انتقاد رئيس قوه قضائيه از بازتاب بازداشت مهدی هاشمی
صادق آملی لاريجانی، رئيس قوه قضائيه ایران در سخنانی بهطور تلویحی نسبت به چگونگی بازتاب بازداشت مهدی هاشمی رفسنجانی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، انتقاد کرد.
صادق آملی لاريجانی، رئيس قوه قضائيه ایران در سخنانی بهطور تلویحی نسبت به چگونگی بازتاب بازداشت مهدی هاشمی رفسنجانی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، انتقاد کرد.
آملی لاريجانی روز دوشنبه ۱۹ مرداد / ۱۰ اوت در جمع مسئولان قضایی جمهوری اسلامی بدون نام بردن از مهدی هاشمی گفت: «نبايد فضا را طوری پيش ببريم که هر کسی زمانی مسئولی بوده و حالا عليه او و يا وابستگانش حکمی صادر شده، تمام قوه قضائيه و زمين و زمان را زير سئوال ببرد و برای تخريب قوه قضائيه فيلم وداع درست کند.»
مهدی هاشمی بعد از ظهر روز گذشته، يکشنبه ۱۸مرداد برای اجرای حکم ۱۰ سال خود به زندان اوين رفت. در کیفرخواست او ۱۲ اتهام وجود داشت که در دادگاه برخی از اتهامات او ادغام و از برخی تبرئه شد. جرائم او از جمله اختلاس، ارتشاء و مسائل امنیتی عنوان شده است.
بیشتر بخوانید: مهدی هاشمی به زندان رفت
در پی رفتن مهدی هاشمی به زندان اوین، فیلمها و تصاویری از خداحافظی پدر، اعضای خانواده و دوستانش با او در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آنها مهدی هاشمی اطلاعیه کوتاهی میخواند و نسبت به غیرعلنی برگزار شدن دادگاه انتقاد میکرد.
رئيس قوه قضائیه چنین اقداماتی را «تخريب دستگاه قضائی» دانست و گفت: «چنين تلاشهای مخربی در عزم دستگاه قضائی خللی ايجاد نمیکند.»
او گفت: «گاهی ممکن است برخی آرا اشتباه باشد اما تخريب نهاد قضائی آن هم بدون دليل و سند و صرفاً به دليل اينکه رأی عليه بستگان ما صادر شده کاری شرعی و قانونی نيست.»
آملی لاريجانی همچنین از رسانهها خواست تا بهگفته او «از تبديل شدن به ابزاری برای مظلومنمايی رسانهای برخی افراد» پرهیز کنند.
در همین حال داوود نعمتی انارکی، مديرکل روابط عمومی سازمان صدا و سيما روز دوشنبه پخش دادگاه مهدی هاشمی را نيازمند اخذ مجوزهای لازم از قوه قضائيه دانست و گفت: «اگر اين مجوز برای رسانهها صادر نشود؛ نمیتوان در اين دادگاهها برای پوشش تصويری وقايع حضور يافت.»
نظرها
mansour
شاه دزد و شیخ دزد و میر و شحنه و عَسَس دزد دادخواه و آن که او رَسَد به داد و دادرَس دزد میر ِ کاروان ِ کاروانیان تا جَرَس دزد خسته دزد ، بَس که داد زد دزد داد تا بَهر ِ کجا رسد دزد کشوری بدون دست رد ِ دزد بشنو ای پسر ، ز این وکیل خر ، روح ِ کارگر ، می خورم قسم خبر ندارد که این وکیل و فرزندش جز ضرر ندارند 3 – دامنی که ناموس عشق داشت می دَرَندَش هر سَری که سِرّی ز ِ عشق داشت می بُرندَش کو به کوی و برزن به برزن همچو گو بَرَندَش ای سَرم فدای همچو سر باد یا فدای آن تنی که سر داد سَر دهد زبان سرخ بر باد مملکت دگر ، نخل ِ بارور ، کاو دهد ثمر ، یک نفر ندارد چون این بی شرف پسر (آقازاده؟؟؟)کم ندارد 4 – ریشه ی خیانت ز ِمال یتیم و لغمه حرام خوری اَندر ایران ریشه کرد زان شد دو نخلِ بارور نمایان یک یار امام و یکی یار اجنبی این دو بد گهر چه ها نکردند در خطا بِدان خطا نکردند آن چه بَد که آن به ما نکردند چرخ حیله گر ، زین دو پدر و پسر نا خلَف زیر ِ قُبه ی قمر ندارد آن شجر جز این ثمر ندارد