تصویری دیگر از دانشگاه تهران در روز ۱۶ آذر – گزارش از درون
همراه با بیانیه دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
نزدیک به هزار دانشجو مستقل از برنامههای نمایشی تشکلهای رسمی با حضور در صحن دانشگاه و راهپیمایی به بیان اعتراضات وسیع خود در مورد کالایی شدن و خصوصی سازی دانشگاه پرداختند.
در روز ۱۶ آذرماه ۱۳۹۴ به مناسبت روز دانشجو، مقامات دولتی و بعضی چهرههای اصلاح طلب در تعدادی از دانشگاههای ایران به سخنرانی پرداختند. تمامی این برنامهها در محیطهای سربسته مانند آمفیتئاترها برگزار شد اما در برنامهای دانشجویی در دانشگاه تهران، جمعی هزار نفری از دانشجویان تصمیم گرفتند در خیابانهای دانشگاه تهران دست به راهپیمایی بزنند. با وجود تلاش نیروهای انتظامات دانشگاه برای ممانعت از حرکت دانشجویان، معترضین بعد از دادن سه ثانیه فرصت به این نیروها، از میان آنان گذشتند و به راه خود ادامه دادند.
همچون دیگر اعتراضات دانشجویی در کوی دانشگاه تهران که اخبار آن در روی سایت زمانه منتشر گردیده، در روز دانشجو نیز این جمع هزار نفره دانشجویی که تن به قرار گرفتن در محیط بسته و نشستن پای صحبت مقامات دولتی ندادند، یک صدا علیه خصوصی سازی دانشگاه و خصوصی سازی آموزش عالی فریاد کشیدند.
دانشجویان علیه خصوصی سازی آموزش
دانشگاه تهران بعد از چندین سال سکوت علیه خصوصی سازی دانشگاه به فریاد در آمد. قریب به هزار دانشجوی دانشگاه تهران مستقل از برنامههای نمایشی تشکلهای رسمی همچون بسیج و انجمن اسلامی با حضور در صحن دانشگاه و راهپیمایی به بیان اعتراضات وسیع خود در باب کالایی شدن و خصوصی سازی دانشگاه پرداختند.
دانشجویان که با جمع محدود چند ده نفره حرکت خود را آغاز کرده بودند از مقابل میدان اصلی و کتابخانه مرکزی دانشگاه شروع به راهپیمایی به سمت دانشکده ادبیات کردند. با رسیدن مقابل دانشکده ادبیات و ملحق شدن دانشجویان حاضر در صحن دانشکده ادبیات، جمعیتی در حدود سیصد نفر مقابل این دانشکده به سرود خوانی و شعار دادن پرداختند. معترضین با سر دادن شعارهایی همچون"دانشگاه پول گردان، تضعیف زحمتکشان"، "آموزش رایگان حق مسلم ماست"، "پردیس بین الملل، انحلال انحلال"، "امکانات برابر، حق مسلم ماست"، "آموزش خصوصی، نمیخواهیم"، "در دانشگاه بیگاری، بعد از تحصیل بیکاری"، "استاد دانشگاه، دلال پروژه" و. . . وضعیت اسفبار صنفی و شرایط ناگوار معیشتی خود را بیان کردند.
حرکت دانشجویان که در ادامه از دانشکدههای پزشکی و فنی ادامه یافت با افزایش جمعیت به بیش از هزار نفر همراه بود. در این حین تعدادی زیادی از ماموران حراست و نیروهای لباس شخصی راه ورود به میدان اصلی که محل قرائت بیانیه اعلام شده بود را بستند. در مقابل جمعیت با سر دادن شعار "دانشگاه پادگان نیست" و ایجاد زنجیره به سمت نیروهای امنیتی حرکت کردند و به آنها هشدار دادند که راه را باز کنند. تهدیدهای حراست و تلاش برای گفت و گو با دانشجویان کوچکترین تاثیری در اراده معترضین نداشت. نهایتا بعد از چند اخطار از طرف دانشجویان نیروهای امنیتی از سر راه کنار رفتند و همه دانشجویان در میدان اصلی دانشگاه حلقه زده و سرود یار دبستانی را خواندند. در نهایت بیانیه اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران قرائت شد که با تشویقها و شعارهای پیاپی جمعیت همراه بود. بعد از قرائت بیانیه دانشجویان با اعلام اینکه به هیچ وجه نمیخواهند پیاده نظام اصلاحطلبان و اصولگرایان باشند و تنها حقوق بنیادی خود را میخواهند پایان تجمع را اعلام کردند.
متن کامل این بیانیه که به نام دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران منتشر شده است، به شرح زیر است:
بیانیه اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
دانشجو هستیم؛
نه از اعضای تشکلهای وابسته به گروههای سیاسی خارج از دانشگاه، نه از انجمناسلامی و نه از بسیج، تشکلهایی که به جای خواستهای ما، منافع و مطالبات اربابان خود را دنبال میکنند؛ و نه از نورچشمیهای مسئولان و مدیرانی هستیم که دانشگاه را با بازار خریدوفروش دانشجو اشتباه گرفتهاند.
ورود نهادهای نظامی، سیاسی و امنیتی به درون دانشگاهها و ایجاد مؤسسات و دانشکدههای موازی در ساختار دانشگاه استقلال این نهاد را خدشهدار میکند؛ این موسسات و دانشکدهها در بسیاری از دانشگاههای کشور نفوذ پیدا کردهاند که نمونه بارز آن در دانشگاه تهران؛ دانشکدههای علوم و فنون نوین، کارآفرینی و مطالعات جهان هستند. سکوت و دادن باجهای کلان از طرف مدیران دانشگاه که در واقع همدست و جاده صاف کن این گروهها هستند به این روند شتاب بیشتری داده است و نتیجه آن جز تبدیل دانشگاه به بازوی این نهادها و گروههای سیاسی و نظامی نخواهد بود.
آنچه ما را واداشت که صریح و بیپرده، مردم و افکار عمومی را خطاب قرار دهیم، دردها و مصائبی است که بی امان بر سر ما آوار کردهاند و هر بار در جواب حق طلبی ما، یا تهدید کردهاند یا وعده دادهاند. اکنون این خلف وعدهها و تهدیدها ما را به ستوه آورده است. ا ین چنین است که به نزد شما به دادخواهی آمده ایم.
به واقع؛ پیامدها و مراتب این وضعیت وخیمتر از آن است که صاحب نظران تصور میکنند. ما از درون دانشگاهی با شما سخن میگوییم که اکنون تبدیل به یک بنگاه تجاری شده است. تمام امکانات دانشگاه که میبایست بهصورت برابر در اختیار همگان باشد، به بهانههایی همچون افزایش کارایی و کاهش هزینهها، مشمول خصوصیسازی افسارگسیخته و کالایی شدن شده است.
در حالی که این کار جز فشار مضاعف اقتصادی و سلب امکانات از دانشجو تا کنون پیامد دیگری نداشته است. ما همچون کارگران که بیرون از دانشگاه از بنیادیترین حقوق خود یعنی بهداشت، آموزش و مسکن همگانی محروم شده اند، در درون دانشگاه از ستم مضاعفی رنج میبریم. هرگز تاب نمیآوریم که امروز از محل مالیات مردم، کیف پول الکترونیک بانک فخیمه تجارت شارژ شود و فردا از جیب ما دانشجویان.
ما هشدار میدهیم انحلال و سرکوب نهادهای مستقل دانشجویی همچون شورای صنفی مرکزی که تلاشها برای احیای آن تا امروز به بن بست رسیده است، نتایج نامطلوبی دارد. رشد تشکلهای قدرت ساخته که هیچ ارتباطی با بدنه دانشجویی و مشکلات آنها ندارند یکی از آن نتایج نامطلوب است. دخیل نبودن دانشجویان در روند برنامه ریزیهای کلان دانشگاه و عدم نظارت آنان بر طرحهایی که سرنوشت آنان را تحت تاثیر قرار میدهد، پیامد دردناک این رفتار دانشجو ستیز است. ما خواهان آن هستیم که شکل گیری و تصویب آیین نامهی تشکلهای دانشجویی باید با حضور و همفکری مستقیم دانشجویان باشد نه اینکه این آیین نامهها در اتاقهای دربسته و بدون مشورت دانشجویان نوشته و تصویب شوند.
ما هشدار میدهیم واگذاری امکانات و اموال دانشگاه نظیر تأسیسات، اینترنت، فضای سبز، سالنهای ورزشی و سرویسهای ایاب و ذهاب به پیمانکاران معلوم الحال در راستای کالایی کردن آموزش است و دست اندرکاران این خیانت بزرگ که عناوین مسئول و مدیر را دارند با نوع مدیریت شان دسترسی به حداقلهای زندگی را برای ما محدود میکنند.
ما هشدار میدهیم راه اندازی و گسترش پردیسهای بین الملل که در حال تسخیر فضای آموزش عالی کشور و دانشگاههای دولتی است، نتیجهای جز تبدیل دانشگاه به بازار آزاد خرید و فروش مدارک دانشگاهی ندارد. این روند باعث افزایش مدرک دارهای بی تخصص میشود که اکثر آنها از طبقات بالای جامعه و احتمالاً آقازادههای آینده کشور هستند.
ما هشدار میدهیم این صحنه آرایی خطرناک و روابط غیرشفاف بین مدیران باعث تضییع حقوق مردم و تاراج بیت المال میشود. نمود این روابط را میتوان در تخلفات مالی گستردهای دید که یکی از موارد آن هزینههای خلاف قانون و آیین نامه صندوق رفاه است که از دانشجویان دریافت شده است. مورد دیگر آن زمین خواریهای بزرگ از کوی دانشگاه به نفع پردیس دانشکدههای فنی است. این روند نتیجهای جز نابودی و تصرف هست و نیست دانشگاه و خوابگاه و ایجاد جو بی اعتمادی وسیع علیه مدیران و مسئولان دانشگاه ندارد.
ما هشدار میدهیم بومی گزینی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی که با توجیهات و دلایل غیرکارشناسی مسئولین وزارت علوم در حال انجام است پیامدهای ناگواری دارد. این دلایل که نه، این بهانهها همچون افت تحصیلی دانشجویان خوابگاهی و جلوگیری از مهاجرتهای درون کشوری در واقع چیزی نیست جز شانه خالی کردن دولت از انجام مسئولیتهای اجتماعی خود و باعث ایجاد شکاف عمیق بین شهرستانها و مرکز میشود.
ما هشدار میدهیم امنیتی کردن فضای دانشگاه و برخوردهای شدید با فعالان دانشجویی باعث ایجاد سرخوردگی و ناامیدی در بین دانشجویان و خانوادههای آنان میشود. این سرخوردگی و ناامیدی و تضعیف نهادهای دانشجویی توسط کمیته انضباطی منجر به حذف شدن صدای دانشجو خواهد شد. آیا کمیته انضباطی در کنار احضار و تهدید دانشجویان و خانوده هایشان نسبت به برخوردهای فیزیکی یکی از اساتید دانشکده ادبیات و معاونت اداری مالی کوی دانشگاه با دانشجویان، عکس العملی داشته است؟
ما هشدار میدهیم تبعیض مضاعف بر زنان و دختران دانشگاه باعث سرخوردگی و ایجاد شکاف جنسیتی میشود. این تبعیض شامل محدود کردن بی منطق ساعتهای رفت و آمد، فشارهای مضاعف حراست و کمیته انضباطی، محدودیتهای اجتماعی و کنترل شدید آزادیهای فردی و حتی موارد بدیهی مثل، امکانات رفاهی ضعیف تر نسبت به دانشجویان پسر میشود. دختران خوابگاهی از امکاناتی همچون اینترنت، آب گرم، فضای بدون محدودیت برای استراحت و دهها مورد ریز و درشت دیگر محروم هستند.
ما هشدار میدهیم محدود کردن فعالیتهای فرهنگی و کارشکنی پی در پی در فعالیت این کانونها نتیجهای جز زدن آخرین تیر بر جسم نحیف فرهنگ و هنر ندارد. عدم ایجاد امکانات مناسب برای امور فرهنگی و هنری و حتی استفاده نکردن از امکانات موجود و بهانه تراشیهای متعدد در دادن مجوز برای برنامههای فرهنگی، از دردهای بیشمار این بخش از زندگی دانشجویان است.
ما هشدار میدهیم وضعیت اسفباری که دانشجویان معلول و نابینا در آن به سر میبرند باعث انزوای هرچه بیشتر این عزیزان خواهد شد. تخصیص کمترین امکانات آموزشی و رفاهی و عدم حمایت و دستگیری از طرف مسئولین، نتیجهای جز محرومیت مضاعف و آسیب پذیری تحصیلی و اجتماعی بیشتر این قشر نخواهد داشت.
ما هشدار میدهیم محدودیتهایی که بر دانشجویان متأهل تحمیل میشود، پیامدهای اجتماعی ناگواری دارد. امکانات اسفبار خوابگاهی، کاهش ظرفیت خوابگاههای متاهلی، اخذ هزینههای گزاف برای تعمیرات خوابگاه از دانشجویان و انواع و اقسام تبعیضها که بر این دانشجویان روا داشته میشود، نتیجهای جز تزلزل روابط خانوادگی و افزایش نرخ طلاق در بین دانشجویان نخواهد داشت.
این رویه خلاف شعارهای همیشگی مسئولان در مورد تشویق به ازدواج و تشکیل خانواده است و متاسفانه خود مانعی در برابر آن می-باشد.
ما دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران؛ خواهان پاسخگویی صریح شخص رئیس دانشگاه، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزیر آموزش و پرورش در مورد مسائل فوق هستیم و تا حل کامل تمامی مسائل دست از مطالبات به حقمان نخواهیم کشید.
"دانشگاه ملک شخصی کسی نیست و باید برای همگان باقی بماند."
دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
شانزدهم آذر سال نود و چهار
نظرها
بابکان
آفرین ! زنده باد !
علی
دولت ایران تا جایی که می شد و تا قطره آخر نهاد دانشگاه را دوشیده است. به جای کمک به بازماندگان جنگ به آنها سهمیه دانشگاه داده که برایش هیچ هزینه ای نداشته. از ورودی های بی کنکور بگیر تا بزرگترین بیزینس خصوصی ایران که دانشگاه آزاد باشد و حالا هم از گوشه کنار سیستم دانشگاهی مثل این پردیس ها و شبانه ها تا می تواند دارد می دوشد. بالاخره این گاو که شیرش بی نهایت نبود، یک روزی تمام می شد. و حالا آن روز است.
اسکندر مرادی
احسنت درود بر این جوانان شجاع و آینده نگر و دارای حس مسئولیت نسبت به وضع حال و آینده فقیران و فرزندان آنها در جامعه... إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿٣٠﴾فصلت
حیدر
چی ی ی ی ی ی ی .... می گی؟! مگه داریم ... مگه می شه ...
ایران
لحن پخته، دید همه جانبه نگر، و تمرکز متن بر مسائل دانشگاه در این بیانیه، به همراه شور و همبستگی شمار قابل توجه دانشجویان، بسیار امیدبخش است و تولد نسل جدیدی از دانشجویان را در فضای اجتماعی ایران نوید می دهد متن بیانیه، چکیده نگرش انتقادی بیرون دانشگاه، نسبت به تحولات نظام دانشگاهی را طی بیست و دو سال گذشته بازتاب می دهد. فراموش نکنیم سنگ ـ پایه خصوصی سازی دانشگاه، در دولت دوم هاشمی رفسنجانی کوبیده شد و امروز، میوه های همان دوره است که چیده می شود و دانشجویان خواهان برچیده شدن آنند
اصغر صابریان از تهران یک وزارتخانه
با سلام دانشجویان هم همانند دیگران در جامعه بیجوش و خروش شده اند. رهبر مخنث انقلاب همه را همانند خودش خنثا می خواهد. اما خنثایی رهبری بقول شیخ علی تهرانی همه ی ماجرا از آن خزینه و حمام خزینه شروع شده و پایانی بر آن نیست. اما در این که رهبری مردم ایران را اخته کرده است حرفی در آن نیست. آما این بابا باید از آن روز بترسد که هیچ نیرویی نمی تواند جلو این مردم را بگیرد. زیرا انباشته شدن اینهمه عقده چنان بترکد که رهبری دنبال سوراخ بگردد و نیابد. روحانیت شیعه چنان تازیانه ای را برای خودش سفارش داده که نواختنش بر بدن فربه او گوش فلک را کر کند. اینان هرقدر پای بفشارند تاوان پرداختی نجومی تر خواهد شد. به امید روزی که هر ایرانی در پی انتقام خونها ریخحته شده و تجاوزات کرده شده و شکنجه ها و زندانیها برآید. ای ایرانی بیدار شو. ما جماعتی از پاسداران خفیه هستیمو ما در بزنگاهی حتمی پشتبان تو خواهیم بود. اگر در جنبش سبز گول اصلاحطلبان را نخورده بودی و اندکی مقامتت بیشتر بود ما در حال آماده شدن بودیم اما تو ترسیدی و نفهمیدی که اندک مقاومتی بیشتر تو برنده بود. خامنه ای و فرماندهان سپاه چنان ترسیده بودند برای همین هم حسین همدانی به خود ما گفت این آخرین تقلای ماست. اگر ایستاده بودید کار رو به تمامی بود اما گول خوردید. و البته رهبری فرمان قتل حسین همدانی را داد تا مسئله سرکوب را پاک کند. نگذارید حتا گوشه ای از آن پاک شود.
استاد پرنده از زاهدان
با سلام به دانشجویان نوشتهی درناک شما را خواندم. بر خودم که آن زمان پانزده ساله بودم و بر پدر و مادرم و پدر بزرگ نفرین می فرستم که در این انقلاب ضدایرانی شرکت کردیم. آنچه را شما نوشته اید بسیار محکم و ریشه ای ست. من البته تعجب میکنم که کسی بلازهم به خودش اجازه داده که از آیات قرآ« که نتیجه ای را در ایران و در منطقه و جهان شاهعدش هستیم استفاده کرده است. اگر روزی خمینی به دروغ ی که ثابت شد هزار بار دروغ است به گفت که تمامی بدبختی ها ما از آمریکاست و هر چه نعره دارید بر سر آمریکا بگشید... امروز به حق و مثل روز روشن است که تمامی بدبختی های ما از اسلام است از تشیع است. بدبختی منطقه نیز از اسلام است از تشیع است. بدبختی و مشکل جهان از اسلام و تشیع است. آگاه باشیم و بدانیم که اسلام با بشریت با مسیحیت با بهودیت با زرتشتیت با بهاییت و با بداییت با کمونیسم با لاییسیته و با انسان و حیات٬ با تاریخ و تمدن و فرهنگ و هنر سر جنگ دارد. او٬ اسلام در پی نابودی تمامی اینهاست! تو جه داشته باشید برای آنچه گفتم بینهایت نمونه وجود دارد. از کشتار و تجاوزات جنسی به یهودیان در الله آباد خراسان و در یزد ٬و اجبار آنها توسط آیت اللهی که عاشق دخترشان شده بود به مسلمان شدن که البته نمونه های بسیاری از آن در دست است٬ کشتار زرتشتیان و مزداییان که سراسر ایران را پرکرده بودند و اینک کسی دیگر نیست مگر تعدادی که در سراسر ایران و داری حقوقی غیر انسانی هستند٬ کشتار مسیحیان و زندانی و شکنجه کردن آنها که هنوز هم تعدادی از آنها در زندانند٬ کشتار بیدریغ باببیان و بهاییان در این دویست سال گذشته که تا کنون ادامه دارد. انفجار مجسمه های بودایی که در افغانستان نمونه جدید آن بود اما در ایران از بدو ورود اسلام تا توانستند کتا سوزاندند و کتاب در رودخانه ریختند و کشتند و... یادمان باشد که در همین سی و شش سال ننگین حکومت اسلام بر ایران که داعش و طالبان و القاعده نیز از آن زاییده شدند مستقیم و غیر مستقیم هر کجا توانستند تاریخ و تمدن و بناهای آن و فرهنگ و هنرش را نابود کردند. قرآن دستوالعمل قتل و آدمکشی ست و من از اسکندر مرادی تعجب می کنم که هنوز هم قادر نیست از تاریخ درس بگیرد. از خودش بپرسد که چرا مسلمان است و چرا مسلمان مانده است. زنده باد دانشجویانی که در این خفقان علوی و نبوی و اسلامی باز هم توانستند چندنفری دور هم جمع شوند. و البته بدا به حال ما ملت بصورتی وحستناک بیحیا که در یک تظاهرات عمومی از خانه بیرون نمی آییم و بساط آخوندیسم را در ایران جمع نمی کنیم. به امید آنروز
اسکندر مرادی
بنظر بنده بین مذاهب سنتی رایج و قرآن فرق بسیار زیادی وجود دارد. ما تاوان این اشتباه خود و گذشتگان خود را میدهیم. از همان سده های اولیه بعد از رحلت پیامبر قدرتمندان اجازه ندادند و نمی دهند این تفاوت عمیقا و آشکارا درک شده و مکتوب به نسل بعد منتقل شود. انتقال به نسل بعد که سهل است در نسل حاضر اجازه این اجتهاد را نمی دهند. امروزه که بنیاد و ریشه خود را در خطر می بینند اجازه چنین تلاش هایی را میدهند البته جسته گریخته و غیر رسمی تا بلکه بر طول عمر آنها بیافزاید و این خود جبری است تحمیل شده از ناحیه ابزار ارتباطی گسترده...