چشمانداز سینمای موج نوی هنگکنگ
پرویز جاهد - سینما تک موزه هنرهای معاصر، در بخشی از برنامه نمایشهای تابستانیاش به سینمای هنگکنگ میپردازد. در این برنامه فیلمهایی از سینماگران موج نوی هنگکنگ به نمایش درمیآید.
سینما تک موزه هنرهای معاصر، در بخشی از برنامه نمایشهای تابستانیاش به سینمای هنگکنگ میپردازد. در این برنامه فیلمهایی از سینماگران موج نوی هنگکنگ از جمله آن هویی، جان وو، استنلی کووان، وونگ کار وای، تسویی هارک، فرویت چان و جانی تو به نمایش درمیآید.
سینمای هنگکنگ پس از جنگ جهانی دوم، غنیترین و پربارترین سینما در میان جوامع چینی تایوان، هنگکنگ و سرزمین اصلی چین(مِینلند) بود. تاریخ سینمای هنگکنگ پس از جنگ جهانی دوم را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
دوران کلاسیک که از ۱۹۴۶تا ۱۹۷۰ را دربرمیگیرد با فیلمهایی که اغلب در استودیوها ساخته میشد و متأثر از سیینمای هالیوود و ژاپن بود.
دوران دوم که دوران گذار است و از ۱۹۷۱تا ۱۹۷۹ ادامه دارد و ویژگی مهم آن سلطه ژانر هنرهای رزمی و فیلمهای کونگفویی و شکلگیری تدریجی فرهنگ فیلمهای بومی است.
و دوره سوم که در واقع دوران مدرن یا موج نوی سینمای هنگکنگ است. در این دوره است که نسل جدید سینماگران تحصیلکرده هنگکنگ وارد صنعت فیلمسازی شده و سینمای این کشور را از شر تولیدات استودیویی و کلیشهای متأثر از سینمای استودیوهای شانگهای چین رها کردند.
در اواخر سالهای دهه ۱۹۷۰، سینمای هنگکنگ تقریباً مخاطبان خود را از دست داده بود و از نظر تعداد تماشاگر، وضعیت اسفناکی داشت. علت اصلی آن هم گسترش تلویزیون و نفوذ آن در دل مردم عادی بود. از اینرو بیشتر استودیوها به فکر راه چاره و ابداع شیوهها و سبکهای جدید سینمایی افتادند. از طرفی به خاطر نظام اقتصادی سرمایهداری حاکم بر هنگکنگ، خیلی از بورژواها و افراد پولدار جامعه علاقمند به سرمایهگذاری در زمینه فیلم شدند. موج نوی سینمای هنگ کنگ، در واقع در چنین بستری ظهور کرد. فیلمهای موج نویی تاثیر عمیقی از نظر فرهنگی و اقتصادی بر سینمای چین گذاشت. در این فیلمها به مسائلی چون تضاد بین شرق و غرب، سیاستهای استعماری، بحران هویت و مبارزه زنان برای کسب حقوق اجتماعی در جوامع سنتی رو به مدرن آسیایی، پرداخته میشد.
موج نوی اول هنگکنگ
موج نوی هنگ کنگ خود به دو دوره تقسیم میشود:
در دوره اول (از اواخر دهه ۱۹۷۰ تا اواخر دهه ۱۹۸۰) حدود ۳۰ کارگردان با گرایشهای مدرن در سینمای هنگکنگ ظاهر شدند که از میان آنها باید از ان هویی، تسویی هارک، پاتریک تم، الن فونگ، جانی تو و جان وو نام برد. زبان بیشتر این فیلمها، همانند فیلمهای کلاسیک هنگکنگی، زبان کانتونی بود اما این فیلمها از نظر تکنیکی کاملاً بر فیلمهای قبلی برتری داشتند. «قتلهای پروانه» ساخته تسویی هارک، «راز» ساخته ان هویی، «شمشیر» ساخته پاتریک تم و «پدر و پسر» ساخته الن فونگ، از این جملهاند.
مشخصه اصلی موج نوی اول سینما هنگ گنگ، بازنگری در ژانرهای معروف و عامهپسندی مثل، سینمای وحشت (هارر)، هنرهای رزمی، تریلرهای جنایی و فیلمهای گانگستری بود. اما ژانر محور بودن، تنها ویژگی سینماگران موج نوی هنگکنگ نبود بلکه آنها جدا از توجه و پایبندی به ژانر، هر کدام، سبک و نگاه سینمایی ویژهای را در پیش گرفتند. فیلمسازانی مثل الن فونگ، درامهای خانوادگی با رویکردی نئورئالیستی ساختند، در حالی که فیلمساز پیشگامی مثل ان هویی، به تضادها و خشونتهای سیاسی در جامعه چین و هنگکنگ پرداخت. برخلاف فیلمهای نسل قبل که عموماً به وسیله فیلمسازان مهاجر و پناهنده چینی ساخته شده بود، فیلمهای فیلمسازان موج نویی که بیشتر آنها سینماگران بومیِ هنگکنگ بودند، وابستگی بیشتری به فرهنگ و جامعه هنگکنگ داشتند.
سینماگران موج نوی هنگکنگ، تولید فیلم را از انحصار سینمای استودیویی موسوم به سینمای کانتونیزبان و کلیشههای آن رها کردند و بعدی هنری و جهانی به آن بخشیدند. در واقع در دوره موج نو است که سینمای هنگکنگ، هویت واقعی خود را پیدا میکند. موج نوییهای هنگ کنگ به نسلی تعلق داشتند که اغلب آنها در غرب تحصیل کرده بودند و تحت تاثیر جریانهای هنری سینمای غرب قرار داشتند و قبل از ورود به سینما، به تجربه اندوزی در تلویزیون پرداختند. فیلمبرداری در مکانهای واقعی و غیر استودیویی از ویژگیهای این دسته از سینماگران بود.
ان هویی، پیشگام موج نوی هنگکنگ
ان هویی را باید پیشگام سینماگران موج نوی اول هنگ کنگ دانست. او یکی از شاخصترین زنان سینماگر هنگ گنگ و چین است که با نگاهی هنری به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعهاش پرداخته است.
ان هویی، فارغ التحصیل مدرسه فیلم لندن است و پایان نامهاش را درباره آلن رب گریه نوشته. او همانند اغلب موج نوییهای هنگ کنگ، کارش را ابتدا با تلویزیون شروع کرد. فیلم «راز» (۱۹۷۹)، نخستین فیلم او در سینما و در واقع یکی از نخستین فیلمهای موج نویی سینمای هنگ گنگ است. «راز»، تریلری روانکاوانه و جنایی بود که از تأثیرپذیری هویی از سینمای غرب و نیز استفاده خلاقانه او از عناصر رازآمیز شرقی و آیینها، باورها و خرافات بومی درباره زندگی و مرگ نشان داشت.
بعد از آن هویی به ساختن فیلم در ژانرهای گانگستری و اکشن پرداخت اما خیلی زود به سبک شخصی خود دست یافت و روی سوژههای اجتماعی متمرکز شد. شخصیتهای محوری فیلمهای او عموماً، مهاجرانی هستند که ناگزیر به ادامه زندگی در کشوری دیگر شده و برای بقا تلاش میکنند و آرزوی بازگشت به وطن را دارند. «داستان وو ویت» (۱۹۸۱) و «قایق رانان» (۱۹۸۲) از بهترین کارهای هویی در این زمینهاند که جزو تریلوژی ویتنام او محسوب میشوند. هویی همچنین فیلمهای ملودرام خانوادگی زیادی ساخت از جمله فیلم «نوه آمریکایی من» (۱۹۹۰).
یکی از بهترین و شخصیترین آثار او فیلم «آواز تبعید» است که به نوعی اتوبیوگرافی او محسوب میشود و داستان زن جوانی است که بعد از تحصیل در مدرسه فیلم لندن برای شرکت در عروسی خواهرش به هنگکنگ بازمیگردد، بازگشتی که در واقع نمادی از بازگشت او به هویت و ریشههای بومی اوست. «ما این گونه هستیم» و «شب و مه»، بازگشت دوباره او به ژانر تریلر جنایی با درونمایههای اجتماعی است.
آخرین فیلم او یعنی «عصر طلایی» که در هفتادویکمین جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و نماینده سینمای هنگکنگ در اسکار ۲۰۱۵ بود، روایتگر زندگی ژیائو هونگ، یکی از جنجالیترین نویسندگان زن چین در قرن بیستم میلادی است. او در سال ۲۰۱۱ نیز با فیلم «یک زندگی ساده»، تحسین منتقدان سینمایی در جشنواره فیلم ونیز را برانگیخت.
تسویی هارک و ژانر التقاطی
به اعتقاد لی چوک تو، مورخ سینمای چین و هنگکنگ، آثار اولیه فیلمسازان موج نویی هنگگنگ، بیشتر در ژانر ترسناک جنایی و متأثر از تریلرهای جنایی هالیوودی بود که در مکانهای واقعی فیلمبرداری میشد و رنگ و بویی کاملاً بومی داشت. فیلمهای تسویی هارک را باید یکی از نمونههای مهم این نوع فیلمها دانست. تسویی هارک با اینکه ویتنامیتبار است اما به عنوان سینماگری هنگکنگی شناخته میشود و مهارت بسیاری در تلفیق ژانرهای مختلف سینمایی دارد. تسویی هارک، با تلفیق ژانرهای اکشن، هنرهای رزمی و کمدی، ژانری تلفیقی در سینمای هنگ کنگ به وجود آورد که بعدها با فیلمهای جکی چان و دیگران دنبال شد.
فیلم «تمام سرنخهای اشتباه» او، با ریتم تند و جذابیتهای بصریاش، تأثیر زیادی بر فیلمهای این دوره گذاشت. فیلم «قتلهای پروانه» (۱۹۷۹) او هم ترکیبی از فیلمهای اسرارآمیز جنایی، با عناصر علمی- تخیلی و فانتزی بود. در فیلم «ما میخواهیم ترا بخوریم» (۱۹۸۰) نیز تسویی با التقاطی از ژانر وحشت با مایههای آدمخواری، کمدی سیاه و هنرهای رزمی مواجهایم. فیلم دیگر او با عنوان «برخورد خطرناک از نوع اول» (۱۹۸۰)، فیلمی با مایههای سیاسی ضد استعماری درباره گروهی از جوانان انقلابی خشمگین بود که به وسیله حکومت آلت دست بریتانیا در هنگ کنگ توقیف شد و یک سال بعد در ۱۹۸۱ با عنوان «با آتش بازی نکن» به نمایش درآمد اما موفقیت تجاری نداشت. «یک داستان ارواح چینی»، «روزی روزگاری در چین»، «شمشیرهای پرنده دروازه اژدها»، «کارآگاه دی» و «راز شعله شبح» از جمله فیلمهای دیگر تسویی هارکاند.
تسویی هارک، در دهه ۱۹۹۰ به آمریکا رفت و به ساختن فیلمهایی در ژانر هنرهای رزمی با بازی ژان کلود وندم در هالیوود پرداخت: «تیم دوگانه»، «ضربه فنی» و «ماسک سیاه». او در سال ۲۰۰۰ به هنگکنگ بازگشت و به ساختن فیلمهای هنرهای رزمی و پلیسی جنایی ادامه داد. آخرین فیلم او با نام «کارآگاه دی و راز شعله شبح» در سال ۲۰۱۰ در بخش مسابقه اصلی جشنواره ونیز به نمایش درآمد.
موج نوی دوم سینمای هنگکنگ
موج نوی دوم سینمای هنگ کنگ در اواخر دهه هشتاد برخاست و در دهه نود اوج گرفت و به چنان محبوبیتی دست یافت که بازار سینمای کره، ژاپن، تایوان و سرزمین مرکزی چین را تسخیر کرد.
در این دوره است که فیلمسازانی چون وونگ کاروای، فرویت چان، میبل چونگ، جانی تو، استانلی کوان، کلارا لا، پیتر چان و ایونز چان ظهور کردند. موج نوی دوم هنگ کنگ، در حالی که همان حساسیتهای اجتماعی موج نوی اول را داشت اما گرایش بیشتری به سینمای تجاری داشت و سینمایی عامهپسندتر بود. با این حال فیلمهای این دسته از فیلمسازان، مثل «زندگی شناور» ساخته کلارا لا (۱۹۹۶) و «مرکز صحنه» (۱۹۹۲) ساخته استنلی کوان، معاصرتر بود و مسائل مهمی مثل اتحاد دوباره چین و هنگ کنگ را مطرح میکردند.
موج نوییهای هنگ کنگ، خود را از جریان غالب فیلمسازی در این کشور جدا نکردند بلکه به آن پیوستند و با فیلمهای مدرنشان روحی تازه در آن دمیدند. آنها علاوه بر ارتقای کیفی سینمای هنگ کنگ، نقش مؤثری در ارتقای سطح فنی سینمای این کشور به عهده گرفتند.
در این دوره، ژانر هنرهای رزمی که در دوران دوم سینمای پس از جنگ هنگ کنگ (دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰) به وسیله کارگردانهای چینی گریخته از دست کمونیستهای چین، موفقیت و محبوبیت زیادی داشت، دوباره رونق گرفت و به یکی از ژانرهای مسلط سینمای هنگ کنگ تبدیل شد.
به نوشته لی چوک تو، فیلمسازانی مثل جکی چان و جان وو، با فیلمهای هنرهای رزمیشان، تعریف تازهای از این ژانر و قابلیتهای آن ارائه کردند. جان وو، با ساختن فیلم «فردای بهتر (۱۹۸۶)، شکل مدرنتر و خلاقانهتری از فیلم هنرهای رزمی را ارائه کرد که در آن تفنگ جایگزین شمشیر شد اما تأکید بر شرافت، رفاقت، خیانت و انتقام همچنان به عنوان مضامین اصلی باقی ماند. جان وو با فیلم «جان سخت» (۱۹۹۲) زیباییشناسی تازهای در ژانر هنرهای رزمی به وجود آورد که تأثیر زیادی بر سینمای هنگ کنک و نیز هالیوود گذاشت. فیلم «قاتل» (۱۹۸۹) او، داستان آدمکشی است که که تصادفاً باعث کور شدن چشم خوانندهای به نام جنی میشود و برای معالجه چشم او، مجبور میشود که آدم بکشد. وو، این فیلم را ادای دینی به فیلمهای ژان پیر ملویل و مارتین اسکورسیزی دانسته است.
جانی تو و ژانر جنایی- گانگستری
تو کِی فونگ معروف به جانی تو، معرو نیز یکی از سینماگران مطرح هنگکنگ است که کارش را در اوایل دهه ۱۹۸۰شروع کرد اما با فیلم گانگستری «گرمای بزرگ» که به تهیهکنندگی تسویی هارک در سال ۱۹۸۸ ساخت، به شهرت رسید.
جانی تو، در ژانرهای مختلف از ملودرام تا جنایی فیلم ساخته و با سالی دو فیلم، از پرکارترین سینماگران این نسل است اما او بیشتر به خاطر فیلمهای جنایی و گانگستریاش معروف است. موضوع فیلمهایش هم رفاقت، انتقام و تقدیر است و روی سینماگران غربی به ویژه کوئنتین تارانتینو تأثیر گذاشته.
«خبر فوری»، «انتخابات»، «تبعیدی»، «گنجشک»، «جنگ مواد مخدر»، و «کارآگاه کور» از جمله فیلمهای اوست که برخی از آنها در جشنوارههای مختلف مثل کن و برلین شرکت داشته است.
فیلم بعدی جانی تو، ملودرامی خانوادگی با عنوان «همه چیز درباره ئه لونگ» بود با بازی چو یان فِت (بازیگر فیلم «اژدهای پنهان، ببر خیزان»)، در نقش کارگر فقیر مجردی که زنش او را رها کرده و با مرد دیگری به آمریکا گریخته و حالا او مجبور است پسرش را تنهایی بزرگ کند. این فیلم، برای سالها یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینمای هنگکنگ به شمار میرفت. «خبر فوری» نیز، فیلمی پلیسی با مایههای رئالیسم اجتماعی در مورد کارآگاهی به نام چونگ بود که باید با اوباش و اراذل محلی مبارزه میکرد.
سینمای مؤلف وونگ کاروای
اما وونگ کار وای، بیگمان برجستهترین سینماگر موج نوی دوم سینمای هنگ کنگ است که با تجربههای رادیکال سینماییاش از نظر روایت، سبک و زیباییشناسی، در قله سینمای هنری هنگکنگ قرار میگیرد.
او سینماگر مؤلفی است که اگرچه در قالب ژانرهای آشنا مثل هنرهای رزمی و گانگستری یا رومنس فیلم ساخته اما فیلمهای او از قالبهای محدود و کلیشهای این ژانرها فراتر رفته و سویههای هنری و متفکرانهای یافته است.
وونگ کار وای در سال ۱۹۸۸ با ملودرام جنایی «اشکها جاری میشوند» شروع کرد که تحت تأثیر «خیابانهای جنوب شهر» مارتین اسکورسیزی ساخته بود اما فضاسازی و رنگآمیزی خاص او از هنگ کنگ، آن را از فیلم اسکورسیزی متمایز میکرد. در سال ۱۹۹۰ فیلم «روزهای وحشی بودن» را درباره جوانان عاصی و بیهدف در دهه شصت هنگ کنگ ساخت که باختن، تم مرکزی آن بود و با «شورش بیدلیل» نیکلاس ری مقایسه شده بود. این فیلم، نخستین قسمت از تریلوژی وونگ کاروای، در مورد عشق بود که با فیلمهای «در حال و هوای عشق» و «۲۰۴۶» تکمیل شد.
فیلم «چانکینگ اکسپرس» کاروای، یک «نئو نوآر» هنگکنگی بود که داستان رابطه عاشقانه بین یک زن فمفتال با یک مأمور پلیس بود. این فیلم در نظرخواهی سال ۲۰۰۲ نشریه «سایتاند ساوند» در مورد ده فیلم برتر ربع قرن گذشته، در رتبه هشتم قرار گرفت.
اما «در حال و هوای عشق»، یکی از معروفترین آثار وونگ کاروای و یکی از لطیفترین و در عین حال تلخترین داستانهای عاشقانهای است که تاکنون در سینما روایت شده است. داستان زن و مرد متأهلی که در همسایگی هم زندگی میکنند و پی میبرند که همسرانشان با هم رابطه عاشقانه دارند. «در حال و هوای عشق»، نقطه اوج و کمال سبکگرایی وونگ کاروای و مهارت او در شخصیتپردازی، روایت و فضاسازی است. فیلم، بیشتر از آنکه طرح داستانی مهم و پیچیدهای داشته باشد، بر مبنای حس و حال کاراکترها و فضای پیرامون آنها ساخته شده است. عنوان اصلی فیلم برگرفته از نام یکی از ترانههای مشهور نت کینگ کول خواننده بزرگ موسیقی جاز است که در سالهای دهه ۱۹۶۰ خوانده است.
در حال و هوای عشق»، یکی از معروفترین آثار وونگ کاروای
نظرها
نظری وجود ندارد.