زن بودن در مسیر آوارگی
آیدا قجر/ محسن فرشیدی ـ آوارگی زنان را به مصائب ویژهای دچار میکند. بسیاری از فرهنگها، سنتها و ارزشهای مردسالار در طول مسیر و در مقصد همراه با انسانها مهاجرت میکند.
در میان افرادی که خانه و وطن خود را رها میکنند و آوارگی در پیش میگیرند، زنان٬ کودکان و افراد مسن با مخاطره بالایی روبهرو هستند. از میان آنها، زنان آواره و پناهجو به دلیل جنسیتشان بیش از سایرین در معرض آسیب و خشونت قرار دارند. شرایط بیولوژیک آنها هنگام بارداری یا در دوران عادت ماهیانه نیز بر مشکلات آنها اضافه میکند.
«بیگانههراسی»٬ «خشونت»٬ «اخراج اجباری»٬ «آزار و اذیت جنسی»٬ «اخاذی»٬ «دستگیری و بازداشت خودسرانه»٬ «تبعیض»٬ «تجاوز» و «باندهای قاچاق انسان» از جمله چالشهایی است که پناهجویان با آن روبهرو هستند. زنان اما بیشتر در معرض این خشونتها - از لحظه ترک خانه تا طول مدت اقامتشان در مقصد نهایی - قرار دارند.
فرقی نمیکند که وطن خود را ترک کرده یا در سرزمین خود آواره شده باشند؛ دلایل آنها مشترک است: شکنجه و آزار جنسی٬ تبعیض نژادی٬ مذهبی٬ جنسیتی٬ اتنیکی و البته سیاسی. زنان آواره آنهایی هستند که به هر یک از این دلایل در کشور خود جابهجا شدهاند و پناهجو همان کسی است که با تمام این خطرات برای رسیدن به امنیت از مرزهای کشور خود به هر طریقی خارج شده است. آوارگی اما سهم هر دو گروه است.
سازمان ملل متحد خشونت جنسیتی علیه زنان آواره و پناهجو را مساله سلامت عمومی میداند؛ زیرا تاثیر خشونتهایی که آنها تحمل میکنند فیزیکی و روحی است و سلامت دستگاه تناسلیشان را نیز به خطر میاندازد. کمبود امکانات بهداشتی از لحظه شروع این سفر باعث میشود که زنان هر ماه با استفاده از پارچه و لوازم غیربهداشتی خونریزی خود را کنترل کنند که باعث بروز بیماریها و عفونتهای تناسلی میشود.
مائده یکی از زنانی است که خود را از سوریه و پس از عبور از ترکیه٬ یونان و ایتالیا به مرکز پناهجویی در اطراف شهر دورتموند در غرب آلمان رسانده. او بیش از سه ماه در راه بوده و بارها مرگ را مقابل چشمان خود دیده است: «قدم گذاشتن در این مسیر برای زنی که تنهاست به معنی پذیرفتن انواع خطرهاست؛ بسیار بیشتر از آن چیزی که مردان تنها با آن مواجه میشوند. خطرهایی که حاضرید به جان بخرید تا در نهایت به مقصد و یک زندگی بهتر برسید».
مائده در طول سفر شاهد مرگ زنان بارداری بوده که جان خود را به دلیل نبود امکانات بهداشتی اولیه از دست دادهاند. زنان بسیاری که امکان استفاده از وسایل بهداشتی را در طول دوران قاعدگی پیدا نکرده و به عفونتها و بیماریهای زیادی دچار شدهاند؛ «زنان جوانی که در خواب و بیداری باید مراقب باشند که مورد انواع خشونت و تعرض جنسی قرار نگیرند».
آزاری که زنان آواره و پناهجو از لحظه نخست این سفر نامعلوم با آن مواجه میشوند، اشکال متفاوتی دارد و از سوی افراد مختلفی به آنها وارد میشود؛ اعضای خانواده و محافظان این زنان٬ آغازکننده آزارها هستند و طی سفر٬ دیگر آوارهها٬ پلیس و مدیران پناهندگی اعمال خشونت را ادامه میدهند. تجربههای زنان آواره و مهاجر از خشونت اما سالهاست که تکرار میشود.
دردهایی که این زنان از تجربههای خود دارند گاه تا پایان عمر برایشان باقی میماند. دردهایی که گاه ناشی از آسیبهایی است که بدن آنها را هدف قرار داده. در مواردی حتی سینهها و واژن آنها با نیزه٬ چاقو٬ شیشه بطریهای شکسته یا تیغ ریشتراشی بریده میشود و اگر جان سالم به در ببرند بدنهای معلول و روحهایی آشفته برای آنها باقی میگذارد.
یکی دیگر از زنانی که در غرب آلمان - با ورود از مرزهای زمینی کشورهای اروپای شرقی - تقاضای پناهندگی کرده، تاکید دارد خوششانس بوده که در نهایت به کشور امنی رسیده است. تجربههای این زن مملو از انواع خشونت و تعرضهاییست که علیه او صورت گرفته. بسیاری از زنان در این مسیر با وعده مهاجرت آسان و سریعتر به غرب اروپا٬ در باند قاچاقچیان تجارت سکس قرار میگیرند. مواجهه با انواع خشونتها و سواستفادههای جنسی آنهم در شرایطی که مراکز حمایتی و قانونی در مسیر آنها نیست٬ خطریست که باید به جان بخرند. تجارت سکس بعد از اسلحه و مواد مخدر، سومین تجارت پرسود جهان است و زنان آواره طعمههای این باندها.
پیش از حرکت: به سوی سرنوشتی نامعلوم
در آغاز این سفر٬ زنانی که به همراه همسران خود یا به تنهایی خانههایشان را ترک کردهاند از سوی همسران واقعی یا شوهران فرضی که قرار است از آنها محافظت کنند، با خشونت روبهرو میشوند. استرس بالا٬ در دسترس بودن اسلحه و کاهش منابع مالی مهمترین عواملی است که باعث میشود شریکان عاطفی یا ساختگی این زنان نسبت به آنها خشونت روا دارند.
اما بیشترین آسیب به زنانی وارد میشود که به همراه فرزندانشان یا بدون آنها و تنها هستند. مبارزهای که البته بدن آنها را به میدان نبرد - چه برای جنگجویان و چه برای دیگر مردان همراه و غیرهمراه - تبدیل میکند.
«تجاوز گروهی و فردی»٬ «ربوده شدن» و «ردگی جنسی» برای زنان فصل مشترک تمام جنگهاست.
این زنان اما نه در طول سفر و نه پس از رسیدن به مقصد سکوت خود را مقابل این آزارها نمیشکنند؛ چراکه در این صورت ممکن است همسرانشان آنها را ترک کنند یا خانوادههایشان این زنان را مایه آبروریزی خود بدانند. ننگ تجاوز چنان تابویی است که خانوادهها حاضرند برای پیشگیری از آن آسیب بیشتری به فرزندان یا همسران خود وارد کنند. در مسیر مهاجرت تبعیضها٬ سنتهای مرد و پدرسالارانه روزانه بازتولید میشود.
از لحظه حرکت تا استقرار در مقصد نخست
اضطراب شدید٬ ترس از بر ملا شدنشان در این مسافرت و مورد آسیب قرار گرفتن از همان ابتدای سفر همراه زنان آواره و پناهجو است. تفاوتی ندارد که این جابهجایی با هواپیما اتفاق میافتد یا قایق و کشتی یا پای پیاده؛ آنچه در کمین این زنان نشسته تکرار آزار و اذیت و خشونت است.
آنها در طول مسیر از سوی پلیس٬ نیروهای مسلح و راهزنان مورد صدمههای فردی٬ مزاحمتها و تجاوزهای گروهی قرار میگیرند. گاه مجبورند در مقابل تامین امنیت خود و فرزندانشان٬ بدنشان را تقدیم پلیسها و ماموران امنیتی کنند. بسیاری از این زنان هنگام روایت سرگذشت آوارگی خود میگویند کشته شدنشان بهتر از این بوده که هر روز مورد آزار و اذیت جنسی و تجاوز قرار بگیرند.
برای آنها ننگ تجاوز٬ نقض تمامیت آنهاست که چه از نظر مذهبی و چه در ساختار اجتماعی آنها را به حاشیه میراند. خواب و بیداری زنان آواره و مهاجر با ترس آزارجنسی میگذرد که آسیبهای روانی این مساله به مراتب بیشتر از آزارهای فیزیکی است که با آن مواجه میشوند.
استقرار در کمپ و تجاوز هر روزه
کمپها قرار است که اولین مقصد امن برای آوارهها و پناهجوها باشد، اما به کابوسی برای زنان آواره و مهاجر تبدیل شده. به طوریکه مواجههی روزانه با تجاوز و آزار جنسی باعث شده که گاه حتی شبها برای استفاده از توالت یا تامین آب آشامیدنی از اتاقهای خود خارج نشوند. عاملان آزارهای جنسی در کمپها بیشتر دیگر آوارهها٬ مدیران اقامتگاه و پلیسهای تامین امنیت هستند.
امکانات غیربهداشتی٬ مراقبتهای بهداشتی ناکافی٬ کمبود مواد غذایی٬ فقدان امنیت جسمی٬ عاطفی و روانی فصل مشترک مشکلات عموم پناهجویان است، اما این شرایط برای زنان و البته کودکان دشوارتر است.
آنها هر روز مسوول تامین بقای خانواده هستند و وظیفهی پختوپز٬ تهیه و تامین مواد غذایی٬ توجه به سلامت٬ امنیت و نیازهای اولیه خانواده را نیز بر دوش میکشند. اما ترس و نگرانی از خشونتهای در کمین نشسته، سایه همیشگی زندگی آنهاست. این آزارها و ترسها در تمام تاریخ مهاجرت زنان را همراهی کرده. گزارشهای سازمان عفو بینالملل در سال ۲۰۰۴ گواه بر وجود همین خشونتهاست: «زنان در کمپهای پناهجویی هر روز هنگام جمعاوری و تهیه آب مورد تجاوز قرار میگیرند».
زنان ساکن این کمپها از اضطراب و افسردگی در سطوح بالا رنج میبرند.
بازگشت یا استقرار در کشور اول و دوم
خشونت و تبعیض پس از بازگشت این زنان آواره و پناهجو به کشورهای خود یا استقرار در کشورهای اول و دوم همچنان آنها را همراهی میکند. در این مرحله این زنان یا با استقرار امنیت دوباره٬ به کشور خود بازگشتهاند یا توسط مقصدهای اول یا دوم پذیرفته شدهاند. اما تبعیض و خشونت در انواع دیگر همچنان با آنهاست؛ کمبود کار٬ فقر و تبعیض جنسیتی و نژادی.
اگرچه زنان پس از استقرار و پایان این سفر شروع به ساختن زندگیهای خود از نو میکنند اما پتانسیل خشونت از بین نمیرود و از این مرحله بیشتر در قالب خشونت خانگی و تجاوز به حقوق و آزار جنسی در جامعه ادامه پیدا میکند. با وجود آنکه در بیشتر کشورهای مقصد سازمانهای کمکرسانی و توانمندسازی وجود دارد اما شکسته شدن سکوت از سوی آسیبدیدهها زمان بسیاری خواهد برد.
در این مرحله زبان و فرهنگ بیگانه و تبعیضهای نژادی بار خشونتی را که این زنان متحمل شدهاند، سنگینتر میکند. تبعیض و تجاوز در این مرحله از سوی اهالی بومی و همراهان این زنان که آنها نیز اضطراب و استرس فراوانی متحمل شدهاند٬ وارد میشود. این مساله باعث ازدیاد استرس در زنان پناهجو میشود، خصوصا که ناآشنا بودن با زبان کشور مقصد نیز شکاف بزرگی میان آنها ایجاد خواهد کرد.
در میان زنان آواره و مهاجر٬ زنان مجرد و بیوه بیش از سایرین مورد آزار قرار میگیرند. آنها در تمام مراحل مهاجرت در حال تصمیمگیری میان زندگی و مرگ هستند. اثرات روحی و روانی این آسیبها اما در مقصد نهایی بروز پیدا میکند. گویا این بار قرار است در قالب افسردگی و اضطراب همیشگی از دوش آنها به ظاهر پایین گذاشته شود.
زنانی که میخواهند با گذر از این سفر پرمخاطره زندگی خود را از نو بسازند٬ رنجهایشان را ترک کنند و تجربههای غیرانسانی را پشتسر بگذارند تا کار کنند و آینده بهتری برای خود و فرزندانشان بسازند. اما کمبود فرصت٬ کار٬ تبعیض جنسیتی٬ به حاشیه رانده شدن و بوروکراسی غیرحساس باعث میشود به جای غلبه بر تراماهای گذشته٬ دردهایشان بیشتر شود.
*در تهیه این گزارش علاوه بر گفتوگو با چند پناهجویی که اخیرا وارد اروپا شدهاند، از منابع زیر نیز استفاده شده:
- پژوهش درباره خشونت علیه زنان آواره و پناهجو - آکادمی ملی علم National Academy of Science
- پژوهش سازمان ملل متحد در خصوص وضعیت زنان در شرایط پناهجویی
- تحقیقهای سازمان عفو بینالملل پیرامون شرایط نگهداری پناهجویان
نظرها
کیا
مرگ براسلام. مرگ برمحمد و خاندانش که اینهمه انسان بخاطر راه او بیچاره و آواره و نابود اند
نازنین
آخه این چه دنیاییه که داریم توش زندگی می کنیم
آرمان شهر | Armanshahr| بنیاد آرمان شهر | شماره ۱۳۶ خبرنامه حقوق بشر و جامعه مدنی
[…] در میان افرادی که خانه و وطن خود را رها میکنند و آوارگی در پیش میگیرند، زنان٬ کودکان و افراد مسن با مخاطره بالایی روبهرو هستند. از میان آنها، زنان آواره و پناهجو به دلیل جنسیتشان بیش از سایرین در معرض آسیب و خشونت قرار دارند. شرایط بیولوژیک آنها هنگام بارداری یا در دوران عادت ماهیانه نیز بر مشکلات آنها اضافه میکند. متن کامل […]