سند ملی گرد و غبار، نوشدارویی پس از مرگ
۱۵ سال از فراگیر شدن معضل گرد و غبار در جنوب و غرب ایران میگذرد. حالا مقامات میگویند اجرای طرحهای «سند ملی مقابله با گرد و غبار» دستکم دو دهه دیگر طول میکشد.
همیشه اسناد مثل قطعنامهها دیر از راه میرسند. حالا که بخش وسیعی از کشور در اثر هجوم ریزگرد و گرد و غبار به نفسنفس افتاده و خشکسالی این مناطق را فراگرفته، حالا که دشتها سوختهاند و تالابها و رودها نابود شده، سند «مقابله با گرد و غبار» هم آماده است.
سندی که ضیاءالدین شعاعی، مدیر ملی ستاد مقابله با پدیده گرد و غبار آن را سندی ملی معرفی کرد.
بر اساس این سند اجرای برنامههای مقابله با گرد و غبار شاید تا «دو دهه» به طول بیانجامد.
بیش از این هم نباید انتظار داشت. وقتی دولت موسوم به «تدبیر و امید» تنها برای تعیین نقاط تولید گرد وغبار و ریزگرد یا به اصطلاح کانونهای آن، در چهار استان خوزستان، سیستان و بلوچستان، ایلام و قم بیش از «دوسال» وقت صرف کرده است، برای اجرای برنامههای مقابلهای نیز دو دهه زمان میخواهد.
سند ملی مقابله با گرد و غبار دارای برشهای استانی است و در بخش منشأ، برای استانهای خوزستان، ایلام و کرمانشاه انتشار یافته است. این طرح قرار است پس از تجمیع بخشهای استانی به عنوان سند ملی معرفی شود.
ستاد مقابله با پدیده گرد و غبار سازمان حفاظت محیط زیست متولی اصلی این طرح است.
منشأ گرد و غبار
ضیاءالدین شعاعی درباره پدیده گرد وغبار در استان خوزستان گفت: «در استان خوزستان علاوه بر ۳۰۰ هزار هکتار که به عنوان منشأ گرد و غبار شناسائی شده است، حدود ۱۰۰ هزار هکتار هم به عنوان مناطقی شناسائی شده که در صورت استمرار خشکسالی میتوانند منشاءهای جدید این پدیده باشند.»
یعنی تنها بیش از ۴۰۰ هزار هکتار زمین بایر و عملاً خشک در استان خوزستان وجود دارد که خود یکی از عوامل اساسی در طوفان گرد و غبار است.
این در حالی است که همین مقام مسئول پیش از این انتشار سند ملی اعلام کرده بود که ۹۵ درصد از گرد و غبار موجود در ایران از کشورهای دیگر از جمله کشورهای شمال آفریقا، عراق و سوریه نشأت میگیرد.
اما تحقیقات اقلیمی چیز دیگری را نشان میدهد. تنها بخش کوچکی (حدود ۳۰ درصد) از گرد و غبار موجود در ایران از کشورهای دیگر ناشی میشود.
در واقع عوامل داخلی متعددی از قبیل نابودی تالابها، خشک شدن دشتها، سدسازیهای گسترده، از بین رفتن زمینهای کشاورزی و استمرار خشکسالی، به همراه کاهش بارندگی و رطوبت خاک، مدتهاست بخشهایی از ایران را دچار بحران ناشی از گرد و غبار کرده است.
همان طور که جاسم مرمضی، مشاور استاندار خوزستان در امور حفاظت محیط زیست میگوید: «آب تالابها مزاحم استخراج نفت در استان خوزستاناست، به همین دلیل باید آن را خشک کرد تا نفت استخراج شود. تالاب هورالعظیم و شادگان به واسطه احداث میادین متعدد نفتی آلوده و خشک شدهاند».
او که از نزدیک با پدیده گرد و غبار در این استان مواجه است، اصلیترین عامل در بروز گرد و خاک در خوزستان را نابودی تالابها میداند. به عبارت دیگر ارزش افزوده نفت و سد بر تالابها غالب شد.
حدود پانزده سال است که مناطق مختلفی از جنوب و غرب ایران با معضل گرد و غبار دست و پنجه نرم میکنند. پانزده سال اخیر دقیقاً مقارن با زمانی است که سیاستهای توسعه محور ایران اوج گرفت و البته پیامدهایش نیز دامن محیط زیست ایران را گرفت.
سدسازیها و احداث میادین نفتی گسترده طی این سالها اکثر منابع رطوبتی مثل تالابها را خشکاند، اکوسیستم منطقه را نابود کرد و عملاً به بیابانزایی منجر شد.
علاوه بر این، طوفان شن و گرد و غبار در چند سال اخیر دامن هوای استان سیستان و بلوچستان (استانی که حتی در سند فعلی طرحی برای آن در نظر گرفته نشده) را گرفته و بحران زیست محیطی این استان را فاجعه بارتر کرده است.
خشک شدن تالاب هامون با ۴۰۰ هزار هکتار وسعت و قطع آب ورودی رودخانه هیرمند، مهمترین عواملی است که در بروز پدیده گرد و غبار در استان سیستان و بلوچستان میتوان بدان اشاره کرد. استانی که در سند ملی مبارزه با گرد و غبار طرحی برای آن در نظر گرفته نشده است.
البته چندی پیش مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست ایران در اظهار نظری بحث برانگیز منشأ گرد و غبار در سیستان و بلوچستان را کشور افغانستان عنوان کردند.
پیش از خشک شدن هامون بیش از ۱۲۰ هزار هکتار زمین در منطقه سیستان به زیر کشت انواع محصولات زراعی میرفت. حالا اما پس از نابودی هامون ناگهان ۸۰ هزار هکتار زمین زراعی در این منطقه از بین رفت تا برخی از مناطق این فقیرترین استان ایران از سکنه خالی شود.
افزون بر این افزایش ۲۵۰ درصدی آتشسوزی جنگلها و مراتع در استان کرمانشاه را میتوان عامل اصلی در افزایش پدیده گرد و غبار در این استان دانست. کاهش ۴۰ درصدی مراتع و جنگلهای زاگرس در استان کرمانشاه به راستی یک فاجعه تمام قد است.
تنها در چهار ماه نخست امسال، دهها هزار هکتار از پوشش گیاهی مناطقی از دالاهو، پاوه، سرپل ذهاب و عثمانوند در این استانِ پیشتر سبز به دست عوامل انسانی سوختند.
زندگی به رغم ریزگرد
در مقاطع متعددی در سالهای اخیر آلودگی هوای برآمده از گرد و غبار در بسیاری از شهرهای خوزستان از جمله اهواز و آبادان، دستکم دو هزار و ۳۳۵ میکروگرم بر متر مکعب گزارش شده است. این رقم به معنی ۶۶ برابر حد مجاز است.
سال گذشته در زمانی که هوای ایلام و کرمانشاه به وضع هشدار رسید، هنگامی که مردم سیستان و بلوچستان با «مرگ خاموش» مواجه بودند، یعنی درست در زمان اوج گردوغبار، فراکسیون محیط زیست مجلس اعلام کرد، نمایندگان مجلس به دلیل مسائل سیاسی و جناحی اعتبارات مقابله با ریزگردها و گرد و غبار را از بودجه سال ۱۳۹۴ حذف کردند و هیچ عزمی برای حل این معضل ندارند.
از سوی دیگر مجلس نیز در مقابل سازمان حفاظت محیط زیست را به کمکاری متهم کرد و تشکیل سازمانی ملی برای مهار گرد و غبار را از دولت خواستار شد.
حتی فشار نهادهای حقوق بشر به سازمان ملل برای اخطار دادن به دولت ایران نیز کاری از پیش نبرد.
چندی پیش معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست ایران گفته بود که هیچ مسئولی نمیتواند قول بر طرف شدن مشکل گرد و غبار و ذرات معلق را بدهد و بهتر است مردم با این مشکل کنار بیایند.
آنچه ابتکار گفت دستکم واقعیتر از سند فعلی به نظر میرسد. اکنون تنظیم این سند و محول کردن اجرای اقدامات لازم در راستای آن به دو دهه آینده، در حکم نوشدارویی است بعد از مرگ فرا میرسد.
نظرها
نظری وجود ندارد.