حسن شریعتمداری: شکاف بزرگی در اپوزیسیون وجود دارد
بخشهایی از اپوزیسیون ایران درطیف گسترده خود با انگیزههای مختلفی نمیتوانستند یا نمیخواستند در مقابل این پروژه خطرناک که با هستی ملتی بازی میکرد، موضعی انتقادی و قاطع داشته باشند.
توافق هستهای یک نقطه عطف تاریخی برای جمهوری اسلامی و برای ایران آغازگر دوران نوینی است. این توافق سایه شوم جنگ را که مدام بر سر ملت ما بود بسیار کمرنگ ساخت و یا محو کرد. درصورت احرای موفقیت آمیز این توافق، پروژه مخفی و نظامی هستهای به پروژه علنی و صلحآمیز تبدیل میشود و تحریمهای کمرشکن اقتصادی به تدریج لغو میشوند. علاوه بر آن یک نظام انقلابی غربستیز که سعی میکرد خود را رهبر مبارزات ضدآمریکایی جهان جلوهگر سازد، به نظامی مماشاتگر و قابل تفاهم تبدیل میشود.
اهمیت این توافق چیزی از این واقعیت نمیکاهد که جمهوری اسلامی در پیشبرد مقاصد مخفی غیر صلحآمیز امنیتی نظامی و مخفی هستهای شکستخورده و از روی ناچاری و تحت تأثیر انزوای بینالمللی و تحریمهای بیسابقه و کمرشکن اقتصادی تن به قبول تبدیل این پروژه نظارت نهادهای بینالمللی داده است.
بخشهایی از اپوزیسیون ایران درطیف گسترده خود با انگیزههای مختلفی نمیتوانستند یا نمیخواستند در مقابل این پروژه خطرناک که با هستی ملتی بازی میکرد، موضعی انتقادی و قاطع داشته باشند. بخش غربستیز و ضد امپریالیستی اپوزیسیون مناقشه هستهای را رودرروئی با سلطه غرب میدانست و مخالفت با آن را آب به آسیاب آمریکا ریختن میپنداشت.
پارهای از ناسیونالیستهای ایرانی نیز آن را ابزاری برای پیشبرد اقتدار ملی و وسیلهای برای ارتقاء جایگاه ملی ایرانیان در سطح جهان و منطقه میانگاشتند. گروه سوم نیز نمیتوانستند هرگونه تبعیض و تحمیل را در مورد حق استفاده از انرژی اتمی بپذیرند و عده دیگری هم روی مقاصد پنهانی غرب تأکید میکردند و هدف غرب را تسلط بر منابع انرژی خاورمیانه میدانستند.
مجموع این افکار شکافهای بزرگی در اپوزیسیون ایجاد میکرد و جلوی همصدائی وهمدلی آنان را در انتقاد میگرفت. به گسترش این تفرقه و شکاف، تبلیغات وسیع نظام نیز کمک میرساند که بودجه تبلیغاتی عظیمی در این کار نهاده بود. البته بخشهای مهمی از اپوزیسیون از ابتدا و همواره دیدگاهی کاملاً انتقادی به این پروژه داشت. من نیز به این دسته تعلق داشتم و از ابتدا با صدها مصاحبه، مقاله، سخنرانی و مناظره سعی کردم که خطرات و مضرات این ماجراجوئی را برای هموطنان آشکار سازم.
در دوره آقای روحانی، دو تلویزیون مهم ماهوارهای از دعوت چهرههای منتقد شاخص اپوزیسیون خودداری کردند شاید به تصور این که انتقادات روند مذاکرات در جریان را مختل کند و یا به آن لطمهای بزند. اگر چنین بوده این خود اهمیت وتاثیر انتقادات اصولی را میرساند. امید است که اکنون پس از توافق این سیاست رسانهای نیز عوض شده باشد و منتقدان بتوانند در مراحل اجرا و تثبیت این توافق، انتقادات خود را نسبت به آن بازگو کنند.
نظرها
نظری وجود ندارد.