• دیدگاه
روابط تهران-مسکو: همافزایی موقت یا اتحاد استراتژیک؟
حسین علیزاده - در سایه معادلات جاری در نظام بینالملل آیا روابط تهران- مسکو روابطی راهبردی است تا گمان داشت هیچ شریکی به شریک راهبردی خود خنجر نمیزند؟
"ما متعهدیم که ... به شرکایمان از پشت خنجر نزنیم و هیچوقت در پشت پرده اقدامی بر ضد دوستانمان انجام ندهیم."
این اظهارات ولادیمیر پوتین در دیدار اخیرش با آیتالله خامنهای است. بر اساس این گفته پوتین آیا میتوان ایران را "شریکی" برای روسیه قلمداد کرد تا باور داشت روسیه کشوری نیست که به ایران از پشت خنجر بزند؟
به بیان دیگر آیا روسیه هرگز میتواند نظامی ایدئولوژیک از نوع جمهوری اسلامی را در شمار شرکای استراتژیک خود تلقی کند؟ و آیا روسیه هرگز از پشت به هیچ یک از شرکای خود خنجر نزده است؟
این پرسشها را میتوان به گونهای دیگر مطرح کرد و آن اینکه در سایه معادلات جاری در نظام بینالملل آیا روابط تهران- مسکو روابطی راهبردی است تا گمان داشت هیچ شریکی به شریک راهبردی خود خنجر نمیزند؟
دیدار دوم پوتین از تهران؛ واگرایی مسکو و غرب
دومین سفر ولادیمیر پوتین از تهران و دیدار او با آیتالله خامنهای در دوم آذر ۹۴ در شرایطی کاملا متفاوت از نخستین دیدار او با رهبر جمهوری اسلامی (۲۴ مهر ۸۶ صورت گرفت.
اینک مناسبات خارجی مسکو به گونهای رقم خورده که بعد از بحران اوکراین، روسیه از گروه هشت کشور صنعتی جهان اخراج و تحریمهای سنگینی از سوی مجموعه کشورهای غربی بر مسکو اعمال شده است. هشت سال پیش، هنگامی که پوتین از ایران دیدن کرد، روابط مسکو و غرب اگرچه دوستانه و صمیمانه نبود ولی از این درجه از تنش نیز برخوردار نبود. در نتیجه هنگامی که اراده غرب بر اعمال فشار بر ایران بابت پرونده هستهای قرار گرفت، روسیه امضای خود را پای تک تک قطعنامههای تحریمی شورای امنیت علیه ایران گذاشت.
راهبرد روسیه نوینی که به دستان پوتین از خاکستر اتحاد جماهیر شوروی برآمده، ممانعت از نفوذ نهادهای اروپایی – امریکایی از جمله ناتو و اتحادیه اروپا به حریم امنیتی روسیه است. روسیه نوین دیگر تحمل نمیکند جمهوریهای سابقش از قبیل لتونی، لیتوانی و استونی به عضویت ناتو در بیایند. همچنان که تحمل نکرد اوکراین به قرارداد همکاری تجاری با اتحادیه اروپا بپیوندد.
از قضا چنین مواضعی موجبات قدردانی آیتالله خامنهای را فراهم آورده است. او در دیدار با پوتین، با اشاره به مواضع رئیسجمهور روسیه در مسائل مختلف به ویژه در یک سال و نیم اخیر (یعنی ار مقطع بحران اوکراین به این سو)، مواضع پوتین را "خیلی خوب و مبتکرانه" خوانده و افزود که: "آمریکاییها همیشه تلاش میکنند رقبای خود را در موضع انفعال قرار دهند اما شما این سیاست را خنثی کردید."
بیشتر بخوانید: تمجید خامنهای از سیاست مسکو در منطقه و سوریه
با بالا گرفتن بحران اوکراین از یک سال و نیم به این سو، این بحران نقطه واگرایی مسکو از غرب و همگرایی با تهران شد تا این دومین دیدار پوتین با آیتالله خامنهای در فضایی کاملا متفاوت از دیدار نخستین صورت گیرد.
صرفنظر از اینکه اینک بر اساس برجام، توافقی برای رفع تحریمها از ایران حاصل آمده، این دیدار در شرایطی صورت گرفت که هر دو کشور زیر فشار تحریمهای اقتصادی کمر شکن قرار دارند. از یک سو آیتالله خامنهای چندان خوشبین به رفع تحریمها نیست (یا اعمال تحریمهای دیگر مثلا حقوق بشری را منتفی نمیداند) و از سوی دیگر مسکو نیز به دلیل اصرار بر مواضعش در بحران اوکراین همچنان در معرض تحریمهای سنگین قرار دارد.
بحران اوکراین اگرچه زیانهایی بر اقتصاد روسیه وارد آورد، اما، محبوبیت پوتین را در روسیه را افزایش داد. اینک پوتین مرد قدرتمند روسیه است. بنا به ارزیابی نشریه امریکایی "فوربس" پوتین نخستین مرد قدرتمند جهان و خامنهای هیجده مین آنان در سال ۲۰۱۵است. دیدار اخیر پوتین و خامنهای دیداری بین اولین و هجدهمین مردان قدرتمند جهان است که هر دو طعم تلخ تحریمهای غرب را چشیدهاند. با این تفاوت که اگر موافقت مسکو نبود، هیچ یک از تحریمهای کمرشکن شورای امنیت علیه ایران به تصویب نمیرسید.
همین نکته ناگفته در اخبار منتشر شده از محتوای دیدار خامنهای و پوتین را باید به عنوان جمله معترضه خامنهای به پوتین مفروض گرفت که اگر نبود موافقت مسکو، ایران تحت تحریمهای فلج کننده غرب قرار نمیگرفت. نامحتمل نیست که آیتالله خامنهای بد حسابی روسیه در تحویل ندادن سیستم دفاع موشکی اس -۳۰۰، تکمیل نکردن نیروگاه بوشهر و موافقت مسکو با تحریمهای شورای امنیت را به پوتین یادآور شده و متقابلا پوتین با اهدای قدیمیترین قران روسیه به خامنهای و دلجویی از او در دیداری که بیش از دو ساعت به طول انجامید گفته باشد: "ما متعهدیم که ... به شرکای مان از پشت خنجر نزنیم و هیچوقت در پشت پرده اقدامی بر ضد دوستانمان انجام ندهیم."
اما، واقعیت این است که تعلل در تکمیل نیروگاه بوشهر، امتناع از واگذاری اس- ۳۰۰ یا موافقت با تحریمهای شورای امنیت علیه ایران تنها چند نمونه از خنجر زدن مسکو به ایران است.
اگر نبود بحران اوکراین که در نتیجه آن مسکو تحت تحریم قرار گرفت و از گروه هشت اخراج شد، آیا مسکو حاضر به تجدید نظر در فروش سامانه دفاعی اس-۳۰۰به تهران میشد؟ اگر جمهوری اسلامی شریکی استراتژیک برای مسکو بود، ممکن بود کشوری با متحد استراتژیک خود چنین رفتاری بکند؟
سوریه؛ محل تلاقی همافزایی تهران و مسکو
با شعلهور شدن بحران سوریه، جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون در کنار بشار اسد ایستاده است. اما، مسکو تنها در چند ماه اخیر است که با کمک نیروی هوایی خود به یاری بشار اسد شتافته است. تا پیش از این روسیه فقط از صدور قطعنامه در شورای امنیت علیه دولت اسد ممانعت کرده بود. اما، چرا پیشتر از این مسکو به یاری نظامی دولت اسد نشتافت تا این همه شکست نظامی بر دولت سوریه تحمیل نمی شد؟
اگرچه اینک مسکو با نیروی هوایی خود و تهران با توان زمینی خود (سپاه قدس و حزبالله لبنان) به حمایت از دولت بشار اسد پرداختهاند، اما، این همسویی را هرگز نمیتوان اتحاد استراتژیک تهران- مسکو تلقی کرد.
جمهوری اسلامی به عنوان نظامی ایدئولوژیک که شعار سیاست خارجیاش "نه شرقی، نه غربی" است هرگز نمیتواند متحد استراتژیک روسیهای باشد که به دنبال احیای ابرقدرتی از دست رفته خود است.
آنچه در سوریه تهران و مسکو را به هم پیوند زده ضرورت همافزایی (Synergy) این دو در حمایت از دولت متزلزل بشار اسد است. از این رو، خامنهای به پوتین یادآور میشود که "آمریکاییها در نقشهای بلندمدت، درصددند با تسلط بر سوریه و سپس گسترش کنترل خود بر منطقه، خلأ تاریخی تسلط نداشتن بر غرب آسیا را جبران کنند که این نقشه تهدیدی برای همه ملتها و کشورها به ویژه روسیه و ایران است." او از همین خاستگاه، به پوتین یادآور میشود که "ایران و روسیه باید با هوشمندی و تعامل نزدیکتر، آن [نقشه] را خنثی کنند."
همافزایی یا اتحاد استراتژیک
مدعای این نوشتار چیزی بیش از این نیست که تهران- مسکو فاقد روابط راهبردی هستند و همگرایی که اینک در موضوع بحران سوریه میان تهران- مسکو شاهد هستیم چیزی بیش از هم افزایی دو کشور در مقابله با تحریمها نیست و دشوار بتوان گمان داشت این هم افزایی بتواند به درجه ای از مناسبات راهبردی افزایش یابد. در این فرض، چرا نباید باور داشت در زمان مناسب روسیه، به ایران خنجر از پشت بزند همان گونه که در اعمال تحریمها، ممانعت از فروش سامانه اس-۳۰۰ و تعلل در راه اندازی نیروگاه بوشهر به وضوح شاهد کارشکنیهای مسکو بودیم. چگونه پوتین میتواند کشوری همچون ایران را که رقیب جدی او در بازار انرژی است، متحدی استراتژِک قلمداد کند؟ ایران در نگاه روسیه بیشتر یک رقیب ضعیف است تا یک شریک مطمئن.
تهران و مسکو اگرچه اینک بیش از هر زمان دیگری نیازمند یکدیگرند، اما، نشانههای کافی در دست است که اگرچه نه تمامی حاکمیت جمهوری اسلامی اما، لااقل بخش بزرگی از بدنه کارگزاران جمهوری اسلامی به دنبال تجدید رابطه با اروپا و حتی امریکا هستند. چند تن از کارگزاران جمهوری اسلامی را سراغ داریم که تحصیلکرده غرب هستند و چند تن از آنان را سراغ داریم که تحصیل کرده روسیه باشند؟ چند درصد مردم ایران به زبانهای انگلیسی و فرانسه آشنایی دارند و چند درصد از آنان به زبان روسی؟ آیا ترجیح کارگزاران جمهوری اسلامی این است که فرزندانشان در اروپا و امریکا تحصیل کنند یا در روسیه؟
نتیجه اینکه این همافزایی تا زمانی ادامه خواهد داشت که مسکو شرایط را برای ترمیم روابطش با غرب مناسب نداند. خیال خام است که برای ترمیم روابط راهبردیاش با غرب، روسیه بار دیگر با برگ ایران باز نکند همچنان که در وضع تحریمها، خودداری از تکمیل بوشهر و ممانعت از فروش اس-۳۰۰ بازی کرد.
نظرها
رضا
به به حسین علیزاده ببینیم درباره ی معمار سیاست خارجی مملکت چی فرمودن :)
احمد
خوب شما فراموش کردید کہ اگر روس از ایران دست بردارد،و بہ غرب نزدیکی کند ،ایران ھم ھمین برگ را در دست دارد،و این برای روس بسیار گران خواھد بود،یک ایران با تمایلات غربی برای روس گران و خطرناک تر ھست،در ھر حال در سیاست ھیج چیزی ھمیشگی نیست و ھمش تعا روفات ھست ،و بر اثر احتیاجات از ھم دیگر روابط ھا ھم تعین میشوند،و تا زمانی نفت گاز در ایران ھست این بازی ھا ادامہ دارد ،بعد ان ھم برای کسی جالب نیست،مثل بسیار یَ از کشورھا ،مثل امریکای جنوبی،کسی کاری بہ انھا ندارہ،یا بیشتر کشورھای قارہ افریقا،اسیای دور ،بلہ بدبختانہ فعلا کہ در کل ایران را بہ بازی گرفتن،و تنھایی ھم با مشکلات فراوانی روبرو ست ،نمیشہ، اذیت میکنند،نمی زار ند،