دیدگاه
رهبر هتاک و اعزام سپاه برای مقابله با نفوذیهای سیاسی و فرهنگی
اکبر گنجی- آیتالله خامنهای با تأیید نظارت استصوابی شورای نگهبان و استفاده از قدرت سازمان یافته سپاه قصد دارد با رقبا تحت عنوان "نفوذیهای دشمن" مقابله کند.
سخنرانی ۱۳۹۴/۰۶/۲۵ آیتالله خامنهای در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى از جهات گوناگون قابل توجه است. او در این سخنرانی زیرکانه از موازنه قوای داخلی سخن گفت و برای سپاه مأموریتهای تازهای در برخورد با رقبا وضع کرد که بیان رسمی آنها در حضور همه مردم، قابل توجه است. نوشتار کنونی ناظر به بررسی به برخی از نکات مهم این سخنرانی است.
سپاه پاسداران از نظر او یعنی تشکیلات، سازمان یافتگی، نظم، انضباط، مدیریت، مأموریتهای تعریف شده مشخص، تجربه انباشته معرفتی، جوانی، تربیت نیروهای کارآمد و فهیم، صادرات نیروی بسیار فراوان به کلیه قوا و نهادهای نظام، و...
هتاکی و تهمتزنی برای رهبر انقلاب شدن
انقلاب تا ابد ادامه ندارد. انقلاب یا شکست میخوررد و یا پیروز میشود. اگر پیروز شود، نظام پیشین را سرنگون ساخته و نظام جدیدی به جای آن مستقر میسازد. انقلاب ۵۷ نیز با پیروزی بر رژیم شاه، نظام جمهوری اسلامی را جایگزین آن ساخت. البته، وضعیت انقلابی که منتهی به انقلاب میشود، پس از پیروزی انقلاب، به سرعت پایان نمیپذیرد. کلیه افراد و گروههایی که در انقلاب شرکت داشتند، پس از فائق آمدن بر زمامداران پیشین، میکوشند تا قدرت سیاسی را در دست گیرند. بدین ترتیب، جبهه انقلابیون شکاف برداشته و انقلابیون در برابر هم قرار میگیرند. تا وقتی نیروهای مختلف دارای قدرت باشند و درگیری ادامه داشته باشد، نظام جدید استقرار پیدا نخواهد کرد و شرایط انقلابی تداوم خواهد داشت. اما پس از فائق آمدن زمامداران جدید بر کلیه نیروهای معارض، نظام جدید خود را تثبیت کرده و استقرار مییابد.
هر انقلابی رهبری دارد که همه- یا اکثریت بالای انقلابیون- او را به رهبری میپذیرند. آیتالله خمینی رهبر انقلاب ۵۷ بود. آیتالله خامنهای بسیار مشتاق است که علاوه بر "رهبر جمهوری اسلامی"، "رهبر کلیه مسلمین و مستضعفان جهان"؛ "رهبر فرزانه انقلاب" هم نامیده شود. او برای تأمین این نیاز خود، مجبور است ادعا کند که انقلاب نه تنها پس از استقرار جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ پایان نیافت، بلکه انقلاب ۳۷ سال است که ادامه دارد، و پس از این هم ادامه خواهد داشت.
هرقدر سن آیتالله خامنهای بالاتر میرود، قدرتطلبی و هتاکیاش بیشتر میشود. انقلاب هنوز تداوم دارد، چون آقا میفرمایند، منتقدان هم عوامل دشمنان خارجی و عدهای بیعقل بوده و هستند.
آیتالله خامنهای برای دفاع از مدعای کاذب تأمین کننده نیاز روحیاش، با تغییر معنای انقلاب، انقلاب را به معنای دگرگونی همه جانبه بشری و تمدنی به کار برده و میگوید: «انقلاب را نباید محدود کرد به حوادث انقلابیِ مثلاً آغاز انقلاب و شروع انقلاب و روزهای پیروزی انقلاب؛ آنها یک بخشی از انقلاب است. شاید اگرچنانچه کسی معنای انقلاب را درست ملاحظه کند، [میبیند] حرکت انقلابی و نهضت انقلابی یک بخش کوچکی از مجموعه انقلاب است. انقلاب یعنی یک دگرگونی همهجانبه در یک مجموعه بشری - یا در یک ملت یا فراتر از یک ملت، در یک نسل، در یک تمدّن- معنای انقلاب این است.»
"ولایت مطلقه فقیه" خصلت قدرتطلبی آیتالله خامنهای را سیراب نمیسازد. باید "رهبر فرزانه انقلاب" هم باشد. خصوصیت قدرت مطلقه این است که هیچ قدرتی بیرون از آن نباید وجود داشته باشد. خداوند قادر مطلق است، اگر به اندازه سر سوزنی قدرتی در عرض او وجود داشته باشد، دیگر خداوند قادر مطلق نخواهد بود. رهبر انقلاب بودن، هم یک قدرت است و نمیتواند جزیی از ولایت مطلقهفقیه نباشد.
نیاز روحی آیتالله خامنهای برای "رهبر انقلاب بودن"، به تغییر کاربرد اصطلاح انقلاب محدود نمیشود. او وجود سپاه پاسداران را به عنوان شاهد صدق مدعای خود مطرح میسازد. میگوید: «وقتی شما میگویید ما پاسدار انقلابیم، معنایش این است که انقلاب زنده است، انقلاب حاضر است، انقلاب موجود است. اگر انقلاب - آنچنان که بعضی ادّعا میکنند یا بعضی آرزو میکنند- مرده بود، پاسدار لازم نداشت؛ مرده که پاسدار نمیخواهد؛ پس انقلاب حضور دارد. پس معنای پاسداری انقلاب، متضمن معنای حضور انقلاب است؛ یعنی شما میخواهید بگویید انقلاب هست.»
خامنهای مطابق معمول، دیدگاه مخالف دیدگاه خودش را ساخته دشمنان خارجی قلمداد میکند که توسط عناصر داخلی تکرار میشود. میگوید: «حرفهایی یک عده [می زنند] - منبع این حرفها، به قول خودشان، اتاق فکرهای خارجی است، اینجا هم این حرفها را بعضیها در روزنامهها و در مجلهها و در حرفهای گوناگون خودشان رِلِه میکنند و همانها را تکرار میکنند و به زبان ایرانی آنها را بیان میکنند؛ [اما منبع] حرف از آنجا است- که بله، انقلاب تمام شد. حالا یک نفر بیعقلی پیدا میشود بهصراحت میگوید انقلاب را باید به موزه سپرد، بعضیهای دیگر هم هستند اینقدر بیعقل نیستند، به این صراحت نمیگویند، در پوشش این حرف را میزنند؛ جوری حرف میزنند که معنایش این است که انقلاب تمام شد؛ تبدیل انقلاب به جمهوری اسلامی.»
به میزانی که سن آیتالله خامنهای افزایش مییابد، فقط بر قدرت طلبیاش افزوده نمیگردد، بلکه تهمتزنتر و هتاکتر هم میشود. انقلاب هنوز وجود و تداوم دارد، چون آقا میفرمایند، منتقدان هم عوامل دشمنان خارجی و عدهای بیعقل بوده و هستند.
معنای پاسداری از انقلاب
آیتالله خامنهای مدعی است که تنها نهادی که پاسدار انقلاب است، سپاه است: «ما در مجموعه تنظیمات کشوری جایی را نداریم جز سپاه که برای پاسداری از عزیزترین حادثه تاریخی این کشور و حادثه جاری این کشور، یک وظیفه سازمانی برای خودش تعریف کرده باشد.»
انقلاب همچنان مورد تهدید دشمنان خارجی و داخلی است و وجود سپاه به معنای وجود تهدید انقلاب و مقابله با آن است. مطابق نظر عالمانه آیتالله خامنهای، تهدید انقلاب جزیی از "ابعاد مفهومی پاسداری" است: «یکی از ابعاد مفهومی پاسداری، این است که انقلاب مورد تهدید است؛ بله، اگر تهدید نباشد، پاسداری لازم نیست. آنجایی انسان پاسداری میکند که تهدید وجود دارد؛ پس شما هم وجود انقلاب را دارید با اسم خودتان تأیید میکنید، هم تهدیدهایی را که متوجه انقلاب است دارید تبیین میکنید و از وجودشان خبر میدهید.»
جنگ قدرت در هفتهها و ماههای آینده تشدید خواهد شد. سوابق افراد فاقد اهمیت است. باید دید آنان در بزنگاههای تاریخی- همچون جنبش سبز یا "فتنه" از نظر خامنهای- چه کرده و چه مواضعی گرفتهاند.
بر این مبنا، وظیفه سپاه رصد کردن دائمی مسائل و خبرهای بینالمللی و داخلی، به منظور کشف تهدیدات خارجی و داخلی است. باید کشف کند که تهدیدات معطوف به چه کسی و نسبت به چه اموری است؟ "کس" در اینجا به احتمال زیاد یعنی شخص خامنهای. اما امور را به "انقلاب" باز میگرداند. میگوید، "بخشهای اطلاعاتی سپاه و هر آنچه پهلو میزند به مسائل اطلاعاتی سپاه، ناظر به این معنا است.» پاسداری به معنای حراست و حفاظت کردن از انقلاب در برابر تهدیدات است.
تهدیدات الکترونیک یکی از تهدیدات مهم بود و هست که سپاه در مقابله با آنها پیشرفت چشمگیری داشته است. دشمن شناسی وظیفه دیگر سپاه است. دشمن اصلی دولت آمریکا، رژیمهای مرتجع منطقه و "آدمهای خودفروخته و آدمهای ضعیفالنفس" داخلی هستند. شناسایی این دشمنان و برجسته کردن نقاط ضعف آنها یکی از وظایف سپاه است. پاسداری و حفاظت از استقلال کشور وظیفه دیگر سپاه است. استقلال به معنای آزادی یک ملت از سلطه خارجی است.
وظیفه سپاه در برابر نفوذ دشمن
دشمن به دنبال نفوذ اقتصادی، امنیتی، و از اینها مهمتر، نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی است. باید در برابر نفوذ اقتصادی دشمن ایستاد که پدر کشور را در میآورد، اما نفوذ فرهنگی و نفوذ سیاسی از نفوذ اقتصادی مهمتر است.
خلل ایجاد کردن در باورهای دینی و انقلابی از طریق اساتید دانشگاهی، فعال دانشجویی، نخبه فکری و علمی و... یکی از راههای نفوذ است. دشمن برای نفوذ فرهنگی میلیاردها هزینه کرده است. مقابله منطقی با این نوع نفوذ، یکی از وظایف سپاه است.
عوامل داخلی دشمنان خارجی دائما میگویند که باید از سیاست داخلی و خارجی ایدئولوژی زدایی کرد. یعنی اصول و مبانی اسلام را نباید در سیاست داخلی و خارجی دخالت داد. میگویند ایران کشور قدرتمندی در منطقه است، اگر روحیه انقلابی را کنار بگذارد، قوی تر هم خواهد شد، اما توجه ندارند که قدرت و اقتدار منطقهای ایران ناشی از انقلاب و عملکرد انقلابی است. دشمنان میگویند انقلابیگری را کنار بگذارید تا بر عمق استراتژیک ایران در منطقه افزوده شود و جزو جامعه جهانی شوید، اما در واقع مرادشان این است که انقلابیگری کنار گذارده شود تا ایران را به راحتی ببلعند. سپاه باید مراقب این امر باشد و از انقلاب با درون مایه کاملاً اسلامی پاسداری کند. جمهوری اسلامی به عنوان نماد این انقلاب مورد علاقه ملتهای مسلمان است.
نفوذ در مراکز تصمیم گیری سیاسی و مدیریتی کشور، به منظور تصمیم سازی، کار دیگر دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنان است. اگر این امر محقق شود، سرنوشت کشور مطابق میل و اراده مستکبرین تعیین خواهد شد. دشمن قصد دارد تا عوامل ایرانی خودش را در رأس نظام سیاسی قرار داده و به نهادهای سیاسی کشور نفوذ دهد تا براساس مصالح آنها تصمیم گیری کنند.
با توجه به این مقدمات درباره قصد دشمن برای نفوذ به قلمروهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و فکری به فرماندهان سپاه دستور داد: «در زمینههای گوناگون اقتصادی و مالی و سیاسی و امثال اینها، خط مستقیم و خط درست انقلاب را دنبال کنید.» به آنها گوشزد کرد: «جنگ ما با مزاحمین و با معارضین و با تهدیدکنندهها است.»
انتخابات و نفوذیهای دشمن
به گمان خامنهای، فرصتی که پس از توافق هستهای پدیدار شده، امکان بیشتری برای نفوذ دشمن مهیا کرده است. انتخابات هفتم اسفند نزدیک است و به تصور خامنهای دشمن قصد دارد تا از این فرصت استفاده کند. او به رقبای داخلی به درستی گوشزد میکند که قدرت واقعی از آن کسی است که بر روی زمین دارای نیروی سازمان یافته گسترده سراسری است. این اقتدار میدانی/زمینی، اقتدار سیاسی و هویتی و اقتصادی میآفریند. سپاه چنین نیرویی است و او قصد دارد تا از آن علیه نفوذیها در ماههای آینده استفاده کند.
نیاز روحی آیتالله خامنهای برای "رهبر انقلاب بودن"، به تغییر کاربرد اصطلاح انقلاب محدود نمیشود. او وجود سپاه پاسداران را به عنوان شاهد صدق مدعای خود مطرح میسازد.
نفوذی هر فرد و گروهی است که تابع ولایت مطلقه فقیه و منویات رهبر فرزانه انقلاب نباشد. اکبر هاشمی رفسنجانی گفته است : «بسیاری از شخصیتهای معتبر، با سواد و تجربه دیده را میشناسیم که آماده حضور در انتخابات هستند و مردم بیشتر از همه منتظر اسفند ماه هستند تا حماسه سیاسی را تکرار کنند.»
اما خامنهای که گمان میکند اینها به دنبال نابودی او هستند، به دنبال حذف این گروه توسط نظارت استصوابی شورای نگهبان است. در همین سخنرانی به فرماندهان سپاه در مورد این گروه میگوید: «گاهی انسان، عمری را هم بخوبی گذارنده اما یک امتحان سخت، انسان را از این رو به آن رو میکند. نمیخواهیم ادعا کنیم که برای هرکسی آن روز مثلاً آنجا حضور داشته است، ما یک حریم امنیتی درست کنیم و جرئت نکنیم [به او نزدیک بشویم]؛ نه.»
بدین ترتیب، سوابق افراد در انقلاب و جمهوری اسلامی فاقد اهمیت است. باید دید آنان در بزنگاههای تاریخی- همچون جنبش سبز یا "فتنه" از نظر خامنهای- چه کردهاند و چه مواضعی اتخاذ کردهاند.
آیتالله خامنهای با تأیید نظارت استصوابی شورای نگهبان و استفاده از قدرت سازمان یافته سپاه قصد دارد با رقبا تحت عنوان "نفوذیهای دشمن" مقابله کند.
به دنبال سخنان خامنهای، سرلشکر قاسم سلیمانی گفت: «یکی از دلایل ورود، حضور و ظهور گسترده اروپاییها در کشور ما که با هماهنگی آمریکاییها صورت میگیرد ایجاد دو قطبی در درون جامعه، بالابردن مطالبات در افکار عمومی و زدودن بحث درگیری طولانی آمریکا و غرب با ایران است.»
حمیدرضا مقدمفر- مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران- در سخنرانی پیش از خطبه نماز جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۹۴ گفت: «دشمن با اجرای نسخه جدید از پروژه نفوذ، مسئولان را حذف فیزیکی نمیکنند، بلکه با استفاده از مهرههای داخلی که رویکرد غربگرایانه دارند، پروژه خود را پیش میبرند.این افراد بر تصمیمگیریها تاثیر گذاشته و روحیه انقلابی را از بین میبرند.»
او سپس گفت که هاشمی رفسنجانی که از قبل از انقلاب در حال مبارزه با آمریکا به عنوان شیطان بزرگ بوده، حالا میگوید تا کی باید با آمریکا قهر باشیم، باید با آمریکا تعامل کنیم و مشکلاتمان را حل کنیم. مشاور فرمانده کل سپاه در پاسخ هاشمی رفسنجانی گفت: «آیا ما باید عوض شویم، یا آمریکا تغییر کند، آیا آمریکا از خوی استکباری خود دست برداشته و ظلم نمیکند؟ آقای مسئول به نظر میرسد شما عوض شدهاید که اینگونه صحبت میکنید.»
حسن روحانی نیز اخیراً بیکاری، اعتیاد، طلاق، خشکسالی، ریزدگردها، و... را به عنوان دشمنان بزرگ ایران مطرح کرد. مشاور فرمانده کل سپاه در پاسخ گفت با خطر نفاق جدید و نفوذیهای جدید روبرو هستیم که با سوابق انقلابی و اسلامی جای دوست و دشمن را عوض میکنند.
بدین ترتیب، خامنهای سپاه را به مقابله با نفوذیها واداشته است. سرداران با تقوای سپاه نیز حسن روحانی، اکبر هاشمی رفسنجانی، و... را در خطبههای نماز جمعه، منافقین نفوذی جدید قلمداد میکنند که از "سازمان منافقین" - سازمان مجاهدین خلق - خطرناکتر و پیچیدهترند. جنگ قدرت در هفتهها و ماههای آینده تشدید خواهد شد.
بیشتر بخوانید: آیا سپاه دولت در سایه خامنهای است؟
نظرها
iliashid
یکی از وجوه تسمیه اتلاق کلمه «آیت الله» به برخی افراد ؛ اظهار این مدعاست که اینگونه افراد آنقدر نمونه کاملی از نیستی در مقابل معبود حقیقی و خداپرستی هستند که هر رهگذری با مشاهده آنان بی اختیار پی به وجود خدامیبرد!!! با این مقدمه میخواستم بگویم بخاطر همینکه « اشخاصی نظیر خمینی ؛ خامنه ای و مصباح یزدی و...؛ بدلیل آنکه موجب تهوع مردم از دین و خدا شده اند ! نه تنها «آیت الله» نیستند بلکه « ظلمات الشّیاطین» هستند!
iliashid
در ادامه کامنت قبلی ؛ ممکن است بگویید که اتلاق این لقبها یا عناوین از سوی حزوه علمیه است ! اما به عقیده بنده کاربرد چنین الفاظی بدلیل اینکه ریشه در اعتقادات و باروهای مذهبی میلیونها مسلمان شیعه دارد لازم است از سوی مردم بازبینی و نظر خواهی شود. چه لزومی دارد کسی که اعمال و رفتار و کردارش تیشه به اصل دین میزند لقبی این چنین داشته باشد تا با لباس و ظاهری موجه اساس باورهای مردم را پایمال کند! ما بسیار دیده ایم به محض شناسایی کسی که بدون مدرک یا با مدرک معتبر؛ طبابت میکند و نتیجه طبابتش منجر به ضررهای مالی و جانی به اشخاص میشود؛ مدرکش باطل و عنوانش لغو میشود. لذا در اینجا نیز به سبب تعارض رفتارهای باورستیزانه این آخوندها لازم است از بکاربردن این القاب و عناوین برایشان جلوگیری شود! از منظر بین المللی نیز لازم است عرض کنم که چنین القاب و عناوینی بدلیل اینکه در سطح جهان اعتبار ندارد! لازم است دیگر استفاده شود. حتی بنظرم در صورتیکه صفحه ای در یکی از رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک در لغو چنین القابی راه اندازی شود با استقبالِ عموم روبرو میشود.
بهنام
با تشکر از استاد گنجی به خاطر زحمت انتشار مقاله مفید تحلیلی . گرگها به جان هم افتاده اند و دارند همدیگر را پاره پاره میکنند ، هر دیکتاتوری در جهان به یک بازوی قدرتمند نظامی نیاز مبرم دارد و خامنه ای هم از این قاعده مستثنی نیست ، اما این کاربرد زور توسط نظامیان گاهی مانند شمشیر دو لبه عمل نموده و برای همان دیکتاتور که نظامیان دارای وظایف مشخص و تعریف شده را به اجبار به عرصه سیاست کشانده است ، بسیار خطرناک می نماید و ممکن است روزی فرا رسد که برادران قاچاقچی که مست ثروت و قدرت شده اند ، تمامی آرمانهای مقدس و روحیه انقلابی متظاهر و ریا کار خود را کنار گذاشته و یک شبه رهبر نامشروع را نیز سر به نیست کرده و قدرت را تمام و کمال در دست خود گیرند . به امید نابودی کلیه دیکتاتورهای جهان علی الخصوص علی خامنه ای جنایتکار .
ناشناس
دوران این دیکتاتور نیز رو به پایان می باشد.
nader
شماری از پناهجویان افغان که از راه یونان خود را به اروپا رساندهاند، میگویند که ایران افغانهای ساکن این کشور را که مدارک اقامتی ندارند، به سوریه میفرستد تا در کنار نیروهای وفادار به بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور بجنگند. این مردان جوان میگویند که ایران به آنها کارت اقامت در این کشور و ماهانه ۵۰۰ دلار حقوق می دهد تا به سوریه بروند محمد می گوید در حلب، لاذقیه و چند شهر دیگر سوریه جنگیده است. او به همراه بیشتر از ۵۰ نفر دیگر سوار اتوبوسی میشوند که آنها را از تهران به یک پایگاه آموزشی نظامی در شمال ایران میبرد: "شیشههای اتوبوس دودی بود و به ما گفته شده بود که به پردههای آن دست نزنیم." محمد دو هفته در این پایگاه آموزشی میماند و در آنجا طرز استفاده از اسلحه را فرامیگیرد. پس از این دوره او و همراهانش را به فرودگاه امام خمینی در تهران میبرند و بیآنکه گذرنامهای داشته باشند، سوار هواپیما میشوند و به سوریه میروند. او میگوید که بیشتر از دو ماه در سوریه دوام نیاورده و یک روز با استفاده از فرصت و به بهانه زیارت از پایگاه نظامی خارج میشود و به طرف اروپا فرار میکند. داوود، نوجوان افغان هم سرگذشت مشابهی دارد. او میگوید زندگی در ایران بدون داشتن مدرک اقامت و شناسنامه مشکلات فراوانی داشته و او احساس میکرده که هیچ انتخاب دیگری جز این که به سوریه برود، ندارد. داوود برای یک دوره دوهفتهای آموزشهای نظامی نامنویسی میکند و چند روز بعد او را برای آموزش میبرند. اما داوود پیش از آن که او را به سوریه اعزام کنند، فرار میکند: "وحشتناک بود. غذا افتضاح بود و ایرانیهایی که آنجا بودند، با ما خیلی بدرفتاری میکردند. بنابراین فرار کردم..
Farid
حکومتی که به صورت زنانش اسید میپاشد و روزنامه نگار را بخاطر یک مقاله ٬ وبلاگ نویس را بخاطر یک کامنت ٬ دانشجو را بخاطر یک سخنرانی ٬ وکیل را بخاطر وکالت از زندانی سیاسی بدها سال زندانی محکوم کند٬ دزد لقمه نان را مچ بزند ولی زنجانیها با دهها میلیارد اختلاس و ناقاضی مرتضوی با صدور دهها حکم زندان و اعدام و تبعید و دست داشتن در کودتای ۸۸ مورد حمایت قرار میدهد نمیتواند به حیات ادامه دهد چون بزور چماق و پاسدار برپا مانده....
بابک
زنجانی نماینده خامنه ای در ;hv سرمایه گذاری ها و غارت ها بود. آخرین حرفش هم این بود که من ویترین هستم !دیگرانی هم هستند که این نقش را دارند. افشا که می شوند قربانیشان می کنند. مانند سعید امامی. ضراب معاون زنجانی که در ترکیه دستگیر شد این یکی را اینجا (ایران) گرفتند تا دادگاه در ترکیه او را احضار نکند. ولی کنترل اطلاعات و شایعات از دست رفت و حالا مانده اند که با وی چه کنند.
بابک
کاری خوب و بموقع از گنجی. دستشان درد نکند. قدردان دوستان در سایت زمانه هم هستیم. کاش درباره سابقه بد و همسایه آزاری حکومت های روسیه و جنایت ها و خیانت های 200 ـ 300 سال اخیر آنها در باره ایران و وابستگی روزافزون نظام ولایت مطلقه به حاکمان روس و خطرها و آثار آن هم بنویسند. برای این حکومت یک یا چند دشمن نیاز همیشگی است تا کشور در حالت فوق العاده باشد. حالت فوق العاده لازم است تا نیروهای سرکوبگر باشند و هرکس مخالفت و انتقاد کرد بعنوان عامل دشمن دستگیر، سرکوب یا نابود شود، یا خانه نشین یا تبعید گردد. در وضعیت فوق العاده در سایه سرنیزه سپاه و بسیج و اطلاعات و نیروی انتظامی ، رهبر مسلمین جهان(!) و طرفدارانش بر کشور حاکم و مشغول غارت هستند. وجود رهبر دائمی و سپاهش به وجود دشمن و حالت فوق العاده بستگی دارد. اگر دشمن نباشد اینها هم دلیل وجودی ندارند، وضع نباید عادی شود ، چون در آن صورت بگفته مشاور فرمانده سپاه مطالبات عمومی افزایش می یابد ! موضع و حرفها و شعارها خیلی روشن هستند. چون پشتیبانی مردمی نیست و حتی تهدید مردمی هست حکومت باید به یک نیروی خارجی وابسته باشد. بهمین دلیل سیاست ولی امر مسلمین جهان(!) و سپاه پاسدارش با سیاست های حکومت روسیه همسو است و به آن امتیازهای بسیار میدهند. این روزها هماهنگ و همزمان با ماجراجویی اخیر پوتین صدای رهبر فرزانه هم (پس از گیجی ناشی از توافق هسته ای) بلند شد و مردم و رقیبان حکومتیش را تهدید میکند. با دشمن خطرناک و بدسابقه دیوار به دیوار همسو و وابسته شدند ، آدرس دشمن را در جای دیگر میدهند و تبلیغ مبارزه با آن را می کنند. در حالی که امریکا هر اندازه بد باشد از روسیه بدتر نیست. آیا به امریکا نمی شود اعتماد کرد ولی به روسیه میتوان اعتماد کرد و حتی وابسته به آن شد؟! ملت ایران و حقوقش برای رهبر مسلمین جهان و طرفدارن و شریکان و سپاهش کمترین اهمیتی ندارد. حتی اسلام هم در برابر حکومت مهم نیست، بگفته خمینی حفظ اسلام واجب است ، میشود برای حفظ اسلام دروغ گفت، شراب خورد و یکطرفه پیمان های حکومت اسلامی با مردم را لغو کرد، ولی «اوجب واجبات حفظ حکومت است» ! حرف روشن تر ازاین نمی شود گفت ! دشمنی سران جمهوری اسلامی با اسرائیل هم از دلسوزی برای فلسطینی ها نیست. رای فلسطینی ها به مجلس و حکومت فلسطینی از نظر حاکمان نظام مقدس ارزشی ندارد. اینها برخلاف نظر خود فلسطینی ها در کار فلسطین فضولی می کنند تا این آتش همیشه روشن باشد و شعارهای عوام فریبانه و بهانه برای ماجراجویی کم نیاورند. خامنه ای میگوید این از اعتقاد ما است، ولی چرا هزینه اعتقاد او را مردم ایران باید بدهند؟ کسی که در کشور خود از هیچ جنایتی پرهیز و پروا ندارد معلوم است دروغ میگوید که پشتیبان دیگر مظلومان است. حتی شعارهای چنین حاکمی بزیان فلسطینی ها است. کشتار مسلمانان چچن توسط حکومت روسیه و قتل عام مردم جنوب چین بوسیله حکومت چین، درهمان حال همسویی نظام مقدس(!) با حکومت های روسیه و چین نشان دهنده ماهیت و هدف واقعی ولی امر مسلمین جهان (!) از دشمنی با اسرائیل است. اینها نیاز به دشمن و وضعیت فوق العاده و ماجراجویی دارند. فلسطینی یا دیگر مظلومان برایشان مهم نیستند. ماجرای اسفبار تقسیم دریای خزر و کاهش50 درصد سهم ایران به 12و نیم درصد ( که نظام ولایت فقیه از آن استقبال هم کرد !) یاداور تصرف شمال ارس و خراسان توسط روسها است. سران سپاه پاسداران ، دلواپسان و مخالفان «برجام» در آن زمان کجا بودند که صدایشان در نیامد؟ تازه از پوتین استقبال و پذیرایی گرم هم کردند ! این رفتارهای دوگانه نشان میدهد که اینها دلسوز ملت ایران نیستند ، نفع نابحق خود را می خواهند حتی بزیان کشور و ملت. سرمایه های مردم گرسنه ایران بی حساب و کتاب در اختیار خامنه ای و دارو دسته اش هست، در پناه سرنیزه سپاه پاسداران و دیگر عاملهای سرکوب هم خود غارت میکنند و هم رشوه های نجومی و هزینه های ماجراجویی ها را میدهند. پوتین این همه تانک و هلی کوپتر و هواپیما را مفتی به سوریه نمی فرستد . حکومت بعثی سوریه هم درامدی ندارد که هزینه های خود و جنگ علیه ملتش را بدهد. مانند سپاه حزب اله در لبنان با پولهای غارت شده از مردم درمانده ایران سرپا است. نیاز همیشگی به دشمن، در نتیجه ، نیاز به وضعیت فوق العاده و نیروهای سرکوبگر، وابستگی و همدستی با روسیه و چین بر ضد مردم ایران و ماجراجویی در منطقه با هزینه ملت ایران، لازمه ادامه حکومت ولی امر مسلمین جهان (!) و غارت کشور است. تبلیغات ضد فرهنگی، عوام پروری و عوام فریبی، جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات، سرکوب روزنامه نگاران و روشنگران مردم، گرسنه نگه داشتن و تحقیر ملت ایران ، سیاست های اساسی و روش تغییرناپذیر رژیم ولایت فقیه است . در این راه اعتقادات جاهلانه و خرافات را گسترش میدهند و مقدسات می خوانند. هر کس در باره این سیاست های ضد فرهنگی و ضدمردمی توضیح دهد ، «دشمن» و «عامل دشمن» خوانده میشود.با هر حرکت و عاملی که مردم را آگاه سازد بعنوان کار و توطئه دشمن و عامل دشمن برخورد می کنند. مردم هرچه فقیرتر و ناآگاه تر، برای چنین حکومتی بهتر. 150 تا 200 میلیون مردم گرسنه ع ناآگاه، تحت کنترل و تامین کننده نیروهای بسیجی و پاسدار ، با بمب اتمی، ایده ال و آرزوی خامنه ای است. ولی تاریخ و جامعه سیر خود را میکند، دیر یا زود این دوره هم میگذرد و ننگ و بدنامی همیشگی برای حاکمان جمهوری اسلامی و طرفداران آنها میماند. سرکوبگران و پشتیبانان این ستمگران باید به خود آیند و بیش ازاین آلت سرکوب و جنایت های رژیم آخوندی علیه مردم خود نشوند. از این که سخن دراز شد ، ببخشید.
Majid
وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ و كسانى كه ستم كردهاند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت (آیه ۲۲۷ از سوره ۲۶ در قرآن) تعاریف آقایان گنجی وخامنه ای از انقلاب و مفاهیم آن بکلی غلط است و اشتباه. انقلاب یک لغت عربی است و بهیچوجه نمیتوان این لغت را در مورد طغیان و شورش و یا برانگیزی بکار برد. بهیچوجه. مثلأ تغییر روز به شب و یا تغییر هستی به نیستی و بالعکس نمونه های واضح و روشنند از تعبیر انقلاب. آنچه که در سال ۵۷ در ایران اتفاق افتاد یک طغیان بود و یا یک بر انگیزی و یا یک شورش به رهبری شیاطینی چون خمینی و خامنه ای که هر دو از قرآن بدور بوده و فراری و هر دو قومی را با خود بداخل جهنم رهنمود خواهند بود. بدون کوچکترین شک و تردید.
Majid
و در ضمن خامنه ای هتاک نبوده و نیست بلکه چون خمینی و دیگرانی چون آن دو همگی بر طبق آیه ۷ از سوره ۴۵ در قرآن عنوان بسزای افّاک را بدوش میکشند. حقا که کلام خدا بر حق است * را خوش آید و یا نیاید. وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ وای بر هر دروغگوی خطاکار پیشه
شاهد
انچه سال 57 اتفاق افتاد انقلاب نبود . در قرن بیستم متفکران سیاسی با جنبش های توده ای روبرو شدند که نه از نباز به تغییر جامعه بلکه از نیاز به باز افرینی هویت فردی ناشی می شد . جنبش های توتالیتر و شبه توتالیتر سراسر اروپا را در نوردید و در المان و ایتالیا به سرنگونی دولتهای سرکوبگر و شکل گیری دولتهای توتالیتر و شبه توتالیتر انجامید . متفکران اروپایی در باره این جنبش ها بررسی های گوناگون انسان شناسی و جامعه شناسی انجام دادند اما روشنفکری ایران سال 57 دانشی از این بررسی ها نداشت و اکنون شهامت انرا ندارد تا به درک غلط خویش و کسب این دانش اقرار کند . گرچه در دهه پنجاه شمسی اندیشه های انقلابی و شرایط سرکوب سیاسی در ایران وجود داشت اما سیاسی شدن تو ده ها در سال های 56-57 از " بی ریشگی " و جستجوی " هویت " ناشی می شد که بدلیل سرکوبگری حکومت و مدرنیسم رخ داده بود . و سر انجام جنبشی براه افتاد به قصد " بازگشت به خویش - علی شریعتی " که شعار هایش در جهت تغییر اجتماعی نبود بلکه از تفکرات بنیاد ی مذهب شیعه نشات می گرفت که اختلاف ها را در قالب هویت اسلامی" ما" و بی دینی "انها " بازتاب می داد . متفکرانی که در اروپا در باره جنبش های تو ده ای مطالعه کردند تفاوت انقلاب با جنبش توده ای را در این دیدند که سرانجام پیروزی جنبش توده ای توتالیتر و شبه توتالیتر کوشش برای "تغییر فرد " است همچنان که ایت الله خمینی در بهشت زهرا گفت : ما برق را مجانی می کنیم اب را مجانی می کنیم اتوبوس را مجانی می کنیم .دلخوش نباشید به این چیزها" ما شما را آدم می کنیم " . و نتیجه جنبش شکل گیری حکومت شبه توتالیتر اسلامی بود که اب و برق و اتوبوس را مجانی نکرد اما به "آدم "کردن مردم ایران ادامه داد و ادامه می دهد . حکومت شبه توتالیتر اسلامی ایران نیز چون اعقاب خود از دو بخش "رهبری جنبش -ولایت فقیه " و "دولت بورکراتیک - اکنون حسن روحانی " تشکیل شده است . کار "رهبری " که قدرت اصلی در راس حکومت و جنبش شبه توتالیتر در اختیار دارد این است که جنبش تداوم یابد . رهبر جنبش توتالیتر باید تحت هر شرایطی از عادی شدن شرایط که شیوه زندگی در کشور تحت سلطه اش را "یکی" از اشکال زندگی در جهان می کند جلوگیری نماید . وجود "رهبری" و "جنبش" تا زمانی معنا می دهد که بتواند همه چیز را گرد خود به حرکت در اورد ! بنابراین تا زمانی که حکومت شبه توتالیتر اسلامی و جود دارد تضاد بین ایندو و تغییر مدام قواعد مربوط به زیست مردم در ایران ادامه خواهد داشت و " انقلاب "جناب گنجی به پایان نخواهد رسید .
صابری
الحمدلله رب العالمین که قیامتی است و روزی که بسیار هم نزدیک است،در صحرای محشر همه ی دروغگویان و خبیث هایی مثل شما به دار محکومیت آویخته خواهند شد و خداوند بزرگ و عادل از کوچکترین گناه هم نخواهد گذشت...ما مشکلی نداریم منتظر آن روزیم و بس.کور دلانی مثل شما هرگز نمی تونن خورشید به این عظمت را درک کنند...خدا کنه هدایت یابید و الا ان شاالله که خیلی زود هلاک شوید.فتوکل علی الله
رامیار
خواندن این تحلیل جذاب را در همین راستا توصیه میکنم و اینکه این نوعی تهدید ضمنی همراه با ترغیب صنفی است که اگر انقلاب از دست برود شما سپاهیان هم منافعتان را از دست میدهید: http://dalghakirani.blogspot.de/2015/09/blog-post_49.html