یمن؛ بحرانی با چشماندازهای مبهم
حبیب حسینیفرد- هفت نماینده "دولت رسمی" یمن و هفت نماینده حوثیها و متحدان آنها در مذاکرات ژنو شرکت دارند. اختلافها چنان گستردهاند که طرفین حاضر به صحبت مستقیم با هم نیستند.
برای اولین بار از زمان شروع عملیات نظامی عربستان و متحدان آن در یمن طرفهای درگیر در این کشور در ژنو گرد آمدهاند تا با میانجیگری سازمان ملل به مذاکره بپردازند. با توجه به ابعاد خشونتی که در جنگ جاری در یمن اعمال شده و اختلافهای گسترده میان طرفهای درگیر که حتی حاضر به مذاکره مستقیم با یکدیگر نیستند، چشمانداز چندان مثبتی برای مذاکرات ژنو تصور نمیشود.
در مذاکرات ژنو، هفت نماینده از سوی عبد ربو منصور هادی، "رئیس جمهور دولت رسمی" یمن و هفت نماینده از جنبش حوثیها و متحدان آنها شرکت دارند. هادی در عربستان در تبعید به سر میبرد و نیروهایش صرفا بخشهایی از عدن را در اختیار دارند. حوثیها که عمدتا از زیدیهای شمال یمن برخاستهاند و با بخشی از ارتش و نیروهای هوادار به علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق یمن متحد شدهاند، به رغم حملات هوایی عربستان سعودی و متحدان آن، بر اکثر بخشهای یمن تسلط دارند. ایران حامی حوثیها به شمار میرود. جنگ در یمن را جنگی منطقهای و نیابتی میان عربستان و ایران نیز توصیف میکنند.
حمله عربستان به حوثیها و متحدان آنها در یمن، هم تلاشی برای حفظ نفوذ در "حیاط خلوت" خویش است، هم دور نگهداشتن رقیب منطقهای از تاثیرگذاری بر معادلات سیاسی در شبه جزیره عربستان را دنبال میکند و هم این پیام را به واشنگتن میدهد که ریاض نزدیکشدن احتمالی آمریکا به ایران را منفعلانه نظاره نمیکند و میتواند راسا به دفاع از "منافع" خود و "مهار" رقیب (ایران) دست یازد.
این که عربستان در یمن در مقابله با ایران به سیاست تهاجمی کمسابقهای روی آورده و مانند عراق و سوریه به اقدامات غیرمستقیم و مخفیانهدر کمک به نیروهای مخالف ایران بسنده نکرده، هم به تغییرات در رهبری ریاض پس از مرگ ملک عبدالله مربوط است و هم به همسایگی دیوار به دیوار یمن با عربستان. در بحران بحرین در گرماگرم بهار عربی نیز که شیعهها با تظاهرات گسترده خواهان حقوق بیشتر بودند، عربستان از اعزام نیروی نظامی به این کشور ابایی نکرد.
جنگی که به اهداف خود نرسیده است
عربستان سعودی جنگ علیه حوثیها را ششم فروردین امسال شروع کرد، ولی پس از دو ماه و نیم حملات هوایی، هنوز در توازن قوای درون یمن تغییری دیده نمیشود. عربستان به اهداف جنگیاش، یعنی تقویت نیروهای هوادار منصور هادی، شکست حوثیها و بازگرداندن دولت هادی به قدرت دست نیافته. تغییر توازن قوا ظاهرا نیازمند حملات زمینی به درون یمن و زدن مواضع حوثیها است که عربستان خودش حاضر به انجام این کار نیست.
اختلافات میان ارتش و گارد ملی عربستان بر سر تاکتیکها و راهبردها در یمن، به علاوه تجربه منفی عربستان در جنگ زمینی علیه حوثیها در سال ۲۰۰۹ از عوامل این احتیاط به شمار میروند. نزدیکترین کشورها به عربستان مانند پاکستان و مصر هم تمایلی به اعزام نیروی زمینی در جنگ یمن نشان ندادهاند.
وقتی حوثیها در سال ۲۰۰۴ مبارزه علیه دولت مرکزی یمن برای حقوق و اختیارات بیشتر در شمال کشور را شروع کردند، بیش از دو هزار نیرو نداشتند. اما شهریور سال گذشته که سرخورده از در حاشیه ماندن در جریان بهار عربی به سوی پایتخت سرازیر شدند، ۲۰ هزار نفر شده بودند. این نیروها البته آموزش دیده نیستند و سلاحهای پیشرفتهای هم در اختیار ندارند. اما آنچه که قدرت آنها را به شدت افزایش داده، اتحاد با علی عبدالله صالح است.
علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق یمن با حفظ نفوذ خود و به خصوص ثروت هنگفتی که در زمان زمامداریش انباشته، توانسته بخشهای بزرگی از ارتش این کشور را به خود وفادار نگه دارد و در اتحاد با حوثیها صحنه سیاسی یمن را به ضرر منصور هادی و متحدان منطقهای آن بر هم زند. سال ۲۰۱۲ عربستان سعودی در برکناری علی عبدالله صالح نقش عمدهای داشت. این کشور حالا نگران آن است که قدرتگیری حوثیها و تقویت ارتباط آنها با ایران، وضعیتی شبیه لبنان در یمن ایجاد کند که حزبالله متحد ایران نقشی عمده در صحنه سیاسی آن دارد.
عربستان که پیوسته یمن را حیاط خلوت خود تعریف کرده، برای ممانعت از بروز چنین وضعیتی، علاوه بر بمباران هوایی حوثیها و متحدان آنها، در تلاش بوده ارتشی ۵۰ هزار نفری از مهاجران یمنی ساکن در عربستان و کشورهای دیگر عربی ایجاد کند تا از مرزهای عربستان وارد یمن شوند و با حوثیها بجنگند.
این در حالی است که حملات هوایی هم به لحاظ تأثیرگذاری، به مرز خود نزدیک شده و به نظر نمیرسد که تداوم آن به موازات انتقادهای بینالمللی، بتواند تحولی در موازنه نیروها به وجود آورد.
زمینهای برای رشد افراطیگری
جنگ به نابودی شبکههای امنیتی دولت مرکزی نیز انجامیده و در کنار هرج و مرج ایجادشده، زمینه مناسبی برای رشد هر چه بیشتر شبکههای تروریستی وابسته به القاعده و داعش ایجاد کرده است. این امر خوشایند آمریکا و کشورهای غربی نیست، به خصوص که گفته میشود دستههایی از سنیهای عربستانی ساکن در نواحی مرزی یمن با نیرو و امکانات مالی، برای مقابله با حوثیها به کمک القاعده رفتهاند. حتی بخشهایی از حزب قدرتمند اصلاح یمن که گرایشهایی به اخوانالمسلمین دارند برای مقابله با حوثیها از همراهی ولو غیرمستقیم با القاعده ابایی ندارند.
واشنگتن در ابتدا از قدرتگیری حوثیها واهمه نداشت و حتی آنها را در قیاس با دولت مرکزی، دارای ارادهای قویتر در مبارزه با گروههایی مانند القاعده میدید. اما خیز حوثیها برای تسلط بر کل یمن و گسترش احتمالی نفوذ ایران در کنار همراهی با نگرانیهای عربستان سعودی از این روند، همه و همه سبب شدند که واشنگتن استقبال اولیه از قدرتگیری حوثیها را ادامه ندهد و در جنگ علیه آنها، ولو کژدار و مریز در کنار عربستان بایستد.
اما وضعیت هرج و مرج گونه و فاقد چشماندازی که جنگ در دو ماه و نیم گذشته در یمن رقم زده، آمریکا را به فشار بر عربستان سوق داده تا راه حلی سیاسی برای بحران این کشور بیابد. عدم توفیق عربستان در حصول به اهداف جنگیاش نیز از دیگر عوامل استقبال ریاض و دولت در تبعید یمن از برگزاری کنفرانس صلح ژنو و گفتوگوی ولو غیرمستقیم با حوثیهاست.
به رغم تبلیغات ایران در حمایت از حوثیها، آنها به دلیل محدودیتهای جغرافیایی و تسلط عربستان و متحدان آن برقلمرو آبی و هوایی یمن، کمتر تسلیحات و امکانات واقعی از تهران دریافت کردهاند. گفته میشود ایران و حزبالله لبنان از طریق اریتره کمکهای تسلیحاتی و آموزش نظامی در اختیار حوثیها قرار میدهند، ولی این کمکها به دلیل گفته شده چندان گسترده نبودهاند. این در حالی است که سیاستهای تبلیغاتی و اشتلومخوانیهای بخشهایی از حاکمیت ایران، خود مایهای برای گسترش تنش در منطقه و زمینهساز توجیه اقدامات تهاجمی عربستان و متحدان آنهاست.
در کنار محدودماندن کمکهای خارجی به حوثیها، امکانات داخلی آنها و متحدانشان در ارتش و گارد ملی نیز به دلیل حملات عربستان به شدت ضربه دیده و تامین مایحتاج عمومی و حفظ حداقلهای درمانی و خدمات شهری هم با مشکل روبرو شده است. فاجعه انسانی و آوارگی بخشی از واقعیت کنونی یمن است.
مواضعی به شدت متفاوت
به رغم فشارهایی که هر دو طرف را به ژنو کشانده است، اختلافات و کینههای ناشی از جنگ در دو ماه و نیم گذشته بیش از آن گستردهاند که حصول توافق به سادگی ممکن باشد. عربستان و متحدان آن در یمن به رهبری منصور هادی بر اجرای قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت سازمان ملل تاکید دارند که از نظر حوثیها تمام و کمال بر اساس خواستههای عربستان تنظیم شده است. این مصوبه هادی را رئیس جمهور قانونی یمن توصیف میکند، تحریمهایی علیه حوثیها وضع کرده و از آنها میخواهد که صنعا را ترک کنند و به شمال کشور، محل سنتی استقرار زیدیها که حوثیها از میان آنها برآمدهاند برگردند.
بر همین اساس عربستان و متحدان آن در ژنو تمام تلاش خود را خواهند کرد که سهم حوثیها و متحدانشان در قدرت آتی در یمن، تا حد ممکن محدود بماند و به خصوص علی عبدالله صالح و پسران او اصولا نقشی در قدرت نداشته باشند.
این در حالی است که حوثیها و نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح که خود را در برابر حمله عربستان شکستخورده نمیدانند، بر دستیابی به سهم شیر از قدرت تاکید خواهند کرد. این دو موضع شاید تا اطلاع ثانوی همپوشانی پیدا نکنند و راهحل سیاسی برای بحران یمن در چشمانداز ظاهر نشود. در چنین صورتی فروپاشی و هرج و مرج بیشتر یمن را فرا خواهد گرفت و به خصوص عربستان که در همسایگیاش ثبات میخواهد شاید به نتیجهای عکس آن دست یابد.
نظرها
نظری وجود ندارد.