سربازان جنگ نرم، سر دوراهی کلیک کردن یا نکردن
نعیمه دوستدار- کمپینی راه افتاده به نام «تقوا در دنیای مجازی». فعالان این کمپین تصاویری در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند که در آن کاربران به حجاب و برقرار نکردن ارتباط با نامحرم توصیه میشوند.
دنیای مجازی که موازی دنیای واقعی وارد زندگی اجتماعی ایرانیها شد، این فقط گروههای سکولار و امروزی نبودند که از آن استقبال کردند. مذهبیها و سنتیها هم ناگهان خود را در شرایط تازهای یافتند: ابزاری مدرن ایجاد شده بود که روابط اجتماعی را از کنترل خارج میکرد؛ دنیایی باز و متنوع که دیگر نمیشد به سادگی در اختیارش گرفت.
آنها که هنوز داشتند در سنگر مبارزه با ویدئو و ماهواره و موسیقیهای مبتذل آنور آبی میجنگیدند، خود را با امواجی سهمگین مواجه دیدند. اینترنت به بازار آمده بود و با تایپ کردن یک آدرس در به جهانی میگشود. ماهواره و موسیقی و فیلم را یکجا با خود داشت و جز آن ارتباطی دو جانبه بین کاربرانش ایجاد میکرد. آشنا یا غریبهای که «آنلاین» بود و در لحظه میشد با او وارد رابطه شد. امکان انتشار لحظهای هر حرف و نظری در وبلاگها و وبسایتها و امکان کامنتگذاری و گفتوگو. دنیای مجازی هر مرز و محدودهای را شکافته بود؛ زن و مرد و پیر و جوان هم نمیشناخت. این بود که دولت به سرعت آن را دشمن شناخت و به عنوان «آسیب» طبقهبندی کرد. مذهبیها و تندروهای سنتی هم بسیج شدند تا به عنوان نیروهای همکار و دغدغهمند حاکمیت، دنیای مجازی را تصرف کنند و در اختیار بگیرند. نبردی نه چندان آسان.
این چت رومهای خطرناک
در کنار بخشی در حاکمیت که به سرعت به این نتیجه رسید که فضای مجازی باید با فیلتر شدن کنترل شود و دسترسی به آن محدود و ممنوع شود، بخش پیشرویی هم وجود داشت که به جای تخلیه میدان، راه تسخیر را پیشنهاد میداد.
این گروه معتقد بود که فضای مجازی یک جبهه است که باید در آن جنگید و سنگر را خالی نکرد. آنها با این باور که «باید با ابزار خودشان وارد شد»، تصمیم گرفتند که در فضای مجازی باقی بمانند و با استفاده از ظرفیتهای آن فضایی متناسب با ایدئولوژی رسمی بسازند و «اینترنت پاک» تولید کنند. آنها که خود را به گفته رهبر ایران «سربازان جنگ نرم» مینامیدند، به شکلهای مختلف در این نبرد اینترنتی حاضر شدند: از کامنت گذاری و جاسوسی در محتواها و در میان کابران گرفته تا تولید محتوا و حضور فعال در شبکههای اینترنتی، فرومها، شبکههای اجتماعی و ....
نخستین وبلاگهای فارسی که شکل گرفتند، کسانی که دستی در قلم داشتند آن را محمل مناسبی برای تولید محتوای مورد نظر خود یافتند. در کنار وبلاگهای پرخواننده مستقل، به سرعت وبلاگنویسهای وابسته به حاکمیت یا معتقد به مبانی ایدئولوژیک نظام هم پیدا شدند که تلاش میکردند بخشی از خوانندگان وبلاگستان فارسی را به خود جلب کنند. در وبلاگهای این گروه همه جور مطلبی پیدا میشد؛ از تحلیلهای سیاسی گرفته تا واکنش به رویدادهای روز، انتشار مداحی و قرآن، نقد و تحلیل مذهبی، ترویج حجاب و تفکیک جنسیتی.
اما دنیای مجازی محدود به وبلاگنویسی و گفتوگوی یکطرفه نبود. چترومها و مسنجرها فضایی برای ارتباط دو طرفه و چند طرفه ایجاد کرده بودند که در فضایی غیر از فضای جامعه اتفاق میافتاد. جدا کردن دختر و پسر و زن و مرد در آن ممکن نبود. برقراری ارتباط نیاز به مکانی فیزیکی نداشت که در گزند پلیس و گشت و کمیته باشد. سریع و کمهزینه بود.
به زودی «چت کردن» به اصطلاحی با بار معنایی ترسناک و خطرناک تبدیل شد. سربازان جنگنرم و دلواپسان عرصه مجازی، مسنجرها و چت رومها را به عنوان فضاهایی سر زبان انداختند که در آن عفت عمومی خدشهدار میشود و روابط ناسالم در آن شکل میگیرد. چتکنندگان، گناهکارانی خوانده شدند که مرزهای اخلاق را رد کرده بودند و بر منبرها برایشان طلب عفو میشد.
دنیای مجازی تقوی شکن
دنیای مجازی اما روز به روز گستردهتر میشود. سرویسهای ایمیل، وبسایتهای مشهور و شبکههای مجازی همواره از امکان چت برای برقراری ارتباط سریعتر استفاده کردهاند. شبکههای اجتماعی یکی دو تا نیستند. تعداد اعضایشان روز به روز بیشتر میشود و برای اشتراک متن، تصویر، صدا و موسیقی، فضاهای مستقلی وجود دارد. آنها با خود فرهنگ ارتباطی خاصی را به همراه آوردهاند که با اصطلاحات، فرهنگ لغات و آداب خود تعریف میشود. شیوه تعامل-تعارف در این دنیا مرزهای عرفی جامعه ایران را که حاصل فرهنگ مذهبی و دههها تلاش سازمان یافته حاکمیت فعلی است، جابهجا کرده، تا جایی که حتی کاربران حامل فرهنگ مذهبی و عرفی ایران هم از تاثیر این فرهنگ بر کنار نماندهاند. در سرزمینی که هنوز در آگهیهای ترحیم زنان، به جای عکس فرد درگذشته عکس گل چاپ میشود، حالا کاربرانی پیدا شدهاند که عکس واقعی خود را در پروفایلشان منتشر میکنند، ولو با چادر.
برای حاکمیتی که اختلاظ زن و مرد یکی از مهمترین دغدغههای اخلاقی آن است، این همه تغییر قابل هضم نیست. آنها اکنون نه فقط با جمعیت انبوهی از کاربران مواجهاند که محدودههای شرعی و عرفی را با انتشار عکسهای بیحجاب، قرار ملاقاتهای فیسبوکی، تصویر مهمانیها و مراسمشان و با نمایش سبک زندگی انتخابیشان در هم میشکنند، که با جمعیت تازهای از ایرانیان روبهرو هستند که دیگر در محدودههای باور خود هم نمیگنجند. کاربرانی از جنس «خودشان» هم حالا عوض شدهاند. آنها همانطوری کامنت میگذارند که ممکن است یک کاربر معمولی بگذارد، همانقدر سکسیستی.
نبرد مغلوبه
به موازات این تغییرها، افسران جنگ نرم و فعالان عرصه مجازی هم راه و رسم مبارزه را به روز کردهاند. در آخرین شیوه، آنها به کمپینسازی مجازی رو آوردهاند. هشتگ و تصویرسازی را ترکیب کردهاند تا «تقوا در فضای مجازی» را تبلیغ کنند و اشاعه دهند.
این کمپین آشکارا و به طور مستقیم روابط زن و مرد را هدف قرار داده و سوژه اصلیاش زنانند؛ زنانی که در بسیاری از تصاویر منتشر شده از سوی این کمپین، «نامحرمانی» نام برده شدهاند که باید حتیالامکان از گفتوگو و ارتباط با آنها خودداری کرد، مگر در حد «ضرورت» و برای راه انداختن کار. بنا بر توصیف این پوسترها، احوالپرسی و همکلامی با زنان نتیجهاش تحریک جنسی است: «اگر خودش را در جهان واقعی ببینی، یحتمل سرت را میاندازی پایین و عبور میکنی، ولی اسمش را، نوشتهاش، کامنتاش را، چراغ روشناش را که در دنیای مجازی میبینی، چشمت تنگتر میشود، خیرهتر میشوی به مانیتور، شاید ضربان قلبت هم کمی بالاتر برود.»
توصیههای بسیاری هم به زنان شده است؛ اینکه عکسشان را منتشر نکنند، با نامحرم احوالپرسی نکنند و رویشان را در قالب کلمات، محکمتر بگیرند و نگذارند که هرگز به نام کوچک خوانده شوند.
در این کمپین خطاب به زنان گفته شده: «از نظر قرآن یکی از ملاکهای بیحیایی، خودنمایی برای نامحرم است. خودنمایی فقط برای بدحجابها نیست، بلکه با حجاب هم میشود خودنمایی کرد؛ فقط مشتریاش فرق میکند. رعایت کن!»
به مانند دیگر کمپینهایی که در تایید نگاه حاکمیت به زنان و در تعریف تقوی و عفت در ایران برپا شده، اینجا هم موضوع زنان یک موضوع جنسی و نگاه به آنها نگاهی ابزاری است. زنان سوژههایی هستند برای تحریک مردان و هر رابطهای که میان این دو شکل بگیرد، مصداق «لاسزدن» است.
نگاه این کمپین به مساله حجاب هم یادآور همان کمپین تبلیغاتی است که در سالهای گذشته در قابل بیلبوردهای تبلیغاتی بر در و دیوار شهرهای ایران نصب شده بودند. در آن تصاویر زنان به شکل شکلات و آبنبات توصیف شده بودند: «شیرینی بیپوشش= خوراک مگس/پس مانده مگس خورده را کسی دوست ندارد»، یا «حجاب یعنی عرضه نشدن».
شباهت دیگر این کمپین با تبلیغات مشابه برای حجاب در این است که در کمپین تقوا در دنیا مجازی نیز، مردان هم سوژه جنسیاند؛ همان مگسهایی که اینجا از دیدن عکس پروفایل یک زن دست و دلشان میلرزد.
اما نکتهای که این کمپین را از نمونههای مشابه جدا میکند، گروه هدف است. به نظر میرسد طراحان کمپین این بار مخاطبانی از جنس خود را در نظر داشتهاند؛ کسانی که بنا بر تعاریف جامعه ایران معتقد به مبانی مذهبی و سنتی هستند اما در فضای مجازی ابعاد دیگری از وجودشان آشکار شده که با تعریف «تقوا» نمیخواند. کمپین تقوی در فضای مجازی معتقد است که «سر دوراهی کلیک کردن یا نکردن اندازه آدمها مشخص میشود» و مخاطبان آن شاید همان سربازان جنگ نرماند که جنگشان مغلوبه شده است.
نظرها
naseem
حکومت اسلامی داعش همکار حکومت اسلامی ایران در سوریه :! ویدیوی اعدام اعضای داعش توسط "جیش الاسلام" ویدیو که به شیوه تبلیغاتی تهیه شده و بسیار شبه ویدیوهای وحشیانه داعش است، گروه "جیش الاسلام" که رهبری آن را زهران علوش بر عهده دارد، افرادی را که مدعی است وابسته به گروه داعش هستند با غل و زنجیر و لباس سیاه به تن نشان می دهد و می گوید که آنها را در اثنای نبرد در حومه دمشق اسیر کرده است. در این ویدیو افراد دستگیر شده در برابر دوربین اعتراف می کنند که دستور داشتند تا علیه گروه های دیگر مخالف رژیم اسد و نه نیروهای ارتش سوریه! وارد جنگ شوند. در این ویدیو بازداشت شدگانی از کشورهای سعودی، کویت و یک سوری شیعه بیعت کرده با داعش ! حضور دارند
سحر
باز هم آقایان نگران شدن. اما جالبیش اینه که این بار برای خودشون نگرانند. یعنی فهمیدن که خودشونم دچار می شن!
نامدار
خب ماه رمضان است و در این ماه کمی میزان تقوای خون شان بالا می رود! باید دید بعد رمضان هم اینقدر معنوی هستند یا خیر.
سجاد
هر ایدولوژی تا زمانیکه قائل به پذیرش احتیاری نباشه محکوم به فناست، حالا چه برسد به ایدولوژی های اینچنینی که ضعیف و کهنه و تامین کننده نیازهای انسانی در عصر حاظر نیستند