کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور – ۹۹
شهرنوش پارسیپور - آذرماه تصمیم گرفت با حسین اللهوردى روى هم بریزد و یک انتقام حسابى از شوهرش بگیرد. پس یک روز شال و کلاه کرد و به فرشفروشى حسین اللهوردى در خیابان فردوسى رفت.
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۹۹ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
آذرماه تصمیم گرفت با حسین اللهوردى روى هم بریزد و یک انتقام حسابى از شوهرش بگیرد. پس یک روز شال و کلاه کرد و به فرشفروشى حسین اللهوردى در خیابان فردوسى رفت. زن و مرد از همه جا و از همه چیز حرف زدند و عاقبت حسین اللهوردى آذرماه را به ناهار دعوت کرد و به او یک دیزى آبگوشت زعفرانى داد، اما حرف و سخنى از عشق و عاشقى به میان نیامد. آذرماه به خانه برگشت و ساعت سه بعد از ظهر حسین اللهوردى به در خانه ایرج آمد و او را براى شام به لقانطه دعوت کرد و...
نظرها
نظری وجود ندارد.