روایتی از وضعیت پناهجویان در جمهوری چک
کامبیز غفوری- علیاصغر فریدی، روزنامهنگار، همراه همسر و دو فرزندش ترکیه را ترک کرده بود تا به عنوان پناهجو به اروپا برسد. پلیس چک، او و خانوادهاش را در پراگ بازداشت کرد.
حکم آزادی علیاصغر فریدی، روزنامهنگار آزاد ایرانی که با خانوادهاش در کمپ پناهجویان جمهوری چک گرفتار شده بود، هفتم اکتبر صادر شد. اجرا شدن حکم دادگاه احتمالا یک روز طول خواهد کشید.
علیاصغر فریدی که سابقه همکاری با رادیو زمانه را نیز دارد، همراه همسر و دو فرزندش، ترکیه را ترک کرده بود تا به عنوان پناهجو، خود را به اروپا برساند. پلیس جمهوری چک، روز یازدهم سپتامبر ۲۰۱۵، او و خانوادهاش را که در راه آلمان بودند، در پراگ بازداشت کرد.
کامبیز غفوری، روزنامهنگار مقیم فنلاند، پنج روز بعد از بازداشت فریدی خود را به جمهوری چک رساند تا برای آزادی این روزنامهنگار و خانوادهاش تلاش کند.
آنچه او در این گزارش آورده است، روایتی است از وضعیت پناهجویان در جمهوری چک و شرایطی که علیاصغر فریدی و خانوادهاش تجربه کردند:
مقصد نهایی بسیاری از پناهجویانی که در ماههای اخیر از ترکیه وارد اروپا شدهاند، کشورهایی چون آلمان و سوئد است. آنها که اغلب با قایقهای بادی از سواحل ترکیه به سمت یکی از جزایر یونان میروند، در ادامه راه از کشورهای مقدونیه، صربستان و مجارستان گذر میکنند تا به اتریش و آلمان برسند.
اما در این میان، تعدادی از پناهجویان به دلیل گم کردن راه، آشنا نبودن با مسیرها، بدعهدی قاچاقبرها یا حتی اشتباه در انتخاب قطار، وارد خاک جمهوری چک میشوند که شرایطشان را سخت میکند.
یکی از این پناهجویان که برای رساندن خود و خانوادهاش به آلمان، وارد قلمرو جمهوری چک شد، علیاصغر فریدی، روزنامهنگار آزاد ایرانی است.
پلیس جمهوری چک، یازدهم سپتامبر ۲۰۱۵ او و خانوادهاش را بازداشت کرد و تلاشها برای آزادیشان از همان زمان آغاز شد.
آنچه تا آن زمان رسانهها و فعالان حقوق بشر در دنیا نمیدانستند، شرایط صدها پناهجوی گمنام و فراموششده در زندانهایی است که به نام کمپ در جمهوری چک وجود دارند.
چند روز پس از بازداشت علیاصغر فریدی، همزمان با ارسال نامههای برخی از نهادهای برجسته صنفی چون گزارشگران بدون مرز برای مقامهای جمهوری چک، خود را برای ملاقات با او و پیگیری پروندهاش، به پراگ رساندم. کمپی که خانواده او و دهها پناهجوی دیگر در آن نگهداری میشدند، به «بییلا پود بزدیهزم» (Bělá pod Bezdězem) موسوم است که در فاصله یکصد کیلومتری شمال پراگ قرار دارد.
پس از خروج از پراگ و طی حدود یک ساعت راه با اتومبیل، به منطقهای جنگلی و دور از مکانهای مسکونی وارد شدیم و در همان ابتدا، نخستین نشانههای ورود به یک زندان -که شباهتی نداشت به آنچه از کمپ پناهجویان در کشورهای اروپای غربی و شمالی میشناسیم- هویدا شد.
فیلمبرداری و عکسبرداری، حتی از پارکینگ و در ورودی ممنوع بود. نه تنها تمامی وسایل صوتی و تصویری مرا ضبط کردند، بلکه حتی کلید، سکه و اشیای فلزی را نیز گرفتند. ماموران امنیتی به اجازه قبلی مقامهای مسئول وقعی نگذاشتند و فرمهایی را که پیشتر به صورت الکترونیک برای اجازه ملاقات امضا کرده بودم، دوباره در اختیارم گذاشتند تا پر کنم.
بعد همراه یک مامور وارد ساختمان شدم. تمامی وسایلی را که همراه برده بودم، یک به یک بازرسی کردند و مرا به اتاقی که یادآور اتاقهای ملاقات زندان بود، هدایت کردند. دیدار در آن اتاق نیز به طور کامل «حضوری» محسوب نمیشد. اتاق ملاقات شامل کابینهایی بدون شیشه بود. یعنی شما میتوانستید با ملاقات شونده رو در رو صحبت کنید اما نمیتوانستید کنار هم بنشینید.
یک مامور هم در این دیدار در کنار ما بود. دلیل حضور او که صندلیاش را یک متر دورتر از ما قرار داده بود، برای من همچنان نامعلوم است. او که در تمام مدت ملاقات حضور داشت، به احتمال قوی زبان فارسی را نمیفهمید. از سوی دیگر، اتاق هم به دوربین مدار بسته مجهز بود.
متوجه شدم که خانواده فریدی قطار وین به برلین را سوار شدهاند و نمیدانستند که این قطار ابتدا به پراگ میرود و سپس به سمت برلین حرکت میکند.
علیاصغر فریدی همراه با همسر، دختر شش ساله و پسر ۱۴ سالهاش به دست نیروهای پلیس چک بازداشت شده بودند و نخستین رفتار شوکآور، جدا کردن بچهها و پدر و مادر از یکدیگر و نشاندن آنها در اتومبیلهای جداگانه برای انتقال به مرکز پلیس بود.
بدرفتاری با پناهجویان در این کمپ، حتی با کودکان، بسیار رایج است. شاید گوشهای از آن با این روایت مشخص شود که نگهبان، سر هایین فریدی، دختر شش ساله را به دیوار کوبیده تا او را برای پرت کردن پوست پرتقال تنببه کند.
در صحبتی که با همکاران روزنامهنگار در جمهوری چک داشتم، متوجه شدم که رسانهها و افکار عمومی در این کشور، خبری از این کمپ و شرایط نگهداری پناهجویان در آن ندارند. گروهی از روزنامهنگاران پس از آن ملاقات به صرافت افتادند تا گزارشی از مرکز بییلا تهیه کنند. با این حال ظاهرا به این دلیل که نامههایی در اعتراض با بدرفتاری نسبت به خانواده فریدی از جانب چند شخصیت صاحبنام بینالمللی به مقامهای دولت چک رسیده بود، آنان حساسیت موضوع را دریافته و از صدور اجازه بازدید برای اصحاب رسانه خودداری کردند.
به گفته یک وکیل فعال در زمینه دفاع از حقوق پناهجویان، وزارت کشور جمهوری چک حتی بودجه یک سازمان معتبر مرتبط با پناهجویان را که منتقد برخورد پلیس این کشور و مدافع حقوق پناهندگان در دادگاهها بود، قطع کرده است.
سرانجام اما یک نماینده پارلمان چک که در جریان قرار گرفته بود، از اختیاراتش برای بازدید از کمپ استفاده کرد و یک روزنامهنگار را به عنوان دستیار، با خود برد.
نتیجه این دیدار، انتشار گزارشی در نشریه رسپکت جمهوری چک بود که با تیتر «زندانی مخفی برای پناهجویان در بزدیهزم»، از شرایط دهها پناهجوی زندانی در این مرکز خبر داد و گفتوگویش با علیاصغر فریدی را منعکس کرد.
حکم آزادی علیاصغر فریدی در نهایت با فشار نهادهای صنفی، پیگیری همکاران، حمایت نهادهای حقوق بشری، نامههای شخصیتهای صاحبنام در عرصه بینالمللی که اجازه نام بردن از همه آنها را ندارم، روز چهارشنبه هفتم اکتبر صادر شد که احتمالا روند اجرای آن یک روز طول میکشد. نقض حقوق پناهجویان در کمپهای جمهوری چک اما، به قوت خود باقیست.
باید از جوانی گفت که تنها به دلیل اسپاسم ماهیچه کتف بر اثر فشارهای عصبی، بیمار روانی تشخیص داده و قرنطینه شده است. از زن حاملهای که ماه هشتم بارداری را در حبس و بلاتکلیفی میگذراند. از کودک چندماههای که به تنگی نفس دچار است و پزشکان، لکههای مادرزادی روی بدنش را که ما به آن «ماه گرفتگی» میگوییم، کودکآزاری تشخیص دادهاند و سبب شدهاند که مسئولان کمپ، او را از پدر و مادرش جدا کنند. ماموران به ضجهها و التماسهای این پدر و مادر برای بررسی دوباره پوست کودک و تایید مادرزادی بودن لکهها، اهمیتی نمیدهند.
در زندانهایی که در جمهوری چک کمپ پناهجویی نامیده میشوند، انسانهایی زندگی میکنند که از جنگ و نابهسامانی کشورهایشان در خاورمیانه فرار کردهاند اما در اروپای آرام، گرفتار زندانی شدهاند که کمتر کسی از آن خبر دارد.
نظرها
فرزاد
ایشون و خانواده بصورت غیر قانونی وارد یک کشور شده و باید زندانی شوند. استفاده از لغت پناهجو فقط بعد از تایید اداره مهاجرت مجاز است.
«وضعیت کودکان پناهجو در زندان جمهوری چک»
[…] از وضعیت پناهجویان زندانی به جمهوری چک سفر کرده بود در گزارشی آورده است: در صحبتی که با همکاران روزنامهنگار در […]
بهروز
امیدوارم آقای فرزاد با خانواده روزی مجبور بشن از کشور فرار کنن.وبه همین بلا بیفتن باز اونوقت خودشون فرق لغت پناهجو و پناهنده رو میفهمم.