زنان خانهدار، کارگران بیمزد
بهرنگ زندی- شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان ریاست جمهوری، اعلام کرده که یکی از خواستههای زنان ارزشگذاری کارخانگی است. طبق برآوردهای غیر رسمی ارزش کار خانگی چندین برابر درآمد نفتی است.
کار خانگی بدون هیچگونه قرارداد کاری، یک وظیفه محول شده به زنان است که با ازدواجشان با مردان شکل رسمیتری به خود میگیرد. نه از مزد خبریست و نه از میزان مشخص ساعات کاری. نه از محاسبه اضافه کاری خبری هست و نه از حق بیمه و سنوات و بازنشستگی.
زنان خانه دار به لحاظ آماری جز جمعیت بیکار حساب شده و در شمار جمعیت فعال اقتصادی محسوب نمیشوند.
با وجود تغییر ساختار جنسیتی در مشاغل و حضور زنان در کارهایی که قبلاً مردانه تلقی میشد، کار در خانه به عنوان عنصر ثابت همچنان، سنگینی خود را بر دوش زنان شاغل نیز تحمیل میکند. در ایران ۸٠ درصد از جمعیت زنان فعال، خانه دار هستند و بدون هیچگونه مزایا، بیمه و دستمزدی، به کار خانگی ادامه میدهند.
کار خانگی زنان و ارزش اقتصادی آن
شاید کمتر شغل تماموقتی را بتوان در اقتصاد امروز سراغ داشت که بیمزد انجام شود. اما کار خانگی زنان، مجموعهای از تمام خدماتی است که در جامعه برای آن باید مزد پرداخت کرد، اما در بیمزدترین شکل تحقق مییابد.
محمود مسکوب، پژوهشگر مرکز بینالمللی مطالعات اجتماعی دانشگاه «اراسموس» هلند، در تازهترین پژوهش خود که بر روی کار خانگی زنان در ایران انجام داده است، نشان داده که ارزش کار خانگی زنان در ایران، ٢۶ میلیارد دلار معادل ۸.۶۹ درصد از تولید ناخالص داخلی مواد غیر نفتی در سال ١٣۸۸ بوده است.
بر اساس پژوهش دیگری که در سال ١٣۹٠ بر روی ٢ هزار زن خانه دار تهرانی انجام شده، هر زن خانهدار ماهانه ۶۴٠ هزار تومان ارزش افزوده تولید میکند.
شهلا باقری، استاد دانشگاه تربیت معلم در رابطه با پژوهش صورت گرفته بر روی زنان خانهدار تهرانی به خبرگزاری فارس گفته: «اگر يک زن خانهدار وظايف خود را در داخل منزل انجام ندهد، مرد مجبور است تا برای انجام اين کارها فردی را آورده و هزينهای برای انجام اين کارها به او پرداخت کند.»
کار خانگی زنان اگر چه ممکن است با توجه به مدرنتر شدن جوامع، نسبت به گذشته کمتر باشد و جز وظایف بنیادین زنان قرار نگیرد، اما این تفاوت، شکاف معناداری بین کار خانگی زنان در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ایجاد نکرده است.
بر اساس مطالعاتی که موسسه «پل سلامت» در آمریکا که در سال ٢٠١٠ بر روی ارزش اقتصادی کار خانگی زنان انجام داده، هر زن خانهدار آمریکایی روزانه ١۶ ساعت کار خانگی انجام میدهد و ارزش اقتصادی این حجم از کار ١٢١ هزار دلار در سال است.
ارزش مالی پرداخت نشده به کار خانگی زنان در آمریکا، سالانه ۶١۸ میلیارد دلار است. این مبلغ پرداخت نشده به کار خانگی زنان ۴٠ میلیارد دلار بیشتر از بودجه نظامی آمریکا در سال است و از بودجههای بخش سلامت و آموزش در این کشور سبقت گرفته است.
زنان خانهدار و کسب و کار خانگی
از جمعیت ٣٠ میلیون نفری زنان ١٠ ساله به بالا در ایران، تنها سه میلیون نفر کار میکنند و ٢۷ میلیون نفر از این جمعیت هیچ سودی از چرخه اقتصادی نمیبرند. نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت فعال زنان در ایران ١٢ درصد است و این نرخ در مقایسه با مشارکت ۶٣ درصدی مردان در اقتصاد، نشان از ساختار جنسیتی مردانه اقتصاد ایران دارد.
ساختار مردانه بازار کار در ایران، عموماً عرصه را برای کار زنان در خانه، به تنها گزینه موجود برای زنان تبدیل میکند. اما با رشد تورم و افزایش هزینههای زندگی، کار زنان در خانه به کارهای روزانه آشپزی و رخت شستن و نگهداری از کودکان محدود نشده و کارهای تولیدی در خانه که به کسب و کارهای خانگی نیز معروف است، برای جبران هزینههای سنگین اقتصادی خانوار به آن اضافه شده است.
نگاهی به آگهیها و تبلیغات کسب و کار خانگی در روزنامهها و نیازمندیها از افزایش تقاضای بنگاههای تولیدی برای کسب و کار در خانه حکایت دارد. از آگهی ساخت جعبههای کادو در خانه تا ترمیم میخهای کج شده، از ساخت فیلتر هوا و پرورش قارچ در بالکن و زیر زمین خانههای مسکونی تا ساخت بدلیجات و پیلهای الکتریکی، نیروی کار خود را از زنان خانهدار تامین میکند.
گلرخ، ۴۵ ساله ساکن کرج لیسانس زبان انگلیسی دارد و قبل از آنکه بچه دار شود، به مدت ۵ سال در آموزشگاههای تدریس زبان به صورت قراردادی کار میکرد. او هم اکنون صاحب ٢ فرزند است و مشغول خانه داری است. گلرخ علاوه بر ساعاتی که کار خانگی انجام میدهد، به مدت چند ماه است که به کسب و کار خانگی روی آورده و مشغول پرورش قارچ در بالکن آشپزخانه است. این زن خانهدار در رابطه با کسب و کار خانگی به رادیو زمانه میگوید: «آشپزی، ظرف شستن، رخت شستن، رسیدگی به وضعیت درسی بچههایم، دو بار رانندگی در روز برای رفت و آمد پسرانم که آنها را به مدرسه میبرم به اندازه کافی توان جسمی را از من میگیرد که به کار دیگری فکر کنم. اما از سال ١٣۹١ به بعد حقوق معلمی همسرم، کفاف هزینهها را نمیداد و من هم به فکر راه اندازی یک کسب و کار خانگی افتادم. هر چند هنوز پرورش قارچ در بالکن به سود دهی نرسیده است، چون وقت کافی برای این کار پیدا نمیکنم.»
هیچگونه آماری در مورد درآمد بنگاههای تولیدی در ایران، که نیروی کار خود را از زنان خانهدار تامین میکنند، تاکنون منتشر نشده است.
سیمین، ٣٢ ساله ساکن محله دروازه غار تهران، دیپلم تجربی دارد و ١۴ سال است که ازدواج کرده و صاحب سه فرزند است. او تجربه کار در بیرون از خانه را ندارد اما به گفته خودش تجربه زیادی در کسب و کار خانگی دارد. سیمین با بیان اینکه کسب و کار خانگی به او استقلال مالی میدهد به رادیو زمانه میگوید: «تامین هزینه زندگی برای ۵ نفر کار سختی است. همسر من یک فروشنده ساده در فروشگاه است و نمیتواند تمام این هزینهها را تامین کند. من از چند سال پیش در خانه شروع به ساخت جعبههای کادویی کردم، سود کمی دارد اما میتواند بخش کوچکی از هزینههای خانواده را جبران کند.»
کار خانگی و زنان شاغل
اگر چه امروزه کمتر از گذشته کارهای خانگی زنانه تلقی میشوند، اما هنوز تغییر بنیادین چه در جوامع مدرن و چه جوامع سنتی در زنانه خواندن کار خانگی ایجاد نشده است. برای نمونه آشپزی برای مردان یک شغل تمام وقت است که با حقوق و مزایا و بیمه همراه است اما برای اکثر زنان یک وظیفه خانگی است. مردی که آشپزی میکند، با تعجب اطرافیان مواجه میشود و زنی که خوب آشپزی نکند، سرزنش میشود و جز معایب او شمرده خواهد شد، هرچند که مدارج علمی و جایگاه موفق اجتماعی داشته باشد. در خرده فرهنگهای موجود در ایران انجام کار خانگی توسط مردان، موجب خفت آنان است.
میترا، ٢۹ ساله، مهندس شهرسازی و ساکن تهران است. او ٢ سال است که ازدواج کرده و به مدت ۴ سال است که در یک شرکت مهندسین مشاور مشغول به کار است. میترا در مورد تجربه کار خانگی خود میگوید: «البته خیلی چیزها نسبت به گذشته تغییر کرده است. وقتی که من ساعت ۸ شب به خانه میرسم و همزمان با شوهرم در خانه هستم، طبیعتا اجباری در این نمیبینم که بعد از ١٢ ساعت کار در بیرون، به آشپزخانه بروم و مشغول آشپزی شوم. اما با وجود تغییر بسیاری از ذهنیتهای پوسیده در مورد زنان، در اکثر مواقع من ظرف میشویم، وقتی که خوردن غذا تمام میشود به طور اتوماتیک من ظرفها را از روی میز جمع میکنم، وقتی که لباسها کثیف میشود، من باید آنها را بشویم.»
مریم، ٣۷ ساله، ١۸ سال است که ازدواج کرده و در یک کارگاه جوراب بافی کار میکند. او از آرتروز گردن رنج میبرد و به گفته خودش ۴ سال است که برای درمان آن به پزشک مراجعه میکند. این کارگر جوارب بافی در مورد هماهنگی کار خانگی و کار در کارگاه میگوید: «چارهای نیست. من وقت کم میآورم. شوهرم و بچههایم به دست پخت من عادت دارند و نمیتوانند جای دیگری غذا بخورند. من انتخاب دیگری ندارم. ای کاش خانهدار میماندم و این بار اضافی به من تحمیل نمیشد.»
طرح بیمه زنان خانه دار در سال ١٣۸۷ که قرار بود با پرداخت حق بیمه از طرف آنها، زنان خانهدار تا ۴۵ سال را تحت پوشش بیمه قرار دهد، نه تنها به سرانجام نرسیده، بلکه هنوز از سوی دولت اعتباری به آن اختصاص نیافته است.
اما شهیندخت مولاوردی میگوید که با ارزش گذاری کار خانگی زنان، بسیاری از مناسبات و قوانین و مقررات تغییر خواهد کرد. مثلا اگر این کار صورت گیرد، دیگر مقاومتی را در برابر مساله بیمه زنان خانهدار نخواهیم داشت.
او میگوید: «نگاه غالب این است که توجیهی برای بیمه کردن زنان خانه دار وجود ندارد در حالیکه نقش و تاثیر این گروه از افراد در خانه و جامعه باعث می شود که نگاه ویژهای به این خدمات و فعالیتهای آنها داشته باشیم.»
با این همه به نظر میرسد مساله زنانه خواندن کار خانگی، جدای از به صرفه بودن آن برای تولید که هزینههای پرداخت نشده به کار زنان را در برمیگیرد، فراتر از نیاز ساختار اقتصادی موجود باشد. عبارات روزانه، ضربالمثلها، ادبیات، لطیفهها و حتی فضای معماری و شهری نیز با زنانه خواندن کار خانگی آمیخته است. آمیختگیای که حتی رشد تکنولوژی، علم و تغییر فرهنگها و باورهای گذشته نتوانسته است مانع آن شود.
نظرها
ستاره
بالاخره یکی به فکر افتاد برای کار خانه ارزش گذاری کند،واقعاً هیچ کس ارزشی برای کار خانه قائل نیست نه همسر ونه فرزندان...وقتی انجام ندی می فهمند که یکی بود که چه قدر کار می کرد.شخصاً فکر می کنم به جای بچه داری و خانه داری می رفتم تمام وقت کار می کردم، اجر و قربم بیشتر بود، دستم هم توی جیبم بود. واقعاً حتی اینجا در غرب هم کار خانه ارزش ندارد و فقط به کار بیرون از خانه که زن در قبال آن پول می گیرد ، اهمیت داده می شود.
ایزادورا
مادرمن سی سال کاربیرون کرد وهم توی خونه مثل یک کلفت کارکرد. پدرم هیچ وقت بهش خرجی خونه وپولی نداد. ومعتقدبودکه تو خودت حقوق بگیری. تازه همیشه هم انتظارداشت مادرم بهش کمک مالی بکنه ویک هل پوک هم به نام مادرم نکرد. تو شصت سالگی مادرم کلی پادرد وکمردرد ودست درد داره وپدرم به جای تسکر همش می گه تو نازنازی هستی وزنای قدیم اینقدرکار می کردندوهیچ طوریشون هم نمی شد. طوری رفتارمی کنه که انگاروظیفه مادرم بوده. امثال مادر من کم نیستند. زنانی که موردظلم مردان قرار می گیرند. من ارپدرم متنفرم وحثورسو ازروی اجبار تحمل می کنم.