مهاجران اقلیمی، جنگزدگان پناهجو
جنگ، خشونت و سرکوب تنها دلایل ایجاد موج گسترده پناهجویان نیست. گرم شدن آب و هوای زمین نیز بر زندگی میلیونها نفر تاثیر گذاشته و آنها را وادار به ترک سرزمین خود کرده است.
موج گسترده پناهجویان، بحرانی مهار نشدنی در جهان پدید آورده است. اما عامل این مهاجرت اجباری، فقط جنگ، سرکوب و خشونتهای قومی و فرقهای نیست. گرم شدن آب و هوای کره زمین نیز انسانها را وادار به ترک سرزمینهای خود کرده است، موجی که اکنون پس از گرما و خشکسالی راه افتاده سر باز ایستادن ندارد.
بیش از ۱۰ هزار نفر از مهاجران و پناهجویان طی هفته گذشته از طریق مجارستان خود را به اروپای غربی رساندند. آنها تنها به امید یافتن زندگی امنتر از سرزمینهای جنگزده و فقیر خود فرار کردند.
به گزارش تایم، در زمانی که اروپا تازه با موج تازهای از مهاجران به این قاره دست و پنجه نرم میکند، کارشناسان و فعالان حقوق بشر هشدار دادهاند که سیل پناهجویان به دلایل زیادی از قبیل جنگ و فقر و ترور بیشتر و بیشتر خواهد شد.
با این حال دانشمندان متفقالقول از یک عامل دیگر نام میبرند که وضعیت مهاجرت را به مراتب بدتر خواهد کرد: تغییرات آب و هوایی.
با توجه به گزارش اقلیمشناسان آکادمی ملی علوم آمریکا، از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ بخشهای وسیعی از سوریه دچار خشکسالی شد و تغییرات آب و هوایی نیز رو به وخامت گذاشت. خشکسالی به بارآمده نیز به افزایش فقر و جابجایی به مناطق شهری منجر شد.
آن طور که فرانچسکو فِمیا از مرکز اقلیم و امنیت آمریکا مستقر در واشنگتن میگوید: «خشکسالی به همراه سوءمدیریت رژیم اسد به آوارگی دو میلیون نفر در داخل سوریه انجامید.»
به گفته فمیا، جابجایی و آوارگی در داخل سوریه به ناآرامیهای داخلی دامن زد و جنگ داخلی را تسریع کرد. جنگ داخلیای که در نهایت سیل مهاجران به اروپا را به راه انداخت. در واقع آنچه در سوریه راه افتاد اکنون در نقاط دیگر جهان نیز ادامه خواهد یافت.»
اقلیمشناسان وزارت دفاع آمریکا در پروژه اخیر خود درباره ثبات سیاسی و تغییرات آب و هوایی در آفریقا به این نتیجه رسیدهاند که وضعیت سراسر خاورمیانه و آفریقا در حال حاضر متأثراز تغییرات آب و هوایی است. تغییراتی که به بلایای طبیعی و پی در پی از قبیل خشکسالی و سیل منجر شده است. زمینهای کشاورزی به بیابان تبدیل شده و امواج گرما در حال نابودی محصولات کشاورزی و حیوانات گیاهخوار است. در طولانی مدت، تغییرات الگوهای آب و هوایی به راندن کشاورزان، ماهیگیران و دامداران از مناطق تحت تأثیر، و گریز آنها به مراکز شهری (مشابه آنچه در سوریه رخ داد) منجر خواهد شد.
هم وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) از تغییرات آب و هوایی به عنوان «تشدیدکننده تهدیدات» نام میبرد و هم هیلاری کیلینتون نامزد ریاست جمهوری آمریکا به «جنگ بر سرآب » اشاره میکند (جنگ دولت با گروههای شبه نظامی رقیب برای کنترل منابع طبیعی) که در واقع امواج بزرگی از مهاجران در جست و جوی امنیت و معاش ارسال میکند.
در آخرین روز ماه اوت سال جاری، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در کنفرانسی در آلاسکا از طبقه جدیدی با نام «پناهجویان اقلیمی» نام برد که در پی تغییرات آب و هوایی ایجاد شده است.
جان کری در این کنفرانس گفت: «شما فکر میکنید مهاجرت اکنون تنها به علت افراط گرایی موجود درمنطقه چالش امروز اروپا شده است، اما خواهید دید که به دلیل کم آبی و فقدان موادغذایی، همه صرفاً به خاطر بقای صرف با یکدیگر میجنگند.»
تحلیلگران امنیتی میگویند که ما در حال حاضر مشخصاً شاهد تأثیرات اَشکال مختلف مهاجرت در شمال آفریقا هستیم، مناطقی که بخشهای وسیعی از زمینهای کشاورزی آن عملاً به صحرایی بزرگ تبدیل شده است. مایکل وِرز، عضو ارشد مرکز گروه سیاست پیشرفت آمریکا در واشنگتن بر این باور است که «تغییرات آب و هوایی، بیابان زایی، کمبود آب و یا جاری شدن سیل عوامل اساسی در نقل مکان و تحرک جمعی انسانها خواهد بود.»
به گفته ورز: «هیچ کس به این خاطر که انتشار گازهای گلخانهای رو به افزایش است، بساطش را جمع نمیکند تا به اروپا برود»، بلکه اثرات فاجعهباری از قبیل نابودی محصولات کشاورزی، دامهای مریض احوال و درگیریهای محلی بر سر منابع است که ساکنان ساحل شمال آفریقا را مجبور به فرار از فقر میکند. سقوط لیبی نیز درها را به روی مهاجران و قاچاقچیانی که آنها را در پهنه مدیترانه بار کشتی خود میکنند، گشود .
با اینحال فقط کشورهای در حال توسعه در خاورمیانه و آفریقا نیستند که قربانی تغییرات آب و هوایی میشوند. اروپا نیز تنها مقصد پناهجویان اقلیمی نیست. بررسیها نشان میدهد ایالات متحده آمریکا نیز از تاثیرات منفی تغییرات آب و هوایی و سیل پناهجویان اقلیمی برکنار نخواهد ماند و مقصد پناهجویانی میشود که از آمریکای مرکزی به ویژه از مکزیک بر اثر تغییرات آب و هوایی راهی آمریکا خواهد شد.
در سال ۲۰۱۰، اقلیم شناسان دانشگاه پریسنتون در آمریکا با استفاده از یک برنامه شبیه سازی شده کامپیوتری تخمین زدندکه حدود هفتمیلیون نفر مکزیکی دیگر تا سال ۲۰۸۰ وارد آمریکا خواهند شد. علت مهاجرت گستردهی این افراد، کاهش چشمگیر تولید محصولات کشاورزی بهخاطر به وجود آمدن آب و هوایی گرم و خشکتر در منطقه خواهد بود؛ پدیدهای که از اثرات مستقیم تغییرات آب و هوایی و گرم شدن تدریجی کرهی زمین است.
این الگو نشان داده است که طی دهسال، به ازای هر ۱۰ درصد کاهش محصولات کشاورزی، دو درصد از جمعیت مکزیک به آمریکا مهاجرت کردهاند. با تعمیم این الگو میتوان انتظار داشت تا هفتادسال دیگر چیزی بین ۱.۴ تا ۶.۷ میلیون نفر مکزیکی بالغ به آمریکا مهاجرت کنند؛ رقمی که تقریباً معادل دهدرصد از کل جمعیت بالغ این کشور است.
مطالعات دانشمندان در خصوص وضعیت اوگاندا نیز هشداردهنده بوده است. مطابق این گزارشها گرم شدن کره زمین به شدت بر میزان محصول قهوه در اوگاندا تاثیر منفی گذاشته اندکی افزایش بیشتر دمای هوا میتواند به طور کلی محصول قهوه در اوگاندا را با خطر نابودی تهدید کند.
قهوه اصلیترین محصول صادراتی اوگانداست و اقتصاد این کشور فقیر تا حد بسیار زیادی به تولید قهوه بستگی دارد و از میان رفتن یا کاهش میزان این تجارت میتواند موج ناخواستهی بزرگی از پناهجویان اقلیمی را به کشورهای دیگر سرازیر کند.
همانطور که اروپاییها درباره نحوه مواجهه با هجوم پناهجویان بحث میکنند، باید در جهت ایجاد ثبات در سرزمینهای مهاجران نیز خواستار اقدام عاجل بینالمللی شوند. اما صرفاً بحث درباره پایان بخشیدن به درگیریها کافی نیست.
آنگونه که فرانچسکو فمیا: «باید منابع و ذخایر بیشتری برای سازگاری آب و هوایی و امنیت آب و غذایی به این مناطق تخصیص داده شود تا مهاجرت به گزینه اصلی تبدیل نشود.»
از ریشه حل کردن مشکل به معنای پایان دادن به درگیریها نیست، بلکه متوقف کردن درگیری پیش از شروع مجدد آن است. و این به معنای مقابله با تغییرات آب و هوایی است.
نظرها
motaro
گرم شدن زمین دلیل دوم است و خودش معلول یک علت مهم تر . دلیل اول و منشا اصلی این مشکل مسئله overpopulation است. وقتی ۳ برابر توان سیاره مان جمعیت در آن نهاده ایم؛ فشار بر روی اکوسیستم گریزناپذیر است. کلید حل مشکل پذیرفتن این اصل است که انسان در درجه نخست یک اورگانیسم زنده است و از اصول زیستی پیروی میکند چه بخواهد چه نخواهد. اگر در ۴۵ سال قبل هشدار "پل ارلیک" را درک میکردیم به این بلا گرفتار نمیشدیم. راه غلطی پیمودیم. آنگاه که سیاستمداران و اقتصاددانان شعار افزایش تولید میدادند به آنها رای دادیم بی توجه به اینکه تولید به معنای آفرینش نیست به معنای تغییر شکل ماده است و باید ماده اولیه ای باشد و آن ماده هم نامتناهی نیست. آنگاه که برنامه رشد اقتصادی دادند از آن حمایت کامل کردیم بی توجه به اینکه این کار نیاز به انرژي دارد و زمین هم سیستم بسته است و در نتیجه باید از قانون اول ترمودینامیک پیروی کند و دمایش بالا برود. آنگاه که پزشکان بدون مرز راه می افتادند گرد جهان کودکان را واکسینه میکردند ما هورا کشیدیم که اکنون کودکان از بیماری نمی میرند بی توجه به اینکه بعدش چگونه زندگی کنند؟ آنگاه که " نورمن بورلاگ " انقلاب سبز کشاورزی را پیشنهاد کرد به او نوبل صلح دادیم بی توجه به اینکه آیا زمین آب مورد نیاز برای آن را دارد؟ و اما راه حل به نظر من: ۱- اول باید در اقدامی نمادین ؛ جایزه صلح نوبل از نورمن بورلاگ پس گرفته شود. ۲- پیشرفت دانش پزشکی موقتا محدود شود. مانع از بروز جنگ در مناطق پر جمعیت جهان هم نشویم. اجازه دهیم تا جنگ و بیماری , جمعیت را بالانس کنند. مانند همه این چند میلیون سال گذشته تا کنون که اصل انتخاب طبیعی ؛ ما را تکامل داده است. ۳- اقتصاددانان و حقوقدانان و فیلسوفان را از مدیریت نهادهای سیاسی کنار زده و کار اداره جامعه را به دست فیزیکدانان و زیستشناسان سپرد که با دید بلند مدت علمی؛ جامعه را مدیریت کنند. ۴- (هر چند دیگر کمی دیر شده اما) قانون تک فرزندی مشابه چین در کل جهان اجباری شود تا با رشد جمعیتی منفی(مثلا ۳٪ ـ ) ظرف حدود ۴۰ سال جمعیت جهان را به حد بهینه برسانیم. ۵- دموکراسی محدود شود و این مسائل از حوزه تصمیم گیری عمومی خارج شوند تا شاید خطر توده ناآگاه که فقط به فکر امروز هستند کم شود و "دیکتاتوری اکثریت" باعث نابودی جهان نشود. نظر شما چیست؟ با سپاس و احترام
اسکندر مرادی
سلام مشکل انباشت امکانات در مناطق خاص است.مشکل عدم کمک توانمندان به ناتوانان و عدم اعتقاد به اعمال اجتماعی است.مشکل رقابت و نه تعاون است... باید توانمندان به دولت ها کمک کنند تا سرزمین های بیشتری رونق اقتصادی بگیرد و دست از انباشت انسانها در مناطق خاص برای کنترل و سوء استفاده اقتصادی از آنها بردارند... اولویت در هر کاری باید مساوات (یکسان دیدن انسانها در رفع نیاز های طبیعی و نه کاذب) بین انسانها باشد. عده ای سوء استفاده کننده و تنبل و انگل نیز وجود دارند که آنها هم باید دست از حماقت بردارند...حتی اگر شده با طرد آنها از جامعه ... این ها نیز صورت نمی گیرد مگر اینکه معتقد به پاداش و عقاب آخرتی باشیم. این تغییر درونی انسانها آنچنان اهمیت دارد که هر کس سد راه آن باشد باید کشته شود...بی جهت نبوده است که پیامبران و معجزات ارسال شدند تا انسانها در ازای پاداش آخرتی به یکدیگر کمک کنند چیزی که حالا ضرورت آن عیان شده است.... اما توانمندان "باور" به آن ندارند...از فقری که خود احتمال میدهند میترسند و انباشت میکنند...کمک سهل است برای تثبیت نظام خصوصی گرایی جنگ براه می اندازند... والسلام
بهنام
نظر من این است که یک هیتلر جدید امروز در سایت رادیو زمانه ظهور کرده و با دادن نظرات مالیخولیایی سعی در نابودی زمین و بشریت نموده است . نظراتی مضحک و مسخره که در دکان هیچ عطار و بقالی پیدا نمیشود و مرغ پخته را هم به خنده وا میدارد .