تحولات منطقه و بحث مبارزه مسلحانه در کردستان ایران
علیاصغر فریدی - آیا احزاب کرد ایرانی با توجه به تحولات منطقه و درگیریهای اخیر در شهرهای کردنشین، مستقل از منافع و مصلحت اقلیم کردستان عراق، به مشی مبارزه مسلحانه روی خواهند آورد؟
مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران، پیش از توافق اتمی ایران و غرب به واشنگتن سفر کرد تا به گفته خودش به آمریکاییها در رابطه با سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه هشدار دهد، او معتقد است که توافق اتمی ایران و غرب باعث سرکوب بیشتر ملیتهای داخل ایران میشود، هجری در عین حال، در مصاحبهای تلویزیونی گفته است: «ما مدتی طولانی به خاطر حفظ منافع اقلیم کردستان دست از مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی کشیدهایم اما این روند نمیتواند برای همیشه ادامه داشته باشد.»
در روزهای اخیر برخی تحرکات نظامی علیه نیروهای جمهوری اسلامی در شهرهای مریوان، جوانرود و کامیاران انجام گرفت که به کشته شدن تعدادی از نیروهای طرفین منجر شد.
درباره احتمال آغاز جنگ مسلحانه احزاب کردستان ایران و تاثیرات آن بر حکومت اقلیم کردستان با عباس ولی، استاد علوم سیاسی دانشگاه بغازیجی استانبول، عمر بالکی، مسئول اطلاعرسانی حزب دمکرات کردستان، و حسن شرفی، معاون دبیرکل و سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران، گفتوگو کردهایم.
حکومت اقلیم و حضور کردهای ایرانی در قندیل
حزب دمکرات کردستان ایران اخیرا برخی از نیروهایش را به قندیل و منطقه کیلهشین در مرز ایران اعزام کرده است. حسن شرفی سخنگوی این در پاسخ به این سوال که آیا حزب دمکرات کردستان ایران قصد آغاز دوباره جنگ مسلحانه علیه حکومت ایران را دارد، به استفاده این حزب از همه شیوههای مبارزه با جمهوری اسلامی اشاره میکند و میگوید: «در حال حاضر، مشی مبارزه مسلحانه به شیوه گذشته مد نظر حزب دمکرات کردستان ایران نیست، اما استقرار پیشمرگهها در مناطق مرزی بیشتر به خاطر تماس با مردم در داخل کردستان ایران و انجام برخی کارهای تشکیلاتی است. مبارزه مسلحانه نیروی ویژه خود و تجهیزات نظامی ویژه خود را نیاز دارد. ما به این صورت در آنجا مستقر نشدهایم که این هدف را تعقیب کنیم.»
حسن شرفی: «در حال حاضر، مشی مبارزه مسلحانه به شیوه گذشته مد نظر حزب دمکرات کردستان ایران نیست،»
حسن شرفی در جواب اینکه آیا نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران با موافقت حکومت اقلیم کردستان در قندیل و کیلهشین مستقر شدهاند و آیا حضورشان باعث فشار جمهوری اسلامی بر حکومت اقلیم کردستان نخواهد شد گفت: «شاید حکومت اقلیم کردستان راضی به حضور ما در قندیل نباشد، اما ما تلاش میکنیم استقرار نیروهایمان در مرزهای ایران باعث فشار جمهوری اسلامی بر حکومت اقلیم کردستان نشود. این بدان معنا نیست که ما به خاطر مصلحت یک بخش از کردستان [اقلیم کردستان] از حقوق خودمان و مبارزات ۷۰ساله حزبمان در جهت اهداف مردم کردستان دست برداریم.»
حسن شرفی در مورد درگیری میان احزاب کردستان ایران با جمهوری اسلامی میگوید، این اقدامات ممکن است موجب تشدید فشارها بر اقلیم کردستان شود: «اما ما همیشه رعایت مسائل و منافع حکومت اقلیم کردستان را کردیم تا جایی که مصلحت آنها را بر منافع سازمانی خودمان ترجیح دادیم اما این نمیتواند برای همیشه باشد.»
او افزود، بیست سال است که مصلحت حکومت اقلیم کردستان را مدنظر قرار دادهایم و اکنون هم مد نظر قرار میدهیم، اما بهای این مد نظر قرار دادن هم باید مشخص بشود و زمان این هم باید بالاخره در یک جایی به اتمام برسد.
اما چرا احزاب کردستان ایران پس از دو دهه کنارهگیری از عملیات مسلحانه، در برههای بحث تحرکات نظامی را پیش میکشند که وضعیت اقلیم کردستان به دلیل جنگ با داعش و همچنین حمله ترکیه به پکک در قندیل حساستر شده است؟ عباس ولی، استاد علوم سیاسی دانشگاه بغازیچی استانبول در ترکیه و از نظریەپردازان کُرد، در پاسخ به این پرسش میگوید: «این موضوع ناشی از برآورد نادرست و غلط احزاب کردستان ایران از وضع موجود است، متاسفانه سیاست احزاب کرد تا سالهای ٢٠٠٤ و ٢٠٠٥ بر این استوار بود که حکومت آقای بوش همان کاری را که در عراق انجام داد در ایران هم تکرار خواهد کرد اما این اتفاق روی نداد. پس از آن صحبت از یک نوع انفجار داخلی کردند که شرایط بحرانی ایجاد کند ولی این هم به نتیجه نرسید.»
این استاد علوم سیاسی اعتقاد دارد که پس از توافق اتمی ایران و غرب، احزاب کردستان ایران به اشتباه خود در چشم داشتن به حمله نظامی خارجی یا وقوع انفجار داخلی پی بردند: «بنابراین شروع به نوعی تحرکات نظامی کردند که سنجیده نیست و نتیجه برآورد اشتباه و ارزیابی اشتباه از شرایط موجود هست و در بلند مدت هم نمیتواند دوام بیاورد.»
به نظر عباس ولی، احزاب کردستان ایران، استراتژی فعال در داخل برای به وجود آوردن یک جنبش سیاسی مدنی در کردستان را نادیده میگیرند و سیاست خود را روی کمک از خارج یا "انفجار در داخل" استوار کردهاند: «شاید بعضیها فکر کنند که دولت ترکیه به خاطر جنگ مسلحانه مجبور شد پای میز مذاکره با کردها بنشیند اما این فقط نتیجه جنگ مسلحانه نیست بلکه به دلیل بود که حزب کارگران کردستان در ترکیه توانسته است با فعالیت زیاد و عمیقی که در عرصه اجتماعی انجام داده، یک جنبش سیاسی نظامی را به یک جنبش اجتماعی فرهنگی گسترده تبدیل کند که نمیشود نادیدهاش گرفت، و این دقیقا همان چیزی است که احزاب کرد ایرانی آن را در برنامههای خود در نظر نگرفته و برای آن برنامهریزی نکردهاند.»
عباس ولی: «رهبران احزاب کردستان ایران هیچ وقت آیندهنگری و بینشی نداشتهاند که دریابد حرکت سیاسی نظامی بدون یک سیاست فعال نمیتواند پیش برود. اگر هدف این سیاست، گردش به یک حرکت عمیق و بسیار استوار و گسترده مدنی و اجتماعی نباشد، نمیتواند پیش برود.»
عباس ولی در انتقاد از رهبران احزاب کرد ایرانی به رادیو زمانه میگوید: «رهبران احزاب کردستان ایران هیچ وقت آیندهنگری و بینشی نداشتهاند که دریابد حرکت سیاسی نظامی بدون یک سیاست فعال نمیتواند پیش برود. اگر هدف این سیاست، گردش به یک حرکت عمیق و بسیار استوار و گسترده مدنی و اجتماعی نباشد، نمیتواند پیش برود.»
او یادآوری میکند که اگر در عراق مسئله کرد از طریق نظامی پیش رفت به دلیل جنگ سال ٢٠٠٣ آمریکا و عراق بود که تمام محاسبات و معادلات سیاسی را عوض کرد. احزاب کرد ایرانی هم فکر میکردند چنین چیزی در کشور روی میدهد که پیش نیامد، اوج موضوع "انفجار داخلی" هم، جنبش سبز بود که با شکست مواجه شد: «شروع جنگ مسلحانه ممکن است آسان باشد، اما ادامه آن بسیار مشکل است به این علت که جنگ مسلحانه در دنیای امروز، فقط در کوهستانها و به وسیله افراد و گروههای گریلایی نامنظم و یا جنگ منظم نیست، جنگ احتیاج به لجستیک دارد. در دنیای امروز این لجستیک است که جنگ را میبرد یا میبازد.»
این استاد علوم سیاسی در نقد جنگ مسلحانه این پرسش را طرح میکند که احزاب کرد ایرانی از کجا و چگونه لجستیک بلندمدت این جنگ را تهیه خواهند کرد و مهمتر آن که چه عوامل و ابزارهایی در اختیار دارند که بتوانند یک حرکت نظامی سیاسی را به حرکتی فرهنگی و اجتماعی مبدل سازند.
عباس ولی بر این نظر است که یکی از بزرگترین و اساسیترین مشکلات حرکت کرد ضعف رهبری، ضعف فکر استراتژیک و تئوریک و ضعف فکر سیاسی برای خواندن وضع و مطابقت سیاست با این اوضاع است.
این تحلیلگر نتیجه میگیرد که مشکل اساسی احزاب کردستان ایران این است که در کردستان عراق نشسته و در سنی که باید فعال باشند، تقریبا خودشان را بازنشسته کردهاند: «مسئله این است که رابطهای ارگانیک بین این احزاب و جمعیت کردستان ایران باقی نمانده و اگر باقی مانده فقط در نسلی هست که در حال اضمحلال و رفتن است. نسل جوان هیچ نوع رابطه ارگانیک با این تفکر سیاسی ندارد.»
اما عمر بالکی، مسئول اطلاعرسانی حزب دمکرات کردستان به رادیو زمانه میگوید این جمهوری اسلامی است که از ۳۶ سال قبل جنگ را به کردها تحمیل کرده است: «در واقع این احزاب کردستان ایران نیستند که اقدام به عملیات مسلحانه میکنند بلکه این جمهوری اسلامی است که باور به حق و حقوق اولیه مردم کرد، و به طورکلی حل مسئله تمام ملیتهای دیگر در ایران ندارد.»
عمر بالکی عنوان میکند که احزاب کردستان ایران و به ویژه حزب دمکرات کردستان، تنها برای جلوگیری از نابودی و دفاع از حقوق و آزادیهای ملت کرد در دوران پس از سقوط نظام شاهنشاهی، اقدام به دفاع مسلحانه کرده است.
مسئول اطلاعرسانی حزب دمکرات کردستان میگوید: «در سالهای اخیر تنها بخشی از مبارزه که آن هم مبارزه مسلحانه است کمتر و ضعیف شده است. ما در پنج یا شش سال اخیر، هفت نفر از فرماندهان و پیشمرگههای باسابقه خود را در درگیری و جنگ با رژیم ایران در داخل کردستان ایران از دست دادهایم و این به این معناست که به تحرکات نظامی خود ادامه دادهایم. البته درست است که این در مقایسه با عملیات دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ خیلی کمتر و ضعیفتر بوده است. اما مبارزه سیاسی و تشکیلاتی احزاب همچنان وجود داشته است.»
او در ادامه عنوان میکند که به غیر از تعرض جمهوری اسلامی به آزادیهای سیاسی و حقوق ملی مردم کرد، از لحاظ معیشی نیز زندگی مردم استانهای کردنشین غرب ایران همانند ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی نسبت به استانهای مرکزی ایران در پایینترین حد قرار دارد و خیلی از جوانهای کرد با داشتن مدارک عالی دانشگاهی مشغول کولبری در مرز هستند: «این عوامل باعث ایجاد نارضایتی شده و بسیاری از تحرکات نظامی که در داخل کردستان ایران روی میدهد به صورت خودش و از سوی مردم عادی و البته با حمایت و پشتیبانی احزاب کرد اتفاق میافتند.»
عمر بالکی این را میپذیرد که تحرکات احزاب کردستان ایران باعث فشار بیشتر جمهوری اسلامی بر اقلیم کردستان بشود: «اما تا کی ما باید تاوان مناسبات و منافع اقلیم کردستان را بپردازیم؟ عراق درگیر جنگ است، سوریه درگیر جنگ احزاب و گروههای متفاوت شده، نیروهای خارجی وارد منطقه شدهاند، جمهوری اسلامی در این آشوب و جنگهای سوریه و عراق نقش ایفا میکند. حتی اگر ما هم هیچ اقدامی انجام ندهیم، قطعا جمهوری اسلامی دست از دخالت در امور سیاسی و امنیتی اقلیم کردستان دست نخواهد کشید، هر جایی که جمهوری اسلامی وارد شود حتما در امور داخلی آنجا دخالت خواهد. اپوزیسیون کرد ایرانی که در لبنان نیستند، در یمن و سوریه نیستند، اما جمهوری اسلامی در همه آن جاها دخالت میکند.»
نظرها
کامران
من یه کردم و اعتقاد دارم اگرچه دولت ایران به طور کامل حقوق ملیت ها را رعایت نمی کند اما این امر فقط متوجه ملت کرد نیست و سایر ملیت های ایران چه ترک و لر و بلوچ و عرب نیز درگیر هستند ..دوما مبارزه ی مسلحانه به هیچ وجه نمی تواند موثر باشد ..احزاب کرد منتظر نباشند که با ایجاد یه مبارزه همه ی کردها اسلحه بردارن ..ابدا اینطور نیست و کسی دست به اسلحه نمی زند و ایجاد نا امنی و خیال سرنگونی ایران یه خیال باطل است و عواقب آن فقط دامنگیر مردم می شود ...این احزاب اگه به جای فرار در ایران می ماندند و از راه فعالیت سیاسی مطالبات مردم را دنبال میکردتد خیلی موفقتر بودند ...این احزاب نماینده ی مردم کرد نیستند و فقط دنبال منافع حزبی خود هستند و در دوران مبارزه شو فقط باعث ضربه به ملت کرد شدند ...اگر بر سر منافع حزبی نبود احزاب کومله و دموکرات به روی هم اسلحه نمی کشیدند و اگه راست میگفتند تو ایران میماندند و سرشون بالای دار میرفت تا مثل قاضی محمد الگو میشدند نه اینکه فرار کنند ...الان وضع خیلی عوض شده و با این درگیری هایی که در خاورمیانه هست هیچ کردی جنگ نمی خواهد...راهش اسلحه نیست .
پیام
ببینید قوم گرائی یک امری کاملا باطل است واینکه برای یک گوشه ازایران چندین حزب وگروه دسته تشکیل شود وهمه انها یک چیزرا بگویند ولی باهم هیچ همنشینی نداشته باشند نباید بفکر این باشند که کردهای ایران به انها بپیوندند من نمی دانم اینها (گروههای کردی ) چگونه قوم گرائی را با مارکسیسم وسوسیالیسم ترکیب کرده اند چون به هیچ کسی وهیچ استانی ازایران فکر نمی کنند بجر کردستان واین مایه بدبختی این گروهها است واصلا از سیاست هم چیزی سرشان نمی شود اگر میشد چرا بالاترین مقامشان رفت که با رژیم گفتگوکند وجانش را ازدست داد ولی عبرت نگرفتند ودوباره این کاررا کردند و دوباره نیروی مهم خودشان را ازدست دادند این نشان میدهد که کوچکترین اگاهی ندارند هم اکنون هم برخی مقاماتشان دراقلیم کردستان با جمهوری اسلامی گاهی مذاکره میکنند(فردی بنام خالدی) پس میتوان نتیجه گرفت که این گروهها ضعفهای بسیار بزرگی دارند وتحلیلهای بسیار غلط مثلا زبان کردی البته قابل احترام است چراکه درمجموعه زبانهای ایرانی است مثلا درسیستان وبلوچستان ایران هم 10 درصد زبانشان کردی است اما میراث پرقدرت ودامنه های عظیم زبان فارسی راندارد بخاطر همین بوده که درترکیه نتوانستند برزبان ترکی مغولی بی ریشه و بی ارزش ترکی استانبولی غلبه کنند وتسلط آنها را پذیرفتند وبه ترکی صحبت میکنند اما همین ترکی زیر سلطه زبان فارسی است به اعتراف دانشگاهیان درآنکارا ودیگرجاها نمی تواند کوچکترین درگیری با فارسی داشته باشد قبل از هرنوع فکری میدانند که دربرابر فارسی شکست میخورند اما همین ترکی و کردی درایران در همه سالها آزاد بوده ومیتوانستند به زبان خودشان صحبت کنند البته این بخاطر اقتدار وعظمت زبان فارسی است .
هورام
اولا جمهوری اسلامی عقلیت حل مسلە ملتهای غیر فارس ایران را ندارد و احزاب کرد اگر چه امروز توانایی حل مسله دمکراسی در ایران و احقاق حقوق کرد را ندارند اما وجود آنها و تشکیلات آنها برای روز مبادا بسیار ضروری است ضمن اینکه آنها یک سنبل برای حفظ هویت کردی در ایران هستند. دوما کرد یک قوم نیست ویک ملت است برخلاف آنچه پان ایرانیستها عنوان میکنند چرا که ملت یعنی زبان و آداب و رسوم مشترک یک گروه و کلمه ملت ایران در ذات خود غلت است و ملتهای ایران درست است و یا مردم ایران ضمن اینکه زبان کردی نسبت به زبان فارسی از خالصی بیشتری برخوردار است و به ندرت کلمات عربی و بیگانه وارد آنشده است برخلاف زبان فارسی.در رابطه با قدمت ادبیات کردی در ترکیه هم باید دانست که ادبیات کردی اتفاقا در ترکیه بسیار قدیمیتر از کردهای ایران است ملای جزیری و احمد خانی اشعار بسیار مشهوری دارند و زبان کردی در برابر زبان ترکی در ترکیه هرگز کم نیاورده اما یساستهای ظالمانه آتاترک کخ حتی حرف زدن به زبان ترککردی را ممنوع اعلام کرده بود باعث ضعف این زبان در ترکیه شده بود .اما امروزه زبان کردی همچنان در ترکیه زنده و در برابر ترکی قد علم کرده است . ضمنا در رده بندی زبانهای جهان زبان کردی بالاتر از زبانهای فارسی و ترکی قرار دارد.
سرباز ایران
نخست آنکه چیزی به نام ملیت الف و ملیت ب داخل ایران نداریم و تنها یک ملت داریم و نامش «ملت ایران» است و قومیتهای گوناگون ترک و فارس و کرد و عرب و بلوچ و ... داریم. دوم اینکه این گروه ها بهتر است خود را نماینده قوم کرد ندانند چرا که واقعا این نمایندگی رو ندارند. چند نفر دور هم جمع شدن و در توهمات خود نماینده قوم کرد هستند. متأسفانه احزاب کرد هنوز این ساده ترین فهم سیاسی را ندارند که مبارزه مسلحانه سبب فشار بیشتر بر مردمان کرد میشود و بهتر است این گروه ها مبارزه خود را به ایجاد جنبش سیاسی مدنی و نیز استقرار دموکراسی در ایران متمرکز کنند. اگر این گروه ها یا قوم کرد خواهان جدایی مسلحانه از ایران هستند، در این صورت همه کسانی که به یکپارچگی ایران اعتقاد دارند نیز سلاح به دست گرفته و تا آخرین نفس و آخرین قطره خون با آنها خواهند جنگید و این چیزی جز یک جنگ داخلی بزرگ برای همه مردمان ایران همراه نخواهد داشت ولی اگر جدایی مبتنی بر یک قانون اساسی ملی و بر اساس نظر مردم ایران (و نه بر اساس فرصت طلبی مانند آنچه که کردها در عراق به دنبال آن هستند. کردهای عراق پس از ایجاد بخش فدرال و با فشار به همه اقلیتهای غیرکرد ساکن در اقلیم کردستان نشان دادند که همه حرفهایشان درباره آزادی و دموکراسی دروغ است. تنها کردهای ترکیه راه درستی را در پیش گرفتند) صورت بگیرد، در این صورت قابل پذیرش است. در ضمن بهتر است این افراد سرنوشت بخشهایی که از ایران جدا شده اند را مطالعه ای بکنند و بدبختی آنها را ببینند و به فکر راه حل بهتری باشند. در پایان همه گروه ها و دسته جات که خواهان جدایی از ایران هستند هم باید بدانند که مبارزه مسلحانه برای جدایی از ایران چیزی جز نابودی آنها را در بر نخواهد داشت و این گروه ها باید برای حل مشکل به استقرار دموکراسی در ایران فکر کنند.
هلنا
این مصاحبه اشکالاتی دارد و با هدف زیر سئوال بردن مبارزه ملت کورد، علیه ظلم و ستم حکومت اسلامی انجام شده است. از جمله سئوالی که از آقای عباس ولی، پرسیده شده. این سئوالیست که عمداً و با هدف نفی مبارزات ملت کورد و احزاب پیشرو و آزادیخواه کوردستان مطرح شده. ما ملت کورد با افتخار از احزاب مبارز کوردستان حمایت می كنیم، چون اهداف آنها، اهداف ما هم هست. و برعکس آقای عباس ولی، من فکر میکنم که احزاب کورد، بخصوص حزب دمکرات در میان ملت کورد جایگاه خاص خودش را دارد. اما چون در نظام دیکتاتوری و ظالم ایران نمی توان آزادانه در این باره نظرسنجی انجام داد، آقای عباس ولی هم بدون مدارک کافی چنین حرفی می زنند. جای تأسف دارد که پرفسور عباس ولی، در مورد رهبرانی که تمام عمر خود را در راه مبارزه با دو رژیم شاهنشاهی و حکومت اسلامی در ایران سپری کرده اند، چنین اظهار نظر می کنند. سئوال اینجاست که خود آقای ولی برای ملت کورد چه کاری انجام داده است؟ چه پیشنهاد و پروژه ای عملی به احزاب کوردی داده تا آنها بدان جواب منفی داده باشند. و همینطور پرفسور عباس ولی در مقایسه ترکیه و ایران اشتباه می کنند. در ترکیه برای احزاب سیاسی، آزادی هست، حتی برای پ ک ک، که یک حزب مبارز، مسلح و مخالف دولت ترکیه است. در ترکیه می توان آزادانه از پ ک ک سخن گفت و عکس آقای عبدالله اوجالان رهبر پ ک ک را در دست داشت. ولی در ایران اگر جرم حمل عکس دکتر قاسملو، حبس ابد و اعدام است. در ایران، نه تنها برای ملت کورد، بلکه برای دیگر ملل ایرانی هم هیچ نوع آزادی برای تشکیل احزاب سیاسی و فعالیت مدنی وجود ندارد. حزب دمکرات کردستان ایران از بدو روی کار آمدن جمهوری اسلامی کوشید که مسئله کوردستان را از راه مذاکره و مسالمت آمیز حل کند، ولی جمهوری اسلامی خواسته ملت کورد را با توپ و تانک جواب داد. و حتی دکتر قاسملو، پیغمبر آشتی را سر میز مذاکره ترور کردند. به نظر من تنها راه سرنگونگی رژیم جنایتکار و تروریست اسلامی، مبارزه مسلحانه در کنار روشهای دیگر مبارزه است. این درست است که در مبارزه مسلحانه، لجستیک مهم هست، ولی وقتی ملتی با ایمان و باور به آزادی، و با عزمی راسخ مبارزه می کنند، بدون شک می تواند موفق شود. و ملت کورد با ایمان و باور علیه جمهوری اسلامی مبارزه می کند.
اریا
زنده باد کرد و کردستان
کارشناس ارشد مبارزه مسلحانه
هر کس خواهان جنگ با ایران است بهتر است به داعش بپیوندد. در دشمنی و کینه ورزی به رافضی ها ی ایرانی، در جنگجویی و در ثروت نظامی و لوژستیک هیچ گروهی به گرد داعش نمی رسد. در ضمن امتیاز مذهب هم که این روزها کولاک می کند برگی برنده ایست دیگد در دستان توانای داعش. این گوی و این میدان. تعارف بی تعارف
چریک فدایی ایران
توهمات اقوام ایرانی در اینکه واقعا ماهیت جداگانه ای از ایران عزیز دارند واقعا خنده دار است. آقای هورام لطفا معنی اینکه «در رده بندی زبانهای جهان زبان کردی بالاتر از زبانهای فارسی و ترکی قرار دارد.» چیست؟ در کدام رده بندی زبان کردی بالاتر از زبانهای فارسی و ترکی است؟ منظور از بالا و پایینی در رده بندی چیست؟ حالا احتمالا یک پان ترک هم میگوید که «در رده بندی زبانهای جهان زبان ترکی بالاتر از زبانهای فارسی و کردی قرار دارد.». واقعا مضحکه! خانم هلنا، لطفا توضیح دهید این پیغمبر آشتی شما چرا در زمان جنگ با کفتار حسین جانی که هزاران کرد را در داخل عراق قتل عام کرده بود، علیه ایرانی همکاری کرد و سبب کشته شدن بسیاری از هموطنان کرد ما شد که برای دفاع از میهنشان جنگیدند؟ و شما هم در این توهم باشید که ملتی جداگانه هستید! اصلا چینیهای آمریکا هم ملت چین هستند و باید از آمریکا جدا شوند! وافعا شگفت انگیزه که شماها این موضوع ساده رو هم متوجه نمیشید که مفهوم ایران با «قوم فارس» و «زبان فارسی» تعریف نمیشه و اصلا بدون کرد و عرب و لر و فارس و ترک و بلوچ و ... معنایی به نام ایران نداریم، ایران تنها یک وسعت جغرافیایی نیست لطفا بفهمید! آقای «کارشناس ارشد مبارزه مسلحانه»، ما اتفاقا منتظر روزی هستیم که شما به همراه رهبر آدمکش تروریستتان و نیز وجود کثیف داعشیان خیال حمله به ایران را کنید تا ببینید که چه به روزتان میکنیم. به نظرم باید یک بار برای همیشه حساب را با این گروه های تروریستی که خواهان جدایی مسلحانه هستند تا آخرین نفس جنگید تا عزاداری و مظلوم نماییشان تمام شود. هر کس به دنبال حقش است باید از طریق مبارزات مدنی وارد شود، والسلام نامه تمام!
کارشناس ارشد مبارزه مسلحانه
جناب چریک فدایی ایران، عجب بنده را خوب فهمیدی. نمره ی هوشیت بیست بدون دو. ولی شجاعتت 100
مجید
خدایا مارا از افراطی ها در امان نگه دار.انصافا فعالین مدنی آزربایجان همیشه مبارزه مسلحانه را رد کرده اند باید احسن گفت.درضمن هر زبانی برای خود احترامی دارد بهتر است نگیم کامله یا کامل نیس چون الان فک کنم زبان شناس که نداریم پس قضاوت نکنید و بهتر است هم اندیشی کیند نه مبارزه و این ناامنی در کردستان آزربایجان را ناامن خواهد کرد نه تران اصفهان را پس من نمیخوام
هلنا
آقا ـ خانم چریک فدایی! (هرچند که بعید است چریک فدایی باشید) من اصلاً از جدایی ملت کورد از ایران حرفی نزدم. گرچه اين حق هر ملتی است که سرنوشت خودش رو خودش تعيين کند. حاکمان ایران هر وقت به رأی ملت کورد احتیاج داشته باشند، چنین وانمود می کنند که کوردها اصیل ترین مردمان ایران هستند، ولی وقتی بحث حق و حقوق و آزادیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و ... به میان میاد، جواب کوردها اعدام و کشتن هست! ملت کورد دیگر هشیار است و این کلاها سرش نمی رود. برای اطلاع شما، در زمان جنگ ایران و عراق، ملت کورد و رهبرانشان و بويژه دکتر عبدالرحمان قاسملو، خدای ملت کورد، به رژيم خمينی گفت که اگر رژيم با "دمکراسی برای ايران و خودمختاری برای کوردستان" ایران موافقت کند، آماده ايم عليه رژيم ديکتاتور عراق بجنگيم. ولی جمهوری اسلامی خواسته های ملت کورد را با توپ و تانک و فتوای جهاد جواب داد. اين واقعيت دارد که چهارچوب جغرافيايی ايران بدون مليت های کورد، تورک، عرب، فارس و بلوچ و لر و ... معنايی ندارد. و ایران تنها وقتی عزیز خواهد شد که ثروت و امکانات و قدرت ... میان تمامی مردمانش (بدون تبعیض) تقسیم شود. نه اینکه فارس ها شهروند درجه یک باشند و کورد و ترک و ... درجه دو و سه و ... .
چریک فدایی ایران
جناب «کارشناس ارشد مبارزه مسلحانه»، هوش بنده صفر ولی منظور شما از «رافضی ایرانی» چیست؟؟؟ این حرف تحقیرآمیز از سوی وهابیان برای تحقیر ایرانیان است. بنده هنوز هم منظور شما رو نفهمیدم، لطفا توضیح دهید. به هر روی اگر قصد توهین به ایران و ایرانی نبود، از شما عذرخواهی میکنیم. پاینده ایران!
کارشناس ارشد مبارزه مسلحانه
خانم هلنا، ممکن است بفرمایید. کدام قومی در ایران خودش را فارس می خواند. این فارسی ی کتابی یا استاندار زبانی ست از قرنها پیش تدوین شده برای میانجیگری بین اقوام سر جاده ی ابریشم به ویژه مردم منطقه ای که به آن فلات ایران می گویند . این فارسی، زبان مادری هیچکسی نبوده است. ترکیبیست از عربی ، ترکی و پهلوی با دستور زبانی به شدت آسان و یکسان با کردی، لری، بلوچی، دری و تا اندازه ی زیادی آذری و کامن متفاوت با دستر زبان عربی. با گسترش جمعیت تحصیل کرده در ایران جدید، این زبان تدوین شده ، زبان مادری بسیاری از اقوام کشوری به نام ایران شده است. البته این نظر بنده در مخالفت با خواستهای اقوامی که خواهان ترویج و آموزش زبانهای خود هستند نیست. بر عکس. همه ی زبانها در یک کشور شبیه ایران، به نظر من می باید رسمی و پشتیبانی شوند. آنگاه زبان میانجی به احتمال فراوان، خود به خود، از جانب همه پذیرفته خواهد شد. کشور آفریقای جنوبی پس از پایان آپارتاید اقدام به رسمی کردن 13 زبان در آن کشور کرد ، ولی انگلیسی همچنان زبان میانجی مردمان آن مملکت است. در ضمن خانم هلنا، این دوست ما چریک فدایی ایران است. به گمانم شما لقب ایشان را با چریک فدایی خلق اشتباه گرفته اید. با احترم. منظور من از شوخی با چریک فدایی ایران این بود که بگویم که ایشان نباید نظر پیشین مرا که در حین جدی بودن به طنز و کنایه آمیخته بود، جدی می گرفتند . حتی لقب انتخابی من هم طنز است. البته طنزی تلخ. و گر نه بنده به هرچه ایشان بگویند سوگند می خورم که به جز سلامت و آشتی و آرامش چیز دیگری برای انسان، از هر گونه ، ملت و قومی باشد، آرزو نمی کنم.