آوارگان سوری، همسایگان و شیوخ ثروتمند عرب
کشورهای حوزه خلیج فارس کنوانسیون ژنو را امضا نکرده و تنها ۹۰۰میلیون دلاربرای کمک به آوارگان سوری پرداختهاند؛ مبلغی که در قیاس با بودجه نظامی ۸۰میلیارد دلاری عربستان اعانهای بیش نیست.
عبدالله کردی که همسر و دو فرزندش را در فاجعه عبور از دریا از دست داد، در روز خاکسپاری اعضای خانوادهاش گفت: «میخواهم دولتهای عربی سرنوشت ما را ببینند و کاری کنند تا جلوی تکرار چنین فجایعی گرفته شود.»
پیام عبدالله کردی پیش از همه متوجه کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس بود. قطر، امارات متحده، بحرین، عمان، کویت و عربستان سعودی میتوانستند و میتوانند با سرمایههای هنگفتی که دارند، کمکی به «برادران دینی» خود بکنند. اما عفو بینالملل در بیانیهای مینویسد: «شش کشور حاشیه خلیج فارس، هیچ کمپ یا مرکزی برای پذیرش آوارگان سوری ندارند.»
هیچیک از این کشورها، کنوانسیون ژنو را امضا نکرده است. این کنوانسیون درسال ۱۹۵۱ کشورها را موظف کرده که آوارگان جنگی و افراد تحت پیگرد سیاسی را امان بدهند. اما آنها همان کاری را میکنند که قبلا هم کردهاند: پولی به عنوان اعانه میدهند.
کل این کشورها ۹۰۰ میلیون دلار برای کمک مالی به آوارگان سوری اختصاص دادهاند. تازه این مبلغ در مقایسه با کمک مالی سایر کشورها ناچیز است. به طور نمونه، امریکا چهار برابر این شش کشور به صندوق کمک به آوارگان سوری پرداخته است.
در مقایسه با اعانه یاد شده، بودجه نظامی عربستان سعودی در سال ۲۰۱۵ متجاوز از ۸۰ میلیارد دلار است که بالاترین بودجه نظامی در خاورمیانه به شمار میرود.
گاهی منافع سیاسی موجب کمکهای «بشردوستانه» میشوند. مثلا وقتی در سال ۲۰۱۱ پناهجویان لیبیایی به تونس رفتند، قطر در ساخت کمپهای اقامتی در تونس رکورد زد. علت امر البته همبستگی با آوارگان نبود بلکه نشان دادن مودت قطر با اخوانالمسلمین و سرمایهگذاری برای روابط آتی بود.
در نوار غزه هم وضعیت به همین منوال است. امیران و شیوخ کشورهای خلیج فارس به مناطق فلسطینی میروند؛ نه برای کمک به مردم بلکه برای تامین مالی حماس با میلیونها دلار پول. ۷۰درصد کوبانی در خلال محاصره و جنگ و گریز با داعش تخریب شده اما حتی یک دلار هم از سوی کشورهای ثروتمند عربی برای بازسازی آن اختصاص داده نشد. این رفتار نشاندهنده دوگانگی اخلاقی این کشورهاست.
کشورهای ثروتمند خلیج فارس مقرراتی برای صدور ویزا دارند و برای نیروی کار خارجی تسهیلاتی قائل میشوند اما این دردی را از جنگزدگان سوری یا عراقی دوا نمیکند زیرا نیروی کار آنها زیر بار همان شرایط بردهوار کارگران پاکستانی، هندی یا فیلیپینی در عربستان یا قطر نمیرود.
قطر و عربستان سعودی، به طور آشکار و پنهان، جانب داعش را به عنوان پرچمدار مبارزه با اسد در برابر گروههای سنی و شیعه و کرد گرفتهاند. داعش حالا میراث فرهنگی سوریه را نابود میکند. پیامی که متوجه داخل و خارج این کشور میشود و معنای آن این است که «ما به قلب فرهنگی سوریه زدهایم.»
در عوض کشورهای حوزه خلیج فارس در کمک مالی و نظامی به مخالفان بشار اسد به شدت فعالاند. به عبارت دیگر، این کشورها در حالی به سرنوشت آوارگان بیاعتنا هستند که خودشان جزئی از صورت مسئله جنگ داخلی در سوریه هستند.
قطر و عربستان از این هم میترسند که مبادا ورود انبوه آوارگان سوری به شیوع رادیکالیسم و اسلام ستیزهجو در کشورهایشان منجر شود.
آوارگان سوری از طریق کشورهای همسایه راحتتر میتوانند خود را به اروپا برسانند تا به کشورهای حوزه خلیج فارس. قشر متوسط سوریه با اوجگیری جنگ داخلی توانست دار و ندار خود را جمع کند و با خودرو رهسپار اردن، لبنان و ترکیه شود. اینجا دلالها و قاچاقچیها میتوانند آوارگانی را که دستشان به دهانشان میرسد با پول از مدیترانه رد کنند و به اروپا برسانند.
شبکه اطلاعاتی «مهاجران» اعلام میکند که تنها در پانزده سال گذشته حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سراسر جهان به طور قاچاق وارد کشورهای دیگر شدهاند و این به معنای ۱۶ میلیارد یورو پول برای دلالهاست.
اردن، مصر، لبنان یا عراق ثروت چندانی ندارند اما به دلیل همسایگی و سادگی دسترسی میزبان میلیونها سوری شدهاند. لبنان به تنهایی یک میلیون و ۲۰۰هزار پناهجوی سوری را پذیرفته و این در حالی است که جمعیت خود این کشور چهار میلیون نفر بیشتر نیست.
ترکیه میزبان نزدیک دو میلیون آواره سوری است. این نوعی نگرانی را برای دستگاه دولتی ترکیه ایجاد میکند که اقلیت دیگری در کنار کردها در این کشور شکل بگیرد.
اردوغان، رئیس جمهور اسلامگرای ترکیه که متهم به حمایت تلویحی از «دولت اسلامی» است، ایران و روسیه را مسئول بحران پناهندگی در اروپا میخواند. داود اوغلو، نخست وزیر ترکیه اما همزمان به اروپا به خاطر سهم «اندک و مسخره» در پذیرش پناهندگان تاخته است.
در کشور کوچک لبنان از میان هر چهار نفر، یکی سوری است. اگر قرار باشد چنین وضعیتی در آلمان ایجاد شود، باید تعداد پناهجویان پذیرش شده سوری در این کشور به ۲۰ میلیون نفر برسد. همین نسبت اگر در اتریش رعایت شود، باید دو میلیون آواره سوری در اتریش اسکان یابند.
در اردن هم ۶۳۰ هزار آواره سوری زندگی میکنند. موج پناهندگی کنونی در اروپا در مقایسه با حضور چهار میلیون آواره سوری در کشورهای همسایه، مثال فیل و فنجان را به یاد میآورد.
همسایگان سوریه نیز خود را از سوی اروپا و سایر جهان، رها شده احساس میکنند. کمیساریای عالی کمک به آوارگان سازمان ملل میگوید رسیدگی به این میزان پناهجو درسال جاری به چهار میلیارد و ۵۰۰میلیون دلار نیاز دارد اما تا کنون تنها ۴۰درصد این میزان پرداخت شده است. با این کمبود بودجه، کمکهای پرداختی به لبنان محدود میشوند از جمله کمکهای مربوط به طرحهای آموزشی پناهجویان.
در حال حاضر ۷۵۰هزار پناهجوی سوری در سن مدرسه هستند اما همه آنها امکان تحصیل ندارند. بدین معنا، نسل کاملی که میتواند بعدا در بازسازی کشورش ادای سهم کند، از آموختن باز مانده است. آن دسته از سیاستمدارانی که امروز داد و فریاد میکنند که ظرفیت اروپا تکمیل است دستکم باید فکری به حال تامین مالی طرحهای اموزشی در لبنان، ترکیه و اردن بکنند.
هشتاد درصد سوریها در لبنان و اردن، فقیرتر از سایر جمعیت این کشورها هستند. یکی از دلایلی که موجب میشود بچههای آواره سوری در لبنان به مدرسه نروند، کمبود مدارس دولتی در این کشور است.
شبکههای اجتماعی جهان عرب، در ابراز خشم از سکوت و بیتفاوتی کشورهای ثروتمند خلیج فارس به سرنوشت آوارگان، تصویری از آیلان کوچولو را روی صحنهای از جلسات سران اتحادیه عرب مونتاژ کردهاند. این واکنشی است به سخن دبیر اتحادیه عرب که گفته معضل سوریه بزرگتر از آن است که بتوان کاری برای حل آن انجام داد. همچنین کارزاری تحت عنوان «شرمتان باد» خطاب به سران کشورهای خلیج فارس در شبکههای اجتماعی عربی شکل گرفته است.
نظرها
motaro
این قضیه در باره فلسطین از همه جالب تر است . این همه سال به یک فلسطینی هم اقامت ندادند. دوستی داشتم که سالها در کشورهای عربی بیزنس می کرد . میگفت عربهای خلیج فارس اعراب شام را غیر اصیل و به قول خودشان فرزندان " شوارع " میدانند(یعنی بچه گدا و بچه سرراهی). مقایسه کنید با رفتار هندی ها که پس از استقلال پاکستان و آوارگی میلیونی هندوها از آنجا با روی گشاده و احترام به آنان پناه دادند. حتی کسانی که یک اتاق بیشتر نداشتند, آن را با خانواده ای مهاجر تقسیم می کردند اما این مسلمانان ...
motaro
در ضمن این هم ناگفته نماند که بسیاری از این شیوخ از فقر و درماندگی این بیچارگان کمال سوء استفاده را هم میکنند. مثلا می روند دخترهای خردسالشان را به چندصد دلار می خرند و می برند برای ازدواج ( بخوانید بردگی). واقعا اینها چه موجوداتی هستند؟
hasani
گندش را حکومت اسلامی با حمایت ۵ + ۱ بالا اورده. عربستان باید پولش را بدهد؟!
بهنام
این ثروتمندان عرب فقط به دنبال فساد و خریدن زنان و دختران آواره و بردگی و سوء استفاده جنسی از آنان هستند و دین مزخرف اسلام قبلآ این اجازه را به آنان داده است . مرگ بر اسلام و کلیه ادیان من در آوردی جهان و کلیه دیکتاتورهای دینی و مذهبی جهان از علی خامنه ای در ایران تا اسد جنایتکار و اردوغان فاسد در ترکیه تا ملک سلمان در عربستان .
Behrouz
شیوخ میدانند اینها چه موجودات خطرناکی هستند. اینها (مسلمانها و جهان سومی ها) سوئد، نروژ، دانمارک،....... را به جهنمی برای مردم آنها تبدیل کرده اند.
صادق
می گویند دزدی به اسب یک مسافر در کاروانسرا زد و آن را دزدید. مردم دور انها جمع شدند. یکی می گفت سرایدار کاروانسرا اهمال کرده و دزد داخل شده است. یکی می گفت صاحب اسب کوتاهی کرده و .... خلاصه دست آخر صاحب اسب داد زد. پس اینطوری که می گویئد خود دزد تقصیرش کجاست؟ همه می دانیم که در سوریه سه جبهه مشخص وجود دارد. بشار اسد، داعش و رزمندگان آزادی خواه سوریه. دسته سوم که واقعا برای آزادی کشورشان از زیر یوغ بشار اسد و جمهوری اسلامی ایران می جنگند به خاطر کمبود نیرو، در برابر داعش عقب نشستند. خوب همین ده بیست ملیون ادمی که الان به اروپا فرار کرده اند حداقل یک سومشان می توانند در مبارزات برای آزادی کشورشان شرکت کنند. خوب آیا بهتر نیست در کشورشان بمانند و کشته شوند برای ازادی آن به جای انکه با حقارت تمام راهی کشورهای دیگر شوند بعد جانشان را در دریا و بیابان از دست بدهند؟ ( مگر ندیدیم دختران کردستان در کوبانی چگونه دلاورانه در جنگ بر علیه داعش شرکت کردند مگر آنها دلشان نمی خواست جوانی کنند و به زندگی زنانه خود برسند؟) از طرفی همه می دانیم که جمهوری اسلامی عامل اصلی مصیبتی است که در سوریه ایجاد شده است. سهم ایران در این بدبختی ها چقدر است؟
جمهوریخواه
اروپا بدلیل ۱-زاد و ولد کم ، ۲- نیاز به مصرف کننده برای شکوفایی اقتصاد داخلی به مهاجرین احتیاج دارد. در گذشته برای نیروی کار، احتیاج به مهاجرین خارجی بود ولی اکنون برای اشتغال نیروی کار داخل، مهار بیکاری در حد مقبول و تورم زدا در میان شهروندان کم سواد بومی یا مهاجر نسل اول، و تولید انبوه کالا- خدمات بلحاظ تکنیک مدرن در خط تولید و فروش، احتیاج به واردات شهروند مصرف کننده دارد. با جیره ایی در حد یک زندگی معمولی برای مهاجر امروزی، خریدار داخلی زیاد میشود و فرزندان او، در آموزش یا بازار کار، زودتر، بهتر و کم خرج تر جذب جامعه میزبان میشوند و در آینده، با دوزبانی بودن ، بیشتر و بهتر تر منافع کشور میزبان را تامین میکنند. در این میان شیخهای عرب با استثمار کارگر پاکستانی،بنگلادشی و هندی، نظام برده داری مدرن را رهبری میکنند و درامدهای نفتی را به خریداران غربی به شکل سرمایه گذاری یا وارداتی بازپس میدهند و بفکر عیش و نوش لحظه ایی خود هستند.به آمار یکی از کشورهای غربی، ۶۶ درصد پناهجویان سوری تحصیلات عالیه دارند و اگر بزبان مشترک عربی و فرهنگ مشترک اسلامی با کشورهای ثروتمند نفتی- عربی نگاهی داشته باشیم، شیخها از این امکان و شانسی که دارند، غفلت میکنند و چون گذشته با عملکرد خود ، بلاهت قبیله ایی و عشیرتی خود در راستای منافع ملی- انسانی را جاودانه بازسازی میکنند !
چاکر
قربونتون حالا یک لحظه هم فکر کنید میخواهند سوری ها دیگر هرگز به خاکشان برنگردند تا بتوانند آنجا را به دست بگیرند. دارند میفرستندشان جا های دور جاهائی که فامیلکی هم داشته باشند تا دیگر هوای بازگشت به سرشان نزند. آنوقت شما میگوئید چرا اینها را نمی فرتند به یک کشور نزدیک و همزبان. خوب معلومست که آنجا هوای بازگشت هر روز توی دلشونه