کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور – ۱۰۵
شهرنوش پارسی پور - شوکت از طریق محفل دراویش از وجود یک محفل احضار ارواح آگاه شده و با پروانه به این مجلس مى رود. هم او و هم پروانه به خواب مغناطیسى فرومى روند.
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۰۵ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
جنگ دوم جهانى به پایان مى رسد. متفقین از ایران خارج مى شوند، اما شوروىها در این زمینی تعلل دارند. آذربایجان شلوغ است. دکتر اعتماد مى کوشد به خلیل ملکى کمک برساند. شوکت از طریق محفل دراویش از وجود یک محفل احضار ارواح آگاه شده و با پروانه به این مجلس مى رود. هم او و هم پروانه به خواب مغناطیسى فرومى روند و این مسئله به شدت هیجان انگیز است. او در این باره با نیر حرف مى زند. نیر نیز که کنجکاو است به این مجلس مى آید اما کسى نمى تواند او را خواباند و...
نظرها
نظری وجود ندارد.