شیعه باش یا بمیر!
سیاست جمهوری اسلامی، شیعه کردن اهل سنت است
سعید آگنجی- نوع رویکرد حاکمیت به مذهب و طرح بحثهای برآمده از تعصبات مذهبی، باعث سختتر شدن زندگی گروههای مختلف اقلیت در ایران شده است.
حاکمیت در ایران از زمان پیروزی انقلاب تاکنون در مناطق شرق و غرب ایران امکانات رشد و توسعه را مهیا نکرده است و همواره نگاهی امنیتی به این مناطق داشته است. نگاه تبعیضآمیز حاکمیت به مناطق شرق و غرب به دلیل مذهب و قومیت ساکنان این مناطق است.
استانهای غرب و شرق ایران هر ساله در حوزه بیکاری و فقر در رتبههای نخست قرار دارند. شهر جوانرود در استان کرمانشاه با ۵۰ درصد و سراوان در استان سیستان و بلوچستان با ۴۵ درصد، به ترتیب دومین و سومین شهر با نرخ بیکاری بالا در کشور هستند. اولین شهر در این فهرست، بشاگرد در استان هرمزگان است.
اغلب ۲۰ شهری که بالاترین نرخ بیکاری در کشور را دارند در سه استان خوزستان، سیستان و بلوچستان و کرمانشاه هستند.
مناطق غرب و شرق ایران علاوه بر اینکه در بیکاری در کشور دارای رتبه نخست هستند، در فقر و محرومیت هم رتبه نخست را دارند. این مساله از ابتدای انقلاب تا کنون وجود داشته و حاکمیت ایران به دلیل عدم توجه به رشد و توسعه این مناطق، باعث افزایش فقر در این مناطق شده است.
به نظر میرسد تمام این بیتوجهیها به دلیل نوع نگاه حاکمیت به مذهب و قومیت ساکنان این مناطق است.
در مقالهای با عنوان "گستره و عمق فقر در استان سیستان و بلوچستان" به قلم غلامرضا کشاورز حداد که در سال ۱۳۷۹ منتشر شده و در پرتال جامع علوم انسانی در دسترس است، بر مبنای آمارگیریهای انجام شده از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۵، آمده است که حدود ۷۲.۱ درصد جمعیت شهری و ۶۸.۳ درصد جمعیت روستایی استان سیستان و بلوچستان در فقر زندگی میکنند.
در تحقیقی دیگر با عنوان "تجزيه تغييرات فقر به دو عامل رشد و باز توزيع طی برنامه دوم و سوم توسعه" که در سال ۱۳۸۹ در مجله اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی انتشار یافته است، وحید محمودی، نتیجه گرفته است که در برنامه دوم توسعه، شاخصهای فقر مطلق در مناطق روستایی افزایش و در مناطق شهری کاهش یافته است. در برنامه سوم توسعه هم تمامی شاخصهای فقر کاهش داشتهاند اما در برنامه چهارم توسعه همه شاخصهای فقر با افزایش پیدا کردهاند.
در دورههای مورد بررسی درصد و شدت فقر در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری بوده است. همچنین وضعیت فقر در استانهایی مثل سیستان و بلوچستان، کرمان، کرمانشاه، همدان و ایلام بدتر از سایر مناطق بوده است.
به نظر میرسد نوع رویکرد حاکمیت به مذهب و شیعهگری از اصلیترین دلایل بدتر شدن شرایط و وضعیت زندگی در مناطق اقلیتنشین باشد و طرح بحثهای برآمده از تعصبات مذهبی، باعث سختتر شدن زندگی گروههای مختلف اقلیت در ایران شده است.
شاهد علوی، روزنامهنگار کرد مقیم آمریکا در تحلیل این شرایط به رادیو زمانه میگوید: «در مناطقی که کردها سکونت میکنند مثل کردستان، کرمانشاه، ایلام و آذربایجان غربی، به دلیل اینکه جزو مناطق محروم هستند طبق شاخصهای آماری که سازمان ملی آمار ایران منتشر میکنند، از نظر توسعه، زیرساختها، وضعیت آموزش و مدرسهها و حتی بودجه اختصاصی به آنها جزو مناطق آخر لیست قرار میگیرند.»
کمبود امکانات و بناهای آموزشی اما در قیاس با مناطق دیگر، متاثر از محرومیتها در آن مناطق است. البته این مشکل در دیگر نقاط کشور هم به چشم میخورد و میتوان گفت که بدترین مدرسهها در حاشیه تهران قرار دارند اما زمانی که بحث تبعیض در مناطق اقلیتنشین مطرح میشود، این موضوع به تبعیض در شاخصهای کلی توسعه این مناطق برمیگردد.
تبعیض در درس و زبان و فرهنگ
تبعیض دیگر در مناطق اقلیتنشین، در حوزه فرهنگی و زبانی است، به این دلیل که بچههای مناطق مختلف این امکان را ندارند که به زبان مادری خودشان درس بخوانند. این شرایط قاعدتا فشاری روحی و روانی ایجاد میکند که باعث آسیب دیدن آنها میشود. اینکه افراد به زبانی غیر از زبان مادریشان درس بخوانند یک تبعیض بزرگ محسوب میشود و بحث منافع ملی، امنیت ملی و نبود امکانات دلیلی در اصل تبعیض نیست.
تمامی متون درسی از ایدئولوژی حاکم تاثیر میگیرند به نحوی که بیشتر کتابهای تحصیلی برآمده از ایدئولوژی شیعه محور هستند (منظور اینجا ایدئولوژی دینی است و نه ایدئولوژی سیاسی) و این مساله ستمی نمادین را به کودکان تحمیل میکند.
شاهد علوی میگوید که تفاوتهای مذهبی، زبانی، فقر و کمبود امکانات در محیط مدرسهها به شدت بازتاب دارد: «شخصا در روستایی تدریس میکردم که در طول زمستان و پاییز، زمانی که باران میبارید، کتاب درسی را روی سرم میگرفتم تا باران روی سرم نریزد. این موضوع در دیگر مناطق نیز وجود دارد و کسی منکر آن نیست اما کمبودها و محدودیتها در مناطق غرب و شرق مضاعف است، به این دلیل که با مسائل قومی، مذهبی و زبانی ترکیب میشود.»
وجود این شرایط، زمینهساز بروز شکلهای مختلفی از ناامنی در مناطق شرقی و غربی ایران شده است.
حاکمیت ایران اما خود از عوامل اصلی به وجود آمدن این ناامنی و تشکیل گروههای تروریستی در این مناطق است. این گروهها اغلب با طرح ادعای مبارزه برای احقاق حقوق سنیها پدید میآیند و ناامنی را در این مناطق دامن میزنند و این مساله نیز بهانهای برای حاکمیت شده است تا بتواند با نگاه امنیتی به این مناطق هر برخوردی که میخواهد انجام دهد.
به این ترتیب حاکمیت با ساختن تصویر غلط و مورد نظر خود از این مناطق نزد افکار عمومی به دنبال جلب حمایتهای اجتماعی و دامن زدن به اختلافهای قومی و مذهبی است.
زندانیان کرد و بلوچ اهل سنت از سوی دستگاه قضایی ایران به "اقدام علیه امنیت ملی"، "تبلیغ علیه نظام"، "عضویت در گروههای سلفی"، "افساد فیالارض" و "محاربه" متهم میشوند و به چوبههای دار سپرده میشوند. این در حالی است که ۱۸ نهاد حقوق بشری در سال ۱۳۹۳ در نامهای خواستار توقف اعدام ۳۳ زندانی اهل سنت بلوچ و کرد شدند. در این بیانیه آمده بود که بیشتر این زندانیان در فاصله زمانی سالهای ۸۸ تا ۹۰ در کردستان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و پیش از محاکمه، بدون دسترسی به وکیل یا ارتباط با خانواده، برای چندین ماه در سلول انفرادی نگهداری میشدهاند.
رضا حسین بُر، فعال سیاسی بلوچ مقیم لندن به رادیو زمانه میگوید: «یک تصویر زشت توسط حاکمیت از بلوچستان ساخته شده است. بلوچها به طور کلی ضد شیعه، ایران و اسلام نیستند بلکه میخواهند حقوق شهروندیشان مانند دیگر ایرانیان باشد و بر طبق منشورهای سازمان حقوق بشر اجرا شود اما جمهوری اسلامی میخواهد بلوچها را ضد ایران و شیعه نشان دهد تا بتواند احساسات ناسیونالیستی و مذهبی مردم ایران را تحت تاثیر قرار دهد و تحریک کند.»
او در ادامه میگوید: «در نتیجه جمهوری اسلامی نیروهای دولتی و نظامی را که به منطقه سیستان بلوچستان میفرستد، اینگونه برای آنان از مردم بلوچ تصویرسازی میکنند که آنان را دشمنان خود بدانند. به این ترتیب این نیروها با این تصور اشتباه آن منطقه را به یک منطقه امنیتی تبدیل میکنند و همین اختلاف بین مردم بلوچ و حاکمیت باعث به وجود آمدن ناامنی در منطقه میشود.»
به اعتقاد حسین بُر، «سیاست جمهوری اسلامی شیعه کردن سنیهاست اما سنیها به هیچ عنوان شیعه نمیشوند. این واقعیت وجود دارد که حاکمیت ایران به دلیل همین موضوع منطقه سیستان و بلوچستان را در محدودیت نگه داشته و از ارائه خدمات به آنها جلوگیری میکند. طبق سخنان امام جمعه زاهدان در این منطقه بیکاری ۹۰ درصدی وجود دارد و این فشارهایی است که به مردم بلوچ وارد میشود.»
با وجود آنکه حسن روحانی، رییس جمهوری ایران، در بیانیه انتخاباتی خود تعهد داده بود امور اجرایی این مناطق را به مسئولان بومی بسپارد، امکان تحصیل به زبان مادری تا سطوح دانشگاهی را فراهم کند، نگاه امنیتی نسبت به اقوام و فرهنگهای ایرانیرا تغییر دهد و بودجه جهشی و بیشتری را به منظور جبران عقب ماندگی در مناطق محروم و مرزی اختصاص دهد، اما تاکنون این وعدهها و تعهدات اجرایی نشدهاند.
حاکمیت سالهاست به مردم مناطق شرق و غرب ایران وعدههایی مانند احقاق حقوق شهروندی، حق تحصیل به زبان مادری، توسعه امکانات و ... را میدهد اما ساکنان این مناطق هنوز از وجود امکانات بهداشتی، آموزشی و مولفههایی که باعث رشد و توسعه این مناطق است محروم هستند.
با وجود اطلاعات و آمار رسمی که توسط مراکز آماری ایران در حوزه فقر، بیکاری و رشد و توسعه در مناطق اقلیتنشین منتشر میشود، حاکمیت همچنان مساله وجود تبعیض در این مناطق را انکار میکند.
نظرها
reza
شایعاتی هست که خواسته اخیر نظام در فرزندآوری بیشتر یکی به همین دلیل بوده است که اکثرا این مناطق سنی نشین هستند که رشد جمعیت در آنجا عموما بیشتر است. مثلا سیستان و بلوچستان اول است. http://www.hamshahrionline.ir/details/201935 نمیخواهند در آینده سنیها در ایران به اکثریت برسند یا به جمعیت شیعه نزدیک شوند. هدف نهضت فرزندآوری آقای خامنهای در این بدبختی و آینده خشکسالی، ظاهرا حفظ رقابت با جمعیت سنی است.
گیل آمرد
به عنوان کسی که در ایران زندگی می کند و اوضاع را از نزدیک شاهد است، به این مقاله اعتراض دارم. در اینکه حکومت ایران علاقمند است سنی ها شیعه شوند، شکی نیست. دلیلش هم روشن است: دولتمردان ایرانی روحانیان شیعه هستند و برای اشاعه مذهب شیعه، احساس وظیفه می کنند. ولی خدا را شاهد می گیرم در ایران، فقر و بیکاری و توسعه نیافتگی، هیچ ربطی به مذهب یا قومیت افراد ندارد. بسیاری از اهالی اهواز، عرب و سنی مذهب هستند. اما شما وضعیت اهواز را با مرکز استان ایلام یا مرکز استان چهارمحال و بختیاری مقایسه کنید؛ خواهید دید ایرانی زبانان شیعه در این شهرها، وضعیتی بسیار بدتر از اهالی اهواز دارند. شما فکر می کنید زندگی در روستاهای دورافتاده ی خراسان، خیلی رضایتبخش تر از زندگی در روستاهای سیستان و بلوچستان است؟ به خدا قسم نیست. مشکل توسعه نیافتگی، درد مشترک ایرانیان است و امیدوارم روزی را ببینیم که ایرانیان دست در دست یکدیگر، بتوانند شکوفایی و رشد اقتصادی و اجتماعی را برای خود و برای کشورشان به ارمغان آورند.
نه به بی اخلاقی
مگه قبل از انقلاب به وضعیت این شهرها رسیدگی میشد که الان بخواهد بشه ربطی به مذهب نداره بلکه ارتباط با نالایق بودن مدیران و تمرکز گرایی دارد
هرمز
اینکه حکومت ایران شیعه محور هست و دوست ذارد سنی ها شیعه شوند شکی نیست ولی باید توجه داشت عملکرد حکومت اخوندا در استانهای دیگر که شیعه هستند چیست؟ به عنوان مثال اگر کسی سری به روستاهای اذربایجان شرقی بزند تعجب می کند وضعیت این روستاها انسان را به یاد عهد قاجار می اندازد .واقعیت اینست که از 37 سال پیش حکومتی در ایران روی کار امده که حکومت بر ایران برایش وسیله هست نه هدف چون حکومتی عقیدتی هست نه حکومتی ملی کما اینکه مهندس مهدی بازرگان در اول انقلاب می گفت فرق من به عنوان یک ملی گرا (گرایش به منافع مردم ایران)با خمینی در اینست که من اسلام را برای ایران می خواهم ولی خمینی ایران را برای اسلام می خواهد کما اینکه خامنه ای به عنوان جانشین خمینی در یکی از نماز جمعه های سال 1379 گفت(ملت ایران تصور نکند نفت و منابع طبیعی دیگر ایران متعلق به مردم ایران هست نه متعلق به کل مسلمین هست) و در حال حاضر عمل به مرام خمینی و خامنه ای را در بازسازی جنوب لبنان با پول مردم ایران و پرداخت هزینه جنگ سوریه و تحت پوشش قرار رفتن بسیاری از مردم افغانستان تاجیکستان اذربایجان(کمیته امداد در باکو دفتر دارد)سوریه لبنان توسط کمیته امداد و تاسیس بیمارستان رایگان و دانشگاه در کشورهای افریقایی مانند تانزانیا به امید مسلمان کردن انها را می بینیم
jahan
salam shahrestane lar dar ostane fars yeki az servatmandtarin shahrestanhaye iran hast ke taghriban bishtarin darsade sonni nesbat be jam eiyatesho dare
sam
فقر و بدبختی شدید و هجوم فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی و قومی بر علیه توده های غیر فارس یک برنامه حساب شده که در زمان رضا قلدر طرح و فرزندش محمد رضا، قهرمان پان فارسیستها،چنین برنامه جنایتکارانه را با شدت و حدت شدید در ایران ترویج نمود.اخوندهای حاکم دولت فارس این نقشه پلید و نژاد پرستانه را به اسم تشیع هم ادامه می دهند.هيچ فرقی بین رژیمهای مرکزی نژاد پرست فارس در گزشته و حال وجود ندارد .
سما
تقصیر خودشان است که بچه زیاد می آورند شما که فقیرید چرا بچه می آورید؟