دفاع پرشور سلمان رشدی از آزادی بیان
نمایشگاه کتاب فرانکفورت با سخنرانی نویسنده «آیه های شیطانی» کار خود را آغاز کرد. رشدی از جهانیان خواست که از آزادی بیان در برابر تعصب مذهبی و فرصت طلبی سیاسی دفاع کنند.
نمایشگاه کتاب فرانکفورت از سلمان رشدی که به تازگی رمان «دو سال و هشت ماه و بیست و هشت شب» را منتشر کرده، دعوت کرده بود که با سخنرانی درباره آزادی بیان این نمایشگاه را افتتاح کند. اندونزی به عنوان یک کشور مسلمان مهمان ویژه نمایشگاه کتاب فرانکفورت است و با ۶۰ نویسنده و شاعر در این رویداد فرهنگی حضور دارد. ایران هم در اعتراض به دعوت نمایشگاه کتاب فرانکفورت از نویسنده رمان «آیه های شیطانی» از شرکت در این رویداد فرهنگی صرف نظر کرده بود.
در ستایش آزادی بیان
سلمان رشدی در یک سخنرانی پرشور درباره آزادی بیان گفت: «بدون آزادی بیان اصولاً حقوق مدنی دیگر هم وجود نخواهد داشت. محدود کردن آزادی بیان فقط به خاطر سانسور نیست. محدودیت آزادی بیان به معنای تهاجم به طبیعت و ذات بشر است. انسان موجودی ست متکلم و به وجود آمده که سرگذشتش را بیان کند. همانگونه که نویسندگان و اندیشمندان در قرن هجدهم میلادی از آزادی بیان در برابر ارباب کلیسا دفاع کردند، نویسندگان، ناشران و شهروندان امروزه می بایست آزادی بیان را در برابر تهاجم رهبران مذهبی پاس بدارند.»
سلمان رشدی در ادامه سخنانش گفت: «در غرب هم به آزادی بیان تعرض می شود. یکی از این تعرضات به شکل فرصت طلبی سیاسی بروز میکند. برای مثال در ایالات متحده آمریکا این بحث درگرفته که روی جلد کتاب ها به خوانندگان هشدار داده شود که محتوای کتاب ممکن است آنها را آزرده کند.»
رشدی سپس این ادعا را به میان آورد که برخی از چپ های رادیکال در اروپا با اسلام گرایان همسو و هم آوا هستند. او گفت: «هر آینه که یک ایدئولوژی به مذهب تکیه کند، در پوشش آزادی مذاهب از ضدیت آن مذهب با زنان، یهودیان و دگراندیشان سخنی گفته نمی شود.»
به گفته سلمان رشدی آن گروه از اندیشمندان غربی که ادعا می کنند آزادی بیان یک امر فرهنگی ست، بیشتر از دیگران به آن لطمه می زنند. آنها باید توجه داشته باشند که آزادی بیان یک امر جهانی ست.
سلمان رشدی آنگاه به وظیفه هنر و ادبیات اشاره کرد: «وظیفه هنر و ادبیات این نیست که فقط به بازآفرینی واقعیت ها اکتفا کند. هنر و ادبیات نهاد خانواده، ساختارهای سیاسی و مقدسات مذهبی را به چالش می کشد. به همین دلیل هم حاکمان مستبد نویسندگان را تحت تعقیب قرار می دهند.»
رشدی سپس به «اووید» شاعر رومی اشاره کرد که آگوستوس امپراتور او را به خاطر اشعارش به شهر «تومی» (کنستانتا) در کنار دریای سیاه تبعید کرد و در همان جا هم درگذشت. نویسنده تکفیر شده «آیه های شیطانی» گفت: «ممکن است نویسندگان تحت پیگرد مانند اووید در تبعید بمیرند، اما آثار آن ها باقی می ماند. ادبیات مانند تابلویی ست از واقعیت ها.»
سلمان رشدی با چند نقل قول:
حضور نویسندگان برجسته ایرانی در غیاب ایران
پس از آنکه ایران در اعتراض به سخنرانی سلمان رشدی از شرکت در نمایشگاه کتاب فرانکفورت انصراف داد، یورگن بوس، مدیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت گفته بود: «ما از غیاب ایران ناخشنودیم، زیرا نویسندگان ایرانی این فرصت را از دست می دهند که با همکارانشان در جهان آشنا شوند.»
وزارت ارشاد اسلامی در بیانیه ای که در اعتراض به دعوت نمایشگاه کتاب فرانکفورت از رشدی صادر کرد، نوشته بود: «تجلیل و تقدیس از چهره ای که احساسات صدها میلیون انسان را جریحه دار و به ارزش ها و عناصر مورد احترام آنان بی حرمتی و توهین می کند، نه تنها به نفع آزادی بیان نیست بلکه نوعی بازی سیاسی با ارزش های انسانی و دینی است.»
یورگن بوس، مدیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت هم پاسخ داده بود: «یکی از بنیان های تمدن بشری آزادی بیان است. به همین دلیل هم امکان معامله بر سر آزادی بیان اصولاً وجود ندارد.»
ناشران ایرانی از حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت استقبال کرده بودند و یک کمیته تخصصی زیر نظر اتحادیه ناشران و کتابفروشان ایران از میان ۸۰۰ عنوان کتاب، ۳۰۰ عنوان کتاب را برای عرضه در بزرگ ترین نمایشگاه کتاب جهان برگزیده بود.
با وجود آنکه ایران به ظاهر در بزرگ ترین نمایشگاه کتاب جهان غایب است، اما نویسندگان ایرانی در این نمایشگاه حضوری چشمگیر دارند. نوید کرمانی، فریبا وفی، امیر حسن چهل تن، مهرداد زائری و بابک صفاری از جمله نویسندگان و هنرمندان ایرانی اند که در نمایشگاه کتاب فرانکفورت آثارشان را عرضه می کنند. لیلا اعظم زنگنه، نویسنده ۳۵ ساله ایرانی تبار و استاد دانشگاه هاروارد از مهم ترین چهره های جهانی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت است.
نمایشگاه کتاب فرانکفورت، چهارشنبه ۱۳ اکتبر رسماً کارش را آغاز می کند. انتظار می رود که تا ۱۸ اکتبر در مجموع ۳۰۰ هزار نفر از این نمایشگاه دیدن کنند.
آیههای شیطانی: یک رمان و یک فتوا
آیههای شیطانی رمانیست از سلمان رشدی.
این رمان اولین بار ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۸ به زبان انگلیسی با عنوان The Satanic Verses توسط انتشارات «ویکینگپرس» منتشر شد.
سلمان رشدی در این رمان از آیه ۱۹-۲۲ از سوره ۵۳ قرآن به عنوان آیاتی که شیطان در گوش پیامبر اسلام نجوا کرده یاد میکند. اشاراتی هم به زندگی «محمد» دارد.
یکی از شخصیتهای این رمان «امام» نام دارد: یک مرد ریشو و عمامه بهسر تبعیدی. رشدی در وصف او مینویسد: امام یک «سنگ زنده» است و آرامش خشونتباری دارد. او از واهمه نجاست و برای پالایش درون و «تزکیه نفس» مدام آب مینوشد. هر پنج دقیقه یک بار. آب را از دستگاه تصفیه آب ساخت یک کارخانه آمریکایی فیلتر میکنند که امام به میکروبها آلوده نشود.
گروهی از منتقدان اعتقاد دارند که رشدی این شخصیت را با الهام از آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در تبعید پاریس آفریده است.
رشدی در سال ۱۹۸۸ جایزه ادبی ویتبرد را به خاطر رمان «آیههای شیطانی» دریافت کرد.
۱۴ ژانویه ۱۹۸۹ گروهی از مسلمانان مقیم بریتانیا در شهر بردفورد بر ضد رمان «آیههای شیطانی» تظاهرات کردند و نسخههایی از این کتاب را سوزاندند.
۲۷ژانویه همان سال گروهی از مسلمانان در هایدپارک لندن امضاهایی در مخالفت با این رمان گرد آوردند و «طومار» را به انتشارات پنگوئن فرستادند که مالک انتشارات «ویکینگپرس» است.
دقیقاً یک ماه بعد، در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ آیتالله خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد.
۲ مارس همان سال هزار نویسنده سرشناس جهان خواهان پاسداشت آزادی بیان و حفظ جان سلمان رشدی شدند.
۷ مارس ۱۹۸۹ بریتانیا رابطه دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد.
جامعه الازهر و عربستان سعودی فتوای آیتالله خمینی را بیاعتبار و غیر شرعی خواندند.
سران کشورهای اسلامی در نشست سال ۱۹۸۹ نیز فتوای قتل سلمان رشدی را محکوم کردند. ایران در آن سال از شرکت در این نشست محروم شده بود.
سلمان رشدی رسماً از مسلمانان جهان پوزش خواست. اما فتوا بر جای خود باقی ماند.
ایران بعد از درگذشت آیتالله خمینی، مبلغی را که برای کشتن سلمان رشدی تعیین شده بود دو برابر کرد.
سلمان رشدی برای حفظ جانش پنهان شد. یک دوره انزوا در زندگی او آغاز شد.
اتوره کاپریلو، مترجم ایتالیایی «آیههای شیطانی» در ژوئیه ۱۹۹۱ در منزلش با ضربات چاقوی یک مسلمان متعصب به شدت مجروح شد.
یک مسلمان متعصب دیگر هم در ژوئیه همان سال به هیتوچی ایگاراشی، مترجم ژاپنی این کتاب در دفتر کارش حمله کرد.
ویلیام نیگارد، مترجم نروژی کتاب هم با شلیک چند گلوله یک مسلمان متعصب به شدت مجروح شد.
آیههای شیطانی در سال ۲۰۰۱ به ترجمه روشنک ایرانی به زبان فارسی در خارج از ایران منتشر شده است.
نظرها
علی
احتمالاً در نمایشگاه فرضی کتاب ایران ، اگر قرار بود سخنران افتتاحیه یک منکرالهولوکاست باشد، آلمان هم انصراف می داد. هیچ هم نگران آزادی بیان نمی بودند. هر فرهنگی برای خودش تابوهایی دارد.
Mitra
علی! سخن منطقی را به شکلی مطرح کردی که گویا موافق محدودیت آزادی بیان هستی. به نظر من به هیچ دلیلی (چه توهین به مقدسات اسلامی باشد و چه رد هولوکاست) نباید آزادی بیان را محدود کرد نه اینکه بدلیل حساسیت های مختلف فرهنگی انواع سانسور را اعمال نمود. انسان متمدن باید نقد را بشنود و تحلیل کند نه اینکه به رسم ملاها جواب آن را با نقد کار یکی دیگر بدهد. این عین خودزنی است و موجب عقب ماندگی و ارتجاع فرهنگی. تابوها توسط بشر ساخته شده اند و اکثرا در روند توسعه و پیشرفت دانش شکسته می شوند. آنها قوانین طبیعی یا فیزیک نیستند که ماهیت ثابتی داشته باشند.
حمید
آقای علی هولوکاست یک واقعه تاریخی دهشتناک هست، یعنی چیزی که اتفاق افتاده. اما اسلام و همه ادیان دیگر با اراجیوی که در کتب آسمانیشان چپونده شد، فقط ایدولوژی هستند و بس. نقد ایدولوژی باید آزاد باشه! تقدسی در هیچ ایدولوژی وجود نداره. اما به نظر شما انکار یک جنایت و کشتار دسته جمعی اون هم در ابعاد کمپ های آلمان نازی یا روسیه هم باید آزاد باشه و بعد برای منکراش فرش قرمز پهن کرد؟ این مقایسه شما مع الفارق هست و استفاده از تابوی فرهنگی هم که در آخر گفتید مغلطه.
علی
حتی در رویدادهای واقعی هم باز ایدئولوژی تعیین می کند که کدام اتفاق مهم تر است و کدام تابو است. در فرهنگ لیبرال، البته هولوکاست بنابر دلایل ایدئولوژیک تابوست. اما مثلاً نابود کردن 95 درصد بومی های استرالیا و قتل عام مسلمانان بالکان تابو نیست. تقسیم بندی هر کسی از «ایدئولوژیک» و «غیرایدئولوژیک» خودش تحت تاثیر ایدئولوژی آن فرد است. هر کسی که بگوید ایدئولوژیک نیست، اتفاقاً از همه بیشتر است. بنابراین یا باید به ایدئولوژی های دیگران احترام گذاشت و به مقدسات و تابوهای مذهبی و ایدئولوژیک آنها توهین نکرد و یا اگر می کنیم باید مسوولیت پذیر باشیم. هیچ جامعه بدون تابویی وجود ندارد. شما هر تابویی را که محو کنید یکی دیگر جایش سبز می شود. دنیای مدرن هم تابوهای خودش را دارد. اگر شما توانستید مثلاً در همین سایت زمانه علیه همجنسباز ها حرف بزنید؟ نمی توانید. تابو است. حالا 50 سال پیش عکسش تابو بود.