از تحکیم وحدت تا اتحاد ملت ایران اسلامی
احسان مهرابی- احزابی چون کارگزاران سازندگی و جبهه مشارکت پیش از انتخابات متولد شدهاند. حزب جدید اما برای تثبیت خود در مقابل اصولگرایان و اصلاحطلبان "بیخطر"، راهی طولانی درپیش دارد.
عبدالله نوری، وزیر کشور دولت محمد خاتمی، به نهضت آزادی ایران توصیه کرده بود که با نام دیگری به جز این نام، مجوز حزب جدیدی را درخواست کنند. نهضت آزادی این پیشنهاد را به صورت رسمی نپذیرفت اما تعدادی از اعضا و علاقمندان آن در سالهای ابتدایی دولت دوم محمد خاتمی، مجوز تاسیس یک حزب را تقاضا کردند. این بار اما به جای عبدالله نوری، عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور بود و در نهایت با تاسیس این حزب موافقت نشد.
اینک با گذشت بیش از ۱۰ سال از آن روزها، تجربه نهضت آزادی به کار حزب جبهه مشارکت آمده است، چرا که این حزب به همراه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی سالهاست برای آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حکم نهضت آزادی برای آیتالله خمینی را پیدا کرده است. از این رو تعدادی از اعضای حزب جبهه مشارکت که حداقل در کوتاهمدت امیدی به بازگشایی حزب خود ندارند، حزب اتحاد ملت ایران اسلامی را تاسیس کرده اند.
اعضای این حزب گویا از اعضای نهضت آزادی خوش شانستر هستند چرا که کمیسیون ماده ۱۰ احزاب با وجود فضاسازی رسانههای اصولگرا در نهایت به تاسیس این حزب رضایت داده است . آنان البته راه بازگشت به حزب خود در صورت بازگشایی در آیندهای دور را نبستهاند چرا که در اساسنامه اولیه حزب جدید، عضویت در احزاب دیگر ممنوع نشده است.
حسن روحانی اگر چه هنوز در عمل به وعدههای سیاسیاش مانند رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی ناکام مانده، اما تشکیل این حزب را می تواند موفقیتی بزرگ برای خود قلمداد کند.
دبیرکل "خط امامی"
علی شکوریراد، عضو شناخته شده حزب جبهه مشارکت و عضو سابق دفتر تحکیم وحدت که از دیگر اعضای جبهه مشارکت «خط امامیتر » مانده بود، اینک دبیرکل این حزب تازه تاسیس است.
مواضع شکوریراد درباره دفتر تحکیم وحدت درسالهای ۷۶ تا سالهای ابتدایی دهه ۸۰ بارها او را با اعضای این تشکل درگیر کرد تا آنجا که برخی از اعضای این تشکل از رفتار او نزد محمد رضا خاتمی، دبیر کل حزب مشارکت، گلایه کردند.
شاید به دلیل همین درگیریها بود که برخی از اعضای دفتر تحکیم وحدت، به شوخی و جدی او را متهم می کردند که در دوره حضورش در این تشکل به دنبال تکرار حادثه اشغال سفارت آمریکا از نوع دیگری بوده و به همراه دوستانش دریک تجمع اعتراضی به دولت عرفات در مقابل سفارت فلسطین، قصد اشغال این سفارتخانه را داشته است.
شکوریراد در دولت اول محمد خاتمی، با حکم محمد فرهادی، وزیر بهداشت به این وزارتخانه رفت و عضویت سابق او در دفتر تحکیم وحدت اعتراض نمایندگان اصولگرای مجلس پنجم را سبب شد تا آنجا که سئوال از وزیر بهداشت را دراین باره طرح کردند.
این عضو سابق دفتر تحکیم وحدت، حتی در زمانی که به نمایندگی مجلس ششم انتخاب شد، مجری ثابت سخنرانیهای محمد خاتمی در دانشگاه به مناسبت روز ۱۶ آذر بود. این اما انتقاد برخی فعالان دانشجویی را به دنبال داشت که معتقد بودند شکوریراد، شان نمایندگی مجلس را به مجریگری برنامه رئیس جمهور تنزل داده است.
این پزشک سیاستمدار، عضو انجمن اسلامی جامعه پزشکی نیز بود؛ گروهی متشکل از پزشکان مشهور به «خط امامی». از همین رو با وجود انتخاب علیرضا نوری،برادر عبدالله نوری به عنوان نفر اول انتخابات نظام پزشکی در سال ۷۹،در نهایت با رایزنیهای شکوریراد و دوستانش، محمدرضا ظفرقندی با حکم محمد خاتمی به عنوان رئیس این سازمان انتخاب شد.
نزدیکی به خاتمی
حوادث سال ۸۸ اما چهره ای جدید از شکوریراد را به نمایش گذاشت. او پس از دستگیری اعضای بلندپایه حزب جبهه مشارکت و غیر قانونی خوانده شدن آن به میدان آمد و در گفت وگو با رسانههای فارسی زبان خارج از کشور، به ادعاهای مقامات قوه قضائیه و دولت محمود احمدینژاد درباره حزب مشارکت پاسخ داد. مصاحبه با رسانههای فارسی زبان خارج از کشور با سوابق گذشته شکوریراد همخوانی نداشت اما این اقدام تحسین اعضای حزب مشارکت و الهه مجردی، همسر محسن میردامادی، دبیر کل زندانی این حزب را به دنبال داشت.
شکوریراد در پی مصاحبههایش دستگیر و پس از درخواست آیتالله شبیری زنجانی از آیتالله خامنه ای آزاد شد.
دبیرکلی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی اما مهمترین جایگاه شکوریراد در مدت فعالیت سیاسی او است. حزبی که اعضای جبهه مشارکت از آن انتظار دارند حداقل فرصتی برای تنفس آنان درفضای سیاست را فراهم کند.
از جمله شباهتهای اصلی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی به حزب جبهه مشارکت، نزدیکی به محمد خاتمی است؛ حتی اگر عماد خاتمی، فرزند محمد خاتمی، عضو شورای مرکزی این حزب نبود.
از جمله تفاوتهای این حزب با جبهه مشارکت اما شکلگرفتن آن در دوره دوری از قدرت است. احزاب بزرگ ایران همواره در معرض این انتقادند که برساخته قدرتند. تشکیلدهندگان این حزب اما فعلا از قدرت دورند و همین امر شاید هواداران صادقتری را برایشان به ارمغان بیاورد.
اگر روزگاری مهدی کروبی پس از درگیری لفظی با نمایندگان عضو جبهه مشارکت درمجلس ششم بر سر اصلاح قانون مطبوعات، این حزب را «حزب یکشبه» خوانده بود، اینک حزب اتحاد ملت ایران پس از کش و قوسهای فراوان تشکیل شده و اتفاقات سال ۸۸ فضای متفاوتی را برای کار این حزب به وجود آورده است.
اعضای این حزب که روزگاری شعار ایران برای همه ایرانیان را سر می دادند، در دوره قدرت خود در دستیابی به حداقلهایی از این شعار، ناکام ماندند. حزب اتحاد ملت ایران هنوز شعاری را برای خود انتخاب نکرده اما اگر نام حزب نشانی از شعارهای آن داشته باشد، می توان آن را یک عقبنشینی خواند. نامی با ظاهری محافظهکارانه تر از نام حزب جبهه مشارکت که پسوند اسلامی را همچنان حفظ کرده تا بهانهای برای مخالفان به جای نگذارد.
اکثریت قریب به اتفاق احزاب بزرگ در جمهوری اسلامی چون کارگزاران سازندگی و جبهه مشارکت پیش از انتخابات متولد شدهاند. تشکیل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی پیش از انتخابات مجلس دهم و خبرگان میتواند نشانهای از تلاش اصلاحطلبان برای فتح کرسیهای مجلس نیز باشد.
این حزب اما برای تثبیت خود راهی طولانی درپیش دارد. به جز حملات و اعتراضهای اصولگرایان، بخشی از اصلاحطلبان که اصولگرایان آنان را اصلاحطلبان بیخطر مینامند نیز روی خوشی به این حزب نشان نخواهند داد. چرا که امیدوار بودند در غیاب حزب مشارکت سهمشان از کرسیهای مجلس بیشتر شود.
کرسیهای مجلس دهم در میان اصلاحطلبان مدعیان دیگری نیز دارد. حزب ندای ایرانیان که پیش از حزب اتحاد ملت ایران تشکیل شده و همچنین محمدرضا عارف، معاون اول دولت محمد خاتمی و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ که بنیاد امید ایرانیان را راهاندازی کرده است.
از ابراهیم یزدی تا محمدرضا خاتمی
ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی، رضا خاتمی، اولین دبیر کل حزب جبهه مشارکت و عبدالله نوری، هر سه میهمان نخستین کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی بودند. حضوری که میتواند پیشنهاد عبدالله نوری به نهضت آزادی و سرنوشت مشابه حزب جبهه مشارکت را یادآوری کند.
حزب جبهه مشارکت اما شاید امیدوار است که رضا خاتمی و دیگر اعضای این حزب به سرنوشت ابراهیم یزدی دچار نشوند. یعنی اگر به قدرت باز نمیگردند،حداقل نمایندگانی در قدرت و فضای رسمی سیاست ایران داشته باشند.
بیشتر بخوانید: علی شکوری راد دبیرکل حزب اصلاحطلب اتحاد ملت ایران شد
نظرها
naseem
چرا معطلید، بیشتر اعدام کنید تا زندانها خلوت شود حسن رحیمپور ازغدی گفته اگر «قصاصِ» واقعی اجرا شود زندانهای ایران «خلوت» خواهد شد و هیچ سازمان و گفتمانی در جهان مانند اسلام برای «حقوق بشر» اهمیت قائل نیست. وی که از نظریهپردازان جمهوری اسلامی و از اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی است، افزوده «قصاص در حقیقت عامل بازدارندگی از جرم است و اگر در خصوص تمام مجرمین حکم قصاص آنگونه که باید بر اساس اسلام اجرا شود زندانهای ما تا این اندازه زندانی نخواهد داشت !
naseem
حکومت های اسلامی ایران و داعش وطالبان بعنوان عوامل امریکا در منطقه٬ هراس اتمی و جنگ داخلی در منطقه راه انداخته اند تا دسترسی به نفت ارزان و فراوان برای ۵ بعلاوه یک و فروش اسلحه انها به کشورهای خاور میانه و برای مدت طولانی تضمین شود…. برکناری شاه و صدام هم بر طبق همین نقشه بوده,,,,, جنگ ۸ ساله حکومت اسلامی بر علیه صدام و بعد دو حمله بزرگ کشورهای غربی به عراق از ادامه نقشه دراز مدت میگوید.... ظاهرا حکومت اسلامی با پشتیبانی غرب و برای خلع شاه و بباد دادن ثروت ایران بوده و در اینراه از عوامل مختلفی استفاده کرده. یکی هم دکتر یزدی دانشجوی مستقر در امریکا بوده: دکتر یزدی عامل اجرای نقشه های امریکا در برکناری شاه و بروز تنش در منطقه برای اوردن امریکا به منطقه و فروش اسلحه و نفت ارزان ا؟ دکتریزدی نقش اساسی در ارتباطات جمعی در لوفل لوشاتو داشت. در سال ۵۷ هم نقش اساسی در تیرباران ژنرالهای شاه داشت تا راه برگشت شاه را بصفر برساند.. دراولین بحران – اشغال سفارت آمریکا – پس از گرفتن سخنگوی دولت بعنوان جاسوس توضیح نداد که وی از طرف دولت با سفیر مذاکره میکرده و باعث ادامه بحران توسط تند روها شد. قبل از شروع دومین بحران – جنگ ایران و عراق نیز بعنوان مامور به کوبا رفت تا با صدام مذاکره کند که عملا کاری نکرد و جنگ شروع و ۸ سال ادامه یافت و (بالای هزار میلیارد دلار هزینه) و هزارها کشته و معلول بجا گذارد. نمونه دیگر : چگونه ابراهیم یزدی اف ۱۶ های ایران را به باد داد؟ سایت پارسینه: سپهبد خلبان عبدالله آذربرزین در کتاب خاطراتش که تحت عنوان «فرماندهی و نافرمانی» منتشر شده، به ماجرای لغو قرارداد نظامی ایران و آمریکا برای خرید اشاره کرده است که بازخوانی آن خالی از لطف نیست. وی قبل از انقلاب سمت هایی چون فرمانده پایگاه هوایی دزفول، معاونت عملیاتی و جانشین نیروی هوائی ارتش شد. آذربرزین پس از انقلاب در دوره کوتاهی به فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب، مدتی را زندانی و به توصیه بازرگان آزاد شد. او اکنون در بورلی هیلز کالیفرنیا زندگی می کند. «مدتی پیش از انقلاب آمده بودند یک ماده به قراردادها اضافه کرده بودند که اگر یکی از طرفین، این قرارداد را کنسل کند ، اگر ایران باشد ، مبلغ پیش پرداختی که تا قبل از تحویل پرداخت کرده است از بین می رود و اگر دولت آمریکا زیر قرارداد بزند ، باید معادل مبلغی که ما پیش پرداخت کردهایم روی آن پول بگذارد و به ما پس دهد. این قرارداد را نوشتیم و همه هم گفتند که عادلانه است، دو طرفه است. اما نمی دانستند که ما در مملکتمان آدمهایی داریم که کارهایی می کنند که بقیه نمی فهمند. چهارمین روز نخستوزیری بازرگان بود، من را هم دعوت به کار کرده بود که ضمن اینکه فرمانده نیروی هوایی باشم ، مشاور عالی نخست وزیر در امور دفاع و امنیت ملی هم باشم. صبح داشتم میرفتم اداره ، دیدم که دکتر یزدی در رادیو اعلام کرد که دولت ایران تمام قراردادهایش را با دولت آمریکا فسخ کرد. بقیه که می شنوند چیزی نمی گویند و می گویند بارکالله ! اینها نمی دانند که چه خبر شده ، نخست وزیر هم نمی داند چه شده ، هیچ کس نمیدانست. تلفن را برداشتم و به بازرگان گفتم که شما خبر را شنیدی؟ گفت چه خبر؟ گفتم الان یزدی اعلام کرد که دولت ایران یک طرفه قراردادهایش را با آمریکا فسخ کرد. گفتم این مسئله فقط در مورد نیروی هوایی نزدیک به ده میلیارد دلار خسارت میشود. حالا من در مورد نیروی زمینی و بقیه نمیدانم.!! گفت: بیا اینجا. رفتم سراغش ، نشستم و کاغذ گذاشتم و قرارداد رو توضیح دادم که اگر یک طرفه فسخ شود ، کل پولی که داده ایم بدون بازگشت به آمریکایی ها می رسد. تلفن کرد به یزدی گفت: آقا این چی بوده؟ من ناسلامتی نخست وزیرم ، من باید این اعلامیه رو بدانم یا نه؟ خلاصه نمی دانم بین اینها چه گذشت ، که گوشی را گذاشت زمین. بازرگان رفت پیش خمینی ، به من هم گفت اینجا باش تا من برگردم. رفت و ماجرا را به خمینی گفت. خمینی هم گفت بگو حرفش را پس بگیرد. او هم نمیدانست که چه شده. آمد در دفتر من را صدا کرد و گفت آذربرزین یک افسر که در مورد این قرارداد مطلع باشد را بفرست برود پیش یزدی. صفیری که الان در واشنگتن است یکی از افسرهای عالی فنیمان بود که رئیس بسیاری از پروژهها بود. به او گفتم که شما با دکتر یزدی برو آنجا. او مذاکراتی می کند ، شما هم شرکت کنید. مسئله را به او گفتم. رفت آنجا و به فاصله ۲۴ ساعت به من تلفن کرد و گفت : این یزدی میرود درون اتاق ، من را بیرون مینشاند ، من با او داخل اتاق نمیروم ، بنابراین کاری از دست من برنمیآید! به بازرگان گفتم و او را برگرداندم. یزدی رفت آنجا، حرفش را هم نتوانست پس بگیرد و با کمال رشادت پولها را به باد داد