ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

آیا مردسالاری جنسی شکست خورده است؟

آیدا قجر- محمد اسلامی، معاون وزارت بهداشت اعلام کرده پارسال ۳۳هزار زوج به دلیل مشکلات جنسی از هم جدا شده‌اند. یک دلیل این است که زنان ایرانی توقعات تازه‌ای از روابط جنسی دارند.

«علاقه‌ای به سکس ندارم و از هر ۱۰ رابطه جنسی، یک یا دو بار به ارگاسم می‌رسم. علاقه‌ای هم به توقعات جنسی همسرم ندارم، اما به آن تن می‌دهم. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم که علایق خودم چیست، اما به جوابی نمی‌رسم. شاید اصلا علاقه‌ام به نداشتن رابطه جنسی باشد ولی خب٬ عملی نیست و نیازی‌ است که بالاخره باید تامین شود.»

ترانه نمونه‌ای از زنان ایرانی است که با روابط جنسی معمول مشکل دارد اما به آن تن می‌دهد. اما همه مانند ترانه نیستند. این روزها زنان زیادی هستند که تمکین نمی‌کنند یا خواسته‌های خود را در رابطه جنسی طلب می‌کنند.

محمد اسلامی، معاون وزارت بهداشت ایران اعلام کرده که پارسال ۳۳ هزار زوج به دلیل مشکلات جنسی از هم جدا شده‌اند. یک دلیل این مساله می‌تواند این باشد که زنان ایرانی درک تازه‌ای از روابط جنسی پیدا کرده‌اند.

اجبار ضمنی برای تن دادن به توقعات جنسی شریک عاطفی از آموزه‌هایی‌ است که توسط نسل‌های پیشین به دختران توصیه می‌شد و همچنان هم ادامه دارد. مثلا مادران و مادربزرگ‌ها هنگام ازدواج فرزندان دخترشان به آن‌ها توصیه می‌کنند که در هر شرایطی باید برای خواسته‌های جنسی طرف مقابل آمادگی داشته باشند. آموزه‌ای که البته در مذهب هم به آن اشاره شده و در جمهوری‌اسلامی نیز به شکل قانون درآمده است.

«تمکین» در واقع همان توصیه‌ای‌ است که نسل‌های پیشین به فرزندان خود می‌کردند؛ درست همان مساله‌ای که روحانیون نیز در سخنان خود روی آن تاکید می‌کنند. تا آن‌جا که در رساله‌های مذهبی آمده، حتی اگر مرد روی شتر نیاز جنسی پیدا کرد٬ زن موظف است به این نیاز پاسخ دهد. این دستورالعمل مذهبی و سنتی اما در کنار خود آزادی جنسی بی‌قید و شرطی را برای مردان تعریف کرده که در تفاوت تربیت فرزندان دختر و پسر نیز مشاهده می‌شود.

اما برآورده کردن این توقعات توسط زنان در ادبیات عامیانه نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. مثلا فعل «دادن» برای زنان به کار می‌رود و «کردن» برای مردان؛ مساله‌ای که بازتولید فرودستی زنان و فرادستی مردان در رابطه‌‌ جنسی است. در حالی‌که در جوامع مدرن٬ چه زن و چه مرد از فعل «کردن» استفاده می‌کنند؛ به این معنا که عمل جنسی بدون جنسیت‌محوری متعلق به هر دو و جایگاه شرکای جنسی واحد است.

تمکین یا تن دادن به رابطه‌ جنسی در هر شرایطی، به شکل تاریخی یکی از راه‌های کنترل مردانی است که شرع و سنت آن‌ها را در رابطه‌ جنسی آزاد گذاشته و این مساله را به طبیعت مردانه نسبت می‌دهد. به همین دلیل نسل‌های پیشین از طریق توصیه‌ به برآورده کردن این توقع‌ها٬ در واقع تجربه‌ خود را در راضی نگه داشتن مرد و جلوگیری از روی آوردن او به رابطه‌های موازی مطرح می‌کنند. این تصور که اگر مردی از نظر جنسی راضی نباشد٬ می‌تواند به دیگری روی آورد که البته حق تعدد زوجات و بی‌شمار صیغه گواهی بر این مجوز است.

تمکین نمی‌کنم!

در گذشته در تحلیل رابطه جنسی فقط به لذت مرد از این رابطه می‌پرداختند و ارگاسم زنانه را انکار کرده، یا نادر و حاشیه‌ای تلقی می‌کردند. تحقیقات جدید در تن‌کارشناسی و روان‌شناسی این برداشت را که هنوز هم رواج دارد، رد می‌کنند.. این موضوع که زن رکنی از رابطه جنسی است، با آگاهی و آموزش می‌تواند به شعور عمومی راه پیدا کند؛ آموزشی که البته به شکل سیستماتیک نه در سیستم آموزشی جمهوری اسلامی جایگاهی دارد و نه توسط خانواده‌ها مطرح می‌شود. رابطه و توقع‌های جنسی همچنان در ایران یکی از تابوهای اجتماعی و حکومتی شناخته می‌شود.

دکتر بهنام اوحدی، روان‌پزشک سکسولوژیست ساکن ایران است که در دانشگاه برای دانشجویان و استادان تدریس می‌کند. او معتقد است که آگاهی جنسی در توده جامعه نسبت به دهه‌های قبل بالاتر رفته و زنان بسیاری به او مراجعه می‌کنند تا بتوانند به تفاهم جنسی با شرکای خود برسند: «بسیاری از زنان به دنبال رسیدن به ارگاسم در رابطه جنسی هستند. مراجعان زن بسیاری دارم که در آستانه ۶۰ سالگی می‌گویند می‌خواهم قبل از مرگم ارگاسم را تجربه کنم. از شوهرشان می‌خواهند که انزال زودرس خود را کنترل کنند یا میل جنسی‌شان را افزایش دهند. حتی بسیاری به دنبال استفاده از ویبراتورهای دستی یا دیلدو هستند. به نظر من نوعی بیداری و هشیاری جنسی در خانم‌ها و آقایان رخ داده، اما این آگاهی در زنان چند برابر آقایان است.»

«امروز زنان بسیاری مقابل خواسته‌های نامتعارف همسران‌شان مقاومت می‌کنند. مثلا مردی که روزی دو بار تمایل به سکس دارد و روزهای تعطیل گاه این خواسته به چهار مرتبه می‌رسد، عجیب است. ولی همسران این زنان به ما مراجعه می‌کنند تا به شکل پنهانی یا آشکار میل جنسی را در شوهران‌شان کم کنند.»

در هر صورت اما اگر رابطه‌ای جنسی بدون رضایت یکی از طرفین شکل بگیرد٬ به معنای تجاوز محسوب می‌شود؛ خواه در رابطه با همسر یا با هر شریک جنسی دیگر. تجاوز جنسی در چنین روابطی اما در عرف جامعه‌ ایران همچنان ناشناخته است و با وجود قانون تمکین در جمهوری اسلامی راهی برای جرم شناخته شدن این اقدام وجود ندارد. حتی برخی از پزشکان و تحصیل‌کرده‌هایی که رادیو زمانه برای این گزارش با آن‌ها به مشورت پرداخت نیز از وجود تجاوز جنسی در رابطه‌ زناشویی ابراز تعجب کردند که «مگر همچین چیزی ممکن است؟»

اوحدی در پاسخ به این سوال که آستانه‌ توقعات جنسی کجاست و شرکای جنسی چقدر باید پاسخ‌گوی خواسته‌های طرف مقابل باشند٬ می‌گوید: «ارضای نیازهای شریک جنسی برعهده طرف مقابل است، فرقی نمی‌کند که زن باشد یا مرد. به شرطی که نیازهای فرد از تعادل خارج نشود و به سمت افراط نرود. مثلا مردی که شریکش مشکل مقعدی دارد یا سایز آلت تناسلی‌اش بزرگ است و مدام اصرار به سکس از پشت آن‌هم بدون هیچ‌گونه آماده‌سازی دارد٬ خواسته‌اش درست نیست. اما اگر افراد به دنبال آموزش و فراگیری باشند٬ می‌توانند آگاهی خود را بالا ببرند و بدن خود و شریک‌شان را بهتر بشناسند.»

آموزش جنسی زیرزمینی

با ورود اینترنت٬ شبکه‌های اجتماعی و از آن مهم‌تر ابزارهای ارتباط جمعی، فایل‌های آموزشی در خصوص روابط جنسی نیز میان کاربران در گردش است. برخی از این فایل‌‌ها به شکل صوتی و تصویری از کارگاه‌های آموزش مسایل جنسی تهیه شده و پس از انتشار میان متخصصان که مخاطب آن بوده‌اند٬ به دست کاربران دیگر هم رسیده است. اما این گردش اطلاعات در ابزارهای ارتباط جمعی نمی‌تواند جای آموزش سیستماتیک - که از کودکی لازم است - را بگیرد.

اوحدی به نبود آموزش در مقاطع مختلف نظام آموزشی٬ حتی در سطح دانشجویان و استادان اشاره می‌کنذ: «دانشجوی پزشکی یا پزشک عمومی طی ۷ سال تحصیل تنها یک ساعت درباره‌ی اختلالات جنسی کلاس دارد که آن‌هم در دوره‌ انترنی او به شکل تئوری ارایه می‌شود. اختلالات جنسی نیز صرفا در زودانزالی٬ ناتوانی جنسی و امثال آن خلاصه شده است. در امتحان رزیدنتی یک روان‌پزشک هیچ سوالی از بخش هومو و بای سکسوالیته مطرح نمی‌شود و دانشجو از ابتدا می‌داند که از ۷۵ صفحه‌ کتاب‌اش سوالی مطرح نخواهد شد؛ در نتیجه اغلب روان‌پزشکان ما دید درستی از مسایل سکسوالیته و دگرباشان جنسی ندارند و هرکس براساس سلیقه و تجربه‌های خود با این مساله برخورد می‌کند.»

«تنها توده جامعه نیستند که آموزش مسایل جنسی نمی‌بینند، بلکه پزشکان عمومی٬ اورولوژیست‌ها٬ پزشکان زنان و زایمان و حتی روان‌پزشکان نیز آموزش جنسی ندیده‌اند. از آن بدتر روان‌شناسان و مشاوران هستند که آموزشی درباره  فیزیولوژی و آناتومی بدن انسان ندیده‌اند. مثلا آناتومی دستگاه تناسلی یا بحث سکس را نمی‌شناسند، اما به راحتی خود را سکس‌تراپیست معرفی می‌کنند. و گاه حتی دو رویی نیز در بین پزشکان دیده می‌شود؛ برخی از آن‌ها در مطب‌های خود سکس‌ ضرب‌دری یا گروهی را مجاز می‌دانند اما در کنگره‌ها یا صدا و سیما به خودارضایی و سکس دهانی حمله می‌کنند.»

به گفته‌ این پزشک بسیاری از روان‌پزشکان نیز از وارد شدن به این حیطه هراسان هستند؛ چرا که «هر مسوولی می‌ترسد اگر برای آگاهی‌بخشی کارگاهی آموزشی برپا کند٬ با برخورد از سوی گزینش و حراست مواجه شود و پست خود را از دست بدهد. در ایران همه به دنبال این هستند که حقوق خود را بگیرند و سری را که درد نمی‌کند دستمال نبندند.»

ممنوعیت منابع آموزشی در خصوص مسایل جنسی نیز یکی دیگر از علل کمبود آگاهی در این خصوص است. حتی در نمایشگاه بین‌المللی کتاب نیز نه تنها اثری در این زمینه به فروش نمی‌رسد، بلکه «اگر هم کتابی در این زمینه به ایران بیاید٬ ترجمه نمی‌شود. اگر هم ترجمه شود از سوی وزارت ارشاد مجوز انتشار دریافت نمی‌کند. آن‌چنان کتاب را سانسور می‌کنند که مباحث مطرح شده در آن اخته می‌شود. متاسفانه نویسنده یا مترجم نیز حاضر است مبحث خودارضایی یا همجنس‌گرایی در کتابش سانسور شود تا بتواند مجوز انتشار گیرد و مخاطب پیدا کند.»

نبود آگاهی و منابع آموزشی در این زمینه چه در خانواده‌ها و چه در سیستم‌های آموزشی مساله‌ای است که به گفته‌ این سکسولوژیست باعث ایجاد دو بیماری در ایران شده: «دو سندرومی که در بیمارانم به شدت می‌بینم یکی سندروم مرد شرمگین و دیگری زن شرمگین است. آمار فوبیا و هراس از برقراری رابطه‌ جنسی میان زنان بسیار زیاد است که به خرافه‌های خانوادگی یا بین دانش‌آموزان برمی‌گردد. داستان‌هایی خیالی که باعث شده حتی در رزیدنت‌های زنان و زایمان هم با همین فوبیا مواجه شویم. مثلا تعداد زیادی از ماماها که آناتومی و فیزیولوژی را می‌دانند٬ بارها میان‌ دو راه زن را برای تولد، شکافته و دوخته‌اند و می‌دانند که چقدر زود جوش می‌خورد، اما باز هم از دخول می‌ترسند.»

در عین حال، به گفته‌ این سکسولوژیست، مردهای بسیاری نیز به او مراجعه کرده‌اند که از کم‌میلی یا زیادمیلی به سکس همسران‌شان شکایت دارند به طوری‌که «می‌توانم بگویم نوعی چشم و هم‌چشمی میان زنان در سکس ایجاد شده. بعضی از زنان به شدت همسران‌ خود را تحت فشار می‌گذارند که مثلا حتما باید هر شب سکس داشته باشیم. قرار نیست که سکس تمام زندگی باشد بلکه بخشی از آن است اما متاسفانه تحصیل‌کرده‌های بسیاری می‌گویند که بیشتر از ۱۰۰ درصد زندگی‌شان به سکس معطوف شده است.»

شکست مردسالاری جنسی

اوحدی معتقد است رابطه‌ جنسی در جامعه‌ ایران از دهه‌ شصت و با ورود ویدیوهای پورن دچار دگرگونی شده و «گذار از سنت به مدرنیته در آن اتفاق افتاده است». به طوری‌که این سکسولوژیست این تحول را نشانه‌ای از «شکست مردسالاری» در ایران می‌داند: «با آمدن ویدیو به ایران فیلم‌های پورن به راحتی دست به دست شد و همین مساله به تغییر ساختار آموزش جنسی انجامید. قبل از انقلاب دیدن فیلم‌های پورن مستلزم اتاقی تاریک و پروژکتورهای ۸ میلیمتری بود که البته برای خانواده‌هایی که دارای فرزند کوچک یا جوان بودند٬ امکان‌پذیر نبود. ویدیو اما باعث شد که فیلم پورن در مقیاس گسترده حتی به روستاها نیز کشیده شود. سال ۱۳۷۷ که در مناطق محروم به پزشکی مشغول بودم٬ کودکان و نوجوانان ستاره‌های پورن را می‌شناختند.»

به گفته‌ اوحدی رواج اورال سکس یا سکس دهانی میان زنان و مردان یکی از تاثیرات ورود انواع محصول‌های پورنوگرافی به ایران بود: «سکس دهانی - تناسلی قبل از فراگیر شدن ویدیو در ایران عمومیت نداشت و درصد محدودی از مردان برای شریک جنسی خود این کار را انجام می‌دادند. مثلا در اوایل دهه‌ ۷۰ که من در دبیرستان تحصیل می‌کردم، از ۶۰۰ دانش‌آموز حتی ۶ نفر هم اورال سکس انجام نمی‌دادند یا این رفتار جنسی را ابراز نمی‌کردند. آن شش نفر هم از طرف بقیه‌ دانش‌آموزان با پس‌گردنی و لفظ عامیانه‌ "واژن‌لیس" تحقیر می‌شدند.»

این پزشک اما تخمین می‌زند که در حال حاضر دست‌کم ۷۵ درصد مردان زیر ۵۵ سال برای شریک جنسی خود اورال سکس انجام می‌دهند که ۵۰ درصد آن‌ها نسبت به این رفتار جنسی رغبت و تمایل دارند: «شاید ۲۵ درصد از طرف زنان خود تحت فشار باشند که چون همسرشان ارضا نمی‌شود یا از ترس این‌که شریک دیگری برگزیند٬ اورال سکس را انجام می‌دهند. این دگرگونی بزرگ از سال ۱۳۷۰ به بعد در ایران به وقوع پیوست که برای من نماد و نشان شکست مردسالاری در ایران است. مردی که تا پیش از آن برای زن هیچ احترامی قایل نبود٬ ارضای او را مد نظر خود قرار نمی‌داد و بدون معاشقه سکسی فوری و یک‌طرفه داشت٬ به ناگهان تحقیر تاریخی را کنار گذاشت و به اورال سکس روی آورد.»

سکس از راه مقعد نیز یکی دیگر از انواع رابطه‌ جنسی‌ است که به گفته این سکسولوژیست در اثر فیلم‌های پورن در ایران فراگیر شد؛ اگرچه این نوع از رابطه‌ جنسی را می‌توان در ادبیات و شعر شعرای نام‌دار هم مشاهده کرد اما در نسبت با کودکان پسر: «سکس از پشت و پدوفیلی در فرهنگ ایران به عنوان عرف جنسی مطرح بوده. در نتیجه این نوع سکس همیشه خواسته‌ مردان ایرانی بوده که در شعرهای شاعران قدیمی مثل صادق ملارجب٬ میرزا حبیبی اصفهانی یا خاک‌شیر اصفهانی نیز چشم‌گیر است. قبل از ویدیوهای پورن اما همه فکر می‌کردند که این نوع از سکس انجراف و بیماری‌ست و در دیگر فرهنگ‌ها وجود ندارد.»

با وجود این به دلیل نبود آموزش و آگاهی در این زمینه٬ شمار ناراضیان جنسی در ایران روز به روز افزایش پیدا می‌کند به طوری‌که به تازگی محمد اسلامی٬ معاون دفتر سلامت جمعیت٬ خانواده و مدارس وزارت بهداشت اعلام کرده سهم مشکلات جنسی در فروپاشی روابط زناشویی ۲۰ تا ۷۰ درصد است: «اگر سهم حداقلی ۲۰ درصدی را هم در نظر بگیریم از مجموع طلاق‌های سال گذشته حدود ۳۳ هزار زوج به دلیل مشکلات جنسی از هم جدا شده‌اند.»

این در حالی‌ است که در دادگاه‌های خانواده درخواست طلاق از سوی زنان به دلیل مشکلات و نارضایتی جنسی بر اساس قوانین شرعی پذیرفته نمی‌شود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • پیروز

    بسم اله و الجمع والکافرین شما بااین مقالاتتان چشمو گوش زنهای آخوندها را هم باز میکنید. آیا این درسته که مثلا مقام معظظم رهبری برای ارضای اعلیاحضرت حاج خانم اونجاشان را بلیسند؟ پیروز

  • سروش

    مقاله رو تا آخر خوندم کاملا روح فمنیستی در اون موج میزد و مشخص بود که یه خانم فمنیست اون رو نوشته. بعد تا بالا اسکرول کردم دیدم نویسنده یک خانمه. احتمالا فمنیست هم باشه. مثلا یه جا که نتونسته بود واسه نظرش به حرف کارشناسا استناد کنه حرفشو بصورت فرض قطعی اورده بود و از اینکه حتی متخصصان هم این رو تایید نکردند ابراز تعجب کرده :)))