کار، گرما، روزه و شلاق– گزارش میدانی
حمید رضایی- هوا در بسیاری از شهرهای ایران گرم یا خیلی گرم است. کلافگی ناشی از گرما و گاهی ترافیک و ازدحام جمعیت هم باعث شده نشانههای بیشتری از روزه نگرفتن مردم عیان شود.
در بیشتر شهرهای ایران دمای هوا به نزدیکی ۴۰ درجه سانتیگراد یا بیشتر رسیده است. در شهرهای بزرگ آلودگی هوا و کلافگی ناشی از شلوغی و ازدحام جمعیت نیز طاقت مردم را از بین برده است تا بیش از سالهای گذشته شاهد نشانههایی از روزه نگرفتن مردم باشیم.
برعکس چند سالی که برخورد با روزهخواری به شوراهای حل اختلاف سپرده شده بود و با جریمه نقدی سر و ته آن هم میآمد، صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه، با آغاز رمضان امسال خواهان برخورد جدیتر با روزهخواران و مجازات شلاق برای آنان شد. این گزارش شامل مشاهداتی میدانی از سطح جامعه ایران و کسب نظرات مردم درباره ماه رمضان و روزهداری است.
بطریهای آب جلوی چشم ماموران نیروی انتظامی
با خیال آسوده میتوان ادعا کرد پرمصرفترین کالایی که این روزها از دکههای کنار خیابان و سوپرمارکتها خریداری میشود بطریهای آب آشامیدنی و آب معدنی است. بطریهایی خنک، گاه یخ زده و به نسبت ارزان قیمت که بهترین وسیله برای رفع عطش و گرمای این روزهای ایران است.
ساعت سه عصر است و هوا آنقدر گرم که پلیس گشت به زیر سایهبان یک مغازه پناه برده تا هم از آفتاب در امان باشد و هم از خنکای کولر مغازه استفاده کند. به فاصله هفت متری از محل ایستادن این پلیس، یک دکه کنار خیابان وجود دارد. مردم مدام از آن بطریهای آب میخرند. عدهای تا رسیدن به گوشهای صبر میکنند و عدهای دیگر همان جا در بطری را باز میکنند و محتوای آن را سر میکشند. نه مامور نیروی انتظامی علاقهای به بیرون آمدن از سایه دارد و نه مردم توجه چندانی به حضور او میکنند.
دو خانم جوان از دکه آب میخرند. یکی از آنها جلو میایستد و دیگری در پناه او شروع به آشامیدن آب میکند. چند متر دورتر با آنها همکلام میشوم. بعد از کمی توضیح و مقدمهچینی از آنها میپرسم:
شما به خاطر پلیس پشت سر دوستتان آب خوردید یا از بیم اینکه کسی روزه باشد و آب خوردن شما در این ظهر سوزان او را به هوس بیاندازد؟
- به خاطر پلیس. کسی روزه نمیگیرد در این گرما. هیچکس روزه نیست. این همه مردها در خیابان سیگار میکشند و مردم آب میخورند.
- فکر میکنید حکومت مجاز است به مردم بگوید حق ندارند در ماه رمضان چیزی بخورند؟
- نه! کسی اگر روزه بگیرد باید برای خدا بگیرد. بقیه به خاطر اینکه یک نفر به خاطر خدا روزه بگیرد که نباید بمیرند. مثل این میماند یک نفر بخواهد تا ظهر بخوابد و به بقیه بگوید چون من خواب هستم کسی حق ندارد حرف بزند. نمیشود که اینطوری.
- به نظر شما چند درصد مردم روزه میگیرند؟
- من نمیدانم ولی خیلیها روزه نمیگیرند. اگر آزاد بود و غذافروشیها باز بود مشخص میشد ولی اجازه نمیدهند باز باشد. مردم یک کمی میترسند ولی بیشتر آنها روزه نیستند.
- فکر میکنید اگر کسی روزه نباشد در محیط عمومی باید مثل یک روزهدار رفتار کند؟
- به خود افراد مربوط است. هر طوری دلشان بخواهد باید بتوانند زندگی کنند.
در محلهای دیگر، ساعت ۱۲ ظهر، مامور راهنمایی و رانندگی وارد پارک میشود، کلاه خود را از سر بر میدارد، جلوی چشم دهها پیرمردی که در حال شطرنج بازی هستند طرف شیر آب میرود. ابتدا حسابی خودش را خنک میکند و بعد مقدار زیادی آب مینوشد. بعد از خارج شدن از پارک با او همکلام میشوم. بعد از اینکه مطمئن میشود از نیروهای نظارتی و عقیدتی نیستم در جواب اینکه چرا روزه نمیگیرد از من میپرسد که شما خودت روزه هستی؟
پاسخ میدهم که خیر.
- شما که خودت روزه نیستی چرا این را میپرسی؟
- برای تحقیق دانشگاه لازم دارم.
- آقا ما نظامی هستم، برای ما شر درست نکن. این همه آدم. برو از آدمهای دیگر بپرس.
- من به اینکه شما چه کسی هستید اشاره نمیکنم. فقط دلایل مختلف را جمعآوری میکنم.
- بالای سرت را نگاه کن. معلوم نیست خورشید است یا کوره اتمی. این هوا را نگاه کن. اگزور ماشینها را نگاه کن. خودت یک ساعت اینجا باشی میتوانی طاقت بیاوری؟
- نه!
- پس چطوری توقع داری من روزه بگیرم؟
- من توقع ندارم.
- خوب پس چی؟
- اگر کارتان در خیابان نبود و در اداره کار میکردید روزه میگرفتید؟
- آره!
- واقعا روزه میگرفتید؟ به این چیزها اعتقاد دارید؟
- من نماز صبح و شب را میخوانم. معدهام مشکل دارد، نمیتوانم روزه بگیرم.
شهر در تسخیر سیگاریها
آشکارترین نمود کاهش پایبندی ایرانیان به دستورات مذهبی، سیگار کشیدن آشکار سیگاریها در پیادهروها، پارکها و داخل ماشینهاست. بعضی سیگاریها در حین قدم زدن در پیادهرو سیگار دود میکنند و وقتی به ماشین پلیس یا ماموران میرسند سیگار را بین انگشتان خود پنهان میکنند. چند قدم که از ماموران میگذارند دوباره از سیگار خود کام میگیرند. از یکی از آنها میپرسم:
در این گرما، سیگار کشیدن چه لذتی دارد؟
- شما مامور اداره بهداشت هستید؟
- نه. من خبرنگار هستم.
- آفرین! بنویس سیگار سرطانزا است و مردم، نکشید!
- نمیترسید پلیس شما را بگیرد؟
- میاندازم زمین و پا میگذارم رویش. نمیتوانند ثابت کنند.
- بالاخره پلیس بداخلاق هم پیدا میشود. اگر شما را ...
- عزیز من! دکلی که هلیکوپتر رویش مینشیند را دزدیدهاند بعد از سه سال تازه یادشان افتاده بگردند تا ببینند کار کی بوده، بعد توقع داری حال و حوصله داشته باشند برای سیگار بیافتند دنبال من؟ اصلا بگیرند. به جهنم. ۲۰ تومان میگذارم توی جیبشان.
- اگر راضی نشدند؟
- پارسال من را گرفتند. داشتم آب پرتغال میخوردم. از آن مامورهای آشغالی بود که دلش میخواست التماسش کنم ولی من محل نگذاشتم. داخل کلانتری دو ساعت ماندیم، افسر کلانتری گفت مراعات بکنید و ول کرد.
- با همه مردم همینطور رفتار میکنند؟
- بستگی دارد یارو از این حرامزادهها باشد یا آدم حسابی. جوان و پیر هم فرق دارد. جوان باشی، بیشتر گیر میدهند. سن و سالت کم نباشد فقط میگویند آقا خاموش کن.
- پس این افرادی که بازداشت شدند و شلاق خوردند چه؟
− اول ماه رمضون همیشه بگیر، بگیر است. اینها هم مال چند روز اول است.
از یک مامور انتظامی که به یک سیگاری تذکر میدهد سیگار خودش را خاموش کند میپرسم:
- ببخشید! اگر کسی مقلد یک مرجع تقلید باشد که بگوید سیگار کشیدن روزه را باطل نمیکند، باز هم او را میگیرید؟
- فرقی ندارد. روزهخواری جرم است.
- سیگار که خوردنی نیست.
- روزه را باطل میکند. خوردنی باشد یا نباشد که حساب نیست.
- شما خودتان روزه هستید؟
- بله
- خیلی سخت است. عجب طاقتی دارید. ۱۵ ساعت روزهداری خیلی زیاد نیست؟
- برو آقا. برو اینجا تجمع نکن.
- جناب یک نفری که نمیشود تجمع کرد. دارم از شما سوال میپرسم.
صدایش را بالا میبرد و با حالت تهدید به سمتم میآید: «میروی یا جمعت کنم ببرمت؟ آدم باش! شعور داشته باش! وقتی میگویند برو، بگو چشم. برو ببینم. مثل گاو نگاه میکند. برو گفتم!»
آنها که کار میکنند
یک راننده تاکسی که فضای داخل ماشینش شبیه به کوره آدمسوزی است در پاسخ به این سوال که چرا روزه نمیگیرد، میگوید: «چرا بگیرم؟ اینقدر وضع مردم خوب است و توی طول سال مرغ و جوجه و کباب میخوریم که باید روزه بگیریم این چربیها آب بشود؟ آخوندها اینقدر زحمت کشیدهاند همه چیز ارزان شده، مردم در رفاه دارند خفه میشوند. همه از زور خورد و خوراک چربی و کلسترول گرفتیم .اتفاقا روزه خیلی خوب است. بنزین مفت است، کولر میگیریم اینجا میشود مثل یخچال؛ هیچ هم آدم تشنهاش نمیشود.»
بعد ناگهان صدایش بالا میرود: «مرد حسابی پول ندارم لاستیک بیندازم زیر ماشین. الان انگار ماشین را بستم روی اسکی. آخرین باری که کولر ماشین را روشن کردم پنج سال پیش بود. بنزین لیتری هزار، خرج ماشین و هزار تا بدبختی را ول کنم به فکر این باشم که روزه بگیرم. برویم بهشت چه بشود؟ توی گوشتان خواندهاند میروی آنجا دار و درخت هست و حوریها لخت میشوند و کیف میکنید؟ نه داداش من! این حرفها برای خر کردن امثال من و شماست. بهشت کجا بود؟ جهنم کجا بود؟ خود آنها که این دم و دستگاه را درست کردهاند اعتقاد ندارند به این چیزها. ول کنید این چرت و پرتها را.»
علی، کارگر ساختمانی و در کار نمای ساختمان است. دستانش با سیمان خورده شده و لبهایش از شدت تشنگی پوسته شده است. روزه است و میگوید که تا زمانی که بالای داربست دچار سرگیجه نشود روزه خود را نمیشکند:«میتوانم غذا نخورم. ضعف میکنم و دلم درد میگیرد اما تحمل میکنم. ولی آب را به خداوندی خود خدا، نمیشود کاری کرد. آفتاب میخورد توی سر و صورت. بالای سرم انگار آسفالت داغ است. خدا خودش شاهد است اگر مجبور نبودم کار کنم و خانه، زیر کولر بودم، روزه کامل میگرفتم. ما زورمان اینقدر است. انشاءالله خودش قبول کند.»
این کارگر میگوید احترام دیگران برایش مهمتر از این است که کسی جلوی رویش آب و غذا نخورد: «فهم آدمها، احترامی که میگذارند به فرض آب میخواهند بخورند، پشتشان را میکنند. همین بس است. بالای داربست کجا بروند بیچارهها؟ همین یک دنیا ارزش دارد که احترام نگه میدارند. زوری که نیست.»
او میگوید: «من سوادی ندارم به آن صورت ولی قدیمیها میگفتند نماز و روزهای که زوری باشد فایده ندارد. دل آدم اگر واقعا دنبال خدا باشد آن اصل است. هر کس میخواهد روزه بگیرد به فکر خودش باشد؛ چه کار دارد بقیه چه میکنند؟»
یک کشاورز تبریزی هم میگوید با وجود آنکه دچار بیماری فشار خون و چربی خون بوده، در چند سال گذشته روزهداری کرده است، اما امسال برای سلامت حال دخترش روزه نگرفته است: «ما روزه میگیریم این بچهها برای مراعات حال ما روزه میگیرند. خدا را خوش نمیآید. این دختر کوچکم که خانه مانده، دلم نمیآید روزه بگیرد. من قدیمها سحری عسل کوه میخوردم با کره. الان هم بخورم تا افطار میتوانم کار بکنم. کشاورزیم و از جوانی عادت داریم به کار سخت اما به خاطر دخترم، نمیگیرم.»
یک دستفروش میگوید: «روزه مال پیرمردها و پیرزنهاست.»
عجیبترین قسمت صحبتهای او اما این است که به دستورات محمد اهمیتی نمیدهد ولی حسین و ابوالفضل برایش عزیزند: «خدا به این چیزها نیست. عاشورای پارسال رفتم کربلا با ۳۰۰ هزار تومان. توی راه چند بار بغل دست عربها کمک کردم، پتو جمع کردم، آب پخش کردم. توی حرم گونی پیدا کردم، آشغال جمع میکردم. بیشتر از ده بار گونی آشغال پر کردم از زیر پای زوار. صوابش از ۱۰۰ سال روزهداری بیشتر است. روزه مال کسی است که پولدار است و بیکار است.»
یک رفتگر ۵۰ ساله شهرداری میگوید که در گذشته روزه میگرفته. او میگوید: «روزه واجب است. اینطوری نیست یکی بگوید من نمیتوانم و نگیرد. اجباری است. روزه نگیری گناه است. الان من با اینکه مریضم و سنم بالاست باید روزه بگیرم.»
او درباره دلایل رویگردان شدن مردم از روزه میگوید:«خدا خودش به همه ما رحم کند. قبلا گرما اینجوری نبود. بعد اینکه زندگیها سالمتر بود، چه از لحاظ آرامش چه از لحاظ اینکه مردم با هم خوب بودند. کسی که کار میکرد خیالش راحت بود وقتی کار باشد یک سرپناهی، یک لقمه نانی میرسد ولی حالا مستاجرها در کرایه خانه ماندهاند. وضع مردم بد شد، رویگردان شدند از دین. خدا برای تنبیه مملکت را گرفتار کرده با خشکسالی.»
این کارگر شهرداری معتقد است که دلیل خشکسالی و وضعیت بد اقتصادی، رویگردانی مردم از دین است اما دلیل رویگردانی مردم از دین را هم وضعیت بد اقتصادی میداند. او روزه نمیگیرد اما وقتی درباره آن صحبت میشود احساس گناه میکند.
جواد، شاطر ۲۵ ساله نانوایی است و اعتقاد دارد روزهداری برای کسی که جلوی کوره برای مردم نان میپزد، واجب نیست. او درباره دلیل این ادعا میگوید: «دلیل نمیخواهد، معلوم است دیگر!»
در همین نانوایی یک نانوای ۴۸ ساله هم کار میکند که روزهدار است. جواد میگوید: «دیوانه است به خدا. تریاک میکشد. ماه رمضان چند تا کشمش را پر میکند با تریاک که ظهر توی معدهاش باز شود. صد بار بهش گفتهام معدهات میترکد ولی گوش نمیکند. چون حال میدهد بهش. شکمش خالی است و نشئگی بیشتر است. جلوی تنور حرارت میزند بالا، انگار یک چهار لیتری عرق را تنهایی خورده باشد. میمیرد آخر. حالیش نیست.»
کارگر یک غذافروشی اما میگوید که اعتقادی به این مسائل ندارد و در ضمن صحبتهایش از یک ماجرای جالب پرده بر میدارد: «اگر کرکره مغازه بالا باشد، اگر بیایند و فر داغ باشد، فر را میبرند و جریمه میکنند. پلمپ میکنند. صاحب کار من با سوپرمارکت نبش چهار راه صحبت کرده، کاغذ زدهاند انواع ساندویچ سرد برای مراسم موجود است. روزی ۱۷۰ ساندویچ خودم میبرم آنجا. تازه هر کسی نمیفهمد منظور این است که ساندویچ موجود است. فکر میکنند واقعا برای مراسم است. اگر آزاد باشد ۹۹ درصد مردم مثل قبل هستند. کسی دیگر روزه نمیگیرد.»
زنان مذهبیتر از مردان؟
به دلیل نبود آزادی و ممنوعیت هر تحقیقی که نتیجه آن بنیانهای مذهبی حاکمان جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرد، هیچ آمارگیری و تحقیق علمی و دقیقی در تایید این ادعا وجود ندارد که زنان مذهبیتر از مردان هستند اما به نظر میرسد زنان در ایران نسبت به مردان، اعتقاد بیشتری به مناسک مذهبی دارند.
یکی از فعالان زنان در این زمینه به رادیو زمانه میگوید: «معلوم نیست چنین حرفی دقیقا درست باشد ولی از این منظر که زنان در ایران قربانی تفکرات مردسالارانه دینی هستند طبیعی است که بیشتر روی آنها کار شده باشد و نسبت به مردها که همیشه آزادتر از زنها بودهاند، زمان بیشتری طول میکشد تا آنها از اعتقادات قدیمی فاصله بگیرند.»
یک دانشجوی دوره فوق لیسانس میگوید که بعد از سال اول دانشگاه دیگر روزه نگرفته است اما دو خواهرش با وجود آنکه فضای دانشگاه را تجربه کردهاند همچنان به روزه گرفتن ادامه میدهند.
یک خانم ۲۸ ساله با این نظر همراه است که دختران ایرانی بیشتر از پسران «با خدا هستند» و «روزه میگیرند». او دلیل این تفاوت را اینگونه بیان میکند: «برای اینکه پسرها فقط دنبال خوشگذرانی هستند و به نفعشان است اعتقاد نداشته باشند تا راحت هر کاری دوست داشته باشند انجام بدهند.»
یک خانم ۳۴ ساله هم که مستقل از خانواده زندگی میکند و این ادعا را مطرح میکند که از زندگی خود رضایت دارد، میگوید: «بله! اینطوری است. نمیتوانم بگویم هر کسی برای چه چیزی روزه میگیرد اما خواهر ۲۷ ساله من برای اینکه شوهر مناسبی گیرش بیاید الان دو سال است نماز میخواند و روزه میگیرد.»
این خانم میگوید: «فعلا با او صحبت نکردهام چون باید این دوران را پشت سر بگذارد تا بفهمد که خوشبختی در زندگی به کارهای خودش بستگی دارد.»
یک خانم ۴۱ ساله هم ضمن تایید ادعای مطرح شده میگوید: «معلوم است! برای اینکه زنها بیشتر به یاد خدا هستند.»
اینها در حالی است که یک پزشک عمومی میگوید به دلیل شایع بودن بیماریهایی مانند پوکی استخوان، کم خونی، زخم معده و بیماریهای عصبی و کمبود ویتامین دی و ... در بین زنان، این گروه از جامعه «در معرض آسیبهای جدی ناشی از روزهداری هستند». او به مادران و پدران توصیه میکند که «به خصوص در سن بلوغ» اجازه روزه گرفتن به فرزندان و بهخصوص دخترانشان ندهند.
نظرها
اشکان
زنان مذهبی تر از مردان؟ پرسشی که در مقاله مطرح شد. و پاسخ این است که:خیر, زنان مذهبی تر نیستند بلکه مذهب زنانه تعریف شده است.نه در جزئیات بلکه در اصول.در تعریف انسان مخصوصا اخلاق انسانی. اخلاقیاتی که ریشه در شکلگیری روابط اجتماعی در عصر برنز و سپس عصر آهن دارد. برآمد عصر برنز به زنان اجازه داد تا از کار کشاورزی عصر نوسنگی معاف شوند و از طریق مونوگامی مادامالعمر در قالب نهاد خانواده؛کل زندگی یک مرد را به خود محدود کنند.سوال اساسی برای انسان قرن ۲۱ اینست که اصول اخلاقی که بر مبنای ژنتیک و منتالیته زنان تعریف شود یا اصول اخلاقی که فقط و فقط خوشایند زنان باشد چقدر شایسته نوع بشر است؟
پارمیدا از ساری
این گونه کارهای دلخراش و دل ازار و ناپسند رژیم ایران تنها سرشت بد و ویرانگر رژیم ایران نشان می دهد. رژیم ایران همچون گروه داعش کوشش می کند با تازیانه و دار زدن در میدان شهر ها در مردم ترس هراس پدید بیاورد و مردم را از راهپیمایی و رویا روی با رژیم بترساند. پس از تحریم های ایران که برنامه ویرانگر هسته ای کارگزار ان است رژیم ایران این نمایش خیابانی تلخ و بیگانه با فرهنگ و شور مردم ایران را بیشتر کرده است . انگیزه دیگر رژیم ساده و پیشه پا افتاده کردن خشونت در مردم است. تا رویکرد خود را درست و خوب نشان دهد.
نادون
خدا خیرت بدهد که این مصاحبه را گرفتی! همیشه برای من جای تعجب بوده که چطور این مذهب که اگر اسمش مذهب نبود باید اسمش را منظومه افکار زن ستیزی می گذاشتند، چطور میون خود خانم ها اینقدر طرفدار دارد!؟ میگن کرم از خود مظلومه حالا ما مردا چرا غصه بخوریم برای زن ها؟ شاید هم این سبک واکنشی زن ها به دین زوری هست، مردا همون اول از جبر فرار می کنند و میرن بیرون، زن ها میمونند و سعی می کنند تطابق پیدا کنند، به هر حال قضیه از مذهبی و غیر مذهبی گذشته است، مگر داعشی ها واقعا به خاطر مذهب اینکارا را می کنند؟ من خودم مذهبی نیستم ولی میدونم در گذشته خیلی چیز بدی نبوده و نصف این دستورات که اخوندا و داعش اجرا می کنند اصلا جزئی از مذهب هم نیست!
صادق ج.
صدایش را بالا میبرد و با حالت تهدید به سمتم میآید: «میروی یا جمعت کنم ببرمت؟ آدم باش! شعور داشته باش! وقتی میگویند برو، بگو چشم. برو ببینم. مثل گاو نگاه میکند. برو گفتم!» یکی از مهمترین واقعیتهای جامعه ما همین جمله بالاست که در این گزارش بسیار جالب آمده. حکومت نظامی زورگو که تازه از «شعور» هم دم میزنند ولی حتی معنی «تجمع» را هم نمیدانند و در عین حال که «خدایی» میکنند خبرنگار را گاو خطاب کرده و شعور را تنها در معده و پایین تنه خلاصه کرده اند و... دردناک هست و تلخ. اما یک نکته دردناک دیگر وضعیت بیچاره زندانیان در این ماه نامبارک گشنگی و زور و تشنگی هست که بایستی زندان در درون زندان را تجربه کنند (مخصوصاً زندانیان سیاسی؛ بخاطر اینکه بیگناه به معنای واقعی کلمه در درست این نادانان و تبهکاران اسیر هستند). جهنم روی زمین که می گویند این نظام به معنای واقعی کلمه آنرا ساخته تا برسد روزی که همه این ظلم ها دست به دست هم داده و دیگر در این مملکت کسی به فکرش نرسد حکومتی از نوع اسلامیش را حمایت کند. ممنون بخاطر گزارش جالب که وضعیت قاراشمیش مملکتمان را بخوبی ترسیم کرده.
ali
به هر حال روزه گرفتن واجبه من هم زمان خدمت با اینکه روزی 8 ساعت کف خیابان های تهران پست می دادم ولی روزه هایم را گرفتم.این به خود هر شخص بستگی داره من اینطور دیده ام که با روزه گرفتن از لحاظ جسمانی شرایط بهتری پیدا می کنم.ممکنه کسی بیماری خاصی داشته باشه ویا اصلاً توان روزه گرفتن نداشته باشه ویا حتی مسافر باشه، در اینجور موارد هیچ اجباری در کار نیست واین مواردی که شما در خیابان از برخورد مامورها صحبت کردید نشان از این نیست که مردم مجبور به روزه گرفتن هستند نه اینطور نیست ، ایران یه کشور اسلامیه و مردم باید شئونات را رعایت کنند رعایت شئونات اسلامی در همه کشور های اسلامی جز قانونه ولی شما این مورد را طوری نشان داده اید که انگار تمام مردم ملزم به روزه گرفتن هستند.
بهنام
این هم یکی دیگر از احکام مسخره و من در آوردی محمد کذاب با آن دین من در آوردی اسلام . روزه بر گرفته از یهودیت بوده که بعدآ محمد کذاب آنرا وارد دین اسلام کرده است . یک سئوال ساده : این چه خدائیست که به گرسنگی کشیدن ما احتیاج دارد ؟
$☆M@₩€#
استغفرالله واقعا آدم نمیدونه شعور بعضیا از کجا نشات میگیره واقعا در عجبم