشار زندگی را لمس میکنند و حکومت درپی حل مشکل آنان نیست، به حدس وگمان وشایعه روی میآورند وغیره... پس در این مورد این حکومت است که مردم را وادار به شایعه سازی میکند. درواقع، این حکومتهای تمامیت خواه و دیکتاتوری هستند که برای پیشبرد مقاصد خود به دروغ متوسل شده و در واکنش به عدم شفافیت و پاسخگوئی از جانب حکومت، مردم به شایعه سازی دست میزنند. وامّا سؤال از نویسنده اینست که اگر ایشان دروغ را ناموجه بشمار میآورند، پس چگونه است که در نوشته های خود بجای هدف حمله قراردادن سیستم موجود، تنها به حمله به خامنه ای اکتفاء نموده و وی را مقصر کلیۀ بلایائی که براین مردمان و کشور رسیده است، وانمود میکند؟ آیا این سیستم موجوداست که چنین فلاکتی را بوجود آورده یا همۀ این تقصیرها متوجه خامنه ایست؟ بنابراین باید به ایشان خاطرنشان کنیم که ایشان هم دارند مرتباً به ما آدرس غلط میدهند. مگر آدرس غلط دادن جز دورغگوئی چیز دیگریست؟ ودیگر اینکه آیا به مقتضای زمان ومکان، ادعاهای متفاوت و بعضاً متناقض مطرح کردن، مگر جز گمراه کردن مردم چیز دیگریست و آیا گمراه کردن مردم چیزی جز دروغگوئی نیست؟ ***
هوشنگ
آقای کبیری شما نقد را با تهمت زنی و تمسخر اشتباه می گیرید. فیلسوف ما؟ فیلسوف ما کیست؟ آیا گنجی یا فرد دیگری گفته که او فیلسوف است؟ این تخریب شخصیت است، نه نقد علمی با ادعای دموکراسی خواهی. از شما می پرسم آیا باید دروغ گفت تا مخالف جمهوری اسلامی بود؟ گنجی با اسم خودش می نویسد و سوابق زندان و مبارزاتش هم روشن است. او درون زندان اوین نوشت که خامنه ای باید برود و پایان ولایت فقیه را اعلام کرد. در همین مقاله هم گفته که جمهوری اسلامی رژیمی دیکتاتوری و فاسد است. در همه نوشته هایش از دموکراسی و سکولاریسم دفاع می کند. بعد شما به فردی چون او تهمت می زنید "احسنت به عاشقان سینه چاک و قد ونیم قد جمهوری اسلامی که با نوشتن " ، "همواره کوشش دارد تا به طریقی این جمهوری من درآوردی را تبرئه کند. " آیا این تهمت و دروغ نیست؟ سوابق او روشن است، سوابق مبارزاتی شما که اینگونه تهمت می زنید چیست؟ از زمانه عجیب است که تهمت و دروغ را به جای نقد علمی منتشر می کند. خوب است که همین الان مقاله "سانسور در جمهوری اسلامی" گنجی در گویا روی صفحه قرار دارد و شما این گونه تهمت می زنید: http://news.gooya.com/politics/archives/2015/05/196776.php گنجی گفته دروغ نگوئیم. این که نباید شما را ناراحت کند. شما گفته اید که تا 10 سال پیش جمهوری اسلامی حداقل 300 میلیارد دلار را صرف ماجراجویی های هسته ای کرد. براساس چه منبع و مدرکی این ادعا را مطرح می کنید؟ جمهوری اسلامی در 10 سال بعدی چقدر خرج کرده است؟ جمع آنها چقدر می شود؟ جعل عدد همین است. وقتی گنجی می گوید ما عددشناس نیستیم، واقعا شما حرف او را اثبات کردید. شما اصلا معلوم نیست مقاله را درست خوانده باشید. چون درآمدهای نفتی را که گنجی گفته ، با صادرات غیر نفتی جمع می کنید. گنجی با جزئیات توضیح داده که 156 میلیارد دلار درآمد صادرات غیر نفتی بوده است. این که در خود مقاله با ذکر منبع بود.منابع اصلی آمارهای گنجی، سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بین المللی کار، سازمان سیا، و...است. از شورای سردبیری زمانه سئوال می کنم، آیا این کامنت ها در خور زمانه است؟ زمانه سایتی فرهنگی است. شاید ناراحت شوید و پاسخ من به آقای کبیری را حذف کنید.
ابراهیم
چرا در مقاله نام افرادی که این سخنان بدون سند را گفته اند، وجود ندارد؟ اینها این حرفها را کجا گفته اند؟ سخنرانی بوده یا نوشته؟ آخر نشانه ای؟ جمهوری اسلامی بقول خودشان استبداد دینی است.استبداد دینی بقدر کافی ناقض همه حقوق است. پس چه نیازی به دروغگویی و کلک زدن. متأسفانه مخالفان مثل کیهان شده اند. هر کاری کیهان می کند، اینها مانند شاگرد به دقت می خوانند و درس پس می دهند. باید افراد مانند آقای گنجی حتما انها را نقد کنند و به ما بگویند که چه کسانی بوده اند. آیا اشکالی دارد که سخنان افراد را با ذکر سند ذکر کنید؟ من هم با حملات شخصی مخالف هستم، اما نقد ادعاهای افراد این حق را هم به آنها می دهد که از خود دفاع کنند. شاید افرادی که گفته اند 700 تا 800 میلیارد دلار خرج مستقیم هسته ای شده، مدارکی برای حرفهایشان داشته باشند. چرا زمانه از چند اقتصاد دان مشهور ایرانی در این مورد سئوال نمی کند. ما اقتصاد دانهای بسیار مهمی در خارج داریم.
اصغر
آقای گنجی راجع به چندین نفر از این دروغ گویان و اغراق کنندگان نوشته، ولی از آنها نامی نبرده است. ولی من که وقایع سیاسی، مقالات، و مصاحبههای گوناگون اشخاص را دنبال میکنم، حدس میزنم که مقصود آقای گنجی اینها باشند، اگرچه نمیتوان صد در صد مطمئن بود آنکسی که ادعا دارد جمهوری اسلامی ۶۰۰-۷۰۰ میلیارد دلار خرج برنامه هستهای خود کرده، به احتمال قریب به یقین مهران مصطفوی، داماد ابوالحسن بنی صدر است. خود من با گوشهای خود در برنامه صدای آمریکا اینرا از مصطفوی شنیدم. ایشان گویی با عدد هیچ موقع سرو کار نداشته اند، و مثل آب خوردن یا دروغ میگویند یا اغراق میکنند. تازه مسلمان هم هستند. لابد بعدها تقیّه خواهند کرد. آنکسی که ادعا دارد جمهوری اسلامی ایران را به دوران ماقبل پهلوی برده به احتمال قوی کاظم علمداری است. همین حالا در وبسایت ایران امروز مقالهای از ایشان تحت عنوان "آیا ایران بار دیگر عقب خواهد رفت" در صفحه اول هست که همین نوع ادعاها در آن وجود دارد. "استاد محترم علوم سیاسی" به احتمال قوی دکتر عباس میلانی است. ایشان هم در کتاب خود در باره محمد رضا شاه، که توسط دکتر محمد سهیمی در مقالهای در وبسایت گویا نقد شد، و هم در بسیاری از سخنرانیهای خود اینگونه ادعا هارا مطرح کرده است.
هوشنگ
مثل این که آقای کبیری اصلا معنای دروغگویی را نمی دانند که چیست؟ چون می گوید همه حملات گنجی متوجه خامنه ای است نه جمهوری اسلامی و این عمل نشانی غلط دادن و دروغگویی است. یک لحظه فکر کنید که گنجی فقط به خامنه ای حمله می کند. این که دروغگویی نیست. اگر هم حملات او به خامنه ای اشتباه است، حداکثر تحلیل سیاسیش نادرست می شود، نه اینکه دروغگویی کرده . باید به گنجی فرمان داد که به جمهوری اسلامی حمله کن. این ادعا که آقای گنجی فقط به خامنه ای حمله می کند، نادرست است و چون گوینده آگاهانه به دنبال فریب دادن دیگرانست، در حال دروغگویی است. در زمانه و گویا و رادیو فردا و دیگر سایت ها مقاله های بسیاری از گنجی در نقد جمهوری اسلامی و ضرورت گذار از این نظام استبدادی به یک رژیم سکولار و دموکراتیک وجود دارد که اتفاقا در پای برخی از آنها همین آقای کبیری طبق معمول به آقای گنجی تاخته است. اصلا "مانیفست جمهوری خواهی" او را که در زندان اوین نوشته خوانده ای؟ کل سیستم را رد کرده و گفته باید به یک جمهوری سکولار برویم. اگر نخوانده ای بگو اطلاع ندارم، اگر خوانده ای چرا دروغ می گویی؟ گنجی در چندین مقاله توضیح داده که در رژیم های دیکتاتوری باید نوک پیکان حملات به سوی رهبر خودکامه نشانه گیری بشود. به پینوشه، استالین، هیتلر، صدام حسین، خمینی، خامنه ای. این تحلیل اوست. اگر تحلیلش نادرست است، بنویسد و روشنش بکنید. آقای کبیری این سخن ساده گنجی که با دروغگویی نمی توان دموکراسی ساخت که نباید اینقدر شما را عصبانی کند. یعنی شما معتقدید که با دروغگویی می توان جمهوری اسلامی را سرنگون کرد و باید هم دروغگویی کرد؟ بهتر بود که میگفتید حق با آقای گنجی است و نباید دروغ بگوئیم. آقای کبیری مشکل شخصی شما با اقای گنجی چیست؟ چرا هر چه می نویسد شما پایش می نویسید این یعنی طرفداری از جمهوری اسلامی. اگر لطف کنید و با عکس و نام خود بنویسید، شاید ما هم متوجه شویم که مشکل شما با آقای گنجی از کجا آب می خورد؟ من تردید ندارم که وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به دنبال اختلاف افکنی میان مخالفان هستند. آنها با نام مستعار به این و آن می تازند. وقتی عکس طرف موجود باشد، خیال همه راحت می شود. دشنام دادن به آقای گنجی که هزینه ای ندارد که فرد خودش را پشت نام مستعار مخفی کند. منتظر عکس شما هستیم.
nader
در کشور فقر زده ای که خلیفه ولایتی اش به تنهایی بر ثروتی بالای یکصد میلیارد دلار تکیه زده و رقم های تک دزدی هریک ۳ تا ۸ میلیارد دلار را بالغ میشوند و در آمد ۸ سآل نفت بالغ بر ۸۰۰ میلیار دلار که با احتساب گاز و میعانات گازی از مرز ۱۲۵۰ میلیارد دلار و با منظور کردن فروش انواع محصولات خام ازجمله سنگ و خاک مملکت و زعفرآن و پسته و فرش این رقم درآمد ارزی برآحتی از ۱۵۰۰ میلیارد تجاوز میکند٬ اگر ارقام ارز های دریافتی ارگانهای تحت فرمان رهبری و بیت گزارش شود آنوقت به حال این مملکت باید گریست که چه پولها در این مدت برای هوس های خلیفه صرف ساخت بمب شده ویا به اسم کمک به جنبش های اسلامی آزادی بخش به جیب افرادی از سپاه بسیج اطلاعات بیت و دیگران وابسته به این سازمانها به یغما رفته؟ در این میان گروه احمدی نژاد که بخوبی مطلع از دزدی های اعوان و انصار خلیفه و قوای دیگر بود هم بیکار ننشست و هم این است که از این دادگاه بازی های مسخره خیمه شب بازی واهمه ای نشان نمی دهد؟ هیچکس نپرسید پس جریان امتناع احمدی نژاد به حضور در بیدادگاه لاریجانی ها بکجا کشید؟
Farid
زنجانی :گروهی که من صاحب آن هستم شامل 65 شرکت است و درآمد سالیانه آن شش تا هفت میلیارد یورو میباشد !! و من به کارهای کوچکی که در خبرها از آن نقل شده است، هیچ احتیاجی ندارم!!
Farid
ظاهرا برادران علی / اصغر/ابراهیم..... از مطرح شدن ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد دلار خرج مستقیم هسته ای بدجوری ناراحت شده اند! فرض محال کن همه مجانی انجام شده! چرا باید هرسال هزاران نفر در تصادف جاده ای و بعلت نبودن بزرگراهها کشته شوند؟ چرا هزاران کودک ایرانی بجای تحصیل به کار میپردازند؟ چرا کشاورز بلوچ و عرب حاضرند برای روزی هزار تومان (سی سنت ) در روز کار کنند ولی کاری وجود ندارد؟ چرا؟ چرا؟ چرا کمیته امام صدها پورشه وارد میکند تا اقازاده ها در خیابانها جولان دهند؟
nader
برادران علی / اصغر/ابراهیم/هوشنگ ….. از مطرح شدن ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد دلار خرج مستقیم هسته ای بدجوری ناراحت شده اید؟ مگر شما ولی برادر گنجی هستید؟ چرا منتظر عکس کامنت گذاران شده اید؟ مگر شما امنیتی حکومت اسلامی هستید و در فکر بگیر وببند هستید؟! دستها رو شده و پرده ها بالا رفته ! خواستند بمب بسازند و لو رفتند. حالا با دروغ و فتوی و فریب دادن جان کری .....سعی میکنند ادامه دهند ولی تحریمها جدی است و کنگره مراقب مذاکرات است .؟ باید حکومت اسلامی جواب پدهد چرا صدها میلیارد دلار بابت ماجراجویی بی عاقبت بمب و موشک هزینه کردند و مملکت را به بحران کشانده و هر اعتراض را با سرکوب و زندان جواب میدهد؟!
شاهد
اکبر گنجی مبارز سیاسی است که خود بدل به ایکونی شده است که بسیاری گرد نظرات او می چرخند . اما این امر نباید مانع نقد نظرات او با هیاهوی هواداران شود . گنجی در این مقاله دو موضوع جدا از یکدیگر مطرح کرده اند الف: نقد بزرگنمایی و درغگویی - مثلا هزینه کردن مستقیم 700 میلیارد برای تکنولوژی هسته ای - که بدرستی بر ان انگشت گذاشته است و در شیو تبلیغات توتالیتری به قصد ساکت کردن و رعب در دل شنوندگان است ( هانا ارنت توتالیتاریسم ) گنجی خود می تواند از دهه شصت در حکومت اسلامی سخن بگوید که شاهد و ناظر بر ان بوده است . ب: اما اگبر کنجی در مقایسه بین کشورها و هزینه غیر مستقیم تکنولوژی هسته ای برای ایران به خطا می رود . حکومت اسلامی در دوره احمدی نژاد 639 میلیارد دلار درامدی داشته است که اقتصاد دانان به خوبی از نقش چنین در امدی هنگفت -که ارزش اضافه مطلق ناشی از انحصار است – در شتاب بخشیدن سرسام اور رشد اقتصادی یک کشور اگاه هستند . برخی از از کسانی که گنجی به نقد ایشان می پردازد از این زیان اقتصادی سخن می گویند ونه از هزینه مستقیم . اینرو جناب گنجی بهتر ان است که با نقل قول مشخص سخن گوید و قبل از دست بردن به قلم از اقتصاد دانانی که بیش از جناب گنجی و ما خوانندگان مقاله ایشان دانش اقتصادی دارند مشورت کند تا انان از نقش این "در امد" در شتاب بخشیدن به رشد اقتصادی کمک کنند . در مورد نظر گنجی به شکل حکومت ایران ایشان معتقد به نظریه "سلطانیزم " است که سلطان مسئول تما م راست کرداری یا گژکرداری حکومت می داند http://www.roozonline.com/english/news3/newsitem/article/-7e1a8a8db1.html انانی که به هواداری و یانقد گنجی در این زمینه می پردازند بهتر است به نطرات گنجی در مورد "سلطانیزم" و نطریه ماکس وبر مراجعه کنند !
منوچهر
جناب گنجی تولید ناخالص ایران و ترکیه و کره بر مبنای قدرت خرید مورد بر رسی قرار داده اند وحال انکه تولید ناخالص چین و امریکا رابراساس تولید کالا مقایسه کرده اند . اباید یاد اوری کرد که از ژانویه امسال تولید ناخالص چین بر اساس قدرت خرید از 17 ترلیون گذشت که از امریکا بیشتر است زیرا تولید ناخالص ملی امریکا بر مبنای قدرت خرید با تولید ناخالص ملی این کشور برابر است وهمین امر برای سایر کشورهای پیشرفته صنعتی صادق است .ولی تولید ناخالص ملی چین هم اکنون تقریبا نصف امریکاست. برای انکه چین بتواند تولید ناخالصی بیش از امریکا داشته باشد بایستی رشدی سالیانه بیش از 8 در صد برای 20 سال را تجربه کند زیرا امریکا نیز سالانه رشدی 2 ویا 3 درصدی را دنبال خواهد کرد . این امار اقتصادی بیشتر در حوزه جامعه شناسی کاربرد دارد تا اقتصادی زیرا همین امار نشان میدهد که کشور چین همچنان کشوری در حال توسعه است . وبر همین نهج مقایسه پیشرفت ترکیه و ایران برمبنای تولید ملی ایران 393 ملیارد دلار و ترکیه 753 ملیارد دلار صورت گیرد و حال انکه بر مبنای قدرت خرید این دو کشور فاصله چندانی ندارند یعنی متاسفانه زمانی بسیار در پیش رو داریم که بتوانیم به ترکیه برسیم . در امار فساد نیز بایستی دقیقتر باشیم چون فقط در امور نفتی نه فقط 2ملیارد و 700 ملیون دلار مشکل بابک زنجانی را داریم 650 ملیون دلار فروش نفت توسط نیروی انتظامی صورت گرفته که وجه ان پرداخت نشده و از قرار فرمانده سابق ایران مورد مواخذه و بروایتی بازداشت است . در همین رابطه طبق اخبار منتشر شده در روزنامه های شرق و اعتماد یک دلال نفتی دیگر 5ملیارد و 200 ملیون دلار پول میعانات نفتی فروخته شده به پالایشگاههای امارات را نپرداخته و بانک مرکزی زیر سوال است . در رابطه ای دیگر ابراهیم یزدی وزیر اسق خارجه در مقاله ای که در سایت کلمه باز پخش شد ه نوشته است که مبلغ 18 ملیارد دلار پول نقد و طلا که در یک کانتینر بدون اطلاع به ترکیه فرستاده شده همچنان در حساب ایران منظور نگردیده است. در همین زمان اعلام شده دولتهای اردن یونان سودان نیکارا گوئه او گاندا و اسرائیل بدهی خود را نپرداخته اند و در این سیاهه بجز اسرائیل و اردن که معوقه از رژیم شاه دارند بقیه متعلق بزمان کنونییند وهمه این یدهی هانیز ریشه نفتی دارند . در راستای دیگر بدهی های دولت به پیمانکاران و بانکها که رقمی بالای 200 هزار ملیارد تومان بالغ میشود وضعی را پدید اورده است که نمیتوان راهکاری روشن را در پیش روی اقتصاد ایران قرار داد .
ابراهیم
من یک فرد سکولار هستم. دین و حکومت دینی را نمی پذیرم. فقط حکومت سکولار. موضوع مقاله گنجی هم تحلیل وضعیت اقتصادی ایران یا آمریکا یا چین یا ترکیه یا کره نیست. خیلی ساده گفته حکومت دروغ می گوید و مخالفان نباید مانند حکومت دروغ بگویند. از آمارها فقط استفاده کرده تا نشان دهد که مخالفان هم مانند جمهوری اسلامی دروغ میگویند. پس با گفتن این که وضعیت حکومت ایران، چین، ترکیه و تره چنین و چنان است، بحث او را منحرف می کنیم. نقد او این است که بگوئیم نه ما دروغ نگفته ایم و مواردی را که او به عنوان دروغگویی برجسته کرده، راست هستند. یعنی تأکید کنیم که حق با ماست و : بیش از 50 درصد ازدواج ها به طلاق میکشند بیش از 80 درصد دختران دبیرستانی بیش از سه دوست پسر را تجربه کرده اند ایران به دوره قاجار برگشته است برنامه هسته ای ایران 700 میلیارد دلار هزینه مستقیم داشته فقط چند صراف و بابک زنجانی 38 میلیارد دلار دزدیده اند شاه 100 هزار زندانی سیاسی داشت جمهوری اسلامی تمام هزینه جنگ داخلی سوریه را پرداخته است و...
حسین
سلام اقای گنجی در مورد مساله هسته ای هزینه مستقیم ملاک نیست هزینه غیر مستقیم ملاک است. این هزینه از 15 ساله پیش شروع شده از زمان تحریمهای امریکا و به اوجش زمان احمدی نزاد رسیده که 5 سال اخیر است. تحریمهای مالی امریکا و بعد در دوره اخیر در جهان باعث شده فقط در میادین مشترک نفتی ما روزی یک میلیون بشکه عقب بیافتیم و در پارس جنوبی 1200 میلیارد مترمکعب کمتر گاز برداشت کنیم و روزی 500 هزار بشکه میعانات کمتر صادر کنیم. و در سه چهار ساله اخیر هم روزی یک میلیون بشکه صادرات نفت صد دلاری را از دست بدهیم.اما این اخری فعلا سرمایه درون چاهی است که نرخش 60 دلار شده است. برای همین هزینه غیر مستقیم در کنار هزینه افزایش قیمت واردت کالا و هزینه انتقال پول و هزینه بیمه ها و..... به نظر من در مورد هسته ای کمتر از 300 میلیارد دلار نیست. و شبیه هزینه جنگ هشت ساله است که به تدبیر رهبر معظم انقلاب بر ایران تحمیل شده است.همانطور که ادامه جنگ و هزینه های مالی و انسانی ان به تدبیر رهبر معظم قبلی به کشور تحمیل شد . اصل را ول نباید بکنیم و فرع را بچسبیم فرع یعنی هزینه های مستقیم هسته ای و تحریم که هزینه مستقیمش
حسین
تقریبا دوبرابر امار اقای گنجی: رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین گفت: در مجموع هشت سال ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد مجموع واردات ما از چین ۷۰ میلیارد دلار به شکل رسمی و ۱۰ میلیارد دلار هم قاچاق بوده است. http://www.khabaronline.ir/%28X%281%29S%28gqy2ve1lu22hom0pxd3g4tf4%29%29/detail/413460/Economy/commerce
حسین
بهمنی رییس بانک مرکزی احمدی نزاد: قیمت میانگین طلای وارداتی در آن دوران حدود ۶۵۴دلار هر اونس بود که به بالای ۱۷۰۰دلار در اونس افزایش یافت که ذخایر ما ارزش حدود ۳ برابری پیدا کرد و هماکنون که قیمت اونس طلا که حدود ۱۲۰۰دلار رسیده باز ما ۲۰۰ درصد سود بردیم .............. نمیدونم چیجوری ایشون رییس بانک مرکزی شده افزایش 88 درصدی را 200 درصد حساب کرده. البته از معجزات هزاره سوم بعید نیست.