علی افشاری: منتقدان نقش تعیینکننده نداشتند
مسیری که منجر به توافق
مسیری که منجر به توافق جامع هستهای شد از منظر نقش نیرو های منتقد حکومت حوزهای مهم برای بررسی است. منتقدان را در دو دسته کلی میشود تقسیم کرد. برخی از آنها از ابتدا به حمایت و توجیه ماجراجویی هستهای حکومت پرداختند. انگیزه ها و اهداف آنها متفاوت بود. برخی از سر غرب ستیزی ، جمعی از سر برداشت مکانیکی به مقوله ملی و تقلیل آن به ضدیت با خارجی و شماری نیز از زاویه دفاع از رشد فناوری های هستهای با برنامه اتمی حکومت همراه شدند.
یک دسته از این جمع که در مواضعشان استوار بوده و منسجم عمل کردند، تا پایان نیز بر ضرورت ایستادگی بر حقوق هستهای و مخالفت با عقبنشینی تاکید داشتند. اما دسته دیگر بعد از ریاست جمهوری روحانی با عدول از موضع قبلی که تنها خواستار شفافیت بیشتر از سوی حکومت بود، به دفاع از مصالحه هستهای با تمرکز بر عقب نشینی غرب پرداختند. اما برخی از منتقدان حکومت و نیروهای جامعه مدنی از ابتدا نگاه منفی به بازی امنیتی حکومت در پوشش فعالیتهای هستهای و به مخاطره انداختن منافع ملی داشتند. البته این نیرو ها نیز طیفهای مختلفی را تشکیل می دادند.
برخی از منظر پیامدهای منفی بحران هستهای مخالف بودند اما جمعی نیز صرفا از زاویه تعارض با حکومت و یا همسویی با غرب و اسرائیل با برنامه یاد شده مشکل داشتند. به نظر من نیروهای منتقد و مخالف ماجرا جویی هستهای در فرایندی که منجر به توافق جامع هستهای شد موثر بودند و توانستند مانع از این شوند که سناریو تبدیل ماجراجویی هستهای به پروژهای ملی در مقیاس گسترده محقق شود. اما این تاثیر دامنه زیادی نداشت و نمیتوان نقش تعیینکننده برای آن قائل شد. اگرچه تصمیم نهایی نظام به راهبرد های پیشنهادی آن نزدیک بود و از موقعیت موجود هستهای عقب نشست. البته آنها میتوانستند با اعمال نقش جدیتر، در کوتاهتر شدن بحران دوازده ساله سهیم باشند. ملاحظات ایدئولوژیک، سیاسی و تنزه طلبی باعث شد این مسئولیت اجتماعی به شکل مناسب تحقق نیابد.
نظرها
نظری وجود ندارد.