آیا مردها واقعا میتوانند فمینیست باشند؟
مردها میگویند که هر وقت خواستهاند بخشی از صدای فمینیسم باشند، سرکوب شدهاند. آیا این امکان برای مردها وجود دارد که واقعا با جنبش برابری حقوق زن و مرد همراه باشند؟
مردها میگویند که هر وقت خواستهاند بخشی از صدای فمینیسم باشند، سرکوب شدهاند. آیا این امکان برای مردها وجود دارد که واقعا با جنبش برابری حقوق زن و مرد همراه باشند؟
از نظر کسانی که به اصطلاح «فمینیست افراطی» نامیده میشوند، مرد بودن برای اینکه شیطان یا انسانی بدذات باشید، کافی است. همین که شما ریش و سبیل دارید و سفید پوست هستید، دلیل کافی برای نفرت است. به این فهرست میانسالی، غربی بودن، دگرجنسگراخواهی، فقیر نبودن و پوشیدن کت و شلوار را نیز اضافه کنید تا افراطیها شما را شایسته ادعای فمینیست بودن ندانند.
در توییتر، فمینیستهای افراطیای هستند که بیشتر روزشان را با توییتهایی مثل «تنها مرد مرده نمیتواند تجاوز کند» و «تمام محصولات لبنی سکسیستی هستند و هر مردی که این محصولات را استفاده میکند زن ستیز است» و «زنها با مردهای احمق ازدواج میکنند» میگذرانند.
حتی در میان فمینیستهای معتدل هم در دعوت از مردان برای پیوستن به جنبش فمینیستی اکراه وجود دارد. آیا نسل جدید و موج چهارم فمینیسم که رد پای آنها در اینترنت و رسانههای جدید به وضوح دیده میشود نیز میخواهد نقش مردان را در جامعه کمرنگ کند؟
بعضی از زنان فمینیست در انتخاب چیزی که با آن مخالفت میکنند بیدقتند و انتخابهایشان چندان عاقلانه نیست. حتی زمانی که نویسنده یا هنرمند مردی تلاش میکند تا علیه تبعیضهای جنسیتی گامی بردارد باز هم از سوی عدهای متهم به رفتار جنسیتزده میشود.
در مصاحبهای که در روزنامه گاردین چاپ شده است، جاناتان فرانس، نویسنده امریکایی که در حوزه خانواده، ازدواج و نقد رفتار مردان فعال است، به این مساله اشاره کرده که برخی از زنان نویسنده به او اعتراض کردهاند که چرا میخواهد نماینده جامعه زنان باشد.
او گفته: «من سکسیست نیستم. کسی نیستم که بخواهم ادعای برتری مردان را بکنم، نمیگویم مردها نویسندگان بهتری هستند. فقط تلاش میکنم به دیگران بفهمانم که به خیلی از نقشها و فعالیتهای زنان توجه کافی نمیشود. اما گویا کارهای من کافی نبوده است. اما واقعا هیچ راهی وجود ندارد که من دیگر مرد نباشم!»
برای بسیاری از فمینیستها افراطی و بنیادگرا بسیار سخت است که در برابر وسوسه خط به خط در میان آثار مردان فمینیست گشتن و کوچکترین ردپای سکسیستی را در آنها یافتن، مقاومت کنند. مثلا یک وبسایت فمینیستی از جاناتان فرانس مطلبی منتشر کرد با عنوان «۵ باری که فرانس اظهارنظرهای قابل تامل درباره زنان داشته است» و در آن از نوشتههای غیر رسمی او مثالهای سکسیستی آورد. این کار باعث شد تا فرانس در آخرین کتابش به این موضوع کنایهای بزند؛ این طور که یکی از شخصیتهای داستان که یک فمینیست متعصب است، شوهرش را مجبور میکند تا دیگر سرپا ادرار نکند تا به این وسیله او را از مرد بودنش پشیمان کند.
مت هیگ، نویسنده، به روزنامه «تلگراف» گفته بود که قرار است کتابی درباره مردانگی بنویسد. او قبل از شروع اولین جمله کتاب توسط بعضی از زنان فمینیست به خاطر استفاده از کلمه مردانگی مورد حمله قرار گرفت: «میگویند مردها باید فمینیست باشند. با این حال وقتی مردی میخواهد درباره جنسیت و مشکلات مردانگی صحبت کند، مورد انتقاد جدی قرار میگیرد. بعضیها هم فکر میکنند هیچ مردی نمیتواند فمینیست باشد.»
همه این موارد یک سوال مهم را برای ما ایجاد میکند؛ آیا مردها واقعا میتوانند فمینیست باشند؟
چطور یک مرد فمینیست باشید
تفاوت زیادی بین این دو مساله وجود دارد که بخواهید فقط از روی علاقه به همسرتان و برای کمک و همراهی او در زندگی فمینیست باشید یا اینکه بخواهید واقعا در حوزه زنان و ایجاد برابری میان زنان و مردان فعال باشید.
این که فقط در کارهای خانه همسرتان را همراهی کنید، از کودکتان مراقبت کنید یا مثلا حمام و دستشویی را بشویید،کافی نیست.
یک مرد فعال فمینیست، حداقل لازم است که در کمپینهای برابریخواهانه مانند حقوق برابر به نحوی فعال باشد. یک گزارش نشان داده است که مدیران زن ۲۲ درصد کمتر از همتایان مرد حقوق میگیرند. پس شما هر روز دو ساعت پول اضافه میگیرید. چه کاری از شما برای برقراری عدالت کاری و برداشتن تبعیض جنسیتی بر میآید؟ مثلا میتوانید هر روز این نکته را به رئیستان یادآوری کنید که این تبعیض عامدانه اصلا خوشایند نیست.
برای اینکه یک فمینیست واقعی باشید، فقط نباید شنونده مشکلات زنان باشید یا آن را تائید کنید. به عنوان یک مرد باید سعی کنید از زبان حاوی کلیشههای جنسیتی استفاده نکنید، مردمحورانه قضاوت نکنید و همیشه در کلامتان جانب زنان را نیز رعایت کنید. مثلا به فوتبال زنان و نتایج آن اهمیت بدهید و پیگیرش باشید و یا به ادبیات زنان، سیاهان و آسیاییها توجه کنید و حتی اگر شده در اعتراض به یک رفتار تبعیض آمیز و سکسیستی، لباس زنانه بپوشید و آن را رسانهای کنید. کاری که در گذشته انجام شده است و قابل تامل است.
یادتان باشد
فمینیسم مثل هر مکتب دیگری ادراکی، نظری و حول محور مساله مورد بحث است. فمینیسم میتواند برای فعالیت سیاسی استفاده شود یا دریچهای برای دیدن کتاب، مد، موسیقی، هنر و هرچیز دیگری باشد. اینکه آن را در یک محدوده و برای یک گروه خاص قرار بدهیم اصلا درست نیست. اگر بخواهیم سیاستمداران مرد حامی حقوق زنان یا نویسندگانی مثل فرانس و هیگ را از فمینیستها جدا کنیم، فقط بحثها را خاموش و آن را به نزاعی درون گروهی و شخصی تبدیل میکنیم.
فین مک کی، استاد جامعهشناسی دانشگاه وست انگلیس و نویسنده کتاب فمینیستهای افراطی میگوید: «من بسیاری از مردان خوب را میشناسم که در خیریهها، کمپینها و سازمانهایی کار میکنند که در حوزه خشونت مردان علیه زنان و کودکان و همچنین تجاوز و تنفروشی فعال هستند. البته من موافق این نیستم که مردها خود را فمینیست معرفی کنند. خیلی از مردانی که برای حقوق زنان کار میکنند، خود را «طرفدار فمینیسم» میدانند. خاستگاه این کلمه –طرفدار فمینیسم ـ آمریکا و کاناداست و به گروههایی مثل «مردان میتوانند تجاوز را پایان بدهند» یا «کمپین مردان روبان سفید» در انگلیس اطلاق شده است.»
مک کین مقیسه جالی دارد: «من سفید پوستم، حتی اگر فعالیت ضد نژادپرستی داشته باشم. وانمود نمیکنم که دقیقا احساس و شرایط یک سیاه پوست در را جامعه نژاد پرست سفیدپوستها میفهمم. به همین دلیل خوب است مردهایی که در حوزه حقوق زنان فعال هستند ابتدا تنها درباره حقوق زنان تلاش کنند و سپس در حوزه انواع خشونتها فعالیت کنند. به نظر من مردها ابتدا باید بفهمند که چه چیزی آنها را به این جامعه مردسالار رسانده است و چه کاری برای تغییر جامعه باید انجام داد. آنوقت میتوانند در حوزه زنان فعالیت کنند و وارد بخشی از چالشهای زنان شوند. من فکر میکنم مردها میتوانند در این حوزه حامی باشند اما بهتر است رهبر نباشند.»
پس خانمها اجازه بدهید تا مردها هم فمینیست باشند. آنها را وارد فعالیتهای فمینیستی کنید. نه به این دلیل که آنها را دوست دارید یا به آنها احتیاج دارید، چون در غیر اینصورت فعالیتهای فمینیستی هیچ وقت به نتیجه قطعی و مطلوب نمیرسد.
این مطلب در تلگراف منتشر شده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.