از خشونت و تروریسم به بچهها چه بگوییم؟
کودکتان کنار شما نشسته و همه اخبار بد تلویزیون را میبیند. چطور باید چنین دنیایی را برای کودکتان توضیح بدهید؟ آیا او میترسد؟ چه کاری از شما برمیآید؟
کافی است تلویزیون را روشن کنید تا مثل همیشه چندین خبر درباره خشونت داعش، کشمکشهای سوریه و عراق، درگیریهای فلسطین، کشتار در آمریکا و الجزایر، ترور در اروپا و هر جای دیگری در دنیا ببینید و بشنوید. کودکتان کنار شما نشسته و همه چیز را میبیند. چطور باید چنین دنیایی را برای کودکتان توضیح بدهید؟ این خشونتها چه تاثیری دارند؟ آیا او میترسد؟ چه کاری از شما برمیآید؟
دنیا همیشه جایی پر از خشونت، جنگ، کشتار و ترور بوده اما در سالهای اخیر روند رو به رشدی در انتشار اخبار مربوط به جنگها، کشتارها وخشونتها به وجود آمده است. بسیاری از ما بیتوجه به تاثیرعمیق این خشونتها از ترسهایی که ایجاد میکنند، میگذریم و کودک را به حال خودش رها میکنیم.
دکتر الن هندریکسن، روانشناسی است که ۱۳ راهکار برای گفتوگو با کودکان درباره تروریسم و خشونت پیشنهاد داده است. این پیشنهادها ساده اما حاوی نکتههایی دقیق هستند.
بیخبری خوش خبری است
تا جایی که میتوانید کودک را از تماشای تصاویر خشونتبار دور نگه دارید، چون ذهن کودکان اصلا شبیه ما نیست. آنها مرزی بین خیال و واقعیت ندارند. اگر نمیخواهید کودکتان دچار ترسهای شبانه، بیخوابی و کابوس شود، باید کمی آگاهانهتر رفتار کنید. وقتی کودکی در کنار شماست شبکههای خبری را تماشا نکنید. خوب است این نکته را هم رعایت کنید که تا جایی که ممکن است بحثهایی با محتوای موضوعات خشونت آمیز روز که به شدت شما را تحت تاثیر قرار داده، نداشته باشید.
شاید از نظر شما کودک در عالم بازی خودش غرق باشد اما واقعا اینطور نیست. بچهها شبیه اسفنج همه چیز را جذب میکنند. آنها بسیار هوشیار هستند. لطفا اخبار جنایتهای هر روزه داعش را جلوی کودکتان دنبال نکنید.
اگر او محو تماشای یک تصویر خشونتبار در تلویزیون است
اولین قدم این است که در چنین موقعیتی آرامشتان را حفظ کنید. بدون اشاره به اینکه چه محتوایی پخش میشود بگویید: «بهتر است به تلویزیون استراحت بدهیم» و سپس تلویزیون را خاموش کنید و موضوع را عوض کنید. مثلا درباره آخرین اتفاق جالب زندگی کودک حرف بزنید. هرگز با دستپاچگی تلویزیون را خاموش نکنید یا تذکر ندهید که او نباید چنین تصاویری را ببیند. هرچقدر موضوع را بااهمیت جلوه بدهید، برای کودکتان حساسیت و اشتیاق ایجاد میکنید. او حتی ممکن است در این باره دچار احساس عذاب وجدان شود.
اگر رد پایی از خشونت میبینید
اگر در بازیهای کودک تاثیر خشونتهای رایج را میبینید، بدون اینکه سعی کنید جلوی ادامه بازی را بگیرید با مداخله در بازی سعی کنید روند آن را تغییر بدهید. مثلا اگر کودک با لگوها یک ساختمان ساخته و هدفش این است که مثل همیشه آن را ویران کند و صدای انفجار در بیاورد، وارد بازی شوید و پیشنهاد بدهید که همه این ویرانهها را درست کند. از او بخواهید به این فکر کند که چطور میشود جلوی ویران شدن این ساختمان زیبا را گرفت. او میتواند با درست کردن یک حصار از آن محافظت کند یا عروسکش را مسئول مراقبت از ساختمان قرار بدهد. برای کودکان کم سن، لزومی ندارد که مفهوم امنیت را با واقعیتها منطبق کنید. یک دایناسور هم میتواند مراقب امنیت این ساختمان باشد.
او چه چیزی شنیده؟
در گفتوگو با کودکان بزرگتر میتوانید با این جمله شروع کنید که او دقیقا چه چیزی شنیده است؟ این مساله در مورد نوجوانهایی که از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند مهمتر است، چون آنها تقریبا همه اخبار مربوط به تروریسم و خشونت را میشنوند. بنابراین اگر در جمع خانواده خبری از خشونتها شنیدید، از این فرصت استفاده کنید و با او وارد مکالمه شوید: «راستی در مدرسه راجع به داعش چه میگویند؟» یا اگر خود او بحثی را در این مورد شروع کرد از او بخواهید دقیقا درباره چیزهایی که شنیده حرف بزند.
اگر او از جواب دادن طفره میرود اصلا او را مجبور نکنید که چیز بیشتری بگوید. اما اگر اشتیاق نشان داد و درباره یک واقعه خشونتآمیز مثل سربریدن یک خبرنگار حرف زد، در مکالمه به سه مساله دقت کنید: ترسهایش، اطلاعات درست و غلط و سوالهایی که در ذهن دارد.
در ادامه من به شما روش واکنش مناسب را میگویم:
اگر ترسیده
اگر در بیان فرزندتان ترس و نگرانی میبینید، باید این ترس را واقعی، محدود و طبیعی کنید. مثلا بگویید: «خبر وحشتناکی بود. همه ما از این خبر ترسیدیم» و هرگز نگویید: «این ترس ندارد یا دلیلی برای ترس وجود ندارد.» حتی اگر جایی زندگی میکنید که هیچ نوع ترسی وجود ندارد و امنیت فراهم است، باز هم نباید ترس را انکار کنید. چون او واقعا ترسیده است و این فقط به او نشان میدهد که والدینش افرادی نیستند که بشود با آنها درباره این مساله حرف زد.
جستوجو برای کمک
وقتی تراژدی اتفاق افتاده، به نقش افراد مثبت در حادثه بیشتر اشاره کنید. پلیس، ارتش، مردم داوطلب و سازمانهای بینالمللی، کسانی هستند که به افراد آسیب دیده کمک میکنند. مثلا اگر خبری درباره یک قهرمان یا نجات یافتگانی از یک فاجعه به روز شده است، حتما این خبر را با فرزندتان در میان بگذارید. کودک باید با وجود همه این اخبار ناگوار به انسانیت باور داشته باشد.
پررنگ کردن فاصلهها
یکی از راههای مقابله با ترس و آرام کردن کودکی که ترسیده، اشاره به فاصله مکانی بین محل زندگی تا محل حادثه است. تلویزیون حادثه را به اتاق نشیمن شما آورده است. او نمیداند سوریه یا الجزایر کجاست. یک شهر نزدیک است یا در یک سیاره دیگر؟ با نقشه، فاصله مکانی را نشان بدهید.
ممکن یا محتمل؟
کودکان بزرگتری که قادر به درک مفاهیم انتزاعی هستند، تفاوت بین ممکن بودن و محتمل بودن را میدانند. عملیات تروریستی ممکن است در همین شهر شما هم اتفاق بیفتد اما احتمال وقوع آن بسیار پایینتر است. اگر اخبار درباره کشتهای در شهر شماست، به کودک بفهمانید که چون این اتفاق نادر است، رسانهای شده و مورد بحث جدی است.
بیشتر آدمها خوبند
با اینکه خشونت و ترور وجود دارد اما بیشتر آدمها خشونت را نفی میکنند. یادآوری این نکته در کم شدن ترس کودک بسیار موثر است. خشونتطلبها درصد کمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. بیشتر آدمها صلح طلب و انسان دوست هستند. شاید کودکتان این نکته را بداند اما اشاره دوباره به آن در لحظههای ترس و اضطراب به او آرامش میدهد.
برداشتهای غلط را درست کنید
اگر کودک فکر میکند بیشتر آدمها خطرناک و ترسناک هستند، این برداشت غلط باید اصلاح شود. آیا کودک شما فکر میکند مسلمانها تروریست هستند؟ این فرصتی برای آموزش است. اکنون وقت مناسبی برای آموزش مفاهیمی مثل تعصب و بیگانهستیزی و اصلاح تصورات اشتباه است. مثلا بگویید: «تروریستها کسانی هستند که از خشونت برای ترساندن دیگران استفاده میکنند در حالی که بیشتر مسلمانها صلح طلب هستند.»
شوخی با خشونت
کودک همیشه درک درستی از خشونت ندارد و میتواند آن را نوعی بازی بداند. مثلا در بازی یا مکالماتش از گردن زدن آدمها استفاده کند. خود شما باید این نکته را در ذهن داشته باشید که خیلی از بچهها حتی درک درستی از مرگ ندارند چه برسد به مرگ خشونت بار یک انسان بیگناه. به کودک بیاموزید که خشونت بهانهای برای شوخی و طنز نیست.
جوابی برای ترسها
بسیاری اوقات کودک ترسها را در قالب سوالهایش مطرح میکند. مثلا میپرسد: «آیا این اتفاق میتواند در شهر ما هم بیفتد؟» به جای اینکه با یک «نه» پاسخ بدهید، با دادن یک پاسخ کامل و درست امنیت ایجاد کنید. به او بگویید: «هزاران نفر تلاش میکنند تا کشور و شهر ما امن باشد.»
برای بچههای کوچکتر دقت پاسخ شما خیلی مهم نیست. او فقط باید احساس امنیت کند. هیچ مشکلی وجود ندارد که به کودک پنج ساله بگویید لاک پشتهای نینجا از شهرها مراقبت میکنند.
او چه عملکردی خواهد داشت؟
در نوجوانی دیدگاه اخلاقی نیز در حال شکلگیری است. شنیدن اخبار خشونت آمیز ممکن است در فرزند نوجوانتان این تصور را به وجود بیاورد که جهان ناعادلانه است. اگر او میپرسد چطور یک نفر چنین کار وحشیانهای انجام میدهد، به او چه جوابی خواهید داد؟ مکالمه را هدایت کنید. مثلا تشویقش کنید که به عنوان یک انسان برای ایجاد صلح در جهان تلاش کند. همین که چنین ایدهای در ذهن او شکل بگیرد بدون شک یک انسان موثر برای صلح پرورش پیدا خواهد کرد.
نظرها
جمیلع
واقعا کلی چیز یاد گرفتم. ممنون
لاله
بحث خیلی مفیدی بود، لطفاَ منابع ومشاور های بیشتر معرفی کنید.فرزند من در نقاشیهایش خیلی تانک و تفنگ و این جور چیزها می کشد ، همین طور در بازیهایش ،در حالی که پسر باهوشی است و دوستان زیادی دارد و بداَ بچه خشن و بی ادبی نیست اما نمی دانم چگونه این وضع را تغییر بدم.