ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

وقتی که بحث حصرخانگی به میوه نارس تشبیه می‌شود

آیا حصر رهنورد، موسوی و کروبی موضوع مهمی نیست؟ آیا رئیس دستگاه مجریه می‌تواند با بیانی ادبی و استعاری، از توضیح در باره سرنوشت این سه طفره برود؟ میوه اسارت این افراد کی می‌رسد؟

روحانی در نشست مطبوعاتی شنبه ۷ شهریور، در پاسخ به سئوالی درباره رفع حصر رهنورد، موسوی و کروبی گفت این موضوع را نباید زیاد تکرار کرد چون کسی سودی نخواهد برد. او افزود باید حوصله کرد تا مسائل در زمان مناسب حل و فصل شوند.

روحانی می‌گوید برخی مسائل هست که کار دولت نیست و دولت به تنهایی نمی‌تواند انجام دهد اما می‌تواند مقدمات و شرایط امر را فراهم کند.

گشایش فضای سیاسی و آزادی زندانیان از وعده‌های انتخاباتی روحانی بود. طرفداران روحانی در توجیه دست به عصا بودن او، رقابت‌های جناحی و انتخابات پیش‌رو را مطرح می‌کنند و احتیاط در رسانه‌ای کردن بحث آزادی افراد در حصر را شرط عقل می‌دانند. اما مرور گفتمان روحانی نشان می‌دهد که مسائل داخلی و توسعه سیاسی در اولویت‌های دولت یازدهم قرار ندارند.

توضیحات مبسوط روحانی در باره اقتصاد و سیاست خارجی در کنفرانس اخیر گویای جایگاه درجه چندم مسائل فرهنگی و حقوق بشری در استراتژی دولت یازدهم است. او از جمله گفت: «مسائل مهم‌تری در کشور وجود دارند و اقتدار یک نظام و دولت این است که بتواند سریع‌تر مسائلی چون برنامه هسته‌ای را نهایی کند.» به تعبیر روحانی، میوه را نباید زود چید و لازم نیست همه چیز را اعلام کرد.

آیا حصر چند ساله رهنورد، موسوی و کروبی موضوع مهمی نیست؟ آیا رئیس دستگاه اجرایی می‌تواند با ادبیات و استعاره، از توضیح در باره سرنوشت این سه نفر شانه خالی کند؟ میوه اسارت این افراد کی می‌رسد؟

«رادیو زمانه» در گفت‌وگو با تنی‌ چند از حقوقدانان و تحلیل‌گران مسائل ایران، موضع کژدار و مریز روحانی در باره «رفع حصر» را بررسی کرده است.

مهرانگیز کار - حقوقدان، فعال اجتماعی

آقای روحانی اولویت را به مسائل اقتصادی می‌دهد نه حقوق بشری. از زمانی که ایشان رئیس جمهور شد تحولی در وضعیت حقوق بشر اتفاق نیفتاد و بدتر هم شد. این استدلال که موضوع حقوق بشر در حیطه اقتدار ایشان نیست می‌تواند درست باشد و نباشد. چون در مواردی این اقتدار را داشته و پیش‌تر هم قول‌هایی داده بود.

این‌که پس از ورود به مسائل اجرایی، اولویت آقای روحانی مسائل حقوق بشری نیست، به خودش مربوط است اما برای هر مقامی که می‌خواهد در شرایط امروز ایران نزد مردم اعتماد بیشتری کسب کند، باید حقوق بشر و رفع حصر اولویت باشد.

این که به وقتش مسائل را طرح کنیم، استدلالی است که از زمان آقای خاتمی با آن آشنا شدیم. در هر موردی که مطالبه‌ای از اصلاح‌طلب‌ها و دولت اصلاح‌طلب‌ طرح می‌شد، این گونه استدلال می‌‌کردند که چون تندروها همیشه آماده حذف ما هستند، باید طوری حرف بزنیم و موضع‌ بگیریم که چنین نشود. اما اگر قرار باشد ملتی به طور جاودانه چنین توجیهاتی را بپذیرد هیچ تحولی روی نمی‌دهد.

الان دو سال از روی کار آمدن روحانی گذشته و همیشه آن بخش‌هایی که می‌گویند ما میانه‌رو هستیم و عقل و تدبیر را مبنا قرار می‌دهیم، چنان دست به عصا راه رفته‌اند که تغییری در اوضاع سیاسی کشور و در توسعه سیاسی و وضعیت اقتصادی اتفاق نیفتاده و روز به روز بدتر هم شده است. استدلال می‌شود که به خیلی حرف‌هایی که مسئولان تراز اول کشور می‌زنند نباید اهمیت داد چون مصرف داخلی دارد. اما این بازدارنده است و همه را گمراه می‌کند و کسی نمی‌داند بالاخره کدامیک از چیزهایی که اعلام می‌کنند واقعیت است و کدام مصرف داخلی دارد و کدام برای راضی نگاه داشتن این یا آن جناح است و این معمایی شده برای مردم و حتی الان در سیاست خارجی هم برای مردم جهان باعث پرسش شده است.

شیرین عبادی - حقوقدان، فعال حقوق بشر

مشکل من با سخنان آقای روحاني بيشتر ناظر به اين قسمت است كه می‌گویند «لازم نيست همه چيز را اعلام كنيم.» متأسفانه اگر مسائل مهم در جمهوری اسلامي به مردم اعلام نمی‌شود و اگر موضوعی در رسانه‌ها انعكاس پيدا كند ناشی از اختلافات درون گروهی است كه نمونه بارز آن افشای مطالب مربوط به فساد مالی دستگاه‌های اداری است كه وقتی هم افشا می‌شود، باید به گفته مقامات عالی‌رتبه در مورد آن سر و صدا نشود. يعنی همه سكوت كنند تا مبادا نظام تضعيف شود. در مورد مسأله حصر هم بر همين روال است. اگر اقداماتی صورت گرفته چرا مردم نبايد در جريان باشند؟ اساس اين حكومت بر سانسور است و آنقدر اين مسأله تكرار شده كه تبديل به رویه و يك امر عادی شده است.

آقای روحانی در همین نشست خبری گفته‌اند: «اگر كسی خطا يا اشتباهی كرد بايد قانون نسبت به او اجرا شود.» و سئوال من به عنوان يك حقوقدان اين است كه چه کسی اشتباه كرده؟ آيا زندان خانگی رهنورد، موسوی و كروبی بدون تشكيل پرونده و تفهيم اتهام و بدون دستور قضائی اشتباه نيست؟ مگر طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌توان كسی را بدون دادرسی و امكان دفاع چند سال به زندان انداخت؟ پاسخ بسيار واضح است و اينكه چه كسانی و چه افرادی مرتكب خطا شده‌اند نيز معلوم است. حداقل اگر برای مردم كه هميشه نامحرم هستند مشخص نباشد برای آقای رئيس جمهور كه قبل از تصدی اين شغل هم عضو شورای عالی امنيت ملی بوده‌اند كاملاً واضح و مشخص است. یعنی ايشان می‌دانند كه چه فرد يا افرادی خطا كرده‌اند و سه نفر را بر خلاف قانون به زندان انداخته‌اند.

حال سئوال من آن است كه چرا قانون در مورد خطاكاران اجرا نمی‌شود؟ و چرا بايستی برای اجرای قانون و عدالت صبر كرد و به قول ايشان "ميوه را نبايد زود چيد". يك سال، دو سال، ۱۰ سال، معيار "زود" چيست؟ آيا ايشان منتظر مرگ اين سه نفر يا مرگ رهبر هستند تا مسأله حل شود؟

نعمت احمدی - حقوقدان، روزنامه‌نگار

باید به ترکیب قانون اساسی و شکل‌بندی مراکز تصمیم توجه کرد. اصل ۱۰۰ قانون اساسی اختیارات زیادی برای مقام رهبری تعیین کرده اما در عین حال شورای‌ عالی امنیت ملی هست، مجمع تشخیص مصلحت نظام هست و حتی مراجعی مثل نظام رهبری هست. به این قرار تکثر مراکز تصمیم‌گیری داریم. این که آقای روحانی از واژه کال بودن استفاده می‌کند به تکثر مراکز تصمیم‌گیری ربط دارد. این که میوه کی می‌رسد، خودش بهتر می‌داند که چه کسی مخالف است و چه کسی موافق.

اما چرا موضوع مهم نباشد؟ باید پاسخ داده شود چرا کسی که نخست‌وزیر دوران جنگ بوده و پرونده پاکی دارد در حصر به سر می‌برد.  این آدم که طبق آمار رسمی وزارت کشور ۱۴میلیون رأی آورده، مگر می‌شود برای مردم مهم نباشد؟ کروبی آن همه پست‌های مهم از ریاست مجلس و ریاست بنیاد شهید داشت. در انتخابات ریاست جمهوری چند میلیون رأی آورد. حالا بگذریم که لر بود رفت خوابید، بیدار که شد از نفر دوم تبدیل شده بود به نفر آخر. تا روزی که مقام رهبری دستور منع راهپیمایی‌ها را داد، تظاهرات عظیم در ایران بود، پس این همیشه مهم بوده برای مردم و روحانی هم در انتخابات تعهد کرده بود که مسأله را پیگیری کند.

عیسی سحرخیز- تحلیل‌گر سیاسی، روزنامه‌نگار

یکی از وعده‌های انتخاباتی‌ آقای روحانی بحث رفع حصر بود و از آن طرف هم خواسته‌ها و مطالبات مردم روی آزادی بانو رهنورد و مهندس موسوی و آقای کروبی و آزادی زندانیان سیاسی دیگر بسیار بالاست. الان دو سال از دولت یازدهم گذشته و این دولت دیگر در سرپایینی قرار دارد. ایشان با توجه به در پیش بودن انتخابات آتی در شش ماه دیگر، به مردم  وعده و امید می‌دهد که می‌توان از طریق صندوق‌های رأی پیشرفت و تحول ایجاد کرد.

آقای روحانی این را درک می‌کند و می‌داند اگر چنین ماجرایی اتفاق نیفتد دو حادثه پیش می‌آید. اول میزان مشارکت پایین می‌رود که خود خامنه‌ای هم خیلی روی آن حساس است و دوم این که باید کاری کند که در مجلس آینده تغییر نسبت‌ها انجام شود و جریان تندرو را حذف کند و جریان میانه را پیش ببرد.  روحانی این را هم می‌داند که اگر نتواند مسأله حصر را حل کند جایگاهی در انتخابات آینده نخواهد داشت و مردم می‌گویند این فرمالیته است و رئیس جمهور ناتوان است پس چرا برویم شرکت کنیم... از این زاویه مهم است و هر چه زمان می‌گذرد فشار افکار عمومی روی رئیس جمهور بیشتر می‌شود.

در مورد تعبیر میوه کال، در سیاست نمی‌شود در این مورد صحبت کرد؛ به ویژه که تصمیم را یک نفر باید بگیرد که خامنه‌ای است. روند امور نشان می‌دهد که این موضوع قابل دوام نیست و نمی‌تواند ابدالدهر باشد اما کسی نمی‌تواند در مورد زمان آن چیزی بگوید. من بدبین نیستم اما فکر نمی‌کنم که رسیدن این میوه بسیار سریع باشد به خصوص که تصمیم گیرنده یک فرد است و نمی‌دانیم چه مبناهای شرعی و اصولی و قانونی را در نظر می‌گیرند.

 عبدالکریم لاهیجی - حقوقدان، فعال حقوق بشر

گفته‌های روحانی متضاد است. در ارتباط با انتخابات مجلس می‌گوید مسئولیت اجرای قانون اساسی را بر عهده دارد و مسئولیت خودش را انجام می‌دهد اما وقتی صحبت از حقوق مردم و مسأله حصر می‌شود، از مسئولیت‌های قانونی خودش شانه خالی می‌کند. بالاخره او به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی باید روشن کند که آیا مسئولیت حصر موسوی و همسرش و کروبی با یک مقام قضایی بوده یا نه.

حصر این سه نفر از مصادیق بازداشت‌های خودسرانه است. یک مرجع غیرقضایی چند سال است این سه را از حق آزادی محروم کرده و این اقدام مغایر قانون اساسی است. روحانی که مسئول اجرای قانون اساسی است، حتی نمی‌گوید مرجع این اقدام کیست.

در مورد این که وقت چیدن این میوه فرا نرسیده باید گفت این حرف مال وقتی است که آقای روحانی بخواهد نقش میانجی یا داور را ایفا کند و دنبال راه‌حل باشد تا آتش نزاع بین طرفین مشتعل نشود. اما کسی که باید این نقش را داشته باشد، خامنه‌ای است نه روحانی. روحانی خودش طرف دعواست و رئیس جمهور مملکت است و نمی‌تواند از مسئولیت‌هایش از جمله اجرای قانون اساسی شانه خالی کند.

فریده غیرت - حقوقدان، فعال حقوق زنان

رفع حصر را آقای روحانی در فعالیت‌های انتخاباتی وعده کرد. این درست است که موضوع به قوه قضایی مربوط است و مستقبما به رئیس قوه اجراییه ربط ندارد اما روحانی مسئول اجرای قانون اساسی است و نگهداری این سه نفر در حصر خانگی بدون هیچ حکم قضایی و این که مرجع آن معلوم نیست، سئوالی عمومی است. از او توقع می‌رود که نسبت به حل این معضل اقدام کند.

ما می‌شنویم که اقداماتی هم کرده اما می‌فرمایند این به تشکیلات دیگری مربوط است که تصور می‌کنم منظورش این است که قوه قضاییه باید جواب بدهد. هیچ حکمی در باره این‌ها وجود ندارد و همه طلب می‌کنند که دستکم روحانی مسئله این حکم را روشن کند.

در قانون ما چیزی به نام حصر وجود ندارد هر چند سابقه حصر کم نیست.  البته حصر سابقه تاریخی دارد. از قدیم  کسی را که می‌خواستند طرد کنند خانه‌نشین می‌کردند. امیرکبیر بود، مصدق بود، و در دوران اخیر آیت‌الله منتظری حصر خانگی بود اما حرف ما این است که ما طبق مجوز قانون، چنین چیزی نداریم. باید اعلام کنند و راحت بگویند طبق ماده فلان و فلان محکوم شده‌اند.

رضا علیجانی، تحلیل‌گر سیاسی، روزنامه‌نگار

به نظر من روحانی جواب‌های دیپلماتیک داد و به قول ورزشکارها در بازی وقت‌کشی کرد. صحبت‌های ایشان تکراری بود و این که انجام برخی چیزها خارج از وظایف قانونی ماست و باید صبر کرد. اما نکته جدید این بود که اولین مرتبه و دو بار با جملات مشابه تکرار کرد که این نباید تبدیل به شعار دایمی شود. در واقع او ناخرسندی‌اش را از یادآوری این موضوع و تکرار این پرسش اعلام کرد. این اولین مرتبه بود که نارضایتی از شعار رفع حصر را اعلام کرد آن هم به طور علنی و شاید این را برای عرضه به رهبر گفت. به این طرفی‌ها هم پاسخ دیپلماتیک داد که باید صبر کرد شاید تا دو سال دیگر هم میوه نرسد. به نظر من رفع حصر به بیشتر از دو سال دیگر و بعد از پایان دوره ریاست جمهوری روحانی می‌کشد.

طرفداران افراطی روحانی توجیه می‌کنند که او پشت صحنه مشغول است. بالاخره همیشه یک موضوعی هست که می‌توان وظایف را به تعویق انداخت. یک موقع کمبود آب است، یک موقع انتخابات است، یک موقع مذاکرات هسته‌ای است... باید از طرفداران افراطی روحانی پرسید این که می‌گوید موضوع حصر نباید مسئله دایمی کشور شود یعنی چه.

روحانی مثل هاشمی، موضوعش توسعه اقتصادی و بهبود روابط خارجی است که البته مثبت است اما به توسعه سیاسی اهمیت نمی‌دهد و اولویتش این نیست و معضل این رویکرد این است که متوجه ارتباط توسعه اقتصادی و سیاسی با هم در ایران نیست. تجربه نشان می‌دهد در کشورهای نفتی که مستعد فساد ساختاری هستند و قدرت متمرکز دارند، توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی امکان‌پذیر نیست.

اگر در کشورهای فاقد درآمد نفتی چنین امری میسر باشد، این در خاورمیانه ممکن نیست و توسعه اقتصادی هم به بن‌بست می‌رسد. در ساختار اقتصاد ایران، بین ۴۰ تا ۶۰درصد چرخه امور در اختیار نهادهای زیر نظر رهبری است که هر چند از بودجه عمومی استفاده می‌کنند، اما نه گزارشی به دولت می‌دهند نه برنامه دولت را می‌پذیرند نه مالیات می‌دهند و نه تحت هیچ نظارتی هستند. وقتی آزادی بیان و مطبوعات نباشد که رسانه‌ها اجازه ورود به اعماق فساد را بیابند، توسعه اقتصادی هم سرابی بیش نیست.

علی کشتگر - تحلیل‌گر سیاسی

هر ناظر آگاه مسائل ایران می‌داند که حصر این سه نفر به فرمان خامنه‌ای آغاز شده و ادامه یافته و تنها اوست که می‌تواند درباره سرنوشت آنان تصمیم بگیرد. ناطق نوری اخیرا گفت که مساله حصر در اختیار رئیس جمهور نیست و "مقامات عالی نظام" در این باره تصمیم می‌گیرند. (نقل به معنی)

از رئیس جمهوری که گویا جزء "مقامات عالی نظام" نیست و اهل بسیج رای‌دهندگان و تکیه بر حمایت آنان برای پیشبرد وعده‌های انتخاباتی نیز نیست، چه‌ کاری جز تکرار حرف‌های دوپهلو و بی‌خاصیت ساخته است که رهبر را نرنجاند؟ اصلا آیا به راستی روحانی علاقه‌ای به پایان حصر دارد؟ پیشینه روحانی و رفتارشناسی او در دو سال گذشته گواهی می‌دهد که علاقه‌ای به توسعه سیاسی ندارد و فقط خواهان انتخابات رقابتی در حدی است که نمایندگان میانه‌رو و اصلاح‌طلبان حکومتی هم‌سو با او از صافی شورای نگهبان عبور کنند.

روحانی در انتخابات خرداد ۹۲ میوه رسیده جنبش سبز را با وعده تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی و پایان حصر چید و قطعا در آینده نیز با توجه به فضای سیاسی و ویژگی‌های کنونی جامعه ایران دوباره از درخت جنبش سبز میوه خواهد چید، اما میوه پایان حصر همچنان نارس خواهد ماند.

مساله حصر و پایان آن برای جامعه مدنی و دموکراسی‌خواهان ایران مساله بسیار مهمی است، اما همان‌گونه که روحانی بطور ضمنی اشاره دارد برای او چندان مهم به‌نظر نمی‌رسد و کارهای مهم‌تری وجود دارد. راستی چرا کاری که فقط در صورت تقویت جامعه مدنی و گسترش و تعمیق جنبش دموکراسی خواهانه ممکن می‌شود باید از کسی طلب کنیم که هرچند در شرایط نبود آزادی های سیاسی و در رقابت میان جناح‌ها با رای مردم به ریاست جمهوری رسیده، اما در ساختار حقیقی قدرت مسلوب‌الاختیار است؟ زمان پایان یافتن به حصر رهبران مقاوم جنبش سبز بیش از هرچیز تابع ظرفیت و تحرک جامعه مدنی است.

 حسین باقرزاده - فعال سیاسی

تمثیل آقای روحانی از مسئله حصر زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی با عبارت «میوه را نباید زود چید» قابل توجه است. یک مفهوم این سخن آن است که موضوع باید سیر طبیعی خود را طی کند و هیچ گونه دخالتی در زمان آن نمی‌‌توان کرد. با توجه به این که گفته شده که حصر به دستور آقای خامنه‌‌ای صورت گرفته است و رفع آن نیز به رضایت ایشان بستگی دارد، آیا تعبیر آقای روحانی به این معنا است که قدرت عمل آقای خامنه‌‌ای رو به تحلیل است و در طی زمان به نقطه‌‌ای خواهد رسید که (چه آقای خامنه‌‌ای بخواهد یا نخواهد) این قدرت عملا محو می‌شود؟ و مسئله حصر مانند سیبی است که وقتی برسد درخت دیگر توان نگهداری آن را ندارد و می‌‌شود آن را به راحتی چید و یا خود به خود از قید شاخه آزاد می‌‌شود و به زمین می‌‌افتد؟ آیا آقای روحانی در مورد آقای خامنه‌ای چیزهایی می‌داند که ما نمی‌دانیم؟

هم‌چنین، معلوم نیست آقای روحانی که بارها بر اجرای قانون و به خصوص قانون اساسی تأکید ورزیده است، الزامات و اصول این قانون را بر چه اساسی دسته‌بندی و الاهم فالاهم می‌‌کند. به نظر می‌‌رسد آقای روحانی از همان نظام ارزشی حاکم پیروی می‌‌کند که بر اساس آن، حقوق حاکمان در قدرت مهم‌‌تر از حق هر شهروند دیگر و حتی حاکمان خارج از قدرت است. موسوی و کروبی و رهنورد در قدرت نیستند و بنا بر این حقوق آن‌‌ها هم از دید آقای روحانی اهمیتی ندارد و می‌شود فعلا آن را ندیده گرفت.

این امر نه تنها بر خلاف سوگند ایشان و وعده‌‌های انتخاباتی است، که حتی با سایر تأکیدات امروزین ایشان هم نمی‌‌خواند.  ایشان گفته است که «در انتخابات به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی به وظیفه‌ام عمل خواهم کرد. حالا ممکن است برخی خوشحال شوند و برخی نشوند.»  و پرسیدنی است که چرا این تأکید فقط در مورد انتخابات صادق است و نه موارد دیگر قانون اساسی؟

عطا هودشتیان - استاد علوم سیاسی

در وضعیت کنونی، با علم به اینکه انتخابات مجلس بسیار نزدیک است، آزادی رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی، بی تردید به نفع اصلاح‌طلبان تمام می‌شود و دست بازنده را جناج تندروی نظام خواهد داشت. حال آنکه تلاش جناح تندرو که گردش اصلی امور را در دست دارد، آرایش نیروها به نفع خود در مجلس آینده است. از این‌رو آزادی رهبران جنبش سبز شعاری‌ست که نمی‌تواند پیش از برگزاری انتخابات مجلس متحقق شود. و اگر به احتمالی چنین شود، باید یقین داشت که در آن صورت جناح حاکم رای به پیش‌روی اصلاح‌طلبان در سیاست‌های داخلی داده است. این امر به‌نظر ناممکن می‌رسد و به این واقعیت عملی بی‌تردید حسن روحانی نیز آگاه است. روحانی از این رو شعاری را که قابل تحقق نیست نمی‌دهد و از صبر و تحمل، و در سخنان اخیرش از "تعامل و تحمل" می‌گوید. در سرزمین استبداد و تیغ و شلاق، کنایه‌ها جای صراحت کلام را می‌گیرند.

روشن است که یک ماموریت اصلی دولت روحانی حل مسئله اتمی با غرب بوده است. اما برای باز کردن کدام مشکل؟ برای گشودن مشکل اقتصادی. اگرنه انگیزه آقای خامنه‌ای و جناح تندروی حاکم، در حل مسئله اتمی ایجاد یک رابطه حسنه با غرب نبوده است.

در برابر این دو معضل بزرگ، یعنی مسئله اتمی و مشکل اقتصادی که اولویت‌های اصلی دولت روحانی (و جناح رادیکال حاکم بوده است)، آزادی رهبران دربند جنبش سبز، در عمل و در حال حاضر هیج اولویتی برای این دولت نداشته و در آینده نزدیک هم نخواهد داشت. آقای خامنه‌ای و جناح رادیکال حاکم تنها بر سر این دو اولویت است که - با وجود برخی مخالفت‌ها، اما - در نهایت از دولت روحانی دفاع می‌کنند. دولت روحانی نیز علی‌رغم برخی تفاوت‌های درونی با آن جناح، اما، آنقدرها سر نزاع مستقیم با رهبری ندارد. هنوز یک شعار اصلی دولت او در خاطره‌ها ثبت است: آرامش!

به همین دلیل است که آقای روحانی در مصاحبه مطبوعاتی روز ۲۹ اوت، پس از تکرار آن‌همه سخنان همیشگی، زمانی‌که از موضوع حصر رهنورد و موسوی و کروبی سخن به میان آمد، عبارت "میوه نارس" را به‌ کار برد. این بی‌تردید یک لکنت زبان نیست. با این سخن، او آب پاکی را روی دست همگان ریخت که بگوید که در حال حاضر کاری از دست دولت در زمینه آزادی موسوی و کروبی ساخته نیست.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • hasani

    کلید بنفش زنگ زد؟!

  • روزبه

    این میوه کی میرسه وقتی اونا مردن؟

  • جمهوریخواه

    وقتی‌ پنج ملیون در پایتخت بیرون میایند و فریاد میزنند "رای من کو" یا "موسوی رای منو پس بگیر"، میتوانند در هر کشوری نظام سیاسی آن را سرنگون یا تعویض کنند جز ایران. مدیریت سیاسی جنبش سبز آنقدر ضعیف بود و غلو آمیز بزرگ نشان داده شد که حتا مردم عادی هم از این بی‌ عرضگی و ناتوانی سران معترض آن خسته شده و به خانه‌هایشان برگشتند زیرا این سران محترم پس از سالها چانه زنی‌ در هرم قدرت , در راس نظام بودن و جأ زدن در زمان لازم و حیاتی، ارزش این را نداشتند که مردم ایران برای آنها هزینه کنند و جان خود را ببازند. آنها فرصت تاریخی داشتند که نتوانستند از آن استفاده کنند، پس بیش از این, مردگان سیاسی را زنده جأ نزنید لطفاً !!!

  • عباس

    "کروبی آن همه پست‌های مهم از ریاست مجلس و ریاست بنیاد شهید داشت. در انتخابات ریاست جمهوری چند میلیون رأی آورد. حالا بگذریم که لر بود رفت خوابید، بیدار که شد از نفر دوم تبدیل شده بود به نفر آخر." این جمله ی آقای نعمت احمدی،حقوقدان است نه یک جوک وایبری یا یک جمله کوچه بازاری!

  • صادق

    از کی تا حالا روحانی اصلاح طلب شده؟ مگر هر کسی که برای به دست آوردن رای بیشتر، یک سری شعار داد که به اصلاح طلبی شباهت دارد، اصلاح طلب محسوب می شود؟ این گول زدن جامعه یک رسمی شده برای کسانی که می خواهند به قدرت برسند ولی از طریق جناح راست نمی توانند اینکار را بکنند. پس تنها راهی که می ماند استفاده ابزاری است از مسئله اصلاح طلبی که کورسوی امیدی برای مردم ایران برای رهای از استبداد بوده ، روحانی نه سبقه آزادی خواهی دارد و نه در این دو سال نشانه ای از این رویکرد داشته، پس مردم بیهوده گول این بازی های دورغ را نخورند

  • مینا جان

    یعنی باز هم کسی میخواهد بعد از دیدن اینهمه دروغ از حسن کلید باز تلک تلک پاشه بره پای صندوق رای؟؟؟ یعنی دیگه اینه فراتر از خوش خیالی، که دروغ بزرگ است که فکر کنیم در جمهوری آپارتاید اسلامی میشه با رفتن پای صندوق رای چیزی را تغییر داد. جز رفتن زیر بار چند تن دروغ و تزویر جدید. چنانکه همین چند سال دولت روحانی دیدیم.