ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

خامنه‌ای و چالش خط قرمز- چراغ سبز

خواست لغو کلیه تحریم‌ها در روز توافق، سنگ بزرگی است که می‌تواند علامت نزدن باشد. آیا این چانه‌زنی‌ برای نیل به حد وسطی از خواسته‌ها و قبول میانگینی از هزینه‌هاست؟

رهبر ایران روز سه‌شنبه دوم تیر، در جمع سران سه قوه اعلام کرد که همه مسئولان جمهوری اسلامی با حفظ خطوط قرمز و به شرط لغو تحریم‌ها به دنبال توافق خوب هستند.

خامنه‌ای گفت تحریم‌های اقتصادی، مالی و بانکی ناشی از تصمیمات شورای امنیت، کنگره امریکا و شخص اوباما باید فورا هنگام امضای موافقت‌نامه جامع لغو و باقی تحریم‌ها نیز در فواصل معقول برداشته شوند. «حفظ صنعت هسته‌ای» کشور، خط قرمزی بود که خامنه‌ای در سخنان خود ترسیم کرد.

سخنان خامنه‌ای چند ساعت پس از تصویب طرح صیانت از حقوق هسته‌ای در مجلس ایران ادا شد. او گفت: «از اول گفته‌ایم تحریم‌های ظالمانه برداشته شود و البته حاضریم یک چیزهایی بدهیم، به شرط آن که صنعت هسته‌ای لطمه نخورد.»

یک روز بعد، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت تمدید مذاکرات هسته‌ای پیش‌بینی نمی‌شود.

در همین روز (۲۴ ژوئن) آسوشیتدپرس سند محرمانه‌ای از طرح پیشنهادی مذاکره‌کنندگان غربی به ایران منتشر کرد که مبتنی بر ارائه رآکتورهایی با تکنولوژی بالا و دیگر تجهیزات به ایران به ازای موافقت با محدودیت برنامه‌ هسته‌ای این کشور است.

آسوشیتدپرس می‌گوید این سند در ۱۹ ژوئن نوشته شده و قدرت‌های جهانی پذیرفته‌اند که در صورت توافق، تامین و بازیافت سوخت هسته‌‎ای و کمک به ساخت و فعالیت و ایمنی تاسیسات هسته‌ای ایران را تضمین کنند.

چند روز بیشتر به مهلت تعیین شده برای دستیابی به توافق هسته‌ای جامع باقی نیست. درخواست لغو کلیه تحریم‌ها در روز توافق، سنگ بزرگی است که می‌تواند علامت نزدن باشد. این مطالبه‌ای حداکثری و ناممکن به نظر می‌رسد اما آیا می‌تواند مستمسک چانه‌زنی‌ برای دستیابی به حد وسطی از خواسته‌ها و تن دادن به میانگینی از هزینه‌ها باشد؟

منصور فرهنگ، تحلیلگر روابط بین‌الملل و نماینده پیشین ایران در سازمان ملل، معتقد است که بخش بزرگی از  چالش موجود نزد طرفین، به جلب رضایت منتقدان و مخالفان داخلی باز می‌گردد. منصور فرهنگ این را هم می‌گوید که خطوط قرمز رهبر ایران در حال رنگ باختن است زیرا آینده و سرنوشت جمهوری اسلامی به بسته شدن پرونده هسته‌ای گره می‌خورد.

گفت‌وگو با منصور فرهنگ

• صحبت‌های آقای خامنه‌ای روند مذاکرات را سخت‌تر می‌کند یا می‌تواند نوعی چراغ سبز و نرمشی دوپهلو تلقی شود؟

منصور فرهنگ

منصور فرهنگ: به نظر من هر دو. واقعیت این است که معضل هسته‌ای ایران، تبدیل به یک سوژه ابزاری در سیاست داخلی ایران و آمریکا شده و باید توجه کنیم که بخش قابل توجهی از مخاطبان صحبت‌های خامنه‌ای و حتی رهبران آمریکا، منتقدان و مخالفان توافق در داخل این کشورها هستند.

آنچه خامنه‌ای در مورد لغو هم‌زمان تحریم‌ها گفت غیرممکن است. ایشان این را از آغاز مذاکرات می‌دانسته و در تفاهم لوزان هم این واقعیت به طورتلویحی وجود دارد. آقای خامنه‌ای در چانه‌زنی‌های بین‌المللی دارد به دلیل مشکلات داخلی، پوزیسیون حداکثری را می‌گیرد تا بتوانند به حد وسط برسند.

من دارم می‌بینم که خطوط قرمز آقای خامنه‌ای دارد نرم نرم صورتی می‌شود وحتی رگه‌های سبزی هم در آن به چشم می‌خورد. بسیار بعید است که خامنه‌ای تصمیم گرفته باشد که توافق در این مرحله اجرا نشود. او خوب می‌داند که مذاکره‌کنندگان و حتی رئیس جمهور آمریکا هم از نظر قانونی، توانایی این را ندارند که همزمان تحریم‌ها را لغو کنند.

• رگه‌های سبز کدامند؟

بزرگترین چالش در برابر مذاکره‌کنندگان این است که در نوشتن توافق‌نامه از زبان استعاره، زمان‌بندی و اصولی استفاده کنند که طرفین بتوانند تفسیرهای خاص خود را داشته باشند و در عین حال در عمل همدیگر را راضی کنند.

ظریف روز سه‌شنبه ۲۳ ژوئن، مصاحبه‌ای با خبرنگار نیویورکر داشته و گفته که نوشتن این موافقت‌نامه، یک کار بسیار نامقدس (unholy exercise) است... می‌گوید هر کلمه و هر عبارت آن گرفتار بده بستان‌ها و چالش‌هاست...

در بقیه صحبت‌های خامنه‌ای برای مستمعین داخلی هم، این نشانه‌ها را می‌بینید. اینها به مرحله‌ای رسیده‌اند که یا شش هفت روز دیگر کار را تمام یا چند روز دیگر تمدید کنند. اما بسیار بعید است که مذاکرات به شکست برسد. دارند سعی می‌کنند بین تحریم‌ها و بازرسی فراگیر مورد نظر آمریکا، حد وسطی ایجاد کنند که برای طرفین قابل تحمل باشد. اما در نوشتن و توضیح این حد وسط، می‌خواهند زبانی به کار ببرند که هر یک بتوانند در برابر تبلیغات و منتقدان، از این حد وسط دفاع کنند.

• آیا می‌توان فرض را بر این گرفت که حرف‌های آقای خامنه‌ای به قصد آماده سازی افکار عمومی و گرفتن ضرب توافق برای مخالفان آن بود؟

خامنه‌ای می‌گوید ما به بازرسان آژانس اعتماد نداریم. چگونه با این حرف می‌توان فرض گرفت که ایران به تعهدات خود عمل می‌کند و اگر پس از امضای توافق بازرسان آمدند و سوالی طرح کردند، به آنها پاسخ دهد؟

این حرف‌ها را خامنه‌ای برای مستمعین داخلی می‌زند و این هم قابل فهم است. باید توجه داشت که ایران در حال حاضر تاوان خطاهای گذشته را می‌پردازد و برای رفتارهای سی و چند سال گذشته، مورد بازرسی‌های استثنایی قرار می‌گیرد. در حقیقت مقامات ایرانی می‌توانند بگویند این فشار و این بازرسی‌ها نفی و نقض حاکمیت ملی است و این حرف از نظر حقوقی قابل دفاع است اما از نظر سیاسی و امنیتی و مسائل اساسی ایران و ۱+۵، چنین امکانی وجود ندارد.

• اما این حرف‌ها ولو مصرف داخلی هم داشته باشد، انتظاری ایجاد می‌کند...

بله. حدود ۷۰ صفحه متن توافقنامه نوشته شده در حالی که توافق اصلی بیست و چند صفحه است ولی کلی تبصره اضافه شده است. توافقنامه دارد طوری نوشته می‌شود که روی همان نیازهای داخلی باشد و انتظاری که شما به آن اشاره می‌کنید. اما توجه کنید که طبق سنجش افکاری که در ایران شده است نزدیک ۵۵درصد مردم ایران خواهان حل مسالمت‌جویانه و موفقیت در مذاکرات هستند و اقلیت کوچکی کمتر از ۲۰درصد با مذاکرات مخالفند.

حتی در رژیم‌های صد در صد استبدادی افکار عمومی نقش دارد و خواست مردم و حمایت مردم از مذاکرات مربوط به مشکلات اقتصادی است و این را خامنه‌ای می‌داند که ممکن است بخش کوچکی در سپاه و بسیج را می‌تواند راضی کند اما اکثریت بزرگ مردم ایران خواستار مذاکرات هستند و این تاثیرگذار است.

• اگر مذاکرات تمدید شود، دلایل آن سیاسی است یا فنی و یا حتی تبلیغاتی؟

به دلیل لایحه‌ای که مجلس ایران تصویب کرد و همینطور لایحه‌ای که سنا تصویب کرد، محدودیت‌هایی برای مذاکره‌کنندگان درست شده که مربوط به اختلاف‌های داخلی است.

دخالت مجلس ایران و دخالت سنای آمریکا که ارتباط به بخشی از بینش ناظران و افکار عمومی دارد، نوشتن توافق را برای طرفین مشکل کرده است. فرمولبندی‌هایی باید بشود که هر دو طرف و جبهه‌های پشت سر آنها را راضی کند. یعنی هر یک تفسیر خود را بتوانند از این فرمول‌ها ارائه دهند و منتقدان و مخالفان را راضی کنند وگرنه اگر طرفین بخواهند روی تک‌تک مطالبات اولیه پافشاری کنند، توافق غیرممکن است.

• سخنگوی دولت ایران گفت مصوبه مجلس مغایر قانون اساسی است. اما عصر روز تصویب، آقای خامنه‌ای همان حرف‌های مجلس را تکرار کرد.

ما می‌دانیم که اگر خامنه‌ای و صاحبان قدرت در ایران این توافقنامه را بپذیرند، مجلس نمی‌تواند جلویش را بگیرد. در آمریکا هم اگر اوباما بتواند این توافق را طوری طرح کند که آژانس بگوید ایران به تعهدات خودش عمل کرده‌، رای اکثریت سنا و نمایندگان را خواهد داشت، اما توافق باید طوری نوشته شود که این گروه‌ها را راضی کند و این کار ساده‌ای نیست یک چالش دیپلماتیک است که دارند رویش کار می‌کنند و سرانجام هم می‌توانند به نتیجه برسند.

• در مجلس گفته‌اند سوال و جواب و دیدار با کارشناسان نظامی ایران ممنوع است و آژانس صرفا مجاز است بازدیدهای متعارف انجام دهد. مصوبه مجلس یک کشور می‌تواند متن پروتکل و شرح وظایف آژانس را تحت شعاع قرار دهد؟

پروتکل الحاقی عبارتی به کار می‌برد که معنای بازرسی فراگیر دارد. عراقچی و ظریف حرف جالبی زده‌اند و گفته‌اند که این بازرسی فراگیر می‌تواند از طریق تکنولوژی انجام بشود و نیازی به این نیست که بازرسان مستقیما بروند از نزدیک بررسی کنند یعنی به طور تلویحی پذیرفته‌اند بازرسی فراگیر را.

خود ظریف هم گفت ما نمی‌توانیم پروتکل الحاقی را به صورت گلچین ازش استفاه کنیم. این پروتکل الحاقی به دلیل پیشرفت تکنولوژی در سال ۱۹۹۷ به تصویب شورای حکام رسید برای اینکه دیدند پیشرفت تکنولوژی اینقدر قوی بوده که معیارهای اولیه برای بازرسی‌ها کافی نیست. این چانه‌زنی‌ها قابل قهم است. اقدام مجلس یک امر واکنشی هست ولی در صورت امضای توافق‌، خواست مجلس غیرممکن است اجرا شود.

• چرا وزیر خارجه آمریکا گفت تمرکز ما بر فعالیت‌های گذشته ایران نیست و معطوف به آینده خواهد شد. ایا این موضع، معنای عقب‌گرد داشت؟

دلیلش آن است که پیگیری فعالیت‌های گذشته غیرممکن است. در گذشته ایران خواست‌های تکنولوژی خودش را از بازار قاچاق تهیه کرد و این به طور تکنیکی، انحراف و سرپیچی بود از تعهدات ایران به معاهده منع گسترش سلاح ولی کشورهای دیگر هم مثل کره این کار را کرده‌اند. الان ایران نمی‌خواهد بگوید کدام کشور این را فروخته است. کری می‌گوید اگر بخواهیم به گذشته برگردیم سوالی است غیرقابل جواب و این برای ما مطرح نیست زیرا دیگر نگرانی امنیتی برای ما ایجاد نمی‌کند. می‌خواهند بگویند در گذشته پشت پا زده به تعهدات ولی بر مبنای این خطا ما نمی‌توانیم بگوییم که هیچ اعتمادی به ایران نباید داشته باشیم.

• عنوان می‌شود که توافق احتمالی، می‌تواند یک پیروزی تاریخی برای اوباما و حزب دمکرات باشد. آیا دمکرات‌ها برای ثبت این پیروزی حاضرند هزینه‌هایی در حد واگذاری امتیازهای غیرقابل پیش‌بینی به ایران تقبل کنند؟

اگر توافق امضا شود و در سال‌های بعد روشن شود که ایران به آن متعهد است و در صدد سلاح هسته‌ای نیست می‌توان گفت یک دستاورد جدی است برای اوباما که گزینه دیپلماسی را انتخاب کرد اما اگر بعد از رفتن اوباما معلوم شود که اینها در جهت کسب توانایی ساخت بمب رفتند، دیگر این دستاوردی برای اوباما نیست و نکته بسیار منفی برای او خواهد بود

هیچکس نمی‌تواند به طور قطع بگوید که رژیم ایران در صدد دستیابی به بمب اتمی نیست و حرف‌هایی که می‌زنند درست است و تقیه نکرده‌اند. قبلا هم از آقای خمینی پرسیدند آن حرف‌ها که در پاریس در مورد آزادی و حقوق بشر و دمکراسی زدی چه بود گفت خدعه کردیم. خامنه‌ای و شرکا هم امروز در ایران می‌توانند خدعه کنند. بنابراین زمان لازم است که بتوان گفت این یک دستاورد بوده یا تقیه و خدعه کرده‌اند و اوباما فریب خورده است.

• مقامات اروپایی لحن عتاب‌آمیز دارند. فرانسه و بریتانیا سختگیری می‌کنند. وزیر خارجه آلمان هم هشدار داد که ایران طفره نرود... این که اروپایی‌ها رل مذاکره‌کننده سختگیر و آمریکا رل مذاکره‌کننده منعطف را ایفا می‌کند به چه معناست؟

این سوال بسیار جالبی است. اروپا و آمریکا در یک مورد اجماع دارند و آن اینکه برنامه هسته‌ای ایران باید مهار شود و ایران نباید توان ساخت سلاح هسته‌ای داشته باشد. این از دو راه حل می‌شود یکی گزینه سیاسی است که با انزوای ایران و تحریم فشار بیاورند تا ایران تمکین کند اما اگر این نشود، گزینه جنگ در کار است.

در گزینه جنگ این آمریکاست که درگیر می‌شود. در عراق و افغانستان سه بیلیارد دلار خرج کردند. اینها می‌دانند که اگر گزینه جنگ پیش بیاید، بهای انسانی و مادی را آمریکا می‌دهد. برای همین اروپا نقش بیشتری دارد در مهار برنامه هسته‌ای ایران.

در امریکا به دلیل  فجایعی که در عراق و افغانستان و لیبی ایجاد شده استفاده از گزینه نظامی مورد حمایت ۲۳ تا ۳۰ درصد جامعه امریکاست.همین کنگره آمریکا که موضع شدیدتری نسبت به ایران دارد وقتی بحث جنگ در سوریه شد، مخالفت کرد چون افکار عمومی آمریکا شدیدا ضد جنگ است. یعنی اگر کار به جنگ بکشد این آلمان و فرانسه و بریتانیا نیستند که سرباز و هواپیما می‌فرستند. در نتیجه سخت‌گیری‌ها در این سمت و برای پیشگیری از گزینه جنگ است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • بهنام

    با تشکر از سرکار خانم اولیاء به خاطر ترتیب و تدوین مصاحبه با جناب فرهنگ . کیست که نداند فلسفه وجودی مسئله هسته ای تهیه و امکان داشتن بمب اتمی بوده است و بس ؟ میلیاردها دلار هزینه سرسام آور ، خرج هوس بازی یک دیکتاتور ملعون و یک گروهک قاچاقچی به نام سپاه شده است و در عوض مملکت در فساد و اعتیاد و ویرانی و ناعدالتی و هزاران بحران دیگر فرو افتاده و هیچ گریزی هم از آن نیست . الگوی این وطن فروشان خائن ، همواره کره شمالی و کشورهایی مانند پاکستان و هندوستان بوده است ، که با داشتن بمب و کلاهک اتمی ، غرب هم به ناچار مسیر مدارا را با آنان در پیش گرفته است . برای چند روز زندگی دنیوی و حکومت ننگین توهم زای منجی کذبی که هدفی جز فریب عوام ندارند ، چه بر سر ایران و ایرانی آورده اند . گنده لات به اصطلاح ولی وقیه شان در پشت پرده به دریوزگی و عجز و ناله و خواهش و التماس جهت توافق دست و پا میزند ، و در داخل وقتی پشت تریبون نامشروع با آن جاهلین طرفدارش مواجه میشود ، دم از خط قرمزها زده و برای جهان خط و نشان میکشد و باج خواهی میکند . اگر حتی توافق نیم بندی هم شکل بگیرد ، بعد از مدتی با اما و اگرها و به قول معروف خدعه ها و تقیه های به عقیده خودشان موجه و مشروع ، زیرش میزنند و هزار شرط و شروط برای طرف مقابل تعیین میکنند و این یعنی نابودی همیشگی مذاکرات و به اصطلاح ساده لوحان غرب نشین ( دیپلماسی )

  • مسعود

    «در گزینه جنگ این آمریکاست که درگیر می‌شود. در عراق و افغانستان سه بیلیارد دلار خرج کردند.» خوب است مشخص کنیم که یک بیلیارد برابر با 10 به توان 15 است یعنی 10،000،000،000،000،000 وگرنه به سادگی ممکن است با بیلیون اشتباه شود. در ضمن، چه خوب می شد که خوانندگانی که مایل هستند نظر بدهند اطلاع یا نظر مستدلی را برای افزایش آگاهی دیگران می نوشتند. آیا نمی توان کم کم این رسم «ملی» تکرار همان حرف های همیشگی را در زیر هر مطلبی ـ هنر، ادبیات، سیاست، اقتصاد ... ـ کنار گذاشت و وارد بحث محتوایی جدی تر شد؟ مشکل کشور ما فقط «یک دیکتاتور ملعون و یک گروهک قاچاقچی به نام سپاه » نیست، گرچه آنها هم بخش مهمی از مشکل هستند. اما ده ها دیکتاتور بزرگ و کوچک و صدها گروهک قاچاقچی وجود دارند و بخش قابل توجهی از توده مردم هم از آنها بهره مند می شوند. همه را می خواهید د در دریا بریزید؟! گذشته از این، گفتگو و دیپلماسی همواره کمکی برای تغییر است. خوشبختانه، تمام تلاش های همکاران صدام حسین برای برانگیختن «ساده لوحان غرب نشین» به حمله نظامی به ایران و در هم کوبیدن زیرساخت ها و کشتار مردم تاکنون ناموفق مانده است. باید به گسترش اندیشه دمکراتیک در میان مردم و حرکت اکثریت آنها برای تغییر رژیم به روش های مختلف امیدوار بود.

  • بهنام

    ظاهرآ جناب مسعود هم از همان ( توده مردمی هستند که از آنها بهره مند می شوند ) بنا بر این نمیخواهند همه را به دریا بریزند .

  • Sam

    البته که دیپلماسی بهترین و متمدنانه ترین راه است ولی نه تنها راه. وقتی حکومتی دیوانه با تمام وجود دنبال سلاح اتمی است ومردم آن کشور هم تنها به زندگی فردی خود بها میدهند وموضوع صلح جهانی اولویت صدم آنها هم نیست و تنها چیزی که از مناقشه هسته ای برایشان مهم است,تحریمهای مرتبط با آن است; تکلیف بقیه دنیا چیست؟یعنی فقط دیگران باید به ما اهمیت بدهند و ما موظف  نیستیم به دغدغه های مردم دیگر دنیا اهمیت دهیم؟ اگر گزینه نظامی تنها راه اطمینان از نداشتن سلاح هسته ای توسط ایران باشد;من موافق حمله نظامی به کشورم هستم حتی اگر قرار باشد خود و خانواده ام زیر  بمباران کشته شوم.وطن پرستی هم حدی دارد.چه دنیایی خواهیم داشت اگر هر  کسی بی توجه به حق و ناحق فقط طرف کشور خودش را بگیرد؟  

  • مسعود

    بهنام خان، درست می فرمایید.بنده به هیچ وجه نمی خواهم کسی را به دریا بریزم. معنای تلویحی حرف شما این است که اگر بتوانید می خواهید عده زیادی را به دریا بریزید. بنده اگر جزو بهره مندان بودم، به یقین آرزوی تغییر رژیم با گسترش اندیشه دمکراتیک نمی داشتم. البته، همه هم از رژیم خامنه ای بهره مند نمی شوند. بعضی ها هم از بمباران و «حمله نظامی به کشور» بهره مند می شوند. امیدوارم جناب سام (یا شاید سَم! :) ) و خانواده شان و هیچ کس دیگر زیر بمباران کشته نشوند و نخواهند شد. این نوع آرزوها و شعارها معمولا از کسانی صادر می شود که در جاهای امن نشسته اند و معتقدند: مرگ خوبست ولی برای همسایه. یادمان نرود که چلبی را مدتی گذاشتند دربان یکی از وزارتخانه های عراق تا رسوایی اش کامل عیان شد. کسی می داند الان کجاست؟ به نابودی کشور کمک کرد و لابد الان در سواحل جایی دورافتاده مشغول عیش و نوش است.