بهای ۳۸ روز آزادی: شش سال زندان و دو سال تبعید
محمدرضا پورشجری - وکیل در این محاکمات نقش تأیید و توجیه کننده بیدادگاه ها را بازی میکند و قوانین ظالمانه و پوچ اسلامی را به صورت قانونی جلوه میدهد.
چندی پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه محمدرضا پورشجری به پنج سال حبس جدید محکوم شده است. این درحالی بود که تنها حدود سه ماه دیگر تا پایان حبس یکساله آقای پورشجری باقی مانده بود. نوشته زیر شرح کنونی وضعیت او از زبان خودش است که جزییات را توضیح میدهد.
بعد از آنکه در هشتم مهرماه ١٣٩٣ یعنی دقیقاً ٣٨ روز پس از آزاد شدن از چهار سال زندان، در شهر ارومیه توسط مأموران وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ربوده شده و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل شدم، در آنجا اتهاماتی به من وارد ساخته و در شعبه ٩ دادیاری دادگاه انقلاب ارومیه پرونده ای به اتهام اقدام علیه امنیت کشور تشکیل داده و به من اصطلاحاً ” تفهیم اتهام ” نمودند. اما این پرونده رابه همراه خود من به کرج آورده و به دادگاه انقلاب کرج ارجاع دادند که در دادیاری شعبه ١٢ به ریاست “ایوب ابراهیمیان” مطرح شد. اما اداره اطلاعات کرج پس از ١۵ روز بازداشت من و بازجویی های مکرر، پرونده دیگری در همین شعبه دادیاری تحت عنوان تبلیغ علیه نظام مفتوح کرد که پس از چند جلسه بازپرسی در تاریخ ۹۳/۱۲/۲۱ در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی “آصف حسینی” به یک سال حبس و دو سال تبعید به شهرستان اردکان و مصادره اموال محکوم گردیدم. من در بازپرسیها کتباً اظهار داشته ام که هرگز این دادگاه و محاکمات اسلامی را موجه و معتبر نمیشناسم و آن را صرفاً وسیله ای جهت سرکوب مخالفان و منتقدان رژیم اسلامی می دانم. من هرگز با معرفی وکیل حاضر نخواهم شد به این دادگاه های فرمایشی مهر تأیید زده و آن را توجیه کنم. این نظر را همواره در چنین محاکمات و این محکمه های اسلامی تکرار کرده ام. هرگز هیچ یک از آرا و احکام این محکمهها را امضا نکرده ام و هیچ ارزشی برای این احکام قائل نیستم.
لازم به توضیح است که اساساً در قضای اسلامی مقوله ای بنام وکیل و وکالت پیش بینی نشده و امروز دادگاه های اسلامی برای ظاهر سازی و فریب افکار عمومی وکلا را در محاکمات با اکراه میپذیرند اما عملاً هیچ اعتنایی به وکیل ندارند و حاکم شرع و قاضی اسلامی فعال مایشاء بوده و حرف آخر را میزند، به ویژه در محاکمات سیاسی که فقط و فقط به قصد سرکوبی و از میان برداشتن هر معترض و منتقد و مخالف رژیم اسلامی انجام میشود.
وکیل در این محاکمات نقش تأییدکننده و توجیه کننده بیدادگاه ها را بازی میکند و قوانین ظالمانه و پوچ و بی اساس اسلامی به صورت قانونی و حقوقی و موجه و معتبر جلوه میدهد و احکام دادگاهها را غیر مستقیم منصفانه و عادلانه مینمایاند. زشت تر هم اینکه در پایان هر محاکمه ای، این وکلا از قاضی شرع تقاضا میکنند که موکل وی را شامل رأفت اسلامی قرار دهد.
در واقع این خواهش بخصوص در مورد شخص من میتواند تفی باشد که بهصورت من انداخته میشود و باعث ننگ من است. بنابراین من در هیچکدام از این محاکمات نمایشی و سرکوب گرانه هرگز وکیل معرفی نکرده ام و نداشته ام. از طرفی من کتباً در شعبه ۱۲ دادیاری دادگاه انقلاب کرج اظهار نموده ام که هیچ یک از آدمهای رژیم پلید اسلامی مخاطب من نبوده و من هیچ قاضی و دادگاهی را برای رسیدگی به اتهامات واهی و احمقانه ای نظیر ” تبلیغ علیه نظام ” و ” اقدام علیه امنیت کشور” و “توهین به مقدسات” و” توهین به رهبری” را که وزارت ضد بشر اطلاعات این رژیم به معترضان و منتقدان وارد میسازد معتبر نمیشناسم و تنها و تنها مخاطب من در وهله نخست هم وطنان من هستند و پس از آن افکار عمومی جهانیان است که روی سخن من با ایشان است. من تنها با رسانهها و مردم صحبت خواهم کرد. من با سازمانها و نهادهای مدافع حقوق بشر و با فعالان حقوق مدنی صحبت خواهم کرد. در مورد اتهام اقدام علیه امنیت کشور که گویا بدون اینکه دادگاهی حتی در ظاهر تشکیل شود، مرا به ۵ سال حبس محکوم کردهاند. ضروری است که گفته شود که هنوز این حکم به من ابلاغ نگردیده اما مددکار زندان بنام آقای “قضات لو” که به مسائل قضایی و حقوقی زندانیان رسیدگی میکند در تاریخ ۹۴/۴/۱۶ به من اطلاع داد که رییس شعبه ۷ اجرای احکام دادگاه انقلاب کرج بنام ” آقای شهروی” به ایشان گفته است:” که پورشجری به پنج سال حبس علاوه برآنچه هم اکنون در حال گذراندن آن میباشد محکوم گردیده است.”
این نکته نیز قابل ذکر است که هرگز این آرا و احکام اسلامی را به طور رسمی در اختیار من نگذاشتهاند و غالباً ابلاغیهها بهطور شفاهی بوده و یا هیچوقت اجازه حتا رونوشت برداشتن از این احکام را به من ندادهاند.
نکته دیگر اینکه حکم یکسال حبس و دوسال تبعید از بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی را بدون آنکه مورد اعتراض واقع شود به دادگاه تجدید نظر برده و ضمن تغییر محل تبعید از اردکان به شهرستان طبس، مورد تأیید قرار دادهاند. ناگفته که من چون هیچ یک از محاکمات اسلامی را معتبر و قانونی نمیشناسم و تمامی این محاکمات را مغایر و حتی در ضدیت با قوانین بین المللی و حقوق بشر، بهویژه مخالف و مباین مواد سی گانه اعلامیه جهانی حقوق بشر بخصوص مواد ۱۸ و ۱۹ این اعلامیه میشناسم، بنابراین هرگز به احکام اسلامی که در محاکم شرع صادر میشود، اعتراض نمیکنم و از این طریق بر پوچ و بی اعتبار بودن این احکام تاکید میورزم.
و اما در مورد بیماری های خود لازم میبینم شرحی بیاورم و مشکلات خود را در این باره با هم میهنانم در میان بگذارم.
از سال ۱۳۹۱ که به سکته قلبی دچار شدم تا به امروز بدون وقفه دارو مصرف کرده ام و زندان در این خصوص کاری جدی برای من صورت نداده و به درمان واقعی من نپرداختهاند.
طی سه چهار ماه اخیر، دوتن از پزشکان بهداری زندان ندامتگاه کرج بنام دکتر رضا حیدری و دکتر سعید آینه وش کتباً دستور دادهاند که میباید دکتر متخصص داخلی مرا معاینه نماید و وضعیت قلبی مرا گزارش دهند که به هیچ یک از این توصیهها تاکنون توجه نشده است. بیماری دیابت خود را با سر سختی تحمل میکنم و داروهایی که مصرف میکنم تأثیر چندانی نداشته و درد و رنج مرا ازین بابت کاهش نداده است. امکان تغذیه مناسب و پیروی از یک رژیم غذایی نیز در زندان غیر ممکن است و فقط میبایست دردها و بیماریها را به هر صورت تحمل نموده و با خود درمانی و استفاده از دانسته های سایر زندانیان، تا حدودی از درد و رنج این ناخوشی کاست. مشکلات و نارسایی های مجاری ادرار و کلیهها و پروستات خود را هم تاکنون به همین روش تحمل کرده ام و خود را سازگار ساخته ام.
سیامک مهر (پورشجری)
نویسنده وبلاگ گزارش به خاک ایران
زندان کرج (ندامتگاه)
تیرماه ۱۳۹۴
نظرها
علی اسماعیلی
درود بر مردان با شرفی مانند تو به امید استقلال وآزادی