• دیدگاه
خامنهای، خطوط قرمز هستهای و دولت محلل روحانی
اکبر گنجی- تعیین خطوط قرمز هستهای توسط خامنهای، برای آن است که پس از توافق از سودهای آن رهبری و اصولگرایان استفاده کنند و ترکمنچای آن را به گردن روحانی و ظریف بیندازند.
واقعیت این است که حسن روحانی و دولت او، رئیس جمهور و دولت مطلوب و مقبول آیتالله خامنهای نیست. تعیین خطوط قرمز هستهای توسط خامنهای، برای به شکست رساندن توافق هستهای نیست، برای آن است که رهبری و اصولگرایان، پس از توافق از سودهای آن استفاده کنند و ترکمنچای آن را به گردن روحانی و ظریف بیندازند.
آیتالله خامنهای تنها چند روز مانده به پایان فرصت توافق هستهای- در ۱۳۹۴/۰۴/۰۲- به تکمیل خطوط قرمزی پرداخت که پیش از این برای توافق هستهای تعیین کرده بود. خطوط قرمز او به شرح زیر است:
ایران در آینده به تولید ۲۰هزار مگاوات برق هستهای نیاز دارد. (نیاز ۱۹۰ هزار سویی)
نفی محدودیت های بلند مدت ۱۲-۱۰ ساله : «محدودیّت ده ساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سالهای معیّنی را که مورد قبول ما است به مجموعهی هیئت مذاکرهکننده گفتهایم که چه مقدار، محدودیّت را قبول کردهایم.»
تحقیق و توسعه و ساختوساز در دوران محدودیت پذیرفته شده باید ادامه یابد.
لغو کلیه تحریم ها: «بنده تصریح میکنم، تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی، چه آنچه به شورای امنیت ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به کنگره آمریکا ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا میکند، همه باید فوراً در هنگام امضای موافقتنامه لغو بشود؛ بقیّه تحریمها هم در فاصلههای معقول لغو شود.»
منوط کردن لغو تحریمها به اجرای تعهدات ایران (کاهش تعداد سانتریفیوژها، تغییر ساختار رآکتور آب سنگین اراک، و...) به طور مطلق قابل قبول نیست. بلکه طرفین به طور همزمان اجرای تعهداتشان را باید آغاز کنند.
موکول کردن لغو تحریمها به تأیید آژانس قابل قبول نیست. برای این که آژانس مستقل و عادل نیست و اطمینان یافتن آژانس متضمن معنای نامعقول چک کردن تک تک خانهها و وجب وجب خاک ایران است.
بازرسیهای فراتر از قوانین بینالمللی قابل قبول نیست.
"پرسوجوی از شخصیّتها را هم بههیچوجه قبول ندارم و موافق نیستم".
"بازرسی از مراکز نظامی را هم نمی پذیریم".
هیچ نوع تعهد بازگشت ناپذیری نباید قبول شود.
معنای خطوط قرمز
وبسایت آیتالله خامنهای نیز در ۳/۴/۹۴ "اینفوگرافیک خطوط قرمز مذاکرات هستهای" را منتشر کرده است.
معنا و هدف این خطوط قرمز چیست؟ چند احتمال در این رابطه قابل طرح است:
احتمال اول- عدم توافق هستهای: اگر خامنهای بر این "خطوط قرمز" اصرار بورزد، توافق هستهای در کار نخواهد بود. واقعیت این است که دولتهای غربی این خطوط قرمز را نمیپذیرند. دولت اوباما اکنون نیز به شدت تحت فشار شدید دولت اسرائیل، دولتهای عربی به رهبری عربستان سعودی، نیروهای افراطی جنگطلب آمریکا ، و... قرار دارد تا حتی به توافق لوزان تن ندهد و امتیازهای بیشتری از ایران بستاند.
خامنهای بر این باور است که اگر مذاکرات به شکست بینجامد، دنیا آمریکا و دولتهای غربی را عامل شکست مذاکرات به شمار خواهد آورد. برای این که در برابر تضمین عدم ساخت سلاح هستهای از طریق پذیرش انواع محدودیتها و نظارتها از سوی ایران، آمریکا همچنان دست از زیادهخواهی و زورگویی بر نداشت و حتی حاضر به لغو تحریمها نشد.
اما تعیین مسئول شکست مذاکرات، حلال و رافع مسائل و مشکلات عظیمی که موجودیت ایران و ایرانیان را تهدید میکند نیست. با شکست مذاکرات، کنگره آمریکا به سرعت تحریمهای جدیدی وضع خواهد کرد که ایران را از همین درآمدهای اندک موجود هم محروم میسازد. اگرچه افزایش تحریمها به خودی خود دهها میلیون انسان را با خطر نابودی مواجه خواهد کرد، اما همان طور که باراک اوباما دقایقی پس از توافق لوزان گفت، راهحل افزایش تحریمهای اقتصادی نیز به ناچار به حمله نظامی به ایران منتهی خواهد شد. تجاوز نظامی، ایران را به وضعیتی بدتر از سوریه تبدیل خواهد کرد و پیامدهای آن کل منطقه را در بر خواهد گرفت.
احتمال دوم- تقویت تیم مذاکرهکننده و امتیازگیری بیشتر: احتمال دوم این است که اینها خطوط قرمز صد درصدی نبوده و نیستند. تعیین این خطوط قرمز و مصوبه مجلس با قصد افزایش توان چانهزنی تیم مذاکرهکننده صورت گرفته و این امکان را به آنها میدهد که به طرفهای غربی بگویند: اگر در برخی مطالبات و شرایط - خصوصاً لغو تحریمها- تغییری ایجاد نکنید، آیتالله خامنهای، مجلس و دیگر نیروهای افراطی ایران زیر بار توافق نخواهند رفت. در این صورت جمهوری اسلامی به سوی غنی سازی بالای ۲۰ درصد و افزایش ذخایر غنیشده پیش خواهد رفت.
شاهدی که احتمال دوم را تأیید میکند، خط قرمز "توافق یک مرحلهای" آیتالله خامنهای بود. توافق لوزان به گونهای تفسیر شد که با خط قرمز یک مرحلهای او سازگار شود. اینک نیز اگر توافق بدون امضایی به دست آید، و توافق نهایی امضا شده به بعد موکول شود، باز هم با تفسیر خواهند گفت که آن چه در نهایت به امضای طرفین خواهد رسید، همان توافق هستهای یک مرحلهای است.
احتمال سوم- پیگیری اهداف چندگانه: آیتالله خامنهای خواهان توافق هستهای است. در همین سخنرانی مجدداً این اتهام را به صراحت نفی میکند که در ایران فرد یا گروهی مخالف توافق هستهای باشند. میگوید:
«مسئولین جمهوری اسلامی - بنده، دولت، مجلس، قوّه قضائیّه، دستگاههای گوناگون امنیّتی، نظامی، غیره - همه در این جهت متّفقیم و موافقیم که توافق باید انجام بگیرد. در این جهت هم باز همه متّفقند که این توافق باید عزّتمندانه باشد، مصالح جمهوری اسلامی بدقّت و با وسواس باید در آن رعایت بشود؛ در این هم هیچ اختلافی نیست؛ دولت، مجلس، بنده، دیگران و دیگران همه در این جهت متّفقیم، نظرمان یکی است. توافق بایستی توافقی باشد منصفانه و منافع جمهوری اسلامی را بایستی تأمین بکند.»
هدف از توافق را هم در همین سخنرانی به صراحت تمام بیان میکند: «هدف ما از این مذاکرات لغو تحریمها است؛ جدّاً دنبال این هستیم که این تحریمها لغو بشود.»
روشن است که هرگونه توافقی، حداقل به تعلیق رفته رفته تحریمها منتهی خواهد شد. از این منظر، جمهوری اسلامی با اجرای تعهداتش، در عمل در کوتاه مدت به "تعلیق مرحلهای تحریمها" و در بلند مدت به "لغو مرحلهای تحریمها" دست خواهد یافت.
حسن روحانی، ظریف و تیم مذاکرهکننده این هدف را محقق خواهند ساخت. اما دولت روحانی، دولت محلل خامنهای است که مانند شوهر محلل فقط یک بار به کار میآید تا مسأله و مشکلی را حل و رفع کند.
دیگر اهداف خامنهای
واقعیت این است که حسن روحانی و دولت او، رئیس جمهور و دولت مطلوب و مقبول آیتالله خامنهای نیست. میگویند دل آقا از عملکرد فرهنگی و آموزشی دولت خون است. روزی نیست که قوه قضائیه و نیروی انتظامی مانع برگزاری نمایش یا کنسرتی نشوند. روزی نیست که مانع برگزاری سخنرانیای نشوند و نیروهای لباس شخصی سپاه و بسیج خدمت سخنران متفاوت نرسند. کار از حمله به علی مطهری به اغتشاش در سخنرانی حسن روحانی در حرم آیتالله خمینی کشید. دو میهمانی ماه رمضان حسن روحانی برای اصولگرایان و غیر اصولگرایان و روحانیون نیز با کمترین اشارهای به حصر موسوی و کروبی و رهنورد و ممنوع التصویری محمد خاتمی، با اعتراض شدید اصولگرایان مواجه شد.روزنامه سپاه پاسداران تحت عنوان "حامیان فتنه در ضیافت افطار رئیس جمهور" به شدت به حضور مدافعان رهبران جنبش سبز اعتراض کرد.
اگرچه وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، فرهنگ و آموزش عالی؛ همانی نیستند که حسن روحانی میخواست ومیخواهد، اما آن چیزی هم نیستند که خامنهای و اصولگرایان میخواهند. اگر چه وضعیت دانشگاهها اصلاً مطلوب نیست، ولی حسن روحانی با هر ترفندی که بود، دانشگاهها را از شر بسیاری از روسای تعیین شده از سوی احمدینژاد خلاص کرد. حسن روحانی قانون "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" را - که پس از تصویب مجلس به تأیید شورای نگهبان رسیده بود- جهت اجرأ ابلاغ نکرد و در نهایت رئیس مجلس- علی لاریجانی- آن را ابلاغ کرد.
دو نگرانی عمده دیگر خامنهای، انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در هفتم اسفند ماه سال جاری است. او و اصول گرایان سنتی و افراطی به شدت نگران آنند که اصلاحطلبان و اعتدالیها- تحت رهبری نانوشته هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، حسن روحانی، سید حسن خمینی و ناطق نوری- با استفاده از برگ برنده توافق هستهای، بهبود روابط با دولتهای غربی و پیامدهای احتمالی مثبت توافق، اصولگرایان افراطی را از مجلس آینده برانند.
مقامات دولت جدید در جلسات خصوصی میگویند که احمدینژاد هزینه کردن ۱۰ هزار میلیارد تومان از پولهای چپاول شده برای انتخابات را آغاز کرده است. می گویند او ۵۰۰ تن را در سراسر کشور استخدام کرده و آنان فعالیت خود را آغاز کردهاند. در همین حال، سازمان حفاظت اطلاعات سپاه به افرادی چون محسن امینزاده، محسن میردامادی، فیضالله عرب سرخی، و... اخطار کرده که هرگونه فعالیت انتخاباتی آنان با پاسخ بازداشت روبرو خواهد شد.
از انتخابات مجلس مهمتر، انتخابات مجلس خبرگان رهبری است. خامنهای میخواهد خبرگانی بسازد که تابع محض او باشند تا به راحتی بتواند جانشین خود را به تأیید آنان برساند.
از مدتها قبل اصولگرایان دائماً این ادعا را تکرار میکنند که دولت روحانی اولین دولت تک دورهای است. چهار رئیس جمهور قبلی- سید علی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، محمود احمدینژاد- هر یک دو دوره رئیس جمهور بودهاند. اصولگرایان افراطی و نظامیان، در بهترین شرایط قصد دارند که در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۶ به کار حسن روحانی پایان بخشند.
اما اگر توافق هستهای محقق شود، توافقی که واجد خطوط قرمز خامنهای نباشد، اما "شدیدترین تحریمهای طول تاریخ" را رفته رفته به تعلیق در آورد یا لغو سازد؛ در این صورت آیتالله خامنهای با بسیج نیروهایش و از طریق آنان خواهد گفت:
الف- دولت خطوط قرمز مقام معظم رهبری را زیر پا نهاد.
ب- توافق هستهای مانند عهدنامه ترکمنچای با روسیه است. کما این که پیش از این توافق لوزان را ترکمنچای هستهای خواندهاند. ( 1 و 2 و 3)
پ- با توجه به این که دولت به نام ملت و نظام به این توافق تن داده، نمی توان آن را لغو کرد. لذا راهی جز اجرای توافق نداریم.
ت- حسن روحانی و ظریف به اعتماد نظام و مردم خیانت کرده و باید پاسخگو باشند.
با ادامه وضعیت کنونی، در پایان سال ۹۴ بحرانهای اقتصادی و مشکلات ناشی از آنها به اوج خود می رسند. نیروهای افراطی طرفدار خامنهای گمان میکنند در چنین فضایی، شاید زودتر از خرداد ۹۶ بتوان از شر دولت روحانی خلاص شد. این منطق خامنهای در استفاده ابزاری از نیروها برای رسیدن به مقاصد خویش است.
بنابراین، تعیین خطوط قرمز هستهای توسط خامنهای، برای به شکست رساندن توافق هستهای نیست. برای آن است که پس از توافق از سودهای آن رهبری و اصولگرایان استفاده کنند و ترکمنچای آن را به گردن روحانی و ظریف بیندازند. خواهند گفت: اگر دولت روحانی خطوط قرمز مقام معظم رهبری را در نظر میگرفت، ایران در چنبره ترکمنچای دیگری اسیر نمیشد. پس اینک نوبت خداحافظی با دولت محلل است.
نظرها
بهنام
با تشکر فراوان از جناب آقای گنجی به خاطر زحمت نوشتن و درج مقاله مفید و روشنگرانه .
رضا
موازنه منفی در این مقطع کار بسیار شجاعانه و بس عاقلانه ای است. به عبارت دیگر همه طرف های حاضر دارند هزینه منافع آتی خود را می پردازند : 1- مردم پیشاپیش و با فروخورن خشم ناشی از تقلب انتخابات 88، رأی به روحانی را به عنوان هزینه مربوط به خود برای کنار زدن سایه جنگ را پرداختند. چه بسا یکایک رأی دهندگان بدین ترتیب با قضاوت بی رحمانه جامعه جهانی و حتی نزدیکان و آشنایان آشتی ناپذیری که آنان را ملتی بی هویت نامیدند، مواجه شدند و با صدائی فروخفته ناشی از بد فهمی نگرش خود به سکوت نشستند. مهم نیست که حکومت هم به انتخاب روحانی مصصم بود. مهم اینست که مردم انتخاب خود را آشکار کردند. 2- امریکا با دستیابی به توافق اتمی، از جنگ سوم جهانی پرهیز می نماید و این را بدرستی می فهمد که هزینه و خاتمه آن به هیچ وجه قابل تصور و پیش بینی نیست. پس لحظه ای از تحریم کوتاه نخواهد آمد و برای کسب یک توافق خوب برای جلوگیری از مسابقه اتمی درنگ نخواهد کرد. هزینه اش را هم با قهر نئوکان ها و اسرائیل و کنگره دارد می پردازد. 3- حکومت در سودای 37 ساله مشروعیت و مقبولیت جهانی است و امروز با دستی خالی و خالی تر. تحریم زدگی، بدهکاری و باز بدهکار تر تا نیستی. ادامه این روند فرسایشی و تطویل مذاکرات به شدت به ضرر حکومت است و البته نه به ضرر روحانی در این وحله. بنا بر این نفس کسب توافق برای نظام عالیست و برای پنهان کردن ذوق زدگی با دست پس می زند ولی همه می دانند که با پا پیش می کشد. و مدتهاست که با جسارت بیشتر به حذف کامل رقبا از جمله روحانی فردا می اندیشد. هزینه اش را با شکست افسانه مقابله با امریکا و نرمش قهرمانانه دارد می پردازد. هر چه باشد نفی غرض است. 4- روحانی با اتکاء به موقعیت فوق العاده ای که در دست دارد، می تواند با موازنه منفی در این مسیر محتوم گام بردارد و قبل از توافق، به رفع حصر رهبران جنبش سبز و گشایش فضای داخلی در سایه افشای فساد سازمان یافته دست بزند. افشای فساد همه مقامات عالی در همه سطوح به صورت گسترده و ایزوله کردن آن ها تا بالاترین سطح. در عمل هیچ کسی قدرت حذف و حتی تضعیف وی را در این رویاروئی ندارد. تعلل به هیچ روی جایز نیست. باید به خوبی دریابد که قدرت پنهان و بی مثالش پس از کسب توافق منقضی به سرعت خواهد شد. به غیر از روحانی که خواب آلوده است و مشغول، بقیه ذینفعان زیرک اند و مکار.
Majid
"دولت محلل" و یا "غیر محلل" را راه حلی نخواهد بود تا زمان رسیدن به قبول شکست کامل همچون قبول چنان در فاجعه جنگ با همسایه توسط امام راحل! که حقیقت تلخ است همچون جام زهری که نوشی در گریز از ذوب خود در باطل!
شاهد
اول : بکاربردن توصیف "محافظه کار" برای بخشی از حاکمیت ایران نادرست و گرته برداری از کلماتی است که رسانه های غربی بکار برده اند. گرچه کلمات معنای ذاتی ندارند اما هدف این دسته کنشگران سیاسی از محافظه کار فراهم اوردن زمینه برای نامیدن طرف مقابل سیاسی به " ضد محافظه کار" است . معنای محافظه کاری در کاربرد سیاسی کوشش برای جلوگیری از تغییر "سنت های اجتماعی حقوقی و سیاسی" یک کشور است. انان که به توصیف "محافظه کار" برای ایت الله خامنه ای و اطرافیان باور دارند باید مصداق این توصیف را در دولت احمدی نژاد نشان دهند که دولت ایت الله خامنه ای و مورد وثوق ایشان بود و در عین حال کوشید "سنت های اجتماعی حقوقی و سیاسی و دیپلماتیک " کشور را تغییر دهد . تنها کوشش دولت احمدی نژاد که بنظر می رسید بویی از "محافظه کاری" برده باشد تشدید سرکوب زنان و جوانان بود که از اغاز بخشی از رفتار حکومت اسلامی بوده و به قصد"ارعاب" در حکومتی شبه توتالیتر بکار برده می شود . دوم : خطر تحلیل گران سیاسی در بررسی چنین حکومتی افتادن در دام استدلاهای سیاسی مبتنی بر عقل سلیم است که هدف هر حکومتی را ثبیت شیوه زندگی معیین در کشور و هواداری از منافع ملی در حوزه بین الملل می داند . حکومت ایران از دو بخش تشکیل شده است. بخشی که بر تداوم جنبش می کوشد که نام ان اسلام است ایت الله خامنه ای " هدف پلیس اجرای اسلام است " و دولت بورکراتیک که می کوشد قانون را اجرا کند " هدف پلیس اجرای قانون است و نه اسلام جناب روحانی " ولی فقیه می کوشد جنبشی " اسلامی شیعی " را در درون کشور و حوزه بین الملل تداوم بخشد که بنا به باور هواداران جنبش در صورت رسیدن به سر منزل مقصود به زاده شدن " انسان نو " خواهد . این بخش از حکومت می کوشد از ثبیت هر شیوه قانونی در داخل کشور و حوزه بین الملل جلوگیری کند چون "تثیت" به معنای پایان جنبش وبی معنا شدن وجود ولی فقیه است . سوم : ولی فقیه در سیاست داخلی و دیپلماسی سهم اصلی دارد و دولت بورکراتیک مجری و کارگزار ان است . اولی به هرنوع مذاکره به عنوان سکوی می نگرد که باید به تداوم جنبش کمک کند و از خطرات پیش رو بکاهد .دومی انرا ابزاری دیپلماتیک می داند که به بهبود وجهه قانونی کشور کمک می کند و به تثبیت شیوه زندگی " ایرانی –اسلامی " بیانجامد . اما حتی اگر این مذاکرات به نتیجه برسد موجب نخواهد شد تا حکومت اسلامی ایران تحت زعامت ولی فقیه از کوشش برای تداوم "جنبش " دست بردارد و لحظه ای از تکرار اینکه دول دیگر در حال توطئه برای جلوگیری از گسترش جنبش هستند دست بکشد . چهارم : سخنان اخیر ایت الله خامنه ای در پرتو نگاه ایشان در تداوم جنبش و جلوگیری از تبدیل شدن این معاهده به عنوان معیار سیاست خارجی در دولت کارگزار قابل فهم است و از انجاییکه رهبری تعیین کننده سیاست خارجی کشور است کسی در صدد نخواهد بود که قبل از خرداد ۹۶ از شر دولت روحانی خلاص شود چون نیازی به این کار نیست .تا سال 96 دوسال مانده است و این دوسال به پایان خواهد رسید و این پیش بینی محقق نخواهد شد .
faryad
افرین بر حسین اوباما وکری ! اون از عراق و سوریه و لبنان که شیخ فضل اله میخواهد ریس جمهور شود٬ اینهم از افغانستان و پاکستان و یمن که مرکز انواع تروریستها شده . اینهم نتیجه اینهمه مذاکره عکس و لبخند و پیاده روی و....جواد و جان گفتن !! هنوز پرانتز کم و زیاد میکنند....
Majid
آقا رضا: سرکار طوری روحانی را جلوه میدهید که انگاری ایشان تافته ای جدا بافته از نظام حکومتی است! خیر عزیز جان. ایشان ۳۵ سال بعنوان یک مهره شطرنج سیاه به عناوین مختلف در خدمت سیاه بازان بوده و هست! بیدار شویم از این به خواب زدنهای خود.
بهنام
مذاکرات ؛ افشاگری خامنه ای علیه خامنه ای ایام “نرمش قهرمانانه” برای “مقام مُعظم” جمهوری اسلامی ایام خوشی نیست. او در تمام طول این دوره در نزدیک به هر حُضور علنی، هر بار باید اندکی بیشتر از بُرج عاج رهبری پایین بیاید و از نو در برابر زیر مجموعه خود سوگند بخورد که در حال فریب دادن شان نیست و شیادی پیشه نکرده است. روز سه شنبه موعد دیگری برای ادای این آیین بود که هر روز از شمار باورمندان به آن کاسته می شود. آقای علی خامنه ای در این روز نیز به کارگُزاران، لایه های میانی و بدنه حُکومت اطمینان داد که بین آنچه که آشکارا می گوید با آنچه که در نهان می کند، تناقُضی وجود ندارد و از ساحت او نیت کُلاه گذاری بر سر اصحاب به دور است. با این حال، شنوندگان وی برای دریافت اینکه “آقا” در بازی با آنها چقدر تقلُب می کند، نمی بایست در انتظار انتشار نتیجه دور کنونی مُذاکرات هسته ای و یافتن امکان نگاه به “فکت شیت” آمریکایی، اُروپایی و یا روسی می ماندند. او خود با پُرگویی در باره پیشینه “نرمش قهرمانانه”، یک سند تازه در این باره در اختیار آنها گذاشت. آقای خامنه ای برای زیردستانش روشن ساخت که از “زمان دولت قبل” در حال مُذاکره با آمریکا بوده است و البته آنها را آرام کرد: “با اصرار واسطه قبول کردیم و مُذاکرات شُروع شد.” ولی فقیه “نظام” در حالی به “پالوده خوری” بُلند مدت با آمریکا اعتراف کرده که در همان زمان با شدت و حرارت تمام هر گونه “مُذاکره” با آمریکا را تکذیب می کرد. او در فروردین ماه ۱۳۹۲ تاکید کرد: “از جُمله تاکتیکهای تبلیغاتی اینها این است که گاهی شایع می کنند که از طرف رهبری کسانی با آمریکاییها مُذاکره کردند. این هم یک تاکتیک تبلیغاتی و دروغ محض است.” یکسال بعد، آقای خامنه ای برای گُمراه کردن هر چه بیشتر ابواب جمعی و مهار باند “تدبیر و اُمید”، به سُخن سرایی پیرامون مضرات “مُذاکره با آمریکا” پرداخت و آسیبهای آن را اینگونه بر شمرد: “این کار ما را در افکار عُمومی ملتها و دولتها به تذبذُب مُتهم می کند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دُچار انفعال و دوگانگی جلوه می دهند.” گمان نمی رود فریبکاری “رهبر” دستکم از چشم آن بخشهایی از حُکومت که منافع شان به طور بی واسطه به رویکردهای وی پیوند خورده، پنهان مانده باشد. ناگُزیری آقای خامنه ای به تکذیب این اتهام در هر فُرصت، شاهد گویایی از جو موجود داخل “نظام” پیرامون میزان باورپذیری وی است. منبع : http://radiosedayemardom.com/مذاکرات؛-افشاگری-خامنه-ای-علیه-خامنه-ا/
Marouf
البتە آقای گنجی در این تحلیل تاکتیکهای یک طرف را با توجە بە سوابق دوران اصلاحات مورد بررسی قرار دادەاند. قطعا دولت و حامیانش هم بدون برنامە نیستند و از همە مهمتر تجربیات گرانبهای دارند و فکر نکنم کە بیگدار بە آب بزنند. بر هر حال میان دو گزینە توافق و عدم توافق، رسیدن بە تفاهم و توافق نیروهای معتدل حکومت را تقویت میکند نە بر عکس آن. بە نظر من با توجە بە اینکە روحانی قبلا در مذاکرات هستەای دخیل بودە و سالها بە عنوان نمایندە خامنەی در شورای عالی امنیت ملی حضور داشتە است، قطعا شیوە و نوع بازی خامنەای را بخوبی میشناسد . بنابر این بە بازی تن نخواهد داد کە از قبل بازندە بازی قلمداد گردد. صرفنظر از همە اینها، توافق هستەای و تعامل حکومت با جهان چیزی نیست کە آیتاللە خامنەای و نیروهای تندرو حداقل بدون اجبار بدان تن دادە باشند و همچنانکە آقای گنجی نوشتەاند بدون شک تلاش خواهند کرد از منافع آن سود ببرند و چالشهای آن را بە حداقل براسانند، نباید از یاد برد کە نیروهای تندرو برای فضای بعد از توافق هستەای برنامە دارند و برای کنترل اوضاع و اثبات وجود قدرت و توان خود بە سرکوب شدید روی خواهند آورد .
faryad
ظریف هم مثل جلیلی برای جابجا کردن پرانتز از بیت باید اجازه بگیرد...