آخرین نامه محمدرضا پورشجری از زندان، خطاب به احمد شهید
محمدرضا پورشجری - اکنون که به روزهای پایانی حبس خود نزدیک میشوم، آگاهم که قادر به تحمل دوران تبعید در میان کویر ایران نمیباشم و جانم در خطر است.
«اکنون که به روزهای پایانی حبس خود نزدیک میشوم، بهروشنی آگاهم که قادر به تحمل دوران تبعید آنهم در بدآب و هواترین نقاط در وسط کویر ایران نمیباشم و جان خود را ازین بابت بهطور جدی در معرض خطر مرگ میبینم.»
قابلتوجه جناب آقای احمد شهید گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، و همچنین قابلتوجه سازمان عفو بینالملل، سازمان دیدهبان حقوق بشر، سازمان گزارشگران بدون مرز و سایر ارگانها و نهادهای فعال در زمینه حقوق بشر و نیز خطاب به همه فعالین حقوق بشر در سراسر جهان.
با درود فراوان
پیشازاین، دولت جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی این رژیم، مرا که آرا و اندیشهها و نظرات خود را پیرامون مسائل و مشکلات جامعه ایران در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منعکس میساختم بنا به اتهاماتی پوچ و واهی چون اقدام علیه امنیت کشور، توهین به رهبری جمهوری اسلامی و توهین به مقدسات به مدت چهار سال به زندان افکندند.
در طی این زمان، براثر شکنجهها و کتک خوردنها و ماه ها حبس در سلول انفرادی در بازداشتگاههای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و نیز به سبب فشارهای روانی و تنشهای عصبی و سختیها و رنج های حاصل از سالهای زندان به بیماریهای قلبی و عروقی مبتلا شدم و بهمرور زمان و تداوم این شرایط، دیابت و امراض کلیوی و ورم غده پروستات و سیاتیک و دیسک کمرهم به آن افزوده شد. در سال ۱۳۹۱ به دنبال سکته قلبی و براساس تشخیص پزشکی قانونی که مراحل معاینات و روند تشخیص متخصصان در پرونده پزشکی من در بهداری زندان کرج موجود میباشد، دیگر قادر به تحمل حبس و زندان نبودم و میباید از زندان آزاد میشدم. ولی متاسفانه دستگاه قضایی رژیم اسلامی به این تشخیص وقعی نگذاشت و توجه نکرد. درنتیجه و به ناگزیر من پس از تحمل دوران حبس در اول شهریور ماه ۱۳۹۳ از زندان آزاد شدم.
اما وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بلافاصله و پس از گذشت تنها ۳۸ روز از آزادی من، دوباره مرا بازداشت کرده و با افترا و پاپوش و پروندهسازی از طریق دادسرای انقلاب کرج و سپس در یک جلسه دادگاه کاملاً فرمایشی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام اسلامی، مرا به یک سال حبس و دو سال تبعید به شهرستان طبس و مصادره اموال محکوم کرد.
اکنون که به روزهای پایانی حبس خود نزدیک میشوم، بهروشنی آگاهم که قادر به تحمل دوران تبعید آنهم در بدآب و هواترین نقاط در وسط کویر ایران نمیباشم و جان خود را ازین بابت بهطور جدی در معرض خطر مرگ میبینم.
لذا از شخصیتها و ارگانها و سازمانهای نامبرده و نیز از هممیهنانم تقاضا دارم تا با هشدار درباره وضعیت مخاطرهآمیز زندگی من و با اعتراض به مقامات جمهوری اسلامی، افکار عمومی را نسبت به ظلم و بیدادی که بر من هموار شده آگاه نموده و از فرستادن من به تبعیدگاه جلوگیری نمایند.
با سپاس
محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) نویسنده وبلاگ گزارش به خاک ایران
چهارشنبه هجده شهریور هزار و سیصد و نود و چهار
زندان کرج (ندامتگاه)
نظرها
alvandmusic.ir
کاش اون دنیاش خوب باشه